eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
358 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•زمین داره می لرزه.. ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── زمین داره می لرزه، آسمونا تاریکه این آخرین سربازه، به قتلگاه نزدیکه از خیمه ی بی قرارا، از لای گرد و غبارا داره میبینه عموشو، تو حلقه‌ی نیزه دارا میبینه چشماشو دیگه بسته میبینه چقدر نیزه شکسته خدایا! شمر کجا نشسته؟ «وااای عمو حسین، عمو حسین» رهاش کنید نامردا، این سوره ی انسانه پای کدوم بی دینی رو سینه ی قرآنه این جسمی که روبرومه، قرآن ناطق عمومه عمه برو توی خیمه، اینجا دیگه کار تمومه بمیرم، سر نیزه ها بلندن اومدن راه نفس ببندن کنارت آب میریزن میخندن «وااای عمو حسین، عمو حسین» عمو داره دیر میشه، بیار سرت رو بالا شنیدم از حرفاشون که وقت خیمه است حالا دشمن چقد بی وجوده، تو زنده ای هنوز زوده که ببینی خیمه هاتو اسیره آتش و دوده میزنن به نیزه ها سرا رو میزنن تک تک دخترا رو میکشن چادر و معجرا رو .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
1402043106.mp3
25.59M
|⇦•زمین داره می لرزه...... و توسل به ابن کریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
. |⇦•از حرم در دل میدان.. و توسل به ابن الکریم ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── از حرم در دل میدان بروم با کفنم من امید حسنم من حفاظت کنم از جان عمو با بدنم من امید حسنم عمو دل خود بر تو بسته‌ام عمو به فدای تو دستم عمو من تنها یار تو هستم عمو! سر من نذر راهت عمو! تو چه بوده گناهت عمو! افتادم بر قتلگاهت « عمو جانم یا اباعبدالله» وای من در دلِ گودال بلا از سر زین عمو افتاده زمین قتلگه آمده با خنجر خود شمر لعین عمو افتاده زمین عمو ز عطش نیمه جانی عمو پُره تیر و سنانی چرا باید بی کفن بمانی ؟ عمو به حرم کن نگاهی ببین که ندارد پناهی ببین شد دشمن به خیمه راهی «عمو جانم یا اباعبدالله» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
1402043107.mp3
19.97M
|⇦•از حرم در دل میدان...... و توسل به ابن کریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری
. |⇦•نافع ابن هلال.. حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── نافع ابن هلال ! اسب بی سوار هم حنا بسته به یال نافع ابن هلال! میکُشن حسینو پیش چشم اهل و عیال *شلوغش کنین برا امام حسین،روضه می‌شنوی فریاد بزن، اونی که ادای گریه رو هم درمیاره، میره بهشت. بگو ما برا بهشت نیومدیم، ما جیگرمون برات میسوزه ... ای حسین* تشنه ولی شریعه در خروشه چشم همه به گودیه گَلوشه حاضرن آبو رو زمین بریزن یه قطره هم ندن حسین بنوشه «حسین... حسین .. یا اباعبدالله» نافع ابن هلال! واژگون شده از زین، شاه بین جدال نافع ابن هلال! این حرامِ خدا بود، شمر کرده حلال دور حسین ما، قحطِ رجال شد خونِ اباعبدالله حلال شد تکیه که زد به نیزهٔ غریبی سخت ترین لحظهٔ این قتال شد مظلوم بودی و از آب فرات محروم بودی و زنده بودی و قلبت می تپید رگ هاتو برید نافع ابن هلال! شب عاشورا از حسین کردی سوال بگو تاج سرم چرا داری خار میکَنی دور حرم؟ به نافع می‌گفت: غروب فردا این زن و بچه میدُوَن تو صحرا خار مغیلان و خاک بیابون اینقده میدُوَن میوفتن از پا نافع ابن هلال! مرغ تو قفس بیوفته میزنه پر و بال نافع ابن هلال! نیزه پشت نیزه و کسی نمی‌ده مجال تو قتلگاه مشغول فریضه ان بعد حسین دور حرم بریزن این زن و بچه رو دیگه اسارت نبَرید، این خانواده عزیزن تا حالا از این خونواده زنی رو نبُردن اسارت الهی میمردم؛ نمیدیدم اونقدر جسارت رَیّان بن شبیب! جد ما رو غریب گیر آوردن رَیّان بن شَبیب! آبو واسه حبیب دیر آوردن تو شیب گودال، سرازیر شد حسین پیر شد... حسین پیر شد ته گودال، زمین گیر شد  حسین پیر شد…  .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
1402043114.mp3
15.81M
|⇦•نافع ابن هلال...... بن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری
. |⇦•امامُنا حسین.... حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد ●━━━━━━─────── اِمامُنا حسین سلامُنا حسین حیاتُنا حسین مماتُنا حسین ما نباشیم بقیه هستن کار تو لنگ نمی‌مونه همه کربلاتو می‌بینن هیشکی دلتنگ نمی‌مونه دور و برت شلوغه همیشه، ماشاءالله دور و برِ تو خلوت نمیشه، ماشاءالله ماشاءالله اباعبدالله راه اباعبدالله .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
Mirdamad 1402 shab02 b(8).mp3
12.1M
|⇦•امامُنا حسین..... علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد
. |⇦•پرچم سبز افتخار.... #روضه حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید مهدی میرداماد ●━━━━━━─────── بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم "يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين" "يا رب الحُسين، بحق الحُسين، اِشف صدر الحُسين، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة " *شبِ آقازاده ي امامِ مجتبي است، شبِ پنجم و شيشم از دو تا نازدانه ي يتيم ميخونن، به يادِ اون دستي كه عبدالله در راهِ امامش فدا كرد، دوتا دستامون رو به سر بذاريم، آقامون رو صدا بزنيم: يا صاحبِ الزمان! الغوث و الامان...* پرچم سبزِ افتخارِ حسن نور در نور یادگارِ حسن روحِ بی باک ذوالفقارِ حسن مردِ رزمِ جَمَلْ شکارِ حسن چون پدر از سقیفه بی زار است یازده ساله مردِ پیکار است *امشب يكي از سخت ترين روضه هاست، چون روضه روضه ي گودالِ، آخرين شهيدِ قبل از اباعبدالله است، آخرين شهيد با چه خصوصيتي؟ دو تا شهيد تو آغوشِ حسين جان دادن، توي آغوشِ حسين بودن كه تير اصابت كرد، خيلي از شهدا رو ابي عبدالله بغل كرد و جان دادن، اما دو تا از شهدا تو بغلش بودن كه دست و پا زدن، يكيش عبدالله بن الحسن بود، يكيش هم يه شيش ماهه ي شيرخواره، امشب خيلي بايد برا عبدالله يتيم نوازي كنيم...* عزتِ مجتبی ست عبدلله روحِ قالو بلاست عبدلله سپرِ نیزه هاست عبدلله غرقِ خونِ خداست عبدلله از لبش یا حسین می بارد دست از این عشق بر نمی دارد *هر شهيدي، هر دلاوري ميزد به دلِ لشكر، بالاخره يه وسيله دفاعي داشت، يه ابزارِ جنگي داشت، اما اين آقازاده هيچي نداشت رفت ميدان، يه بدن داشت يه تن داشت، همين رو سپر كرد برا امامش، الله اكبر، از ابتدا ابي عبدالله سفارشش رو كرد، ده سال تو بغل حسين بزرگ شده بود، يه ساله بود باباش حسن رو از دست داد، يازده ساله اومد كربلا، ابي عبدالله خوب ميشناخت اون رو، خودش بزرگش كرده بود، يه عبارتي هست تو مقاتل، به خواهرش زينب فرمود:"اِحبِسیه یا اُختي" نگهش دار، توي خيمه حبسش كن، اين از خيمه بيرون بياد منو ببينه مياد سمتِ من، اين آقازاده رو توي خيمه نگه داشته بودن، با اينكه زينب از اول صبح هي ميرفت همراهِ برادر بيرون خيمه، اما حواسش به اين آقازاده بود، مبادا اين آقازاده دستش رو از دستِ عمه رها كنه، آخه اين آقازاده هم امانت حسنِ، هم امانت حسينِ، خيلي برا زينب مهم بود تا حواسش باشه، اما حواس عبدالله به ميدانِ، آخرين شهيد يعني شهادت همه رو ديده، دو سه جا خونش به جوش اومد ميخواست از خيمه بيرون بزنه اما عمه نذاشت، اولين باري كه از جا بلند شد وقتي بود كه بدن علي اكبر رو آوُردن، ديد خيمه ها ريخت بهم، عمه دستش رو گرفت، دومين جايي كه خونش به جوش اومد آسمون رو سرش خراب شد، مي دونيد كي بود؟ پرده ي خيمه رو كنار زد، ديد عموش با قد خم داره مياد، فهميد ديگه عموش عباس رفته، ديگه بي عمو شده، ديگه خيمه ها علمدار نداره، سومين جايي كه ديگه نگه داشتنش سخت شد، ديد علي اكبر رفت، قاسم رفت، عون و محمد رفتن، ديد عمو عباسش رفت، ديگه كسي نمونده، يهو متوجه شد شيرخواره هم رفت، علي اصغر هم رفت، پس من چي؟ هي توي خيمه به خودش نهيب زد: خجالت نميكِشي، عموت تنها تويِ ميدونه؟ دست تويِ دستِ عمه است، يهو ديد عمه از خيمه زد بيرون، يه دستِ عمه آزاده، عمه با يه دست، دستِ عبدالله رو گرفته، زمين كربلا داره ميلرزه، عمه رفت رويِ بلندي، ديد يه دستي كه آزاده رفت رو سَرِ عمه، خودم ديدم زبالاي بلندي، عزيزِ مصطفي را سر بريدن، ديد عموش رو دارن ميكُشن...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید مهدی ●━━━━━━─────── ناگهان دید کربلا لرزید عمو افتاد خیمه ها لرزید دست عمه که بی هوا لرزید تن فرزند مجتبی لرزید عمو از صدر زین غریب افتاد دست یک عده نا نجیب افتاد : حسن كردي عمه ببین عمو چه بی حال شده عمه عمو وارد گودال شده عمه ببین جلو چشِ مادرش به زیر دست و پا لگدمال شده *دستش رو كشيد، زد به دلِ لشكر، هر شهيد رَجَز داشت، هر شهيدي خودش رو معرفي مي كرد، اين يازده ساله يه رجز خونده تا دنيا دنياست باقيه، از لابلاي اسبا فرار مي كرد به طرفِ گودال، داد ميزد:" وَالله لا اُفارِقُ عَمّی" بخدا عموم رو رها نمي كنم... اومد رسيد ديد گرد و خاكِ، خوب گرد و خاك كه نشست، يهو چشمش باز شد، ديد موهاي سَرِ عمو دستِ قاتلِ، شمشير بالا رفته...*  ببین قیامتي شده دور و برش  نشسته یه حرومی روی پرش بذار سپر كنم خودم رو براش مگر نه دق ميكنه باز مادرش *شمشير بالا رفت، دست عبدالله بالا رفت، شمشير پايين اومد بازو قطع شد، دست قطع شد، اي حسين.... افتاد تو بغلِ ابي عبدالله، عينِ عبارت رو بخونم"فَضَرَبَهُ بِالسَّيفِ، فَاتَّقاهَا الغُلامُ بِيَدِه"صداي شكستن استخوان اومد" فَأَطَنَّها إلَى الجِلدِ، فَإِذا هِيَ مُعَلَّقَة" دست به پوست آويزان شد، افتاد تو بغلِ حسين، يهو يه ناله زد: "فَنَادَى يَا أُمَّاهْ"  گفت: واي مادرم!... هنوز ابي عبدالله يه ذره رمق داشت"فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ" دو دستي حسين، عبدالله رو بغل گرفت، گذاشت رويِ سينه... اينجا حرمله اومد، ديگه بچه ي يازده ساله ي دست بريده تير سه شعبه نميخواد، چرا حرمله؟ دستت بشكنه... حرمله يه بار يكي از تيرهاش رو خرج كرده بود، اونم سهمِ گلوي علي اصغر شده بود، حرمله تيري كه به علي اصغر زده از دور زده، امام حسين علي اصغر رو روي دست گرفت، بچه پيدا شد، حرمله كمين كرده بود، امام داشت حرف ميزد يهو ديد بچه داره دست و پا ميزنه، حرمله اولين تير رو از دور زد، بي هوا زد، چون هدف معلوم بود، از دور شليك كرد، تير دوم برايِ عبدالله بود، از دور نزد، اومد بالاي گودال، از نزديك، خودمونيشو بگم؟ تيرِ خلاص زد، يه جوري زد، گلو تو بغل حسين پاره شد،حسين....  افتاد تو بغل حسين، آخرين شهيد توي گودالِ، تو بغلِ حسينِ، نه حسين ميتونست برش داره، نه حسين مي تونست جداش كنه، اين بچه روي بدن حسين موند، ده نفر اسب هاشون رو آوُردن، رو بدن با اين اسبا رفتن، اين بدن با حسين يكي شد...* زينب گرفته دست به سر ميكند نگاه درهم شده حسين و حسن بينِ قتلگاه *به نيت فرج سه مرتبه بگو: ياحسين!...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
Mirdamad 1402 shab05 a.mp3
35.8M
|⇦•پرچم سبز افتخار...... و توسل به ابن کریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد
🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تاج روی سر اربابی دردونه گوهر نایابی یا عزیزه الحسین بی بی چی میشه گداتو دریابی طوفان میکنه اسمت اعجازه کف دستات هستی باب الحوائج ای جان عمه ی سادات یا رقیه کرمت خیلی زیاده یا رقیه نوکرت دل به تو داده یا رقیه من به نیت تو میرم کربلا پای پیاده یا رقیه یا رقیه مددی بنت الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ پای عشق تو زمینگیرم سر سفرتون نمک گیرم به گدایی از تو معروفم کربلامو از تو میگیرم از تو معجزه دیدم چون داری تو کرامات حق داری گردنه من ای جان عمه ی سادات یا رقیه گدای تو پادشاهه یا رقیه میذارم برا تو مایه یا رقیه اربعین به نیت تو پا میذارم تو مشایه متن_وسبک_مداحی یا رقیه یا رقیه مددی بنت الحسین
سینه زن –  نهر علقم سنه   سو  دِئیَن   دوداقلار   نیه  یاندی  نهر علقم سودان  اوتری  چوخ   ئورکلر  یارالاندی نهر علقم ایلدون   طیور   و   وحشی    حیوانی   سو   قوناقی قورودی   سوسوزدان    اما  علی اصغرون  دوداقی نیه  یاده  سالمادون  بس سن او صودامر  اوشاقی سو  دگل  داخی گوزومده  بوسو  قاندی  نهر علقم سنه  یالواراندا  اصغر سارالان  یوزونده  گوز  یاش اونا  ایتمدون ترحم داخی آخ بو  سن  بو داغ داش قورویان دوداقلاریم تک قورویوب یانیدون ایکاش بو   سو سوزلقی  بلیدون   نه  یاماندی   نهر علقم چتین اصغریم گوز آچسون بوسوا دوباره باخسون اونیلان  داخی  دانشماز   نقدر آخور  قوی  آخسون اونی  اورگدوبدی  پیکان سو  خیالینی   بوراخسون گنه      حرمله      الیندن     نگراندی      نهر  علقم صود امر  اوشاقه   هاردا  سویون   اعتناسی کمدی نه کم   اعتنالق ایتدون  بو  نه  جور  و نه  ستمدی علی اصغریم سوسوزدان  قوریان  دوداقین  امدی گویه   تشنه لر      نواسی    اوجالاندی  نهر علقم سووا     مشتریدی   سقّا    اونی   آلدی   نقد  جانه صورا  راضی  اولمادون    بس  نئی   ایلدون  بهانه نیه  فسخ   اولوندی سودا   نیه  سو  دولاندی  قانه نقدر    بو   چولده    آیا   سو     گراندی   نهر علقم دی   سرین  سرین  او    یِللر   بو  فراتیدن  اسنده اونهالون اوستن اسسون که دوشوبدی بو چمنده گون  اذیّت  ایتمسون  تا  یارا  چوخدی  گل  بدنده منی   آغلادان   او    قولسوز   یخلاندی   نهر علقم گورونر  آی   عکسی  کامل  سووا   ایلسون   نظاره ولی   بدر   آل  هاشم  که  سن    آلموسان  کناره نظره      گلور     باخاندا    سو     یانندا    پاره  پاره نیه   سنده     بدر    کامل     پارالاندی    نهر علقم نولا     ((منزوی))   نصیبون    اولا    کیمیای    احمر سنه ده    او   کربلانی     ایده    قسمت   حی  داور یوزوی   دوتوب    فراته   دیه سن   ئوزون    مکرر سنه   سو    دِیَن   دوداقلار   نیه یاندی  نهر علقم منزوی اردبیلی
ayshameman-salim.mp3
10.06M
ای شمع من بسوز که پروانه می رود زین آستان صاحب این خانه می رود بانوای ملکوتی سلطان والذاکرین حاج سلیم موذن زاده اردبیلی
138- SMozenzadeh-Golchin Sine Zani Qadimi (44).mp3
2.67M
دورسنه قربان گئدیرم رقیه رقیه بیادسلطان والذاکرین حاج سلیم موذن زاده
دور سنه قوربان گئدورم رقیّه ،رقیّه دور سنه قوربان گئدورم رقیّه ،رقیّه گور نه پریشان گئدورم رقّیه ،رقیّه   دور بالا عمّون قولونی آچوبلار،آچوبلار هم صاقینی هم صولون آچوبلار،آچوبلار کرب و بلانین یولونی آچوبلار،آچوبلار اکبره مهمان گئدورم رقیّه،رقیّه   دور ئوزوم آلّلام گوزون قاداسین،قاداسین الده قالوب غارت اولان اساسین، اساسین من کیمه سوغات آپاروم لباسین، اساسین دیده سی گریان گئدورم رقیّه،رقیّه   گون که باتار روشن اولار چراغلار، چراغلار کیم سنی غربتده گلوب سراغلار، چراغلار قبرورون اوسته اوتوروب کیم آغلار، چراغلار من که یانوندان گئدورم رقیّه،رقیّه   گئتدون ئوزون قالدی آدون دیلیمده، دیلیمده یوخدی فراقونده توان دلیمده ، دیلیمده خورداجا گوشواره قالوب الیمده، دیلیمده قلبیم اولوب قان گئدورم رقیّه،رقیّه   وای منی گوزدن نیه بس آتوبسان، آتوبسان خون دلیم گوزیاشیما قاتوبسان، آتوبسان قبریده یورقون یارالی یاتوبسان، آتوبسان من ولی نالان گئدورم رقیّه،رقیّه     وادی بطحا یولووی گوزتلور، گوزتلور عترت طاها یولوی گوزتلور، گوزتلور غمزده صغرا یولوی گوزتلور، گوزتلور ایلورم افغان گئدورم رقیّه،رقیّه   گوزلرون آچ بیر بیره وور دوداقون، دوداقون سویله عزیزیم نجه دی ایاقون ، دوداقون وای بالا ئولدوردی منی فراقون، دوداقون مونس هجران گئدورم رقیّه،رقیّه  
4_6005846421482243527.mp3
2.05M
‍ زبانحال رباب ای بوغازین اوچ پراوخ تشنه بیچن اصغریم ئوز یاراسنان آخان قانی ایچن اصغریم تشنه ویرن جان بالا؟ جان سنه قربان بالا گل نجه گور دوتموشام شام غریبان بالا مونسیم دلبریم هارداسان اصغریم اصغریم هارداسان من گچن آخشام بالا صبحه کیمی غم یدیم ساکت اولوب یاتمادین هی سنه لایلای دیدیم شب عاشورا نیلیدی اصغری آرام الیه بولموردی بئله یانا یانا دییردی لایلای ننه قربان گوزوه صود امر اوغلوم یات بوگجه نی بلکه سو اولدی سخر اوغلوم نقدر اله دی آرام الیه بولمدی من گچن آخشام بالا صبحه کیمی غم یدیم ساکت اولوب یاتمادین هی سنه لایلای دیدیم سن منی علت ندور گوزدن آتوبسان بالا آختارورام بولمورم هاردا یاتوبسان بالا مونسیم دلبریم هارداسان اصغریم اصغریم هارداسان بانوای حاج نادر جوادی اردبیلی.
4_6005846421482243510.mp3
4.29M
‍ سبک شور منه ده وار-اولومدن قبریوینن منه ده وار بو اولمه ده سوزول دن منه ده وار چتین گوندی بو گونن منه ده وار یوخودان هچ اویانمادیم دیدیلر من اینامادیم گچدی عمریم ولی سنه یاخچی نوکر اولامادیم (اقام اقام اقام اقام سنه قربان آتام آنام) منه ده وار-بو دنیا عبرتینن منه ده وار قیامت وحشتینن منه ده وار او قبرین ظلمتینن منه ده وار عهدیم اوسته دایانمادیم حرمتین ساخلیامادیم حیف اولا روضه لرده من سنه چوخ آغلیامادیم (اقام اقام اقام اقام سنه قربون آتام آنام) منه ده وار-سولوپ هر دم سارالماخ منه ده وار یقینیم وار قوجالماخ منه ده وار لحد آلتیندا قالماخ منه ده وار منی اغیاره قاتماران فکریوی باشدان آتماران هامی یادان چیخاتسادا منی یادان چیخاتماران (اقام اقام اقام اقام سنه قربون اتام انام) منه ده باخ-قیامت باشلاناندا منه ده باخ صف محشر ده اقا منه ده باخ غریبم جان زهرا منه ده باخ هر گجه آغلارام حسین یاسیوی ساخلارام حسین سنده منیم یاسیمه گَل گلمسن آقلارام حسین 📢حـاج مـــهدی رســـولی 🔶منه ده وار... شور بانوای حاج مهدی رسولی
1.2M
آمده ماه محرم ماه درد و رنج و ماتم آمده کربلا پور حیدر خون شده قلب زهرای اطهر یا حسین یا حسین یا حسین جان... آمده با نوجوانش اصغر شیرین زبانش در کنارش بود روح احساس شیر یل چون اباالفضل العباس یا حسین یا حسین یا حسین جان... زینبِ او در کنارش گشته هر دم بی قرارش گرید و سوزد و ناله دارد بهر پرپر شدن لاله دارد یا حسین یا حسین یا حسین جان... یا حسین روح و روانم تو ببین اشک و فغانم من برایت بمیرم حسین جان غربتت را نبینم حسین جان یا حسین یا حسین یا حسین جان... کربلا باشد منایم من در این جا جانفدایم این زمین جایگاه حسین است روی آن قتلگاه حسین است یا حسین یا حسین یا حسین جان... می شوم ای نور دیده من در این جا سر بریده می رسد جان من بر لب من کن صبوری تو ای زینب من یا حسین یا حسین یا حسین جان... اندر این جا ظالمانه دشمنت با تازیانه می زند بر تو و بچه هایم روی نیزه به فکر شمایم یا حسین یا حسین یا حسین جان... ✍حاج رضا یعقوبیان مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
. |⇦•اول راه جمع شدن بسیاری.... اول وتوسل به اصحاب سید الشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ چهارم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد ●━━━━━━─────── "اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَاَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتی جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَ شایَعَتْ وَ بایَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلی قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعا.. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.." اول راه جمعِ بسیاری؛ نامه دادن محضر سلطان بی وفاها یکی یکی رفتند گرچه ماندند بهترین یاران *امشب، شب بهترین یارانِ، ابی عبدالله یه مدال داد به همه ی این شهدا، یه مدال عمومی برا همه ی اصحابش، که یه جمله ای فرمود: إِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَبَرُّ وَ أَوْفَى مِن أسْقا..حضرت فرمود من از این شهدا از اینایی که تو‌کربلا در رکابم به شهادت می رسند بهتر وبا وفاتر ندیدم...این مدال عمومی بود.* یک به یک آمدند کرب و بلا، دور اربابِ عشق جمع شدند مثل هفتادو دو گلِ عاشق، همه پروانه‌های شمع شدند زینب آرام بود وقتی که، یار سوی غریب می‌آمد آن طرف سی هزار آمده و، این طرف هم حبیب می‌آمد *به لشگر دشمن هی اضافه میشدن. وقتی لشگر اضافه میشد نامردا دَمّام میزدند، طبل میزدند، شادی می کردن، این طرف بچه های حسین تو‌خیمه ها می لرزیدند. هی میگفتن چی شده ؟ میگفتن لشگرِ کمکی برا دشمن اومده. بچه ها بهم‌ میگفتن مگه ما چند نفریم؟! آخه این هشتاد وچهار تا زن و بچه لشگر کمکی می خواد؟ میومدن به عمه اشون میگفتن، عمه پس برا ما کی لشگر کمکی میاد؟چرا برا ما نمیاد؟ عمه میگفت: صبر کنید لشگر ما تو راهه داره میاد. یهو به خانم حضرت زینب خبر دادن دوتا سوار دارن میان. خانم خوشحال شد گفت: بچه ها رو خبر کنید. همه از خیمه ها اومدن بیرون ببینن لشگر کیه. دیدن دوتا پیرمرد دارن میان. خانم فرمودن:اینم لشگر باباتون حسینه، این حبیبِ، اینم مسلم ابن است.ابی عبدالله به بعضی از شهدا جدای از اون‌ جمله، مدال خصوصی داده. یکیش همین‌ حبیبه."مِنَ الغَریبِ إِلی الحَبیب" گفت پاشو بیا، آقات، تو‌ بیابون تنها مونده. پاشو‌بیا حسین رو‌ غریب گیر آوردن. * با حبیبان که راه میوفتی، عشق را باید انتخاب کرد مسلم عوسجه به ما آموخت، چهره با خون خّضاب باید کرد زن‌ و فرزند را رها کردو، رفت با عشق آشنا بشود عشق یعنی زُهیرِ عثمانی، خواست صد مرتبه فدا بشود *جَذبه ی امام بود هرکس که می رفت راهش رو عوض می کرد انقدر راهش رو عوض کرد بالاخره ابی عبدالله گرفتش. نقش همسر بعضی وقتها ندید گرفته میشه چقدر معرفت داشت همسر زهیر.چند بار فرستاده ی امام رو رد کرد آخرین بار زنش بهش گفت خجالت نمی کشی میدونی کی برات پیغام داده؟ این پسرِ پیغمبره. سراغ همه نمیره ، خیلی خاطرتو خواسته دنبالت فرستاده. راهش انداخت رفت نزد ابی عبدالله .این زهیری که رفت با زهیری که برگشت متفاوت بود با اکراه رفت اما وقتی برگشت رو پاش بند نبود. گفت حسین من رو‌ خرید....* بیست سالِ تمام هر شب‌و روز از اّجل خواست تا امان بدهد آرزوی بُرِیر این بوده است در رکاب حسین جان بدهد در میان سواره های یزید این دلاور پیاده می‌جنگید بوی صِفِین داشت شمشیرش مثل حیدر جُناده می‌جنگید رفت عابِس برهنه در میدان مستِ مست از می سبوی حسین ما همه عاشقیم اما او شاه دیوانگان کوی حسین ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
16430851_614.mp3
27.14M
|⇦•اول راه‌ جمع شدن بسیاری... و توسل به سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ چهارم محرم ۱۴۰۱ به نفس سیدمهدی میرداماد
🏴 🏴 🎤مداح :حاج استاد میرزا محمدی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ السلام علیک یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه حسین........ من نمیدونم تو اون تاریکی خرابه ،نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلم ِ.... انقده بچه‌ها ترسیده بودن ، انقده لرزیده بودن ،از سرمای شب خرابه سقفی نداشت ' نگهبان هایی گذاشته بودن ،لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف میزدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام ِ عالم ِ به همه زبان هاست ، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، فهمیدین چی گفتم...،اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: "یا ابتا....من الذی قطع وریدک"،این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد... حسین....... حالا داره با بابا حرف میزنه ،این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، دیر راهب رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده......... ،حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد....،"فیض آماده است " صدازد بابا.... بابا..... *داری با خود هزار نشونه لبات به رنگ ارغوونه نگو که کار خیزرونه* بابای خوبم.....،حسین ........ چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من يه مشابهتي پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است، صورتت کبوده، صورت منم کبوده ،لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه، اما لبای من سالم ِ... ،این دستهاشو مشت کرد انقدره به این لب و دندان زد، حسين...... جانسوز خرابه شام روضه حضرت رقیه سلام الله علیها