4_5820922704722659688.mp3
451.4K
#واحد
#تاسوعا #حضرت_عباس
#سبک_شال_ماتمت
#کز_عطش
☑️بند اول
کز عطش دل بچه ها کباب است
قلب کودکان غرق اضطراب است
که نیامده از چه ای عمو جان
والعطش عمو خیمه قحط آب است
......
طفلان نالان با کام خشک و عطشان
با چشم گریان گویند دلِ پریشان
عمو بیا تا اصغر نداده است جان
عموی خوبم عموعمو عمو جان
☑️بند دوم
پاره پاره شد مشک آب سقا
دیده ها شده از غمش یه دریا
زد عدو عمود بر فرق سر او
دستانش قلم شد ز جور اعدا
.....
پیچیده در دشت سوز وغم صدایش
نوای سوز ادرک اخا اخایش
میسوزد عالم در سوگ و در عزایش
☑️بند سوم
عمریه دلم تنگ کربلاته
تنگ گنبد و صحن و بارگاه
دیوونه ت شدم یاحضرته عباس(ع)
قلیه عاشقم زارو مبتلاته
......
یه عمریه من خادم نوکراتم
فدای نام قشنگ و دلرباتم
نوکر و عبد تموم زائراتم
ارباب خوبم کرببلاتو عشقه
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
#شب_نهم_محرم
.
.
💠 بیان تعریضی در شعر آیینی
تیر كمتر بزنید از پی صیدِ بالش
چشمِ مرغانِ حرم میدود از دنبالش
كرم حاكمِ كوفهست كه فرزندِ علی
تیر باید ببرد سهم، ز بیتالمالش!
عطش و آتش از این لب به هم آمیخته است؟!
یا كه خورشید دمیدهست روی تبخالش؟!
کیست این شوکت پُر شور که در دشت حضور
یک چمن یاس شکفتهست به استقبالش؟
گوش وا کرده زمین تا شنود تکبیرش
چشم وا کرده سماوات به استهلالش
و شنیدیم به تفصیل ز مردان خدا
ماجرایی که چنین است چنین اجمالش:
هرگز از آب ننوشید علمدار حسین
یاد کرد از لب او، از جگر اطفالش
گفت: والله اُحامی اَبداً عن دینی
با لبِ از عطش و عاطفه مالامالش...
📝 #جواد_محمدزمانی
🔹از نکاتی که رعایت آن در مرثیه، به اثرگذاری بیشتر آن منجر خواهد شد، پردهبرداری از چهرهی دشمنان اهلبیت و ناجوانمردان جبههی باطل است. شاعر مرثیهپرداز باید دقت داشته باشد که این پردهبرداری، شعر را به ورطهی نظم نکشاند و در نهایت شاعرانگی اتفاق بیفتد تا اثرگذاری مرثیه، عمیقتر و ماندگارتر باشد.
🔸از شگردهای شاعرانهای که میتوان در مرثیه از آن بهره جست، بهکارگیری زبان گزنده و تلخ طنز، تعریض و کنایه است. منظور از زبان طنز معنای عرفی آن نیست، بلکه مراد بیان تعریضی و گزندهی آن است؛ بیتی از غزل بالا از نمونههای موفق و مثالزدنی در این حوزه است:
كرم حاكمِ كوفهست كه فرزندِ علي
تير بايد ببرد سهم، ز بيتالمالش!
🔹واژههای این بیت بسیار هنرمندانه در هم تنیده شدهاند. واژههای: کرم، حاکم کوفه، فرزند علی، تیر، سهم، بیتالمال، علاوه بر ایجاد بافت یکدست هنری، هرکدام بار تعریض و کنایی را در بیت به دوش میکشند و هیچ واژهای در بیت خنثی نیست. طنز تلخ این بیت را واژهی کرم به وجود آورده و واژههای دیگر ضربهی بیت را قویتر کرده است؛ چرا که همنشینی این واژهها ناخودآگاه مخاطب را به مقایسهی عملکرد حکومت علوی و اموی وا میدارد. همنشینی هنرمندانهی دو واژهی تیر و سهم، آتش مرثیه را در بیت روشن کرده است.
🔸این ابیات نیز، از نمونههای موفق بیان تعریضی در شعر عاشورایی به شمار میروند:
پیشانی تمامیشان داغ سجده داشت
آنان که خیمهگاه مرا تیر میزدند
علیرضا قزوه
راه گریز اغلب قاضی شریحها
آن روز در بد آمدن استخاره بود
محمدعلی مجاهدی
✍🏻 #حسن_بیاتانی✍
📗 #چهل_شعر_چهل_نکته
.
.
#نوحه
#سبک_مرحوم_حاج_حسین_محلوجی
#شب_تاسوعا
#حضرت_عباس علیه السلام
➖➖➖
دردی که دارد/ درمان ندارد
آبی برای/ طفلان ندارد
شد پاره پاره/ مشک ابالفضل
دریای خون شد / اشک ابالفضل
علمدار حسین دستش جدا شد
پناه خیمه ها فرقش دوتا شد2
ذکر اهل حرم /شد وا ابالفضل4
➖➖➖
در گوش عالم/آوای غم رفت
چشم حرامی /سمت حرم رفت
از دست ساقی/وقتی علم رفت-
چشم حرامی /سمت حرم رفت
به هفت آسمان رفته آه خیمه
غوطه ور شد به خون پناه خیمه2
ذکر اهل حرم /شد وا ابالفضل4
#نوحه_سنتی
#شب_نهم_محرم #تاسوعا
➖➖➖
#مهدی_ڪبیری
.
.
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس
#غزل_مرثیه
آسمان تیره شده دشت و بیابان هم تیر
بین طوفان بلا رفتی و باران هم تیر
تو امید همه بودی و در آن ظهر عطش
بود امید تو بر مشک ولی آن هم تیر...
تیر بر مشک یکی بود و جگر صد پاره
گوییا بر جگرت داشته دندان هم تیر
بس که حیرت زده بودی نگران جانب مشک
همه تن چشم شدی و صف مژگان هم تیر
مثل مرغی که به لانه ز قفس مینگرد
آه تو حبس شد و میله زندان هم تیر
شد عمودی زقفا سر زده مهمان سرت
شده به خان کرم چشم تو مهمان هم تیر
زخم چون تیر به ابروی کمان تو رسید
تا شکاف خم ابروت کشید آن هم تیر
سینه تنگ و گریبانی و دستی که نبود
داد بی تابی تو دست گریبان هم تیر
#موسی_علیمرادی
.
.
#زمزمه
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
صدام زدی، دلم رو بُردی
چی بر سرِ، خودت آوردی
اومدمو، دیدم علی جان
چقدره تیر و نیزه خوردی
یه نیزه تو، پهلوی تو فرو شده
یه نیزه هم، فرو توی گلو شده
تن تو ارباً اربا مو به مو شده..
وای علی
وای علی، وای علی یاولدی..
نَبینمت، که روی خاکی
حکایتت، از غمه حاکی
هر جای پیکرت رو دیدم
عزیز من، خورده یه چاکی
میخوام تو رو، بلند کنم نمی تونم
بگو چطور، به خیمه ها برسونم
پیکر تو، ای پاره پاره جوونم
وای علی
وای علی، وای علی یاولدی..
پاشو که عمه زینب اومد
با یک دلِ پر از تب اومد
پاشو تا آبروم نَریزه
پاشو که جونم به لب اومد
جمع میکنم، تن تو رو توی عبا
با جوونا، می برمت به خیمه ها
بعد تو اُف، به دنیای دو رَنگیا
وای علی
وای علی، وای علی یاولدی..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمزمه_محرم
#زمینه_محرم
.👇
.
#شور
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
به نفس،کربلایی رضا غیاثی
بگو ای پسرم. اه
چجوری ببرم. اه
تن غرق به خونه تورو من
سمت حرم اه
علی سوختم. علی سوختم علی سوختم
بمیره پدرت اه
نمونده اثرت اه
می ریزم توی عبام
این پاره های پیکرت. اه
علی سوختم. علی سوختم. علی سوختم
شده قدم کمان. اه
دیدم داغ جوان. اه
نمونده از تن تو چیزی جز یه
استخوان اه
علی سوختم. علی سوختم. علی سوختم
بدن ریخته به هم. اه
دهن ریخته به هم. اه
از بس نیزه زدن کل بدن
ریخته به هم. اه
علی سوختم. علی سوختم. علی سوختم
#رضا_نصابی
👇
.
#محرم۱۴۰۱
#زمینه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
شاعر و نغمه پرداز :
#رضا_نظاری
دلبر اهل حرم
وارث مشک و علم
با اذونش، از مدینه، بوی مادر میرسه
این علی اکبره ؟
یا خود پیغمبره ؟
با ورودش، مثل حیدر، شور محشر میرسه
جااااانم ... علی اکبر میرسه
بلا ازش دور باشه
خدا کنه برگرده
غم فراق اکبر
یه خیمه رو پیر کرده
« لا خیر فی العیش بعدک یاعلی »
*
نعره های هاشمی
خطبه های فاطمی
قرص و محکم، رو به دشمن، از علی(ع) دم میزنه
از تبار "هل اتی"
مست جام "لافتی"
غرق شور و غرق عشق و بی قرار رفتنه
جاااانم نوبت جنگیدنه
دعای اهل خیمه
بشه بلا گردونت
تو رو خدا برگردی
سکینه به قربونت
« لا خیر فی العیش بعدک ، یاعلی »
*
میمنه تا میسره
زیر تیغ اکبره
از عموی خیمه ها و از پدر ، دل می بره
از دل هفت آسمون
اکبرو میدن نشون
هم حسینِ ، هم علیِ ، هم خود پیغمبره
جاااانم ، پهلوون لشکره
یه باره دورش کردن
دل حرم بی تابه
یه زمزمه با حسرت
روی لب اربابه :
« لا خیر فی العیش بعدک ، یاعلی »
👇
.
#واحد
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
✍🎼شعر و سبک :کربلایی علی صمدی
بند اول:
رسید به گوش تو صحرا
نوای حی علی
خیرالعمل اذانه
به افق کربلا
موذن کربلا
شبیهترین به احمد
یوسف آل زهرا
تو دلبری زبانزد
اشهدُ انَ علیً
ولی الله روی لباشه
توی راه ولی الله
علی اکبر میخواد فداشه
خَلقاً و خُلقاً پیغمبر
علی اکبر علی اکبر
اولین هم نام حیدر
علی اکبر علی اکبر
علی علی علی علی
علی اکبر علی اکبر
بند دوم:
شاگرد عباسه و
استاد رزم قاسم
با اذن بابا حسین
به معرکه شد عازم
علی رجز میخونه
لشکر میپاشه از هم
دشمنا رو فرستاد
مستقیم به جهنم
ضرباتش همه مهلک
تو رگاش خون حیدریه
میگه تو دل ابوفاضل
علی اکبر چه محشریه
اربابی و من هم نوکر
علی اکبر علی اکبر
ما را پایینِ پا ببر
علی اکبر علی اکبر
علی علی علی علی
علی اکبر علی اکبر
👇
.
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر
#زمینه
#بند_اول
داری میری به میدونو
پسرم عزیز جون من
چشم بد ازت به دور باشه
و ان یکاد بخون جوون من
(ولی حالا میبینم
هر جای این صحرایی
شبیه برگ لاله
به زیر دست و پایی)
🖤علی اکبر بابا🖤
#بند_دوم
رو خاک میریزه پیکرت
دارم میبینمت علی
باید تورو بیارمت
تنها نمیتونم ولی
(کشیده میشد رو خاک
تنت به زیر اسبا
تو دلِ لشکر افتاد
علیم شد ارباً اربا)
🖤علی اکبر بابا🖤
#بهنام_واحدی_جهاد
👇
.
#شب_نهم_محرم
#پیشمظلوم #تاسوعا
حضرت عبّاس علیه السلام
یا ساٰقِیَ الْعَطاٰشاٰ یا ساٰقِیَ الْعَطاٰشاٰ
اِی قمرِ نینوا یا ساٰقِیَ الْعَطاٰشاٰ
نورِ دو چشمِ مولا یا ساٰقِیَ الْعَطاٰشاٰ
سقّایِ لبتشنهها یا ساٰقِیَ الْعَطاٰشاٰ
روضهخوانِ تو زهرا یا ساٰقِیَ الْعَطاٰشاٰ
یا صاَحِبَ السَّجاٰیاٰ یا صاَحِبَ السَّجاٰیاٰ
مظهرِ عشق و سَخا یا صاَحِبَ السَّجاٰیاٰ
ساقیِ آب وُ وفا یا صاَحِبَ السَّجاٰیاٰ
علمدارِ کربلا یا صاَحِبَ السَّجاٰیاٰ
اُمّیدِ آلِ طاها یا صاَحِبَ السَّجاٰیاٰ
یا داٰفِعَ البَلاٰیاٰ یا داٰفِعَ البَلاٰیاٰ
بابَالحوائجِ ما یا داٰفِعَ البَلاٰیاٰ
ساقیِ تشنهلبها یا داٰفِعَ البَلاٰیاٰ
دستِ تو اُفتاد امّا یا داٰفِعَ البَلاٰیاٰ
گرفتی دستِ ما را یا داٰفِعَ البَلاٰیاٰ
#ماه_محرم #پیش_مظلوم #شب_تاسوعا
#حضرت_عباس علیه_السلام
#حسین_ایمانی
.👇
۱
#روضه_حضرت_عباس
#حاج_سید_مهدی_میرداماد🎤
یاكاشف الكرب عن وجه الحسین اكشف كربنا بحق اخیك الحسین علیه السلام
بر لب آبم و
از داغ لبت می میرم
هردم از غصه جانسوز تو
آتش گیرم
مادرم داد به من
درس وفاداری را
عشق شیرین تو
آمیخته شد با شیرم
یادم نمیره ، همون روز اول قنداقه ام رو هی دور سر تو می چرخوند آقام،هی میگفت بچه ام فدای حسین،اصلاً من برا همین به دنیا اومدم كه فدای تو بشم.
اكبرت كشته شد و
نوبتم آخر نرسید
سینه ام تنگ شد از
بس كه بود تأخیرم
کربلا کعبه عشق است و
من اندر احرام
شد در این قبله عشاق
دوتا تقصیرم
دست من خورد به آبی
که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن
آب روان تصویرم
امشب باید یه جور دیگه بگی،دستت رو بیار بالا،عین پرچم تكونش بده،شب علمداره
سقای دشت كربلا
اباالفضل،اباالفضل
بچه ها همه دست هم رو گرفتند، دور عمو می گشتند.این جوری دل عمو رو بردند
سقای دشت كربلا
اباالفضل،اباالفضل
آبی رسان بر خیمه ها
اباالفضل،اباالفضل
دست من خورد به آبی
که نصیب تو نشد
باید هر شب یادی از شهدا بشه،به یاد بچه هایی كه وقتی رمز عملیاتشون رو فهمیدن یاقمربنی هاشمه،همه قمقمه ها رو خالی كردن،می دونی چرا قمقمه هاشون رو خالی می كردن،اصلاً آب نمی خوردن، امامی دونستند اگه دستشون به آب بخوره، عطش اونها كم میشه،عباس دستش به آب خورد،همچین كه دست به آب رسید،دستاش رو آورد بالا،گفت:عباس دستای تو به آب رسید،اما دست حسین نرسید،این دست رو دیگه نمی خوام،این چشم رو دیگه نمی خوام،ای فدات بشم حسین با این عباست،بی خود نبود، بهش گفتی:بنفسی انت،دلیل داره.
دست من خورد به آبی
که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن
آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست
دهم قربانی
تا که تکمیل شود
حجّ من و تقدیرم
وصل شد حال قیامم
ز عمودی به سجود
بی رکوع است نماز من و
این تکبیرم
( یه بیت ، عاطفی ها،اونهایی كه دل عاطفی دارن ... )
بدنم را به سوی
خیمه ی اصغر نبرید
که خجالت زده
زان تشنه لب بی شیرم
حسین..........
.👇
2. قسمت اول.mp3
7.65M
#روضه_حضرت_اباالفضل ۱
( علیه السلام )
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
۲
#روضه_حضرت_عباس
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
اومد محضر اباعبدالله،السلام علیك یا سیدی،یا مولای،یه حرفی بزنم،شاید تو اون لحظه ابی عبدالله گفت: حالا هم نمیگی داداش،كار داره تموم میشه،نمی خوای بگی، صدا زد داداش سینه ام سنگینه،صبرم سر اومده، دیگه بزار برم،ابی عبدالله یه نگاهی كرد،آی عزیز دلم،ابی عبدالله بهش گفت:تو برادر منی،تو علمدار منی،تو صاحب لوای منی،یه حرفی ابی عبدالله زده،من عین جمله ی حضرت رو بگم،بخدا برا من همین روضه است،حضرت یه نگاهی بهش كرد،فرمود:عباسم، وَ إذا مَضَیتَ تفرّقَ عسکری،چی گفته حسین؟صدا زد عباس كجا می خوای بری،اگه تو بری لشكرم از هم می پاشه،اگه تو باشی همه هستن،اگه تو نباشی هیچ كی نیست داداش،عباس اصرار كرد،ابی عبدالله اجازه داد،همه می دونید به چه دلیلی اجازه داد،رفت میدان،چه اتفاقی افتاد،حالا ابی عبدالله نگرانه،بین این دو برادر،این رجز ها رد و بدل شد،انابن الحیدر كرار،انا بن محمد المصطفی،انا بن علی المرتضی،تا ابی عبدالله گفت:انابن فاطمه،فهمید خبرهایی است،فهمید دیگه صدا نمی آد،مسیر رو عوض كرد،ای وای،می خوام برات روضه بخونم،اما از این منظر،ابی عبدالله علم امامت داره
،تا دید رجز سوم نیومد،راه رو به سمت علقمه عوض كرد،راوی میگه دیدم حسین،اونهایی كه كربلا رفتن،روضه هارو مجسم ببینن،كف العباس یادته،یادته ایستادی گفتی اینجا كجاست،بهت توضیح دادن،اینجا همون جاست،دیدن حسین از اسب پایین اومد،یه چیزی رو از رو زمین بر میداره،این دست عباسمه،چرا رو زمین افتاده،دوباره رفت،دوباره فهمید،آمد به سرم آز انچه می ترسیدم، دوباره از اسب اومد پایین،الهی بمیرم، حیف این دستا نبود از بدن جدا شد،فهمید دیگه عباسش دست نداره،لااله الا الله، الهی بمیرم، یه مرتبه دیدن حسین،از دور داره نگاه میكنه،دید وسط میدون غوغاست،یه مرتبه شنید یه صدا داره می آد،یا اَخا، حسین فهمید عباس اون رو برادر صدا زده،دیگه عباسم رفتنی است،رسید كنار علقمه،میگن یه نگاه كرد دید،همه دور داداشش حلقه زدن،هی شمشیرها بالا میره،تا ابی عبدالله رو دیدن همه فرار كردن، این تفرون و قد قتلتم اخی؟ ،كجا فرار می كنید،دادشم رو كشتید،اومد،چه جوری اومد،تا نگاش به عباس افتاد،آه،برادر از دست دادی؟برادرای شهید كجان ناله بزنن،اگه شب تاسوعا نبود نمی گفتم،عین مقتله،چهار تا جمله نوشتن عموم مقاتل،دونه دونه رو معنی كنم،میكشتت،تا رسید،نگاه كرد،ابی عبدالله اول گفت: الان انكسر ظهری،ابی عبدالله داغ برادر زیاد دیده،هم تو كربلا زیاد دیده،هم مدینه امامش رو از دست داده بود،تو بقیع نگفت:انكسر ظهری،گفت:انكسر ظهری،یعنی كمرم شكست،برم جلوتر، و قلت حیلتی،یعنی راه چاره برمن بسته شد،می دونی صمیمی این حرف چی میشه؟
.👇
2. قسمت اول.mp3
7.65M
#روضه_حضرت_اباالفضل ۱
( علیه السلام )
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
.
#چهارپاره
#شب_عاشورا
#امام_حسین علیه السلام
بیچاره میشدیم اگر روضهات نبود
این اشک میکند همهِ را عاقبتبهخیر
امشب گرفتهاند تو را مثلِ یک نگین
در بَر بُریر و جوُن وُ حبیبِ تو وُ زُهیر
دارد عَلم به شانه علمدارِ باوفا
هستند علیِاکبر و اولادِ خواهرت
قاسم نشسته روبهرویِ شاه با اَدب
بازی کند سهساله گُلی با مویِ سرت
چیزی نمانده زینبِ تو دربهدر شود
چیزی نمانده روضه به گودال میرسد
خنجر سراغِ پشتِ سرت میرود حسین
چنگِ عدو به معجر وُ خلخال میرسد
پیشِ دو چشمِ مادرمان میخوری زمین
پیشِ نگاهِ نیزهنشین میخورم کتک
جسمِ هزار پارهیِ تو زیرِ سُمِّ اَسب
فردا چقدر صبرِ حرم میخورد مَحَک
جسمِ مَحارمِ حَرمَم رویِ خاکها
نامحرمان میانِ حرم پَرسه میزنند
پایِ سرِ به نیزهیِ اُسطورهیِ کرم
از گوشِ دخترِ حرم آویزه میکَنند
از داغِ تو همه به سر و سینه میزنیم
میخندد این زمین به غم و غصّههایِ ما
ندبه بخوان که همسفرِ قاتلِ تواَم
با تازیانه میروم از دشتِ کربلا
#محرم #غزل #عاشورا
#امام_حسین علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#حسین_ایمانی
.