eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ . |⇦•شرط محبت است به‌جز غم.. و توسل به امام حسن مجتبی علیه السلام ویژۀ به نفس حاج مهدی ●━━━━━━─────── شرط محبت است به‌جز غم نداشتن آرام جان و خاطر خُرَّم نداشتن از غیر دوست روی نمودن به سوی دوست الا خدای در همه عالم نداشتن گر سر به یک اشارۀ اَبرو طلب کند سر دادن و در اَبروی خود خم نداشتن معشوق اگر دو دیده پر از خون پسنددش عاشق به‌جز سرشک دمادم نداشتن گر کام تلخ و لَختِ جگر خواهد از کسی در کاسه جای شهد به‌جز سَم نداشتن *فهمیدی کجا بُردمت؟ شب دومِ، دیشب دَرِ خونه ی مادرش رفتیم، امشب هم بریم کنارِ سفره ی کریم، ماه رمضون سفره دارش امام حسنِ مجتبی است...* کریم کاری به جز جود و کَرَم نداره آقام تو مدینه است، ولی حرم نداره *داشت واردِ مدینه میشد، از کنارِ یه باغی رد میشد، گرسنه بود، اومد دید یه پیرمردی تو نخلستون بیل به دست، پاچه هارو بالا زده، این آستین ها رو بالا زده، وسطِ زمین داره کار میکنه، بیل میزنه، اومد سلام کرد، جواب که داد، گفت: مؤمنِ خدا من گرسنه ام، سفره ی غذایی داری منم شریک بشم؟ فرمود: سفره ای دارم، اما تو نمیتونی از سفره ی من بخوری، بابِ میلِ تو نیست...گفت: من فقیرم و گرسنه، هر چی باشه میخورم، فرمود: باشه، بیل رو کنار گذاشت، اومدن یه گوشه ای نشستن، آرام یه بقچه ا ی رو باز کرد، بسم الله، بنده ی خدا میگه هر چی نگاه کردم دیدم یه تکه ی نانِ جو...دیگه چیزی نیست، گفتم: نمی تونی از این غذا بخوری...گرسنه بود، دست برد به زحمت یه تیکه رو کند، گذاشت تویِ دهان دید نه با دندون هم نمیشکنه، لقمه رو برگردوند، گفت: اگه گرسنه ای من یه آدرسی بهت بدم، پاشو برو مدینه، سئوال کن محله ی بنی هاشم کجاست، رسیدی محله ی بنی هاشم، خانه ای است درش به رویِ همه فقرا بازه، طعام خوب بهت میدن، اومد راه افتاد، دید آره جمعیت دارن میرن، اومد دید جلویِ در دو تا آقایِ با عظمت ایستادن، سلام کرد، اینقدر این سائل رو تحویل گرفتن، نشست کنارِ سفره، براش غذا آوُردن، شروع کرد غذا خوردن، دیدن یه گوشه ای از این عبا رو بالا زده، یه قسمتی از غذا رو زیرعبا میبره، اون آقای مهربان اومد جلو... گفت: چیکار میکنی؟ بخور هست... گفت: آقا داشتم می اومدم یه آقایی رو تویِ نخلستان دیدم، غذاش خیلی نامناسب بود، میخوام یه خورده از این غذا برا اونم ببرم، فرمود: اون آقا کی بود... مشخصات رو که داد، دیدن نگاهِ امام عوض شد، صدا زد: نگرانِ اون آقا نباش، صاحبِ این سفره خودشِ... یعنی چی؟ گفت: من حسن بن علی هستم، این آقا زاده هم برادرم حسین بن علی است، اون پیرمرد هم که تویِ نخلستان دیدی بابام علی است..."یعنی میشه امروز به ما هم بگی برید سَرِ سفره ی حسنم بشینید؟ امام حسن سفره داره..." گر کام تلخ و لَختِ جگر خواهد از کسی در کاسه جای شهد به‌جز سَم نداشتن در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد آن تشت را ز خون جگر دشت لاله کرد خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد وصال شیرازی *زهر رو بالا بیار، من که میدونم این خونِ جگر مالِ این زهر نیست، مالِ امروز نیست، این جگر رو سوزوندن، بد هم سوزوندن... جُناده میگه تا امام حسن رو صدا زدم، سرش رو بالا آوُرد، دیدم خون از کنارِ این لب ها داره میریزه، "وَ يَخْرُجُ كَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَة" دیدم این جگر قطعه قطعه وارد تشت شده، فرمود: جناده! حواست باشه" وَ اعْلَمْ أَنَّ فِي حَلَالِهَا حِسَاباً وَ حَرَامِهَا عِقَاباً وَ فِي الشُّبُهَاتِ عِتَابٌ " بعد مولا فرمود: جناده! بلند شو برو...جناده آماده ی رفتن شد، اما دوباره مولا صداش زد، صدا زد: جناده! این تشت رو بردار، از جلو چشم بردار، الان زینب میاد..." کجا بودی امام حسن، اون روزی که دستاش رو بستن، یه شهر اومدن تماشا، واردِ مجلس کردن...بی ادبی کردن...سَرِ حسین توِیِ تشت جلویِ زینب، اون نانجیب با چوبِ خیزران...* هیچ کس اینقدر پلید نشد خیزران خسته شد، یزید نشد ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. 📋 : با غل‌و‌زنجیر دور دست‌و‌پام 🗓 ۱۴۴۵ 🎤 با نوای حاج ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با غل‌و‌زنجیر دور دست‌و‌پام آخرش هرطوری‌که بود، اومدم هیچ‌کسی جز تو، محلّم نمی‌داد تا تعارفم زدی، زود اومدم حالا که من اومدم، خودت بگو روسیاه با چشم گریون نمی‌خوای؟ خیلی وقته پشت در، معطّلم درو وا کن خدا؛ مهمون نمی‌خوای؟ واسه جبران بدی‌هام اومدم لااقل بهم یه‌ راه‌حل بده خوب می‌دونی که علی رو دوست دارم جان مولا به منم، محل بده معصیّت، حسّ خوبی بهم نداد حال خوب سحرو ازم گرفت بغلم کن؛ منو تحویلم بگیر آخه قهر تا کی خدا؟! دلم گرفت برا عاقبت‌به‌خیرشدن باید از همه غیر خودت، فرار کنم اگه امشب منو عفوم نکنی با شب اوّل قبر، چیکار کنم؟ یه‌کاری کن که شب اوّل قبر روو لبم ذکر «خدا خدا» بیاد قسمت میدم، منو تنها نذار زود خبر بده، امام رضا بیاد بیا امشبو به‌جای غضبت مهربونیتو بهم نشون بده آی اونی‌که به بدا، امون میدی یه‌باره دیگه بهم امون بده تو‌ بزرگی؛ پس بزرگی‌کن برام جلو خوبات، بدیمو وجب نکن جونمو بگیر ولی جون حسین با عقوبتت منو ادب نکن تورو به جون اونی قسم دادم که توو گودالم تورو صدا میزد قربونش برم نه واسه‌ی خودش واسه خاطر ما دست‌وپا میزد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
. 📋 ای به تولّای تو، کمال ایمان؛ رضا! 🗓 ۱۴۴۵ 🎤 با نوای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای به تولّای تو، کمال ایمان؛ رضا! مهر تو در جسم دین، خوب‌تر از جان؛ رضا! زائر قبرت، برد فخر به بیت‌الحرام سائل کویت، کند ناز به سلطان؛ رضا! مور اگر خرمن بذل تو را بنگرد دانه نمی‌گیرد از دست سلیمان؛ رضا! اگر بخوانی مرا؛ وگر برانی مرا نمی‌روم از درت، قسـم به قرآن؛ رضا! عالم امکان بود نگین انگشتری مزار تو خاتم عالم امکان؛ رضا! مؤمن اگر آورد طاعت سلمان به حشر بدون مهر شما نیست مسلمان؛ رضا! به عرش کرد افتخار؛ به فرش داد اعتبار رسید تا پای تو به خاک ایران؛ رضا! عجب ندارم اگر ناز به جنّت کند اگر تو چشم‌افکنی به‌روی شیطان؛ رضا! حرام دانم اگر در حرم قدس تو به لب برم نامی از روضه‌ی‌ رضوان؛ رضا! هر آن‌که یک‌بار شد زائر درگاه تو تو می‌کنی بازدید سه‌بار از آن؛ رضا! زائر قبرت اگر پای نهد در جحیم جحیم را می‌کند روضه‌ی رضوان رضا! زائر خود را کنی بدرقه تا کربلا بلکه شوی زائرش از ره احسان؛ رضا! گر تو پناهش دهی ور تو نگاهش کنی ناز به یوسف کند گرگ بیابان؛ رضا! آه که زد قاتلت شعله به جان و دلت آب شدی هم‌چنان شمع فروزان؛ رضا! دیده به در دوختی؛ سوختی و سوختی شد نفست در جگر آتش سوزان؛ رضا! گرچه نشد پیکرت طعمه‌ی شمشیرها در جگرت داشتی زخم فراوان؛ رضا! گرچه تنت آب شد در تب و در تاب شد وقت شهادت نبود کام تو عطشان ؛رضا! کشـت تو را میزبان، آه که عبّاسیان خوب نگه داشتند حرمت مهمان؛ رضا! رفت فرو بارها در جگرت خارها یافت به خون جگر، عمر تو پایان؛ رضا! ای همه را دستگیر! چشم ز میثم مگیر که‌آمده این بی‌نـوا بر تو نواخان؛ رضا! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 ................ . 📋 : بر نفس خود دچارم 🗓 شب دوم ۱۴۴۵ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بر نفس خود دچارم؛ یابن الحسن، اغثنی عبدی خراب‌کارم؛ یابن الحسن، اغثنی در غفلت از قیامت با شعله‌ی جهالت آتش گرفته بارم؛ یابن الحسن، اغثنی تاریک و روسیاهم؛ افتاده قعر چاهم ای شمس روزگارم! یابن الحسن، اغثنی جز رحمت نگاهت، جز گرمی پناهت آرامشی ندارم؛ یابن الحسن، اغثنی ای ذوالکرم میایی، بالاسرم میایی هنگام احتضارم؛ یابن الحسن، اغثنی مانند والدینم گریه‌کن حسینم این است اعتبارم؛ یابن الحسن، اغثنی عقده‌گشایی‌ام کن؛ کرب‌وبلایی‌ام کن دلتنگ آن دیارم؛ یابن الحسن، اغثنی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
. 📋 : یک یاعلی بگو و.. 🗓 ۱۴۴۵ 🎤 با نوای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یک یاعلی بگو و به‌همراه من بیا می‌بردمت به خیمه اگر بود اکبرم تو سر نهاده‌ای دم‌آخر به سینه‌ام من را بگو که شمر، نهد پا به حنجرم ای نازنین برادرم! خفته به خون برابرم خیز زجا؛ بکن نظر، قدّ خمیده‌ی مرا آب نمی‌خورد دگر، سکینه گر کند نظر مشک دریده‌ی تو و رنگ پریده‌ی مرا جامه‌ی صبر می‌درد، زینب اگر که بنگرد دست بریده‌ی تو و رنگ پریده‌ی مرا زود بود که دشمنان، زنند بر سر سنان رأس بریده‌ی تو و رأس بریده‌ی مرا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
. |⇦•در صدر عناوین... وتوسل به عجل الله تعالی اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── در صدر عناوین خبرها خبر توست ای آنکه نسیم سحری در به در توست والله که با یک نظرت میشوم آدم ای آنکه دلم در پی یک دم نظر توست پروندهٔ اعمال من از بسکه سیاه است هر آخر هفته سبب چشم تر توست *برا همین یدونه آدم از خجالت آب بشه، بمیره جا داره...* ای دار و ندار دل من، دار و ندارم از لطف دعاهای دل معتبر توست شرمنده اگر جرم و گناه منه خاطی هم باعث دلگیری و هم دردسر توست *آرزو که عیبی نداره دیگه. حالا لایقم نیستیم اما آرزوشو بکنیم...* ای کاش بگویند که این نوکرتان هم یک تن ز همان سیصد و اندی نفر توست من مست توام یابن الزهرا پابست توام یابن الزهرا تو خوب منی یابن الزهرا محبوب منی یابن الزهرا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•غصه دارم که چرا ... ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا رمضان آمده و حال بکا نیست مرا روزگاری به هوای همه کس بال زدم پر پرواز به درگاه شما نیست مرا * حال خودمو میگم. ان شاءالله که تو با این حال نباشی...* معصیت عادت من گشته و حالم خوش نیست لذتی در سحر نافله ها نیست مرا دست من خالی و هر بار تظاهر کردم کوله باری به جز از کبر و ریا نیست مرا چه کنم تا که جوابم نکنی یا الله بارالها به گمانم که بنا نیست مرا... *حالا خودت باقیشو بگو...* به حسین تو قسم قافیه را باخته ام اقتدایی به طریق شهدا نیست مرا * آخ! چقد دل آدم اینجا باز میشه...* روزی امشب ما دست کریم است کریم در کرم خانه ی او چون و چرا نیست مرا گوش این طایفه آواز گدا نشنیده * مگه میشه کسی در خونه امام حسن علیه السلام بره دست خالی برگرده. یا امام حسن امشب اینو از شما میخوایم...* قسمتم کن سحری گوشه ی بین الحرمین هوسی جز سفر کرب و بلا نیست مرا : ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•طایر قدسم... و توسل به کریم اهل بیت مجتبی اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── طایر قدسم و بشکسته زکین بال و پرم آسمان سوخته از آه و سرشک بصرم من جگر پاره‌ی زهرا و علی هستم آه به همین جرم شده پاره تمام جگرم * اون عزیز اینطوری می‌فرمود. مرحوم حاج آقای رجبی می گفت، نقل از ایشون. روضه ابی عبدالله همگانیه. همه می تونن گریه کنن، ولی تو روضه امام حسن، اگر می بینی نمیتونی گریه کنی به چشمات التماس کن، بگو آبرو منو پهلو حضرت زهرا سلام الله علیها بخر. مادرش زهرا خیلی دوس داره برا پسرش اشک بریزی...* با همه غربت خود فاطمه را داشت علی حق گواه است که مظلوم‌ترم از پدرم یار بی مهر مرا قاتل و خانه مقتل زده از زهر جفا بر دل و بر جان شررم * گریه کردی، برا پاره های جگر من گریه کردی اما نه روضه من اینه که میخوام براتون بگم...* سالیان است که بگذشته از آن وقعه ولی صحنه‌ی کوچه و سیلی نرود از نظرم تیرها بر بدنم خورد ولیکن یادِ پهلوی فاطمه و خونِ روی میخ درم * نگاه کرد دور تا دور بسترشو. همه دارن گریه میکنن. اما ایراد به اباالفضل نگرفت. ایراد به زینب کبری نگرفت. ایراد به ام کلثوم و برادرای دیگه نگرفت. تا نگاه کرد دید ابی عبدالله داره اشک میریزه. فرمود: حسینم تو گریه نکن عزیز دلم." لا یوم کیومک یا اباعبدالله"...همین یه بیت روضه من. روضه ای که امام حسن علیه السلام داره میگه...* گیسویم گشت سپید از غم زهرا امّا از جفا چنگ نخورده‌ست دگر موی سرم : ✍ * بابا برای این موی سر فقط امام حسن علیه السلام گریه نمی کرد. مادرش زهرا کنار گودال نگاه میکرد هی میگفت...* یادش بخیر موی تو را شانه میزدم افتاده دست شمر همه خاطرات من * ای حسین ...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ای که داری در دلت... مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── ای که داری در دلت صدها امید آدمی زنده است اما با امید عاشقان را می برد بالا امید پس مشو هرگز از این در ناامید تو مگو ما را به آن شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست پشت این در گاه گاهی آمدیم غالباً با روسیاهی آمدیم بین این دریا چو ماهی آمدیم گر چه هر دم با گناهی آمدیم صاحب این خانه بد رفتار نیست با کریمان کارها دشوار نیست ناسزا می گفت مردِ اهل شام در جوابش ساده فرمودی سلام می بری در خانه ات با احترام می گذاری در دهان او طعام آقا جان! هیچکس مثل تو سفره دار نیست با کریمان کارها دشوار نیست می روم مشهد خیابان ها شلوغ می روم در قم شبستان ها شلوغ کربلا هم کل ایوان ها شلوغ در مسیرش هم بیابان ها شلوغ هیچ کس مثل تو بی زوار نیست با کریمان کارها دشوار نیست کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره شبها کابوس از چشم منِ کم سو نمی افتد تب من کم شده اما تب بانو نمی افتد *امام صادق علیه‌السلام فرمود: «برا مادر ما بلند بلند گریه کنید* غرورم را شکسته خنده نامحرمی یارب چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی افتد جماعت داشت می آمد دلم لرزید می گفتم که بیخود راه نامردی به ما این سو نمی افتد *تا لحظه آخر هم می گفت تقصیر من بود که مادرم رو زدند.. همه زنها توی عرب رسم بوده که رو بنده می‌زدند از خونه بیرون می رفتند..مدام می گفت اگه من کنارش نبودم اصلا مادرم رو نمی شناخت..تا منو دید گفت این فاطمه ست .. تقصیر من بود مادرم سیلی خورد..* کشیدم قد به روی پایم و آن لحظه فهمیدم که حتی ردِّ باد سیلی اش بر روی گونه می افتد نشد حایل کند دستش گرفته بود چادر را که وقتی دست حایل شد کسی با رو نمی افتد به روی شانه ام دستی و دستی داشت بر دیوار به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمی افتد *اما اون جایی که امام حسن براش جون داده اینه..* سیاهی رفت چشمانش سیاهی رفت چشمانم وگرنه مادری در کوچه بر زانو نمی افتد «وای مادرم وای مادرم» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇