eitaa logo
امام حسین ع
18.8هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ بسم الله الرحمن الرحیم گزارش کامل شام از ورود اهل البیت ع از دروازه ساعات تا رسوایی یزید لع(4) روضه امام سجادع و پیر مرد جاهل شامی اسارت در بازار شام و قرار دادن اسراء بر سکوی برده فروشان خانواده‏ي پيامبر با دستهاي زنجير شده در کنار مسجد ايستاده و در انتظار آينده بودند. پيرمردي شامي جلو آمد و گفت: خداوند را سپاس که شما را نابود کرد، و يزيد را بر شما مسلط ساخت و سرزمينها را از مردان شما رهايي بخشيد. حضرت زين‏العابدين (ع) فرمود: «پيرمرد آيا قرآن خوانده‏اي؟» گفت: آري. - آيا آيه‏ي " قل لا أسئلکم عليه اجرا الا المودة في القربي " [1] را خوانده‏اي؟» - آري. - «اي پيرمرد، ما قربي هستيم، آيا آيه‏ي، " و اعلموا انما غنمتم من شي فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي " [2] را خوانده‏اي؟» - آري. - «پيرمرد، اين قربي ما هستيم، آيا آيه‏ي: " انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا " [3] را خوانده‏اي؟» - آري. - «اي پيرمرد، ما همان اهل بيتي هستيم که آيه‏ي طهارت در شأن ما نازل شده است.» پيرمرد نادم و مبهوت و ناباور گفت: تو را به خدا، شما همان خاندان هستيد؟ امام (ع) پاسخ داد: «به خدا سوگند بدون هيچ ابهامي ما اهل بيت طهارت هستيم و به جدمان سوگند که همان خاندانيم.» پيرمرد عمامه‏اش را از سر برداشت و در حالي که مي‏گريست و نگاهش را به سوي آسمان دوخته بود، گفت: خداوندا! من از دشمنان آل محمد (ص) بيزاري مي‏جويم و از رفتار خود توبه مي‏کنم. امام (ع) به وي وعده‏ي بخشش داد وقتي يزيد خبر توبه‏ي پيرمرد را شنيد دستور قتل او را صادر کرد. [4] . قاسم بن بخيت گزارش کرده است: هنگامي که فرستادگان اهل کوفه با سر حسين (ع) به مسجد دمشق وارد شدند، مروان بن حکم با ديدن آنها پرسيد: شما چه کرديد؟! آنان پاسخ دادند: هيجده تن از آنها به سوي ما آمدند، به خدا سوگند، همه را کشتيم و هم اکنون اينها سرهاي ايشان است، مروان با شنيدن پاسخ برخاست و از آنها جدا شد، آنگاه يحيي برادر مروان آمد و او نيز پرسيد: شما چه کرديد؟ و همان پاسخ اول را به او نيز بازگفتند. يحيي در حالي که اندوهناک شده بود برخاست و گفت: شما از ملاقات محمد (ص) در روز قيامت محروم شده‏ايد و هيچ‏گاه و در هيچ کاري با شما همکاري نمي‏کنم، سپس از مسجد بيرون شد. [5] . [1] سوره‏ي شوري، آيه‏ي 23. [2] سوره‏ي انفال، آيه‏ي 41. [3] سوره‏ي احزاب، آيه‏ي 33. [4] بحارالانوار، ج 45، ص 129، العوالم، ج 17، ص 429، الدمعة الساکبه، ج 5، ص 89، طبرسي، الاحتجاج، ج 2، ص 120، تسلية المجالس، ج 2، ص 382، با اندکي اختلاف، اين خبر بسيار مهم و عبرت‏آموز در کتابهاي تفسير و تاريخ ثبت شد است. تفسير طبري، ج 22 ، 10 ، 15 ، 25، ص 7 ، 5 ، 13 ، 16، تفسير روح المعاني، ج 15 ، 25، ص 62 ، 31، تفسير الدر المنثور، ج 4 ، 6، ص 176 ، 7، جواهر العقدين، ص 318، البرهان، ج 2 ، 4، ص 415 ، 124، نور الثقلين، ج 2 ، 4 ، 3، ص 157 ، 257 ، 155، مجمع البيان، ج 6، ص 411، فضائل الخمسه، ج 1، ص 288، الفتوح، ج 5، ص 242، خوارزمي، مقتل الحسين، ج 2، ص 61، الحقايق الورديه، ج 1، ص 127، تفسير ابوالفتوح رازي، ج 6 ، 9، ص 307 ، 19. [5] تاريخ طبري، ج 5، ص 465، البداية و النهاية، ج 8، ص 196، ابن‏اثير، کامل، ج 3، ص 301، الامام الحسين و اصحابه، ج 1، ص 415، طريحي در المنتخب، ج 2، ص 484. اضافه مي‏کند که يحيي خطاب به سر امام گفت: اي ابا عبدالله مصيبتي که بر تو رفت برايم سخت و دشوار بود، امام غريب کربلا که سر از بدن تو جدا شد از سوي ابن‏زيادي که او را از ارازل عالم است. [6] بعثت بدون وحی-[ صفحه 285] .
‍ . (عج) علیه السلام سبک: محسن عرب خالقی شعر: 〰〰〰〰〰〰 یابن‌الحسن می‌دونم که صاحب عزایی آقا یابن‌الحسن دلم باز گرفته کجایی؟ کجا یابن‌الحسن نشستم برای گدایی بیا شال عزات و قربون / بغض صدات و قربون هر صبح و شام می‌باری / خونْ گریه هات و قربون حق داری کوه غیرت / سنگینه این مصیبت چون همخوانی نداره / "زینب" "بازار" "اسارت" یابن الزهرا یامولا ۴ 〰〰〰〰〰〰 یابن‌الحسن کجا مجلس روضه داری آقا یابن‌الحسن کجا سر رو دیوار می‌ذاری کجا یابن‌الحسن بخون روضه‌ی بی قراری بیا سرِخورشید به نیزه است / حاملِ نیزه هم مست تماشاچی زیاده / گذرها میشه بن بست کاش حاملینِ این سر / قدری برن جلوتر تا نگاها نیفته / به حرم پیمبر یابن الزهرا یامولا ۴ .👇 . علیه السلام ( ) @emame3vom سبک: محسن عرب خالقی شعر: 〰〰〰〰〰〰 سالار من ميرم كوفه با دست بسته حسين سالار من سرت روى نيزه نشسته حسين سالار من كى با سنگ سرت رو شكسته حسين اين دروازه مكان / يک عده بى سر و پاس اين دروازه مسير / ورود برده داراس باور كن اى برادر / اين جماعت كافر نون و خرما ميدن به / نواده هاى حيدر حسين غريب مادر ۴ 〰〰〰〰〰〰 سالار من چقدر زجر كشيدم من اين چند شبه سالار من ديگه جون من از غمت بر لبه سالار من بايد باورت شه كه اين زينبه رو نى ديدم سرت رو / رو خاكا پيكرت رو توو قتلگاه پر خون / بوسيدم حنجرت رو گهواره ها رو بردند / گوشواره ها رو بردند پيش چشماى مهتاب / ستاره ها رو بردند حسين غريب مادر ۴ 〰〰〰〰〰〰 مى بينى كه شدم از غم تو عزادار حسين مى بينى كه مى سوزم بدون علمدار حسين مى بينى كه شدم دربه در بين بازار حسين اين نامردا با گريه / ما رو اينجا كشوندن تازه اونجا ديدم كه / موى تو رو سوزوندن زينب از پا نشسته / اين نامردى كه مسته ديدم با خيزرونش / دندونت رو شكسته حسين غريب مادر https://eitaa.com/emame3vom/49178 .
‍ ‍ . من کنار توام ، تا که ببینم سرت ۲ کاخ دشمن خراب ، ز خطبه ی خواهرت بر علی دخترم / وارث حیدرم ۲ نیزه نشین یارم - داغ تو را دارم ۲ مظلوم حسین جانم ۲ دستِ بسته اگر ، عصمت حق شد اسیر ۲ به خدا لحظه ای ، نشد ذلیل و حقیر گر بلاها بوَد / همه زیبا بوَد ۲ این دین زینب بود - آیین زینب بود ۲ مظلوم حسین جانم ۲ از سرِ نیزه کن مرا تماشا حسین ۲ خود ببین که کنم محشر کبری حسین روی نی قاری ام / کن مرا یاری ام ۲ بگو مسلمانیم -پیرو قرآنیم ۲ مظلوم حسین جانم ۲ https://eitaa.com/emame3vom/49202 .👇
. من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم بر مشام جان زدم، یک قطره از عطر حسینی سبقت از مُشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم عالم ذر، ذره ای از خاک پای حضرتش را از برای افتخار از حضرت داور گرفتم بر در دروازه ی ساعات، یک ساعت نشستم تا سراغ حضرتش از زینب مضطر گرفتم زینبی دیدم، چه زینب؟ کاش مداحش بمیرد! من ز آه آتشینش، پای تا سر در گرفتم سر شکسته، دل پر از خون، دیده خون آلود اما حالتی دیدم که بر خود، حالتی دیگر گرفتم ام لیلا رعشه بر اندام دیدم اوفتاده گفت من این رعشه از داغ علی اکبر گرفتم نا گه از بالای نی فرمود شاه تشنه کامان سر به راه دوست دادم، زندگی از سر گرفتم اکبرم کشتند و عون و جعفر و عباس و قاسم تا خودم از تشنگی، آب از دم خنجر گرفتم گفت ساعی زین مصیبت از در دربار جانان حظّ ازادی برای اکبر و اصغر گرفتم https://eitaa.com/emame3vom/49888 _____ . ای رفیقان که سوی شهر حسین در سفرید… این دل غمزده و زار مرا هم ببرید… زیر یک پرچم و بیرق، همگی سینه زدیم… شرط و انصاف نبوده که شما ها بپرید… فکر این مساله بدجور خرابم کرده… که چرا شاه کرامت دل من را نخرید… من شنیدم که در این خانه بد و خوب یکیست… ولی فهمیده ام انگار شما خوب ترید… و ببالید به خود چون که رسیدید حرم… بین خوبان زمان از همه خوبان به سرید… به مقام علی اکبر که رسیدید مرا یاد کنید… جان زینب به سوی مقتل ارباب نرید… یک نصیحت کنم و از همگی ذکر دعا… مدیونید از آن شهر کفن ها بخرید… ☆ به وقت مرگ مبادا مرا کفن بکنید… که من غلامَمو ، ارباب بی کفن دارم .
. ✍ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ هفت روز است که من داغ برادر دیدم هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند هفت روز است که بعدتوگرفتار شدم پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد بدن بی کفنت در دل صحرا باشد باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو باورم‌نیست که غارت شده انگشتر تو باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم باورم نیست که با قاتل تو همسفرم عده ای پیرُهَنِ کهنه ی تو دزدیدند عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند چشم گریان مرا خوب تماشا کردند پیش چشمان ترم هلهله بر پا کردند خواهرت را چقدر زود کمانی کردند از سر بام.به ما سنگ پرانی کردند وای از کوفه و از دست یهودی ها که به تو و خواهر تو تند زبانی کردند گوشواره که کشیدند لگد هم زده اند این چنین از پدرت کینه ستانی کردند کاش میمردم و آنروز نمیدیدم که بروی پیکر تو اسب دوانی کردند چقدر از سرنیزه به زمین افتادی بسکه در کوچه همه نیزه تکانی کردند... ..___________________________ .
. هزار مرتبه شکرِخدا که پرچم هست بساطِ روضه‌یِ این مادر وُ محرّم هست هزار مرتبه شکرِخدا دلم که گرفت برای وا شدنِ بغضم اشکِ نَمْ‌نَمْ هست هزار مرتبه شکرِ خدا که حیدری‌ام به نامِ مادرِسادات جان و قلبم هست هزار مرتبه شکرِخدا که سینه‌زنم دعای فاطمه پشتِ سرم مُسلّم هست هزار مرتبه شکرِخدا کم است اگر... برای خواندن از این خانواده یک‌دَم هست هزار مرتبه شکرِخدا پریشانم غمِ علی غمِ زهرا هنوز یادم هست هزار مرتبه شکرِخدا که در کوچه برای یاریِ شاهِ غریب یاسَم هست هزار مرتبه شکرِخدا گِره وا شد گِره که وا نَشود ضربه‌هایِ محکم هست هزار مرتبه شکرِخدا جوان جان داد ندید گوشه‌یِ گودال جسمِ دَرهم هست هزار مرتبه شکرِخدا پریشانیم برای ندبه غمِ مادر وُ محرّم هست سلام_الله_علیها .
‍ ‍ . من کنار توام ، تا که ببینم سرت ۲ کاخ دشمن خراب ، ز خطبه ی خواهرت بر علی دخترم / وارث حیدرم ۲ نیزه نشین یارم - داغ تو را دارم ۲ مظلوم حسین جانم ۲ دستِ بسته اگر ، عصمت حق شد اسیر ۲ به خدا لحظه ای ، نشد ذلیل و حقیر گر بلاها بوَد / همه زیبا بوَد ۲ این دین زینب بود - آیین زینب بود ۲ مظلوم حسین جانم ۲ از سرِ نیزه کن مرا تماشا حسین ۲ خود ببین که کنم محشر کبری حسین روی نی قاری ام / کن مرا یاری ام ۲ بگو مسلمانیم -پیرو قرآنیم ۲ مظلوم حسین جانم ۲ https://eitaa.com/emame3vom/66530 .
. (س) و در این غروبِ غریبی، ببین کواکب را به‌روی نی سر گلگونِ نجمِ ثاقب را بخوان به لحن حروفِ مقطعه امشب حدیث غربت زینب، بخوان مصائب را بخوان «وَلِیُّکُمُ الله» را پناه حرم بگو حکایت این مردمانِ غاصب را برای تسلیت خاطرِ «ذَوِی القُربَی» ز تازیانه‌ی طعنه ببین مواهب را بخوان «لِیُذهِبَ عَنکُم»، شکوهِ غیرت من! که دور سازی از این کاروان، اجانب را مسیح خسته‌ی من! ندبهٔ أنا العطشان به خون نشانده دل بی‌قرار راهب را لب مقدس قرآن و خیزران؟ ای وای و «أم حَسِبْتَ» بخوان این همه عجائب را! بیا شبی به خرابه، بیاوری با خود برای دخترکت لیلةُ الرغائب را هنوز بر لب تو بغض «أَیَّ مُنقَلبٍ» به انتظار نشسته غریب غائب را ✍ .