.
#واحد
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
صدات از تو قتلگاه اومد ای غریب عالم عمو جونم
تا اونجایی که نفس دارم آخرین سرباز تو میمونم
برید عقب لشکر ، مگه نمی بینید نفس نداره
برید عقب لشکر ، یکی براش یه جرعه آب بیاره
حالا که واسه ش ، آب نمیارید
بروی جسمش ، هِی پا نزارید
"آه و واویلا"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
محاله دست از تو بردارم زیر شمشیر و نیزه و خنجر
با جسم مضروب و مجروحم جون میدم رو دستای تو آخر
کنار این گودال ، چقد صدای خنده شون بلنده
کنار این گودال ، حرمله به جون دادنم میخنده
دیدار ما شد ، این آخرین بار
ای مهربونم ، خدا نگهدار
"آه و واویلا"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
امیر قربانی فر✍
👇
.
#هلال_محرم
#زمینه
#شور
داره بوی غمت میاد
بوی محرمت میاد
شبای ماتمت میاد ، ابی عبدالله
دلم به روضه ها خوشه
به این سیاهیا خوشه
فقط به کربلا خوشه ، ابی عبدالله
بی تابم حسین جان : دریابم حسین جان
هستم بی قرارت : اربابم حسین جان
ذکرلبم ، حسین حسین حسین حسین
تابوتبم ، حسین حسین حسین حسین
روز و شبم ، حسین حسین حسین حسین
یا ثارالله (ابی عبدالله)۳
بسه برام یه نیم نگات
شدم یه عمره مبتلات
الهی که جونم فدات ، ابی عبدالله
به زیر بال و پرتم
غلامم و نوکرتم
سائل پشت درتم ، ابی عبدالله
بیچارم حسین جان : آوارم حسین جان
خیلی کربلات و : دوست دارم حسین جان
سوز صدام ، حسین حسین حسین حسین
عشقه مدام ، حسین حسین حسین حسین
ختم کلام ، حسین حسین حسین حسین
یا ثارالله (ابی عبدالله)۳
غلامه روو سیاهتم
توو سایه ی پناهتم
تو حسرت نگاهتم ، ابی عبدالله
نذار که بیراهه برم
مثه همیشه بخرم
یکاری کن برم حرم ، ابی عبدالله
آقامی حسین جان ، رویامی حسین جان
میگم از ته دل ، دنیامی حسین جان
تاج سرم ، حسین حسین حسین حسین
باز ببرم ، حسین حسین حسین حسین
تا به حرم ، حسین حسین حسین حسین
یا ثارالله (ابی عبدالله)۳
#عباس_قلعه✍
#پیشواز_محرم
👇
.
#شب_اول_محرم
#زمینه
#شور
#حضرت_مسلم علیه_السلام
ای وای من از دست این روزگار
ای وای من ۲
توو کوفه رفته مسلم بالای دار
ای وای من ۲
کاشکی توی نامه م میگفتم بهت
ای وای من ۲
زن هارو آقا سمت کوفه نیار
ای وای من۲
کوفیا پستن
همه نامردن
نقشه دارن واست ، آب و می بندن
مردم کوفه
نقشه ها دارن
واسه استقبالت ، نیزه میسازن
(آه و واویلا آه و واویلا
جان مسلم برگرد پسر زهرا)
دلشوره دارم برگرد آقای من
ای وای من ۲
دارن حرفه جنگ و غارت میزنن
ای وای من ۲
اینجا مرد و زن فکر جنگیدنن
ای وای من۲
آهنگرها واست نقشه می کِشن
ای وای من ۲
بچه هات اینجا
تشنه می مونن
توو هجوم تیر و ، دشنه می مونن
این دم آخر
نگرانم هِی
تو رو میفروشن به ، گندمای ری
(آه و واویلا آه و واویلا
جان مسلم برگرد پسر زهرا)
اهل کوفه از قنفذ هم بدترن
ای وای من۲
این هایی که دیدم دزد معجرن
ای وای من ۲
غم های عالم توو قلبم جا گرفت
ای وای من ۲
توو کوفه نرخ چادر بالا گرفت
ای وای من ۲
زینبت اینجا
بی پناه میشه
آخرش راهیه ، قتلگاه میشه
بی پدر میشن
دخترات آقا
به اسارت میرن ، بچه هات آقا
(آه و واویلا آه و واویلا
جان مسلم برگرد پسر زهرا)
#عباس_قلعه✍
👇
.
#وداع
بی گریه کنان پشت سر حسبنش راه افتاده ... اما اشک چشمش اجازه نمیده خوب جمال برادر رو ببینه ... لذا به زبانحال میگه:
بگذار تا ببینمش اکنون که می رود
ای اشک، از چه راهِ تماشا گرفته ای
داداش...
ای روشنی دیده ، ببین اشکِ دیده ام
تصمیم اگر به دیدن دریا گرفته ای
ابی عبدالله وقتی دید خواهر با چشمانی اشکبار و قلبی مضطرب داره دنبالش میاد فرمود:
عمه ی مخدراتِ حرم، برگرد
صاحبِ عزت و جلال و شرف، برگرد
بی بی هم جواب داد: حسین جان میخواهی بری...
منو تنها بگذاری...
باورم نمیشه برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش...
جلو چشمام مادرم پرپر شد...
صبر کردم داداش...
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...
صبر کردم...
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین...
چطوری منو تنها بگذاری...
زینب بدون تو میمیره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم... چطور؟
اگه دست ولایتی ابی عبدالله نبود ،زینب جان داده بود ...
لذا برای اینکه قدری خواهر رو آرام کنه فرمود؛ خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...بدون که من هنوز زنده ام ...
خدایا حسین رفت میدان...
زینب کبری... داخل خیمه..
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آروم میگیره...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
میگه حسین...برادر...
زینب به فدات حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یکدفه دید با قدری تاخیر صدای تکبیر اومد ... اما اینبار لشکر دشمن داره تکبیر میگه....
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
بی تاب شده زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه رفت...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
🔸 سری به نیزه بلند است در برابر زینب ...
🔸 حسین روح و روانم
🔸 حسین آرام جانم
#روز_دهم_محرم
#روضه_وداع
.
2. نیمه شب آمد.mp3
7.97M
#نوحه_حضرت_مسلم
( علیه السلام )
#حاج_امیر_عباسی
نیمه ی شب آمد و
جز من کسی بیدار نیست
میکِشم آه از نهاد و
غیر از اینم کار نیست
سویِ ظلم آبادِ کوفه
رو مکن دیگر یا حسین
کوفیان را با تو
ای امید زینب ،کار نیست
یک گل کنار علقمه فتاده
دستش شده از تن جدا
« ابالفضل »
بر مشامم میرسد
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا ...
تشنه ی عشق حسین
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا ..
#روضه_حضرت_مسلم
#علیه_السلام
از بالای دارالاماره صدا زد : « اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه » ، هر سلامی یه جوابی داره ، کجا جواب شنید از اربابش ابی عبدالله ؟ لحظات آخر دیگه تنها شده ، دیگه کسی رو نداره ، علی اکبر ارباً اربا شده ، عباس کنار علقمه افتاده ، ابی عبدالله تنها شده ، تکیه به نیزه ی غریبی داد ، صدا زد : کجایی مسلم ؟ کجایی حبیب ؟ کجایی هانی ؟ بیائید ببینید آقاتون غریب شده ... اما میدونید چی شد ؟ لحظاتی بعد زینب دید نیزه دار ، داره با نیزه میزنه ، شمشیر دار داره با شمشیر میزنه ...
سری به نیزه بلند است
در برابر زينب
خدا كند كه نباشد
سرِ برادر زينب
#دو_دمه
کوفه میا حسین جان
کوفه وفا ندارد
کوفیِ بی مُروَّت
شرم و حیا ندارد
(حسین ، حسین .. ) تکرار
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم
.
#نوحه_سنتی
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
نوحه حضرت اباالفضل(ع)
ساقی کاروان یا اباالفضل
ذکر لب تشنگان یا اباالفضل
العطش عمو العطش رسان سوی خیمه آبی
اصغر از عطش کرده غش امید دل ربابی
ماه شبهای شهر مدینه_آرزوی رباب و سکینه
یا اباالقربه روکن به دریا_طفل بی شیر و ناخن به سینه
ما دعا میکنیم آسمان گرید و بر لب تشنه باران ببارد
یا عمو دست پر از لب علقمه بهر لب تشنگان آب آرد
کن شتاب عمو کن شتاب نمانده توان و تابی
اصغر از عطش کرده غش امید دل ربابی
ماه ام البنین زد به دریا_نجل حبل المتین زد به دریا
دو برادر یکی از یسار و _آن یکی از یمین زد به دریا
پیش رو علقمه پشت سر زمزمه اهل خیمه دعا گوی عباس
منظر کودکان،چشم لب تشنگان،دیده ی خستگان سوی عباس
ساقیا بده ساقیا مرا کهنه تر شرابی
اصغر از عطش کرده غش امید دل ربابی
شد اگر مشک آبی میسر_یا نشد کام خشکی از آن تر
یابن حیدر سوی خیمه برگرد_رخ نما ای عمو بار دیگر
آنچه از تشنگی بیش از آن میزند بر دل غمگساران شراره
بعد تو میشود پشت مولا خم و بسته بر زینبش راه چاره
خیمه گاه پر از اشک و آه نیاید ز تو جوابی
اصغر از عطش کرده غش امید دل ربابی
آمد اما پدر قد خمیده_بر کمر دست و رنگ پریده
سیدی یا حسین این العباس_شرح غم از عمودی کشیده
از تو دریا خجل،مهر زهرا خجل،تا قیامت «فرات» از تو گریان
ای امید همه،مادرت فاطمه،دیدنت آمده جان جانان
فاطمه لب علقمه کند با پسر خطابی
اصغر از عطش کرده غش امید دل ربابی
#مهدی_بهشتی(فرات میبدی)
«اشک فرات»
#سه_ضرب_یزدی #تاسوعا
👇