eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
435 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. لطف حق تا به ابد ، شامل احوال من است کرمش فخر و مباهات به امثال من است روزهای رمضان رو به تمامی است ، ولی... روضه ی شاه کرم روزی یک سال من است روزه و حال مناجات که خوب است ، ولی... روضه ی خون خدا افضل اعمال من است پدرم گفت ، بگویم : همه جا ذکر حسین نام ارباب ، کلید همه افعال من است بعد یک ماه غم و گریه ی بر تشنگی اش دیدن کرب و بلا مقصد آمال من است شکر دارد بخدا ، فاطمه در روز جزا مادرانه وسط معرکه دنبال من است مادرش گفت: "بنی" وسط کرب و بلا قتلگاه پسرم نیست ، که گودال من است عصر آن روز دهم خواهرش آواره شد و... گفت با گریه : که این گوهر پامال من است ................ . شب بیست و نهم ماه مبارک رمضان گذشت عمر و فرصتی ز چرخ روزگار نیست مگو دم خزان ما در اول بهار نیست ببین که دست خالی ام اسیر خشکسالی ام من آن درخت میوه ام که شاخه اش به بار نیست مرا نبخشی ام اگر چه خاک بر سرم کنم گدا به غیر عفو تو به کس امیدوار نیست گرسنگی کشیدنم به روزه گر شود حساب زبان و گوش و چشم من هنوز روزه دار نیست تمام عزتم تویی که بین بندگان تو به لطف پرده پوشی ات گناهم آشکار نیست همیشه هم زبان من خدای مهربان من خدای هیچ بنده ای چنین بزرگوار نیست هزار توبه کردم و شکسته ام هزار بار قبول در گهت یکی از این هزار بار نیست تمام گشت ماه و من ز ماه خویش غافلم به فکر ماست او ولی کسی به فکر یار نیست همیشه بعد هجرها وصال مژده میدهد چه لذت آن وصال را که قبلش انتظار نیست بخاطر ابالحسن گذشت کن ز جرم من اگر چه بین بنده ها چو من گنهکار نیست سر شبی مرا بخر دل مرا نجف ببر نباشد آن که بین ما به دوری اش دچار نیست هر آنکه لاف عشق زد ز سر رواست بگذرد که امتحان عاشقی بدون چوب دار نیست رفیق با علی شدن شباهت آورد به بار بدان دم از علی زدن به داد و به هوار نیست گره گشا نمیشوی گره مزن به کار کس زبان مومن علی شبیه نیش مار نیست چه عزتی است اینکه من گدایی علی کنم به محضر چنان تویی گدا شدن که عار نیست ز دوری اش تلف شدم هوایی نجف شدم اگر چه از نگاه ما خدای را مزار نیست دم وداع آمد و زمان روضه وداع است ولی شبیه کربلا دلی در اضطراب نیست به وقت رفتنت حرم اگر چه ریخته بهم شبیه خواهرت کسی ز غصه بی قرار نیست ز رنج کهنه پیروهن شدم دچار ضعف تن دلیل دود دیدنم بخاطر غبار نیست گرفته شور دشمنت جدا کند سر از تنت که غیر از این توفگقعی ز شمر میگسار نیست خدا کند بجای تو ببرد او سر مرا عزیزِ زخم خورده ام زمان کارزار نیست چه میکنی برادرم به پیش دیده ترم که جای پاره کردن لباس یادگار نیست .
. عج ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن بر این بهار رو به خزانی نگاه کن امشب غریبه نیست میان من و شما قدری به نوکرت خودمانی نگاه کن مثل خدا که در رمضان خوب می خرد آقا تو هم به ما رمضانی نگاه کن این دل برای آمدنت زیر و رو شده این دل شده است خانه تکانی نگاه کن بد کرده ام اگر که جوانی نموده ام جرم مرا به دید جوانی نگاه کن عجل علی ظهورک یابن الحسن، بیا حیف است پشت ابر بمانی نگاه کن نیمی زعمر، در هوس کربلا گذشت نیمی دگر به مرثیه خوانی نگاه کن عباس چون علیست جبینش شکافته زینب چو فاطمه است کمانی نگاه کن ✍ ....... . 🔰 دردی سخت‌تر از فراق ماه رمضان ... مرحوم سید بن طاووس، در باب أعمال وداع ماه رمضان، اینگونه می‌نویسد: 📝 یکی از وظایف شیعیان امامیه، بلکه در واقع از وظایف امت اسلام این است که در روزهای پایانی ماه رمضان، احساس تنهایی کنند و افسوس بخورند که درک روزگار مهدیِ صاحب‌الزمان «ارواحنافداه» را از دست داده‌اند!!! 📋 فَالمُصيبةُ بِفَقدِهِ عَلَى أَهلِ الأديان، أَعظمُ مِنَ المصيبةِ بِفقدِ شَهر رمضان، 🔻مصیبت فقدان و دوری از صاحب‌الزمان «ارواحنافداه» بر متدیّنین، باید به مراتب سخت‌تر از مصیبت تمام‌شدن ماه رمضان باشد! 🔖 بعد، سیدبن‌طاووس این جملات طلایی را می‌نویسد: 📋 فَلَو كانُوا قَد فَقَدوا والداً شفيقا أَو أَخاً مُعاضِدا شقيقًا، أو وَلٕداً بارّاً رفيقاً، أما كانوا يَستَوحِشونَ لِفَقدِهِ، و يَتَوجّعونَ لِبُعدِه؟! ➖ اگر مردم یک پدر مهربانی داشتند و او را گم می‌کردند؛ ➖ اگر یک برادر تنی و باوفایی را داشتند و او را از دست می‌دادند؛ ➖ اگر یک پسر صالح و همراهی را داشتند و ناگهان او را دیگر پیدا نمی‌کردند، 👈 مگر نه اینگونه بود که وحشت و سرگردانی تمام وجودشان می‌گرفت! مگر از درد دوری‌اش، زجر نمی‌کشیدند؟! 📚 اقبال الأعمال، ج۱ ص۴۴۳ ✍ عزیزان! سید بن طاووس اینگونه درد فراق حضرت را می‌کشید تا که توفیق نصیبش گشت و در سرازیری سرداب سامراء، صدای ملکوتی آن حضرت را شنید!!! ✓ بیابون پرورم می‌کرد اگر هجران معشوقم به صحرا عاقبت روزی جمال یار می‌دیدم... .
- @hajmansourarzi.mp3
زمان: حجم: 8.4M
یا سریع الرضا آمده سر به زیر . دست ِ خالی گدا غرقِ آلودگی .با امیدِ عطا اِعطِنی یا رئوف . مهربان ای خدا یا سریع الرضا آمدم نیمه شب . تا گِره واکنی نامهٔ بخششم . را تو امضا کنی بوده در خانه ات . ناله ام آشنا یا سریع الرضا بسکه بخشیدی ام . من بدعادت شدم زندگی کردم و ‌. با سعادت شدم لحظه ای هم مکن دست من را رها یا سریع الرضا آخرِ سفره را . با کرم چیده ای یک شبه قدرِ یک . ماه تو بخشیده ای دیدنی گشته این . لطف ِ بی انتها یا سریع الرضا دارد این سینه ام . گوهری در صدف بر دلم حک شده . بیتِ شاهِ نجف مستِ انگورم از ‌. دستِ شیرِ خدا یا سریع الرضا هر که نامِ علی . از جگر می بَرَد بارِ اورا خودِ . فاطمه می خَرد فاطمه حاجی و .کعبه اش مرتضی یا سریع الرضا شک‌نکن ای رفیق . روی این حرف من کار مارا خدا . داده دستِ حسن می‌رسد رِزقم از . سفرهٔ مجتبی یا سریع الرضا رحمتِ واسعه . شاهِ کرببلاست تا قیامت حسین . مالکِ قلب ِ ماست جمع ِ ما را رسان . اربعین کربلا یا سریع الرضا رو به باب الجواد . خم نمودم سرم از همان کودکی . شد بهشتم حرم جایِ یارب شده . ذکر من یا رضا یا سریع الرضا گریه کرد و نمود . رو به ابنِ شبیب ‌ ناله زد دیده ای؟ . شاهِ شیب الخصیب تا محاسن گرفت .مادرم زد صدا یا بنی حسین . کشتهٔ سر جدا یا بنی حسین ... روی سینه نشست . پیش من بی حیا با نوک چکمه زد . بر دهانت چرا زیرو رو شد تنت . با نوک نیزه ها یا بنی حسین ✍️
. چقدر باشرف و سر به راه، برگشتند شبیه حر شده ها با نگاه برگشتند چه غافلان که توسل به مرتضی کردند شدند عالم و از اشتباه برگشتند سیاه بود و سیاهی هرآنچه می دیدند شدند زائر او ، سوی ماه برگشتند گدا رسیده ترین ها غنی ترین شده اند چقدر دست پر از سمت شاه برگشتند فدای معرفت روسیاه هایی که به احترام علی از گناه ، برگشتند ✍ ‌
. ا دیگه فرصتی نمونده چشای پُر ابر و بارون دیگه مهمونی تمومه دوباره فراق و هجرون دوباره وقت وداعه نفسا حبسه تو سینه كی تا سال دیگه زنده‌ست ‌این شبا رو باز می‌بینه ای خدا چه زود تموم شد لحظه‌های ناب و روشن شبای نور و مناجات سحرای دل سپردن دوباره ندبه و ناله، اشك و آه و بی‌قراری دوباره یه سال غریبی دوباره چشم انتظاری نكنه آروم بگیری گریه كن دل شكسته التماس كنه به چشماش هر كه بارشو نبسته رمضون تموم شد و من موندم و دستای خالی دوباره قفس‌نشینی دوباره بی پر و بالی ما که دلتنگ فراقِ لاله‌های بی‌نشونیم نکنه بره دوباره قافله ما جا بمونیم ما که مونده رو دلامون زخم روزای اسارت اسارت تو بند دنیا اسارت تو دست غفلت کاشکی دنیامون عوض شه کاشکی بیدار شیم از این خواب کاش اسیر شیم ولی این بار اسیر نگاه ارباب نکنه بیاد سراغم دنیا و تعلقاتش جا داره برامون ارباب توی کشتی نجاتش؟ خدا دوست داره دلی رو که خاطرخواه حسینه نیگا می‌کنه به اون که پیرو راه حسینه اگه رد کنه گداشو کسی که نعم الامیره کیه که بیاد و دستِ خالی منو بگیره دست رد نزن به سینه‌ام از در خونه‌ت نمیرم تا برات کربلامو از ابوفاضل نگیرم شاعر: ✍ 🔊 دانلود سبک 👇امام هشت https://emam8.com/upload/sabks/97/8/44786_1397810110800_4321792.mp3 . ویا به
. (خوبیاتو نمیبرم از یاد) شبای ماه مهمونی دیگه تموم شد دوباره غصه ها و غم بغض گلوم شد من دیگه فهمیدم تو این یه ماه خدایا تو غفلت و تو معصیت عمرم حروم شد منو صدا زدی که برگردم خودم رو قاطی خوبات کردم دستای خالیمو گرفتی باز نکردی از در خونت طردم خدای من خیلی دوستت دارم... روضه ایی که سخته برای ما وداعه می ره حسین و زینبش چه بی پناهه قافله آواره میشه میون صحرا وقتی تنش بی سر روخاکه قتلگاهه زینب صدا میزد که آی داداش از روی نی مراقب ما باش خنده ی اخنس منو کشته که عمامه ی تو رو داره همراش حسین من حسین من ای وای ... همونا که با اسبا رو تنت دویدن چادر و روسری ماها رو کشیدن حرومیا تا که به خیمه ها رسیدن بخاطر گوشواره گوشا رو دریدن چشم تو روشن ای علمدارم حرمله شد قافله سالارم همسفره شمر و سنان هستم ببین که چی شد آخر کارم ✍ .
مناجات و گریز به امام رضا علیه السلام بتکان سفره و رزق سحرم را برسان نیمه شب روزی چشمان ترم را برسان سفره را جمع نکن تازه من عادت کردم وقت رفتن شده بارِ سفرم را برسان می دهی در رمضان توشهٔ یک ساله من برکتِ کاسبیِ بی ضررم را برسان کمِ من را تو کریمانه زیادش کردی سودِ این سائلی مختصرم را برسان روزهٔ ناقص من را به علی کامل کن جلوی آتش دوزخ سپرم را برسان هر سحر یاد سحرهای نجف افتادم جان زهرا دمِ آخر پدرم را برسان از ازل کار مرا دست حسن جان دادی پس به فریادِ من ارباب کرم را برسان غم ندارم که پناهم ابی عبدالله است فطرس سوخته ام، بال و پرم را برسان دل من تنگ شده کرببلا می خواهد بر مشامم سحری بوی حرم را برسان بارها خانهٔ سلطان خراسان رفتم وقت جان دادن من تاج سرم را برسان وسط حجره غریبانه به خود می‌پیچید ناله می کرد خدایا پسرم را برسان دست و پا می زد و می گفت جوادم بابا با لبت چارهٔ درد جگرم را برسان . صورتم و خاکی و چشمان ترم تار شده در سیاهی نگاهم قمرم را برسان ✍ ‌......... ماه خوب عاشقی دارد به پایان می‌رسد لحظه‌ی تودیع مهماندار و مهمان می‌رسد آسمان چشم‌های عاشقان ابری شده مثل این سی شب، دوباره بوی باران می‌رسد پشت پایش از دو چشمم رودی از خون می‌رود از هراس دوری‌اش دارد به لب جان می‌رسد گوئیا دیروز بود این سفره را انداختند طرفة العینی گذشت و وقت هجران می‌رسد با مجیر و با ابوحمزه چه حالی داشتیم زود دارد افتتاح ما به پایان می‌رسد بی سر و پا آمدم، حالا سراپا ثروتم آری آری بر فقیران لطف سلطان می‌رسد مثل من بی آبرویی را به کویش راه داد این فقط از خُلق نیکوی کریمان می‌رسد آنقَدَر بخشید از خیل گناه آلوده‌گان تا که آوای فغان از بند شیطان می‌رسد تا به قدر ذره‌ای مژگان من نمناک شد دیدم از دریای رحمت، موج غفران می‌رسد تا که گفتم "بالحسین العفو"، دستم را گرفت لطف او بر ما پس از ذکر "حسین جان" می‌رسد هرشب اینجا پا به پای ما، خدا هم روضه خواند ناله‌ی واویلتا از عرش رحمان می‌رسد :: در میان نهری از خون، جان زینب بی سلاح چکمه پوشی سنگ دل با تیغ برّان می‌رسد عطر سیب پیکرش گودال را پُر کرد و بعد بویی از پیراهن یوسف به کنعان می‌رسد :: وعده‌ی ما اربعین، پای پیاده از نجف کربلا! آغوش خود بگشا! که مهمان می‌رسد ✍ .
. این آخرین شبی‌ست که بیدار بوده‌ام چشم انتظار لحظه‌ی دیدار بوده‌ام این آخرین دقایق مهمانی است و من تا صبح، پای صحبت دلدار بوده‌ام شکرخدا که سی شب اگر خواب مانده‌ام وقت نماز صبح خبردار بوده‌ام سی روز گوش من به اذان بود و نام تو سی مغرب از اهالی افطار بوده‌ام یک سال من اسیر دل خویش بودم و یک ماه را به دوست بدهکار بوده‌ام بر من گذشت یک رمضان دگر! بگو آیا پسند چشم تو اینبار بوده‌ام؟! ای ماه! یک نظر کن و شرمنده کن مرا شرمنده‌ی نگاه تو بسیار بوده‌ام... ✍ .................. ماه خوب عاشقی دارد به پایان می‌رسد لحظه‌ی تودیع مهماندار و مهمان می‌رسد آسمان چشم‌های عاشقان ابری شده مثل این سی شب، دوباره بوی باران می‌رسد پشت پایش از دو چشمم رودی از خون می‌رود از هراس دوری‌اش دارد به لب جان می‌رسد گوئیا دیروز بود این سفره را انداختند طرفة العینی گذشت و وقت هجران می‌رسد با مجیر و با ابوحمزه چه حالی داشتیم زود دارد افتتاح ما به پایان می‌رسد بی سر و پا آمدم، حالا سراپا ثروتم آری آری بر فقیران لطف سلطان می‌رسد مثل من بی آبرویی را به کویش راه داد این فقط از خُلق نیکوی کریمان می‌رسد آنقَدَر بخشید از خیل گناه آلوده‌گان تا که آوای فغان از بند شیطان می‌رسد تا به قدر ذره‌ای مژگان من نمناک شد دیدم از دریای رحمت، موج غفران می‌رسد تا که گفتم "بالحسین العفو"، دستم را گرفت لطف او بر ما پس از ذکر "حسین جان" می‌رسد هرشب اینجا پا به پای ما، خدا هم روضه خواند ناله‌ی واویلتا از عرش رحمان می‌رسد :: در میان نهری از خون، جان زینب بی سلاح چکمه پوشی سنگ دل با تیغ برّان می‌رسد عطر سیب پیکرش گودال را پُر کرد و بعد بویی از پیراهن یوسف به کنعان می‌رسد :: وعده‌ی ما اربعین، پای پیاده از نجف کربلا! آغوش خود بگشا! که مهمان می‌رسد .
Mohjat.NetShab 29 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 5.28M
شب آخر ماه رمضان 1403 آمد ندا که وقت اقامت تمام شد چشمی بهم زدیم و ضیافت تمام شد یار دلم دعای ابوحمزه الوداع صد حیف انس ما به چه سرعت تمام شد کم میکنیم زحمت خود را و میرویم ای میزبان ببخش اذیت تمام شد مانند ابرهای بهاری دلم پر است ماه نجات و بخشش و رحمت تمام شد ای وایِ من اگر دوباره شوم تحبس الدعا باید چه کار کرد ماه اجابت تمام شد هر شب به یاد صحن نجف مست میشدیم شبهای دلنشین زیارت تمام شد گفتند نماز و روزه و حجم فقط علیست گفتند با علیست که دِینت تمام شد او یکه جانشین بلافصل مصطفاست روز غدیر بر همه حجت تمام شد هنگام مرگ کاش بگویند در برم دلتنگی اش به وصل شهادت امام شد وقت وداع آمد و زینب به یار گفت ایام زود طی شد و فرصت تمام شد بوسه به حنجرت زدم و گریه ام گرفت پنجاه و شش بهار چه راحت تمام شد ✍ بانگی رسید وقت اقامت تمام شد .
Mohjat.NetShab 29 Ramazan 1403 Bazri [Mohjat_Net].mp3
زمان: حجم: 4.24M
تا داشت باز میشد باب رفاقت ما گفتند سفره جمع است کم بود فرصت ما امشب شب وداع است گریه زیاد داریم ساقی جوابمان کرد تا گشت نوبت ما چشمی بهم زدیم و سی شب ز دستمان رفت بدبخت کرده ما را کفران نعمت ما دیگر کجا بیاییم با تو سخن بگوییم دیدی که شام غم شد شبهای رحمت ما از این به بعد ما را در خانه ات نگهدار ما با تو خوبِ خوبیم اینجاست جنت ما فعلا خدانگهدار دیدار ما محرم در روضه ی رقیه در بین هیئت ما وداع با شب آخر ماه رمضان 1403 .
Mohjat.NetShab 29 Ramazan 1403 Karimi [Mohjat_Net] (3).mp3
زمان: حجم: 2.54M
شب آخر ماه رمضان 1403 خدانگهدار ماه خدا خدانگهدار اشک و دعا خدانگهدار ای روضه ها الهی العفو یاربنا دو دیده ی ما گریان شده دگر زمان هجران شده نما حلالم ای میزبان به تو جفا از مهمان شده الهی العفو یاربنا مرا بغل کن ای مهربان پرم بده تا هفت آسمان تو لااقل از من دل نکن دلم گرفته از این و آن الهی العفو یاربنا به دست زهراست پرونده ام علی امیر و من بنده ام شبیه طفلی بی آبرو ز روی مادر شرمنده ام الهی العفو یاربنا به سفره دارم نان حسین مرا مرانم جان حسین تمام ما را با هم نما در عرفه مهمان حسین غریب مادر جانم حسین خدانگهدار ای همسفر برو ز خیمه آهسته تر یک زن تنها با یک سپاه بگو چه خاکی ریزم به سر غریب مادر جانم حسین ببوسم آرام زیر گلو چه بر سر تو آید بگو خدا کند گر بی سر شدی نگردی عریان با آبرو 🔹 🔸 .
Mohjat.NetEid Fetr 1403 Taheri [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان: حجم: 3.81M
خبر رسید که عید سعید می آید بیا که در دل ما با تو عید می آید بدون تو رمضان رفت با چه رویی باز بدون روی تو ماهی جدید می آید از این حسینیه تا آسمان صدای دلی که در هوای تو سی شب تپید می آید مرور میکنم این سالنامه را پس کی زمان وصل تو در سررسید می آید نگفتی انچه که میخواستی شدم یا نه نگاه کن به نظر که بعید می آید شب زیارتیِ کربلاست دارد باز شمیم تربت شاه شهید می آید هلال ماه دمید است و بر لبم نامِ کسی که از غم مولا خمید می آید چگونه ضربه به در خورده است که عمریست به سمت پهلوی مادر شدید می آید صدای گریه ی زهرا نمیرسید از بس صدای خنده ی مردی پلید می آید نه عید فطر نه قربان نه جمعه و نه غدیر چو منتقم برسد روز عید می آید عید فطر؛ وداع با رمضان عید فطر 1403 .