eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
334 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یک به یک آمدند کرب و بلا دور اربابِ عشق جمع شدند مثل هفتاد و دو گل عاشق همه پروانه های شمع شدند زینب آرام میشد آن وقتی یار سوی غریب می آمد آن طرف سی هزار میرفتند این طرف یک حبیب می آمد 🔹لشگر دشمن وقتی نیرو اضافه میکرد، تاریخ مینویسه: دَمّام میزدن، طبل میزدن، جشن می گرفتن برا اضافه شدن نیروهای دشمن، فاصله ای نبود از خیمه دشمن تا خیمه گاه اهل بیت، وقتی دَمّام میزدن زمین می لرزید، می فهمیدن  نیرو اضافه شده، بچه ها میومدن‌ دور عمه میگفتن، عمه! چرا به این لشگر نیرو اضافه  نمیشه؟ چرا همش نیروی دشمن اضافه میشه؟ خانوم‌می گفت: صبر کنید نیرویِ لشگرِ حسینم تو راهه داره میاد، حبیب وقتی رسید خبردادن لشگر حسین اومده، نیروی کمکی اومده، همه از خیمه ریختن بیرون دیدن یه پیرمرد محاسن سفید، دلِ زینب رو آروم‌کرد، بی بی فرمود: سلام‌من رو به حبیب برسونید، بگید: ممنونم اومدی حسینِ منو یاری کنی... زن و فرزند را رها کرد و رفت با عشق آشنا بشود عشق یعنی زُهَیرِ عثمانی خواست صد مرتبه فدا بشود بیست سالِ تمام هر شب و روز از اجل خواست تا امان بدهد آرزوی بُرِیر این بوده در رکاب حسین جان بدهد تیرباران شروع شد بعدش شد فدایی حجِیر با پدرش دست در دست هم شهید شدند ای به قربان جُندَب و پسرش در میان سواره های یزید این دلاور پیاده می جنگید بوی صفین داشت شمشیرش مثل حیدر ،جُناده می جنگید رفت عابِس برهنه در میدان مستِ مست از مِیِ سبوی حسین ما همه عاشقیم اما او شاهِ دیوانگانِ کوی حسین آن زمانی که عشق می آید هیچ چیزی مقابلش سَد نیست رو سفیدی جُون ثابت کرد رو سیاهی همیشه هم بد نیست ▪️اومدبالاسرش ،سرش رو بغل کرد، سرش رو گذاشت روی زانوی خودش، هی غلام سیاه سرش رو ‌می انداخت رو خاک، ابی عبدالله گفت :چرا سرت رو از پام‌جدا میکنی؟ گفت: آقا! سَرِ من کجا؟ ابی عبدالله کجا؟ ابی عبدالله دعا کرد:"اللَّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهَهُ" خدایا رو سفیدش کن*  کَم کَمک ظهر شد اذان گفتند شد فدای نماز خواندنِ او تیرها را به جان خرید سعید تا نباشد گزند بر تن او 🔸سعید بن عبدالله پیک بود، نامه میبرد و می آوُرد، چهار بار تو تاریخ هست رفت و برگشت، اول نامه از طرف مردم ‌کوفه برد مکه، سیصد فرسخ رفت نامه رو داد، سیصد فرسخ با مُسلم برگشت، دوباره مسلم نامه نوشت دوباره سیصد فرسخ رفت، دوباره با ابی عبدالله سیصد فرسخ برگشت، یعنی نزدیک شش هزار کیلومتر تو بیابونا رفت و برگشت... لذا ظهر عاشورا وقتی اصحاب مشورت کردن کی وایسته جلویِ ‌حسین سپر بشه بلند شد، گفت: کی از من بهتر؟ گفتن چرا؟ گفت: من هزار وچهارصد فرسخ در به در شدم تا این لحظه بیام برا حسین فدا بشم... ▪️ ایستاد جلو نمازحسین، دوازده تیر به بدنش اصابت کرد، تیر داره میخوره، بعضی از تیرها مسمومه، بعضی از تیرها خیلی عمیق فرو رفته، اما حواسش به حسینه هی پشت سر ش رو نگاه میکرد، آقا سالمِ یا نه؟ خدارو شکر حسین داره نمازش رو‌ تموم میکنه، من شرمنده فاطمه نشم، حسین داشت سلام میداد، مقتل میگه: تیر سیزدهم پرتاب شد، سعید دیگه بدنش جا نداشت همه تیرها به بدن... دید تیر به سمت ابی عبدالله میاد چیکار کنه؟ میدونی چیکار کرد؟ صورتش رو أورد جلوی تیر، تیر تو صورتش خورد با صورت خورد زمین، ابی عبدالله سلام رو داد دوید اومد بالا سر سعید تیر رو از صورتش بیرون کشید، صورتش رو پاک کرد،خونهارو‌ پاک‌ کرد، میخواست یه جمله بگه گفت چی میخوای بگی؟ 🔸 داشت نفس آخر رو‌ میکشید، گفت: آقا راضی شدی یا نه؟ وفا کردم یانه؟ ابی عبدالله یه جمله ای فرمود: "أَنْتَ أَمامِي فِي الْجَنَّةِ" .. یعنی سعید همین‌جور که الان جلوی من وایستادی بهشتم مقابل حسینی...  راحت شد خیالش... اینجا یه تیر به صورت اصابت کرد یه جا دیگه ام سراغ دارم یه تیر به صورت اصابت کرد اون ساعتی که عباس دوتا دستاش قلم شده بود، تیر به چشم مبارکش زدن...😭 اینجا ابی عبدالله اومد تیر رو از صورت سعید کشید اما علقمه، هرکاری کرد عباس تیر از چشمش نیومد بیرون...😭 سرش رو‌ خم‌کرد یه جوری با عمود آهن زدن با صورت افتاد رو زمین..... آااای
( علیه السلام ) شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق دوباره شوق حرم تا خدا دلم را بُرد به عرش روشن کرب و بلا دلم را بُرد دوباره ماه مُحرم ، رسیده ماه عزا غروب غربتِ جان کاه « سیدالشهدا » برات گریه دوباره به چشممان دادند به ما حسینیه‌ی‌ گریه را نشان دادند مُحرم آمده آقا صدایمان کردی (گریه کنای من بیان ، سینه زنای من بیان ، عزدارای من بیان ، عزدارای حسینم بیان ، حسینم غریبه غریبه غریبه ، این شبا ، صداش با گوش دل شنیده میشه ، غریب مادر حسین ، غریب مادر حسین ، غریب مادر حسین ...) مُحرم آمده آقا صدایمان کردی برای عرض ارادت جدایمان کردی از شب اول گفت بیا ، گفتی چشم ، خیلی ها شب عاشورا میان ، شب تاسوعا میان ، اما تو هنوز خیمه بر پانشده بود ، سراغ میگرفتی ، کی میرسه ؟ ) لیاقتی بده تا روضه خوان تو باشیم عنایتی که فقط در امان تو باشیم ( آماده ای برای روضه ؟ آماده ای برای گریه ؟ ) صدای مرثیه‌ی آب آب می آید صدای گریه‌ی ‌ طفل رباب می آید ( این صدا همه رو بیقرار کرده ) هنوز علقمه لب تشنه‌ی لب سقاست هنوز چشمِ حرم در مصیبتش دریاست ( خط آخر شعر من ... شب اولی ها خوش به حالتون ، شب اول با شبای دیگه فرق میکنه ، آدم بعد یک سال به محبوبش رسیده ، به اربابش رسیده ) خمیده خواهری انگار می رود از حال گمان کنم که رسیده حوالیِ گودال حسییین ... از امشب دیگه باید نفست روخرج کنی ، ... اگر بدن بی سر مسلم رو از بالای دارالماره به زمین پرتاب کردند ، خواهرش نبود ، دخترش نبود ، اما بمیرم برا اون آقای غریبی که ... راوی میگه دیدم خانم از توو خیمه بیرون دوید ، عین عبارت است ، جگرم سوخت ، وقتی به این عبارت برخوردم ، سیدها ... عمه جانه تون تا دید حسینش روی زمین افتاد ، پا برهنه بیرون دوید ، « وَ خَرَجَتْ زَیْنَبُ بِنْتِ فاطمه » ... هی زمین میخورد ، هی بلند می شد ، هی صدا میزد وا حسینا ... حالا هر کجا نشستی با عمه سادات هم ناله شو ، بگو یاحسین ... از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین دید نمیتونه حسینش بلند بشه ، مقتل اینطوری آورده ، اومد بالاسر حسین ، زیر کِتفاشو گرفت بلندش کرد ، تکیه داد به خودش ، داداش بلند شو ، زینبت اومده ، حسین ... سوی خیمه برگرد خوار حزینم تا به زیر خنجر ننگری چنینم ... برگرد زینب ، تو طاقت نداری ببینی ، سرِ حسین رو می برند ، حسیییین ... ( سلام الله علیها ) ۱۸ مردادماه ۱۴۰۰ h
. |⇦•دست خودم نبود .. / و روضه حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۱ به نفس حاج محمد طاهری ●━━━━━━─────── دست خودم نبود، یدفه پیر شدم از خواب که پا شدم، دیدم اسیر شدم دست خودم که نیست، خرابه حال من بچه هاشون بابا، عمه رومیزنن دست میندازن منو، میگن میریم برات، گوشواره میخریم دست میندازن منو، دست میزنن بابا، همه‌ش به روسریم دست میندازن منو میون بازار دست میندازن منو توی خرابه میگن آروم بازی کنیم تو کوچه بابای این دختر رو نیزه خوابه چشمات و وا کن و، دخترت و ببین تو صورتم بابا، مادرت و ببین دیگه نمیشه که، مشکل و حل کنی دستی نداری تا، من و بغل کنی دست تو که نبود، دستم شکسته از، دست یهود شده یه جوری زجر زده، که حتی دستای، خودش کبود شده دستم نمی‌رسید بابا تا نیزه زد نیزه دار رو دست من با نیزه دست کدومشون تو رو کبود کرد دستای خیزرون بوده یا نیزه ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
1401050904.mp3
23.82M
|⇦•دست خودم نبود .. / و روضه حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمد طاهری
. ندیده کیه که عاشق شه جونیشو پای کسی بزاره ندیده من عاشقت هستم غریبه هر کی که تورونداره حسین جان فدای شال عزات حسین جان فدای سینه زنات میدونی چقدر دلم تنگ شده حسین جان برای کرب و بلات دلم گرفته نمیدونم چه حالیم دلم گرفته دوباره دست خالیم دلم گرفته دلم گرفته کم کم داره میرسه محرم میرسه کاری برا خودم نکردم کم کم داره میرسه محرم میرسه الهی من دورت بگردم دوباره دلم برات تنگه خراب و بی تابم دلشوره دارم دوباره برات پریشونم به لب رسید جونم از حال زارم حسین جان خودم میدونم بدم حسین جان ولی بازم اومدم هنوزم یادمه کنج حرم با گریه تورو صدا میزدم دلم شکسته که رو سیاهم حسین دلم شکسته تویی پناهم حسین دلم شکسته دلم شکسته پرچم داره میرسه محرم داره میرسه پیرهن سیاه برام بیارید کم کم داره میرسه محرم میرسه با اربابم تنهام بزارید کم کم داره میرسه محرم میرسه کاری برا خودم نکردم کم کم داره میرسه محرم میرسه الهی من دورت بگردم دوباره میخام بیام مشهد یه گوشه ا صحنت شب زیارت رفیقام یکی یکی میرن دوباره جا موندم میون هییت تو هستی بانی این روضه ها تو هستی گریه کنه کرب و بلا برامون روضه غربت بگو بگو از شمشیرها و نیزه ها رسیده زینب کنار گودال خون تنش میلرزه حسین شده نیمه جون خنجر داره میکشه حسین و داره میکشه میبینه مادرش رسیده خنجر داره میکشه حسین و داره میکشه صدای ناله هاش بلنده کم کم داره میرسه محرم میرسه کاری برا خودم نکردم کم کم داره میرسه محرم میرسه الهی من دورت بگردم 👇
1402032109.mp3
15.19M
|ندیده کیه که عاشق شه یکشنبه ۲۱خرداد۱۴۰۲|۲۲ذی‌القعده۱۴۴۴ مداح :کربلایی حسین طاهری
. هر کی باباش بمیره یا طفلی که اسیره از خجالت همیشه سر به زیره منهم بابا ندارم شبها تا صبح بیدارم زخمامو مثل ستاره میشمارم دیدم پاره حنجره مبهوت مونده دخترت چقدر عوض شده شکل سرت رو خاک جای خوابمه اشکم نون و آبمه خنده های حرمله عذابمه من رو با عتاب زدن به قصد ثواب زدن تو حساب کن منو بی حساب زدن روی خارا دویدم چه حرفایی شنیدم لباسای پاره پاره پوشیدم میمیرم از این عذاب آستینم شده حجاب دخترت کجا و مجلس شراب 👇
. |⇦•وقتی ندارم سرپناهی غیر از... روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی ●━━━━━━─────── اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن وقتی ندارم سرپناهی غیر از اینجا من دستم به دامانت نکش از دستِ من دامن شأنی برای خویش قائل نیستم اصلاً خوب، نوکران بهتر از من داری اما من پیدا نخواهم کرد بهتر از تو آقایی تنها تو را دارم حسین! از دارِ دنیا من خوب و بدِ عالم به زیرِ پرچمت جمع هستم میانِ گریه کن های تو حتی من مانند حُر که عاقبت او را بغل کردی وا میکنی آغوش خود را میرسم تا من *همه ی مارو حسین بغل گرفته، خبر نداریم، عجب آغوشِ گرمی، حسرت این آغوش به دلِ سه ساله موند، گفت: بابا! حالا که اومدی با سر اومدی...* از دوستی با غیر تو خیری نمی بینم تنها تو هستی که رفاقت میکنی با من سرمایه ای دارم اگر قطعاً خودت هستی اصلاً که را دارم به جز اولاد زهرا من کی رو زدم، چیزی طلب کردم به جز اینکه سالی فقط یک کربلا دارم تمنا من ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
3560050.mp3
2.99M
|⇦•وقتی ندارم سرپناهی غیر از... روضه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی
. |⇦•امشب برایت دخترت مرثیه... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی ●━━━━━━─────── امشب برایت دخترت مرثیه میخواند آزرده شد روحم همانند تو بابا من آنکه سرش پی در پی افتاد از نوک نی تو آنکه کنارِ نیزه ات افتاده از پا من ماهِ کبودِ من، بیا تا صبح بشماری تو بیشتر از شمر سیلی خورده ای یا من قصه ی ناقه و آن نیمه ی شب یادت هست به زمین خوردم و دیدم کمرم زخم شده زجر هم مثل مغیره چه قدَر بد می زد! زیر شلّاق و لگد، بال و پرم زخم شده گفت: حالا که آمدی بابا! یا مرا با خودت ببر یا باش راستی دختری که آن کوچه است کتک سیر خوردم از باباش چگونه شد مویم این مثالِ ناگهانی را کمانِ اَبرویِ من خوشحال کردی قد کمانی را چگونه یافتی مارا در این ویران سرا امشب گرفتی از صدایِ گریه ام شاید نشانی را سرت را از طبق برداشتم با یاریِ عمه چهل منزل تحمل کرده ام این ناتوانی را حلالم کن که اشکم را به استقبال آوردم پدر از یاد بُردم شیوه ی شیرین زبانی را خبر دارم شبی کنجِ تنوری میهمان بودی بجا آورده کوفه خوب حقِ میزبانی را به قولِ تازیانه من یتیمی دردسر سازم معطل میکنم با زخم پاهایم کاروانی را لبت را قاریِ قرآن هزاران بار می بوسم که طشت زر ببیند راه و رسمِ قدر دانی را اگرچه دختران شام تحویلم نمی گیرن نیاوُردم به رویِ خویش این نامهربانی را دلِ آسمان میلِ دارد ببارد که ویران نشینیِ ما گریه دارد سَرانگشتِ مشکل گشایم ضعیف است که خار از کفِ پایِ من دربیارد بیا تا تماشاچیانم نگویند که این طفلِ آواره بابا ندارد بیا تا که همسایه يِ این خرابه برایم دگر نان و خرما نیارد عجب روزگارِ عجیب و غریبی ست! یهودی مرا خارجی می شمارد اَلا خیزران خورده يِ مجلس طشت غم تو گلوی مرا میفشارد تا رفته ام از حال گوشواره خلخال گم کردم اینا چیزی نیست بابا تو گودال گم کردم با صورتم چیکار کنم فقط بگید کدوم طرف فرار کنم چجوری دست به موم زدن منو درست جلو سر عموم زدن خشکِ حلقومم گفتم مظلومم، بدتر زد بعد از هق هق هام تا دید آرومم، بدتر زد یه جوری زد، که جون بدم یه روز بیا زجر رو بهت نشون بدم همون که قد بلندتره یه ساعت هم از زدنم نمیگذره این پهلو ناقص این بازو بی حس، ای بابا! مارو چرخوندن مجلس به مجلس، ای بابا! یه شهری رو شریک کنن فقط میخواستن عمه مو کوچیک کنن چطور بگم که پیر نشد این خونواده مَردِش هم اسیر نشد بند اومد راهها دستِ بد خواهها سنگین بود هرکی سنگم زد باریک الله ها سنگین بود یتیم و با طناب زدن سرِ تو رو تو بغل رباب زدن برا یه زن بدِ غمش زمین که میخوره نباشه مَحرمش عمه! من از عمو عباس توقع دارم چند وقت است کز او هم خبری نیست که نیست *اینقدر بابا بابا کرد، همین جور که نشسته بود زانوهاش رو بغل گرفته بود، یهو دید یه بویی داره میاد، عمه! خبری شده؟ عمه این چیه؟ یه طبقی واردِ خرابه شد، بی بی دوید جلویِ دَرِ خرابه، گفت: نمیذارم سر رو ببرید براش، بچه ببینه دق میکنه، خودم قول میدم آرومش میکنم، اول زینب رو با تازیانه توی خرابه زدن، بعد سر رو گذاشتن جلوی این بچه، بعد از چند لحظه دیدن دیگه صدایِ این بچه نمیآد، یه مرتبه دیدن سر از توی دستای این بچه یهو افتاد رو زمین، بچه یه طرفه، سَرِ بابا هم یه طرف، ای حسین!...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
Narimani- Muharram 1401 Shab 3 - 2-2.mp3
9.41M
|⇦•امشب برایت دخترت مرثیه... روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی
. |⇦•پشت خرابه دخترکی کج نشسته... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی ●━━━━━━─────── پشت خرابه دخترکی کج نشسته بود می خواست تا ادای مرا در بیارود زخانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جانِ تو بابا گرسنه خوابیدم به جرم اینکه ندارم پدر، زدند مرا شبیه مادرِ در پشتِ در، زدند مرا نهادی سر به زانوی عُبیدالله و خوش خفتی! نگفتی دختری داری که آن هم شانه ای دارد داره موهام یواش یواش، شبیه مادرت سفید میشه بیا که داره از همه رقیه نا امید میشه اون زخمی که تو گلومِ، زخم رو سَرِ عمومِ امشب تا سحر بابا جون، کارم تمومِ ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
Narimani- Muharram 1401 Shab 3 - 2.mp3
1.21M
|⇦•پشت خرابه دخترکی کج نشسته... روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی
AUD-20220725-WA0034.mp3
2.99M
◾️ حضرت رقیه(س)◾ 📝 🎤 جواب👈🏻مددی رقیه به راهِ شامِ پُر بلا مددی رقیه شدی اسیرِ اشقیا مددی رقیه طفل سه ساله بیگناه مددی رقیه زِ شامیان دیدی جفا مددی رقیه)* دخترِ شاهِ سر جدا مددی رقیه به درد ما بده دوا مددی رقیه ما را رسان به کربلا مددی رقیه شفیعه ی روز جزا مددی رقیه به زخم تو نمک زدند مددی رقیه به تو چرا کتک زدند مددی رقیه تو را بجانِ اصغرت مددی رقیه تو را بجانِ اکبرت مددی رقیه قسم به رأسِ پدرت مددی رقیه ردم مکن زِ درگهت مددی رقیه نشسته ام رو سُفره ات مددی رقیه با دست خالی آمدم مددی رقیه من با چه حالی آمدم مددی رقیه سالی به سالی آمدم مددی رقیه درِ خونت‌من‌می مونم مددی رقیه فقط برا تو میخونم مددی رقیه بدون تو من میمیرم مددی رقیه قدر تورو من میدونم مددی رقیه من روی سُفرت مهمونم مددی رقیه مددی رقیه مددی رقیه مددی رقیه