نوحه شهادت امام صادق ع.mp3
5.63M
تمرین نوحه شهادت امام صادق ع
فضای لحنی (نظر شخصی): #همایون
هستم در این زمانه تنها و بی نشانه
دشمن مرا ز خانه بیرون کشد شبانه
همچون کمان خمیدم زخم زبان شنیدم
دنبال قاتل خود در کوچه میدویدم
واویلا واویلا آه و واویلا
****
تنها و بی قرارم کاری به کس ندارم
از بس که من دویدم دیگر نفس ندارم
همچون علیِ مظلوم خون بر دلم نشاندن
با دست بسته من را در کوچه میکشاندن
اشکی چکیده دارم رنگی پریده دارم
مانند مادر خود قدی خمیده دارم
واویلا واویلا آه و واویلا
****
هستم رئیس مذهب جانم رسیده بر لب
هنگام کوچه گردی هستم به یاد زینب
باشد دلم پر از خون چون لاله های صحرا
میسوزد آشیانم چون آشیان زهرا
گفتم بزن تو آتش از پای تا سرم را
اما مبر تو پیشم تو نام مادرم را
شادم که کارگر شد در سینه زهر کینه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
چشمم دگر نیفتد به کوچه ی مدینه
واویلا واویلا آه و واویلا
۱۴۰۳.۰۲.۱۲.
1_8439404361.mp3
3.01M
زمینه #حضرت_زهرا
دستگاه_ماهور_گوشه_شکسته
درو دیوار گریه می کنه ای وای
نوک مسمار گریه می کنه ای وای
مادری در بین بستر افتاده
تن تبدار گریه می کنه ای وای
درد پهلو گریه می کنه ای وای
دست و بازو گریه می کنه ای وای
چشم مادر جایی رو نمی بینه
زخم ابرو گریه می کنه ای وای
و علیک بالبکأ
سهم دختر نبی سیلی شد
و علیک بالبکأ
صورت مادر ما نیلی شد
وعلیک باالبکأ
بین اون شلوغیا غوغا شد
و علیک باالبکأ
در خونه با لگد تا وا شد
آسمونْ خون گریه می کنه ای وای
دستِ لرزون گریه می کنه ای وای
داره زینب غصه میخوره دائم
دلْ پریشون گریه می کنه ای وای
حال مضطر گریه می کنه ای وای
سر و معجر گریه می کنه ای وای
مجتبی هم گوشه ای غریبونه
واسه مادر گریه می کنه ای وای
و علیک بالبکأ
پیش مجتبی جنایت ها شد
و علیک بالبکأ
دوّمی اومد و سَدّ را شد
و علیک بالبکأ
روبه روی پسرش واویلا
و علیک بالبکأ
طوری زد که مادر افتاد از پا
🎙اجرا: حاج_اسماعیلی
✍ عباس_قلعه. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5807472984570464791.mp3
1.8M
❣﷽❣
🔹#ختم_پدر
◾️#زمزمه
🔹#سینه_زنی
میریزه دونه دونه اشکای من روی گونه
میریزه دونه دونه اشکای من روی گونه
هرکی که بابا داره قدر باباشو بدونه
اونی که بابا داره خدا براش نگه داره
اونی که بابا داره خدا براش نگه داره
اونکه بابا نداره هیچی تو عالم نداره
من که بی بابا شدم سایه ای رو سر ندارم
من که بی بابا شدم سایه ای رو سر ندارم
از غم داغ بابا سر رویه دیوار میزارم
از غم داغ بابا سر رویه دیوار میزارم
بابا جونم 2 بابا جونم بابا جون
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🌹 آیت الله مجتهدی (ره) :
✍ می دانید قیمت دنیا را چه زمانی ما متوجه می شویم؟
وقتی اجل به سراغ ما می آید و از او مهلت می خواهیم:
یک سال،
یک ماه،
یک هفته،
یک روز،
یک ساعت...
اما او به ما مهلت نمی دهد و می گوید: «نمی شود.»
پس آن وقت است که ما متوجه ارزش عمرمان می شویم.
در لحظه قبض روح شدن می فهمیم که چه قدر یک ساعت این دنیا ارزش داشته است.
📚 کتاب در محضر مجتهدی جلد ۲
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
1_5276655256.mp3
14.05M
زنجیر زنی حضرت عباس علیه السلام
صلی الله علیک یااباالفضل
دل با یاد ابالفضل جون میگیره دوباره
هرکس که داره حاجت زود بر داره بیاره
یه دونه اباالفضل بگو عشق و صفا کن
یه دونه اباالفضل بگو دفع بلا کن
یه دونه اباالفضل بگو گره هات واکن
بگو اباالفضل تا خدانگات کنه
بگو اباالفضل تاحسین صدات کنه
بگو تا که زائر کربلات کنه
یا اباالفضل یا اباالفضل
ایـن آقـا تـا نـداره
یـــا ابــاالفـضـل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
249af9a325b60b50e1f3352800a3bbb357834369-360p_۰۱۰۵۲۰۲۴.mp3
3.93M
|⇦•برنفس خود دچارم....
#مناجات_با_امام_زمان روحی له الفدا اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
بر نفس خود دچارم؛ یابن الحسن، اغثنی
عبدی خرابکارم؛ یابن الحسن، اغثنی
در غفلت از قیامت با شعلهی جهالت
آتش گرفته بارم؛ یابن الحسن، اغثنی
تاریک و روسیاهم؛ افتاده قعر چاهم
ای شمس روزگارم! یابن الحسن، اغثنی
جز رحمت نگاهت، جز گرمی پناهت
آرامشی ندارم؛ یابن الحسن، اغثنی
ای ذوالکرم میایی، بالاسرم میایی
هنگام احتضارم؛ یابن الحسن، اغثنی
مانند والدینم گریهکن حسینم
این است اعتبارم؛ یابن الحسن، اغثنی
عقدهگشاییام کن؛ کربوبلاییام کن
دلتنگ آن دیارم؛ یابن الحسن، اغثنی
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#امام_زمان
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#حاج_محمود_کریمی
┅#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#واحد_سنگین
#شهادت_امام_صادق
سبک واحد امام صادق علیه السلام
امامِ صادق، مسمومِ کین شد
حضرت زهرا از غمش زار و حزین شد
آقا دلش با، غصه عجین شد
حضرت زهرا از غمش زار و حزین شد
آروم آروم نفسهاش میگیره توی سینه
میسوزه سینَش از غم تو غربت مدینه
باید بمیره شیعه در غربت امامش
شکسته شد مدینه چون حرمت امامش
مظلوم امامِ صادق...
بازم مدینه، راویِ غمهاست
شیخ الائمه غربتش شبیه مولاست
چشم ملائک، شبیه دریاست
شیخ الائمه غربتش شبیه مولاست
حمله به خانه ی او دل رو به غم کشونده
آتیش و دود و هیزم دلها رو باز سوزونده
غربت از این بالاتر که حرمتش شکسته
بازم شبیه حیدر شد دست آقا بسته
مظلوم امامِ صادق...
گرچه که بستند، دستای او را
اما امان داشتن دیگه ناموس آقا
در بین کوچه، در بیت اعدا
اما امان داشتن دیگه ناموس آقا
آتش زدن اگر چه بر خانه ی این آقا
غارت نشد ولی باز خانه به دست اعدا
اما خودِ آقامون دلخونه کربلا بود
روضه خونه حسین و.. غارتِ خیمه ها بود
حسین غریبِ مادر...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس ✍
#واحد
#امام_صادق
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#پیش_مظلوم
#امام_صادق علیه السلام
#شهادت_امام_صادق علیهالسلام
یاصادق ال عبا
بنیانگذار روضه ها
ای رئیس مذهب ما
ای زادهءخیرالنسا
مدینه گشته کربلا
ازگریه محشری بپا
گفتی میان شعله ها
ازآتش آن خیمه ها
#قاسم_نعمتی ✍
#مظلوم_کشی
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#امام_زمان
السلام علیک یا اباصالح المهدی
******************
ادعای عشق دارم گرچه عاشق نیستم
صادقانه می نویسم با تو صادق نیستم
شیعه می خوانم خودم را و نمی دانم چرا
در مسیر بندگی با تو موافق نیستم؟!
یوسفم گم گشته اما استراحت می کنم !
بیت الاحزانی ندارم ، گرمِ هق هق نیستم
می کنم اقرار آری با تو بد تا کرده ام
هر چه باشم اهلِ کتمانِ حقایق نیستم
ارتباطم با تو بهتر بود فصلِ کودکی
ای دریغا ، من چرا مانندِ سابق نیستم ؟
ظاهراً یارِ تو هستم ، باطناً عار توام
با وجودِ این دو رنگی ها منافق نیستم
بی قراری می کنم اما نه از هجران تو
بنده ام آری ولی در بندِ خالق نیستم
از دعای خویش محرومم نکردی هیچ وقت
لایقم دانسته ای با اینکه لایق نیستم
********************
#رضا_یزدی_اصل
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5791840630757921068.mp3
13.58M
#شور_پایانی
#ذکر
امانٌ مِن النار، لِزُوّار الحسین
فی لیله الجمعه
احب الله من احب حسینا
ابد والله ما ننسَ حسینا
وصل الله علی الباکینَ علی الحسین
آبروی دوعالم
حالا که نیامدم دمت را بفرست
یا گرد و غبار حرمت را بفرست
......
یااباعبدالله آقای من. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
من به راهت قدمگذاشته ام
#شهادت_امام_صادق
حاج #محمدرضا_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ.
يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا، يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
من به راهت قدمگذاشته ام
روی دوشم قلمگذاشته ام
در کنار قلم بیا و ببین
چوبه دار هم گذاشته ام
پای خود جایِ پایِ امثال
دعبل و محتشم گذاشته ام
سر خودرابه روی دیوارِ
خانه ای محترم گذاشته ام
ششمین سجده حاکی از این است
سربه پای تو هم گذاشته ام
در خیالم سرمزارِ تو من
چهارده تاعلم گذاشته ام
هرچه دارم برای احداثِ
یک رواق حرم گذاشته ام
هرچقدر اشکم هم بریزم باز
درعزای تو کم گذاشته ام
روی فرش عزای تو امشب
به امیدی قدم گذاشته ام
بی ارادت نمیشود که نگفت
از عطایت نمیشود که نگفت
*غلامحضرتِ، کارش اینه افسار مرکب حضرت روداشته، حضرت باید میرفت برمیگشت، یه عده ای شیعیان از خراسان اومدن مدینه خدمت امام صادق، ثروتمندبودن،وضع مالی خوبی داشتن، یکی از اونا اومد پیشِ غلامی که افسار مرکب حضرت روداشت، گفت: غلام! بیا باهم یه معامله کنیم، چه معامله ای؟ گفت: من توخراسان منزل دارم، باغ دارم، ثروت دارم همه رو به تو میدم، تو هم اجازه بده از این به بعد من افسار مرکب امام صادق رو داشته باشم...
غلام اومد خدمت امام صادق، عرض ادب کرد، گفت: آقاجان! اگر من که غلام شمام خیری بخواد به من برسه، شما مانع میشید؟ امام فرمود: هرگز، اگه خیری بخواد بهت برسه هرگز مانع نمیشم. گفت: آقاجان! چنین پیشنهادی به من شده، یکی بیاد جا من وایسته غلامی شمارو کنه، افسار مرکبتون رو به دست بگیره، از اون طرف منم به ثروت و مال و منالی برسم. حضرت فرمود: مانعی نداره اختیارش باخودتِ.
همچین که راه افتاد بره، امام صادق فرمود: یه لحظه بیا یه نکته بهت بگم. گفت: آقاجان! بفرما؛ فرمود: سالها خدمت کردی به ما؛ حق داری به گردن ما، میترسم بهت نگمجفا کرده باشم در حقت، وَ نکته اینه: فردای قیامت جَدِّ ما پیغمبر میاد، امیرالمؤمنینمیاد، فرزندان امیرالمؤمنین میان، همه نورانی، هرکی به ما خدمت کرده باشه نزدیکترِ به اهل بیت.
غلام یه لحظه درنگ کرد، من چی به دست بیارم و چی از دست بدم، چقدر این نکته مهمِ، یه لحظه به خودش نهیب زد، اومد پیش مَردِ خراسانی، گفت: من پشیمون شدم، من از مولام جدا نمیشم....
مرد خراسانی گفت: من میدونستم بری پیش امام صادق مطرحکنی حضرت راه جلوپات میذاره و از این معامله پشیمون میشی....*
بی ارادات نمیشود که نگفت
از عطایت نمیشود که نگفت
دلمان را خودت دوباره بساز
از زمستانمان بهاره بساز
برگ ریزانِ فصلِ پاییزم
از وجود من استعاره بساز
تکه های دلِ مرا بردار
سَرِهم کرده چارپاره بساز
نوحۀ پنجمِ صفر با من
تو برایش دوگوشواره بساز
یا شب هفتم از منِ بیتاب
حلقه برگوشِ شیرخواره بساز
درد دارم که آمدم امشب
چارۀ درد، راهِ چاره بساز
ــــــــــــــــــ
#حاج_محمد_بذری
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
.#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.👆
من به راهت قدم گذاشته ام
السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَمِیدَ الصَّادِقِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا لِسَانَ النَّاطِقِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا خَلَفَ الخَائِفِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا زَعِیمَ الصَّالِحِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَیِّدَ المُسْلِمِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا كَهْفَ المُؤْمِنِینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا هَادِیَ المُضِلِّینَ. السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَكَنَ الطَّائِعِینَ
من به راهت قدم گذاشته ام
روی دوشم قلم گذاشته ام
در کنار قلم بیاو ببین
چوبه ی دار هم گذاشته ام
پای خود جای پای امثال
دعبل و محتشم گذاشته ام
سر خود را به روی دیوار
خانه ای محترم گذاشته ام
ششمین سجده حاکی از این است
سر به پای توام گذاشته ام
در خیالم سر مزار تو من
چهارده تا علم گذاشته ام
هرچه دارم برای احداث
یک رواق حرم گذاشته ام
هرچقدر اشک هم بریزم باز
در عزای تو کم گذاشته ام
روی فرش عزای تو امشب
به امیدی قدم گذاشته ام
بی ارادت نمی شود که نگفت
از عطایت نمی شود که نگفت
دلمان را خودت دوباره بساز
از زمستان کمی بهاره بساز
برگ ریزان فصل پاییزم
از وجود من استعاره بساز
تکه های دل مرا بردار
سر هم کرده چهارپاره بساز
نوحه ی پنجم صفر با من
تو برایش دو گوشواره بساز
یا شب هفتم از من بی تاب
حلقه بر گوش شیرخواره بساز
درد دارم که امدم امشب
چاره ی درد راه چاره بساز
با کسی که پیاده در راه است
ای به دوش ملک سواره بساز
ساز ما کوک میشود با اشک
چشم ما را پر از ستاره بساز
پابه پای تو گریه باید کرد
در عزای تو گریه باید کرد
بی حیا بود دشمنت اما...
بی عبا کوچه بردنت اما...
پیش چشمت به آسمان می رفت
آتش از بام گلشنت اما...
زیر دست جماعتی بی رحم
پیرهن بود جوشنت اما ...
پنجه ای مثل ریسمان افتاد
نیمه شب دور گردنت اما..
عده ای بی ادب میانه ی راه
بد و بیراه گفتنت اما...
در شلوغی رفت و آمدها
گرچه ازرده شد تنت اما ...
زخم دل را کسی نمک نزده
همسرت را کسی کتک نزده
مادرت را ولی در خانه
عده ای میزدند مردانه
پیش چشم پرستویی مجروح
آتش افتاده بود بر لانه
از سر تازیانه پیدا بود
رد شلاق بر روی شانه
طاقت ضربه ی غلاف نداشت
پر و بال ظریف پروانه
روز روشن زدند فاطمه را
فاطمیه نبوده افسانه
قنفذ اینجا دل تو را خون کرد
کوفه هم نیز ابن مرجانه...
سر بر روی نیزه هم میگفت
جای زینب نبود ویرانه
داد از این درد و رنج و غم...ای داد...
دخلت زینب علی بن زیاد *
#علیرضا_خاکساری ✍
#روضه_امام_صادق
#امام_صادق
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
* بنابر نقل آیت الله وحید خراسانی( در کتاب مصباح الهدی ص238) ،میرزای شیرازی در مجلسه روضه اش تا شنید که نوحه خوان(آیت الله حائری) گفت: (دَخَلَتْ زَیْنَبُ عَلی اِبْنِ زیاد) داد زد: بس است،کافی است...و سپس از صبح تا ظهر بر سینه زد .
.
|⇦•آقا جان امام صادق..
#سینه_زنی شهادت #امام_صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین عینی فرد
●━━━━━━───────
تو رو به اضطرار زینب بیا آقا بیا آقا
به قلبِ بی قرار زینب بیا آقا بیا آقا
به غربت مزار زینب بیا آقا بیا آقا
تو رو به لکنت رقیه بیا آقا بیا آقا
به زخم صورت رقیه بیا آقا بیا آقا
تو رو به شاه بین گودال بیا آقا بیا آقا
تو رو به اون پیکر پامال بیا آقا بیا آقا
تو رو به پهلوی شکسته بیا آقا بیا آقا
به محسن به خون نشسته بیا آقا بیا آقا
شاعر ؟
........................
آه! دوباره یه کوچه یه آقا
مثل حیدر غریبه خدایا
آه! دوباره یه قلبِ شکسته
باز طنابو دو تا دست بسته
بازم صحبت از یک دره
از یک آقای مضطره
انگار فاطمیه شده
روضه روضه ی مادره
«آقاجان امام صادق....»
از چشای دلم خون میباره
حتی عمامه بر سر نداره
پا برهنه کجا میبریدش
احترامی به موی سفیدش
این نانجیبا کافرن خصم آل پیغمبرن
با چه حال و وضعیتی دارن آقا رو میبرن
«آقاجان امام صادق....»
گریه و اشکو زاری وهق هق
غرق ماتم شده قلب عاشق
از غصه در تاب و تبم
اومده جونم بر لبم
با مادرش گریه کنه
روضه ی شیخ مذهبم
«آقاجان امام صادق....»
#عماد_بهرامی ✍
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#کربلایی_حسین_عینی_فرد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
مداحی آنلاین - آه دوباره یه کوچه یه آقا - عینی فرد.mp3
9.81M
|⇦•آقا جان امام صادق....
#زمینه #شهادت_امام_صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین عینی فرد
.
📋وقت توفان نوادههای اسماعیله
#شور
#طوفان_الاحرار
............................................
.(بند اول ).
وقت توفان نوادههای اسماعیله
اون که غرش میکنه صدای عزرائیله
آخرین منجی دنیا داره میاد اما
اولین مرحله نابودی اسرائیله
یادمون دادن بین ظالم و مظلوم
هرچه شد اما بیطرف نباید بود
بیشرف یعنی بینجف بنابراین
با شرف بود و بیشرف نباید بود
ای امامم مهدی
تکیه کلامم مهدی
میرسه بوی ظهورت به مشامم مهدی
صبح و شامم مهدی
ذکر مدامم مهدی
به تو و جد غریب تو سلامم مهدی
یا بقیه الله
.(بند دوم).
عاشقِ منتظر از غمت زبون میگیره
جسم بیجانِ زمین ایشالا جون میگیره
مهدی میاد و ایشالا انتقام خونِ
کودکان غزه رو از صهیون میگیره
درس خونخواهی از محرم شیعهست
ایشالا این غم آخرین غم شیعهست
گفت حاج قاسم ثابت میکنه تاریخ
محو اسرائیل زیر پرچم شیعهست
ضربانم مهدی
قوت جانم مهدی
تو بیای و من نباشم، نگرانم مهدی
هیجانم مهدی
نام و نشانم مهدی
السلام علی صاحب الزمانم مهدی
شاعر : #مظاهر_کثیری_نژاد ✍
#امام_زمان
.............................................
حاج مسعود پیرایش 🎤
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#زمزمه
#امام_صادق علیه السلام
#عبدالله_باقری ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
باز شعله و دود - بازم شراره
آتیش چرا دست از سر این خونواده - بر نمیداره؟ ۲
بس نبود خونهی حیدر؟
بس نبود شکستن در؟
بس نبود سوختن غنچه / همراه مادر؟
بس نبود اون روز مدینه؟
بس نبود آتیش کینه؟
بس نبود داغیِ یک میخ / زخم توو سینه؟
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
باز کودکی در - حال فراره
آتیش چرا دست از سر این خانواده بر- نمیداره ۲
بس نبود کربلا میسوخت؟
بس نبود خیمهها میسوخت؟
بس نبود پای رقیه / توو صحرا میسوخت؟
بس نبود بال و پری سوخت؟
بس نبود که حنجری سوخت؟
بس نبود تنور خولی / موی سری سوخت؟
#شهادت_امام_صادق
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
|⇦•روزیم را، روزگارم.... #امام_زمان
#قسمت_اول #روضه شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
روزیم را، روزگارم تا که آجر می کند
ظرف خالی مرا، صاحبزمان پُر میکند
من کمی سختی که می بینم شکایت می کنم
آدم عاقل ولی اول تفکّر میکند
مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم
روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر میکند
«یابن الحسن یوسُفِ فاطمه»
آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد
آدم از این نوعِ برخوردش تَحَیُّر می کند
*چقدر دوست داشتنی هستی یوسُفِ فاطمه هر جوری من باهات برخورد می کنم اصلاً به روی من نمیاری منو از در خونه ات بیرونم نمی کنی یا ابن الحسن! آقاجان !*
سنگدل هستم ولی دارد نگاه رحمتش
سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر میکند
یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد
در میان روضهی مادر، مرا حُر می کند
نوکری فاطمه محشر به دادم میرسد
از غلامِ مادرش آقا تشکر میکند
سینه ام می سوزد این ایّامتا ذهنم کمی
چادری را زیر دست و پا تصّور می کند
مطمئنم زیر دست و پا که می افتد زنی
بازویش را ضربه ها همرنگ چادر می کند
«ای مادر، ای مادر، ای مادر
ای مادر، ای مادر، ای مادر»
*یکی از صحابه اومد پیش امام صادق، آقا
دید داره گریه می کنه گفت :چرا گریه می کنی؟ مگه چی شده ؟گفت: آقا تو راه که میاومدم یه زنی رو دیدم وسط کوچه زمین افتاده. تا زمین خورد شروع کرد لعنت کنه قاتلین مادر شما رو مأمورین نظام تادیدنش با یه وضعی خانوم رو بردن.
تا این حرف رو زد آقا هم گریه کردن. فرمودن سریع پاشو بریم مسجد دعا کنیم خدا کمک کنه زودتر این زن رها بشه ..ما هم امشب اومدیم برای خانمی گریه کنیم که تو کوچه ها بدجور زمین خورد..در خونهی امام صادق می خوای بری از در خونه ی مادرش بری بهتره ها !*
وقتی آن بی صفت از چشم، حیا را انداخت
با عزیزِ دل زهرا سر دعوا انداخت
دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست
تازیانه زد و از پشت، عبا را انداخت
حرمت شیخ عرب در وسط کوچه شکست
یکی عمامه ی آن مرد خدا را انداخت
ذکر یا فاطمه بر روی لبش داشت ولی
ضربهی سیلی آن مرد صدا را انداخت
«وسط کوچه که افتاد صدا زد.. مادر اِی اِی اِی اِی.....»
*شبونه ریختن تو خونهی این آقا، آقا در حال نماز خوندن بود. اومد وسط حیاط خونه. آقا لباسِ خونه پوشیده..روایت میگه: یه شال دور کمر بسته بودن مشغوله نماز بودن. تا وارد شد آقا را با سر و پای برهنه از خونه بیرون کشید آقا صدازد.. اجازه بدین عمامه به سرم بذارم، نعلین بپوشم، عبا بپوشم، گفتن اجازه نمی دیم با همین وضعی که بود آقا رو تو کوچه ها رو زمین میکشیدن. همچین که آقا اومد تو قصر منصور صدا زد منصور! هر کی رو می خوای دنبال من بفرستی بفرست اما این نامرد رو دیگه دنبال من نفرست.چرا مگه چه کرده ؟ همش تو راه توهین می کنه بد و بیراه به مادرم فاطمه میگه.ای وای ای وای..منصور شمشیر رو اومد از غلاف بیرون بکشه تا نیمه ها هم کشید اما جا زد. برا بار دوم بیشتر شمشیر را بیرون آورد دوباره جا زد. بار سوم شمشیر رو کلا از غلاف بیرون کشید که آقای من و تو رو به قتل برسونه. دوباره شمشیر رو تو غلاف قرارداد. همچین که آقا رفتن.. اون نامرد اومد به منصور گفت: چرا پس نکشتیش؟ گفت: آخه لحظه ای که شمشیر رو از غلاف بیرون کشیدم دیدم رسول الله ظاهر شده به من غضب کرد من جرأت نکردم این آقا رو بکشم. بار دوم، بارسوم، بار سوم اینقدر این آقا به من نزدیک شده بود که کم مونده بود یقهی منو بگیره اینقدر به من نزدیک شده بود نتونستم آقا رو بکشم.
اما نمک روضه حسینه.. اینجا آقا رسول الله نذاشت این نامرد امام صادق رو به قتل برسونه، به شهادت برسونه. من می خوام فقط یه چیز بگم کجا بودین اون لحظه و ساعتی که شمر وارد گودال شد ، خنجر کشید آقا را برگردوند...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#مناجات_با_امام_زمان
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#قسمت_پایانی #روضه و توسل ویژهٔ شهادت #امام_صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
*مثل امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد. روایت میگه : موسی ابن جعفر به این بدن نماز خوند. بهترین کفن ها رو آوردن. یه روایته که عمامه امام سجاد را هم آوردن این آقا را با این پارچه ها کفن کنن..*
*چهارهزار شاگرد داشته این آقا، همه جمع شدن احترام کردن عجب تشییعی تو شهر مدینه بپا شد شهر مدینه مثل امروزی از جمعیت غوغایی شد. آقا را با عزت و احترام تو قبرستان بقیع به خاک سپردن..*
* بعضیا دارن میگن حسین.. این یه تشییع بود تو این شهربذار یه جور دیگه روضه بخونم.. آخ ! همچین که صبح شد اومدن در خونه ی آقا امیرالمومنین. کجاست فاطمه ؟ ما می خوایم به این بدن نماز بخونیم. اومدن بیرون گفتن: چی میگی ؟ دیشب امیر المومنین این بدن را برد شبانه دفن کرد وصیت خود فاطمه است. تا این حرف رو زد. دومی ملعون رو عرض میکنم خیلی ناراحت شد چنان سیلی به صورتش زد.از پشت زمین افتاد.. من اینطوری میگم ، شاید تا زمین افتاد گفت : ای آه عجب دستای محکمی داری ؟ سیلی تو من مرد رو از پا در آورد با مادر ما فاطمه چکار کرد؟ اومدن قبرستان گفتن الان میریم این قبر و نبش می کنیم بدن فاطمه رو ازخاک در میاریم. ما باید به این بدن نمازبخونیم. همچین که خبر برا علی آوردن چه نشستی نشستی.. این نانجیب ها دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه می گردن.. امیرالمونین همچین که شنید لباس رزم رو پوشید دستمال زرد رنگی که همیشه برا رزم می بست رو بست. اومد قبرستان صدازد.. اگه سنگی از این قبرستان جابجا بشه یه نفرتون رو هم زنده نمی گذارم. تا اینو شنیدن همه فرار کردن..*
این جا یه جا بود اومدن نبش قبر کنن این آقا نذاشته.. کجا بودی علی جان کربلا اون لحظه ای که نیزه دارها پشت خیمه ها نیزه به زمین می زدند! همچین که نیزه رو بالا آورد دیدن بدن علی اصغرِ حسینه ! آی حسین.. آی حسین ...*
آخ چقدر نیزه بلند است ، نیفتی پسرم
چنگ این حرمله ی پست نیفتی پسرم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_359326163803309271.mp3
19.8M
|⇦•روزیم را....
#روضه_امام_صادق علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی