eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
430 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
@Maddahionlinمداحی آنلاین - هر چه کردم دلم جای دیگر نرفت - حاج مهدی سماواتی.mp3
زمان: حجم: 7.81M
🔳 (ع) 🌴روضه موسی بن جعفر(ع) 🌴هر چه کردم دلم جای دیگر نرفت 🎤حاج 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز السلام علیک یا بقیة الله: ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ @Navaymagtal
. |⇦•شامیان من در مدینه... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ر ●━━━━━━─────── شامیان من درمدینه سیدُ ذوالاِحتشامم ظالمان من سبط پیغمبر و فرزند امامم زاده‌ی شاه حجازم این چنین ازجور عدوان دربه در، در کوچه های کوفه و بازار شامم *پرسیدن آقا کجا به شما سخت گذشت؟؟ سه مرتبه فرمود: "الشام الشام الشام" اونقده پشت دروازه ی ساعات نگهمون داشتند تا شهر رو آذین بستند، چراغان کردند، لباس نو به تن پوشیدند، وقتی هم که واردشون کردند سنگشون زدند، خاکستر روشون ریختند، خارجی خطابشون کردند، تازیانه اشون زدند، مقابلشون چنگ و دف و نی زدند و رقصیدند..* کعب نی بر من زدند از کینه این نامرد مردم با وجود اینکه پیغمبر بُود جدِّ گرامم چون غلام زنگ بارم برغل و زنحیر بستند من که حوران‌ کنیزند و بُود غِلمان غلامم *کاری کردند اینجا دیگه ناله اش بلندشد "اُقاد ذلیلاً فی دمشق کأننی من الزنج عبد غاب عنه نصیر. و جدی رسول الله من کل مشهد و شیخی امیر المومنین وزیر" فیا لیت امی لم تلد لی" ای کاش مادرمنو نمی زایید.."و لم أکن یزید یرانـــی فی البلاد اسـیرُ" تا یزید من رو اینگونه اسیر نبینه.. «حسین..» *بمیرم حق داشت تا زنده بود گریه کنه آب می دید گریه می کرد،غذا براش می آوردند میل کنه تا چشمش میافتاد به غذا روضه می خوند و گریه می کرد.. جوان می دید گریه می کرد،طفل شیرخواره می دید گریه می کرد... امان از اون لحظه ای که می دید گوسفندی رو می خوان ذبحش کنند جلو می رفت با گریه می پرسید آیا آبش دادید یا نه ؟؟ بله آقا ما مسلمانیم...ناله اش بیشتر میشد صدا می زد.. آی مردم! پدر منوکربلا غریب با لب تشنه سر بریدن... مشغول صحبت بود دید دوتا دختر بچه از این اتاق به اون اتاق دویدند شروع کرد به گریه کردن.. آقا چی شده؟ فرمود: یاد عصر عاشورا افتادم...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
@Maddahionlin4_5769369499304199240.mp3
زمان: حجم: 2.33M
سوزناک 🍃روضه حضرت علی اصغر (ع) 🍃سلام بر آن طفل شیرخواره 🎤حاج 👌 بسیار دلنشین
. |⇦•اجل گم کرده.. سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج ●━━━━━━─────── "صل الله علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول‌الله و یا زوجة ولی الله.." *آخرین روزهای عمر حبیبه خداست بریم کنار بسترش..* اجل گم کرده بعد از قتل محسن خانه ما را بیا ای مرگ یاری کن من افتاده از پا را نه دستی مانده تا گیسوی زینب را زنم شانه نه پایی تا بگیرم بهر گریه راه صحرا را ز تو ای دست ممنونم که بر یاری دست حق گرفتی از غلاف تیغ قنفذ اجر زهرا را علی تنها تو بشکسته من افتاده همه دشمن خدا را پس که یاری می‌کند آن یار تنها را من از بهر علی گریان علی از بهر من گریان به نوبت زینبِ غم دیده دلداری دهد ما را بگیر ای دست سالم دست مجروح مرا بالا که از صورت بگیرم قطره قطره اشک مولا را اجل را دور سر گردانده ام تا بر علی گریم و گرنه پشت آن در گفته بودم ترک دنیا را *اینم مال شهدا و امواتمان امام راحلمان همشون بهره ببرن..* عدو سیلی زد و پهلو شکست و من در آن حالت گهی دیدم به پهلو گه به صورت دست بابا را *"ثمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا كَسَرَ مِنَ الْلَطْم"امام صادق علیه السلام می فرماد: سپس لطمه زد انگار میبینم گوشواره در گوش مادرم شکست.. وای مادرم مادرم مادرم.. * *خدا لعنتشون کنند چنین بنای ظلمی را گذاشتن حسینا، کربلای ها، گریه کنا، دلسوخته ها..کربلا هم... * یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر، چهره ی هر ماهپاره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود «صل الله علیک یا ابا عبدالله » .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•خیمه ماه محرم زده شد... ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── "اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةًكَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏.." خیمه ماه محرم زده شد در دل ما باز نام تو شده زینت هر محفل ما جز غم عشق تو ما را نَبُود سودایی عشق شیرین تو آمیخته شد با گِل ما باز آسمان دل چه شد ابر عزا گرفت باز آه و ناله صحنهٔ عالم فرا گرفت این نوحه از کجاست که باز از نوای غم بلبل به باغو گُل به گلستان عزا گرفت *خدا را شکر گذاریم که آنقدر به ما عمر داد یه بار دیگه پرچم عزای ابی عبدالله را ببینیم. هلال ماه محرم رو ببینیم. بیایم تو مجلس عزای ابی عبدالله برای غربت و مظلومیتش ناله بزنیم و اشک بریزیم. در آستانه ماه محرم امام رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود:" إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ فِيمَا مَضَى يُحَرِّمُونَ فِيهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ "یعنی محرم ماهی بود که مردم زمان جاهلیت جنگ و خونریزی رو در این ماه حرام می‌دونستن نمی‌جنگیدن. اما این مردم حرمت ماهو نگه نداشتن. با پسر پیغمبر خدا جنگیدن حجت خدا را مظلومانه کشتن."إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ" برای هرچه خواستی گریه کنی برای حسین علیه السلام گریه کن" إنَّ يَومَ الحُسَينِ أقرَحَ جُفُونَنا و أسبَلَ دُمُوعَنا" به درستی که روز حسین علیه السلام پلک چشم‌های ما رو مجروح کرده اشک چشم ما رو جاری نموده، روز اول ماه محرم برا اول شهید در راه ابی عبدالله مسلم بن عقیل علیه السلام گریه کنیم.هی دیدن بالای دارالعماره داره گریه می‌کنه گفتن مسلم باید فکر اینجا رو هم می‌کردی.. فرمود: گریه ام برا خودم نیست گریه ام برا اون آقایی که به دعوت شما دست زن و بچه‌اشو گرفته داره میاد به تعبیر من: با من این گونه رفتار کردید که فرستاده اویم با او چه می‌کنید.. به شهر کوفه گشتم بی کس و بیار می‌گریم غریبانه نه همسر بر دل دیوار می‌گریم اگر این است رسم میهمانی کردن کوفی گذشت از من به حال سید ابرار می‌گریم نوای بانوان کاروان هر دم به گوش آید به حال زینب و این کوچه و بازار می‌گریم برای قتل من شوری به پا گردیده در کوفه اما من، به طفلان و جوانان شه ابرار می‌گریم نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه، میا کوفه اینجا به همه حرمله با دست نشان داد تیری که جدا کرده برای پسر تو حسین جان ! غوغاست برای زدن چشم اباالفضل اینجا همه خارند به پیش قمر تو حسین نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه میا کوفه ولی صد حیف بگذشته است کار از کار می‌گریم *بین راه ابی عبدالله به او دو نفر رسید فرمود: از کوفه چه خبر دارین؟ گفتن آقا از کوفه بیرون نیامدیم مگر اینکه دیدیم ریسمان بهت بدن بی سر مسلم بستن، تو کوچه و بازار می‌کشن. حسینیا، کربلاییا، گریه کنا با فرستاده ابی عبدالله علیه السلام این گونه رفتار کردن با خودش چه کردن؟ دستور دادن ده نفر اسب‌ها را نعل تازه زدند" وَ بِجُرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی" کاری کردن وقتی امام زین العابدین می‌خواست بدن بابا را از روی خاک برداره با حصیر و بوریا برداشت..* «حسین جان حسین جان» بوریا بود بهانه که بدن جمع شود ورنه جز خاک بیابان کفنی نیست تو را .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•محمل نگه دارید... و توسل ویژهٔ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده نفسِ حاج ●━━━━━━─────── محمل نگه دارید یاران یار اینجاست بیت‌الحرام و کعبهٔ دلدار اینجاست محمل نگه دارید و جان‌ گیرید برکف زیرا خدا را وعدهٔ دیدار اینجاست محمل نگه دارید زیرا تشنگان را آب از دم شمشیرِ آتش بار اینجاست محمل نگه دارید که از خون شهیدان دامان صحرا سر به سر گلزار اینجاست میقات اینجا، کعبه اینجا، زمزم اینجا رُکن و حرم سعی و صفا هر چهار اینجاست اینجا نبود و ذات حق ما را صدا کرد اینجا نه بوی سر که باید سر فدا کرد حاجیان جمعند دور هم، همه پس کجا رفته حسین فاطمه؟ او به جای موی سر، سر می‌دهد قاسم و عباس و اکبر می‌دهد آوَرَد حجّی که قربانش کنند در یَم خون سنگ بارانش کنند کعبه‌اش، خون زمزمه اش، اشک شبش در قفایش ناله‌های زینبش میقات اینجا، کعبه اینجا، زمزم اینجا رُکن و حرم سعی و صفا هر چهار اینجاست ما را بُود از حجِّ کعبه، برتر اینجا باید طواف آریم دورِ دلبر اینجا از تیر گردد سینه‌هامان چشمه چشمه وز تیغ گردد ارباً اربا اکبر اینجا هم ناله‌ها گردد پامال خزان‌ها هم غنچه گردد روی دستم پَرپَر اینجا داغ عطش مانَد به لب‌های سکینه خون می‌چکد از بازوی آب‌آور اینجا از خنجر و شمشیر و تیر و نیزه و سنگ آید هزاران زخم روی زخم اینجا اینجا بُوَد بر روی قلبم جای نیزه اینجا رَوَد سرهای ما، بالای نیزه سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد... سر برادر زینب اینجا کند در موج خون زینب نظاره بر جسم مجروح و گلوی پاره پاره *هی صدا میزنه "ءأنت أخی؟ ءأنت إبن والدتی؟ یومٌ علی صدر المصطفی، و‌ یوم علی وجه الثری" اینجا بسوزد خیمه‌های ما در آتش وز دامن دُردانه‌ها خیزد شراره خلخال بیرون آورند از پای طفلان خارج شود از گوش زن‌ها گوشواره اینجا تسلای دلِ هر نازدانه کعب نی است و سیلی است و تازیانه اینجا شود سرهای ما از تن بریده اینجا شود سرها به خاک و خون کشیده اینجا نوامیس خدا در مَقتل خود جسم مرا شویند با اشک دو دیده اینجا کنار کُشتهٔ عباس، باید خیزم ز جای خویش با قد خمیده *حسین....* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•شد عنان گیر دلم ... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── شد عنان گیر دلم قصۀ ویرانه شام زآنچه با آل علی گشت به کاشانۀ شام از ازل کاش نمی‌گشت بنا خانۀ شام که بلا موج زنان گشت ز پیمانۀ شام هر زمان یاد ز دروازۀ ساعات کنم به خرابی، سخن از پیر خرابات کنم سر بی پیکر شاه شهدا زیور نی ز جلو آن سر و هجده سر ببریده ز پی محمل پردگیان آمده اندر پی وی چه بنات ‌النعش افتاده دنبال جُدی بسته سر سلسله قوم چو در سلسله بود از قضا سلسله بر گردن آن سلسله بود گاهی از سنگ ستم خسته شده پیکرشان در برابر به سر نیزه سر سرورشان در برابر به سر نیزه سر اکبرشان بسته اند در غل و زنجیر تن سرورشان همه مزمار و نی و چنگ و دف و تار زدند کوس شادیّ برِ هر کوچه و بازار زدند *بی مقدمه نخواستم برم خرابه همین که واردشون کردن سر هر کوچه و بازار نگهشون داشتن، یا سنگشون زدن یا تازیانه زدن، یا مقابلشون زدن و رقصیدن، خوب که گردوندن، برگردوندن دم دروازه ساعات، نشاندند اینا همه خسته ،تکیده، دل شکسته، رنجور، سر به گریبان، نوشتن سرها را به شاخه درخت آویزان کردند، راوی میگه دیدم یه دختر بچه‌ای از جا بلند شد، آرام آرام اومد به طرف سر بریده بابا، دستشو دراز کرد قدش نمی‌رسه میگه دیدم شاخه خم شد، پایین اومد، این نازدانه سر بریده بابا را بغل کرد...دختر صورت خون آلوده بابا رو می‌بوسه، بابا هم دختر را می‌بوسه. بگم اینجا دختر اومد خرابه بابا اومد.دستا کوچکشو اینجا دراز کرد، سر بریده بابا را برداشت به دامن گرفت، جاداشت بگه بابا، گفتم از سفر میای منو رو دامنت می‌نشونی بابا.. نوازشم می‌کنی منم درد دلامو بهت میگم، اما یه جوری اومدی من سر بریده اتو به دامن بگیرم..حسین حسین حسین...* روی دامان خود امشب می‌نشانم میهمان را می‌زنم بوسه لبانش جای چوب خیزران را ای پدر جان پیکرت کو اکبرت کو اصغرت کو گرچه من طفلم ولیکن داغ تو بنموده پیرم بابا با لب خونین دعا کن.. *می‌دونم با این لب خونین دعا کنی دعات مستجاب می‌شه با این لب‌های خیزران خورده..* با لب خونین دعا کن تا در این وادی بمیرم *خیلی زبان حال داره با بابا، یه زبان حالش هم این بودبابا...* دست عدو بزرگتر از صورت من است یک ضربه زد دو گونه سرخم سیاه شد *خم شد لب به لب‌های بابا گذاشت، بر نداشت مگر اینکه جان داد..حسین‌ * دشت و شب و طفل نابلد واویلا گر دست حرامی برسد واویلا پهلوی سه ساله و لگد واویلا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•نام آن پروانه عبدالله... حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── شمع ها از پای تا سر سوخته مانده یک پروانه ی پر سوخته نام آن پروانه عبدالله بود اختری تابنده تر از ماه بود *امروز روز یتیم‌نوازیه، روز یادگار امام حسن مجتبی‌ست حضرت عبدالله بن حسن علیهم السلام..* کرده از اندام لاهوتی خروج یافته تا بامِ «أوْ أدنی» عروج خون پاکش زاد و جانش راحله تار مویش عالمی را سلسله صورتش مانند بابا دلگشا دست‌های کوچکش مشکل‌گشا رخ چو قرآن چشم و ابرو آیه‌اش آفتاب آیینه دار سایه اش مجتبایی با حسین آمیخته بر دو کتفش زلف قاسم ریخته از درون خیمه همچون برق آه شد روان با ناله سوی قتلگاه پیش رو عمو خریدارش شده پشت سر عمه گرفتارش شده بر گرفته آستینش را به چنگ کای کمر بهر شهادت بسته تنگ ای دو صد دامت به پیشِ رو، مرو این همه صیاد و یک آهو، مرو *آخه تا صدای ناله ذوالجناحو شنیدن همراه عمه دوان دوان اومدن به طرف میدان دید دور عمو رو گرفتن، نتونست طاقت بیاره، عمو رو غریب و تنها ببینه، دوید به طرف میدان افتاد چشم عم افتاد صدا زد "یا اختا احبسینی" بگیر یادگار برادرمونو، این آقازاده‌ هم فریاد می‌زد "والله لا فارغ عمی"یعنی به خدا از عموم جدا نمی‌شم او رو تنها نمی‌گذارم..* ای دو صد دامت به پیشِ رو، مرو این همه صیاد و یک آهو، مرو کودک ده ساله و میدان جنگ یک نهال نازک و باران سنگ دشمن اینجا گر ببیند طفلِ شیر شیر اگر خواهد زند او را به تیر *یعنی این‌ها به صغیر و کبیر ما رحم نمی‌کنند..* تو گُل و صحرا پُر از خار و خس است بهر ما داغ علی‌اصغر بس است با شهامت گفت آن دَه ساله مرد طفل ما هرگز نترسد از نبَرد بی‌عمو ماندن همه شرمندگی است با عمو مُردن کمال زندگی است تشنگی با او لب دریا خوش است آب اگر او تشنه باشد، آتش است بوده از آغاز عمرم انتظار تا کنم جان در رهِ جانان نثار جانِ عمه، بود و هستم را مگیر وقت جانبازی است دستم را مگیر عمه‌جان در تاب و تب افتاده‌ام آخر از قاسم، عقب افتاده‌ام ناله‌ای با سوز و تاب و تب کشید آستین از پنجهٔ زینب کشید تیر گشت و قلب لشکر را شکافت پَرکشید و جانب مقتل شتافت دید قاتل در کنار قتلگاه تیغ، بگْرفته به قصدِ قتلِ شاه تا نیاید دست داور را گزند کرد دستِ کوچک خود را بلند *دوان دوان اومد دید شمشیر برهنه بالا سر عمویه، چه کنه وسیله دفاع نداره، تا رسید دستاشو سپر قرار داد..* تا نیاید دست داور را گزند کرد دستِ کوچک خود را بلند *دیگه معلومه چی می‌شه، چی به سرش میاد..* در هوای یاری دستِ خدا دستِ عبدالله شد از تن جدا گفت نه تنها سر و دستم فدات نیستم کن ای همه هستم فدات آمدم تا در رهت فانی شوم در منای عشق، قربانی شوم کاش می‌بودم هزاران دست و سر تا برای یاری‌ات می‌شد سپر تو سلامت، گرچه ما را سر شکست دست ساقی، باز اگر ساغر شکست ای همه جان‌ها به قربان تنت دست عبدالله وقف دامنت چون به پاسِ دستِ حق از تن جداست دست ما هم بعد از این دستِ خداست هر که در ما گشت فانی، ما شود قطره دریایی چو شد، دریا شود تا دهم بر لشکر دشمن شکست دست خود را چون عَلَم گیرم به دست با همین دستم تو را یاری کنم مثل عبّاست علمداری کنم بود در آغوشِ عمّش ولوله کز کمان بشتافت تیرِ حرمله *شمشیر دستشو از بدن جدا کرد، ناله می‌زد می‌گفت عمو دستم، با دست بریده تو بغل عمو افتاد، اینجا بود یه داغ دیگه به دل حسین گذاشت اون ملعون ازل و ابد، حرمله یه تیر دیگه تو چله کمان گذاشت، گلوی این آقازاده رو نشانه گرفت..حسین حسین حسین.... * تیر زهرآلود با سرعت شتافت چون گریبان، حنجر او را شکافت گوشه‌چشمی به عمو باز کرد مرغ روحش از قفس پرواز کرد با گلوی پاره در دشت قتال شه تماشا کرد و او زد بال بال همچو جان بگْرفت مولا در برش تازه شد داغِ علیِّ‌‌ اصغرش .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•شامیان من در مدینه... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ر ●━━━━━━─────── شامیان من درمدینه سیدُ ذوالاِحتشامم ظالمان من سبط پیغمبر و فرزند امامم زاده‌ی شاه حجازم این چنین ازجور عدوان دربه در، در کوچه های کوفه و بازار شامم *پرسیدن آقا کجا به شما سخت گذشت؟؟ سه مرتبه فرمود: "الشام الشام الشام" اونقده پشت دروازه ی ساعات نگهمون داشتند تا شهر رو آذین بستند، چراغان کردند، لباس نو به تن پوشیدند، وقتی هم که واردشون کردند سنگشون زدند، خاکستر روشون ریختند، خارجی خطابشون کردند، تازیانه اشون زدند، مقابلشون چنگ و دف و نی زدند و رقصیدند..* کعب نی بر من زدند از کینه این نامرد مردم با وجود اینکه پیغمبر بُود جدِّ گرامم چون غلام زنگ بارم برغل و زنحیر بستند من که حوران‌ کنیزند و بُود غِلمان غلامم *کاری کردند اینجا دیگه ناله اش بلندشد "اُقاد ذلیلاً فی دمشق کأننی من الزنج عبد غاب عنه نصیر. و جدی رسول الله من کل مشهد و شیخی امیر المومنین وزیر" فیا لیت امی لم تلد لی" ای کاش مادرمنو نمی زایید.."و لم أکن یزید یرانـــی فی البلاد اسـیرُ" تا یزید من رو اینگونه اسیر نبینه.. «حسین..» *بمیرم حق داشت تا زنده بود گریه کنه آب می دید گریه می کرد،غذا براش می آوردند میل کنه تا چشمش میافتاد به غذا روضه می خوند و گریه می کرد.. جوان می دید گریه می کرد،طفل شیرخواره می دید گریه می کرد... امان از اون لحظه ای که می دید گوسفندی رو می خوان ذبحش کنند جلو می رفت با گریه می پرسید آیا آبش دادید یا نه ؟؟ بله آقا ما مسلمانیم...ناله اش بیشتر میشد صدا می زد.. آی مردم! پدر منوکربلا غریب با لب تشنه سر بریدن... مشغول صحبت بود دید دوتا دختر بچه از این اتاق به اون اتاق دویدند شروع کرد به گریه کردن.. آقا چی شده؟ فرمود: یاد عصر عاشورا افتادم...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇