1. خمیده خسته.mp3
14.14M
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#حاج_محمود_کریمی
با این که خمیده خسته ، عمه
هستیم همه ز هستِ عمه
قسمت دوم
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
از در خیمه بیرون آمدم ، دیدم بدن داداشمُ رو توو عبا دارن میارن
قاسم و اِذن رفتن و
بوسه نعل بر تن و
طعم عسل چشیدنِ
طفل عموی اَطهرم
ناله ی آب آب را
شرم رخ رباب را
بر روی دست باب خود
ذبح علیِ اصغرم
ساقی بی قرار را
خیمه و انتظار را
عمه که با برادرش ،
گفت چه شد برادرم
حمله ی تیغ و دِشنه را
خاک و گلوی تشنه را
عمه کنار قتلگه
گرفت چشم خواهرم
بر روی نیزه ماه را
آتش و خیمه گاه را
ناله خواهرم که گفت
عمه کجاست مَعجرم ؟
گر چه دلم از این همه
غُصه جدا نمیشود
هیچ کجا به سختیِ
شام بلا نمیشود
آقا جان این همه مصیبت تا میگن کجا سخت گذشت می فرمائید : الشام الشام الشام ... مگه شام چه خبر شد ؟ فرمود : هفت تا مصیبت توو شام به ما وارد شد ، چندتاشو برا شما گریه کنا بخونم ... پشت در دروازه ساعات ... برای روضه شام نمیدونم چطور میخوای ناله بزنی ... اما هر جا ناموست میخواد بره میگی حتما یه مرد باهات باشه ، شده بچه باهاش میفرستی ، آل الله آخر غیرتن ، لذا مادر وقتی به مسجد رفت حسن را با خودش بُرد ، حسن هم دنبال مادر راه افتاد ، هزار سال داریم از اون همراهی میسوزیم ...
پشت درِ دروازه ی ساعات
پیش نگاه خیل نامحرم
یه گوشه اهل بیت رو جمع کرده بودن مردم برا تماشا میومدن ، حالا چرا چند روز موندن ، واسه اینکه شهر رو آذین ببندن ... یه عده داشتن سنگ جمع میکردن ... مردم برا سربازاشون غذا میاوردن ... الشام ...
پشت درِ دروازه ی ساعات
پیش نگاه خیل نامحرم
با دیدن ناموس آل الله
من آرزوی مرگ میکردم
تو اِزدحام کوچه های شام
دیدم یکی از بچه ها گم شد
دیدم سرِ بابا زمین افتاد
بین جماعت زیر پا گم شد
ای وای از اون وقتی که
اون نامرد
آتیش به مغز استخوان میزد
ما ، بغضمون توی گلو موندو
اونم با چوب خیزرون میزد
الشام ... الشام ... الشام
چهل سال با همین روضه گریه کرد الشام ... الشام ... الشام ...
دیدم که مردم
روی پشت بوم
واسه تماشای ما میشینن
ما اهل بیت و
اصل دین هستیم
میگفتن اینا خارج از دینن
ای وای از اون شب
که توو ویرونه
تا صبح هر شب
بچه هق هق کرد
بابام اومد ویرونه روشن شد
از فرط گریه خواهرم دق کرد
توو بازار دید یه گوسفندی رو ذبح کردن ، ایستاد ، سوال کرد به این حیوان آب دادی یا نه ؟ آری آقا جان دستور دینمونه اول دادم بهش خیالتون راحت ، های های شروع کرد ناله زدن ، یادم نمیره باباصدا میزد وای جگرم از تشنگی ..... ای حسین ... از قول مادرش فاطمه یه جمله روضه گفت : بنی قتلوک عزیزم کُشتنت ومن شرب ماء منعوک آب بهت ندادن ... ای حسین ....
شب شهادت امام سجاد هرکی حاجتی داره ، هر کی گِره به کار داره ، صدر حاجاتمون فرج امام زمان(عج) ای خدا فرج آقامون برسان ...
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
2. قسمت دوم.mp3
14.26M
قسمت دوم
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
🔊 روضه ورود کاروان اسراء به شام
⚫️ هیئت احرار الحسین علیه السلام
*
شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲
بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان)
خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید
اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن،
کف زدن،( بزن)
کف زدن پای سر (دست بزن)
کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست)
دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست
آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن
کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست
نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید
یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن
باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن
آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد
در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده
تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن
بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟
حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن
#روضه_ورود_به_شام
#روضه_امام_سجاد
🎤 حاج #حيدر_خمسه
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•دریا به دیده ی تر....
#قسمت_اول #روضه_امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی
●━━━━━━───────
آه از همان زمان که دختر ز روی تل گفت
ما را ببین پدر جان معجر به سر نداریم
*ابی عبدالله وارد خيمه امام سجاد شد، روی یه فرش پوستی آقا امام سجاد بیمار و تب دار افتاده ، عقیلة العرب داره پرستاری میکنه، آقا خواست بلند شه اینقده بی حال بود نتونست... به عمه جانشون فرمودن: عمه جان کمک کنیدمن یه مقدار بلند شم من و به خودتون تکیه بدید..عمه سادات کمک کردن زیر بغل های آقا رو بلند کردن نیم خیز به خودشون تکیه دادن یه نگاه به بابا کرد...بابا چه خبر؟ سوال هایی کرد، صدا زد: بابا از عموم عباس چه خبر؟
بیبی زینب یه نگاه به ابی عبدالله سر پایین انداخت، چی میخواد آقا بگه؟
ابی عبدالله اشکاشون سرازیر شد فرمودند:
پسرم! عموت عباس رو کشتن کنار فرات، دستاشو از بدنش جدا کردن..اونقده حضرت گریه کرد بی حال شد..به حال آومد، باز هم اشک ریخت..صدا زد بابا از برادرم علی اکبر چه خبر؟ از زهیر چه خبر؟ از حبیب چه خبر؟ از مسلم عوسجه چه خبر؟ تیر خلاصی رو ابی عبدالله زد راحتش کرد"يا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ في الْخِيامِ رَجُلٌ إِلاّ أَنَا وَ أَنْتَ" بابا راحتت کنم غیر از من و تو تو خيمه ها هیچ مردی باقی نمونده، همه رو شهید کردن...*
دریا به دیده ی تر من گریه می کند
آتش ز سوز حنجر من گریه می کند
سنگی که می زنن به فرقم ز روی بام
بر زخم تازه ی سر من گریه می کند
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
ریزد سرشک دیده ی اکبر به روی نی
اینجا به من، برادر من گریه می کند
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_سجاد
#حاج_عباس_واعظی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#شب_دوازدهم_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#قسمت_پایانی#روضه_امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی
●━━━━━━───────
سهل ساعدیه، میگه: آقا امام سجاد رو شناختم توی شام، رفتم جلو سلام کردم، آقا جان! من سهل ساعدی ام از صحابی جد شما، بگید ببینم چی شده چه خبره؟ چه به روزتون آوردن؟حضرت یه نگاه کرد فرمود: سهل ساعدی اونقدر برات بگم از کربلا تا کوفه از کوفه تا شام تو اولین نفری هستی که به من سلام کرده...هر جا رسیدیم سنگمون زدن و دشنام دادن...عرض کرد: آقا جان! اگر کاری داری بگید انجام بدم؟امام سجاد فرمودن: پارچه همراهته؟ بله آقا پیدا میکنم، فرمودن: یه پارچه بیار این زنجیری که پشت گردنمه زیر آفتاب داغ شده گردنم رو سوزونده پارچه رو زیر زنجیر بذار...آقا دیگه چیکار کنم؟ پول داری؟ بله آقا..
فرمودن: برو پول بده به این نیزه دارا بگو سرهای بریده رو ببرن دور کنن، حواس مردم به این سرا پرت بشه اینقدر به ناموس ما نگاه نکنن...
حضرت هفت تا علت فرمود برای اینکه شام از همه جا بیشتر سخت گذشته...یکیش اینه...فرمود: وقتی کاروان یه جایی می ایستاد نیزه دارایی که سر بریده تو دستشون بود با همون نیزه شروع میکردن رقصیدن پایکوبی کردن... سرها گاهی از رو نی روی زمین می افتاد..
امام سجاد همون آقایی که کنار بدن باباش ابی عبدالله روز یازدهم اونقده گریه کرد، بی بی زینب گفت: شما که خودتو از بین بردی...فرمود: عمه جان! اینا بدن کشته های خودشون رو جمع کردن اما بدن بابای من زیر آفتابِ...
بابا! آنقدر چکمه به پهلوت زدن نامردا
تیر و نیزه به بازوت زدن نامردا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شب_دوازدهم_محرم
#حاج_عباس_واعظی
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#اسارت
#شهادت_امام_سجاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•من وجدا شدن از..
#قسمت_اول #روضه_امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
●━━━━━━───────
بسم الله الرحمن الرحیم
*گفت خشکسالیِ در مدینه بود، مردم اومده بودن برا دعا، نماز استثغا؛دیدم میون این مردم یه غلام سیاهی راهشو جدا کرد از هیبت این غلام ناخواسته دنبالش رفتم. دیدم رفت یه گوشه ای به تنهایی دستشو بالا آورد و شروع کرد دعا کردن. تو نخ این غلام سیاهه بودم، یه مرتبه دیدم باران رحمت الهی نازل شد. گفتم دعای این بود؟ با دعای این؟ من ببینم این کجا میره!
اومد بره منم دنبالش راه افتادم. تو کوچه پس کوچه های مدینه دیدم اومد تو کوچه بنی هاشم. شک کرده بودم اما دنبالش رفتم به یقین برسم. دیدم وارد خونهٔ امام سجاد شد. گفتم بله غلام این خونه بایدم اینطوری دست به دعا برداره خدا باران رحمتشو نازل کنه..یه جاهایی تو این روایت هم لطیفه هم آدم دلش می سوزه. میگه فرداش رفتم درِ خونه آقام زین العابدین علیه السلام در زدم. آقا با محبت باهام برخورد کرد.گفتم آقاجان یه درخواستی ازت دارم. حضرت فرمود: بخواه. گفتم: آقا یه غلامی داری میخوام ازت بخرم. با هر قیمتی که شما بگی. حضرت فرمود چرا بخریش؟ ما اون غلامو به شما هدیه کردیم. کی هست؟ هی یک به یک غلاما رو آوردن. گفتم نه این نیست. دوباره آوردن نه اینم نیست. آقا فرمود: دیگه کسی نمونده. آقا فقط یه نفر هست. به اسب ها رسیدگی میکنه. اونجا هم می خوابه. حضرت فرمود: اونم بیارید شاید اونه. تا اومد دیدش گفت آقا خودشه. حضرت فرمود: دیگه از این به بعد غلام ایشون هستی. برو خونهٔ ایشون. یه مرتبه غلامه زد زیر گریه. گفت: آقا چه کردم که داری منو از در خونت دور میکنی؟ چه غلطی کردم؟ حضرت فرمود:غلام! کاری نکردی. این دوست ما چشمش تو رو گرفته. رو کرد به اون به التماس گفت: من چه کردم که داری منو از آقام جدا میکنی؟ گفتم عزیزم گریه نکن! من تو رو برا کار نمی برم. میخوام ببرمت خونه ام، من غلامیتو بکنم! حالا بگو چی شده؟ گفت: من دیدم که تو رفتی مناجات کردی. خدا به دعای تو باران رحمتو نازل کرد. میخوام بیای برکت خونمون بشی. گفت آ خدا! این راز بین من و تو بود دیگه نمیخوام زنده بمونم. میگن همه دور و بریای حضرت. غلاما، خود آقا امام سجادم شروع کردن گریه کردن. این مَردَ هم پشیمون شد رفت. تو راهم گریه کرد گفت عجب کاری کردم. هنوز به خونه اش نرسیده بود پیک امام سجاد رفت دنبالش. فلانی رفیقت از دنیا رفت. اگه میخوای، تشییع جنازه اش خودتو برسون. اینجا که میرسیم باید به آقامون اینطور عرضه بداریم...*
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آنچه کند از توأم جدا نکند
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•شامیان من در مدینه...
#روضه #امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاجر#مهدی_سماواتی
●━━━━━━───────
شامیان من درمدینه سیدُ ذوالاِحتشامم
ظالمان من سبط پیغمبر و فرزند امامم
زادهی شاه حجازم این چنین ازجور عدوان
دربه در، در کوچه های کوفه و بازار شامم
*پرسیدن آقا کجا به شما سخت گذشت؟؟ سه مرتبه فرمود: "الشام الشام الشام" اونقده پشت دروازه ی ساعات نگهمون داشتند تا شهر رو آذین بستند، چراغان کردند، لباس نو به تن پوشیدند، وقتی هم که واردشون کردند سنگشون زدند، خاکستر روشون ریختند، خارجی خطابشون کردند، تازیانه اشون زدند، مقابلشون چنگ و دف و نی زدند و رقصیدند..*
کعب نی بر من زدند از کینه این نامرد مردم
با وجود اینکه پیغمبر بُود جدِّ گرامم
چون غلام زنگ بارم برغل و زنحیر بستند
من که حوران کنیزند و بُود غِلمان غلامم
*کاری کردند اینجا دیگه ناله اش بلندشد
"اُقاد ذلیلاً فی دمشق کأننی من الزنج عبد غاب عنه نصیر. و جدی رسول الله من کل مشهد و شیخی امیر المومنین وزیر" فیا لیت امی لم تلد لی" ای کاش مادرمنو نمی زایید.."و لم أکن یزید یرانـــی فی البلاد اسـیرُ" تا یزید من رو اینگونه اسیر نبینه..
«حسین..»
*بمیرم حق داشت تا زنده بود گریه کنه
آب می دید گریه می کرد،غذا براش می آوردند میل کنه تا چشمش میافتاد به غذا روضه می خوند و گریه می کرد.. جوان می دید گریه می کرد،طفل شیرخواره می دید گریه می کرد... امان از اون لحظه ای که می دید گوسفندی رو می خوان ذبحش کنند جلو می رفت با گریه می پرسید آیا آبش دادید یا نه ؟؟ بله آقا ما مسلمانیم...ناله اش بیشتر میشد
صدا می زد.. آی مردم! پدر منوکربلا غریب با لب تشنه سر بریدن...
مشغول صحبت بود دید دوتا دختر بچه از این اتاق به اون اتاق دویدند شروع کرد به گریه کردن.. آقا چی شده؟ فرمود: یاد عصر عاشورا افتادم...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_امام_سجاد
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حاج_مهدی_سماواتی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•داغ ها تو دیدی در کرب وبلا...
#روضه_امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام سید رضی مرتضوی
●━━━━━━───────
شام غریبان آقا امام سجاد علیه السلامه
السلام علیک یا مولای یا علی بن الحسین یا زین العابدین یابن رسول الله
السلام ای قبله ی اهل نظر
السلام ای گریه ی شب تا سحر
السلام ای روضه های پر شرر
السلام ای عابد خونین جگر
ای که غم گشته انیس خاطرت
ای که جز مهدی نباشد زائرت
*الان کنار اون قبر خاکی امام سجاد، آقا زائر نداره، در شام غریبانش شاید فرزندش امام زمان زائرش باشه، یا صاحب الزمان تسلیت میگیم آقا، سلام ما رو هم برسون مولا..*
ای مزارت قبله ی اهل ولا
ای امام چهارمِ ارض و سما
ای همیشه در دلت روضه به پا
داغ ها دیدی تو در کرب و بلا
*چه چیزایی دیده امام سجاد، آقاجان یا صاحب الزمان ببخشید آقا..*
گر که دیدی پاره پاره پیروهن
این همه شمشیر و نیزه یک بدن
در دل گودال جسمی بی کس است
سر به روی نی به روی خاک تن
*چه مصائبی دیده امام سجاد؟ تمام بار این مصیبت بعد از ابی عبدالله بر دوش امام سجاد بوده..*
روز تشییع پدر تیر سه پر پیرش کرد
قبر کوچک تن سقا چقدَر پیرش کرد
*بدن سه نفر و امام سجاد ذره ذره جمع کرد، یکی بدن علی اکبر، یکی بدن عمو جانش اباالفضل العباس کنار نهر علقمه، از یه جا دست جمع میکنه، آه! ذره ذره این بدن ها رو جمع کرد، اما یه وقتی هم صدا زد بنی اسد بوریا بیارید، بدن بابا رو ذره ذره جمع کرد توی حصیر گذاشت..*
روی نیزه شدن آن همه سر پیرش کرد
خیزران و لب و دندان پدر پیرش کرد
زیر زنجیر تمام بدنش زخمی بود
تا چهل سال دلش مثل تنش زخمی بود
*بمیرم، امام باقر اومد این بدن رنجور باباش امام سجاد رو دفن کنه، دید بعد از این همه سال جای غل و زنجیر رو بدن و گردن امام سجاد باقی مانده، آه! از لحظه ای که امام سجاد اومد بدن باباشو دفن کنه... نمیدونم با چه حالی رفت درون قبر این بدن مقدس حسین رو درون قبر گذاشت، بنی اسد دیدن آقا بیرون نمیاد، آمدن نگاه کنن، دیدن خم شده لب ها رو گذاشته به رگ های بریده ی باباش حسین، آمد بیرون، نمیدونم با چه حالی خاک ریخت، این خاک رو صاف کرد، با انگشت مبارک نوشت "هذا قبر حسین بن علی بن ابیطالب" این قبر حسینه، کدام حسین؟ "الذی قتلوه عطشانا" همون حسینی که با لب تشنه سر از بدنش جدا کردن...*
" صلی الله علیک یا مظلوم یا ذبیح العطشان یا حسین"
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_سجاد
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#حجت_الاسلام_سید_رضی_مرتضوی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🩸#شهادت_امام_سجاد(ع)
🩸#روضه_امام_سجاد(ع)
🩸#به نفس استادعزیزم:حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
🩸#تقدیم به ساحت امام زمان(عج)
💠🥀💠🥀💠🥀💠🥀💠🥀
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین
▪️هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین
▪️فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد
▪️باید که زیر نامه اش امضا شود حسین
▪️در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
▪️شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*امام رضا فرمود:مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیى فِیهِ أمرُنَا" هرکی تو مجلس ما اهل بیت شرکت کنه"لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَمُوتُ القُلُوبُ" قلبش نمی میره،دل مرده نمیشه" حسین جان اگه ما تو رو نداشتیم دل مرده بودیم"همین که خسته از گناه آلودگی میشم تا میام تو مجلس تو زنده میشم*
▪️در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
▪️شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*پیرمردا و محاسن سفیدا باید اینو بگن*
▪️از کودکی تا دم مرگم به روی لب
▪️تنها حسین بوده و تنها شود حسین ...
▪️ای کاش وقت مردن من وقت احتضار
▪️ذکر مدام بر لبم آن جا شود حسین ...
*34 سال زین العابدین آب می دید گریه می کرد،غذا میدید گریه می کرد،هی میفرمود:"قُتَلِ ابْنُ رَسُولِ اللهِ جائِعا"یعنی بابام حسین و گرسنه کشتن؛ "قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً" بابامو تشنه کشتن" این روزا قافله داره میرسه شهر شام ..." شامی که قریب 40 سال،کینه امیر المومنین و مردمش به دل داشتن
آخ بمیرم
قبل از اینکه اهل بیت وارد بشن سه روز شهرو زینت کردن ...
کوچه هاشو آب و جارو زدن
مردم به هم تبریک گفتن
لباس نو به تن کردن
شهر و چراغونی کردن
زن های رقاصه و آوازه خوان رو آوردن
مگه چه خبره؟
سهل صاعدی میگه من از بیت المقدس میومدم،دیدم شهرو زینت کردن، میدونستم این روزا مردم شام عیدی ندارن،پرسیدم این چه عیدیه که من خبر ندارم؟
گفتن مگه خبر نداری یه مشت خارجی رو دارن میارن ...
یا صاحب الزمان
اگه میخوای ببینی بیا دم دروازه شهر ...
"کامل بهایی" می نویسد 500 هزار نفر به تماشا اومده بودن
آخ بمیرم
همه نوشتن صبح زود قافله وارد شهر شد
از دروازه ساعات تا مجلس یزید چندتا کوچه بیشتر نبود،اما همه نوشتن غروب بود که اسرا رو وارد مجلس یزید کرد
یعنی انقده ازدحام جمعیت ....،مانع شده بود
زن های رقاصه میزدن و میرقصیدن
سرای بریده بالا نیزه
زین العابدین تو غل و زنجیر جامعه
وای ...... گفت :
▪️من آن گلم که خفته به خون باغبان من
▪️نه گل نه غنچه مانده به باغ خزان من
میخواهید بدونید من کیم؟
▪️هفتاد داغ دارم و در زیر آفتاب
▪️هجده سر بریده بود سایبان من
آخ یکی طعنه میزنه
از بالای بام یه عده دارن سنگ میزنن ...
خار و خاشاک دارن بر سر اهل بیت میریزن
یاصاحب الزمان
یه وقت دیدن سر بریده شروع کرد قرآن خواندن ....
"أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقیمِ كانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً .... " قاری قرآن محترمه ...
علی لب های قاری قرآن رو می بوسید ...
اما من یه قاری خاکی میشناسم،تا قرآن خواند،سنگ ها بر اون لب و دندان ...
آخ بمیرم ...حسین ....
بابا قرآن می خونه،سنگا به اون لب میخوره
خدا نیاره هیچ دختری کتک خوردن باباشو ببینه
اونقده تو این کوچه ها سنگ زدن که تو بعضی نقل ها داره خود سر بریده به زبان درآمد،فرمود: أنَا المَظْلوم
من نمیدونم بعضی از نانجیبا با چه سنگی سر ابی عبدالله رو میزدن که بارها سر از روی نیزه جلوی چشم بچه ها به زمین افتاد ...."ای حسین ..
💠🥀💠🥀💠🥀💠🥀💠🥀
🩸#شهادت_امام_سجاد(ع)
🩸#روضه_امام_سجاد(ع)
🩸#به نفس استادعزیزم:حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
🩸#تقدیم به ساحت امام زمان(عج)
❌#نشراین مطالب فقط با دعا برای فرج امام زمان(عج)مجازمی باشد❌
🔘#به نیت فرج امام زمان(عج)صلوات
روضه جانسوز _شهادت امام سجاد علیه السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی.mp3
2.64M
🩸#شهادت_امام_سجاد(ع)
🩸#روضه_امام_سجاد(ع)
🩸#به نفس استادعزیزم:حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
🩸#تقدیم به ساحت امام زمان(عج)
❌#نشراین مطالب فقط با دعا برای فرج امام زمان(عج)مجازمی باشد❌
🔘#به نیت فرج امام زمان(عج)صلوات
.