eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
837 عکس
199 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
▪وقتی که افراد میخواهند پیش خودشان تصویری از درست کنند، به ذهنشان و روزه و عبادت و ذکر و دعا می‌آید. ممکن است همه اینها در تقوا باشد، اما هیچکدام از آنها معنای تقوا نیست. ▪تقوا، یعنی خود بودن. تقوا، یعنی یک انسان بداند که چه کار میکند و هر خودش را با اراده و و تصمیم کند؛ مثل انسانی که بر یک اسب رهوار نشسته، دهانه اسب در دستش است و میداند کجا میخواهد برود. تقوا، این است. ▪آدمی که تقوا ندارد، حرکات و تصمیمها و آینده‌اش در اختیار خودش نیست. ممکن است کسی نداشته باشد، اما به همین معنایی که گفتم، تقوا داشته باشد - او بلاشک از خواهد گرفت و مؤمن خواهد شد. اما اگر تقوا نداشته باشد، احتمالاً در هم پایدار نیست. ۷۷/۰۲/۰۷ •••• _ @soha_humanism
▪▪ در ميان افرادى كه خيلى استاد ديدهاند، من به اينها هيچ اعتقاد ندارم. به همين دليل اعتقاد ندارم كه خيلى استاد ديدهاند، همان كه برايشان باعث افتخار است. مثلًا مىگويند فلان كس سى سال به درس مرحوم نائينى رفته يا بيست و پنج سال متوالى درس آقا ضياء را ديده. عالمى كه سى سال يا بيست و پنج سال عمر يكسره اين استاد و آن استاد را ديده، او ديگر مجال فكر كردن براى خودش باقى نگذاشته؛ دائماً مىگرفته، تمام نيرويش صرف گرفتن شده، ديگر چيزى نمانده براى آنكه با نيروى خودش به مطلبى برسد. مغز انسان، درست حالت معده انسان را دارد. معده انسان بايد غذا را از بيرون به اندازه بگيرد و با ترشحاتى كه خودش روى غذا مىكند آن را بسازد. و بايد معده اينقدر آزادى و جاى خالى داشته باشد كه به آسانى بتواند غذا را زير و رو كند، اسيدها و شيرههايى را كه بايد، ترشح نمايد و بسازد. ولى معدهاى كه مرتب بر آن غذا تحميل مىكنند و تا آنجا كه جا دارد به آن غذا مىدهند، ديگر فراغت، فرصت و امكان برايش پيدا نمىشود كه اين غذا را درست حركت بدهد و بسازد. آنوقت مىبينيد اعمال گوارشى اختلال پيدا مىكند و عمل جذب هم در رودهها درست انجام نمىگيرد. مغز انسان هم قطعاً همين جور است. در تعليم و تربيت بايد مجال كردن به آموز داده بشود و او به فكر كردن ترغيب گردد. ما در ميان استادهاى خودمان، آن استادهايى را مىديديم دارند كه زياد معلم نديده بودند. آقاى بروجردى را اغلب ايراد مىگرفتند كه كم استاد ديده، و از نظر ما حسنش همين بود كه خيلى استاد نديده بود. ايشان هم كم استاد نديده بود، ده دوازده سال استادهاى درجه اول ديده بود، هفت هشت سال نجف و سه چهار سال اصفهان استاد ديده بود. ولى نجفيها قبولش نمىكردند، مىگفتند اين استاد كم ديده، مثلًا بايد سى سال استاد ديده باشد. و به همين دليل كه كمتر استاد ديده بود، ابتكارش از اغلب آن علما بيشتر بود، يعنى فكر مىكرد. مسائلى كه مطرح كرده مسائلى است كه خودش فكر مىكرد، چون مجال فكر كردن داشت. به هر حال خيال نمىكنم اين مسئله جاى ترديد باشد كه در آموزش و پرورش، هدف بايد رشد فكرى دادن به متعلّم و به جامعه باشد. تعليم دهنده و مربى هر كه هست (معلم است، استاد است، خطيب است، واعظ است) بايد كوشش كند كه [به متعلّم و متربّى] رشد فكرى يعنى قوّه و بدهد، نه اينكه تمام همّش اين باشد كه دائم بياموزيد، فرا گيريد و حفظ كنيد. تعلیم و تربیت در اسلام ص ۱۹ _ @soha_humanism
▪▪▪ •انسان به حكم طبع اولي خود هنگامي كه ميبيند يك و عقيده خاص مورد قبول نسلهاي گذشته بوده است خودبخود بدون آنكه مجالي به خود بدهد آن را ميپذيرد يادآوري ميكند كه پذيرفتهها و باورهاي گذشتگان را مادام كه با معيار نسنجيدهايد نپذيريد ، در مقابل باورهاي گذشتگان استقلال فكري داشته باشيد . •در سوره بقره آيه ۱۷۰ ميگويد : « و اذا قيل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفينا عليه آبائنا ا و لو كان آباؤهم لا يعقلون شيئا و لا يهتدون » _ کتاب انسان و ایمان ص ۷۰ _ @soha_olom_ensani
انسان در اين است كه آنچه را فهميده به دل تحويل دهد تا با دو بال و عقل پرواز كند. هرگز به تنهايي، با بال نمي توان كرد، زيرا كه انديشه فقط يك بال است. چه اين كه هرگز با بال دل نمي شود سفر كرد. چون عمل، فقط يك بال است. آن كه اهل است هم اهل فكر است و هم اهل ذكر. هم مي فهمد و هم مي پذيرد، ولي آن كسي كه بر اساس آورده و از روي جهل شده است به نمي رسد گرچه در بخشي از راهِ خود، علم گراست. چه اين كه اگر كسي تمام عمرش را در راه ، صرف كند سير و سفري به سرزمينهاي نزديك دارد نه دور. كسي به مقصد مي رسد كه محقق باشد از راه ، و متحقق باشد از راه ذكر. نتيجه اين كه الهيات و هم هدف ذاتي نيست، بلكه الهي مي شود تا متألّه گردد نه اين كه حكيم الهي بماند. يعني «جهان بين» مي شود تا توحيد را بپذيرد _ آیت الله زن در آينه جلال و جمال، صفحه 269 _ @soha_olom_ensani
اشتباه فیلسوف بهتر از اشتباه نکردن عامی است... فرق است ميان اشتباه كردن يك فيلسوف و حتى اشتباه نكردن يك عامى؛ يعنى اشتباه كردن يك فيلسوف بر اشتباه نكردن يك عامى ترجيح دارد تا چه رسد بر اشتباه كردن يك عامى، چرا؟ زيرا يك فيلسوف در تلاش است كه خود را به قلّهاى برساند، از يك راه پر پيچ و خم كوهستانى- كه راه شوسهاى نيست- مىخواهد به تنهايى بالا برود (در حالى كه گاهى جهتها برايش نامشخص مىشود) بلكه خودش را به قلّه برساند. آدم قهرمان از اين پيچ به آن پيچ و از اين دره به آن دره مىرود و بر سر صد دوراهى قرار مىگيرد، به خوبى مىفهمد كه از كدام طرف بايد برود، ولى به صد و يكمى كه مىرسد راه را گم میكند؛ يكدفعه به يك لغزشگاه بزرگ مىرسد، زير پايش را نگاه مىكند مىبيند هزار متر تا درّه فاصله است، پايش را به زمين مىگذارد، همان جا معلّق مىشود و سقوط مىكند. اين فرد اشتباه كرد و به مقصد نرسيد. اما آن آقاى ضدّ قهرمان آن كسى كه وقتى چشمش به كوه مىافتد فكر رفتنش را هم نمىكند، در دامنه كوه مىايستد و فقط تماشا مىكند، او سالم مانده است. حال آيا اين كه سالم مانده برترى دارد بر آنكه اشتباه كرد و افتاد؟ نه، او به اين دليل سالم مانده كه پايش را آنجا نگذاشته است؛ يكى از آن دهها نكتهاى را كه او كشف كرده اين كشف نكرده است. آن بيچاره صد جاده مجهول را كشف كرد، يك جا هم اشتباه كرده و به خاطر اشتباهى كه كرده سقوط كرده و مرده است. اشتباه كردن او، سقوط و مرگ او، بر نمردن اين فضيلت دارد، چون اين فرد قدمى بر نداشته است. لهذا اشتباه امثال كانت و هگل هم ارزش دارد چرا كه اينها پيچ و خمها را تا مقدار زيادى رفتهاند، ولى اين آقايان اصلا نرفتهاند و نمىدانند پيچ و خم راه چيست و كجاست، [مىگويند] تبديل كمّيت به كيفيت شد [و خيال مىكنند] قضيه را حل كردهاند! مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج13، ص: 410 _ ____ 💠 @ensani_islami | زندگی برای علوم انسانی
❖ رسانه، امروزه قتلگاه فکر و علوم انسانی است. • غالب افرادی که در حوزه علوم انسانی شروع به فعالیت میکنند پیش از آنکه عمق کافی متناسب با چنین کاری را پیدا کنند روی به سمینار ها و رسانه ها می آورند و دیری نمی پاید که خزانه خود را تهی از معلوم میابند اما اقبالی که به خود ایجاد کرده اند آنان را مضطر به بافتن فکر به جای تولید فکر میکند. • این مدل جریان سازی علوم انسانی برای پژوهش گر تازه کار نیز چنین پنداری را به وجود می آورد که میشود با چند دوره مجازی و جمع آوری اطلاعات سطحی در این زمینه صاحب نظر شد. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef