eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| سوی دیار عاشقان «سوی دیار عاشقان» سوی دیار عاشقان، رو به خدا میرویم بهر ولای عشق او، به کربلا میرویم گرفته ایم جان به کف و نثار جانان کنیم  هستی خود به راه حق یک سره قربان کنیم  جان و سر و وجود خود فدای قرآن کنیم  ما به جوار کبریا ، با شهدا میرویم سوی دیار عاشقان، رو به خدا میرویم بهر ولای عشق او، به کربلا میرویم یکی نشسته گوشه ای خدا خدا میکند  به رهبر و امام خود ز جان دعا میکند  یکی دگر ز معرفت سخن ادا میکند  که ما به قربانگه حق، رو به منا می رویم سوی دیار عاشقان، رو به خدا میرویم بهر ولای عشق او، به کربلا میرویم منتظریم کی شب حمله فرا می رسد  امر ز فرماندهی کل قوا می رسد  دمی که رمز یا علی به گوش ما می رسد  پی نبرد خصم دون، چو شیرها می رویم سوی دیار عاشقان، رو به خدا میرویم بهر ولای عشق او، به کربلا میرویم ______________ شاعر: محمدمهدی سیار  سوی دیار عاشقان، رو به خدا میرویم بهر ولای عشق او، به کربلا میرویم نسل جوانیم و رسیده ست به ما این علم  غیرت عباس بود در رگ ما دم به دم  شاهد ما خیل شهیدان دفاع از حرم  بهر شکست فتنه تا، شام بلا میرویم  چون شهدا میرویم سوی دیار عاشقان، رو به خدا میرویم بهر ولای عشق او، به کربلا میرویم آه، مبادا که جدا مانم از این کاروان  یاد شهیدان حسینی زده آتش به جان  شور به پا کرده به دل نغمه آهنگران:  سوی دیار عاشقان، رو به خدا میرویم بهر ولای عشق او، به کربلا میرویم
. من و جدا شدن از کوی تو خدانکند خدا هر آنچه کند از تو ام جدا نکند امان نداد مرا این غم و بجان افتاد میان سینه ام این درد بی امان افتاد برا ولی نعمتمون میخوایم امشب ناله بزنیم به راه روی زمین مینشینم و خیزم نمانده چاره که آتش به استخان افتاد این چه زهری بود نانجیب به امام رضا داد میان اهل بیت همرو مصموم کردن بجز اباعبدالله و حضرت صدیقه {شمشیر که فرق مولا رو هم شکافت زهرآلود بود} اما این زهری که به امام رضا دادن یه چیز دیگه ای بود روایت نوشته سه دونه انگور مامومن ملعون به حضرت داد تا تو دهانش گذاشت دیدن دست روی جیگرش گذاشت سریع عباشو روی سرش کشید شیخ صدوق نوشته حضرت پنجاه مرتبه روی خاک ها نشست گاهی صدا میزنه آه جگرم گاهی وقتا صدا میزنه آه پسرم اما وقتی محکم روی زمین میخورد میگفت آه مادرم چنان به سینه خود چنگ میزنم از آه که شعله بر پر و بال کبوتران افتاد کشیده ام به سر خود عبا و میگویم بیا جواد که بابایت از توان افتاد بیا جواد که از زخم زهر میپیچد شبیه عمه اش از پا نفس زنان افتاد اباصلت میگه دم در کاخ مامون ملعون دل تو دلم نبود حضرت فرمود اگر دیدی عبا رو روی سرم کشیدم دیگه کار از کار گذشته تا در باز شد دیدم امام رضا بیرون اومد عبارو رو سر کشیده با چه سختی اومد تو خونه فرمود اباصلت همه درهای حجره رو ببند کسی به دیدنم نیاد اما لحظاتی بعد دیدن یه نوجوان مه سیمایی لباس عزا به تن کرده از وجناتش شناختمش پسر امام رضاست اما از وی تعجب پرسیدم آقا همه درهای حجره رو بسته بودم از کجا وارد شدی؟ فرمود اباصلت خدایی که در یک آن در یک چشم به هم زدن منو از مدینه به طوس میاره قادر نیست منو از در بسته وارد کنه؟ درسی تو این روضه هست حواسمون باشه اگر زیر دستمون کسی کار میکنه از امام رضا یادبگیریم همیشه سفره مینداخت با کنیزا و کارگرا با هم سر سفره مینشستن اما این لحظات آخر دیگه حضرت رو پا نبود این لحظات آخر مثل شخص مار گزیده بود تو حجره هی به خودش میپیچه اما اباصلت میگه حضرت پرسید بگو ببینم غلامها غذا خوردن؟ گفتم آقا جان اینا نمیتونن دلشون نمیاد بدون شما غذا بخورن همیشه با شما سر سفره نشستن آقا جان امشب یه لقمه هم سر سفره ما بذار یه لقمه که زندگی مارو عوض کنه همیشه ملازم شما بشیم میگه آقا همه توانشو جمع کرد خودشو آورد به زحمت سر سفره نشوند به یه چیزی هم تکیه کرد که غلامها راحت غذا بخورن همچین که سفره رو جمع کردن روایت میگه حضرت غش کرد روی زمین افتاد حالا اباصلت میگه جوادالائمه رو هدایت کردم سمت حجره امام رضا همین امام رضایی که جون در بدن نداره دیدم همه جونشو جمع کرد دوان دوان اومد تا جلو در دست گردن آقازادش انداخت تو بغل جواد رو زمین افتاد آی اهل روضه... یه بابا اگه جونم نداشته باشه جوونشو رعنا و سالم ببینه انگار جون به بدنش میاد اما شیخ حر میگه اباعبدالله تا نگاهش به علی اکبر افتاد جوونشو یه جوری قطعه قطعه دید حسین جون از همه بدنش رفت جلو چشم همه دیدن حسین رو زمین افتاد دو زانو دو زانو، دست به زمین داره میاد این روضه امشبه اما باقیه این غزل خیلی قشنگه دلمونو یه جای دیگه میبره بیا جواد که از زخم زهر میپیچم شبیه عمه اش از پا نفس زنان افتاد شبیه دخترکی که پس از پدر کارش به خارهای بیابان به خیزران افتاد بروی ناقه عریان نشسته خوابیده و غرق خواب پدر بود ناگهان افتاد حق این یه بیتو باید خوب ادا کنیا گرفت پهلوی خود را میان شب ناگاه نگاه او به رخ مادری کمان افتاد دوید بر سر دامان نشست و خوابش برد تا که زجر آمد و چشمش به نیمه جان افتاد رسید زجر دوباره عزای کوچه شد و به هر دو گنه زهراترین نشان افتاد بعد این بیت دیگه اصلا روضه خون نمیخواد رسید زجر و پِی خود دوان دوانش برد که کار پنجه زبری به گیسوان افتاد آه... تا اومد اول حرفشو رفت با سر بریده عمو زد دوباره ناله ای آمد عمو بدادم رَس دوباره راس ابالفضل از سنان افتاد... حسین... ‍ ‍ 🍂خراسانی بود، شغلش تجارت، دلش دوستدار اهل بیت. آمد پیش خدمتکار امام. گفت: بیا جایمان را عوض کنیم؛ از امروز، من خدمتکار امام، تو صاحب همه دارایی من. قبول؟! 🍂خدمتکار گفت: باید اجازه بگیرم. صبر کن تا خبرش را بیاورم. آمد پیش امام. گفت: اگر روزی خدا شرایط خوبی پیش رویم بگذارد، شما مخالفت خواهید کرد؟ شنید: من حتی از اموال خودم به تو میبخشم، پس چطور مانع بخشش دیگران شوم؟! 🍂خدمتکار اصل قصه را تعریف کرد. امامش قبول کرد. خوشحال رفت تا خبر را به تاجر خراسانی بدهد؛ هنوز بیرون نرفته بود که باز صدای امام زمانش را شنید: «به پاس خدمت هایت، پندی به تو می دهم. بعد باز هم اگر خواستی بروی، برو! » برگشت، 🍂دوباره نشست تا پند مولایش را بشنود. امام صادق علیه السلام فرمود: « ... روز قیامت، شیعیان ما وابسته به ما هستند. آن روز، هر کجا که ما برویم، آن ها هم خواهند آمد.» 🍂خدمتکار گفت: «پس من از پیش شما جای دیگری نخواهم ر
فت. تا حالا خدمتکار شما بوده ام، از این به بعد هم خدمتکار شما خواهم بود.» این را گفت و برگشت پیش تاجر خراسانی. 🍂تاجر از همان نگاه اول، فهمید خبری شده. گفت: ظاهرت خبر می دهد منقلب شده ای. حال برگشتنت همان حال وقت رفتن نیست. قصه را گفت، دو تایی آمدند محضر امام. امام دوستی تاجر خراسانی را پذیرفت. هزار سکه هم به خدمتکار وفادارش بخشید. 📚 بحارالانوار ، ج ۵۰ .
. من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توام جدا نکند صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند جواب ناله دلهای خسته بر لب تو است که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر تو را به قطره اشکی زخود رضا نکند رهایی همه عالم بود به دست کسی که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق مرا به جز در این آستان گدا نکند کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود چگونه از کرم خود نگه به ما نکند گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم بمیرم و نروم کربلا خدا نکند تو درد داده ای و تو طبیب درد منی به جز تو درد مرا هیچکس دوا نکند هزار مرتبه «میثم» اگر رود سردار به جز علی و به جز آل را ثنا نکند .
. بیا ببین دلِ غمگینِ بی‌شکیبا را بیا و گرم کن از چهره‌ات شبِ ما را "من و جُدا شدن از کویِ تو خدا نکند" که بی‌حرم چِه کُنَم غصه‌های فردا را خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را به موجِ سینه‌زنانت قسم به نامِ توام که بُرده گریه‌یِ ما آبرویِ دریا را گدایِ هر شبم و کاسه‌گردم و ندهم به یک نگاهِ کریمانه‌ات دو دنیا را مرا ببر بِچِشَم زیرِ پا مغیلان را مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را خدا کند که بیایی شبی به روضه‌ی ما شنیده‌ام که به سر سر زدی کلیسا را خوشا به پنجه‌ی راهب که شانه‌ات می‌زد به آنکه بُرد دلِ راهبان ترسا را به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را خوشا به بزم عزاخانه‌اش که تا دَمِ صبح شنید پیشِ سرَت روضه‌هایِ زهرا را ** چرا بُرید سرت را به رویِ دامن من چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت چگونه زخم تَرَک داده رویِ لب‌ها را به رویِ نیزه سرت بود و خیمه‌ها می‌سوخت رسید شعله و زلفِ تو در هوا می‌سوخت 🔸شاعر: .............. بساطِ سینه‌زنی را خودش فراهم کرد مرا مُقیمِ حرم... آشنای پرچم کرد غریب بود ولی تا غریب دید مرا مرا رفیقِ لُهُوف و غمِ مُقَرّم کرد چقدر فاصله از او گرفتم امّا او دوباره فاصله را با نگاهِ خود کم کرد "من و جدا شدن از کوی او خدا نکند" برای دم زدن از او خدایم آدم کرد دوباره اسمِ حرم آمد و شکسته دلم دوباره اشکِ مرا شاهِ تشنه مَرهم کرد یکی یکی همه‌یِ زخمها شده ترمیم وَ زخمِ تازه ‌جوان قدِّ آسمان خم کرد خدا کند نچشی طعمِ داغِ تازه جوان به روی تکّه حصیری تنی مجسّم کرد چه کرده نیزه و قیچی و خنجر و شمشیر نمی شود بدنت را علی سَرِهم کرد به عزّت و شرفِ لا اله الا الله به وقتِ بردنِ جسمِ تو ندبه قلبم کرد .
. روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ بانوای سید مجید ●•┄༻↷◈↶༺┄•● هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت خلایق را خدا در صبح محشر جمع خواهد کرد به قدر سوزنی پیدا شود آنجا مگر شأنت تو را والاترین مخلوق ها اُم ابیها خواند که اینگونه شود سنجیده بانو با پدر شأنت علی آمد به دنیا آینه دارت شود زهرا برابر باشد اینجا لا اقل با یک نفر شأنت برایم جمله ی لولاک هم حرف بزرگی نیست که آنجا هم بیان گشته است خیلی مختصر شأنت رسول الله اعمالش همه عین عبادت بود نشد حتی کمی با بوسه هایش بیشتر شأنت چگونه من هزاران بیت در مدح تو بنویسم خدا با آن خداییش سه آیه گفته در شأنت ــــــــــــــــــ .👇
991025-Babolharam-bani-fateme-roze.mp3
1.98M
|⇦•هویدا میشود از اسرار... روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ بانوای سید مجید بنی فاطمه
. روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _با نوای حاج مجید بنی فاطمهೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● *پیغمبر وارد خانه شد، دید حبیبۀ خدا فاطمه با یه دستش دستاس میگردونه، با یه دستش بچه اش رو بغل گرفته، صدا زد: عزیز دلم! دخترم! چرا به اسماء یا فضه نمیگی کمکت کنند، عرضه داشت: بابا! هر روز کارهای خونه رو ما تقسیم می کنیم، امروز نوبت نوبت منه، بی وفای است اگه بگم اونا کار کنند... هی پیغمبر نگاه کرد دستهای زهرا تاول زده در اثر آسیاب کردن گندم، دست دخترش رو گرفت آروم بوسید، خیلی گریه کرد آقا.... من میخوام امروز آروم آروم برات روضه بخونم،‌یا رسول الله! دست فاطمه رو یه خورده زخمی وخسته دیدی نتوستی جلوی خودت رو بگیری، گریه ات گرفت، کجایی ببینی نیمه های شب دست فاطمه برا قنوت بالا نمیاد؟... اما مادرِ من و شما غصه اش درد پهلو نیست، غمِ بازو نیست، صورتِ کبودش نیست، کشته شدن بچه اش نیست، میخوای بدونی دردِ فاطمه چیه؟* مرگ من از فشار در و دیوارِخانه نیست این غصه می‌کشد که غریب است شوهرم میمانم عاشقانه در این روزهای سخت باشی کنار من اگر این روزهای سخت حالا فقط به پیش تو بودن دلم خوش است در غربتم پس از پدر این روزهای سخت اجر رسالت است که دیگر برای ما حتی نمانده یک نفر این روزهای سخت زانو بغل نگیر عزیزم دلم گرفت ماتم نگیر اینقدر این روزهای سخت *علی جان! چرا زانوی غم بغل گرفتی؟...* بیرون که میروی دل من شور میزند این روزهای پر خطر، این روزهای سخت داری تو هم شبیه به من پیر میشوی نفرین روزگار بر این روزهای سخت *تو روضه بی بی خیلی باید مراقب شد، اگه بخوای روضۀ بی بی رو بخونی، تازه بعدِ در و دیوار شروع میشه، از همه ی عاشقا ونوکرا برای این بیت معذرت میخوام، صدا زد: علی جان!...* دستم شکسته، حیف به دردت نمیخورد بی فایده است این سپر این روزهای سخت *هرچه کردم نذارم ببرند تو رو مسجد، نشد، آخه اینقد غلاف به بازوم زدن... بچه ام رو کشتن فدا سرت، مجروح کردن فدا سرت، فقط تو اینجور زانو بغل نگیر علی جان...* ــــــــــــــــــ 👇
991025-Babolharam-bani-fateme-roze2.mp3
3.81M
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _با نوای حاج مجید بنی فاطمه
. روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ با نوای حاج مجید بنی فاطمه ●•┄༻↷◈↶༺┄•●. *ببین فاطمه کارش به کجا رسیده، میخواد خبر از حالش بده، ببین چه حالی شده علی...* فردا غروب میروم آماده شو علی کم کم برای سخت ترین روزهای سخت دشواریِ تحملِ روزِ حسین را آسان نمی کند مگر این روزهای سخت *دیدی بچه میخواد بیاد بغل مادر چه جور هجوم میاره...* دیگر حسین را نتوانم به بر گرفت بلبل به ناتوانی من گریه می‌کند *بچه هام رو تو بغل بگیر علی جان...بعد در و دیوار دیگه زهرا نتوانست بچه هاشو بغل بگیره، میدونی کِی آخرین بار بچه هارو بغل گرفت؟ اون وقتی که علی داشت بدن رو کفن می‌کرد، صدا زد: بچه ها بیاید با مادرتون وداع کنید، یکی میگه: مادر! من حسنم، یکی میگه: مادر! من حسینم، یه وقت دیدن بندهای کفن باز شد دستای زهرا بیرون اومد؛ بچه هاش رو بغل گرفت...* ــــــــــــــــــ 👇
991025-Babolharam-bani-fateme-roze3.mp3
1.33M
روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ با نوای حاج مجید بنی فاطمه
. . زبانحال امیرالمؤمنین با حضرت زهرا یه خونه می سازم دوباره برا تو (روضه) 🎤 با نوای حاج مجید بنی فاطمه ✅شب چهارم دوم یه خونه میسازم دوباره برا تو که شاید ببینم بازم خنده هات و یه خونه میسازم که توش غم نباشه یه خونه که قدت دیگه خم نباشه یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست یه خونه که روی درش جای پا نیست یه خونه میسازم درش گُر نگیره که آتیش هیزم به چادر نگیره بخون از تو چشمام تو شرمندگیم و بمون تا بسازم بازم زندگیم و یه خونه میسازم برات ای بهارم همون اول از در میخ و در میارم یه خونه که دو رو برش خار نباشه رد دست خونیت رو دیوار نباشه میبینی به گریه دیگه کارم افتاد درِ خونه من روی یارم افتاد نرو یار حیدر ببین زندگیم و سوزوندن یه روزِ علی مُرده باشه که سینت بسوزِ بسوزِ همونی که هیزم آورده الهی بمیرم به پهلوت چی خورده تو اون دود و شعله چه زجری کشیدی از امروز تو دیگه یه مادر شهیدی اگه محسنت رفت می مونی به یادش سه ما دیگه می خواست به دنیا بیادش نرو یار حیدر https://eitaa.com/emame3vom/53385 👇
4_5789791987192300318.mp3
7.17M
. زبانحال امیرالمؤمنین با حضرت زهرا یه خونه می سازم دوباره برا تو (روضه) 🎤 با نوای حاج مجید ✅شب چهارم دوم
. طرف اسمش رو نوشته "افسر آقام مهدی" بعد می بینی به راحتی، اسم شاعر رو پاک میکنه و اسم خودش رو مینویسه! نمیگه آخه اگه یک نفر از ۱۷۰۰ نفر عضوِ کانالِ شاعر هم ، متوجه سرقتِ ادبی شما بشن، با خودشون راجع به افسرای امام زمان چی فکر میکنن. من که روم نشد بهش تذکر بدم، اما ای کاش از اسامی منتسب به امام زمان لااقل استفاده نکنیم! .
‍ ۱۹ خورشید قلب حیدر،بهر تو بی قرارم خواهشم از تو این است،مرو تو از کنارم مرو مرو یا زهرا۴ صفای خانه ی من،فاطمه جان تو هستی ببین علی غریب است،روح و روان تو هستی مرو مرو یا زهرا۴ دلخسته همسر من،مرو تو از بر من یا فاطمه نگه کن،بر دیده ی تر من مرو مرو یا زهرا۴ آرام جان حیدر،روح و روان حیدر با گریه ی تو از تن،رفته توان حیدر مرو مرو یا زهرا۴ بمیرم از برایت،غمگین و خسته ای تو با دل غم گرفته،پهلو شکسته ای تو مرو مرو یا زهرا۴ ای یاور و حبیبم،بنگر که من غریبم در خانه از غم تو،بی صبر و بی شکیبم مرو مرو یا زهرا۴ ای گل باغ حیدر،غم تو کرده آبم با دیدن روی تو،رفته توان و تابم مرو مرو یا زهرا۴ یا فاطمه گواهی،تویی تمام هستم می میرم از جدایی،اگر روی ز دستم مرو مرو یا زهرا۴ .👇 ۲۴ . ای نور چشم حیدر گریه کنم کنارت با اشک چشم طفلان گردیده بیقرارت واویلتاواویلا(۴) راحت شدی ز غمها روی به سوی عقبا بعد تو گشته زهرا علی غریب و تنها واویلتا واویلا کی بود باور من دلخسته یاور من خسته شود زدنیا مونس و همسر من واویلتا واویلا ای مونس و حبیبم بنگر که بی مجیبم در وقت غسل وتدفین غمگین وبی شکیبم واویلتا واویلا روی بسوی جنت با پهلوی شکسته علی کنار جسمت دخیل گریه بسته واویلتاواویلا هنگام غسل بدیدم رخساره ی تو نیلی با چه دلی بشویم من جای ضرب سیلی واویلتاواویلا ای بانوی شهیده یاس ز شاخه چیده تا بازوی تو دیدم رنگ از رخم پریده‌ واویلتا واویلا سوزم از این مصیبت غسلت دهم شبانه شود امید حیدر دفن تو مخفیانه واویلتا واویلا وقت کفن نمودن جانم به لب رسیده با دیدن روی تو شد قامتم خمیده واویلتا واویلا آزرده پیکرتو با دست من کفن شد همناله باحسینم خونین جگر حسن شد واویلتاواویلا تاپیکرت کفن شد گریان تو حسن شد حسین و زینب تو در رنج و در محن شد واویلتا واویلا صفای خانه ی من داغ تو کرده پیرم بعد تو فاطمه جان دعانما بمیرم واویلتا واویلا 👇
. ما چشم براهیم که دلدار بیاید آن حجت پایانی دادار بیاید ازبهر ظهورش همگی منتظرانیم تا جمعه موعود پدیدار بیاید کی می‌شود آن ماه درخشان زپس ابر افکنده کند پرده ز رخسار بیاید جاءالحق وباطل بشود محو زعالم بر لشگر حق سرور وسردار بیاید دنیا شده از ظلم ستمکار پریشان ای کاش که آن مصلح بیدار بیاید وقتست که مطرح بشود طرح جدیدی نوساز جهان، حضرت معمار بیاید یارب مددی کن که مهدی بسلامت بهر مدد خلق گرفتار بیاید شعر:اسماعیل تقوایی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بَریم نَجَفْ_۲۰۲۱_۰۷_۱۸_۱۵_۳۱_۴۲_۳۹۷.mp3
6.49M
🎵بریم نجف، یه دل سیر دم ایوون طلا🎵 💚یکشنبه های علوی و فاطمی💚 بریم نجف یه دل سیر دم ایوون طلا  وایسیمو فقط تموشا کنیم و بعد شبونه راه بیافتیم کربلا یه گوشه کنار به ما جا بده مارم دم ایوونت راه بده یه نجف امشب به ما بده بعدشم یه کربلا بده تنگه دلم برای انگور ضریحت چی کار کنم اینقدر ازم دوره ضریحت والا که از دوری دلم میپوسه مولا کرببلا دست تو رو میبوسه مولا علی جانم علی جانم علی جانم ... بریم حرم کنار دسته پاکستانی ها حسابی که سینه زدیم بشینیم فقط ضریحو خوب ببینیم رفقا خواب و خیال شده کربلا انگار محال شده کربلا فکر نمیکنه بسه دوریمون خب دو سه سال شده کربلا حق نمیدی بهم اگه کلافه هستم برای من سخته بگی اضافه هستم اینجوری پیش بره میدونم که میمیرم یه کاری کن برام یه کم آروم بگیرم علی جانم علی جانم علی جانم ... https://eitaa.com/emame3vom/53393
.  اشعار سلام الله علیها ـ مصطفی متولی    رفت و غم خانه شد از غصه سرای من و او گر چه مانده است به جا خاطره های من و او   یاد ایّام نشستن سر یک سفره به خیر خانه ای بود پر از لطف و صفای من و او   روزهایی که صمیمانه به من می خندید و عجب حال خوشی داشت هوای من و او   ما از آن زندگی ساده چه راضی بودیم و رضا بود خدا هم به رضای من و او   بستری بود ولی هم سخن خوبی بود جریان داشت در این خانه صدای من و او   بستری بود ولی نبض دلم دستش بود و مجال نفسی بود برای من و او   با همان دست شکسته چه دعایی می کرد مردمی را که نماندند به پای من و او   مردمی را که به این مسئله واقف بودند که دو عالم همه هستند گدای من و او   هدف اصلی دشمن من و زهرا بودیم کشته شد محسنم آن روز به جای من و او   .
Ali Ghelich - Entekhab (Arabein 98).mp3
17.38M
راهیست، راه عشق که هیچش کناره نیست! آنجا جز آن که سر بسپارند چاره نیست دعوت گرفته یار و نوشته من الغریب؛ وقت سفر رسیده ببین حری یا حبیب مردی هنوز چشم به راهِ جواب ماست! یک کربلا؛ مقابل هر انتخاب ماست… ____