eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
۴۰ (شب عاشورا) در کرب و بلا شور دگر گشته هویدا جمع اند به دور پسر حضرت زهرا بر آل محمد،شام غم رسیده طفلان همه گریان،با رنگ پریده مظلوم حسین جان۲ در خیمه ی اصحاب چه غوغا بود امشب در بین همه ماه دلارا بود امشب در خیمه ی مولی،اصحاب همه جمع اند گرد گل زهرا،پروانه ی شمع اند مظلوم حسین جان۲ بهر علی از دیده روان اشک رباب است از فرط عطش اصغر او در تب و تاب است از بهر گل خود،مادر شده غمگین فردا گل مولی،پرپر شود از کین مظلوم حسین جان۲ سرگرم مناجات و دعا اکبر لیلاست فردا گل گلزار نبی کشته ی اعداست از ظلم ستمگر،مولی علی اکبر افتد به روی خاک،پاره پاره بنگر مظلوم حسین جان۲ پیچیده به صحرای بلا عطر و بوی یاس گردیده نگهبان حرم حضرت عباس فردا ز ستم ها،در علقمه افتد عباس نگاهش،بر فاطمه افتد مظلوم حسین جان۲ زینب که به زهرا و علی نور دو عین است با اهل حرم در غم و گریان حسین است گوید به برادر،زینب گل مادر امشب نظری کن،مولی تو به خواهر مظلوم حسین جان۲ فردا تو ببینی بدن من روی خاک است نور دل زهرا به زمین پیکر چاک است خونجگر شوی تو،چون ماه مدینه کودکان بگریند،با اشک سکینه مظلوم حسین جان۲
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌ باز این چه روضه ایست که قلبم کباب شد باز این چه آتشیـست  که جــانم مُذاب شد باز این چه ناله ایست که ازعرش می رسد با هـــر بُنَـــیَّ ، سنــگِ بیابـان هـــم آب شد (باز این چه شورش است که باشعر محتشم) بغضــم میانِ حنجــره در  پیچ  و تاب  شد هر بنــد بنــد شعـر که خواندم ز محتــشم در  بنــد بنــدِ جـــان و دلــــم  انقــلاب شد روز دهـــم ، زمــان ز تپش  ایستاد و بعــد قلب زمیــن ، محاصـره در  اضطـــراب شد آب فرات ، اشک زمین شد به خون نشست تـوفــــان گـرفت ، سیــل بلا در شتـاب شد بر کشتــهٔ فتـاده به هــامون قلــم گریست دفتــر از این خـروشِ قلـم در عــذاب شد هر واژه ، رویِ دفتــــرم از لـــرزش قلــــم از هم گسیــخت حال غـزل هم خراب شد ترکیب بنــد خــون دل و اشـک و زمــزمـه پیــوند خورد وصفحه ای از یک کتاب شد تـوفــان که زد بـه کشتــیِ سلطـان کــربلا دریا عطـش گرفت ز خجلت ، ســراب شد آنجـا که اصـغـــری شد علــــی اکبـری دگر دنیـــای مـــــادرانــه پــر از التـهــــاب شد قنــــداقــه شــد زِرِه به تن کـــودکِ ربـاب وقتـــی که یاورِ پــدرش انتخــــاب شد آه از دَمـــی که نالـه کنـان تیــرِ حــرملـــه مایــل به سمــتِ طفــلِ رضیــعِ ربــاب شد یک قطره خونِ حنجر او بر زمیـن نریخت هفت آسمان زِمُشتی ازآن خون خضاب شد از بس که زیرِ سایهٔ خورشید نوحه خواند شــــرمنـــده از وفای ربــاب ، آفتــاب شد دست قلــم  شکسـت زمانی که صحبت از دستِ عَلَــم کِــشِِ پســـر بــوتــراب شد بس کن قلم که روضه به گودال می رسد دیگـــر نگــو که فاطمـه قلبــش کباب شد وقت طلــوعِ سر به ســرِ نیــزه ، آفتـــاب تا ســـایه پر کشید و رُخَـش در نقاب شد آتــش به خیمــــه هــا و دل دختــر علــی از بیت وحـــیِ حضــرت ریحـانه باب شد جسمــش خَمیـد شوکتش اما فرو نریخت احیــــاگــرِ رســــالتِ ختـــمـی مــآب شد با خطبه های حیدری اَش نقشه های شوم در بینِ شامیـــان همـه ، نقـــشِ بر آب شد در هـم شکســت کـاخ ستــم بـر ســرِ یزید وقتــی که با زبــان علــی در خطـــاب شد وقتــی که جلــوه کرد جمــال و نگـــاه او نقــش جمیــل دشـت بلا را چو قـاب شد صحــرای پر بلا شـده اینــک بهــشت مــا وقتــی که مفتخــر به دو عالیجنــاب شد انگشتــر است کــرب و بلا و بهــا گـرفت وقتـی نگیــنِ این دو حــرم را رکـاب شد گفتنــد قدرِ بالِ مگــس اشکِ بر حسیــن بر گونه گرنشست ، همان دم حساب شد وقتی که فاطمــه ست خریــدار اشکهـــا هر قطــره اشک در غـــم او  دُرّ نـاب شد اشکـم مســـافرش شد و با اذن فاطمــــه در  زیر قُبـّــه رفت و دعــا مستـجاب شد بوی حـرم رسیـد ، که اینگــونه "کیمیـــا" سرمستِ عطر و شِمـّهٔ سیب و گلاب شد شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ :در هوایت بیقرارم بیقرارم روز وشب... 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ در هــــوای کــربــلایت  بیقــــرارم  یا حسین در میـــانِ روضـه ها چشم انتظارم یاحسین مــن برای دیــدن کــرب و بلایت روز و شب لحظه ها را می شمارم می شمارم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) از همان روزی که حک شد نام تو بر لوح دل تا ابد در ایـن غـــم تـو داغــــدارم یا حسین جای اشک و آهِ حســرتبـار این ماتـم رَواست روز و شب از داغ تو گر خون ببارم یاحسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) گر بریزد خون من ، دشمــن بگیـرد جان من دست از این عشق تو هرگز برندارم یاحسین سایه دارد پرچم ســرخ حسینــی بر ســرم زیر این پرچم برایت جان نثــارم یا حسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) از  در "بیت الرقیـــه" حاجتـــم گــردد روا می شود باب الحوائج غمگسارم یا حسین تا قیــامت با من است این افتخــار نوکری این مدال نوکری را دوست دارم یا حسین یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین(۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍شعر:رقیــه سعیــدی(ڪیمیــا) کانال اشعار رقیه سعیدی (کیمیا)        ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌┅─‌ 
🔵⚫️ شب عاشورا ◾️ شب دهم ، شب عاشورا و شبی است که امام حسین علیه‌السّلام و یارانش آن را احیاء داشته و تا صبح به قرائت قران و دعا و مناجات پرداختند. لذا احیاء این شب فضیلت فراوان دارد. در فضيلت احياء اين شب روايت كرده‌اند: 🔹 مانند آن است كه عبادت كرده باشد به عبادت جميع ملائکه، و عبادت در آن، برابر هفتاد سال عبادت است، و اگر كسى را توفيق دست دهد در چنين شبى در كربلا باشد و امام حسين عليه السّلام را زيارت كند و نزد آن حضرت تا صبح بيتوته كند، خدا او را آغشته به خون امام حسين عليه السّلام در زمره شهدا با آن حضرت محشور فرمايد. 🔹 سيّد بن طاووس در كتاب «اقبال الاعمال» براى اين شب دعاها و نمازهاى بسيار، با فضيلت‌هاى فراوان روايت كرده است، از جمله: 🌑 ۱- صد ركعت نماز که در هر رکعت بخواند: ▪️سوره «حمد» یک مرتبه ▪️سوره «توحيد» سه مرتبه ▫️و بعد از پايان صد ركعت، هفتاد مرتبه بگويد: ▪️«سبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» و در روايت ديگر پس از العلى العظيم استغفار هم ذكر شده است. 🌑 ۲- چهار ركعت نماز در آخر شب، كه در هر ركعت بخواند: ▪️سوره «حمد» یک مرتبه ▪️«آية الكرسى» ده مرتبه ▪️سوره «توحيد» ده مرتبه ▪️سوره «فلق» ده مرتبه ▪️سوره «ناس» ده مرتبه ▫️و پس از سلام: ▪️صد مرتبه سوره «توحيد» را قرائت كند. 🌑 ۳- چهار ركعت نماز، که درهر ركعت بخواند: ▪️سوره «حمد» یک مرتبه ▪️سوره «توحيد» پنجاه مرتبه 👈..و اين نماز برابر است با نماز اميرالمؤمنين عليه السّلام كه فضيلت بسيار دارد. و پس از نماز، بسيار ذكر خدا كند و صلوات بسيار بر رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرستد، و هر چه می‌تواند بر دشمنان ايشان لعن كند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ۱۰ (شب عاشورا) عاشقان ای عاشقان،شب عاشورا رسید در زمین کربلا،موسم غم ها رسید از خیام آوای قرآن می رسد ناله ی طفلان عطشان می رسد یا حسین جان یا حسین۲ یاوران کربلا،جملگی در شور و شین می کنند فردا همه،جان به قربان حسین در میان خیمه ها جمعند همه کرده بیعت با حسین فاطمه یا حسین جان یا حسین۲ مادری در اضطراب،مانده او در فکر آب من بمیرم از عطش،اصغرش رفته به خواب فکر فردا و علی اصغرش می شود از کین بریده حنجرش یا حسین جان یا حسین۲ در دعا و ذکر حق،قاسم و اکبر بود ظهر فردا جسم شان،بر زمین پرپر بود هر دو فردا اربا اربا می شوند زینت آغوش بابا می شوند یا حسین جان یا حسین۲ جملگی در تاب و تب،می رسد جان ها به لب در میان خیمه ای،زینت است و ذکر رب کن نظر از سوز غم پیرم حسین حق گواهم بی تو می میرم حسین یا حسین جان یا حسین۲ شام غم ها گشته و،روح احساس آمده بهر یاری با حسین،همدل عباس آمده در فضا پیچیده عطر و بوی یاس می دهد دور خیام عباس پاس یا حسین جان یا حسین۲ .👇
. ابی عبدالله با اهل خیام سر راه تو نشستم به تمنای نگاهی چه شود عاقبتم را را ز خدا خیر بخواهی « سالک برّک بی» خوانده ام و درس گرفتم که مرا داده ای از روز ازل فیض پناهی با لباسی که برای غم جدّ تو بپوشم با همین رنگ سیاهش ز دلم رفته سیاهی آمدم تا که بگویم سر یارم به سلامت تسلیت بر تو بگویم همره ناله و آهی گر نگاه تو نباشد به خدا هیچ نماند نه امانی نه قوامی نه ثباتی و سپاهی عزت عشق عیان است در این ماه حسینی چه شود امر فرج را ز خدا خود تو بخواهی « جواد حیدری» آقا جان یا صاحب الزمان ؛ شما در این چند روز بیش از همه عزادار و گریانید. چرا که شما صحنه وداع امام حسین را به عمه تان زینب به چشم می بینید آن وقت که این برادر و خواهر می خواستند از هم جدا شوند. نقل می کنند مقدس اردبیلی به همراه جمعی از طلبه ها برای زیارت سیدالشهداء به کربلا رفته بودند، رسیدند به حرم آقا امام حسین ؛طلبه ای با ایشان بود که برایشان روضه ی اباعبدالله را می خواند. بعد از خواندن زیارت نامه منتظر روضه خواندن ماندند تا بیاید و ورضه بخواند یک مرتبه میان جمعیت آقایی جلو آمد و فرمود: مقدس می خواهی من برایت روضه بخوانم؟ عرض کرد آری آقا! یک نگاه به ضریح شش گوشه امام حسین انداخت؛ از نگاه کردنش معلوم بود که پسر فاطمه است. فرمود: حسین جان یادم نمی رود و از ذهنم نمی رود آن لحظه ای که تو می خواستی از خواهرت زینب خداحافظی کنی؛ مگر می توانند این خواهر و برادر از یکدیگر خداحافظی کنند و از یکدیگر جدا شوند؟ امام حسین همه را دلداری داد و به امر صبر نمود؛ اما کسی که از همه بیشتر بی تابی می کند زینب است. نقل شده است: مرحوم مجلسی را در عالم خواب دیدند که در صحن حضرت سیدالشهداء منبر رفته است و پس از موعظه که خواست روضه بخواند شنیده شد که کسی به مجلسی می-گوید:حضرت زهرا می فرمایند: «اذکر المصائب المشتمله علی وداع ولدی الشهید.» یعنی مصیبت وداع فرزند شهیدم حسین را بخوان. روضه ی وداع آری لحظات سخت و جان کاهی است. عصر عاشورا رسیده و تمام یاران به شهادت رسیده اند؛ حتی علی اصغر شش ماهه نیز به شهادت رسیده است. و سید الشهداء برای آخرین مرتبه برای خداحافظی آمد. غریبی و تنهایی از سر و صورت حضرت هویدا است. اباعبدالله صدا زد: « یا سکینه یا فاطمه ! یا زینب و یا ام کلثوم ! علیکن منّی السلام فهذا آخر الاجتماع و قد قرب منکن الافتجاع» یعنی ای سکینه و ای فاطمه و ای زینب و ای ام کلثوم، آخرین سلام بر شماباد اکنون آخرین دیدارم با شما است؛ اندوه جانکاه به شما نزدیک شده است . خود را آماده اسارت کنید. اما یا بقیه الله بعد از مدت کوتاهی دیدند همه جا تیره و تار شد، ذوالجناح اسب امام حسین بدون صاحب برگشت؛ همه دور او را گرفتند یکی می پرسید: ذوالجناح پدرم چه شد؟ یکی می-پرسید : از حسینم چه خبر؟ یکی... تا این که بدن بی سر ابی عبدالله را در گودی قتلگاه... و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون. چرا پیراهن این پیکر ندارد بمیرم من مگر مادر ندارد به من گفتند باشد این حسینت چسان بشناسم او را سر ندارد گهی در شورم و گاهی به شینم خداوندا چه می بیند دو عینم به خود می گویم و باور ندارم که باشد این تنِ بی سر حسینم « عابدین کاظمی» (ع) بوی گُل می وزد از، کهنه پیراهن تو حیفِ این تن که باشد، طعمه ی دشمن تو ای تو آرام این جان بر لبت صوت قرآن می روی تنها میدان خیمه ها را ببین بی قرارت چنین مشو نیزه نشین یا اخا یا حسین (3) یابن الزهرا سایه های تو گرم است، بس که لب تشنه هستی وای من میهمانِ، نیزه و دشنه هستی ز چه می بندی محمل ای تمنای این دل می روی سمت قاتل هستیِ کاروان اشک من شد روان پیش زینب بمان « جواد محمد زمانی»✍
۳۵ (شب عاشورا) شب غم شد شب،گل زهرا حسین به خیمه با خدا،کند نجوا حسین شب غم امشب است به لب ها یا رب است کنارش زینب است حسین مظلوم حسین۳ بود در کربلا،به خیمه قحط آب برای اصغرش،کند گریه رباب حسینی مظهر است علی اصغر است عزیز مادر است حسین مظلوم حسین۳ بود گرم دعا،علی اکبرش به فردا می شود،پر از خون پیکرش بود او افتخار حسین است بی قرار بود در انتظار حسین مظلوم حسین۳ چنین یاران او،همه دلداده اند به راه دین حق،همه آماده اند همه یار حسین هوادار حسین دل افکار حسین حسین مظلوم حسین۳ به خیمه بی قرار،گلان یاس او نگهبان خیام،بود عباس او شود فردا فدا،شود فرقش دو تا دو دست او جدا حسین مظلوم حسین۳ حسین گوید چنین،تویی زینب صبور تو همچون مادرم،زنی هستی غیور ببینی خواهرم پر از خون پیکرم روی نیزه سرم حسین مظلوم حسین۳
۵۲ (شب عاشورا) فصل رنج و غم رسیده موسم ماتم رسیده کربلای حسین گشته غوغا گشته آماده بر صبح فردا یا حسین یا حسین یا حسین جان۲ غرق شور و در نوایند جمله مشتاق بلایند غرق شور و شعف بهر فردا شد خریدارشان پور زهرا یا حسین یا حسین یا حسین جان۲ در مناجات اکبر او آن که باشد یاور او صبح فردا شود پور لیلا از ستم غرق خون اربا اربا یا حسین یا حسین یا حسین جان۲ کام عطشان آل هاشم گشته عبد الله و قاسم مجتبی را دو گل نور عینند ظهر فردا فدای حسینند یا حسین یا حسین یا حسین جان۲ کام عطشان اصغر او پاره گردد حنجر او خونجگر بهر اصغر رباب است بهر طفلش دل او کباب است یا حسین یا حسین یا حسین جان۲ چون رقیه چون سکینه خونجگر ماه مدینه ساقی کربلا گشته عباس حافظ خیمه ها گشته عباس یا حسین یا حسین یا حسین جان۲ ظهر فردا اشجع الناس کشته ی کین گردد عباس بر سر دوش او کوه غم ها می شود زینت خاک صحرا یا حسین یا حسین یا حسین جان۲ زینب آمد دلشکسته در کنار او نشسته دیده گریان غمدیده خواهر خونجگر گشته بهر برادر یا حسین یا حسین یا حسین جان۲ جان خواهر گشته بر لب خونجگر گردیده زینب می شود کشته نور دو عینش غرق خون بین مقتل حسینش یا حسین یا حسین یا حسین جان۲
قبله‌ی دل‌ها، کرببلا)6 کربلا عمری ازت شنیدم کربلا هنوز تو رو ندیدم کربلا ای قبله‌ی امیدم (کربلا مکن تو ناامیدم)2 (کربلا، کرببلا)2 کربلا طعنه شنیدن سخته کربلا از تو بریدن سخته کربلا عمری به پات نشستم (عاقبت تو رو ندیدن سخته)2 (هر تپش قلبم میگه، کربلا، کربلا صبوری گو تا کی دیگه، کربلا، کربلا)2 شنیده‌ام زیبایی قیامتی غوغایی کعبه‌ی عشق دل‌هایی بهشتی در صحرایی میکده‌ی سقایی (شهر حسین خون خدایی)2 (قبله‌ی دل‌ها، کرببلا)4 کربلا صحن و سراتو عشقه کربلا ایوون طلاتو عشقه کربلا عاشق شدم به عشقت (کربلا دیوونه‌هاتو عشقه)2 (کربلا، کرببلا)2 کربلا نذار این‌جا بپوسم کربلا بیا نکن مایوسم کی میشه بیام تو بین الحرمین (گریه کنم، تربت‌تُ ببوسم)2 (زندگیمو غارت بده، کربلا کربلا یه بار دیگه رخصت بده، کربلا کربلا)2 کرببلا مجنونم، کرببلا دل‌خونم بدم، زشتم، می‌دونم دلم هواتو کرده این زمونه نامرده(نذار تو حسرت بمونم)2 (قبله‌ی دل‌ها، کرببلا)4 کربلا به التماس افتادم کربلا مگه بردی ز یادم کربلا امید پیری‌م باش (کربلا به پات جوونی دادم)2 (کربلا، کرببلا)3 کربلا حق من این بهشته کربلا حب وطن کی زشته کربلا مگه نه این‌که خدا (گِلم رو، با خاک تو سرشته)2 (ذکر لبم، آهنگ‌ته، کربلا کربلا دوباره این دل تنگ‌ته، کربلا کربلا)2 دری، گوهری، نابی مهد خجالت آبی همیشه در تب و در تابی شهر جنونی، عشقی به رنگ خونی، عشقی (تو پایتخت اربابی)2 (قبله‌ی دل‌ها، کرببلا)5 کربلا ای عشق اولین‌م کربلا رویای آخرین‌م کربلا تو را قسم به ارباب (مدد کن شش‌گوشه رو ببینم)2 کربلا قربان‌گه خلیلی کربلا قبله‌ی جبرئیلی کربلا مقدسی، اصیلی کربلا عشقی خدا وکیلی (خواب و خیال هر شبم، کربلا کربلا نمی‌ره اسمت از لبم، کربلا کربلا)2 ذره ذره در شوری هاله هاله در نوری تا به خدا پل عبوری سینه سینه ماوایت دیده دیده دریایت (مکتب درس عاشوری)2 (قبله‌ی دل‌ها، کرببلا)3
🩸به سمت گودال از خیمه دویدم من …| وقتی که چادر زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها زیر پایش گیر می‌کند و زمین می‌خورد … در نقل‌ها آمده است: 🥀 هنگامي كه سیدالشهداء علیه‌السلام به زمين افتاد، حضرت زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها از درب خيمه خارج شد، در حالي كه ندا سر مي‌داد: واي از مصيبت برادرم! واي از مصيبت آقا و بزرگم! 📋 و رَكَضَتْ نَحوَ الْمَعرِكَةِ و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها و تارَةً تَسقُطُ عَلیٰ وَجهِها مِن عِظمِ دِهشَتِها ▪️و دوان دوان به سمت معركه می‌رفت و در اين‌حال، گاهي پايش به پايين لباسش گير مي‌كرد و زمین می‌خورد و گاهي از شدت مصيبت و دهشت، اختیار دست و پایش را از دست می‌داد و با صورت بر زمين مي‌افتاد. 📚معالي السبطين ج٢ ص٣٧ ✍ مانند مادرم چقدر می‌خورم زمين تو خورده‌ای زمين، من اگر می‌خورم زمين مانند دختران تو طاقت نداشتم گفتی نيا، به جان تو طاقت نداشتم با ديدن تو چنگ به مويم زدم حسين بالا سرِ تو كاش نمی‌آمدم حسين پنجاه سال خواهری‌ام را چه می‌كنی؟ احساس های مادری‌ام را چه می‌كنی؟ وقتي كه پيكر تو زمين گيرِ نيزه هاست زينب تمام زندگی‌اش زیرِ نيزه هاست خواهر بميرد آه دگر دست و پا نزن تنگ است جات، مادرمان را صدا نزن...
عاشورا بر احوال حسین یاران ، در و دیوار می گریند ملایک زین غم عُظما ، به حسرت زار می گریند بود امروز عاشورا ، به چرخ چهارمین عیسی خلیل و با ذبیح الله ، برادر وار می گریند کجایی مادرم زهرا ، حسینت یکه و تنها ببینی زینب کبری ، غریب و زار می گرید
😭😭😭😭 حوالی ساعت‌ ۱۵ الی ۱۶ او می‌برید و من می‌بریدم او از حسین سر من از حسین دل می‌گویند سیدالشهدا از شدت زخم‌های فراوان از اسب به زمین افتاد و در این لحظه حضرت زینب سلام الله علیها به بیرون خیمه‌ها آمد و با ناله ای جانسوز گفت: «کاش آسمان بر زمین فرو می‌افتاد.» پس از آن رو به عمر بن سعد کرد و فرمود:« ای عمر بن سعد! اباعبداللَّه علیه‌السلام را شهید می‌کنند و تو نظاره می‌کنی!؟ وای بر شما! آیا در میان شما مسلمان نیست؟»سکوت مرگباری همه را فرا گرفته بود و کسی پاسخی نداد. وقتی حالت ضعف بر امام حسین علیه‌السلام غالب شد، هر کس با هر وسیله‌ای که در اختیار داشت به سید الشهدا ضربه می‌زد، ولی هر کس به قصد کشتن نزدیک آن بزرگوار می‌شد، لرزه بر اندامش می‌افتاد و به عقب بر می‌گشت. حمید بن مسلم می‌گوید: پیش از آن که حسین کشته شود شنیدم که می‌گفت «به خدا پس از من کسی را نخواهید کشت که خدا از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم بگیرد.» در همین لحظات بود که شمر فریاد زد:« وای بر شما منتظر چه هستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، او را بکشید!»می گویند در این حال سنان بن انس حمله‌ای کرد و نیزه‌اش را در قلب امام حسین(علیه السلام) فرو برد .وقتی شمر بن ذی الجوشن روی سینه مبارک امام علیه‌السلام نشست و محاسن آن حضرت را به دست گرفت وقتی می‌خواست امام را به قتل برساند، آن حضرت لبخندی زد و فرمود: آیا مرا می‌کشی در حالی که می‌دانی من کیستم؟شمر گفت: آری، تو را خوب می‌شناسم، مادرت فاطمه زهرا و پدرت علی مرتضی و جدت محمد مصطفی است، تو را می‌کشم و باکی ندارم! پس با دوازده ضربه سر مبارک امام علیه‌السلام را از بدن جدا ساخت.
Hamid Alimi - Daman Keshan Rafti 320 (MusicTarin).mp3
5.47M
دامن کِشان رفتی… ♫ دلم زیر و رو شد! ♫ چشم حَرامی با حَرم روبرو شد…!!! بیا بَرگرد خیمه ♫ ای کس و کارم ♫ منو تنها نگذار ؛ ای عَلمدارم…!! آب به خِیمه نرسید ♫ فدای سَرت!! ♫ حسین قامَتش خمید فدای سرت!!! ♫ دانلود مداحی دامن کشان رفتی حمید علیمی میرَفتی نگاه ربابو ندیدی ♫ میرفتی تو موجایِ آبو ندیدی!! میرفتی همه خیمه حَرف از عمو شد!! ♫ که برگشتنت آرزو شد ♫ دوباره غم من شروع شد کجا میخوای بری؟! چرا مَنو نمیبری؟! ♫ حُسین این دم آخری چِقدر شبیه مادری!!! ♫ غریب مادرم.. غریب مادرم!! —–|●♯♩♪♫♬♬♫♪♩♯●|—–
1_12514744412.mp3
9.32M
ریان ابن شبیب جدمونو غریب گیر اوردن ریان ابن شبیب آب و واسه حبیب دیر آوردن تو شیب گودال سرازیر شد حسین پیر شد آخ ته گودال زمین گیر شد حسین پیر شد سر و بریدن ولی دیر شد حسین پیر شد **** ریان ابن شبیب ذکر امن یجیب می گفت زینب ریان ابن شبیب رفتش شیب الخضیب زیر مرکب بلا سر زینب آوردن سر و بردن بچه یتیما کتک خوردن سر و بردن زنا توی بی کسی مردن سر و بردن **** ریان ابن شبیب می اومد بوی سیب از تو صحرا ریان ابن شبیب یک عده نا نجیب کردن بلوا به عمه زینب جسارت شد جنایت شد چادرا وقتی که غارت شد جنایت شد قسمت زنها اسارت شد جنایت شد **** ریان ابن شبیب جسم خد التریب رو زمینِ ریان ابن شبیب با چکمه نا نجیب رفت رو سینه تشنه سرش رو جدا کردن چه ها کردن ده تا سوار و صدا کردن چه ها کردن پیکر و بی سر رها کردن چه ها کردن **** ریان ابن شبیب سقا شد غم نصیب تو علقمه ریان ابن شبیب میگفت عباس عجیب یا فاطمه ولوله توی حرم افتاد علم افتاد رو خاکا دست قلم افتاد علم افتاد مسیر دنیا به غم افتاد علم افتاد
پیش مظلوم شام غریبان                                     واغربتا واغربتا زینب و این دشت بلا آتش زدند به خیمه ها سر حسین به نیزه ها وا احمدا وا حیدرا
4_5821335524094248127.mp3
7.36M
‍ این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست بزن بر سینه و بر سر به حال آل پیغمبر در و دیوار می گرید بزن بر سینه و بر سر به حال آل پیغمبر در و دیوار می گرید پریشان شو تو گریان شو امیرالمونین در ماتم پورش می گرید بکن رخت عزا بر تن ببند شال سیه گردن که زین العابدین با حالتی بیمار می گرید بزن بر سینه و بر سر به حال آل پیغمبر در و دیوار می گرید پریشان شو تو گریان شو امیرالمونین در ماتم پورش می گرید بنالید ای عزاداران که زینب گشته سرگردان دل روح الامین چون چشم حیدر زار می گرید بزن بر سینه و بر سر به حال آل پیغمبر در و دیوار می گرید پریشان شو تو گریان شو امیرالمونین در ماتم پورش می گرید حسین گشته به خون غلطان ز جور لشکر عدوان در این ماتم همه بی دین همه دیندار می گرید بزن بر سینه و بر سر به حال آل پیغمبر در و دیوار می گرید پریشان شو تو گریان شو امیرالمونین در ماتم پورش می گرید + نوشته شده در دوشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۵ ساعت 12:20 توسط سوگنامه محرم  | نظرات
همگی سیه پوش یکی گشته مدهوش_1_1.mp3
2.37M
زمینه یا زمزمه شام غریبان از حسین رئوفی همگی سیه پوش ، یکی گشته مدهوش یکی دست ، بر گوش ، گریه می کند مثل شمع ، خاموش ، گریه می کند ببین میان خیمه های سوزان گرفته ام شام غریبان ۲ حسین ای شاه بی کفن حسین جان۳ می بینی ز گودال ، مادران بد حال دختران کم سال ، که برابرم همگی لگد مال ، شده در حرم در این هجوم خیل نیزه داران گرفته ام شام غریبان ۲ حسین ای شاه بی کفن حسین جان۳
به نام خدا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غروب روز دهم ، کربلا چه غوغا شد دمی که پای حرامی به خیمه ها وا شد امید اهل حرم نا امید شد ، وقتی که جشن و هلهله اطراف خیمه برپا شد شرار آتش فتنه به خیمه ها افتاد رسید لحظه ی غارت ، دوباره بلوا شد به احترام تو خورشید از نفس افتاد از آن زمان که سرت روی نیزه ها جا شد به خون نشست از این غم در آسمان ، خورشید خجل ز خشکیِ لبهات ، آب دریا شد سرت به نیزه طلوع کرد در غروب دهم شکوه وجلوه نورت به شب هویدا شد میان همهمه بردند رأس پاکت را تنور ، بسترِ رأسِ عزیز زهرا شد رسید وقت اسارت زمان سخت وداع وداع با تن بی سر ، که اِرباً اِربا شد چه خوب ! زینب خود را ندید عباسم میانِ این همه نامحرمان که تنها شد اگر چه با غُل و زنجیر، بُردَنَم بازار اگرچه وَهن و جسارت به ساحت ما شد تمام کوفه به ماتم نشست وقتی که زبان حیدریِ زینبت شکوفا شد شکست ابن زیاد از شکوه خواهر تو به خطبه های دلیرانه خوار و رسوا شد اسیر بوده ام ، اما ذلیلشان نشدم شعار نهضت خونین چه خوب معنا شد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا)
. شام غریبان در میان خیمه ها زینب امامت می کند او قیامت می کند شمر، بین لشکر احساس حقارت می کند فکر غارت می کند ✍ .
. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی ●━━━━━━─────── وایِ من خیمه ها به غارت رفت گیسویی رویِ نی پریشان شد وسط چند خیمه سوزان خواهری دل شکسته حیران شد وایِ من چادری به یغما رفت بانویی معجرش در آتش سوخت مَردِ بیمار این حرم تنها است نیمی از بسترش در آتش سوخت عاقبت هرچه بود با سختی سر ِ خورشید را جدا کردند مرد خورجین به دستی آوردند صحبت از دِرهَم و طلا کردند *آه! امشب سر ابی عبدالله رو کجا می‌برن؟* مرد خورجین به دستی آوردند صحبت از دِرهَم و طلا کردند بادِ تند خزان چه سوزی داشت چند برگی ز لاله ای گم شد در هیاهوی زیور زینب گوشوار سه ساله ای گم شد *برا بچه هات بمیرم آقا جانم! امروز دختر ابی عبدالله میگه دشمن دنبال من می دوید منم فرار کردم، چنان با کعب نیزه به من زد که بی هوش رو زمین افتادم نمیدونم چقدر طول کشید دیدم صورتم داره خیس میشه، چشام رو باز کردم دیدم عمه ام زینب بالا سرمه داره گریه می کنه... نگفتم گوشم، نگفتم پاهام، نگفتم بدنم، گفتم عمه یه چادر به من بده... بی بی چی فرمودن:حضرت یه ناله ای زد فرمود: منم مثل تو ام قربونت برم امروز یه اتفاقایی افتاده، در زیر پای اسب دو کودک ز دست رفت همه رو هر جور بود جمع کرد آورد همه ی خيمه ها هم که آتیش گرفته یه خيمه نیم سوخته باقی مونده همه رفتن تو این خيمه نیم سوخته یکی میگه من بابا مو میخوام یکی میگه من عمو عباسم و میخوام یکی میگه پاهام درد می کنه یکی میگه عمه گوشوارمو از گوشم کشیدن یه خانمم یه گوشه می گه علی لای لای چیکار کردن امشب نمیدونم فقط میدونم دل امام زمان خونه... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇