PTT-20220707-WA0004.opus
766.9K
.
#پدر
#ختم_پدر
#شاعر_و_مداح: خ علیمحمدی📝
استاد پرویزی🎤
تا کی بگویم داد از جدایی
ای مهربان بابای خوبِ من کجایی(۲)
با کی بگویم من حدیث تلخ هجران
از داغ بابایم شدم گریان و نالان
عزم سفر کردی چرا ای نازنینم
بنگر که از این ماجرا من دلغمینم
🌾تا کی بگویم داد از جدایی
ای مهربان بابای خوبِ من کجایی(۲)
سهم من اینک گشته است افسرده حالی
براین دلم دارم چنان درد و مَلالی
از سینه ام رفته دِگر صبر و قرارم
براین مصیبت من چطور طاقت بیارم
🌾تا کی بگویم داد از جدایی
ای مهربان بابای خوبِ من کجایی(۲)
دردِ یتیمی در جهان درمان ندارد
هر کس که بی بابا شده سامان ندارد
رفته دِگر در زندگی پشت و پناهم
روز و شبان همواره من در سوز و آهم
🌾تا کی بگویم داد از جدایی
ای مهربان بابای خوبِ من کجایی(۲)
بابا انیس لحظه های بیکسی بود
بهرِ دلم در زندگی فریاد رسی بود
مانده برایم عکسی از او یادگاری
اندر عزایش میکنم من سوگواری
🌾تا کی بگویم داد از جدایی
ای مهربان بابای خوبِ من کجایی(۲)
یارب چراغ خانه ام گردیده خاموش
مهرِ پدر هرگز نمیگردد فراموش
(هستی)که زد بر دفترِ خود نقشِ رنگین
(پرویزی)هم زین ماجراگردیده غمگین
🌾تا کی بگویم داد از جدایی
ای مهربان بابای خوبِ من کجایی(۲)
.
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 1491.mp3
10.67M
|⇦کسی که غیر زینب...
#روضه و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی سماواتی
🏴🏴🏴
حضرت زینب«سلام الله علیها» مانند پدر گرامی خود، امیرالمؤمنین علی«سلام الله علیه» یک انسان شجاع بود؛ به این معنا که هیچ گاه در جزر و مدّ روزگار خودش را نباخت و در مراحل مختلف زندگی، به تشخیص وظیفه و عمل صحیح به وظیفه پرداخت.
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•کسی که غیر زینب...
#روضه و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاجمهدی سماواتی
🏴🏴🏴
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
صَلَی اللهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِالله وَ صَلَی اللهُ عَلی قَلبِ زینَب صَبور وَ لِسانَ شَکور..
کسی که غیر مصیبت ندید زینب بود
کسی که عشق از او شد پدید زینب بود
کسی که فاطمه او را به دامن از اول
برای کرب و بلا پرورید زینب بود
نُخست روز به بازار عشق آن که ز جان
مَطاعِ جور و جفا را خرید،زینب بود
برادرش به سر اکبرش شتافت ولی
کسی که زودتر از او رسید زینب بود
*مصیبت ها دید، الهی بمیرم دردناک تر از همه گمان میکنم این بود
اومد گودی قتلگاه بدن برادر را پیدا کرد، گاهی صدا میزد: "أنتَ أخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد:"یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ...." داداش یه روز رو سینۀ پیغمبر جات بود؛ یه روز رو خاک کربلا...
یک وقت دیدن لحنش عوض شدصدا میزنه:
"یا جَدّاه هذا حُسَینٌ بِالعَراء، مُقَطَّعُ الْأَعْضاءِ،مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ" گفت و گفت تا به این جمله رسید یا رسول الله این همون حسینیه که زیر گلوش رومیبوسیدی... حسیـــــن..حســـــین.... جانم
این همه راه دویدم ز پی دلداده ام
به امیدی که در این دشت برادر دارم
حسین من! عزیز دلم!
تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
گفت: داداش!
خیز نگذار که ما را به اسیری ببرن
من که از راهی بازار شدن بیزارم
یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد
گو چه سان نَعش تو را از روی زمین بردارم
*حـــــسین جانم داداشم! نه زخمات یه جوریه برات ببندم عزیر دلم! نه یه سفری رفتی منتظرت باشم برگردی..
حـــــسین....حـــــسین جانم
"صَلَی اللهُ عَلَیکَ وَ عَلَی الْباکِینَ عَلَیکَ
یا ذَبیحَ الْعَطشان"
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
◼️ حکایت یک زن مِصری که در کوفه به تماشای اسرای اهلبیت و سرهای مطهر شهدای کربلا آمده بود ...
در نقلی آمده است:
وقتی که اسرای اهلبیت و سرهای مطهر را را نزد ابن زیاد ملعون بردند، مهمانانی از مصر که حدود هفده مرد و هفده زن بودند در دارالاماره بودند. ابن زیاد میخواست تا برنامه تفریحی خوبی براي آنان برنامه ریزی کند.
🩸لذا به مردان آنان گفت:
صبح که شد به زن هایتان بگویید که بیرون بروند و به تماشای اسرایی که برای یزید میبرند، بنشینند.
مصریها برای تفرّج بیرون آمدند و مردانشان یک طرف و زنانشان طرف دیگر ايستادند. ساعتی نگذشت که سرها و اسرا را آوردند.
🔹بین زنان مصری یک زن عاقلهای حضور داشت. این زن نزد محملی که جلوتر از بقیه محملها بود آمد و گفت:
شما از کدام اسرایید؟
آن مخدره سکوت کرد و جوابی نداد.
زن مصری سوال خود را سه بار تکرار کرد و باز آن بانو جوابی نداد.تا اینکه زن مصری گفت: فکر میکنم به شما بی احترامی شده است؟!
🩸خانمی که در محمل نشسته بود فرمود:
أنا بنتُ اکرَمِ النّاس
▪️من دختر گرامی ترین مردمم.
بعد خطاب به آن زن مصری فرمود:
شما از کدام شهر هستید و آیا مسلمان هستید یا نه؟
آن زن مصری عرض کرد: از مصر آمدم و مسلمانم.
آن مخدره فرمود:
اگر مسلمانید به هنگام تشهد در نماز چه میگویید؟
آن زن گفت: «اشهد أن لا اله الا الله و أشهد ان محمدا رسول اللّه»
آن مخدّره فرمود:
محمد(صلي الله علیه وآله)آیا وصیای داشت یا خیر؟
زن مصری عرض کرد:
آری؛ وصی او، علی بن ابیطالب است.
🔹آن مخدره فرمود:
من زينب دختر علیَم و پیامبر ،جدّ من و فاطمه زهرا مادر من است.
آن زن مصری گفت:
چرا شما را اسیر کردهاند!؟ علی بن ابیطالب پسری داشت به نام حسین که اخلاقی نیکو و پسنديده داشت و شنیدهام که پیامبر دائماً او را در کنار خود مینشاند و او را میبوسید؛ او کجاست؟
حضرت زینب علیهاالسلام فرمود:
تَرکناهُ بِاَرضِ کربلا جُثّةً بلا رأسِ و هذا رأسُهُ علی القَناة
▪️او را در کربلا رها کردیم در حالی که بدنی بی سر بود و این سر اوست که بر نیزه هاست.
تا زن مصری این را شنید آمد تا پای نیزهای که سر مطهر امام حسين عليه السلام بر آن بود و به آن نیزه دار گفت:
گردنبندی دارم که هفت دانه قیمتی دارد. آن را به تو میدهم تا این سر را لحظاتی به من بدهی تا او را ببویم.
آن مرد ملعون گردنبند را گرفت و نیزه متمایل کرد به سمت آن زن.
آن زن مصری سر مطهر سیدالشهدا را میبویید و میگفت:
برای پدر بزرگوارتان علی بن ابیطالب علیهالسلام سخت است سر شما را بر روی نیزه ببیند...
در این هنگام سر مطهر به سخن آمد و فرمود:
یا مصریّة! لِمَ لاتقولین: السلامُ عَلَیکَ یا غَریبَ کربلا
▪️ای زن مصری! چرا نمیگویی: السلام علیک یا غریب کربلا ؟!
🩸راوی گوید:
مردم که سخن آن حضرت را شنيدند شگفت زده شدند و در این هنگام سر مطهر این آیه را تلاوت فرمود:
«اَم حسبتَ أَنَّ اصحاب الکَهفِ و الرَِقیمِ کانوا مِن آیاتِنا عَجبا»
▪️( آیا گمان میکنی که اصحاب کهف و رقیم از نشانه های شگفت انگیز ماست؟!) «کهف ٩»
🔹زن مصری عرض کرد: سر مطهر شما شگفت انگیزتر و شگفتانگیزتر است.
سر مطهر فرمود:
بیرون آمدی تا به تماشای دختران و خواهرانم بنشینی؟!
زن مصری عرض کرد:
از درگاه خدا و شما عذرخواهم؛ فکر نمیکردم که این اسراء ، دختران و خواهران شما باشند.
آن سر مطهر فرمود:
لا بأسَ بكِ و أنتِ مُعذّرةٌ و بَشّرِی فإنّ قَصرکِ بمُجاور قَصر اُمّی فاطمة الزهراء سلام الله علیها
▪️حالا که عذرخواهی و پشیمان، قصر تو در بهشت کنار قصر مادرم فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است.
📚بحرالمصائب ج۶ص۳۱۹
📚مفتاح البکاء،برغانی،(نسخه خطی) #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🔊 روضه ورود کاروان اسراء به شام
هیئت احرار الحسین علیه السلام
شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲
بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان)
خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید
اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن،
کف زدن،( بزن)
کف زدن پای سر (دست بزن)
کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست)
دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست
آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن
کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست
نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید
یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن
باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن
آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد
در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده
تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن
بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟
حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن
#روضه_ورود_به_شام
#روضه_امام_سجاد
🎤 حاج #حيدر_خمسه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
enc_16792403087933019747709.mp3
3.02M
|⇦•چیکار کردی ...
#نماهنگ و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس حاجمهدی رسولی
●━━━━━━───────
چیکار کردی!
تا اسم کربلات میاد دلم میره
دلم تو جادهها قدم قدم میره
تا میشنوم یکی داره حرم میره
چیکار کردم!
میگن اجازه نیست که زائرت باشم
اجازه نیست دیگه مسافرت باشم
یه شب تو کربلا مجاورت باشم
گدا مگه جز تو کی و داره
چشام فقط برا تو میباره
«یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ...»
دلا خونه، مگه به غیر کربلا پناه داریم
راهی مگه به غیر اشک و آه داریم
ما اربعین نرفتهها گناه داریم
دلم خونه، خوشا به زائری که کربلا رفته
که پای اون ضریحِ باصفا رفته
کسی که کربلا نره کجا رفته
حسین آقام...
همه میرن تو میمونی برام...
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#فراق_کربلا
#اربعین #امام_حسین
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•کسی که غیر زینب...
#روضه و توسل به #حضرت_زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاجمهدی #سماواتی
●━━━━━━───────
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
صَلَی اللهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِالله وَ صَلَی اللهُ عَلی قَلبِ زینَب صَبور وَ لِسانَ شَکور..
کسی که غیر مصیبت ندید زینب بود
کسی که عشق از او شد پدید زینب بود
کسی که فاطمه او را به دامن از اول
برای کرب و بلا پرورید زینب بود
نُخست روز به بازار عشق آن که ز جان
مَطاعِ جور و جفا را خرید،زینب بود
برادرش به سر اکبرش شتافت ولی
کسی که زودتر از او رسید زینب بود
*مصیبت ها دید، الهی بمیرم دردناک تر از همه گمان میکنم این بود
اومد گودی قتلگاه بدن برادر را پیدا کرد، گاهی صدا میزد: "أنتَ أخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد:"یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ...." داداش یه روز رو سینۀ پیغمبر جات بود؛ یه روز رو خاک کربلا...
یک وقت دیدن لحنش عوض شدصدا میزنه:
"یا جَدّاه هذا حُسَینٌ بِالعَراء، مُقَطَّعُ الْأَعْضاءِ،مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ" گفت و گفت تا به این جمله رسید یا رسول الله این همون حسینیه که زیر گلوش رومیبوسیدی... حسیـــــن..حســـــین.... جانم
این همه راه دویدم ز پی دلداده ام
به امیدی که در این دشت برادر دارم
حسین من! عزیز دلم!
تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
گفت: داداش!
خیز نگذار که ما را به اسیری ببرن
من که از راهی بازار شدن بیزارم
یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد
گو چه سان نَعش تو را از روی زمین بردارم
*حـــــسین جانم داداشم! نه زخمات یه جوریه برات ببندم عزیر دلم! نه یه سفری رفتی منتظرت باشم برگردی..
حـــــسین....حـــــسین جانم
"صَلَی اللهُ عَلَیکَ وَ عَلَی الْباکِینَ عَلَیکَ
یا ذَبیحَ الْعَطشان"
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_زینب
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#اسارت
#حاج_مهدی_سماواتی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 1491.mp3
10.67M
|⇦کسی که غیر زینب...
#روضه و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج مهدی سماواتی #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#شور
#امام_حسین
➖➖➖
احسانک القدیم... یا اباعبدالله
معنای زندگیم... یا اباعبدالله
سینه زنا بیایید
با هم دیگه بگیم... یا اباعبدالله
من بدون تو
ماهِ بدون خورشیدم
من بدون تو
زندگیو نفهمیدم
من بدون تو
چجوری باید مزه ی عشقو میچشیدم؟؟
تو عشقو واسم معنا کردی
تو راهو واسه من وا کردی
من چشمام صحرا بود اما تو
چشم خشکم رو دریا کردی
(لا معشوقَ الا ثارالله
لبّیکَ یا اباعبدالله)۴
---
میپیچه این نسیم، یا اباعبدالله
شیرینه زندگیم، با اباعبدالله
کم میشه فاصلهم
وقتِ سینه زنیم ، تا اباعبدالله
من بدون تو
مجنونی که بدون لیلاس
من بدون تو
ساحلی که بدون دریاس
من بدون تو
خلاصه بگم یه مبتلایی ، که خیلی تنهاس
تو عشقِ دنیا و عقبامی
حتی توی محشر باهامی
من با تو خوشبختِ خوشبختم
چی بهتر از اینکه آقامی
(لا معشوقَ الّا ثارالله
لبیکَ یا اباعبدالله)۴
---
دل پُر حرارته یا اباعبدالله
واست قیامته یا اباعبدالله
این اشک و گریه هام
سوز محبته ، یااباعبدالله
من بدون تو
خوابِ بدون بیداری
من بدون تو
داغِ بدون دلداری
من بدون تو
یه خرابه که ازش نمونده، هیچ آثاری
تو ، قلبِ این جسم بی جونی
واسه این بی سامون ، سامونی
توو روزی که من خیلی تنهام
تو تنها واسه من میمونی
(لامعشوقَ الّا ثارالله
لبّیکَ یا اباعبدالله)۴
➖➖➖
به قلم های:
حسین سعادتی و احسان افتخاری پور
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
لا معشوق الّا ثارالله_1.mp3
796.9K
🔳 #شور_امام_حسین
📜 احسانک القدیم یا اباعبدالله
🖊به قلم #حسین_سعادتی و #احسان_افتخاری_پور #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
متن روضه سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی
صلی الله علیک یا اباعبدالله ..
کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی میدادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا ..
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ..
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را
“منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند”
که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام
که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را
مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما
شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را
خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد
به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
*هی با گلاب داره این سرُ میشوره و زیرِ لب میگه کی دلش اومد این سرُ از بدن جدا کنه .. عجب چشایِ قشنگی داره …*
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
*قسمش داد گفت با من حرف بزن .. من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی .. این سر یه سرِ معمولی نیست ، بگو کی هستی … فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، ..
من غریب کربیلایم نام من باشد حسین
من ک سر از تن جدایم نام من باشد حسین
یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانمپیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیِ که قد خمیده داره راه میره .. دست به پهلو گرفته داره راه میره ..*
خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دَمِ صبح
شنید پیشِ سرَت روضه هایِ زهرا را
چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من
چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را
چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت
چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را
به رویِ نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت
رسید شعله و زلفِ تو در هوا می سوخت
*هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب .. سرِ پسرمُ با گلاب شستشو دادی اما مسلمونا دورش کردن .. یکی با سنگ میزد .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر ..😭 #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها