.
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
@emame3vom
تو سوختی دل مادر کباب باقی ماند
چرا که جسم تو در آفتاب باقی ماند
لبم به آب خنک بعد تو نخواهد خورد
برای چشم ترم اشک ناب باقی ماند
تو رفته ای و به جز آه در بساطم نیست
برای من فقط این مشک آب باقی ماند
قسم به سوره ی کوثر که شرم، آبت کرد
فقط برای تو شرم از رباب باقی ماند
میان همهمه ی «أینَ عَمی العَباس»
به دست نیزه، هزاران جواب باقی ماند
تو رفتی و همه ی گوشواره ها رفتند ...
برای اهل حرم اضطراب باقی ماند
به روی نیزه سرت _ پیش محمل زینب _
هزار شکر که پا در رکاب باقی ماند
هزار روضه ی مکشوفه خوانده ام اما
هزار روضه ی بین حجاب باقی ماند
سرت شکست، ولی تا تنور برده نشد
تنور گفته شد اما شراب باقی ماند ...
#محسن_حنیفی✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
.
rozeh1.haji hanifi.mp3
زمان:
حجم:
16.55M
#روضه_حضرت_زهرا
🎙 حجتالاسلام #محسن_حنیفی
📝 بپای رفتن داری اما پای ماندن بیشتر
ولادتامامحسینعلیهالسلام.mp3
زمان:
حجم:
5.32M
📗 #میلاد_امام_حسین
محقق و راوی: حجتالاسلام #محسن_حنیفی
.
#طلیعه_رمضان
#ماه_رمضان
#مناجات_با_خدا
عمر با غفلت گذشت و صرف قیل و قال شد
روسیاهی قسمت این عبد بد اقبال شد
اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت
بنده ات تطمیع شد، غافل شد و اغفال شد
در صدایم جوهره باقی نمانده، ای خدا!
بد زبانیام سبب شد که زبانم لال شد
قلب من گر چه به دست اشکهایم فتح شد
با نگاه سوی نامحرم، ز نو اشغال شد
ماه شعبان دست من کوتاه ماند از دامنت
ماه شعبان قسمتم یک مشت سیب کال شد
کاش میگفتند روز اول ماه خدا
روی ماه یوسف زهرا هم استهلال شد
با لب خشکیدهام دادم سلامی بر حسین
باز هم با روضهاش از روزه استقبال شد
مادری قامت خمیده اشکهایم را خرید
دستگیرم روضهخوانِ روضهی گودال شد
#محسن_حنیفی
.
🏴 #محرم۱۴۰۲
#حضرت_احمد_بن_الحسن سلام الله علیها
از شهدای کربلا و فرزند امام مجتبی علیه السلام
#حجت_الاسلام_شیخ #محسن_حنیفی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یک علی اکبر ولیکن از تبار مجتبی
می رود رو سوی میدان یادگار مجتبی
نام او احمد و یا نام دگر معلوم نیست
نام او هم خاک خورده چون مزار مجتبی
نوزده سال است دارد شال سبزی روی دوش
این جوان سبز پوش نوبهار مجتبی
داغ او مثل علی اکبر ندارد مرهمی
داغ او مانده به قلب داغدار مجتبی
از عطش گویا لب خشکیده اش خورده ترک
شد فرات و نیل و کوثر شرمسار مجتبی
دیده هایش تار می شد از عطش مثل حسین
احتضارش نیز شد چون احتضار مجتبی
بر گلویش تیر خورده مثل تابوت حسن
سالها بوده است گویا سوگوار مجتبی
شاید او از ماجرای کوچه بوده با خبر
شاید او بوده است تنها رازدار مجتبی
داغ احمد، داغ قاسم، کشت ثارالله را
کشت او را زخم های بی شمار مجتبی
.
🏴
#محرم۱۴۰۲
#حضرت_علی_اصغر علیه السلام
#حجت_الاسلام_شیخ #محسن_حنیفی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
وقتی به هم لب های طفل محتضر می خورد
بر قلب مادر تیر نه، که نیشتر میخورد
در روضه هایش آمده مثل علی اکبر
او آب از تسنیم لبهای پدر میخورد
یاقوت لبهای علی اصغر ترک برداشت
یاد لب او، آب هم خون جگر میخورد
این شیرخواره مثل شیر نر رجز میخواند
دشمن شکست از تشنه کامی بی سپر می خورد
شاهی سخن گفت و سپاهی هلهله کردند
خیلی به کوه غیرت شهزاده بر میخورد
بی شک شفیع برزخ و دنیا و محشر اوست
از این جهت بر نای او تیر سه پر می خورد
هرگز نمی بخشید حلق خویش را تا حشر
تیر سه پر بر قلب بابایش اگر میخورد
داده سلامی بر لب خشکیده بابا
از تیرهای آبدیده هر قدر میخورد
گهواره او خاک بود و بعد شد نیزه
زیرا که روی نیزه تاب بیشتر میخورد
.
.
#نوحه
#فاطمیه ۱۴۰۲
#هجوم_به_بیت_وحی
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#سبک_در_این_سخن
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
"سربند"
دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمرمه
مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲
حوریه ی شکسته بال مرتضی
بغض فروخورده ی در "ناد علی"
دخیل چادر نماز تو بهشت
قبله گه پنجره فولاد علی
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
آتش زد شرر / به بهشت آستانه ی علی
پشت در شکست / ناگهان قد جوانه ی علی ۲
این که زدند بین کوچه نور را
جریحه دار میکند غرور را
سوره کوثر است زیر دست و پا
زدند جان واژه ی طهور را
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
افتاد از نفس / بین کوچه مادر امامها
آیینه شکست / در هجوم جمع بیمرامها ۲
شکوه خاندان عرشی علی
اسیر ضربههای تازیانه شد
خون دل علی برای کوثرش
ز چشمه غدیر خم روانه شد
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
.
........................
.
🏴 #فاطمیه۱۴۰۲
#کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#سبک_در_این_سخن
#حجت_الاسلام_شیخ_محسن_حنیفی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
"سربند"
دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمرمه
مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲
حوریه ی شکسته بال مرتضی
بغض فروخورده ی در "ناد علی"
دخیل چادر نماز تو بهشت
قبله گه پنجره فولاد علی
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
مشکات علی / بین کوچه ها شد ترک ترک
تا که پاره شد / بین کوچه ها نامه ی فدک ۲
حرمت پوشیه ی او شکسته شد
میان کوچه پیش روی مجتبی
روضه ی گوشواره ی شکسته اش
بغض همیشه ی گلوی مجتبی
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
افتاده به خاک / آیه آیه ی سورهی طهور
در سوگش نشست / گوشواره و کودکی غیور ۲
بسته شده راه عبور آسمان
بسته شده راه نفس های حسن
خمید سرو قد مادر بهشت
خمید سرو قد طوبای حسن
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
⚫️ ............................
.
🏴 #فاطمیه۱۴۰۲
#نوحه #بستر_بیماری
#حضرت_فاطمه سلام الله علیها
#سبک_در_این_سخن
#محسن_حنیفی
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
"سربند"
دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمزمه
مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲
حوریه ی شکسته بال مرتضی
بغض فروخورده ی در "ناد علی"
دخیل چادر نماز تو بهشت
قبله گه پنجره فولاد علی
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
صارت کالخیال / پیکر تو ذره ذره آب شد
ای طوبای من / خانه بر سر علی خراب شد ۲
آب شدی چرا تو آبروی عرش
پهن شده بستر تو به سوی عرش
لحظه ی جان سپردن تو فاطمه
روضه مخفیانه و مگوی عرش
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دست تو شکست / شد قنوت وِتر یادگار تو
بسترت شده / بوسه چین زخم لاله دار تو ۲
چشم پرستار تو پر ستاره شد
شبیه کوچه بسته راه چاره شد
دل علی با تب پیکر تو سوخت
مثل در خانه پر از شراره شد
فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
https://eitaa.com/emame3vom/87482
⚫️ 👇
.
#غزل_مرثیه
#حضرت_علی_اصغر_مرثیه
"جان به پیکر داشت وقتی مشکها جان داشتند
کاش میشد ابرها آن روز باران داشتند
کاش میشد قطرۀ آبی به خیمه میرسید
آبها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند
آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه
آبها از شمر گویا اذن میدان داشتند
کودکی آرام شد با لایلای تیرها
بعد از آن گهوارهها خواب پریشان داشتند
سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد
مجلس مرثیهای آیات قرآن داشتند
بند قلب آسمانیها به مویی بند بود
بر نخ قنداقهاش از بس که ایمان داشتند...
هیچ داغی مثل داغ کودک ششماهه نیست
اهلبیت از حرمله بغض دوچندان داشتند
نیزهها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند
ماههای روی نیزه چشم گریان داشتند"
#محسن_حنیفی✍
#استاد_مجید_طاهری🎤
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر علیه_السلام
👇
Haj Meysam MotieeHaftegi14030803[08].mp3
زمان:
حجم:
18M
▫️سورهی کوچک که روی دست بابا ذبح شد (#روضه)
🎙 بانوای: حاج مهدی دقیقی
جان به پیکر داشت وقتی مشکها جان داشتند
کاش میشد ابرها آن روز باران داشتند
کاش میشد قطرۀ آبی به خیمه میرسید
آبها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند
آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه
آبها از شمر گویا اذن میدان داشتند
کودکی آرام شد با لایلای تیرها
بعد از آن گهوارهها خواب پریشان داشتند
سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد
مجلس مرثیهای آیات قرآن داشتند
بند قلب آسمانیها به مویی بند بود
بر نخ قنداقهاش از بس که ایمان داشتند...
هیچ داغی مثل داغ کودک ششماهه نیست
اهلبیت از حرمله بغض دوچندان داشتند
نیزهها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند
ماههای روی نیزه چشم گریان داشتند
شاعر: #محسن_حنیفی ✍
.
|⇦•صحبت از خوان کریم است..
#روضه و توسل ویژۀ #هشتم_شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج حسن شالبافان
●━━━━━━───────
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَنا وَ مَولانا ... یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه ..
صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما
دستها گرم قنوتند، زحاجت لبریز
گوش این طایفه آوای گدا نشنیده است
قبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز
دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید
*اونایی که مدینه رفتن بهتر متوجه میشن .. دو نوبت بیشتر درِ بقیع رو باز نمیکنن .. یکی هنوز هوا تاریکه بعد از نمازِ صبح درای بقیع باز میشه باید بیای پشتِ این میله ها بایستی آروم آروم گریه کنی .. نه ضریحی، نه گنبدی، نه رواقی ..*
دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید
مثل شمعی به تمنای حرم آب شدم
بیشتر حرف حسن بود میان سخنم
اربعین نزد حسینش که شرفیاب شدم
*چه شلوغه باب الحسین
ولی حسن یه زائرم نداره ..
چه ضریحی داره حسین
ولی حسن یه سنگِ قبر نداره ..*
خاک گر نام حسن داشت به لب، دُر میشد
نام او را به روی سنگ یمن بنویسید
بی کفن بود حسین، ورنه وصیت می کرد
تا به روی کفنش نام حسن بنویسید
جگر سنگ شود آب اگر گریه کند
شرح وقتی بدهد او جگر سوخته را
روضه اش کوچه تنگی است نمیداند که
میخ را گریه کند یا که در سوخته را
بیت الاحزانِ نگاهش شده راوی غم
قصۀ رَد شدنِ آینه و کینۀ سنگ
با کنایه بنویسید که آیینه شکست
دست سنگین و فدکنامه و یک کوچه تنگ
گرچه لایوم کیومک به روی لب دارد
گرچه او در غم غارت شدن خلخال است
تن غارت زدۀ شاه شهادت بدهد
روزِ هجر حسنش سخت تر از گودال است
شاعر : #محسن_حنیفی ✍
*ایام تخریب بقیعِ .. وقتی نامردا ریختن تو بقیع، بعضی از بزرگان و شیعیان مدینه گفتن به ما دستور دادن گفتن باید خودتون این قبور رو خراب کنید .. الله اکبر .. این بقیع چه روزایی رو به خودش دیده .. یه دونهشُ بگم و از همه التماسِ دعا .. اومدن محضرِ مولا عرضه داشتن علی جان چه نشستی! این نامردا با بیل و کلنگ رفتن تو بقیع!! میگن علی بدون اجازۀ ما بدنِ زهرا رو دفن کرده .. آقا میخوان بدنِ خانم رو نبش کنن .. (1) (الله اکبر .. رحمت خدا بر این ناله ها ..) یه وقت دیدن قهرمان خیبر بلند شد .. ذوالفقار رو برداشت، دستمالِ زرد رو به پیشانی بست .. با غضب واردِ بقیع شد .. اول از همه اون نانجیب رو بلند کرد به زمین زد .. نشست رو سینهش فرمود امروز اگه نیشِ کلنگی به زمین بخوره خونِ همهتون رو میریزم .. اون یکی نامرد صدا زد فلانی بیا بریم! همه رفتن ..
اینجا مولا شنید اینا میخوان بیان بدنِ زهرا رو از زیرِ خاک بیرون بیارن، فهمید میخواد به بدنِ فاطمه جسارت بشه علی طاقت نیاورد .. اما امان از اون ساعتی که زینب نگاه کرد، ده نفر اسب هاشون رو نعلِ تازه زدن .. انقدر بر بدنِ حسین .. اینجا گذشت اما یه جا دیگه زینب دید یه عده نیزه دار دارن میرن پشتِ خیمه .. گفتن دارید دنبالِ چی میگردید؟! .. گفتن یه سر از بنی هاشم کمه .. گفتن ما دیدیم حسین رفت پشتِ خیمه ها .. انقدر این نیزه ها رو به زمین زدن .. ای حسین ..
دو تا سرُ رو به نیزه بسته بود .. شاید یکیش سرِ این شیرخواره بوده ..یکی دیگه شم بگم صدا ناله تون بلند بشه .. دیدن یه سری رو هر کاری میکنن رو نیزه نمی ایسته .. میدونید سرِ کی بود؟ سرِ علمدارِ کربلا .. آخه نامرد چنان با عمود آهن به سر زده بود .. صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله ..
منبع:
1) طبری آملی، ص۱۳۶-۱۳۷،
مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۱–۱۷۲،
کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۸۷۱–۸۷۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#تخریب_بقیع
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
امام حسین ع
. 🏴 #محرم۱۴۰۳ #شور_امام_حسین #امام_حسین علیه السلام #عاشورا #گودال #سبک_آه_ریان #محمد_اسداللهی✍ 〰️〰
📋 یه جای سالم توی صورتت نیست
#روضه_حضرت_زینب (س)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه جای سالم توی صورتت نیست
به قدر یک نگینه انگشتری
قافله سالار روی نیزهها
بگو من و داداش کجا میبری؟
غنچهی ما رو با سهشعبه چیدن
به روی نیزهها شکوفه بُردن
باب الحوائجای این عالم و
با دست بست سوی کوفه بُردن
تنِ تو روی خاک گرم صحرا
من و با یک قلب کباب میبرن
من سند آیه تطهیرم و
من و سوی بزم شراب میبرن
پرده نشین خیمهی عفاف و
میون محملی بیپرده بُردن
روم نمیشه بگم که کاروان و
انگاری که به حرمله سپردن
نجف کجاست میخوام شکایت کنم
به روی چادرم که پا می ذارن
حُرمت ما رو توی کوفه کشتن
که نون و خرما صدقه میارن
علی رو باز تو کوفه زنده کردم
نهج البلاغه است روی لبهای من
تو رو قسم میدم به مادرم که
از روی نی با دخترت حرف بزن
سرت اگرچه غرق خاک و خونه
رو نیزه ها آیه نور شدی تو
شکسته شیشه غرور زینب
چرا که مهمون تنور شدی تو
*شاعر: #محسن_حنیفی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 صدقه به ما حرامه
#روضه_حضرت_زینب (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی اُمّ حبیبه قصد داشت برای یکبار دیگه این خانم و ببینه سالها نذری میکرد نون و خرما میداد. همچین که این نون و خرماها رو بین این کاروان پخش کرد دید یه خانمی قدش خمه، انگار سنی ازش گذشته داره این نون و خرماها رو از دست بچهها جمع میکنه.
- اینا رو نخورین؛ ما از نسل پیغمبریم صدقه به ما حرامه.
یهو اُمّ حبیبه به خودش اومد؛
ـ شما مگه کی هستید؟! به گفته بودن خارجی آوردن ولی شما انگار شنیدم میگید از نسل پیغمبرید. شما کی هستید؟!
یهو بیبی یه نگاهی بهش کرد؛
ـ اُمّ حبیبه چه طوری من و نمیشناسی؟! چه طوری من و بهجا نمیاری؟!
گفت:« خانم جان! ببخشید من نمیدونم شما کی هستید»؟!
انقدر این چهره عوض شده بود، انقدر شکسته شده بود...
صدا زد:« اُمّ حبیبه من و نمیشناسی؟! ببینم اون سری که بالای نیزهها میبینی اونم نمیشناسی»؟! این سری که بالای نیزههاست، سر حسینمه...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
کربلایی سجاد شرف خانیواحد تند.mp3
زمان:
حجم:
10.8M
#واحد_حماسی
«طعم شیرین ذکر شور حسین...»
به نفس: #کربلاییسجادشرفخانی
شاعر: #محسن_حنیفی✍
سه شنبه ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۴
#شب_اول دهه سوم محرم الحرام ۱۴۴۷
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
طعم شیرین ذکر شور حسین!
زینب! ای خواهر غیور حسین
عالمه، صابره، عقیله تویی
شاه بانوی این قبیله تویی
قبله گاه امیر علقمه ای
تو علیّ ِ به شکل فاطمه ای
نَفَس تو رقیه پرور بود
خطبه هایت شبیه حیدر بود
صاحب شوکت وقار علی
ای زبان تو ذوالفقار علی
نور بر روی ناقه ای بانو!
خودِ نهج البلاغه ای بانو!
چادر توست خیمه ی توحید
سایه ی معجر تو شد خورشید
پای داغ تو نوح کم آورد
ایستادی و کوه کم آورد
باورم نیست روضه ها، هیهات!
کوچه! بازار! عمه ی سادات!
هیبت تو شکسته شد؟! هرگز
دست های تو بسته شد؟! هرگز
حرف مقتل دروغ بود اصلاً
دور محمل شلوغ بود اصلاً ؟ ...
نظری سمت آفتاب نرفت ...
عمه ام مجلس شراب نرفت ...
پای این روضه روضه خوان جان داد
دَخَلَت زَینَبُ عَلی بنِ زیاد
حجت_الإسلام_محسن_حنیفی✍