eitaa logo
امام حسین ع
18.7هزار دنبال‌کننده
398 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ . (عج) علیه السلام سبک: محسن عرب خالقی شعر: 〰〰〰〰〰〰 یابن‌الحسن می‌دونم که صاحب عزایی آقا یابن‌الحسن دلم باز گرفته کجایی؟ کجا یابن‌الحسن نشستم برای گدایی بیا شال عزات و قربون / بغض صدات و قربون هر صبح و شام می‌باری / خونْ گریه هات و قربون حق داری کوه غیرت / سنگینه این مصیبت چون همخوانی نداره / "زینب" "بازار" "اسارت" یابن الزهرا یامولا ۴ 〰〰〰〰〰〰 یابن‌الحسن کجا مجلس روضه داری آقا یابن‌الحسن کجا سر رو دیوار می‌ذاری کجا یابن‌الحسن بخون روضه‌ی بی قراری بیا سرِخورشید به نیزه است / حاملِ نیزه هم مست تماشاچی زیاده / گذرها میشه بن بست کاش حاملینِ این سر / قدری برن جلوتر تا نگاها نیفته / به حرم پیمبر یابن الزهرا یامولا ۴ .👇 . علیه السلام ( ) @emame3vom سبک: محسن عرب خالقی شعر: 〰〰〰〰〰〰 سالار من ميرم كوفه با دست بسته حسين سالار من سرت روى نيزه نشسته حسين سالار من كى با سنگ سرت رو شكسته حسين اين دروازه مكان / يک عده بى سر و پاس اين دروازه مسير / ورود برده داراس باور كن اى برادر / اين جماعت كافر نون و خرما ميدن به / نواده هاى حيدر حسين غريب مادر ۴ 〰〰〰〰〰〰 سالار من چقدر زجر كشيدم من اين چند شبه سالار من ديگه جون من از غمت بر لبه سالار من بايد باورت شه كه اين زينبه رو نى ديدم سرت رو / رو خاكا پيكرت رو توو قتلگاه پر خون / بوسيدم حنجرت رو گهواره ها رو بردند / گوشواره ها رو بردند پيش چشماى مهتاب / ستاره ها رو بردند حسين غريب مادر ۴ 〰〰〰〰〰〰 مى بينى كه شدم از غم تو عزادار حسين مى بينى كه مى سوزم بدون علمدار حسين مى بينى كه شدم دربه در بين بازار حسين اين نامردا با گريه / ما رو اينجا كشوندن تازه اونجا ديدم كه / موى تو رو سوزوندن زينب از پا نشسته / اين نامردى كه مسته ديدم با خيزرونش / دندونت رو شكسته حسين غريب مادر https://eitaa.com/emame3vom/49178 .
‍ ‍ . من کنار توام ، تا که ببینم سرت ۲ کاخ دشمن خراب ، ز خطبه ی خواهرت بر علی دخترم / وارث حیدرم ۲ نیزه نشین یارم - داغ تو را دارم ۲ مظلوم حسین جانم ۲ دستِ بسته اگر ، عصمت حق شد اسیر ۲ به خدا لحظه ای ، نشد ذلیل و حقیر گر بلاها بوَد / همه زیبا بوَد ۲ این دین زینب بود - آیین زینب بود ۲ مظلوم حسین جانم ۲ از سرِ نیزه کن مرا تماشا حسین ۲ خود ببین که کنم محشر کبری حسین روی نی قاری ام / کن مرا یاری ام ۲ بگو مسلمانیم -پیرو قرآنیم ۲ مظلوم حسین جانم ۲ https://eitaa.com/emame3vom/49202 .👇
. سری به نیزه شد و آفتاب را گریاند نبی و فاطمه و بوتراب را گریاند صدای مویه ی زلفش که دست باد افتاد چقدر حضرت ختمی مآب را گریاند لباس تیره به تن کرد آسمان بعدش ز بام بارش سنگین، سحاب را گریاند کسی مقابل نی آب را زمین می ریخت اشاره بر لب او کرد و آب را گریاند سوال "أین أبی" بین کاروان پیچید رسید بر سر نیزه، جواب را گریاند کمان حرمله بر قامتی کمان خندید کمان حرمله خیلی رباب را گریاند به آستین نزارش گرفت رو، زینب وقار پوشیه ی او حجاب را گریاند شراب تا به سر گیسوی حسین رسید دو چشم عنبر و مشک و گلاب را گریاند قلم شکست و ... در آخر فقط نوشت، کنیز ورق ورق صفحات کتاب را گریاند ✍ ..
1. بنی امیه.mp3
1.05M
بنی امیّه و جفا و جسارت اهل بیت عصمت و داغ اسارت واویلا واویلا واویلا واویلا آتش زده ، بر هر دلی ، آه زینب بر روی نِی میدرخشد ماه زینب واویلا واویلا واویلا واویلا رزق عاشقان در این ره بی سری شد یاس رخ آلُ الَّه نیلوفری شد واویلا واویلا واویلا واویلا زینب اگر ، چه قامتش ، شد خمیده در راه حق ، به جز زیبایی ندیده واویلا واویلا واویلا واویلا هر جا از آل عصمت ، ای زبانم لال با خنده و سوت و کف گشته استقبال واویلا واویلا واویلا واویلا .
. سلام_الله_علیها با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد این سفر با کوله‌باری مختصر آغاز شد کربلا اما برای زینب از این پیش‌تر از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد خیمه‌ای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت کربلا از شعله‌های پشت در آغاز شد کربلا را دیده‌ای از چشم زینب؟ معجزه‌ست! وَه! چه اعجازی که با شقّ‌القمر آغاز شد اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت پس محرم تازه در ماه صفر آغاز شد کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد... ✍ ▪️
. با خودش می‌برد این قافله را سر به کجاها و به دنبال خودش این همه لشکر به کجاها کوفه و شام و حلب یکسره تسخیر نگاهش دارد از نیزه اشارات مکرّر به کجاها سورۀ کهف گل انداخته این بار و زمین را می‌برد غمزۀ قرآنی دیگر به کجاها بر سر نیزه تجلّیِ سر کیست؟ خدایا! پر زد از بام افق نیز فراتر به کجاها بین خون‌گریه، پیام‌آور خورشید صدا زد: «می‌روی با جرس شوق، برادر! به کجاها؟»... چه زبون است یزید و چه حقیر ابن زیادش شهر را می‌کشد این خطبۀ محشر به کجاها... ▪️
. اینجا بریدنِ سر مظلوم عزت است نایاب بین مردمِ این شهر غیرت است بهر نگه به قافله ی بی پناه تو دروازه ی ورودی کوفه قیامت است اینجا میان این همه نامحرمانِ پست یک تکه پاره پاره ی معجر غنیمت است باران سنگ وهلهله یک سو ولی «حسین» سوزان تر از تمامی اینها اهانت است خرما و نان برای رقیه می آورند اینجا چقدر بودنِ عباس نعمت است فهمیدم از جسارت بر نام مادرم بالاترین عداوت شان با سیادت است 🔸شاعر: .
. همه سینه ها غرق درده پر از ناله و آه سرده شده دلخوشیمون همین که بزودی آقا برمیگرده نفس می کشم خوب میدونی آقا به امّید برگشتن تو فقط از این دنیا تنها یه چیزی میخوام نصیبم بشه دیدن تو فقط دعای فرج رو میخونم همیشه آخه هیچی واسم ظهورت نمیشه یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت زینب با سر بریده برادر علیهماالسلام: من و ناقه و حال خسته با یک قافله، دلشکسته ما رو می برند کوفه و شام به اجبار با دستای بسته ببین که چقد زجر کشیدم داداش سرت روبه رومه روی نیزه ها ببین حق ندارم‌ که‌ گریه کنم منو می زنه خولی بی حیا بهونه می گیره رقیه همیشه دیگه زخم هجرت مداوا نمیشه یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... 🌸🌸🌸🌸🌸 نداره رباب دیگه نایی همش میگه اصغر کجایی پای گهواره ی خیالی میخونه لالایی لالایی ببین حرمله های این کاروون چقد طعنه به همسرت میزنن دمی که صدا میزنه اصغرو یه تیر و کمون رو نشونش میدن روزا زیر آفتاب نشسته همیشه بدون غم و اشک شبش روز نمیشه یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. گریز به روضه ی و علیهماالسلام همه سینه ها غرق درده پر از ناله و آه سرده شده دلخوشیمون همین که بزودی آقا برمیگرده نفس می کشم خوب میدونی آقا به امّید برگشتن تو فقط از این دنیا تنها یه چیزی میخوام نصیبم بشه دیدن تو فقط دعای فرج رو میخونم همیشه آخه هیچی واسم ظهورت نمیشه یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت زینب با سر بریده برادر علیهماالسلام: من و ناقه و حال خسته با یک قافله، دلشکسته ما رو می برند کوفه و شام به اجبار با دستای بسته ببین که چقد زجر کشیدم داداش سرت روبه رومه روی نیزه ها ببین حق ندارم‌ که‌ گریه کنم منو می زنه خولی بی حیا بهونه می گیره رقیه همیشه دیگه زخم هجرت مداوا نمیشه یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... 🌸🌸🌸🌸🌸 نداره رباب دیگه نایی همش میگه اصغر کجایی پای گهواره ی خیالی میخونه لالایی لالایی ببین حرمله های این کاروون چقد طعنه به همسرت میزنن دمی که صدا میزنه اصغرو یه تیر و کمون رو نشونش میدن روزا زیر آفتاب نشسته همیشه بدون غم و اشک شبش روز نمیشه یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. گریز به روضه ی حضرت زبیده خاتون، همسر علیهماالسلام همه سینه ها غرق درده پر از ناله و آه سرده شده دلخوشیمون همین که بزودی آقا برمیگرده نفس می کشم خوب میدونی آقا به امّید برگشتن تو فقط از این دنیا تنها یه چیزی میخوام نصیبم بشه دیدن تو فقط دعای فرج رو میخونم همیشه آخه هیچی واسم ظهورت نمیشه یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... 🌸🌸🌸🌸🌸 باید که شبیهت آقاجون بشه جاری از چشممون خون باید که از این درد بمیریم که هس عمّه ی تو ،تو زندون مگه زندونه جای تازه عروس عروسی که کشته شده همسرش دومادی که رفت زیر دست و پاها حالا روبه روشه روی نی سرش تو زندون کوفه ست عروسی عزادار جای تسلیت رفت سر کوچه بازار یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... 🌸🌸🌸🌸🌸 اگه تازه دوماد با غربت زیر دست و پا دیده محنت حالا بین انظار ِ دشمن شده به عروسش جسارت زن و بچه ی اون ملاعینی که زدند سنگ به دوماد کربوبلا دارن به عروسش جفا می کنند با سنگ میزنن اونو تو کوچه ها طناب دور دست زبیده می بندند یه مشت مست کافر به اشکاش می خندند یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍ با اجرا و روضه خوانی حاج علی پاکدامن در بیت العباس علیه السلام قم(کربلایی های مقیم قم) .👇
. هَمیشه دَغدَغه ام بوده یارِ تو باشم حَبیب وار فقط پای کارِ تو باشم قرارِ این دِلِ پُر درد کیست غیر از تو؟ خدا کند که فقط بیقرارِ تو باشم همیشه غِبطه به حالِ زُهیر خواهم خورد چه می شود وَرَقی رازدارِ تو باشم! از این عَلاقه به دُنیا خَلاص کُن دل را دِلی بِده که به آن دِل دُچارِ تو باشم اگر که اَشک نَریزَم برایت، از سَنگم چه سَنگ؟! کاش که سَنگِ مَزارِ تو باشم شِکسته بَسته دِلم را بَرایت آوَردَم رِسیده ام که هَمیشه کنارِ تو باشم تو گِریه کَرده ای و گِریه کَرده ایم تو را به لُطفِ توست که اَبرِ بَهارِ تو باشم به رَحلِ نِیزه سَرَت کَهف را قِرائَت کَرد به یادِ این غَمِ تو، سوگوارِ تو باشم به یادِ خواهَرِ مَحمِل نِشینِ بی کَسِ تو... ...کِنارِ مادَرِ تو، داغدارِ تو باشم ✅رضارسول زاده - محرم۱۴۰۱ ✍ .
. 11 لالایی بخواب رو نیزه ها گل مادر نگاه نکن ای غنچه ی پرپر به بی کسیم میون این لشکر یادت باشه تو رفتیو و منو مادر نخوندی عصای پیری ام شکستنت، پیشم‌ نموندی ببین که دیدن آب روون واسم عذابه به یاد اون تلظّی هات دلم رو بد سوزوندی لالایی لالایی لالایی علی جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 لالایی قرار نبود رو نیزه ها باشی اینجوری روبه روی ما باشی نیزه سوار همراه باباشی سرت‌رو با چه سختی بر رو نیزه ها می بندند نشونم میدنت مادر به اشک من می خندند الهی که نیفتی از رو نیزه ها تو کوچه یه مشت رقاصه دور نیزه دار تو می رقصند لالایی لالایی لالایی علی جان... 🌸🌸🌸🌸🌸 لالایی چه زخمی روی حنجرت داری اون ضربه ی سه شعبه شد کاری هنوز شده خون از گلوت جاری همیشه من گلایه از کمون و تیر دارم جای گهواره بر دستم ببین زنجیر دارم فدای اون لب خشکت که زخمیه عزیزم بیا از روی نی پایین حالا که شیر دارم لالایی لالایی لالایی علی جان... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. می روی منزل به منزل باشتاب آقای من بسکه خوردی سنگ..گردیدی گلاب آقای من از همان بالای نیزه سر بگردان..کن نگاه.. چهره ام مکشوفه شد دور از نقاب آقای من بیکس و تنهایی ام را پر کن ای لب تشنه سر گفتگویی گر کنی دارد ثواب آقای من تا تو هستی پیشِ چشمانم ..ندارم واهمه بی تو می افتم فقط در اضطراب آقای من بعدِ تو کارم شبانه روز گریه کردن است نقش می بندد به چشمانم‌ سراب آقای من سنگ بر پیشانی ات تا خورد مُردم یا حسین مثلِ زلفِ تو منم در پیچ و تاب آقای من غم نخور هرجا که باشم پرچمت بالا برم می کنم در شام قطعاً انقلاب آقای من شاعر: .
. تمام عمر خود، آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم عزیزانِ خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه، عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز، یاد اربعینم همیشه چشم خود، پُربار دیدم کنارِ گریه دوشادوش ماندم فقط خیره شدم، خاموش ماندم گمانم ساعتی بیهوش ماندم همینکه آب، بالاجبار دیدم شده اشکم روان، با که بگویم غمِ هفت آسمان با که بگویم ازین داغ گران با که بگویم حرم را بر سرِ بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه، بی یاور نماند اگر هم ماند، بی معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می دهم چاک میان خنده های قوم ناپاک عقیله عمه ام را بر روی خاک... به زیر کعب نی، بسیار دیدم نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه نرفت از خاطر من، حرمله... نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم مداوا کرد چشم تار ما را تسلا داد قلب زار ما را خدا خیرش دهد، مختار ما را سر شمر و سنان بر دار دیدم رباب و گریه اش... ای داد، ای وای صدای گریه ی نوزاد، ای وای کشیدم از جگر فریاد ای وای... پرِ گهواره را هر بار دیدم نمی دانم، گمانم خواب بودم میان خیمه ها بی تاب بودم مریض اما پیِ ارباب بودم به حال زار، داغ یار دیدم به روی سینه اش دیدم دویدند تنش را سمت گودالی کشیدند سرش با خنجر کندی بریدند خودم دیدم، اگرچه تار دیدم بمیرم عاقبت انگشترش را لباسِ دستباف مادرش را عبا، عمامه ی پیغمبرش را میان دکه ی تجار دیدم 🔸شاعر: ___ .
. 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بیاید بریم با هم ، یه سر به شهر شام بریم توو کوچه هاش ، میون ازدحام اسیرِ دستِ یه مُشت نامرد و / اَلواته خانومی که عمّه ی ساداته سه روزه که پُشت دروازه ی / ساعاته غمِ عالَمو میونِ قلبش / حَل کردن خانومِ ما رو مُعَطَّل کردن پای بچه‌ها رو پُر زخم و تا/وَل کردن جان حسین ۳ حسین جان 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ گریه کنید فقط ، به حالِ شاه دین فدای غصه هات ، یا زین العابدین همه ی شهر و که آذین بستن / رقصیدن دورِ سرهای به نی چرخیدن پیش زینب رقص شادی کردن / خندیدن بد سوزوندن جگر زینب رو / هر گونه از غمش دِلا چه بی سامونه غیرت اللهِ حسین رو نیزه / گریونه جان حسین ۳ حسین جان 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ به فکر غصه هات ، یک نفرم نبود امان از روضه ی ، محله ی یهود بمیرم برای تنهایی هات / ای آقام تو رو با سنگ می‌زدن از رو بام بدجوری قلبتو سوزوندن توو / شهر شام ناموس خدا رو دادن آزار / اون اشرار خواهرِ عبّاس و چشم انظار؟! زن و بچه ی حسین و بُردن / توو بازار جان حسین ۳ حسین جان مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. 🏴 علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عاقبت از راه رسیدش موسم خزان زینب روی نیزه ها نشستی قاریِ قرآن زینب به خدا تموم هستیِ منه این سرِ خونی سهم من بودی ولی حالا توو دست این و اونی برادر جان / زخم سرت رو کاشکه می‌بستم نمی‌رِسه به رأس تو دستم / من این پایینم و تو بالا الهی که / یکی به فکرِ پیکرت باشه خدا نگهدارِ سرت باشه / نَیُفته از نیزه ایشالا تویی ماهِ درخشانم - حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مونسِ نیزه شدی داداش مگه من دل ندارم؟ توی آغوشم بودی ای کاش، مگه من دل ندارم؟ بی قرارم بی پناهم بی کسم ای وای از این دل تا سر زخمیتو دیدم سر زدم به چوب محمل دیدی آخر / پیر شدم از غمت توو این صحرا شدم آواره ی بیابونا / می‌گذره این روزا چقد سخت دیدی آخر / تو رو گرفتن از من ای داداش سرت رو بُردن واسه ی پاداش / نمی‌گذرم از اینا هیچ وخت خزون شد باغ و بُستانم - حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلخوشی واسم نمونده توی این دنیا پس از تو رفتی و دار و ندارم رفته به یغما پس از تو چشم من بارونیه بی تو دلم دریای درده خوب نگاهم کن ببین داغ غمت با من چه کرده حسین من / تمام زندگیم به غارت رفت اهل و عیالت به اسارت رفت / ببین که دیگه نا ندارم حسین من / کمتر روزام و تیره چون شب کن نگاهی ام به سوی زینب کن / شاید یه کم دَووم بیارم شبیهِ موت پریشانم - حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دارم از پیشت میرم دلخسته با چشمای خونبار ای غریب مادرم حسین من خدانگهدار دارم از پیشت میرم با این دلِ خراب حسین جان وعده ی دیدارمون توو مجلس شراب حسین جان تن پاکِت عریان میون قتلگاه مونده این غصه قلب منو سوزونده آخر تو رو کفن نکردن جلو چشمت ریختن روی خاکِ زمین آبو آتیش زدن این دل بی تابو رحمی به حال من نکردن از این غم سینه کردم چاک / سرت بر نی تنِت رو خاک حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روی نیزه خوش نشستی ای هِلالِ در خُسوفم با دو دستِ بسته راهیِ به سمت شام و کوفم با تو اومدم ولی با قاتلت از اینجا میرم هرجوری باشه از اینا پیرهنت رو پس می‌گیرم برادر جان خدانگهدارِ تنِ پارَت از این به بعد من شدم آوارت میون این دشت و بیابون برادر جان سپردمت به خاکِ این صحرا به ریگ و رملِ این بیابونا با این غم و دردِ فراوون برات گریون شده افلاک / سرت بر نی تنت رو خاک حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سخته واسه خواهر تو طعمِ تلخِ این جدایی جای اینکه توی آغوشم باشی رو نیزه هایی خیر نبینه اونی که نیزه توو حلقومِت فرو کرد هم تو رو هم زندگی خواهرت رو زیرورو کرد  برادر جان پُر از غمه دلم، به جون تو چیکار کنم حالا بدون تو با کاروانی بی علمدار برادر جان اَشکای بی حساب منو کشته بی تابیِ رُباب منو کشته داره می‌میره از غم انگار می‌خونه روضه ی غمناک / سرت بر نی تنت رو خاک حسین جانم حسین جانم ۲ .👇
. 🏴 علیه السلام ورد به شهر از زبان امام باقر علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️ اینجا کجاست عمه چرا از صب معطلیم ؟ چی منتظر ماست که اینجوری خب معطلیم ؟ زنجیرای دور دست بابام برام عذابه من شنیدم عمه یکی میگفت از یه خرابه ! چه خبره ریسه بندون شده چرا همه روی بام اومدن ؟ اگه اومدن به پیشوازمون چرا تازیانمون میزدن ؟ عمه / اینا کیَن دور و برمون آتیش / چرا از آسمون میباره ؟ عمه / داره محمدت میمیره ای داد / وسط بازار ، همه دنیا ، روی سرمون آواره 〰️〰️〰️〰️〰️ عمه دیگه دارم میمیرم از این دلواپسیم بازار چه شلوغه، چرا به تهش نمیرسیم ؟ نامسلمونن؛ بدترن از اون کوفیای پست ما رو میبرن تووی کوچه ها با صدای دست خدا اشک چشمامونو ببین چرا غمامون تمومی نداره؟ جدا همه ی این مصیبتا داره سنگ از آسمون میباره عمه / اشکاشو رو نیزه ببین عمه/ چشم ترِ عمو رو ببین عمه / رقیه جونی نداره عمه / آبله های ، کف پا و ، سوختگی مو رو ببین .👇
. زمینه یا شور زبانحال زینب کبری سلام الله علیها ورود به شهر ای وای  غریبم من ای دنیا به سر بکوب     ای وای   ای وای    ای وای ما رو از صبح تا غروب     ای وای میزدن با سنگ و چوب     ای وای نموند جای سالم بر این پیکر ما شکسته سر ما شکسته پر ما ای وای    غریبم من سرگردون و  بی پناه     ای وای روز مون شده سیاه       ای وای این شامه یا قتلگاه        ای وای تا حالا نبودم چنین زار و تنها کسی نیست کنه رحم به اولاد زهرا وای    غریبم من درد از بی کسی ماست      ای وای این شامی چه بی حیاست     ای وای علمدار ما کجاست     ای وای علمدار ببین حرمت رو شکستند مثه مادرم راه من هم رو بستند ای وای   غریبم من از درد و غصه پرم     ای وای آتیش ریخت رو چادرم     ای وای تازیانه میخورم     ای وای منی که قدو قامتم رو ندیدن حالا دور من شامیا صف کشیدن ای وای    غریبم من ✅ -محرم۱۴۰۲ ✍ سلام_الله_علیها 👇
. مناجات با امام زمان عج در مسیر یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست خوابمان برده ست...در اینجا کسی هشیار نیست تو دعامان می‌کنی، ما بی‌محلی می‌کنیم هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست بی‌قراری از غم هجر تو کار عاشق است من که عاشق نیستم، وقتی که حالم زار نیست آخرش می‌میرم و رویت ندیده می‌روم ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست زحمتت دادم، برایت درد سر بودم ببخش در میان نوکرانت مثل من سر بار نیست باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین توبه و بدقولی من که همین یکبار نیست من فقیر و رو سیاهم، بی‌نوایم... بی‌کسم هم‌نشینی کریمان با فقیران عار نیست این دل ویرانه را آباد کن یابن‌الحسن بهر این ویرانه‌دل غیر از شما معمار نیست دست من در محضرت خالیست می‌دانم ولی مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست من که سر تا پا گناهم... غیر گریه بر حسین مرهمی بر زخم‌های این دل بیمار نیست زینب و دروازه‌ی ساعات و یک شهر شلوغ یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست؟ بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست مثل اینکه باز از زوار او جا مانده‌ام قسمتم کرب و بلا در اربعین انگار نیست ✅ علی سپهری✍ .
سلام‌الله علیها احیاگر نهضتِ کرببلا زینبه پرچم به دوش غمِ خون خدا زینبه فرمانده ی لشکر شام بلا زینبه كَعبةُ الرَّزايا ، قِبلةُ البَرايا سِرِّ اُمّ اَبیها زینب زینب زینب افتخارِ زهرا ، نور چشم بابا ای فاتح عاشورا زینب زینب زینب هم کوه صبر و ، هم کوه درده اما یه بارم ، سر خَم نکرده زینب تندیس عصمت ، معنای عفّت دریای مِهرُ و ، عشق و محبت زینب جَبَلُ الصَّبر یازینب عشق زنده از هِمّتِ مردونه ی زینبه بعد از ابالفضل عَلَم رو شونه ی زینبه عالَم بدونه حسین دُردونه ی زینبه ذوالفقار حیدر ، بعدِ زهرا برتر سر تا به پا یک لشکر زینب زینب زینب نور حیّ داور ، این زمانه یکسر ندیده مِثلِش خواهر زینب زینب زینب پیش خدا هم ، خیلی عزیزه هم مریم و هم ، هاجر کنیزه زینب به غم عُصاره ، همتا نداره اوجِ شهامت ، اوجِ وقاره زینب جَبَلُ الصَّبر یازینب تفسیر و تعبیر و معنای حسین زینبه اونی که موند تا تَهِش پای حسین زینبه اون که امامت می‌کرد جای حسین زینبه چلچراغ ایمان ، چشمه سار احسان آموزگار قرآن زینب زینب زینب پای عهد و پیمان ، بوده تا دم جان عمّه ی صاحب زمان زینب زینب زینب کل خلائق ، در بُهت و حیرت از بس که داره ، مجد و جلالت زینب مبهوته خورشید ، از احتجابِش شام و خراب کرد ، با انقلابش زینب جَبَلُ الصَّبر یازینب ✅ - محرم۱۴۰۲ .👇
. با عج در ایام وارد کردن آل الله به ملعون پنهان کنم چگونه هویدایی تو را یا بین سینه شرح دل آرایی تو را ظرف مرا شکستی و حالا نشسته ام تا رو کنم حکایت لیلایی تو را نفسی لک الوقاء... به عالم نمی دهم بنده شدن به درگه مولایی تو را خیلی دعا برای دلم کرده ای ولی خیلی شکسته ام دل زهرایی تو را در غفلت زمانه فراموش کرده ام درد غریبی و غم تنهایی تو را باید چه کرد این همه رسوایی مرا؟ باید چه کرد این همه آقایی تو را؟ دل مرده ام ولی به حسینیه آمدم تا جست و جو کنم دم عیسایی تو را با گریه گفت زینب کبری، برادرم سنگی شکسته روی تماشایی تو را دیروز آیه خواندی و با خیزران یزید برهم زده بلاغت و شیوایی تو را ✅محمد جواد شیرازی .
زمزمه؛ بابا خوش اومدی.mp3
1.38M
🔹قرآن بخون🔹 می‌بینی حال منو نور چشام، تو کوفه و شام روزای بعد تو، خیلی سخته برام حسینم نگاه کن دستامونو میون سلسله نداریم پناهی بی تو دیگه میون قافله بی تو خواهر تو، شد بی‌پناه راهی می‌شه ولی، با اشک و آه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ قرآن بخون واسه من رو نیزه‌ها، تُو طشت طلا قرآن بخون تا که، آروم بشه دلا یه عدّه ندارن تاب شنیدن صدای تو بمیرم که با چوب زدن به یاقوت لبای تو تا که لبای تو، قاری می‌شه خون از گوشۀ لب، جاری می‌شه شاعر: .
. 🏴 علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عاقبت از راه رسیدش موسم خزان زینب روی نیزه ها نشستی قاریِ قرآن زینب به خدا تموم هستیِ منه این سرِ خونی سهم من بودی ولی حالا توو دست این و اونی برادر جان / زخم سرت رو کاشکه می‌بستم نمی‌رِسه به رأس تو دستم / من این پایینم و تو بالا الهی که / یکی به فکرِ پیکرت باشه خدا نگهدارِ سرت باشه / نَیُفته از نیزه ایشالا تویی ماهِ درخشانم - حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مونسِ نیزه شدی داداش مگه من دل ندارم؟ توی آغوشم بودی ای کاش، مگه من دل ندارم؟ بی قرارم بی پناهم بی کسم ای وای از این دل تا سر زخمیتو دیدم سر زدم به چوب محمل دیدی آخر / پیر شدم از غمت توو این صحرا شدم آواره ی بیابونا / می‌گذره این روزا چقد سخت دیدی آخر / تو رو گرفتن از من ای داداش سرت رو بُردن واسه ی پاداش / نمی‌گذرم از اینا هیچ وخت خزون شد باغ و بُستانم - حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دلخوشی واسم نمونده توی این دنیا پس از تو رفتی و دار و ندارم رفته به یغما پس از تو چشم من بارونیه بی تو دلم دریای درده خوب نگاهم کن ببین داغ غمت با من چه کرده حسین من / تمام زندگیم به غارت رفت اهل و عیالت به اسارت رفت / ببین که دیگه نا ندارم حسین من / کمتر روزام و تیره چون شب کن نگاهی ام به سوی زینب کن / شاید یه کم دَووم بیارم شبیهِ موت پریشانم - حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دارم از پیشت میرم دلخسته با چشمای خونبار ای غریب مادرم حسین من خدانگهدار دارم از پیشت میرم با این دلِ خراب حسین جان وعده ی دیدارمون توو مجلس شراب حسین جان تن پاکِت عریان میون قتلگاه مونده این غصه قلب منو سوزونده آخر تو رو کفن نکردن جلو چشمت ریختن روی خاکِ زمین آبو آتیش زدن این دل بی تابو رحمی به حال من نکردن از این غم سینه کردم چاک / سرت بر نی تنِت رو خاک حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روی نیزه خوش نشستی ای هِلالِ در خُسوفم با دو دستِ بسته راهیِ به سمت شام و کوفم با تو اومدم ولی با قاتلت از اینجا میرم هرجوری باشه از اینا پیرهنت رو پس می‌گیرم برادر جان خدانگهدارِ تنِ پارَت از این به بعد من شدم آوارت میون این دشت و بیابون برادر جان سپردمت به خاکِ این صحرا به ریگ و رملِ این بیابونا با این غم و دردِ فراوون برات گریون شده افلاک / سرت بر نی تنت رو خاک حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سخته واسه خواهر تو طعمِ تلخِ این جدایی جای اینکه توی آغوشم باشی رو نیزه هایی خیر نبینه اونی که نیزه توو حلقومِت فرو کرد هم تو رو هم زندگی خواهرت رو زیرورو کرد  برادر جان پُر از غمه دلم، به جون تو چیکار کنم حالا بدون تو با کاروانی بی علمدار برادر جان اَشکای بی حساب منو کشته بی تابیِ رُباب منو کشته داره می‌میره از غم انگار می‌خونه روضه ی غمناک / سرت بر نی تنت رو خاک حسین جانم حسین جانم ۲ .👇
. 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خوشا به حال این دلم چه دلبری دارم هر روز و شب یه سایه ی بالاسری دارم اگه نبود محبتت رسوا بودم والله تموم آبرومو از این نوکری دارم امنیتی جز زیر پرچمت نیست بهشتی غیرِ بزم ماتمت نیست قدرِ خودم رو می‌دونم حسین جان هر بی سر و پا لایقِ غمت نیست ۲ جان - یااباعبداللّه ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یه رنگ و بوی دیگه ای دلم گرفت با تو خیری ندیدم از کسی توو دنیا الا تو خیلی رفیعه جایگاهت توی قلب من نمی‌تونه هیشکی بگیره توو دلم جاتو ای به خلایق مقتدا حسین جان از ابتدا تا انتها حسین جان امر محالیه نفس کشیدن یه لحظه بی تو به خدا حسین جان ۲ جان - یااباعبداللّه ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نوکرا پای عشق تو جون میذارن آقا اراده کن ببین برات سر میارن آقا فرق داری با کل خلایق خدا بی‌ شک ائمه هم یه جور دیگه دوسِت دارن آقا اگرچه فطرس شکسته بالم در مَعْیَتِت همیشه خوبه حالم یه چیزی داری که نداره هیچکس چون متفاوتی با کل عالم ۲ جان - یااباعبداللّه ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اَجِنّه و ملائکه مات تو ثارالله! به فاطمه رفته عنایات تو ثارالله! بی‌انتهایی مثل کهکشان و اقیانوس لایتناهیه کرامات تو ثارالله! فراگیره این الطاف فراوون می‌باره هر کجا شبیه بارون وقتی تن ما رو توو خاک میذارن همه میرن؛ تو می‌مونی برامون ۲ جان - یااباعبداللّه ۳ ........... . 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از خونِ شاهِ عالَمین زمین و گِل کردن تا روز محشر آبو از لبش خجل کردن داروندار زینب و با بدنی زخمی ... بی سر و عریان روی خاک صحرا وِل کردن جسم حسینش شد لگد، توو گودال زهرا همش به سر می‌زد، توو گودال یه کاری کردن عزرائیل نتونست! به جای اون خدا اومد توو گودال! ۲ آه - یااباعبداللّه ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وحوش صحرا اون شبو غرق محن بودن تا صبح؛ دور پیکری صد پاره تن بودن گریه کُن و سینه زنای اون تنِ مجروح پیغمبر و زهرا و حیدر و حسن بودن گرگِ بیابون پیش اون خضوع کرد کنار جسمش گریه رو شروع کرد شمس الضحی پنهان شد از جهان؛ تا خورشید زینب روی نی طلوع کرد! ۲ آه - یااباعبداللّه ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از کوهْ چیزی دیگه جز گَرد و غبارش نیست! انقد زیاده درد؛ امکانِ نگارش نیست آلاتِ قتاله که ریخته بود روی جسمش ... انقد زیاد بوده که قابل شمارش نیست اینا رو دیده که خمیده زینب کی می‌دونه چی ها کشیده زینب عالَم بمیره واسه چشمِ زارش شنیده های ما رو دیده زینب آه - یااباعبداللّه ۳ ................ 🏴 سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بَعدِ حسین برای خیمه کوهِ اُمّیده بَعدِ اباالفضل دیگه یکْ شبم نخوابیده اون روضه هایی که شنیدیم همهْ از گودال زینب تمامشو با چشمای خودش دیده گودال و کهنه خنجر و یه حنجر چکمه و سینه، نیزه‌ها و پیکر حرمله و شمر و سنان و خولی ... ساربون و انگشترِ برادر ... ۲ آه - وا زِینباه ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خونِ جگر خورده، شده خونْ جگر گودال هر صحنه ای میشه براش یادآور گودال سرِ حسینش و بُریدن با لبِ تشنه حتی نشد یه قطره آبم بِبَره گودال آواره و پریشونِ حسینه روز و شبا رو گریونِ حسینه توو غُل و زنجیر و توی اسارت مثل رُبابْ روضهْ خونِ حسینه ۲ آه - وا زِینباه ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یه زن کجا و طاقت اینهمه رنجوری؟ سخنوری؛ فرماندهی؛ اینهمه مقدوری! جمهوریِ زینبه سینه ی حسینی ها ... چقد برازندشه شاهی؛ امپراطوری آتیش زدن به خرمنِ وجودش غارت شده همهْ بود و نبودش نشسته می‌خونه دیگه نمازو شده حسین حسین ذکرِ سُجودش ۲ آه - وا زِینباه ۳ ................ سلام الله علیها 〰️〰️〰️ دنیا چقد تلخه بدون تو به کام من حتی بالای نیزه هم، تویی امام من بادی که روی نیزه موهاتو تکون میده عطر موهاتو می‌رسونه به مشام من خیلی دلم تنگه برا شَمیمِت کُشته منو مصیبتِ عظیمِت پر می‌زنه دل از توو سینه وقتی به سمت قلبم می‌وَزه نَسیمت ۲ آه - یااباعبداللّه ۳ 〰️〰️〰️ مثل موهات دلم پریشونه و آشوبم تو رو که رو نی می‌بینم به سینه می‌کوبم تو از همین فاصله هم دردمو می‌دونی من از همین فاصله هم ببینمت؛ خوبم! چقد به پای نیزه اشک بریزم؟ برات می‌میرم از سر غَریزم! با اینکه سنگ خورده و سوخته اما چه نوری داره صورتت عزیزم ۲ آه - یااباعبداللّه ۳ 〰️〰️〰️〰️ غرورمو می بازم و با غصه می‌سازم خودم رو پای نیزه دارِ تو که می‌نْدازم به خاطر رقیه هم شده، باید باشی برای اینکه بغلم بگیرمت بازم با اینکه درداتو بهم نگفتی من توو دلم گفتم و تو شِنُفنی هزار دفه خواستم ولی نذاشتن جای زمین رو دامنم بیفتی! ۲ آه - یااباعبداللّه ۳ .👇
. ابر چشمان من پر از نم شد خانه ام باز، خانه ی غم شد به خودم آمدم ولی افسوس دهه ی سوم محرم شد جان زینب بیا که پیر شدیم در فراق تو عمر ما کم شد ما گنهکارها پشیمانیم این خجالت غمی مکرم شد با همان یاحسینِ اول ما آنهمه عهد سست، محکم شد فاطمه گریه کرد و تا دم صبح با دمش چای روضه ها دم شد خوش بحالش که در عزای حسین هرکه نااهل بود، آدم شد کربلای مرا درستش کن حال و روزم خراب و درهم شد من فدای سری که بر روی نی سنگ ها خورد و نامنظم شد دست زینب به نیزه ها نرسید گرچه خیلی به سمت سر، خم شد گفت رفتی اذیتم کردند معجرم چند تکه پرچم شد من به محمل ... تو بین دیر و تنور دیدی آخر همان که گفتم شد! ✍ .................. . سرم هرگز نشد پیش کسی‌ خم همیشه سربلندم زیر پرچم ابالفضلی! پریشان حسینم سلام آقا! خداحافظ محرم گدای سفره ات پیغمبرانند نداری دور این سفره گدا کم شفای عاجل از تربت گرفتم نشد بیمار تو محتاج مرهم رفاقت با یکی آنهم تو ارباب! در عالم تو فقط خوردی به دردم بجز زهرا که دستم را گرفته نمیخواهد کسی من را در عالم جوانی میکنم با عشق اکبر فدای اصغرت اولاد آدم برای اشک ما زحمت کشیده علی یک عمر، دور چاه زمزم اهالی نجف مهمان نوازند بساط اربعین را کن فراهم خدا حفظت کند بر روی نیزه ز شر سنگ تیز و نامنظم سر ناموس خود معجر ندیدی سرت با خون تازه شد معمم دم دروازه ساعات، زینب معطل بود و شد محتاج محرم ✍ .............. . علویات گرفتار یزیدند امروز با چه زجری دم این کاخ رسیدند امروز صندلی بود ولی یکسره سرپا بودند ایستادند و زپا درد بریدند امروز وسط طشت کلیمی به سخن آمده بود چوب ها بهر لبش نقشه کشیدند امروز دخترانش همگی برلبشان مشت زدند آه اینها مگر از دور چه دیدند امروز؟! یک نفر حرف زد و چند نفر غش کردند حرفهای بدی انگار شنیدند امروز پیش چشمه همه شلاق به زینب میخورد تکیه گاه حرم افتاد و خمیدند امروز منبری ، رفت به منبر و علی را سب کرد نیمه جان پای همین درد شدیدند امروز خطبه خواندند و ورق جانب مولا برگشت آبروی همه را خوب خریدند امروز... ........ ✍ در مجلس مسجد اموی، مثل همیشه خاندان بنی‌هاشم مورد انتقاد و دشنام قرار گرفتند؛ اما سخنرانی علی بن الحسین، همه چیز را عوض کرد؛ انگار تا به امروز مردم شام کسی را لعنت کرده‌اند که تمام اسلام مدیون اوست؛ ولی خلیفه در برابر سوالات ذهنی مردم شام، پاسخ مناسبی نداشت. .