eitaa logo
امام حسین ع
19.1هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🎼 بر مشامم رسد، بوی خوش یار من شده آماده از، عشق رخش دار من این من و این سرم هدیه بر دلبرم وا اماما ، وا اماما... سوی کوفه میا، ای گل باغ وفا می کشند انتظار، به قتل تو اشقیا از سفر در گذر سوی من کن نظر وا اماما ، وا اماما... کوفی بی حیا ، شکسته پیمان تو جان فدای تو و ، جمله عزیزان تو ای عزیز خدا سوی کوفه میا وا اماما، وا اماما... ✍️محمد مبشری .
. و بر دوش توست شال عزا، صاحب العزاء ماه محرّم آمده یا صاحب العزاء قربان پلک زخمی تو یا ابالغریب روضه گرفته ای تو کجا صاحب العزاء ای صاحب عزای محرم بیا دگر یک سر بزن به مجلس ما صاحب العزاء روضه برای حضرت مسلم گرفته ایم مجلس به پاست بی تو چرا صاحب العزاء بین کدام خیمه تو خون گریه می کنی در کوفه یا که کربوبلا صاحب العزاء بنگر سفیر جدّ تو شد مثل تو غریب از کوفیان ندیده وفا صاحب العزاء با اشک چشم، نامه نوشته به روی بام گفته حسین کوفه نیا صاحب العزاء ای منتقم، سرش شده از پیکرش جدا در راه عشق خون خدا صاحب العزاء افتاده پیکرش به زمین از فراز بام از کینه های قوم ریا صاحب العزاء شکر خدا نرفته تنش زیر سمّ اسب انگشت او نگشته جدا صاحب العزاء دیگر نشد مقابل چشمان خواهرش در زیر آفتاب رها صاحب العزاء ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. کاروان به کربلا وقتی که تو برای همه نور رحمتی از چه همیشه ساکن صحرای ظلمتی غافل شدیم از تو که این گونه ای طرید بیش از هزار سال تو در بند غیبتی تنها شدی چرا پدر مهربان ما در خیمه های بی کسی ات غرق محنتی ای مجری عدالت حیدر ظهور کن پر شد بدون تو همه جا بی عدالتی آقا بیا که رزق حلالی نمانده است در فکر ثروتند همه با چه قیمتی!؟ حق می دهم اسیر هزاران بلا شویم وقتی غریب عصر، گرفتار غربتی حالا که پای عمه به کربوبلا رسید دیگر نمانده در دل تو صبر و طاقتی داری کنار عمه به خود لطمه می زنی گویا به فکر روز دهم، عصر غارتی آقا نه اینکه ماه محرم، تمام سال صبح و مساء تو شاهد عصر جسارتی آقا بگو به عمه که قدری صبور باش امروز در کنار محارم، تو راحتی عمّه هنوز پیکر بی سر ندیده ای بر حنجر حسین ندیدی جراحتی از کعب تازیانه که حرفی هنوز نیست نشنیده ای هنوز تو سبّ و اهانتی در ازدحام و کوی یهودی نرفته ای از رقص و هلهله تو نداری شکایتی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. علیهاالسلام ای روضه خوان ماه محرم بیا پدر دیگر بس است روضه ی صبر و رضا پدر بی تو شده ست عین زمستان؛ بهارمان بی تو چه فرق می کند عید و عزا ،پدر بیش از هزار سال گذشت و تویی هنوز در کوه و دشت بی کس و تنها چرا، پدر شرمنده ایم چون شده ای از جفای ما عمری اسیر غربت بی انتها پدر آقا قسم به موی سفید رقیه جان دیگر برای آمدنت کن دعا پدر آقا قسم به زخم لب و روی نیلی اش دیگر بگیر اذن فرج از خدا، پدر بین خرابه،منتظرت مانده عمه ات بنگر تو را صدا زده همراه ِبا پدر سر را گرفته در بغل و گفته بین آه خوش آمدی به خانه ی ویران ما پدر دیگر چرا به روی سرت جای بوسه نیست مانده به روی آن، اثر ردّ پا ؛ پدر پرسم کدام دشمن بی شرم و بی حیا در پیش عمه کرده سرت را جدا پدر پاسخ نده؛ لبی که نمانده برای تو بعد از جفای مجلس شام بلا پدر ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ................... . بنا نبود که از یاد او جدا باشیم هزار سال به مظلومی اش رضا باشیم بنا نبود که باشیم عبد این و آن فقط به فکر رضای ولیجه ها باشیم بنا نبود در این عشق های دنیایی به عشق حضرت دلدار، بی وفا باشیم بنا نبود که باشیم غرق در غفلت و غافل از پدر  ِ غرق در بلا باشیم بنا نبود که جای دعا برای او برای حاجت خود تشنه ی دعا باشیم بنا نبود که ما آتش دلش گردیم دلیل گریه ی هر صبح و هر مساء باشیم بنا نبود بگیریم روضه، بی مهدی و بی خیال غم  ِصاحب  ِعزا باشیم بنا نبود رقیّه بگوید ای عمّه چگونه ما وسط قوم بی حیا باشیم بناد نبود که زیر شکنجه های شام پر از کبودی و مجروح؛ از جفا باشیم بنا نبود که با شمر همسفر گردیم به زیر سایه ی هجده سر  ِجدا باشیم بنا نبود که در مجلس شراب شام چنین شکسته دل از سبّ مرتضی باشیم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. علیهم السلام عمری غریب فاطمه، صبح و مساء گریست وقت مرور محنت آل عبا گریست از دست دشمنان نه فقط، بلکه روز وشب وقت گناه شیعه ی پرمدّعا گریست خیلی برای غصه ی ما غصه خورده است در فتنه ها به سختی احوال ما گریست در مجلس دعای فرج حاضر است او هر دم شنید ناله ی:« مهدی بیا» گریست گاهی میان علقمه، گاهی به خیمه گاه گاهی کنار مقتل کربوبلا گریست یک دم به یاد حنجر شش ماهه ی رباب یک دم برای پیکر روی عبا گریست در روضه ی شهادت گلهای عمّه اش خیلی برای غربت آن لاله ها گریست حاضر شده حسین به میدان، کنارشان وقتی زدند در بَر ِاو دست و پا گریست تا که خجالتی نکشد شاه کربلا زینب درون خیمه ی خود بی صدا گریست اما زمان رد شدن از قتلگاهشان وقتی که دید پیکرشان را رها گریست بر روی نیزه، مادر خود را صدا زدند زینب کنار حرمله ی بی حیا گریست وقتی که اشک آن دو غیورش به نیزه دید در ازدحام ِکوچه ی شام بلا گریست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. علیهماالسلام عمریست ای پدر که تو را من ندیده ام از دیده اشک، از غم هجرت چکیده ام در حسرتم که تالی قرآن تویی ولی از هر کسی به غیر تو قرآن شنیده ام صحرا روم به خاک زنم بوسه با امید شاید ز خاک پای تو یک بوسه چیده ام بی تو درون سینه ی من، غیر آه نیست از این حیات ِ بی تو دگر دل بُریده ام با یک دعا، ظهور خودت را رقم بزن از تَحْبِسُ الدُّعایی ِخود، لب گَزیده ام حق را قسم دهم به گل پرپر حسن امضا کند ظهور تو را، نور دیده ام گفت ای عمو، غریبی تو آتشم زده از پیش عمّه تا دم مقتل دویده ام دیدم غریب؛ در وسط تیر و نیزه ای شکر خدا به داد تو اینجا رسیده ام من آمدم به راه تو جان را فدا کنم ناله نزن بخاطر دست ِبریده ام تیری رسید و دوخت تنم را به سینه ات شکر خدا که در بر ِتو آرمیده ام وقتی که نعل تازه نصیب تنت شود من هم عمو کنار تو در خون تپیده ام ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .............. شب بی‌قرار در پی صبح نگاه توست چشم تمام عالم و آدم به راه توست ای آنکه صبح می‌دمد از چشم‌های تو خورشید وقت آمدنت در سپاه توست امشب دو قطره روضه بخوان با نگاه خود امشب که ماه گریه کن خیمه‌گاه توست از قتلگاه و مرگ گلی غرق خون بگو آیینه‌ایم، روضه بخوان، روضه آه توست آری برای طفل حسن شعله ور شده‌ست این شعله‌های اشک که بین نگاه توست ۱۴۰۳ .
. علیه السلام در پشت ابر، یکسره ماه خدا نباش دیگر امام عصر، تو از ما جدا نباش در خیمه های بی کسی خود چه میکنی دائم اسیر غربت بی انتها نباش بر پلک های زخمی خود یک امان بده باران خون  ِروضه ی صبح و مساء نباش باید خودت برای ظهورت دعا کنی دلخوش به این دعای پر از ادعا نباش حق را قسم به قاسم مظلوم می دهم یارب به هجر یوسف زهرا، رضا نباش قاسم تو را صدا زده در زیر دست و پا در کوه و دشت، منتقم کربلا نباش آمد حسین و گفت: عزیز  ِبرادرم صدها هلال؛ ای قمر مجتبی نباش با نعل تازه موی سرت شانه خورده است ماه منیر نجمه، پر از ردّ پا نباش چون مادرم به صورت زخمت بزن نقاب اسباب داغ  ِروز و شب عمّه ها نباش هر سو کشانده اند تو را نعل اسب ها مانند جسم اکبر من، هر کجا نباش ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. حضرت قاسم وهمسرشان حضرت زبیده خاتون علیهماالسلام از چه امام شیعه چنین رنج دیده است از کودکی همیشه مصیبت کشیده است عمری میان کوه و بیابان چه می کند؟ او را خدا میان همه برگزیده است تا کی فراق و غیبت و داغ ندیدنش موضوع بیت بیت هزاران قصیده است؟ باید برای آمدن او دعا کنیم دیگر بس است، روز خوشی که ندیده است امشب میان روضه ی ما، آمده ست او خون جای اشک مثل همیشه چکیده است مجلس برای حضرت قاسم گرفته ایم حرف از غم زُبِیده ی قامت خمیده است آن نوعروس کربوبلایی که قاسمش در زیر پای اسب عدو قد کشیده است او دیده مرد زندگی اش غرق خون شده از زخم های پیکر او بوسه چیده است عصر هجوم پیش تن قاسمش چه دید دشمن مقابلش سر او را بریده است آخر کجا به تازه عروسی کتک زنند بر روی سنگ و خار بیابان دویده است روی سر عروس بریزند گل ولی از چه سرش شکسته و طعنه شنیده است از داغ روی داغ، شده پیر آخرش در اصل او شبیه رقیه، شهیده است ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. و مادرشان رباب علیهما السلام کمتر ببار، چشم تو ابر ِبهاره نیست کمتر ببار، اشک غمت را شماره نیست قلبم شکسته از غم صحرانشینی ات حقّم بده که جنس دلم، سنگ خاره نیست گویم همیشه آخر هر استغاثه ام آیا برای آمدنت راه چاره نیست؟ ای کاش من صدای تو را بشنوم دمی حالا که چشم؛ لایق ِیک دم نظاره نیست با ما بخوان دعای فرج، رد نمی شود در کار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست حق را برای امر ظهورت قسم دهم بالاتر از قسم به لب شیرخواره نیست اینجا رسید؛ روضه ی لالایی رباب اصغر کسی به سنّ تو بر نی سواره نیست پایین بیا و در بغلم خواب ناز کن بر روی نی که جای تو با حلق پاره نیست ای نیزه دار، اصغر من را به نی نبند بر حنجرش که طاقت زخم ِ دوباره نیست زحمت نده به خود، چه نیازی به نیزه است آغوش من که هست اگر گاهواره نیست از من نگیر فاصله هرچند مضطرم من را که تاب دوری این ماه پاره نیست در زیر دست و پا سر طفلم چه می کند؟ روی زمین که یکسره جای ستاره نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .... و حضرت علی اصغر علیهماالسلام از چه دعای آمدنت مستجاب نیست این زندگی بدون تو غیر از عذاب نیست در انتظار دیدن تو، صبر تا به کی؟؟؟ دیگر قرار رفته و در سینه، تاب نیست کم گریه کرده ایم برای ظهور تو در آسمان دیده، برایت سحاب نیست دستم بگیر تا که بمانم به راه تو بر استواری ام که حساب و کتاب نیست وقتی میان مجلس روضه نشسته ام در فتنه ها دگر به دلم اضطراب نیست حالا که در فراق تو بی چاره گشته ایم چاره به غیر روضه ی بی بی رباب نیست می گفت اصغرم، گل لب تشنه ام بخواب در خیمه ها برای تو یک قطره آب نیست این رعد و برق و چک چک باران و جوی آب پیش نگاه  ِحسرت تو جز سراب نیست یک تن نگفت حرمله ی پست و رذل را ملعون، نزن،که کشتن کودک ثواب نیست زد یک سه شعبه بر تو و قلب من و حسین بهتر از این برای عدو، انتخاب نیست حالا به روی نیزه شدی داغ دائمم حقّ  ِلبان خشک تو این آفِتاب نیست پایین بیا و در بغلم خواب  ِ ناز کن بر روی نی که اصغر من جای خواب نیست از بس که خورده ای به زمین از فراز نی چاره به غیر  ِ بستن تو با طناب نیست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ......... مناجات مهدوی محرمی حضرت علی اصغر علیه السلام ای آفتاب شیعه کجایی أبالغریب کی می شود که رخ بنمایی أبالغریب در بین روضه بر لب ما دم به دم دعاست تا بشنویم از تو صدایی أبالغریب آقا خودت برای ظهورت دعا نما ما را بس است داغ جدایی أبالغریب حق را به لعل تشنه ی اصغر قسم دهم دیگر امام شیعه بیایی أبالغریب حق را قسم به حنجر پاره دهم که تو دیگر شوی ز غصه رهایی أبالغریب ای منتقم ببین که رباب است منتظر بر زخم قلب او تو دوایی أبالغریب بنگر که آب بر لب تشنه شده حرام در کربلا نمانده حیایی أبالغریب تیر از گلوی طفل، بکش جای جدّ خود تنها قرار خون خدایی أبالغریب بنگر رباب دیده گلش را به روی نی دیگر نخورده آب و غذایی أبالغریب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. حضرت لیلا و حضرت علی اکبر علیهماالسلام وقتی دلی برای تو کاشانه می شود دیگر پناهگاه تو صحرا نمی شود می دانم ای غریب، دراین شهر بی وفا دیگر دلی برای تو مأوا نمی شود ما غافلیم و هر ملکی داد می زند مردم! امام، بی کس و تنها نمی شود دنیا طلب شدیم و نفهمیده ایم که دنیای ما بدون تو زیبا نمی شود مجلس برای حضرت اکبر گرفته ایم مجلس که بی حضور تو برپا نمی شود وقت مرور روضه ی لیلاست العجل داغش به جز ظهور، مداوا نمی شود او را کنار پیکر اکبر کمک بده قلبش حریف وسعت غمها نمی شود گفت ای علی،برای پدر یک نفس بکش افتاده روی سینه ی تو، پا نمی شود صورت به صورت تو میان عدو گذاشت عقده ز قلب خسته ی او وا نمی شود می خواست تا حرم ببرد پیکر تو را با این تنی که مانده به هر جا نمی شود یک عضو توست سمت یمین، دیگری یسار یک عضو هم که گم شده پیدا نمی شود چیده تو را به روی عبایش ولی دگر این پاره پاره، ثانی طاها نمی شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ....... حضرت علی اکبر علیه السلام ای مهد نور، ماه تمام خدای من قرآن بخوان، مفسّر قرآن برای من هم صحبتت دوباره شدم غافلم هنوز خود آمدی سراغ دل بی وفای من روزو شبم بدون تو و یاد تو گذشت اما دل تو کرده همیشه هوای من فرزند ناخلف شده ام ای پدر ببخش عمری نشد رضای تو باشد رضای من خاکی شده عبای تو، ای خاک بر سرم شرمنده ام طرید شدی از جفای من با دست خالی آمده ام، دست من بگیر حالا که شد ظهور تو تنها دعای من حق را قسم به اکبر ِاصغر شده دهم اذن فرج دهد به تو ای مقتدای من آمد حسین پیش علی با گلایه گفت چیزی بگو، نفس بزن ای مصطفای من قرآن من شدی به چه جرمی ورق ورق آیه به آیه جمع شدی در عبای من هرجا نگاه می کنم از توست یک اثر اکبر شدی به وسعت کربوبلای من این بار اول است که من داد می زنم اما میان خنده شده گم صدای من قدّم کمان و موی سر من سپید شد از چه شکسته موقع پیری عصای من تا مخفی از رقیه شود پیری ام ببین خون سرت علی شده حالا حنای من شبهای جمعه،گوشه ی پایین پا هنوز پیچیده است ناله ی مهدی بیای من یارب به روی زخم دلم مرهمی گذار تنها ظهور منتقمم شد دوای من ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. علیه_السلام 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم شب اول محرم... بریم در خانه نائب الحسين... آقا و مولامون مسلم بن عقیل... 🔸ای خدا شب شده و من چه کنم 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم نمیدونم تا حالا تو یه شهری غریب بودید یانه... تا حالا براتون اتفاق افتاده تو یه شهری... بی کس و تنها باشید... احساس غربت کنید... خیلی سخته... اما... میخام بگم اگر هم تو شهری غریب بودید شاید دیگه دشمن نداشتید... قربون غریبیت برم آقا یا مسلم بن عقیل... غریب و تنها توی شهر کوفه... هی صدا میزد... 🔸یک تن و این همه دشمن چه کنم 🔸اهل کوفه همه پیمان شکنند 🔸خود نمک خوار و نمکدان شکنند 18 هزار نفر با مسلم... بیعت کردند خوشحال شد نامه نوشت گفت حسین جان مردم کوفه منتظر تو هستند... آقا زودتر بیا... اما یک لحظه ای هم رسید بالای دارالاماره... دید تنهای تنها مانده... از همون بالای بام صدا زد... السلام علیک یا ابا عبدالله... آقای من...مولا... کوفه نیا... (شب اول محرم دیگه کسی آروم نباشه...) 🔸حسین میا به کوفه، کوفه وفا ندارد 🔸کوفی بی مروّت شرم و حیا ندارد هی میگفت یه نفر نامه بنویسه... بگه آقا کوفه نیا... 🔸میون شهر کینه غصه زده شکوفه 🔸خیری تو این سفر نیست حسین میا به کوفه ای وای... ای وای 🔸ز اوج بی وفایی دلم گرفته امشب 🔸شور میزنه دل من برای قلب زینب آقا... اگه میخواهی بیای... دیگه خانم زینب رو با خودت نیار... 🔸دارم نصیحتی من برات با قلب محزون 🔸سپیدی گلوی اصغرت رو بپوشون آقا اینجا حرمله ها... منتظر علی اصغرت نشستند... بیت آخرم باشه... منو ببخشید یاصاحب الزمان... 🔸قول داده مرد کوفی به دخترش بیاره 🔸ز کربلا به سوقات براش یه گوشواره حسین جان... اینها تازیانه هاشون رو آماده کردند جان زهرا مادرت... اگه میای... رقیه رو با خودت نیار... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) 👇
. تمامی جهان در شور و شین است شب شام غریبان حسین است زمان غم رسیده شب ماتم رسیده مصیبت وا مصیبت۲ بود زینب عزادار حسینش شده نقش زمین نور دو عینش ز ماتم دخت حیدر زند بر سینه و سر مصیبت وا مصیبت۲ به دل زینب غم دلدار دارد به خیمه عابد تبدار دارد زند آتش دلش را تمام حاصلش را مصیبت وا مصیبت۲ نگاه کودکان بر قتلگاه است ز غربت کارشان اندوه و آه است همه طفلان غمینند شهیدان بر زمینند مصیبت وا مصیبت۲ .............. . ۵۲ (ورود امام حسین ع به کربلا) رسیده کربلا فرزند زهرا کنار خواهرش زینب کبری به حیدر نور عین است گل زهرا حسین است حسین جان یا حسین جان۲ به دشت کربلا غوغا شد امروز عجب شور و نوا برپا شد امروز همه با چشم گریان همه دل ها پریشان حسین جان یا حسین جان۲ رسیده کربلا اکبر لیلا بود او افتخار آل طاها خصال او پیمبر کمال او پیمبر حسین جان یا حسین جان۲ سپهر دین حق را اختر آمد کنار مادر خود اصغر آمد در آغوش رباب است ولی در التهاب است حسین جان یا حسین جان۲ رسیده از تبار آل هاشم بود عبد الله و جعفر و قاسم ز بس که با وفایند تمامی جانفدایند حسین جان یا حسین جان۲ رسد در کربلا عطر و بوی یاس گل ام البنین آمده عباس علمدار حسین است مددکار حسین است حسین جان یا حسین جان۲ ز لب ها نغمه ی یا رب رسیده عزیز فاطمه زینب رسیده کنار نور عینش رسیده با حسینش حسین جان یا حسین جان۲ بگوید با حسین با چشم گریان در این صحرا شده زینب پریشان بمیرم از برایت شود جانم فدایت حسین جان یا حسین جان۲ حسین گوید الا ای زینب من مکن گریه رسد جان بر لب من چو مادر تو غیوری نما زینب صبوری حسین جان یا حسین جان۲ شود برپا همین جا خیمه گاهم بود این جا گل من قتلگاهم مرا ای نور دیده ببینی سر بریده حسین جان یا حسین جان۲ .................. . ۵۶ (حضرت رقیه س) به زهرا و علی نور دو عینم رقیه هستم و بنت الحسینم گل آل عبایم سفیر کربلایم گل زهرا پدرجان۲ بدیدم ظلم و جور کوفیان را بدیدم کینه های شامیان را همه دل ها کبابه منم کنج خرابه گل زهرا پدرجان۲ در این ویرانسرا در انتظارم دلم بشکسته اما بی قرارم چرا بابا نیامد گل زهرا نیامد گل زهرا پدرجان۲ خرابه ناگهان رنگ شفق شد که وارد در خرابه یک طبق شد بدیدم نور دیده پدر با سر رسیده گل زهرا پدرجان۲ بود رأس پدر در رو به رویم کنار رأس او در گفت و گویم الا ای نور دیده سرت را کی بریده گل زهرا پدرجان۲ نبودی از روی ناقه فتادم به روی خاک صحرا سر نهادم پدر جز غم ندیدم از آن غم ها خمیدم گل زهرا پدرجان۲ نبودی زجر زخمم را نمک زد مرا آن بی حیا هر دم کتک زد مرا زد بی بهانه به کعب و تازیانه گل زهرا پدرجان۲ خودت دانی به تو دلبسته ام من دگر از زندگانی خسته ام من دگر حاجت بگیرم کنار تو بمیرم گل زهرا پدرجان۲ .👇
. 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دوباره محرم دوباره لبالب شده دلم از غم دوباره رسیده طلیعه ی ماتم دوباره محرم السلام ای ماه غم / ماه عزای حسین پیچیده عطر و بوی سیب / دوباره توو عالمین ۲ دوباره تا روضه‌هات منو - کشوندی حسین جان دستامو باز به پر علم - رسوندی حسین جان ۲ جانم حسین جان جانم حسین جان ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلم پریشونه دوباره بی بی زهرا روضه میخونه یکی تنتو روی خاک میکشونه دلم پریشونه السلام و علیک یا / مرمل بدما زخمیه نیزه هاست تنت / رو خاک کرببلا ۲ غمت نشسته رو دلم - از این شب اول دوباره گریونم برات - با هر خط مقتل ۲ جانم حسین جان جانم حسین جان ۴ . 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین ع
. تواصی در تحقق فراموش نشود. . 👈 آیا می‌دانستید اگر فقط ۲ نفر را راضی کنید که به اصلح رای بدهند، رئیس جمهور منتخب با بیش از ۲۷ میلیون رایِ مردمی، رئیس ‌جمهور ایرانِ اسلامی خواهد شد؟ 👈 آیا می‌دانستید با این کار، درصد مشارکت در انتخابات، بیش از ۶۳ درصد خواهد شد؟ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📣 سید حسن خمینی: رأی ندادن راهبرد مطلوبی برای حل مشکلات کشور نیست و چه‌بسا می‌تواند گره‌های فعلی را بیشتر کند 🔺️از همۀ مردم عزیز می‌خواهم با احساس مسئولیت، نسبت به آیندۀ خود بی‌تفاوت نباشید و با یک انتخاب مسئولانه راه را برای تحقق عدالت و هم‌گرایی ملی و دوری از افراط هموار کنید. 📣 جارچی .