eitaa logo
امام حسین ع
18.7هزار دنبال‌کننده
398 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۹ اهل حرم مولا(با عمه ی ساداتند)۲ وارد شده آن ها از(دروازه ی ساعاتند)۲ بر دیدار اسیران مردم شام جلوی دروازه کرده ازدحام امان از شهر شام آه و واویلا۲ در بین اسیران بود(سرها همه روی نی)۲ هر کوچه ی شهر شام(با خون جگر شد طی)۲ یتیمان حسین با دست بسته خونجگر گردیده قلب شکسته امان از شهر شام آه و واویلا۲ از این همه ظلم و کین(خون شد جگر زینب)۲ سوزد دل طفلان با(سوز و شرر زینب)۲ اهل حرم سوزد زین همه بیداد خون گردیده دل حضرت سجاد امان از شهر شام آه و واویلا۲ در بین همه مردم(شد غربت شان معلوم)۲ خون گریه کنند زین غم(هم زینب و هم کلثوم)۲ در شام غم بی جرم و بی بهانه بر طفلان می زدند با تازیانه امان از شهر شام آه و واویلا۲ زن های حرم گریان(از این همه غم محزون)۲ از این همه ظلم شام(دل ها همه گشته خون)۲ روز اسیران گردیده چنان شام سنگ می زدند بر آن ها از لب بام امان از شهر شام آه و واویلا۲ @yaghubianreza .👇
4_5940769008293776301.mp3
20.5M
🎤 (س):پشت دروازه عجب غوغا شده کاری بکن *** پشت دروازه عجب غوغا شده کاری بکن ای برادر خواهرت تنها شده کاری بکن گفتم از اینجا نبر مارا ولی لج کرد و برد روی خیلی ها برویم‌ وا شده کاری بکن خم شدم بردارم این سر را مرا محکم زدند قامتم زیر لگدها تا شده کاری بکن دختری را که سر بازار گم کردم حسین در کنار نیزه ات پیدا شده کاری بکن کوچه گردی با لباس پاره خیلی مشکل است دیدنم سرگرمی زنها شده کاری بکن سنگ آن بدکاره از ایوان سر من را شکست خون این سر غصه سقا شده کاری بکن با‌ کنیزم سمت بازار کنیزان میروم فضه میفهمد چه ها بر ما شده کاری‌ بکن من سر یک روسری صدبار سیلی خورده ام تازه میفهمم چه بر زهرا شده کاری بکن دور زنها یک تماشاخانه راه انداختند میهمانی ذوی القربا شده کاری بکن خیزرانش بیشتر از تازیانه درد داشت که رباب از شدت آن پا شده کاری بکن حسین قربانچه✍ سیدپوریا هاشمی✍
4_6039871100861555081.mp3
2.14M
.... سه روزه پشت دروازه حق عزاداری نداریم شبا با چشمای پر ازاشک سرامونو رو خاک میذاریم سه روزه پشت دروازه اسیر ظلم دشمناییم با شکم گرسنه ای وای خون جگر از بوی غذاییم روی زخم دلای ما می زنند دشمنا نمک هر کسی گریه می کنه از عدو می خوره کتک امون از داغ شهر شام... یا العجل صاحب الزمان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 سخته گذر ز دروازه شلوغ ترین مسیر شامه برای ما عذاب عظمی' رفتن میون ازدحامه سخته گذر ز دروازه دستای ما بین طنابه مائیم عزادار و تو این شهر شادی و هلهله ثوابه به ما که آل احمدیم نسبت خارجی میدن شراب تازه می خورند به ما با نیزه میزنن العجل صاحب الزمان 🌸🌸🌸🌸🌸 تو کوچه های شهر شام از کینه راه ما رو بستند رفتند به روی بام و باسنگ سر یتیما رو شکستند تو کوچه های شهر شام ما رو میگردونن با آزار بردند ما رو با بغض حیدر شبیه برده بین بازار ناموس مرتضی شده مهمون مجلس شراب شده زخمی لب حسین جلوی زینب و رباب العجل صاحب الزمان ✍علی مهدوی نسب
. 🖊 ◾️◾️◾️ صدای هلهله ی مستدام می آمد عزیز فاطمه در شهر شام می آمد سری به نیزه درین ازدحام می آمد چقدر سنگ بسویش ز بام می آمد "امان ز دیده ی خونبار خواهر ارباب خدا کند نخورد سنگ بر سر ارباب" ◾️◾️◾️ لب حسین درین شهر خیزرانی شد فقط نه لب ، سر و رویش پر از نشانی شد به خانواده ی خورشید ، بد زبانی شد چقدر عمه ی سادات قد کمانی شد "یکی به نیزه بَرَد نور هر دو عینش را یکی گرفته به کف خاتم حسینش را" ◾️◾️◾️ به کاروان اسیران اشاره می کردند مخدرات حرم را نظاره می کردند نظر به دختر بی گوشواره می کردند چه خنده ها که به حالش دوباره می کردند "امان ز شام و ازین رسمهای دورانش ز پایکوبی و شادیِ نیزه دارانش" ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ یکی به دستِ میان طناب می خندید به رویِ سوخته در آفتاب می خندید یکی به صورت از خون خضاب می خندید یکی به گریه ی خونِ رباب می خندید "رباب هست و دل خون چشم گریانش که جان به لب شده از ماتم علی جانش" ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ دوباره بر سر نی گیسویی پریشان شد دوباره دخترکی بیقرار و گریان شد رسید زجر و گلی مثل بید لرزان شد سه ساله ای بدنش تازیانه باران شد "رقیه بود و کبودیِ مانده بر رویش شبیه مادر پهلو شکسته پهلویش... .
. 🖊 ◾️◾️◾️◾️ دستامون بین طناب دلها غرق اضطراب آستینای پاره مون برامون شده حجاب "میخندن به لباس پاره مون میخندن سرتو میدن نشون میخندن شمر و زجر و ساربون میخندن" خودت هم اینو خوب میدونی که ما رو کشته این نگاها الهی از رو نیزه هاشون سرت نیفته زیر پاها "حسین من غریب مادر" ◾️◾️◾️ بین کوچه و بازار خنده ی تلخ اشرار زمین میخوریم همه جلو چشمای اغیار "میریزن رو سرِ ما آتیش و خاکستر پیرهن تو ای غریبِ مادر دست به دست میچرخه بین لشکر اگر چه غرق تازیونه شده تموم پیکرامون همه مواظبیم برادر نیفته چادر از سرامون "حسین من غریب مادر" ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ میریزن رو سرمون سنگ از رو پشت باما رقیه رو میزنن میون ازدحاما واویلا غرق تاوله تموم پاهاش چقدر کبوده پای چشماش طفلکی شونه نمیشه موهاش هزارتا رنج و غصه دیده ازین کوفه و شام ظالم برای دخترت نمونده نه گوشواره نه گوش سالم "حسین من غریب مادر" .👇
. 🖊 ◾️◾️◾️ امان ازین شام بلا واویلا سر حسین به نیزه ها واویلا بشکسته ، بر سر نیزه سر او گریانی ، شده چشم خواهر او "واویلا ، یاحسین غریب مادر" ◾️◾️◾️◾️ ز دیده ها خون جگر غلتیده پای همه پر آبله گردیده بازارِ شام و گریه های خواهر جان بر لب شده از داغ برادر "واویلا ، یاحسین غریب مادر" ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کنار نیزه ی سرش می خندند به گریه های خواهرش می خندند می بیند با دلی شکسته خواهر که مجروح شده ابروی برادر "واویلا ، یاحسین غریب مادر" 👇.
. بر زینب مظلومه شب تار رسیده ناموس خدا بر سر بازار رسیده دروازه ی ساعات پراز مردم شامی است برگوش همه خنده ی انظار رسیده از کرب وبلا وسفر کوفه سوی شام یک قافله با چشم گهربار رسیده برسوختگان در عوض تسلیت وگل هم آتش وخاکستر وهم خار رسیده برعترت پیغمبر اسلام دراین شام از قوم یهودی غم وآزار رسیده ای وای زحال دل زینب که دگربار برنیزه سر سید ابرار رسیده ترسم فکند از سرنیزه به زمینش سنگی که به پیشانی سردار رسیده دیدند که چون حجله ی خون کرده رخش را تیری که به چشمان علمدار رسیده با خواندن قرآن تو ای ناطق قرآن مرهم به دل خسته وبیمار رسیده بنویس «وفایی» که پی محو ستمگر زینب نه ، بگو حیدر کرار رسیده .
. ویران شده لبریزِ خون، قلب اسیران اسیرِ روبَهان گشتند شیران به بار ای ابر دیده خون ازین غم رسیده قافله در شام ویران محمود تاری .
. ۱ پرده نشین خیمه ها افتاد گیر ازدحام بر ناقه های بی جهاز زینب رسیده شهر شام دور اسیران حرم رقاصه ها صف میزنن پای سر بر روی نی زن های شام کف میزنن کاروان پشت دروازه ی ساعاته شهری در انتظار مخدراته بین نامحرم ها عمه ی ساداته واویلا واویلا واویلا واویلا ۲ خورده به جانِ مصطفی تیر غم و آزارِ شام فریاد وا محمدا زینب رسید بازارِ شام چشمِ خریداران کجا؟ ناموس مرتضیٰ کجا؟ ساداتِ مردمان(این عالم) کجا؟ بازار برده ها کجا؟ پیش دو چشمان گریان ثارالله... بهر تماشای ناموس آل الله... شد ازدحامی...لا اله الا الله... واویلا واویلا واویلا واویلا ۳ دف میزد و کِل میکشید مطرب میان هلهله آل نبی وارد شدند در بزم إبنِ آکله زین العباد و کودکان بسته به هم در سلسله دیدند در بزم یزید بالا نشسته حرمله پرده نشینان را بزم مِیْ آوردن آل علی را بین نامحرم بردن دختر کبرای حیدر را آزردن واویلا واویلا واویلا میزد به صورت مرتضی میزد به سینه فاطمه حرف از کنیزی میزدند در محضر سقا همه طشت و سر و جام شراب لب های خشک و خیزران خون میچکد در بین طشت پیش دو چشم کودکان رأس مطهر در طشت زر واویلا گریه کند بر حال خواهر واویلا با خیزران میزد بر آن سر واویلا محمدعلی انصاری✍ 👇
. 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بیاید بریم با هم ، یه سر به شهر شام بریم توو کوچه هاش ، میون ازدحام اسیرِ دستِ یه مُشت نامرد و / اَلواته خانومی که عمّه ی ساداته سه روزه که پُشت دروازه ی / ساعاته غمِ عالَمو میونِ قلبش / حَل کردن خانومِ ما رو مُعَطَّل کردن پای بچه‌ها رو پُر زخم و تا/وَل کردن جان حسین ۳ حسین جان 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ گریه کنید فقط ، به حالِ شاه دین فدای غصه هات ، یا زین العابدین همه ی شهر و که آذین بستن / رقصیدن دورِ سرهای به نی چرخیدن پیش زینب رقص شادی کردن / خندیدن بد سوزوندن جگر زینب رو / هر گونه از غمش دِلا چه بی سامونه غیرت اللهِ حسین رو نیزه / گریونه جان حسین ۳ حسین جان 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ به فکر غصه هات ، یک نفرم نبود امان از روضه ی ، محله ی یهود بمیرم برای تنهایی هات / ای آقام تو رو با سنگ می‌زدن از رو بام بدجوری قلبتو سوزوندن توو / شهر شام ناموس خدا رو دادن آزار / اون اشرار خواهرِ عبّاس و چشم انظار؟! زن و بچه ی حسین و بُردن / توو بازار جان حسین ۳ حسین جان مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. غریب عالم داری می بینی مضطره توی کوچه ها عمّه ی سادات تو رو میخونه با دست بسته میون ازدحام دارن دورش می رقصند به ناله هاش می خندند روبه روش تو هر کوچه مردم حنا می بندند یک طرفه شمر پست یک طرفه زجر مست سر ِ راهشون هر جا باده ی مجّانی هست العجل یامنتقم.... 🌸🌸🌸 غریب عالم داری می بینی فاطمه ها رو می برند میون بازار سر تموم ِ گلا شکسته از وقتی که رفته رو نی سرعلمدار چقد شنیدند دشنام از یهودی های شام ریختند سنگ و خاکستر رو سرشون از رو بام با سنگ چندین جلّاد سرها از نیزه افتاد آتیش و دود بلنده از عمّامه ی سجاد العجل یامنتقم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 غریب عالم داری می بینی دختر مرتضی' توی بزم شرابه تو صدر ِمجلس حرمله ی پست خنده ی تلخش آتیش ِ دل ربابه داره یزید ِ ملعون میزنه با خیزرون جوری که خون میچکه از لابه لای دندون بین خنده ی اعداء جلوی چشم زهرا پاره میشه واویلا بوسه گاه مصطفی' العجل یامنتقم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. شام بر عترت طاها چقدر سخت گذشت وای بر دختر زهرا چقدر سخت گذشت دو سه روزی دمِ دروازه معطل بودند پشت دروازه به آنها چقدر سخت گذشت کاش شب بود و نمی دید کسی زینب را بین انظار خدایا چقدر سخت گذشت وسط آن همه نامحرمِ بی شرم و حیا سرِ بازار به زنها چقدر سخت گذشت آن یهودیه نگاهش که به سرها افتاد ناسزا گفت به مولا چقدر سخت گذشت هر کسی بغض علی داشت به اکبر میزد پای آن نیزه به لیلا چقدر سخت گذشت دختر آیه تطهیر کجا بزم شراب بیشتر از همه ، آنجا چقدر سخت گذشت سر ببریده درآورد سر از طشت طلا خاک غم بر سر دنیا چقدر سخت گذشت چوب میخورد حسین و لب زینب می سوخت وای بر زینب کبری چقدر سخت گذشت ✍ .
. ابر چشمان من پر از نم شد خانه ام باز، خانه ی غم شد به خودم آمدم ولی افسوس دهه ی سوم محرم شد جان زینب بیا که پیر شدیم در فراق تو عمر ما کم شد ما گنهکارها پشیمانیم این خجالت غمی مکرم شد با همان یاحسینِ اول ما آنهمه عهد سست، محکم شد فاطمه گریه کرد و تا دم صبح با دمش چای روضه ها دم شد خوش بحالش که در عزای حسین هرکه نااهل بود، آدم شد کربلای مرا درستش کن حال و روزم خراب و درهم شد من فدای سری که بر روی نی سنگ ها خورد و نامنظم شد دست زینب به نیزه ها نرسید گرچه خیلی به سمت سر، خم شد گفت رفتی اذیتم کردند معجرم چند تکه پرچم شد من به محمل ... تو بین دیر و تنور دیدی آخر همان که گفتم شد! ✍ .................. . سرم هرگز نشد پیش کسی‌ خم همیشه سربلندم زیر پرچم ابالفضلی! پریشان حسینم سلام آقا! خداحافظ محرم گدای سفره ات پیغمبرانند نداری دور این سفره گدا کم شفای عاجل از تربت گرفتم نشد بیمار تو محتاج مرهم رفاقت با یکی آنهم تو ارباب! در عالم تو فقط خوردی به دردم بجز زهرا که دستم را گرفته نمیخواهد کسی من را در عالم جوانی میکنم با عشق اکبر فدای اصغرت اولاد آدم برای اشک ما زحمت کشیده علی یک عمر، دور چاه زمزم اهالی نجف مهمان نوازند بساط اربعین را کن فراهم خدا حفظت کند بر روی نیزه ز شر سنگ تیز و نامنظم سر ناموس خود معجر ندیدی سرت با خون تازه شد معمم دم دروازه ساعات، زینب معطل بود و شد محتاج محرم ✍ .............. . علویات گرفتار یزیدند امروز با چه زجری دم این کاخ رسیدند امروز صندلی بود ولی یکسره سرپا بودند ایستادند و زپا درد بریدند امروز وسط طشت کلیمی به سخن آمده بود چوب ها بهر لبش نقشه کشیدند امروز دخترانش همگی برلبشان مشت زدند آه اینها مگر از دور چه دیدند امروز؟! یک نفر حرف زد و چند نفر غش کردند حرفهای بدی انگار شنیدند امروز پیش چشمه همه شلاق به زینب میخورد تکیه گاه حرم افتاد و خمیدند امروز منبری ، رفت به منبر و علی را سب کرد نیمه جان پای همین درد شدیدند امروز خطبه خواندند و ورق جانب مولا برگشت آبروی همه را خوب خریدند امروز... ........ ✍ در مجلس مسجد اموی، مثل همیشه خاندان بنی‌هاشم مورد انتقاد و دشنام قرار گرفتند؛ اما سخنرانی علی بن الحسین، همه چیز را عوض کرد؛ انگار تا به امروز مردم شام کسی را لعنت کرده‌اند که تمام اسلام مدیون اوست؛ ولی خلیفه در برابر سوالات ذهنی مردم شام، پاسخ مناسبی نداشت. .
. سلام_الله_علیها 💢💢💢 🦋بند اول🦋 میبرنش به سویِ شام(زینب کبری 3) از این دیار به اون دیار(دختره زهرا3) به دوره ناقش صف به صف،نامحرما با ساز و دف هلهله کردن تو ازدحام واویلتا، سنگ میزدن بی غیرتا خیلی نامردن خون شدبه قلبه،زینب وکلثوم بازاره برده امامِ معصوم 💠(واویلتا2آه وواویلا3) 💠 ❣❣❣ 🦋بند دوم🦋 ظلمه فراوان شده به ( آلِ پیمبر3) بردند تو کوچه ی یهود(ناموس حیدر3) مردمِ پَسته بی مرام،آتیش میریختن از روبام بر سره سجاد بدتره از مشت و لگد،هی میزدن حرفای بد ای داد و بیداد از نوکه نیزه تا سرت افتاد خواهرتو رو یِ ناقه جون داد 💠(واویلتا2آه وواویلا3) 💠 ❣❣❣ 🦋بند سوم🦋 مجلس شادیه یزید ( اوجه جسارات 3 ) بزم شراب و رقص و می(عمه ی سادات3) زینب وهی میدادعذاب،روی سرت میریخت شراب رقیه گریون با تَرکه ای که داشت تودست،دندونای توروشکست یزید ملعون برا کنیزی از روی کینه اشاره میکرد سمته سکینه 💠(واویلتا2آه وواویلا3) 💠 ✍: .👇
. دلم گرفته پدرجان بیا دگر مهدی(آقا) ببین شکستن ِ دل ها شده هنر مهدی پُر است مدّعی و معرفت شده نایاب شده دعای همین قوم بی اثر مهدی به ظاهر از تو بخوانند و باطناً یک عمر زدند بر دل هر نوکرت شرر مهدی تو را چگونه بخواهد دلی که جای تو شده ست طالب یک مشت سیم و زر مهدی چقدر طعنه شنیدیم از همین مردم شدیم در وسط کینه بی سپر مهدی بیا و عزّت ما باش بین این مردم شب فراق رخت را نما سحر مهدی بیا دگر که شوی با جمال زهراییت در آسمان دل شیعیان قمر مهدی غروب جمعه ی بی تو چقدر دلگیر است گذشت جمعه و از تو نشد خبر مهدی نیامدی که شوی مرهم دل زینب که شد ز داغ، روی داغ خون جگر مهدی بیا و باش تو در کوچه های شهر شام امان عمّه ز خاکستر ِ گذر مهدی بیا سری به خرابه بزن که یک دختر کنار رأس پدر گشته محتضر مهدی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. 🏴 یا حضرت زینب سلام الله علیها اول ماه صفر 🏴بند اول پشت دروازه ساعات   رسیده عمه سادات سر ارباب روی نیزه    سر دیگه باب حاجات واویلا همراهه شمرو حرمله واویلا داره میاد یه قافله واویلا میاد صدای هلهله واویلا زینب و کوچه های شام واویلا زینب و دیده ی عوام واویلا زینب و مجلس حرام واویلا رسیده کاروان به شام 🏴بند دوم شروع ماتم عظماست   پریشون حضرت زهراست واسه ی آل پیمبر          اوج این مصیبت اینجاست واویلا انگاری عید شامیاس واویلا چراغونی محله هاس واویلا بساط رقصشون بپاس واویلا رقیه و یه عده پست واویلا بگم ز سنگینیه دست واویلا دندون شیریش و شکست واویلا رسیده کاروان به شام 🏴بند سوم دختر حضرت حیدر    زینت دامن مادر وارد شام بلا شد       همرهه راس برادر واویلا ز غصه های بی امون واویلا ز طعنه و زخم زبون واویلا یزید و چوب خیزرون واویلا زینب و شیون رباب واویلا زینب و سینه ی کباب واویلا زینب و اون بزم شراب واویلا رسیده کاروان به شام 🎤 کربلایی سید محسن گندمی مشهد ✍کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. 🏴 یا یا اول ماه صفر 🏴بند اول شده ازدحام،سه روز پشت دروازهٔ شهر شام یه عده واسه،کنیز اومدند و یه عده غلام چراغونیه،که انگاری عیده توی شهر شام همه اومدن،ببینن روی نیزه راس امام واویلا امون،یه عده میگن که تماشا کنید تماشا کنید،نگاه به سر روی نی ها کنید واسه خونتون،برید و کنیزی تمنا کنید به شام بلا_رسید کاروون واویلا امون و واویلا امون شده خون دله_صاحب الزمون واویلا امون و واویلا امون 🏴بند دوم غم بی حساب،بی بی زینب و بزم عیش و شراب غم بی حساب،بی بی زینب و درد حفظ حجاب آهای شامیا،ایشالله بشید روزی خونه خراب به والله که،نداره تماشای ما هیچ ثواب واویلا امون،قدی که شده خم تماشایی نیست نخندید به ما،که در پای ما قوت و نایی نیست نگید خارجی،به ما که به جز طبل رسوایی نیست به شام بلا_رسید کاروون واویلا امون و واویلا امون شده خون دله_صاحب الزمون واویلا امون و واویلا امون ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. 🏴 یا یا اول ماه صفر مصیبت اهل بیت علیهم السلام 🏴بند اول مصیبتً ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام الشام الشام الشام کاروان رسید،ای وای به شام دوره اسرا،کردن ازدحام تموم شهر،چراغونی شد آماده واسه،مهمونی شد اهل بیت پیغمبر و سنگ روی بام اهل بیت پیغمبر و دیده ی عوام اهل بیت پیغمبر و مجلس حرام واویلا،امون از شام مصیبت ما اعظمها... 🏴بند دوم کاروان رسید،با سرت به شام ای وای رسید،خواهرت به شام مردم شهر،با طعنه میگن به همدیگه،اینا خارجی ان اهل بیت پیغمبر و بازار یهود اهل بیت پیغمبر و شامی حسود اهل بیت پیغمبر و صورت کبود واویلا،امون از شام مصیبت ما اعظمها... 🏴بند سوم ای وای رسید،دخترت به شام دخترت رسید،با سرت به شام مردم شهر،با نگاهِ هیز اومدن واسه،بردنِ کنیز اهل بیت پیغمبر و شام پر بلا اهل بیت پیغمبر و اون خرابه ها  اهل بیت پیغمبر و اون طشت طلا واویلا،امون از شام مصیبت ما اعظمها... ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 👇
. ای وای  غریبم من ای دنیا به سر بکوب     ای وای   ای وای    ای وای ما رو از صبح تا غروب     ای وای میزدن با سنگ و چوب     ای وای نموند جای سالم بر این پیکر ما شکسته سر ما شکسته پر ما ای وای    غریبم من سرگردون و  بی پناه     ای وای روز مون شده سیاه       ای وای این شامه یا قتلگاه        ای وای تا حالا نبودم چنین زار و تنها کسی نیست کنه رحم به اولاد زهرا وای    غریبم من درد از بی کسی ماست      ای وای این شامی چه بی حیاست     ای وای علمدار ما کجاست     ای وای علمدار ببین حرمت رو شکستند مثه مادرم راه من هم رو بستند ای وای   غریبم من از درد و غصه پرم     ای وای آتیش ریخت رو چادرم     ای وای تازیانه میخورم     ای وای منی که قدو قامتم رو ندیدن حالا دور من شامیا صف کشیدن ای وای    غریبم من ✍ 👇
. روضه این شبا به سخت ترین جاش رسیده از چشمای صاحب عزا خون چکیده شد در ملأ عام تماشایی مردم اونکه تاحالا سایه شو خورشید ندیده موقع آزار شد زینب بنت مرتضی وارد بازار شد موقع آزار شد پرده نشین بین حرومیا گرفتار شد موقع آزار شد شده این نوحه هرشب الانوحو علی زینب (بند دوم) زینب توی این مسیر صدبار شهید شد با اهل حرم وارد بزم یزید شد چی گذشته به سربریده علمدار دیدن که محاسنش رو نیزه سفید شد زینب و آزردن زینب و تو محله ی یهودیابردن زینب و آزردن پای سر برادرش شراب میخوردن رسیده جون او برلب الانوحو علی زینب 👇
. دروازه ی شهر شام  چه ازدحامی شده دورِ رباب و زینب     پر از حرامی شده علی الحسین واویلا شکسته قلب رسول   از این غمِ جانگداز نشسته ناموس حق   رو ناقه ی بی جهاز علی الحسین واویلا نظاره کن یا نبی  زینبت آواره است همه عزیزان تو  لباسشان پاره است علی الحسین واویلا دوباره در شهر شام   کار حسین زار شد که دختر فاطمه   وارد بازار شد علی الحسین واویلا به ناقه ها خواهر  حسین سنگ میخورد بر روی نیزه سرِ    حسین سنگ میخورد علی الحسین واویلا آل علی را چرا     بهر عزاب میبرند عمه ی سادات را  بزم شراب میبرند علی الحسین واویلا پیمبران در عزا   همه از این ماتمند که دختران علی  میان نامحرمند علی الحسین واویلا شرر به قلب علی   عدو چه خوب میزند بر لب خشک حسین  یزید چوب میزند علی الحسین واویلا ✍ 👇
1722806671900_-2147483648_-212479.ogg
2.25M
روضه ی امشب یه کلام، ای وای از شام روو نیزه ها سر امام، ای وای از شام زینب و مجلس حرام، ای وای از شام ای وای از شام باید با اشاره، باید بی صدا گفت باید روضه هاشو، با این واژه ها گفت سنگ و، سیلی، رویِ، نیلی کوچه، بازار، بینِ، انظار دستِ، بسته، پایِ، خسته ترس و، غربت، رنج و، محنت ای وای... زینب شلوغه کوچه های شام، ای وای زینب آتیش و سنگ روی بام، ای وای زینب رقیه بین ازدحام...، ای وای زینب ای وای زینب نمی چرخه امشب، به روضه زبونم باید واژه واژه، براتون بخونم طشت و، اون سر، اشکِ، دختر چوب و، دندون، لب ها، پرخون بی کس، تنها، پس کوو، سقا؟ رختِ، پاره، مُردن، داره ای وای... زینب ✍ ۱۵ مرداد ۱۴٠۳
. ای که داغت به دلم صفحه خونبار کشید دیدی آخر به کجا عاقبت کار کشید دشمنت پرده نشینان حرم را ز جفا به سر هر گذر و کوچه و بازار کشید تا به دروازه ی ساعات رسیدیم حسین کار بر خواهش از، شمر ستمکار کشید بس که گردانده شدیم در ملاعام به شام صبح وارد شدن ما به شب تار کشید تا سرت را به بر محمل من چرخاندند دخترت ناله زد و پنجه به رخسار کشید این سخن را به توسربسته بگویم که عدو زینبت را به سوی مجلس اغیار کشید خیزران تا که به لبهای عطشناک تو خورد آنقدر خواهرتو آه شرر بار کشید . ✍ .................. سرم هرگز نشد پیش کسی‌ خم همیشه سربلندم زیر ابالفضلی! پریشان حسینم سلام آقا! خداحافظ محرم گدای سفره ات پیغمبرانند نداری دور این سفره گدا کم شفای عاجل از تربت گرفتم نشد بیمار تو محتاج مرهم رفاقت با یکی آنهم تو ارباب! در عالم تو فقط خوردی به دردم بجز زهرا که دستم را گرفته نمیخواهد کسی من را در عالم جوانی میکنم با عشق اکبر فدای اصغرت اولاد آدم برای اشک ما زحمت کشیده علی یک عمر، دور چاه زمزم اهالی نجف مهمان نوازند بساط اربعین را کن فراهم خدا حفظت کند بر روی نیزه ز شر سنگ تیز و نامنظم سر ناموس خود معجر ندیدی سرت با خون تازه شد معمم دم دروازه ساعات، زینب معطل بود و شد محتاج محرم ✍ .
. انا لله و انا الیه راجعون *سُبیَت زینب* به پشت دروازه ساعات معطله عمه ی سادات قافله از شلوغترین راه اومده در شام خرابات میان همه برا تماشا تو بازار برده فروشا زینبو میزنن به پیش چشمای ساقی العطاشا انا لله و انا الیه راجعون *سُبیَت زینب* نمونده بود هیچ احترامی محله ها پر از حرامی سر همه بچه یتیما شکسته با سنگای شامی به انتقام بدر و خیبر ما رو زدن با بغض حیدر سرا میفتاد زیر مرکب حتی سر علیه اصغر انا لله و انا الیه راجعون *سُبیَت زینب* سوت و کف و هلهله بودو خنده های حرمله بودو دستا توی سلسله بسته پاها پر از آبله بودو کنار سرهای بریده قامت دخترا خمیده دروازه تا دم خرابه صبح تا غرووب طول کشیده انا لله و انا الیه راجعون *سُبیَت زینب* آتیش رو معجرا میریختن خاکستر از بالا میریختن یه عده رقاصه ی شامی به دور محملا می ریختن جونمونو به لب رسوندن دل یتیما رو سوزوندن جلوی چشمای ابالفضل سکینه رو خارجی خوندن انا لله و انا الیه راجعون *سُبیَت زینب* https://eitaa.com/emame3vom/104659 .👇