eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
802 عکس
193 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
فضای آموزشی حوزه تقریباً هیچ مواجه ای برای پژوهشگران با علوم انسانی ایجاد نمیکنه. اکثر اساتید رویکرد فلسفی متناسب برای مواجه و تحلیل موضوعات اجتماعی رو دارا نیستن و حتی اساتیدی که رویکرد فلسفی دارن نتونستن فلسفه رو امتداد اجتماعی بدن‌. این مسئله باعث شده طلبه هایی که توی این نظام آموزشی درس میخونن در کل این سیر علمی و آموزشی بر اساس نیاز اجتماعی امروز درس نخونن و عملا بعد از مدتی حس سرخوردگی بهشون دست میده. متون موجود در حوزه ظرفیت بسیار زیادی برای استفاده و تحول در حوزه علوم انسانی داره و این نهاد همچنان غنی ترین منبع ایرانی اسلامی برای تحول فرهنگی ایران هست اما رویکرد غلط موجود در نظام آموزشی و نبود انگیزه برای تحول توی این زمینه باعث شده حوزه علمیه نسبت به تحول اجتماعی حرف برای گفتن نداشته باشه... اگرم کسی این بین برنامه و رویکردی برای علوم انسانی مطرح میکنه صرفا یک برنامه شخصی هست و از ساختار آموزشی نمیشه چنین انتظاری داشت‌. ___ _ 💠 @ensani_islami
به پوستر و لباس ارزشی درست کردن نمیشود کار فرهنگی گفت کار فرهنگی را درست لخت کنیم و بفهمیم یعنی چه. کار فرهنگی، آن چیزی نیست که لباس فرهنگی دارد. لباس فرهنگی، یعنی نوشته و کاغذ و قلم و امثال اینها. این، فرهنگ میشود؛ اما کار فرهنگی نیست. کار فرهنگی، یعنی روح فرهنگی در آن باشد، یک حرکت فرهنگی باشد، رشد بدهد و فعل و انفعال را در ذهن و مغز و جان و عواطف انسان به وجود آورد. اگر شما مدرسه درست کردید، ولی این مدرسه در روح کودکی که هدف و آماج کار تبلیغی شماست، اثر مثبت نگذاشت، این کار چیست؟ میتوانید ادعا کنید که کار فرهنگی است؟ نه، این، ضد کار فرهنگی است. میخواهم حساسیت قضیه را توجه بکنید. ۱۳۶۹/۱۰/۲۳ ___ _ @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
🔹 اسلام چه موقعيت اجتماعى به زن داده؟ ◾ چنان كه اشاره كرديم، وقتى كه خورشيد اسلام از افق نيلگون اين جهان سر زد و با فروغ درخشان خود جهان و جهانيان را روشنايى داد، دنيا به دو دسته متمايز منقسم بود: يك دسته متمدن، مانند امپراتورى بزرگ روم و شاهنشاهى ايران و ملل ديگر مانند مصر و حبشه و هند و چين، و در ميان اين ملل زن حكم اسير داشت؛ يعنى انسانى كه آزادى اراده و عمل نداشت و از مزاياى عمومى اجتماع به‌كلى محروم بود، ارث نمى‌برد، عملش احترام نداشت، در امور خوراك و پوشاك و مسكن و ازدواج و طلاق‌ و اقسام معاشرت و تصرف در اموال و غيرآنها هيچ‌گونه آزادى و استقلالى نداشته و هر نفسى را كه مى‌كشيد يا قدمى را از قدم برمى‌داشت با تصويب و اذن مرد مى‌بايست انجام دهد و اگر مورد تعدى قرار مى‌گرفت، اقامه دعوى و شكايت او را مردان مى‌بايست بكنند و اعتنايى به دعوى و شهادت و سخن وى نبود. و دسته ديگر، ملل و اقوام عقب مانده مانند اهالى آفريقا و سكنه گوشه و كنار معموره بود و زن در ميان اين اقوام و قبايل اصلًا انسان محسوب نمى‌شد بلكه طفيلى جامعه به شمار رفته و در صف حيوانات و استخدام و استثمار شده قرارداشت. بار مى‌كشيد و صيد مى‌كرد و خدمت مردان و تربيت بچگان و پرستارى مريض‌ها مى‌نمود و آتش شهوت شوهران يا كسانى را كه آنها مى‌خواستند، خاموش مى‌كرد و گاهى در قحطى يا مهمانى‌هاى با شكوه با گوشت وى تغذيه مى‌شد. اين بود اوضاع عمومى جهان آن روز كه محيط عمومى ظهور اسلام بود و محيط خصوصى آن كه جزيرةالعرب بود. به واسطه اين‌كه نوع اهالى آن سامان باديه‌نشين بودند و در عين حال از خارج با ملل معظمه روم و ايران و حبشه و مصر محصور بودند و از داخل با يهود يثرب و اطراف آن و نصاراى يمن و عراق محشور بودند و معظم‌شان دين وثنيت را داشتند، رسوم زندگيشان از مجموع رسومات و مقررات اين ملت‌ها تركيب يافته و بر اثر كسرو انكسار، طريقه‌اى شده‌بود كه از همه طريقه‌ها نمونه‌هايى داشت. به همان ترتيب روم و ايران و ملل ديگر زن را از عامه حقوق محروم قرارداده و هميشه تحت سرپرستى مطلق‌العنان مرد نگاه داشته و هيچ‌گونه احترام اجتماعى برايش قائل نبودند. گذشته از اينكه بر اثر اخلاق بدويّت اساساً زن را مايه عار مى‌دانسته و از دختر نفرت داشته و بدشان مى‌آمد و حتى قبيله بنى‌تميم دخترها را زنده در گور مى‌كردند، چنان كه قرآن كريم بالخصوص به اين دو موضوع متعرض شده: {«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‌ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ* يَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى‌ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ» «1». و{«وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ* بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» «2». در چنين محيطى كه توصيف شد، اسلام زن را جزء حقيقى و عضو كامل جامعه انسانيت قرارداده و از اسارت بيرون آورده و آزادى اراده و عمل به وى بخشيد. زن مانند مرد در ثروتى كه طبقه گذشته به ارث مى‌گذارند شركت دارد و از پدر و برادر و عمو و خالو و ساير خويشاوندان و همسر ارث مى‌برد و هر كار مشروع و زندگى معروف را براى خود انتخاب كند آزاد است و عمل وى احترام اجتماعى داشته و باارزش مى‌باشد، حقوق خود را مى‌تواند مطالبه كرده و به مراجع صالحه مستقيماً مراجعه كند و در صورت تعدى، اقامه دعوى نمايد و شهادت اقامه كند و در همه اين مراحل كه كليات زندگى زن به آنها تأمين كامل مى‌شود، مرد هيچ‌گونه ولايت و قيمومت و تحكمى نسبت به زن ندارد. {بررسي هاي اسلامي، ج‌1، ص: 284} _ _____ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
اشتباه فیلسوف بهتر از اشتباه نکردن عامی است... فرق است ميان اشتباه كردن يك فيلسوف و حتى اشتباه نكردن يك عامى؛ يعنى اشتباه كردن يك فيلسوف بر اشتباه نكردن يك عامى ترجيح دارد تا چه رسد بر اشتباه كردن يك عامى، چرا؟ زيرا يك فيلسوف در تلاش است كه خود را به قلّهاى برساند، از يك راه پر پيچ و خم كوهستانى- كه راه شوسهاى نيست- مىخواهد به تنهايى بالا برود (در حالى كه گاهى جهتها برايش نامشخص مىشود) بلكه خودش را به قلّه برساند. آدم قهرمان از اين پيچ به آن پيچ و از اين دره به آن دره مىرود و بر سر صد دوراهى قرار مىگيرد، به خوبى مىفهمد كه از كدام طرف بايد برود، ولى به صد و يكمى كه مىرسد راه را گم میكند؛ يكدفعه به يك لغزشگاه بزرگ مىرسد، زير پايش را نگاه مىكند مىبيند هزار متر تا درّه فاصله است، پايش را به زمين مىگذارد، همان جا معلّق مىشود و سقوط مىكند. اين فرد اشتباه كرد و به مقصد نرسيد. اما آن آقاى ضدّ قهرمان آن كسى كه وقتى چشمش به كوه مىافتد فكر رفتنش را هم نمىكند، در دامنه كوه مىايستد و فقط تماشا مىكند، او سالم مانده است. حال آيا اين كه سالم مانده برترى دارد بر آنكه اشتباه كرد و افتاد؟ نه، او به اين دليل سالم مانده كه پايش را آنجا نگذاشته است؛ يكى از آن دهها نكتهاى را كه او كشف كرده اين كشف نكرده است. آن بيچاره صد جاده مجهول را كشف كرد، يك جا هم اشتباه كرده و به خاطر اشتباهى كه كرده سقوط كرده و مرده است. اشتباه كردن او، سقوط و مرگ او، بر نمردن اين فضيلت دارد، چون اين فرد قدمى بر نداشته است. لهذا اشتباه امثال كانت و هگل هم ارزش دارد چرا كه اينها پيچ و خمها را تا مقدار زيادى رفتهاند، ولى اين آقايان اصلا نرفتهاند و نمىدانند پيچ و خم راه چيست و كجاست، [مىگويند] تبديل كمّيت به كيفيت شد [و خيال مىكنند] قضيه را حل كردهاند! مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج13، ص: 410 _ ____ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
🔹 تا به مردم حق انتخاب اشتباه ندهید آنها رشد نخواهند کرد. مثلا انتخابی مانند انتخاب وکیل مجلس می‌خواهد صورت بگیرد. ممکن است شما که در فوق این جمعیت قرار گرفته‌اید حسن نیت هم داشته باشید و واقعا تشخیص شما این باشد که خوب است این ملت فلان فرد را انتخاب کند، و فرض می‌کنیم واقعا هم آن فرد شایسته‌تر است. اما اگر شما بخواهید این را به مردم تحمیل کنید و بگویید شما نمی‌فهمید و باید حتما فلان شخص را انتخاب کنید، اینها تا دامنه قیامت مردمی نخواهند شد که این رشد اجتماعی را پیدا کنند. باید آزادشان گذاشت تا فکر کنند، تلاش کنند، آن که می‌خواهد وکیل شود تبلیغات کند، آن کسی هم که می‌خواهد انتخاب کند مدتی مردّد باشد که او را انتخاب کنم یا دیگری را، او فلان خوبی را دارد، دیگری فلان بدی را دارد. یک دفعه انتخاب کند، به اشتباه خودش پی ببرد، باز دفعه دوم و سوم تا تجربیاتش کامل شود و بعد آن ملت به صورت ملتی‏ در‌بیاید که رشد اجتماعی دارد. والّا اگر به بهانه این که این ملت رشد ندارد و باید به او تحمیل کرد، آزادی را برای همیشه از او بگیرند، این ملت تا ابد غیر رشید باقی می‌ماند. رشدش به این است که آزادش بگذاریم ولو در آن آزادی ابتدا اشتباه هم بکند. صد بار هم اگر اشتباه کند باز باید آزاد باشد ... _ استاد مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، ص317 ______ ____ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
♦️ در اسلام مقررات ثابت را نمیشود همه پرسی کرد و مبتنی بر دموکراسی قرار داد. ◾ چنان كه در كلمات عده‌اى نويسنده اهل بحث ديده مى‌شود، روش اسلامى نه روش دموكراسى است و نه روش كمونيستى است و در دو قسم از مقررات خود با روش‌هاى اجتماعى و سوسياليستى فوق، تفاوت فاحشى دارد، زيرا در مقررات ثابت اسلام واضع قوانين ثابت اسلام خداست (عزّ اسمه) و مقررات ثابته ساير روش‌هاى اجتماعى مولود افكار جماعت و وضع شده ملت مى‌باشد و هم‌چنين در مقررات قابل تغيير در روش‌هاى ديگر پايه اصلى اراده و خواست اكثريت افراد ملت است و هميشه آزادى و به عبارت ديگر شعور و اراده اقليّت (نصف افراد منهاى واحد) فداى خواست و پسند اكثريت ملت (نصف افراد به علاوه واحد) مى‌باشد خواه خواسته‌شان حق بوده باشد يا نه، ولى مقررات قابل تغيير در جامعه اسلامى با اين‌كه نتيجه شوراى مردم مى‌باشد، پايه اصلى آنها حق است نه خواست اكثريت و روى واقع‌بينى بايد استوار باشد نه روى اميال و عواطف. ◾ در جامعه اسلامى بايد حق و صلاح واقعى اسلام و مسلمين اجرا شود، خواه مطابق با اكثريت بوده باشد و خواه نه، البته در جامعه علم و تقوا كه اسلام تربيت مى‌كند هرگز اكثريت، خواسته‌هاى هوس‌آميز خود را به حق و حقيقت ترجيح نخواهد داد. کتاب بررسی های اسلامی، ج۱، ص ۱۶۶ _ ______ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
شاید بتونم بگم سوزناک ترین حرفی که از رهبرمون تا به حال خوندم این عبارت باشه که میگن: ✅ "در این سخنرانی های ما هم گاهی حرف های خوبی در گوشه کنار هست؛ منتها غالبا دقت نمیشود و همین طور ناپدید میگردد!" و مردم ما هنوز بعد از چهل سال از معنی ولی فقیه یا یک دیکتاتور را تصور دارند یا نهایت یک مرجع دینی سیاسی .... __ __ 💠 @ensani_islami |زندگی برای علوم انسانی
♦️ به طلاب و فضلا پیشنهاد میکنم بر مردم خودسازی را تحمیل نکنید. ◾به طلاب و فضلای حوزه هم به دنبال این بحث یک پیشنهاد دارم و آن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را برمبنای معیارهای اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. آگاهی بدهید، زمینه سازی کنید برای رشد اسلام ، ولی بر مردم هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است، می خواهد خودسازی داشته باشد،خودش، خودش را بسازد، اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید، که اگر تحمیل کردید آنها علیه این تحمیل تان طغیان خواهند کرد. ◾انسان عاشق آزادی است ، می خواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد،”اما شاکرا واما کفورا”؛ آنقدرتحمیل راه و عقیده بر انسان ها نامطلوب است که خدا به پیامبر اکرمش خطاب می کند. (پیغمبر اصرار داشت، پافشاری می کرد، زحمت می کشید، خودش را به رنج وتعب می انداخت که مردم را به راه خدا بیاورد) که ای پیغمبر کار تو هم حد دارد. (افی انت تکره الناس حتی یکونوا مومنین ) تو می خواهی مردم را وادار کنی، مجبور کنی که آنها مومن باشند؟ اینکه راه پیغمبر نیست.توصیه من به طلاب عزیز وبه فضلای ارجمند این است که منادی حق باشید، دعوت کننده به حق باشید، آمر به معروف و ناهی از منکر با رعایت تمام معیارهای اسلامی اش باشید، اما مجبور کننده مردم در راه اسلام نباشید، چون آن مسلمانی ارزش دارد که از درون انسان ها و عشق انسان ها بجوشد و بشکفد. ندیدید مردم ما در این دوران پر ارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشی وچه خود شکوفائی نشان دادند؟ ◾بزرگ ترین اصل بعد از پیروزی یک انقلاب چیست؟ تداوم همان انقلاب است ،همین طور که مردم ما با آزادی به راه اسلام آمدند و رهبری عالی اسلامی ما را آزادانه پذیرفتند، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا وراه اسلام، راه حق وراه خیر و صفا و راه صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند، این است سفارشم به طلاب وفضلای عزیز.» 📚 منبع: روزنامه‌ی اطلاعات، پنجشنبه، ۱۵/۱۲/۱۳۵۷، ش ۱۵۸۰۱ ، ____ پ.ن: شهید بهشتی توی سخنرانی های دیگشون صریح گفتن که نمیشه حکومت دینی به ابتزال جنسی آزادی بده. یعنی ایشون در عرصه اجتماعی و حکمرانی قطعا قائل به ولنگاری فرهنگی نیستن و باید همه حرفاشون رو باهم دید. اینجا هم آزادی در حوزه رشد عقیدتی رو تصریح کردن. ____ ___ زندگی برای علوم انسانی ✅ 🔻 https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
🔹- اسلام گستره فلسفه را چنان وسیع کرده است که هیچ موجود و مرتبه از مراتب عالم خارج از فلسفه نیست. 🔸_ اینکه بگویید فلسفه را منکرین خدا یا یونانی ها به وجود آورده اند بی انصافی نسبت به فلسفه است. ♦️- ویژگی خاص توحید باعث شده تا اسلام در همه شئون زندگی انسان بتواند نظر بدهد. 📝 ◾-منکرین فلسفه اسلامی فلسفه را چنين معرفى مى‏كنند: «فلسفه مجموعه‏اى از آراء و افكار گروهى از مردان يونانى و غير يونانى است كه در ميان آنها خداشناس و منكر خدا، ملحد و پرهيزگار، مؤمن و كافر، حقيقت جو و خطاگر يافت مى‏شوند. پس طرح مسائل فلسفى چيزى جز پيروى از دانشمندان معروف آنها و به كار بستن آراء و نظريات آنها نمى‏باشد». اگر فلسفه اين باشد كه اينها براى ما ترسيم مى‏كنند و حقيقت آن همان باشد كه اينها مى‏پندارند عدمش بهتر از وجود آن است و بر اشخاص ارزشمند است كه خود را با آن آلوده نسازند و بر دين است كه با قاطعيت تمام در برابر آن بايستد و از آن بيزارى بجويد، ولى خوش‏بختانه مطلب از اين قرار نيست و اين عقيده در مورد فلسفه صحيح نيست. اين عقيده تنها در برخى از رشته‏ها صادق است كه به آراء و عقايد دانشمندان اعتماد مى‏كنند و در مسائلى كه دليلى جز اتفاق آراء ندارد به استقراى عقايد دانشمندان مى‏پردازند و آن‏را ملاك و معيار قرار مى‏دهند اما در مورد فلسفه، حقيقت برعكس پندار اين گروه است، زيرا فلسفه به طورى كه يادآور شديم عبارت است از بحث و كاوش استدلالى از حقيقت اشياء، و هرگز به گفته اين و آن توجهى ندارد و حتى وحدت نظر و اتفاق آراء در فلسفه ارزش و اعتبارى ندارد. و هرگز نمى‏توان در شناخت واقعيت اشياء به سخنان اين و آن اعتماد كرد، و آراء و عقايد دانشمندان هرگز نمى‏تواند در اين مسائل، آرامش بخش و اطمينان آور باشد چه رسد به اين كه به صورت پناهگاه علمى درآيد. ما با قاطعيت تمام اعلام مى‏كنيم كه به حق داورى كرده‏ايم و شما مى‏توانيد مطالب ما را با تجزيه و تحليل عميق در معارف عاليه اسلام بيازماييد و صحت آن را دريابيد. ◾ -ما ترديدى نداريم در اين كه هر پژوهشگر با انصاف كه روش تحقيق را بداند و شيوه ورود و خروج را بشناسد چون به تحقيق معارف اسلامى بپردازد بدون درنگ اعتراف خواهد كرد كه اسلام دامنه بحث را در موجودات خارجى آن چنان توسعه داده كه هيچ موجودى را در جهان هستى فروگزار نكرده و نقطه ابهامى در ذات و صفات و افعال آنها باقى نگذاشته است كه از جمله آنها «انسان» است كه تمام شئون هستى آن را بيان كرده و آن را به جهان ماوراء طبيعت مربوط ساخته است. اسلام در اين بحث و تحليل مرزى را نمى‏شناسد و آن را از هر جهت گسترش داده، با حفظ حريم كبريايى به ساحت قدس ربوبى ارتباط مى‏دهد. اسلام معارف الهى را پايه و اساس اخلاق فاضله و صفات برجسته انسانى قرار داده و اخلاق فاضله را ريشه و اساس تشريع قرار داده است. اسلام صفات پسنديده را از صفات نكوهيده مشخص كرده، جامعه بشرى را به صفات پسنديده فرمان، و از صفات نكوهيده بيم داده است. آن گاه شالوده مسائل حقوقى و نظامات اجتماعى خود را كه تنظيم كننده برنامه زندگى و تأمين كننده خوشبختى واقعى است، بر اساس صفات برجسته انسانى استوار ساخته است. ◾-بدين ترتيب بر اساس تعاليم اسلام، «توحيد» يگانه اصل حاكم بر تمام شئون جهان هستى است، زيرا چنان كه قبلًا شرح داديم اسلام همه ابعاد زندگى و شئون جهان هستى را به جهان ماوراء طبيعت مربوط مى‏سازد. پژوهشگرى كه با دقت معارف اسلامى را بررسى كند به اين نتيجه مى‏رسد كه از نظر اسلام همه قضاياى علمى و عملى در حقيقت همان «توحيد» است كه به صورت‏هاى مختلفى در آمده به رنگ‏هاى قضاياى علمى و عملى جلوه‏گر شده‏اند و در مقام تحليل، تماماً به توحيد بر مى‏گرداند و در مقام تركيب، تفكيك‏ناپذير مى‏باشند. اين همان مطلبى است كه جلوتر ياد آور شديم و گفتيم كه فلسفه الهى را به اوج كمال ممكن رسانيده، زيرا اسلام مى‏خواهد حكم خدا را در تمام قضاياى علمى و عملى جهان جارى كند 📚 کتاب مجموعه رسائل، ج‏1، ص: 192 __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
♦️ عاطفه اجتماعی و نوع دوستی در میان مردم ما بیشتر به دلیل "خود پرستی" است و این نوع اظهار عواطف نوعی تظاهر و دروغ است. 🔸معروف در ميان ما اين است كه مى‏گوييم فرق ما شرقيها و بالاخص ايرانيها با غربيها به اين است كه ما اهل عاطفه هستيم و آنها اهل نظم و منطق، و حال آنكه اگر ما اهل عاطفه مى‏بوديم حداقل اين بود كه مرتبه دوم را حفظ مى‏كرديم، زيرا حداقل عاطفه اجتماعى اين است كه آزار شخص به ديگران نرسد و حال‏ آنكه تمام زندگى ما پر است از انواع آزارها به خاطر جلب منافع شخصى و بلكه دچار ساديسم مى‏باشيم و از نفس آزار ديگران لذت مى‏بريم و يك نوع خبث طينت داريم. حقيقت اين است كه آنچه در ميان ما هست چيز ديگرى است. در ميان ما افرادى احياناً پيدا مى‏شوند كه داراى عواطف عالى اجتماعى مى‏باشند و اهل فضل و ايثار مى‏باشند و اين شكاف بين افراد اجتماع ما هست كه بعضى اهل تجاوزند و بعضى اهل ايثار، برخلاف غربيها كه يكدست مى‏باشند و همه اهل عدل و متوسطند. 🔸ديگر آنكه عواطفى كه در ميان عموم ما هست يك نوع حالتى است كه نمى‏شود اسم آن را انسان دوستى گذاشت؛ عادتى است در ما كه بيش از آنكه در آن غيردوستى دخالت داشته باشد، خودپرستى دخالت دارد كه براى اينكه مثل اعراب جاهليت صلاى كرم داده باشيم در مواقعى مهمانيها و خرجها مى‏كنيم و لهذا در همان حال بر زيردستان از زن و نوكر ظلم مى‏كنيم. 🔹بعلاوه اينكه ما مردمى هستيم كه عادت كرده‏ايم به يكديگر دروغ بگوييم و دروغ بشنويم. همان طورى كه از گفتن دروغ لذت مى‏بريم از شنيدن و ديدن دروغ و از تعارفهاى لفظى و عملى دروغين به يكديگر لذت مى‏بريم. عواطف ما يك نوع تظاهرات و تعارفات دروغينى است كه به آنها عادت كرده‏ايم، نه اينكه حقيقتاً انسان دوستى و مهربانى و صفا و يكرنگى باشد. به اضافه همه اينها وضع غربيها نشان مى‏دهد كه همه افراد آنها هدف اجتماعى دارند و آن نظم و عواطف اجتماعى را به خاطر هدف اجتماعى در خود به وجود آورده و تكميل و تربيت كرده‏اند ولى از خصوصيات ما مردم، بى هدفى است و اگر هم فرضاً هدفى داشته باشيم هدف فردى است نه اجتماعى‏. 📚 يادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏6، ص: 152 ____ _ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ @ensani_islami
🔹- اسلام گستره فلسفه را چنان وسیع کرده است که هیچ موجود و مرتبه از مراتب عالم خارج از فلسفه نیست. 🔸_ اینکه بگویید فلسفه را منکرین خدا یا یونانی ها به وجود آورده اند بی انصافی نسبت به فلسفه است. ♦️- ویژگی خاص توحید باعث شده تا اسلام در همه شئون زندگی انسان بتواند نظر بدهد. 📝 ◾-منکرین فلسفه اسلامی فلسفه را چنين معرفى مى‏كنند: «فلسفه مجموعه‏اى از آراء و افكار گروهى از مردان يونانى و غير يونانى است كه در ميان آنها خداشناس و منكر خدا، ملحد و پرهيزگار، مؤمن و كافر، حقيقت جو و خطاگر يافت مى‏شوند. پس طرح مسائل فلسفى چيزى جز پيروى از دانشمندان معروف آنها و به كار بستن آراء و نظريات آنها نمى‏باشد». اگر فلسفه اين باشد كه اينها براى ما ترسيم مى‏كنند و حقيقت آن همان باشد كه اينها مى‏پندارند عدمش بهتر از وجود آن است و بر اشخاص ارزشمند است كه خود را با آن آلوده نسازند و بر دين است كه با قاطعيت تمام در برابر آن بايستد و از آن بيزارى بجويد، ولى خوش‏بختانه مطلب از اين قرار نيست و اين عقيده در مورد فلسفه صحيح نيست. اين عقيده تنها در برخى از رشته‏ها صادق است كه به آراء و عقايد دانشمندان اعتماد مى‏كنند و در مسائلى كه دليلى جز اتفاق آراء ندارد به استقراى عقايد دانشمندان مى‏پردازند و آن‏را ملاك و معيار قرار مى‏دهند اما در مورد فلسفه، حقيقت برعكس پندار اين گروه است، زيرا فلسفه به طورى كه يادآور شديم عبارت است از بحث و كاوش استدلالى از حقيقت اشياء، و هرگز به گفته اين و آن توجهى ندارد و حتى وحدت نظر و اتفاق آراء در فلسفه ارزش و اعتبارى ندارد. و هرگز نمى‏توان در شناخت واقعيت اشياء به سخنان اين و آن اعتماد كرد، و آراء و عقايد دانشمندان هرگز نمى‏تواند در اين مسائل، آرامش بخش و اطمينان آور باشد چه رسد به اين كه به صورت پناهگاه علمى درآيد. ما با قاطعيت تمام اعلام مى‏كنيم كه به حق داورى كرده‏ايم و شما مى‏توانيد مطالب ما را با تجزيه و تحليل عميق در معارف عاليه اسلام بيازماييد و صحت آن را دريابيد. ◾ -ما ترديدى نداريم در اين كه هر پژوهشگر با انصاف كه روش تحقيق را بداند و شيوه ورود و خروج را بشناسد چون به تحقيق معارف اسلامى بپردازد بدون درنگ اعتراف خواهد كرد كه اسلام دامنه بحث را در موجودات خارجى آن چنان توسعه داده كه هيچ موجودى را در جهان هستى فروگزار نكرده و نقطه ابهامى در ذات و صفات و افعال آنها باقى نگذاشته است كه از جمله آنها «انسان» است كه تمام شئون هستى آن را بيان كرده و آن را به جهان ماوراء طبيعت مربوط ساخته است. اسلام در اين بحث و تحليل مرزى را نمى‏شناسد و آن را از هر جهت گسترش داده، با حفظ حريم كبريايى به ساحت قدس ربوبى ارتباط مى‏دهد. اسلام معارف الهى را پايه و اساس اخلاق فاضله و صفات برجسته انسانى قرار داده و اخلاق فاضله را ريشه و اساس تشريع قرار داده است. اسلام صفات پسنديده را از صفات نكوهيده مشخص كرده، جامعه بشرى را به صفات پسنديده فرمان، و از صفات نكوهيده بيم داده است. آن گاه شالوده مسائل حقوقى و نظامات اجتماعى خود را كه تنظيم كننده برنامه زندگى و تأمين كننده خوشبختى واقعى است، بر اساس صفات برجسته انسانى استوار ساخته است. ◾-بدين ترتيب بر اساس تعاليم اسلام، «توحيد» يگانه اصل حاكم بر تمام شئون جهان هستى است، زيرا چنان كه قبلًا شرح داديم اسلام همه ابعاد زندگى و شئون جهان هستى را به جهان ماوراء طبيعت مربوط مى‏سازد. پژوهشگرى كه با دقت معارف اسلامى را بررسى كند به اين نتيجه مى‏رسد كه از نظر اسلام همه قضاياى علمى و عملى در حقيقت همان «توحيد» است كه به صورت‏هاى مختلفى در آمده به رنگ‏هاى قضاياى علمى و عملى جلوه‏گر شده‏اند و در مقام تحليل، تماماً به توحيد بر مى‏گرداند و در مقام تركيب، تفكيك‏ناپذير مى‏باشند. اين همان مطلبى است كه جلوتر ياد آور شديم و گفتيم كه فلسفه الهى را به اوج كمال ممكن رسانيده، زيرا اسلام مى‏خواهد حكم خدا را در تمام قضاياى علمى و عملى جهان جارى كند 📚 کتاب مجموعه رسائل، ج‏1، ص: 192 __ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ حضرت معصومه برای حضرت رضا از جنس همان کاری را کرد که حضرت فاطمه برای حضرت علی کرده بود. 📝 تحلیلی بر دلیل بزرگی شخصیت سلام الله علیها • یکی از سوال هایی که از سال ها قبل ذهن من رو مشغول کرده بود این بود که با وجود امام زاده های زیادی که ما داریم چرا مقام هیچ کدوم مثل حضرت معصومه بلند مرتبه نیست؟ ما نسبت به حضرت معصومه همیشه یک توضیح دخترانه فانتزی در ایام مناسبتی یا بزرگداشت ها بازگو میکنیم یا وقتی میخوایم عظمت ایشون رو بگیم استناد به احادیثی میکنیم که مثلا زیارت همراه با معرفت ایشون رو منجر به پاداش بهشت قرار داده اند. یا مثلا جنبه خواهر امام رضا بودن ایشون رو پررنگ میکنیم و ناخودآگاه تعصبات فضای خانوادگی و طایفه ای رو به مقام عصمت نسبت میدیم. اما سوال اینکه معرفت حضرت معصومه به چه معنی هست؟ یعنی تا ایشون رو نشناسیم خوب زیارت هم بکنیم اون پاداش وعده داده شده برای ما نصیب نمیشه و طبیعتا بیان حدیث در دلیل بزرگی شخصیتشون نیست بلکه در نتیجه بزرگی شخصیت ایشون هست و سوال ما در دلیل هست. • منظور از معرفت یک بار مقام تکوینی اون حضرت هست که فهم و درک امثال بنده از جایگاه رفیع اون بزرگوار عاجز هست اما یک بار بررسی سیره عملی زندگی ایشون در حیات مبارکشون هست که منجر به معرفت ما نسبت به ایشون میشه ، بدیهی هست که رابطه قوم و خویشی مثل خواهر امام رضا بودن یا ... در عقیده شیعه منجر به هیچگونه برتری ای نیست پس نمیشه گفت به صرف رابطه خویشاوندی ایشون چنین مقامی داره که اهل بیت خویشاوندان بسیار زیادی داشتن که حتی مورد لعن و نفرینشون هم واقع شدند. • من اینجا نمیتونم به صورت مفصل شواهد تاریخی رو خدمت شما مخاطبان عزیز بنویسیم صرفا نتیجه تحلیلم رو به صورت خلاصه میگم تا شاید مورد استفاده برای کسی باشه... • اون چیزی که از قطعیات تاریخی دوران زندگی حضرت رضا به دست ما رسیده اینکه شیوه مامون بر خلاف خلفای دیگه در مدافع امامت نشون دادن خودش بود از اصرار مامون برای اینکه رابطه خویشاوندی با حضرت رضا داشته باشه تا دادن مقام ولیعهدی به ایشون و کار های دیگه فضای رسانه ای زمان حضرت رو طوری کرده بود که کمتر کسی در اون جامعه متوجه مخالفت و نارضایتی حضرت با سیره خلیفه وقت میشد یعنی بزرگترین جهاد زمانه برای حضرت رضا این بود که یک نفر بتونه فضای رسانه ای موجود جامعه رو که بر علیه واقعیت پشت پرده ایجاد شده بود رو از بین ببره و دروغ گویی مامون رو نشون بده. • حضرت معصومه با توجه به منزلتی که به جهت فقاهت و عدالتش در بین مسلمین در زمان پدر بزرگوارشون پیدا کرده بود در جامعه به عنوان یک فرد تابع حقانیت شناخته شده بود و از موقعیت اجتماعی بالایی هم برخوردار بود. مهاجرت ایشون به مشهد در واقع یک در کل جامعه اسلامی زمان خودش برای نشان دادن غصب حکومت از سمت خلیفه و ناراضیتی برادرش حضرت رضا از وضعیت موجود بود. • یعنی حضرت معصومه مهاجرتی که انجام دادن و ظاهرا منجر به شهادتشون شد نه یک عمل برادرانه و خویشاوندی که این توهین به شخصیت اون بزرگوار هست بلکه یک بزرگ برای از هم پاشوندن جو رسانه ای موجود نسبت به برادر خودش بود در واقع مهاجرت ایشون در حکم جهاد برای احیای مقام سیاسی ولایت بود که منجر به چنین منزلت و مقامی شد. • بله حیا و و هر فضیلت اخلاقی دیگه ای که ایشون داشتن در جای خودش صحیح هست اما وجه بودن یا بزرگی شخصیت ایشون نسبت به بقیه امام زاده ها زمان شناسی و جهاد سیاسی عظیمی بود که در راستای تحکیم امامت برادرشون به صورت وسیع انجام دادن. • خلاصه کردن شخصیت ایشون در یک بانوی جوان تابع به احکام فردی شخصی برای نسل جوان جامعه عدم معرفت در حق رسالت و سیره زندگی ایشون هست. • زمانی بانوی مسلمان میتونه در نقش تبعیت از حضرت معصومه قدم بر داره که حقیقتا منطبق بر سیره ایشون که یک زندگی حماسی سیاسی و مجاهدانه بود عمل کنه. . . . ‌. . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ ما باید با سرمایه داری مبارزه کنیم 📝 ...بر روی این نکته خیلی تاکید داریم که آنچه اقتصاد اسلامی می خواهد با آن مبارزه کند حاکمیت سرمایه است، خواه این حاکمیت سرمایه مربوط به اشخاص و گروه ها و خواه مربوط به دولت باشد. ما باید بر صاحبان نیروی کار را از بین ببریم چه این حاکمیت به دست سرمایه دار ها اعمال بشود، چه به دست دولت اعمال بشود.... . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ من متعهد به آزادی ام. 📝 • من به عنوان یک روحانی با شما عهد می کنم که در همه عمرم و هم اکنون تا زنده ام از کسانی که در پی ، فکر و اندیشه به دیگران هستند، بیزارم... . . . • کتاب گزیده ای از دیدگاه های شهید بهشتی ص ۱۹۱ . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ امامت برای ائمه قبل از غدیر هم بوده است، غدیر آغاز گر امامت سیاسی بود. غدیر یعنی سیاست. 📝 • آن چيزى كه براى ائمه ما قبل از غدير و قبل از همه چيزها بوده است، اين يك مقامى است كه مقام ولايت كلى است كه آن امامت است كه در روايت هست كه‏ الْحَسَنُ وَ الْحُسَين امامان قاما اوْ قَعَدا وقتى قعد است كه امام نيست. امام به معناى نيست، آن يك امام ديگرى است و آن مسئله ديگرى است. آن مسأله، مسئله‏ اى است كه اگر او را كسى قبول نداشته باشد اگر آن ولايت كلى را قبول نداشته باشد، اگر تمام نمازها را مطابق با همين قواعد اسلامى شيعه هم بجا بياوريد باطل است، اين غير حكومت است آن در عرض اينها نيست، آن از اصول مذهب است، آنى است كه اعتقاد به او لازم است و از اصول مذهب است. • و كه پيدا شده است- علاوه بر همه انحرافات- همين انحراف است كه ما باور كرديم كه سياست به ما چه ربط دارد. غدير آمده است كه بفهماند كه سياست به همه مربوط است، در هر عصرى بايد حكومتى باشد با سياست، منتها سياست عادلانه كه بتواند به واسطه آن سياست اقامه صلاة كند، اقامه صوم كند، اقامه حج كند، اقامه همه معارف را بكند و راه را باز بگذارد براى اينكه صاحب افكار، يعنى آرام كند كه صاحب افكار، افكارشان را با دلگرمى و با آرامش ارائه بدهند. صحيفه امام، ج‏۲۰، ص: ۱۱۶ . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ کتاب های تبلیغی و دینی معاصر ما اغلب زیانشان از منافعشان بیشتر است. 📝 • هرکس که از مادر خود قهر کرده هوس کرده در دفاع از اسلام کتاب بنویسد و این تقصیر بی نظمی سازمان روحانیت است. . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ اگر اعتقاد داریم خدا از امام حسین سخت گیر تر هدایت و شفاعت میکند ما یک ! 📝 • [ فکر میکنیم با ] امام حسین با یک روضه ای گرفتن و یک دانه اشکی ریختن و چندتا سینه زدن و خلاصه در چند روز دهه عاشورا سهل و ساده می شود همه قضایا را صاف کرد؛ ما به جای اینکه از در خدا وارد شویم که در خیلی سخت و مشکلی هست از در امام حسین وارد میشویم... این بت پرستی است!!! . . . . . . زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ باید معنی شفاعت درست و غلط را بدانیم تا دچار گناه و اشتباه در هنگام توسل نشویم. 📝 - کدام شفیع است که به خود اجازه بدهد یک کلمه بر خلاف رضای خدا درباره کسی حرف بزند؟! پس آن شفاعتی که شفاعت مردود و شفاعت منفی است [آن است که برای شفیع ‏ قائل باشیم.] مخصوصاً تکرار می‌کنم: ما هر دو را باید بدانیم، هم آن [شفاعتی‏] که نیست، تا یک وقت از راهی وارد نشویم که غیر از اینکه کار بی‌فایده‌ای کرده‌ایم گناهی هم مرتکب شده‌ایم، و هم آن که هست، چون واقعاً هست و ما باید هر چیزی را آنچنان که هست بدانیم. - امام حسین درِ دیگری باز نکرده غیر از در خانه خدا که بگوییم از در خانه خدا نمی‌رویم، از در خانه امام حسین می‌رویم! اگر دری غیر از در خانه خدا باز کرده باشد که او امام حسین نیست. - شفاعت همان مغفرت الهی است که وقتی به خدا نسبت می‌دهیم اسمش می‌شود «مغفرت»، وقتی به وسائلی که خدا برای مغفرت خودش برانگیخته است نسبت می‌دهیم اسمش می‌شود «شفاعت». •• استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج ۵ ، ص۹۸ ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ اگر امام حسین علم به شهادت خود داشت چرا باز خود را در معرض شهادت و مصیبت قرار داد؟ 📝 - اشکال: • اشکال کرده اند که_ اگر علم به غيب مى‏داشتند بايد بگوييم عالما و عامدا خود را به مهلكه می ‏افكندند، مثلا حسين (ع) عمدا خود را گرفتار مهلكه كربلا ساخت، و ساير ائمه (ع) عمدا غذاى سمى را خوردند. و معلوم است كه القاء در تهلكه يعنى خويشتن را به دست خود به هلاكت افكندن عملى است حرام، و نامشروع. • و اين اشكال يك مغالطه بيش نيست، براى اينكه در اين اشكال بين علوم عادى و علوم غير عادى خلط شده، و علم به غيب علمى است غير عادى كه كمترين اثرى در مجراى حوادث خارجى ندارد. - جواب: • توضيح اينكه: افعال اختيارى ما همان طور كه مربوط به اراده ما است، همچنين به علل و شرائط ديگر مادى و زمانى و مكانى نيز بستگى دارد كه اگر آن علل و شرائط هم با خواست ما جمع بشود، و با آن مساعدت و هماهنگى بكند، آن وقت علت پيدايش و صدور آن عمل از ما علتى تامه مى‏شود كه صدور معلول به دنبالش واجب و ضرورى است، براى اينكه تخلف معلول از علت تامه‏اش محال است. • پس نسبت فعل كه گفتيم معلول است، به علت تامه‏اش، نسبت وجوب و ضرورت است، مانند نسبتى كه هر حادثه ديگر به علت تامه‏اش دارد. و اما نسبتش به اراده ما كه جزء علت است، نه تمام علت، نسبت جواز و امكان است، نه ضرورت وجوب تا بگويى تخلفش محال است. • پس روشن گرديد كه تمامى حوادث خارجى كه يكى از آنها افعال اختيارى ما است، وقتى در خارج حادث مى‏شود كه حدوثش به خاطر تماميت علت، واجب شده باشد، و اين منافات ندارد با اين كه در عين حال صدور افعال ما نسبت به خود ما به تنهايى ممكن باشد، نه واجب. • حال كه معلوم شد هر حادثى از حوادث، و از آن ميان هر فعلى از افعال اختيارى ما در عين اختيارى بودن، معلولى است كه علت تامه‏اى دارد، و اگر نمی ‏داشت محال بود كه حادث شود، هم چنان كه با فرض نبودن آن علت، محال بود حادث گردد، پس تمامى حوادث‏ • عالم، سلسله نظام يافته‏اى است، كه همگى و مجموعه‏اش متصف به وجوب است، يعنى محال است يكى از آن حوادث كه به منزله يك حلقه از اين زنجير است از جاى خودش حذف شود، و جاى خود را به چيز ديگر و حادثه‏اى ديگر بدهد. • و نيز معلوم شد كه پس اين سلسله و زنجير از همان روز اول واجب بوده- چه گذشته‏ هايش و چه حوادث آينده‏اش- حال اگر فرض كنيم كه شخصى به اين سلسله يعنى به سراپاى حوادث عالم آن طور كه هست و خواهد بود علم داشته باشد، اين علم نسبت هيچ يك از آن حوادث را هر چند اختيارى هم باشد تغيير نمی ‏دهد و تاثيرى در نسبت آن نمى‏كند، يعنى با فرض اينكه نسبت وجوب دارد، ممكنش نمی ‏سازد، بلكه هم چنان واجب است. ترجمه تفسير الميزان، ج‏۱۸، ص: ۲۹۴ . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ هدف قیام امام حسین صرفا شهادت نبود بلکه منتهی به شهادت میشد. 📝 ...مراد از اين‏كه مى‏گوييم مقصد امام عليه السلام از قيام خود شهادت بود و خدا شهادت او را خواسته بود اين نيست كه خدا از وى خواسته بود كه از بيعت يزيد خوددارى نمايد، آن‏گاه دست روى دست گذاشته، به كسان يزيد اطلاع دهد كه بياييد مرا بكشيد و بدين‏طريق خنده‏دار وظيفه خود را انجام دهد و نام قيام روى آن بگذارد، بلكه وظيفه امام عليه السلام اين بود كه عليه خلافت شوم يزيد قيام كرده، از بيعت با او امتناع ورزد و امتناع خود را كه به شهادت منتهى خواهد شد، از هر راه ممكن به پايان رساند... . . . . . . زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ حضرت سیدالشهدا در حکومت معاویه امکان قیام نداشت و معاویه اهل بیت را از هرگونه خاصیت انداخته بود. 📝 ....همان سيدالشهدا عليه السلام كه پس از درگذشت معاويه بى‏درنگ عليه يزيد قيام كرد و خود و كسان خود، حتى بچه شيرخواره خود را در اين راه فدا كرد، در همه مدت امامت خود كه معاصر معاويه بود به اين فداكارى نيز قادر نشد، زيرا در برابر نيرنگ‏هاى صورتاً حق به جانب معاويه و بيعتى كه از وى گرفته شده بود، قيام و شهادت او كمترين اثرى نداشت. اين بود خلاصه وضع ناگوارى كه معاويه در محيط اسلامى به وجود آورد و در خانه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را به كلى بسته، اهل‏بيت را از هرگونه اثر و خاصيت انداخت... . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖امروز اگر کسی بخواهد بگرید، اگر کسی بخواهد ذکر مصیبت کند، بر مصائب جدیده اباعبدالله باید بگرید، بر این دروغهایی که به اباعبدالله علیه السلام نسبت داده می‌شود. 📝 • آن چیزی که بیشتر دل انسان را به درد می‌آورد این است که اتفاقاً در میان وقایع تاریخی، کمتر واقعه‌‏ای است که از نظر نقلهای معتبر به اندازه حادثه کربلا غنی باشد. • من در سابق خیال می‌کردم که اساساً علت اینکه این همه دروغ اینجا پیدا شده است این بوده که وقایع راستین را کسی نمی‌داند چه بوده است؟ بعد که مطالعه کردم، دیدم اتفاقاً هیچ قضیه‏‌ای در تاریخ- در تاریخهای دور دست مربوط به مثلاً سیزده یا چهارده قرن پیش- به اندازه حادثه کربلا تاریخ معتبر ندارد. معتبرین مورخین اسلامی از همان قرن اول و دوم قضایا را با سندهای معتبر نقل کردند و این نقلها با یکدیگر انطباق دارد و به هم نزدیک است؛ و قضایایی در کار بوده است که سبب شده است جزئیات این تاریخ بماند استاد مطهری، حماسه حسینی، ج ۱، ص۶۸ . . . . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
«اگر فقط احساسات مردم را رشد بدهید، پس فردا خودتان‌را هم لعن میکنند» 🔹 ما در عصر خودمان دیدیم که در نوسانهای اجتماعی با قدرت تهییج احساسات و تبلیغاتی که بتواند مردمی را که بر ذوقیات و احساسات تکیه دارند به این طرف و آنطرف بکشاند، در فاصله ای کوتاه برای دو چیز ضد هم زنده باد یا مرده باد می گفتنند. فکر رشد نیافته همین است. لذا بالاترین خدمت به جامعه انسانها و محکمترین و استوارترین پایه برای بهتر زندگی کردن انسانها، این است که درست اندیشدین را به آنها بیاموزیم و نه فقط بیاموزیم، یعنی برایشان درس بگوییم، بلکه تربیتشان کنیم که درست فکر کنند. شهید آیت الله دکتر بهشتی حج از دیدگاه قرآن _____ ___ 💠 @ensani_islami | علوم انسانی اسلامی
♦️ به طلاب و فضلا پیشنهاد میکنم بر مردم خودسازی را تحمیل نکنید. ◾به طلاب و فضلای حوزه هم به دنبال این بحث یک پیشنهاد دارم و آن پیشنهاد این است که به مردم ایران فرصت بدهید تا آگاهانه و آزادانه خود را برمبنای معیارهای اسلامی بسازند و این خودسازی را بر مردم ما تحمیل نکنید. آگاهی بدهید، زمینه سازی کنید برای رشد اسلام ، ولی بر مردم هیچ چیز را تحمیل نکنید. انسان بالفطره خواهان آزادی است، می خواهد خودسازی داشته باشد،خودش، خودش را بسازد، اما بر خلاف دستور قرآن مبادا مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید، که اگر تحمیل کردید آنها علیه این تحمیل تان طغیان خواهند کرد. ◾انسان عاشق آزادی است ، می خواهد خودش به دست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد،”اما شاکرا واما کفورا”؛ آنقدرتحمیل راه و عقیده بر انسان ها نامطلوب است که خدا به پیامبر اکرمش خطاب می کند. (پیغمبر اصرار داشت، پافشاری می کرد، زحمت می کشید، خودش را به رنج وتعب می انداخت که مردم را به راه خدا بیاورد) که ای پیغمبر کار تو هم حد دارد. (افی انت تکره الناس حتی یکونوا مومنین ) تو می خواهی مردم را وادار کنی، مجبور کنی که آنها مومن باشند؟ اینکه راه پیغمبر نیست.توصیه من به طلاب عزیز وبه فضلای ارجمند این است که منادی حق باشید، دعوت کننده به حق باشید، آمر به معروف و ناهی از منکر با رعایت تمام معیارهای اسلامی اش باشید، اما مجبور کننده مردم در راه اسلام نباشید، چون آن مسلمانی ارزش دارد که از درون انسان ها و عشق انسان ها بجوشد و بشکفد. ندیدید مردم ما در این دوران پر ارزش انقلاب از خودشان چه خودجوشی وچه خود شکوفائی نشان دادند؟ ◾بزرگ ترین اصل بعد از پیروزی یک انقلاب چیست؟ تداوم همان انقلاب است ،همین طور که مردم ما با آزادی به راه اسلام آمدند و رهبری عالی اسلامی ما را آزادانه پذیرفتند، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا وراه اسلام، راه حق وراه خیر و صفا و راه صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند، این است سفارشم به طلاب وفضلای عزیز.» 📚 منبع: روزنامه‌ی اطلاعات، پنجشنبه، ۱۵/۱۲/۱۳۵۷، ش ۱۵۸۰۱ ، ____ پ.ن: شهید بهشتی توی سخنرانی های دیگشون صریح گفتن که نمیشه حکومت دینی به ابتزال جنسی آزادی بده. یعنی ایشون در عرصه اجتماعی و حکمرانی قطعا قائل به ولنگاری فرهنگی نیستن و باید همه حرفاشون رو باهم دید. اینجا هم آزادی در حوزه رشد عقیدتی رو تصریح کردن. ____ ___ زندگی برای علوم انسانی ✅ 🔻 https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ امکان وصول غیر شیعه نیز به کمالات معنوی وجود دارد ..! _ . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef