eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
435 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. به خاک تربتت بابا نهادم تا سر خود را شنیدم نالۀ جانسوز زهرا مادر خود را نگه بر دیدۀ گریان مادر کردم و دیدم که می شوید زاشک دیده زخم شوهر خود را امامی مهربان بودی که کردی در شب قتلت به آب و دانۀ مرغان سفارش دختر خود را به یاد غربت مادر فتادم پای تابوتت چو دیدم گریه های بی صدای خواهر خود را ملاقات خدا رفتن عذار لاله گون خواهد از آن شستی به خون، در سجده روی انور خود را زتو پوشید دائم روی سیلی خورده را مادر تو هم امشب نشان او مده زخم سر خود را به گلزار جنان محسن در آغوشت چو بنشیند ببوس از جانب من روی تنها یاور خود را تو پیشانی سپر کردی به شمشیر عدو، من هم نهم با کام عطشان زیر خنجر حنجر خود را بود در خاطرم زخم جبینت خاصه آن ساعت که گیرم در بغل نعش علّی اکبر خود را یتیمان بر تو آوردند شیر و یاد من آمد که باید پیش تیر از شیر گیرم اصغر خود را زبان طبع (میثم) را به محفل ها دُر افشان کن که ریزد بر قدوم خاندانت گوهر خود را @emame3vom .👇
. گل باغ ولایی تو عزیز مصطفایی تو امیدخلق این عالم علی موسی الرضایی تو رضا جانم رضا جانم(۲) تو هستی کعبه ی دلها تو هستی گوهر یکتا گلی از گلشن طاها زنسل حضرت زهرا رضا جانم رضا جانم(۲) رضا ،فاطمه مرآتی رضا روح عباداتی برای شیعه ی مولا دوعالم باب حاجاتی رضا جانم رضا جانم(۲) ولایت اعتبار ما مدال افتخار ما بود درسینه مهرتو ز لطف کردگارما رضا جانم رضا جانم(۲) غریب الغربایی تو معین الضعفایی تو چه این دنیا چه درمحشر همه امید مایی تو رضا جانم رضا جانم(۲) تو هستی هشتمین نور ولایت یا رضا جانم شدم با یک نگاه تو هدایت یا رضا جانم رضا جانم رضا جانم(۲) در این دنیا گل زهرا تویی یار و حبیب من منم بیمار عشق تو تویی تنها طبیب من رضا جانم رضا جانم(۲) همه عالم فدای تو به دل دارم ولای تو بود جنت برای من حریم با صفای تو رضا جانم رضا جانم(۲) تو هستی پاره ی قلب. محمد یا رضاجانم بود هدیه ولای تو ز سرمد یا رضا جانم رضا جانم رضا جانم(۲) از این نامردمان دون زبس زخم زبان خوردی میان دوستان مولا چنان آلاله پژمردی رضا جانم رضا جانم(۲) شرار زهر کین مولا شرر زد جسم و جانت را زظلم وکینه ی مامون بسوزاند استخوانت را رضا جانم رضا جانم(۲) رضا جان از شرار زهر میان حجره جان دادی به یاد جد مظلومت حسین و زینب افتادی رضا جانم رضا جانم(۲) میان حجره ات یاد جواد دل غمین بودی چو بابای غریب خود شهید راه دین بودی رضا جانم رضا جانم(۲) درون حجره کم گشته دگر صبر و قرار تو جواد ابن الرضای تو بیامد در کنار تو رضا جانم رضا جانم(۲) دم آخر گل زهرا تو بودی دیده ی گریان جواد آمد ز راه و تو در آغوشش سپردی جان رضا جانم رضا جانم(۲) شده تشییع جسم تو به روی شانه ی یاران تن پاک تو یا مولا خراسان گشت گلباران رضا جانم رضا جانم(۲) https://eitaa.com/yaghubianreza/2291
. بیا غساله در ویران بشوی این پیکر بی جان ولی آهسته آهسته سه ساله نو گل پژمان بود طفل شه عطشان که شد راحت از این دوران بشویش کنج این ویران ولی آهسته آهسته در اینجا بلبلی خسته پرش از جور بشکسته روانش از بدن جسته بیا غساله در ویران ولی آهسته آهسته پدر بوده برش دیشب که جانش آمده بر لب ولی آهسته آهسته رقیه مرق خوش الحان چو بلبل کنج این زندان نثار گل نموده جان بگردش عمه ها گریان ولی آهسته آهسته بیا غساله در ویران بشوی این پیکر بی جان ولی آهسته آهسته 👇
‍ . خدا حافظ گلِ بیمار رسیده آخرِ دیدار رُخت نیلی از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار تو بودی مونسِ جانم، طبیبِ دردِ پنهانم چگونه سر کنم بی تو، بگو ای روح و ریحانم تو رفتی از کنارِ من، ز هجرِ تو پریشانم ز بعدِ رفتنت دیگر، خزان شد باغ و بستانم بمیرم من ز داغِ تو، ز دردِ اشتیاقِ تو به مثلِ شمع می سوزم، من امشب از فراقِ تو بگو جانم کجا گیرم، نشانی یا سراغِ تو کجا بویم گلِ عشقم، شمیمِ عطرِ باغِ تو خدا حافظ گل بیمار، رسیده آخرِ دیدار رُخت نیلی از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار چه شبهایی کنارِ هم، به سجاده سحر کردیم بگو ما چه دعاهایی، به حالِ همدگر کردیم چه عاشقانه و شیرین، به روی هم نظر کردیم بگفتیم از ملامت ها، به قلبِ هم سفر کردیم ز بعدِ هجرت ای زهرا، بساطِ روزگار این است تمامِ حال و روز من، به مثلِ شامِ غمگین است مرا از خاطراتِ تو، همان بازویِ خونین است چگونه سر کنم عمرم، نفس در سینه سنگین است خدا حافظ گل بیمار، رسیده آخرِ دیدار رُخت نیلی از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار ندانم آخر ای جانم ،در این عالم چه حکمت بود تمامِ زندگیِ تو، فقط درد و ملامت بود کتابِ خاطراتِ تو، سراسر رنج و زحمت بود بگو ای مونسِ جانم، تو را کی وقت راحت بود؟ کمی آهسته آهسته، دلت رنج و تنت خسته تمامِ غصه ی عالم، دل و جان تو بنشسته خدایا همسرم حالا، چرا رخت از جهان بسته دلِ غمدیده ی ما را، که از این غصّه بشکسته خدا حافظ گل بیمار، رسیده آخرِ دیدار رُخت نیلی از آن سیلی، تنت زخمِ در و دیوار چه روزها و چه شبهایی، کنارِ بسترت بودم غریب و بیکس و تنها، فقط من یاورت بودم از آن ساعت بگو جانم، وداعِ آخرت بودم تو چشم از این جهان بستی و من بالا سرت بودم خداحافظ گلِ بیمار، خداحافظ گلِ بی خار حسینت آمده بهرِ واعِ آخرین دیدار 👇
. گلی از گلشن عترت ولی ام البنینی تو صفای خانه ی مولا امیرالمومنینی تو واویلا آه و واویلا(۴) پس از زهرا گل حیدر شدی بر مرتضی همسر خودت گفتی که من هستم کنیز خانه ی حیدر واویلا آه و واویلا ز الطاف خداوندی شدی بر مرتضی یاور تو گشتی بعد زهرایش برای زینبین مادر واویلا آه و واویلا برای نوگلان یاس همیشه بوده ای حساس به پاس این همه خوبی خدا داده به تو عباس واویلا آه و واویلا زسوز داغ تو گشته مدینه کربلا امشب از این ماتم همه عالم شده ماتم سرا امشب واویلا آه و واویلا شب داغ تو مولاتی به یاد کربلا هستم بسوزم زآن مصیبت ها دوباره در عزا هستم واویلا آه و واویلا اگرچه چهار فرزندت شهید راه دین گشتند برای شیعه ی حیدر همه حبل المتین گشتند واویلا آه و واویلا گل حیدر همه عمرت تو غرق شور و شین بودی تمام روز و شب یاد غریبی حسین بودی واویلا آه و واویلا شنیدی که به دشت خون علی صد پاره پیکر شد ندیدی که زتیرکین بریده حلق اصغر شد واویلا آه و واویلا شنیدی که فدایی شد تمام هست عباست ندیدی از ره کینه جدا شد دست عباست واویلا آه و واویلا شنیدی که میان خون حسینت دست و پا می زد ندیدی لحظه ی آخر که مادر را صدا می‌زد واویلا آه و واویلا شنیدی که حسین تو میان خاک و خون افتاد ندیدی در کنار آب حسینت تشنه لب جان داد واویلا آه و واویلا شنیدی که زظلم وکین زدند آتش به هر خیمه ندیدی راس سالار شهیدان را روی نیزه واویلا آه و واویلا شنیدی کربلا دشمن به زخم اونمک میزد ندیدی بین آن گودال رقیه را کتک میزد واویلا آه و واویلا شنیدی کربلا گشته همه رخساره هانیلی ندیدی ناله و آه و شرار ضربه ی سیلی واویلا آه و واویلا https://eitaa.com/yaghubianreza/4824 .
. . به خواب غفلت خویشم!  زهم پاشیده سامانم من بیچاره یک عمرست  اسیر این زمستانم به سمت این و آن بردم نگاهم را ولی افسوس تورا دیگر نمیبینم! چه سنگین است تاوانم! خجالت میکشم اقا بگویم شیعه ات هستم اگر اذن شما باشد بگویم از محبانم برایم گریه ها کردی! ولی من فکر خود بودم! پرشانم شدی العفو   نفهمیدم! پشیمانم! من آلوده را آخر چرا تحویل میگیری؟! چه دیدی از من آخر که  خودم حتی نمیدانم؟! علی این روزها دیگر به خانه دیر می آید ز تنهاییش میسوزم   ز حیرانیش حیرانم گمانم نیمه شب زهرا  صداکردست حیدر را که ای یار غریب من  حلالم کن! نمی مانم! ۲ اباصالح اباصالح ۳ 👇
. به خاک تربتت بابا نهادم تا سر خود را شنیدم نالۀ جانسوز زهرا مادر خود را نظر بر دیدۀ گریان مادر کردم و دیدم که می شوید به اشک دیده زخم شوهر خود را امامی مهربان بودی که کردی در شب قتلت به آب و دانۀ مرغان سفارش دختر خود را به یاد غربت مادر فتادم پای تابوتت چو دیدم گریه های بی صدای خواهر خود را ملاقات خدا رفتن عذار لاله گون خواهد از آن شستی به خون، در سجده روی انور خود را ز تو پوشید دائم روی سیلی خورده را مادر تو هم امشب نشان او مده زخم سر خود را به گلزار جنان محسن در آغوشت چو بنشیند ببوس از جانب من روی تنها یاور خود را تو پیشانی سپر کردی به شمشیر عدو، من هم نهم با کام عطشان زیر خنجر حنجر خود را بود در خاطرم زخم جبینت خاصه آن ساعت که گیرم در بغل نعش علیّ اکبر خود را غذای آخر تو شیر بود و یاد من آمد که باید پیش تیر از شیر گیرم اصغر خود را زبان طبع (میثم) را به محفل ها دُر افشان کن که ریزد بر قدوم خاندانت گوهر خود را .
. نفس تا یار من باشد ، نکوبم دربِ دیگر را چه غم دارد کسی چون من که دارد حُبّ حیدر را خدا را شاکرم هر دم ، تَولّای علی دارم ندارم من نشان از شاهِ برحق غیر صفدر را نگردد هیچ کس را آتش دوزخ بر او کاری کَشند سُرمه به چشم خود چو خاک پای قنبر را به یک شب در چهل منزل ، اگر مولا شود حاضر ویا با دست خود از جا کنَد دَربی زِ خیبر را... چه شکّی شیعه اش دارد چو بشناسد ولیّ خود شفاعت آرزو دارد چو من ، فردای محشر را نه توهینی به کس دارم ، نه لعنت میفرستم من کلاه خویش قاضی کن ، که دارد حقّ منبر را دو شاهد میشود برهان ، برای ادّعاهایت هزاران شخص بیعت کرد و منکر گشت محضر را !! یقینن بی تَولّایش وضویت هم بُوَد باطل مگر در خوابِ خود بینی ، بهشت و حوض کوثر را مرا همراه با شیرش ، صفای مرتضی داده برای شکر این نعمت ، ببوسم دست مادر را 🔸شاعر: ___________ 🔹 .
. نوحه لری شهادت ع شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) -------------------------------- برآر زینب بمیره ،تونه ایجور نوینه(2) ------------------------------- سرت رته وری نیزه تنت دی خاک ای صحرا شنیدم خوم صدا دایه صدای حضرت زهرا صدا می زد روله روله تونه کشتن لوعطشون وری نیزه تو ای خونی زِ آ یه آ یه ی قرون ------------------------- ز داغ اکورت زارم چنی ابری که ایوارم مِ جز تو ای برآر جونم کسی نِ جز خدا نارم رفیق روز و شو رَتِی زِِ پیش خورت زینب سی توشیون کنم ایسه کنم سی ماتم تو تب ------------------------ یتیمی و اَسیری بی نصیبِ دُختِرِ حیدر سکینه می زنه ایسه دمی دِ سینه و دِ سر علی روله علی لای لای بَخُفت گهوارته خالی سَرِتِه هیشتی وِ خاک رباب اِفتاد وچه حالی ----------------------- برآر زینب بمیره ، تونه ایجور تونه(2) -- ------ ------------- .
. / به روی دامن افشانم گلاب دیده خود را مگر جویم گل در خاک و خون غلتیده خود را اگر بشناختم مشکل تو را در قتلگه دانم تو هم مشکل شناسی خواهر غمدیده خود را به یاد حنجر خشکیده ات آبی ننوشیدم مگر از اشک تر کردم لب خشکیده خود را تو می دانستی از هجر رُخت جان بر لبم آید که با من همسفر کردی سر بُبریده خود را به روی نیزه دیدم تا که سر گردانی ات را من زدم بر چوبه ی محمل سر شوریده خود را شوم تا سایبان تربتت ای آفتاب دین ز ره آورده ام قد کمان گردیده خود را ز داغش لاله های اشک «یاسر» چیدم از دیده نثارش می کنم این لاله های چیده خود را ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. فلک امشب نشان داده ست روی دیگر خود را که پس می گیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را محمد آخرین برگ نبوت بود از این دفتر خدا می بندد از این لحظه دیگر دفتر خود را فلک می ریزد امشب بر سر خود خاک عالم را ملک بر اشک چشمش می کشد بال و پر خود را یکی اناالیه راجعون روی لبش جاری ست یکی با گریه می گیرد سر زانو سر خود را تمام عمر رو به قبله بود و حال می خواهد بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را بزرگان گرد او هستند و می چرخد سرش سمتی که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را علی ماند و فلانی با فلانی رفت، پیغمبر به دوش این و آن نگذاشت حتی پیکر خود را محمد حسین ملکیان https://eitaa.com/emame3vom/51530 واویلا آه و واویلا ۲ .
. غريب و خسته و تنها كنار خانه بنشستم مدينه گريه كن با من كه زهرا رفته از دستم واويلا اه واويلا، شدم من يكه و تنها غریب و بی کس و تنها نگار من شده نیلی مدینه گریه کن با من که زهرا می‌خورد سیلی واويلا اه واويلا، شدم من يكه و تنها بنال از داغ ان بلبل كه پرپر در قفس ميزد بجرم يا على گفتن به پشت در نفس ميزد واويلا اه واويلا، شدم من يكه و تنها غريبى مرا مردم همه با چشم خود ديدند ميان شعله آتش گلم را با لگد چيدند واويلا اه واويلا، شدم من يكه و تنها بود هر شب همى نفرين به لب در دشت و صحرايم الهى بشكند دستى كه سيلى زد به زهرايم واويلا اه واويلا، شدم من يكه و تنها گلاب از ديده جارى بر سر سجاده كن زينب براى مادرت زهرا كفن آماده كن زينب واويلا اه واويلا، شدم من يكه و تنها صداي ناله اورا زپشت درشنيدم من خدا داند که از زينب خجالت مي کشيدم من واويلا اه واويلا، شدم من يكه و تنها . (س) بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته به جسم اطهر زهرا، ولی آهسته آهسته... همه خواب و علی بیدار،سرش بنهاده بر دیوار بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته حسن ای نورچشمانم! حسین ای راحت جانم! بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب بخوان او را به تاب و تب،ولی آهسته آهسته روم شب‌ها سراغ او، به قبر بی‌چراغ او کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته. .................... ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش  بریز آب روان رویش، ولی آهسته آهسته بود خون جاری ای اسما هنوز از سینه زهرا بنالم زین مصیبتها ولی آهسته آهسته بریز آب روان اسما،  ولی آهسته آهسته  به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته  همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار  بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته  حسن ای نورچشمانم حسین ای راحت جانم  بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته  بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب  بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته  بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته  بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته  به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته  ولی آهسته آهسته  همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار  بگرید با دل خونبار، ولی آهسته آهسته روم شبها سراغ او به قبر بی چراغ او  کنم زاری ز داغ او ولی آهسته آهسته روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او  کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته ............. غریبونه کبوترها میان خانه بنشستند مدینه گریه کن با من که زهرا رفته از دستم 👇