بسماللهالرحمنالرحیم
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
29 رمضان 1439
بنده و معبود (قسمت اول)
امسال شروع ماه مبارک رمضان، روز پنجشنبه بود و ما به یُمن این تقارن، وارد سه سورۀ قرآن شدیم که روایت شده خواندن آنها در هر پنجشنبه و شب جمعه، موجب جذب #محبت الهی و رسیدن به مقام ولایت است. از قضا پایان این ماه هم پنجشنبه شد و البته هنوز بحث ما تمام نشده است. امید که پس از رمضان نیز سیر انفسی با آیات قرآن را ادامه دهیم و این بحث برایمان راهگشا باشد.
در سورۀ #شعرا، چند موضوع زوجیت، فرار موسوی، احتجاج توحیدی در مقابل #فرعون، معجزۀ #عصا و #ید_بیضا را تبیین کردیم. اکنون به جریان حضرت #ابراهیم در این سوره میرسیم:
"وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْراهيمَ. إِذْ قالَ لِأَبيهِ وَ قَوْمِهِ ما تَعْبُدُونَ. قالُوا نَعْبُدُ أَصْناماً فَنَظَلُّ لَها عاكِفينَ. قالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ. أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ."
و خبر ابراهیم را بر آنان تلاوت کن؛ هنگامی که به پدر و قومش گفت: «چه میپرستید؟» گفتند: «بتهایی که همواره ملازم عبادتشان هستیم.» گفت: «آیا وقتی آنها را میخوانید، میشنوند؟ یا نفع و ضرری به شما میرسانند؟» [1]
در جای خود گفتهایم هر عبادتی برگرفته از عبودیت نیست؛ اما هر عبودیتی لزوماً #عبادت و ملازمت بر بندگی را در پی دارد. اما حضرت ابراهیم میداند که #عبودیت، نشانه دارد و نشانهاش این است که معبود بتواند عبادت و دعای بنده را بشنود. البته نه با گوش مادی؛ بلکه سمع وجودی که وقتی او میشنود، بنده نیز آن را دریابد.
پس ما نیز اگر میخواهیم بدانیم وقتی خدا را میخوانیم، صدایمان را میشنود، باید خودمان ندای او را در درونمان بشنویم که عبادت و دعایمان قبول شده و نشانۀ قبولی، آرامش و سلم و رضاست.
برای همین است که گفتهاند اگر میخواهیم ببینیم خدا از ما راضی است یا نه، ببینیم خودمان از خودمان راضی هستیم یا نه؛ و اگر میخواهیم بدانیم فرشتگان و اولیاء خدا چقدر از وجود ما خوشحالاند و افاضۀ فیض میکنند، ببینیم خودمان چقدر از دست خودمان در آرامشیم؛ یعنی چقدر در مقابل پدیدههای تکوینی و احکام تشریعی آرامش داریم.
دقت کنید؛ منظور از صنم و بت در اینجا، تنها اشیاء خارجی و مصنوعات مادی نیست؛ بلکه هر بتی است که تراشیدۀ #ذهن انسان باشد و او آن را معبود خود بگیرد، اگرچه تعین و تجسّم خارجی نداشته باشد. پس حتی اگر کسی خود را موحّد بداند، اما خدا را نه آنگونه که هست، بلکه آنطور که خودش میخواهد، تصور کند، مصداق این آیات میشود.
..........
[1] سورۀ شعرا، آیات 69 تا 73.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_سیزدهم
@Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
29 رمضان 1439
بنده و معبود (قسمت دوم)
نشانۀ دیگر، این است که معبود بتواند به بنده، هم نفع و هم ضرر برساند. اما هیچ بت و صنمی چنین نیست و قدرت نفع و ضرر رساندن به کسی را ندارد. چنانکه وقتی حضرت #ابراهیم بتها را شکست، دوباره برای مردم، خاطرنشان کرد که این بتها قدرتی ندارند و نه تنها نمیتوانند از خود در برابر ضرر دفاع کنند، بلکه برای شما هم سود و زیانی ندارند [2].
اما معبود حقیقی یعنی حضرت الله، هم «ضارّ» است و هم «نافع»؛ و این استدلال حضرت ابراهیم، درجۀ بالایی از توحید است که میگوید معبود باید دستش در سود و زیان، باز باشد. البته از طرف دیگر هم بنده باید این موضوع را بپذیرد.
ما مالک اعضای بدن خود هستیم و برای همین وقتی به آنها سود یا ضرر میرسانیم، تسلیماند. حمام میرویم و کیسه و سنگپا میکشیم، مو و ناخن خود را کوتاه میکنیم، دست خود را میخارانیم و فشارهای دیگری نیز به #جسم میآوریم تا از آن مراقبت کنیم. از سوی دیگر هم به دست خود کرِم میزنیم، مویمان را شانه میکنیم، لباس خوب میپوشیم و... . اما هیچیک از اعضای بدنمان نه آنجا که فشار است، ناله و اعتراض میکنند و نه جایی که به آنها میرسیم، فکر میکنند استحقاقش را داشتهاند. آنقدر تسلیماند که حتی تصورش را نمیکنیم چیزی بگویند!
اما مگر خدا هم مالک ما نیست؟ پس چرا اینقدر به او چون و چرا میگوییم؟ وقتی ابتلای سخت میآید، میگوییم به ما اهانت کرده و معترضیم که: «چرا من»! وقتی هم نعمت و راحتی میدهد، فکر میکنیم نتیجۀ خوبیهای خودمان است؛ پس برای خود حساب باز میکنیم و توقعمان بالا میرود که همیشه خدا همینطور گرامیمان بدارد.
همان که قرآن کریم میفرماید: "إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً. إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً. وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً." [3]
به عنوان مثال وقتی عزیزی را از دست میدهیم، درست است که نسبت به او عاطفه داریم و با یاد خاطراتش اشک میریزیم. اما این دلیل نمیشود که دلمان بلرزد، چون و چرا کنیم و فکر کنیم حالا که او رفته، چه بر سرمان میآید؛ انگار خدایی در کار نیست! آیا تا به حال شده به این بیندیشیم که کسی یا چیزی که خدا گرفته، از اول هم مال خودش بوده و حتماً خیر و صلاحی وجود داشته که اکنون آن را گرفته است؟ پس اصلاً آیا میتوانیم اسم کار او را ضرر بگذاریم؟
آری؛ ما در مقابل خدای ضارّ و نافع، کلی سؤال و اعتراض داریم! دربارۀ اشیاء، آنقدر حس مالکیت داریم که حتی فکرش را نمیکنیم علیه ما معترض شوند. اما خود را مملوک خدا نمیبینیم؛ چون به او معتقدیم، اما ایمان و شهود نداریم و عابد هستیم، نه عبد! برای همین وقتی یک گوشه از زندگیمان به هم بریزد، زمین و زمان را به هم میدوزیم.
این نگاه، مشرکانه است. اگر فرعون "أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى" [4] گفت، ما هم خود را صاحب همه چیز میبینیم و خدا را فقط باور داریم، آن هم در ذهن؛ که اگر وجودی بود، در مقابل #ربوبیت و کارهای او صدایمان درنمیآمد.
خدا مالک ما و همه چیز است؛ با این حال به ما اختیار مالکیت داده تا ببیند چه کسی #اختیار خدا را بر اختیار خود برمیگزیند و میبیند که مالک، اوست. اما ما باز خود را مالک میبینیم و در مقابل خواستههای او تسلیم نمیشویم.
البته عالم تکوین و طبیعت، حتی جسم ما که اختیار مستقل ندارد، مملوک و عبد خداست و اعتراضی در برابر او ندارد. اما ما به عنوان موجودات مختار، تکوین را هم متوهّمانه مملوک خود میبینیم و آنوقت انتظار داریم همه طبق میل ما عمل کنند. درحالیکه محال است. اصل مالکیت، ریشه در #ولایت خدا دارد و ولایت، سرپرستی و مالکیت تامّ است. محال است کسی با هریک از مراتب ولایت درافتد و زمین و زمان و هرچه هست، با او درنیفتند!
..........
[2] سورۀ انبیاء، آیات 51 تا 67.
[3] سورۀ معارج، آیات 19 تا 21 : همانا انسان، حریص و کمطاقت آفریده شده؛ چون شرّ به او رسد، جزع و فزع میکند و اگر خیر به او رسد، بخل میورزد.
[4] سورۀ نازعات، آیۀ 24 : من پروردگار برتر شما هستم!
ادامه دارد
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_سیزدهم
@Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
29 رمضان 1439
بنده و معبود (قسمت سوم)
همه چیز، عبدند و وقتی ببینند کسی در جایگاه مملوکیت خود نسبت به خدا غلط حرکت میکند، نه تنها تحت #اختیار او قرار نمیگیرند، بلکه به او ضرر میرسانند. این درواقع #ولایت است که در مقام «ضارّ» ظهور پیدا میکند و «ضارّ» بودن خدا به همین معناست. او در بطن تمام هستی است و با تمام هستی به چنین فردی پشت میکند.
بنابراین هرچه دنبال عوامل و موانع بیرونی باشیم، به جایی نمیرسیم؛ چون تا خودمان به سوی خدا برنگردیم، هیچ چیز به ما برنمیگردد.
چگونه برگردیم؟ نگاهمان را درست کنیم. با تقلید ظاهری نمیتوانیم به محبوب نزدیک شویم؛ نگاهمان باید توحیدی و همسنخ با محبوب شود. وگرنه با نگاه غلط و طبق همان اندیشهای که هستی را علیه ما کرده، نمیتوانیم شرایط پیشآمده را جبران کنیم و هستی را با خود هماهنگ سازیم.
این اشتباه است که گمان کنیم با خدا آشتی داریم، وقتی با مظاهرش و تمام هستی قهریم! چون مظاهر او در مسیر مملوکیت او حرکت میکنند و اگر ذرهای مالکیت در ما ببینند، دیگر با ما روراست نیستند و اصلاً نمیتوانند باشند.
ما اصلاً صدای هستی را نمیشنویم که بفهمیم خدا از ما چه میخواهد. بعد هم به هستی اعتراض میکنیم که درست شود؛ حال آنکه هستی، درست است و وظیفهاش همین است که وقتی کسی با معبود خود کج رفت، با او کج برود؛ اگرچه آن فرد طبق دریافتهای ذهنی خود، گمان کند طبق فرمان معبودش عمل کرده است.
در آیات بعد، پاسخ مردم به استدلال حضرت #ابراهیم آمده است:
"قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا كَذلِكَ يَفْعَلُونَ. قالَ أَ فَرَأَيْتُمْ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ. أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ. فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لي إِلاَّ رَبَّ الْعالَمينَ." [5]
گفتند: «[نه؛] اما پدرانمان را بر این مرام یافتیم.» گفت: «آیا نمیبینید آنچه شما و پدران گذشتهتان میپرستیدید، دشمن من هستند؟ مگر پروردگار جهانیان.»
یعنی آنها به ظهور #ربوبیت خدا کار نداشتند و سنّتی که در آبا و اجدادشان دیده بودند، برایشان مهم بود. مثل خیلی از ما که دینمان را موروثی میگیریم و دیگر برای واکاوی و عمیقاندیشی، وقت و حال و انرژی نمیگذاریم. نتیجهاش این میشود که هیچ حرف جدیدی را حتی اگر بهحق باشد، نمیپذیریم.
در طول تاریخ همواره همین بوده و کسانی که براساس جمود ظاهری و ذهنیات خود با دینشان حرکت کردهاند، هر حرف جدید را تکفیر نمودهاند؛ به ویژه عالمان و اندیشمندان آن دین. برای همین حضرت ابراهیم به قوم خود گفت: «نوع پرستش و دین شما، دشمن است»؛ نه کفر و بیدینیتان! بعد هم ربّالعالمین را به آنان معرفی کرد.
البته خبر و شعار نداد؛ بلکه عیناً به آنها نشان داد. کجا؟ آنجا که بتها را شکست یا وقتی به فرمان نمرود، در آتش رفت. حتی جبرئیل که آمد و پرسید چه میخواهی، به او اعتنا نکرد؛ چون میدید خدا بالاتر است و آنچه بخواهد و لازم باشد، خودش میکند [6].
برخلاف ما که تا پایمان در آتش نرفته، ادعایمان تا عرش اعلی بالا میرود. اما همین که خبری شود، دیگر همان ادعا را هم نمیتوانیم بکنیم، چه رسد به عمل؛ چون ادعا عینیت میخواهد و باید در درونمان واقعیت داشته باشد!
..........
[5] سورۀ شعرا، آیات 74 تا 77.
[6] الإحتجاج على أهل اللجاج، ج1، ص24.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_سیزدهم
@Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
29 رمضان 1439
بنده و معبود (قسمت چهارم)
"الَّذي خَلَقَني فَهُوَ يَهْدينِ. وَ الَّذي هُوَ يُطْعِمُني وَ يَسْقينِ. وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ. وَ الَّذي يُميتُني ثُمَّ يُحْيينِ. وَ الَّذي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لي خَطيئَتي يَوْمَ الدِّينِ." [7]
کسی که مرا خلق کرد، پس هدایت نمود. او به من غذا و آب میدهد و چون بیمار شوم، شفایم میبخشد؛ کسی که مرا میمیراند و سپس زنده میکند؛ و کسی که امید دارم خطای مرا در روز قیامت ببخشاید.
یعنی چه خلقت و #هدایت و چه تغذیۀ جسم، چه روزیهای مادی و چه روزیهای معنوی، همه را او داده و ما را مظهر خود کرده است. پس در همۀ اینها باید دنبال او بگردیم؛ نه که حساب تعدادِ رکعات نماز و روزهها و حجّ و زیارات خود را داشته باشیم و بخواهیم از او پاداشِ اندازه بگیریم. اگر او را ببینیم، اصلاً یادمان نمیماند چه کارهایی برایش کردهایم. در آخر هم او را بدهکار خود نمیدانیم که باید ما را ببخشد؛ بلکه امیدواریم طبق شأن خداییاش ما را ببخشد.
اما وقتی به جای خدا علل و اسباب را ببینیم، وقتی آنها نباشند، خدا را هم نمییابیم. مثلاً وقتی نان و برنجمان تأمین نباشد، فکر میکنیم دیگر خدا نیست و روزیمان را نداده است. نماز هم میخوانیم؛ اما برای خدایی که حضورش را در وجود خود نمییابیم. چرا؟ چون اینطور میبینیم که آسمان میبارد، زمین میرویاند، همسر پول درمیآورد و میخرد، خودمان هم میپزیم و میخوریم؛ پس وقتی اینها نباشند، روزی به ما نمیرسد!
اما روزیرسان فقط خداست و اینها همه، اسباب ظاهری کارند. تنها اوست که "یَرزُقُ و لایُرزَق" و "یُطعِمُ و لایُطعَم" است؛ یعنی نیازِ همه را برطرف میکند و خودش به هیچکس و هیچچیز نیاز ندارد. اما بقیه هرچه و هرکه باشند، روزیشان را از خدا میگیرند. پس نمیتوانند روزیده باشند؛ چون نسبت به چیزی مالکیت ندارند. ما هم اگر روزی را از آنها ببینیم، هزار و یک رذیله، توقع، طمع، دشمنی و... در پیاش میآید.
تجربهاش را هم زیاد داریم. کم نیستند پولدارهایی که همه چیز دارند، اما #آرامش ندارند و نمیتوانند از ثروتشان خوب استفاده کنند. کسانی هم هستند که پول ندارند، اما زندگیشان پرروزی و پربرکت است؛ چون به خدا اطمینان و اعتماد دارند و در سایۀ ربوبیتش با آرامش زندگی میکنند.
این یعنی پول، روزی و روزیرسان نیست. ولی چون ظاهرش پر زرق و برق است، ما نمیخواهیم این نقد را از دست بدهیم و دنبال #برکت و آرامشی باشیم که تجربهاش نکردهایم و چون نمیدانیم یعنی چه، آن را نسیه میپنداریم.
توحید ابراهیمی، این است که نه آب و غذا ما را سیر و سیراب میکند، نه پول و سلامتی به ما چیزی میدهد. اینها همه، کار خدایی است که هر لحظه ما را با جلالهایش در بُعد ناسوتی میمیراند و با جمالهایش در بُعد ملکوتی زنده میکند. پس ما از او طلبکار نیستیم؛ که هرچه در معرفت و عمل برای او کار کرده باشیم، همه از نیرو و توفیق خودش است. تازه باز هم موحّد تامّ نیستیم و خطیئه داریم که امیدواریم ببخشد؛ "أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لي خَطيئَتي".
..........
[7] سورۀ شعرا، آیات 78 تا 82.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_سیزدهم
@Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
29 رمضان 1439
بنده و معبود (قسمت پنجم)
این پروردگار جهانیان است که #ابراهیم معرفی میکند، نه برداشت ذهنی او از خدا؛ یعنی #ربوبیت او در تکوین و تشریع بیان مینماید. اما کسی که فقط محدودۀ خودش را ببیند، انسانی کوچک با خدایی محدود میشود که نه تنها با دیگران تفرقه دارد، بلکه در درون خود نیز هزار و یک فرقه دارد و از صبح تا شب با توجه به اتفاقات و شرایطی که برایش پیش میآید، بارها دینش و خدایش عوض میشود!
یک دقیقه، خدا برایش عزیز و دوستداشتنی میشود و هزار باز قربانصدقهاش میرود؛ یک دقیقه، دلش از او میگیرد و هزار سؤال و شکایت نسبت به او دارد. حتی حالش در نماز و #قرآن و معنویت هم عوض میشود. غافل از اینکه خدا ربّالعالمین است با همۀ ظهوراتش؛ چه ظهورات ناسوتی که پر از تضاد و کشمکش است و چه ظهورات ملکوتی که عین #آرامش است. همه با هماند؛ ولی انسان محدود نمیتواند ببیند و مدام حالش در مظاهر ربوبیت عوض میشود.
برعکس، کسی که خدا را ربّالعالمین میبیند، نه ربّ محدود خود، همۀ خواستههای خدا برایش یکی است و در خوشیها و ناخوشیها دنبال هیچ چیز نمیگردد، جز خدا. البته به حرف نیست؛ باید در عالمش برویم. اینقدر به ذهنیات، افکار، فرهنگ و سیستم زندگی خود نچسبیم و خود را در دریای ربوبیت خدا رها کنیم.
حضرت ابراهیم پس از اینکه به خدایی خدا اعتراف کرد و همه چیز را از او دید، تازه دست به دعا برمیدارد:
"رَبِّ هَبْ لي حُكْماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحينَ. وَ اجْعَلْ لي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرينَ. وَ اجْعَلْني مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعيمِ. وَ اغْفِرْ لِأَبي إِنَّهُ كانَ مِنَ الضَّالِّينَ. وَ لا تُخْزِني يَوْمَ يُبْعَثُونَ." [8]
پروردگارا، به من #حکمت ببخش و مرا به صالحان برسان؛ برایم زبان صدق در امتهای آینده قرار ده. مرا از وارثان بهشت و نعمت پایدارت بگردان. پدرم را بیامرز که همانا از گمراهان است؛ و مرا در روز بعث، خوار نکن.
ابتدا از خدا حکمت خواست، یعنی #معرفت به حقیقت اشیاء؛ همان که پیامبراکرم(صلّیاللهعلیهوآله) از خدا خواست: "رَبِّ أرِنَا الأشْيَاءَ كَمَا هِىَ" [9]. ابراهیم از خدا خواست این روش و دین توحیدی او را تا امتهای آخر ادامه دهد و هر کاری برای تربیت او لازم است، همین جا انجام دهد تا به گونهای به عالم بعث منتقل نشود که آنجا خوار و رسوا گردد. کی؟
"يَوْمَ لايَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ. إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ." [10]
روزی که مال و فرزندان سود نمیبخشد، مگر کسی که با #قلب سلیم نزد خدا آمده باشد.
ما هرچه دعا کنیم، سلامت کامل و ماندگار جسمی در #دنیا میسّر نیست و هرکس هرچه هم سالم باشد، بالأخره ناسلامتی برایش پیش میآید تا بهانۀ مردنش شود. روند عالم طبیعت، این است. پس اگر خود را وقف سلامت جسم در دنیا کنیم، فقط انرژیهایمان را هدر دادهایم برای چیزی که نمیتواند باشد.
اما در مقابل، همه میتوانند از نظر معنوی، سالم زندگی کنند؛ البته اگر با طلبهای کاذب، این فرصت را ازدست ندهند. پس بیشتر، سلامت معنا را برای خود و دیگران از خدا بخواهیم که متعلق به قلب و نگاه و بینش است و طبق این آیات، تنها این سلامتی است که در ابدیت به دردمان میخورد؛ وگرنه آن روز حاضریم همه چیز را بدهیم تا نجات پیدا کنیم؛ همان اشیاء و افراد و علل و اسبابی که در دنیا با عشقشان زندگی میکردیم و روزی خود را از آنها میدیدیم.
..........
[8] سورۀ شعرا، آیات 83 تا 87.
[9] شرح اصول كافی ملاّصدرا، ج2، ص110.
[10] سورۀ شعرا، آیات 88 و 89.
ادامه دارد...
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_سیزدهم
@Lotfiiazar
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
29 رمضان 1439
بنده و معبود (قسمت ششم)
عزیزان، #رمضان به پایان رسید. اما پایان رمضان، #عید_فطر است که حقیقتش تنها با #معرفت حق، محقّق میشود. فطر در لغت یعنی حدوث تحول بعد از نقض حالت اولیه. همانگونه که هنگام افطار، حالت اولیهمان که گرسنگی است، کنار میرود و با خوردن و آشامیدن، حالتمان عوض میشود. فطر هم افطار معنوی است.
البته ما هر روز در این ماه، فرصت داشتیم و باید شخصیتمان زیر و رو میشد و از آنچه بود، وضع بهتر و بالاتری پیدا میکرد. اما اگر هم چنین نبوده، لااقل در عید فطر باید واقعاً آدم دیگری شویم و دیگر آن فرد سابق نباشیم.
افطار یعنی نفی اختیار از خود برای پذیرش تحولی که رمضان در جان ما به فعلیت رسانده؛ یعنی اطاعت و #تسلیم در برابر حق، تا چنان از خودیها بشکنیم که او ظهور پیدا کند. این هم فقط محدود به روز عید نیست؛ بلکه روند زندگی هر روزمان تا سال بعد باید همین باشد. اما اگر در این روز آمرزیده نشویم و افطار معنوی نکنیم، تا سال بعد با خود و هستی درگیریم و نمیتوانیم آن را موافق خود کنیم؛ چون هستی، موافق خداست.
کار هم به إنشاءالله و ماشاءالله درست نمیشود. خدا ما را آفریده، شرایط رشدمان را هم گذاشته تا بذر وجودمان مدام شکافته شود و فعلیتهای جدید بپذیرد. بقیۀ کار با خودمان است تا حرکت کنیم؛ نه اینکه سالها در خور و خواب، غم و شادی، حبّ و بغض و سایر شئون زندگی حیوانی بمانیم و فعلیتمان تغییر نکند!
او کار خود را کرده و به ما نزدیک است. اکنون ماییم که باید به او نزدیک شویم؛ نه اینکه مدام بخواهیم دستمان را بگیرد و بالا بکشد. بعد هم توقع داشته باشیم در هر مسئله، نشانهای ظاهری سر راهمان بگذارد تا وظیفهمان را بفهمیم یا اولیائش را بفرستد که به ما مشاوره دهند و بگویند چه کنیم. تازه اگر هم خطا کردیم، برای راضی کردنش فقط هی بگوییم: «ببخش»! اما واقعاً به اینها نیست و هرچه از این راهها به خدا و اولیائش سیریش شویم، به جایی نمیرسیم.
#قرآن از زبان حضرت #ابراهیم میگوید:
"وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُوا رَبِّي عَسى أَلاَّ أَكُونَ بِدُعاءِ رَبِّي شَقِيّاً." [11]
از شما و آنچه غیر خدا میخوانید، کناره میگیرم و پروردگارم را میخوانم؛ باشد که به خواندن پروردگارم شقی نباشم.
یعنی شرط #دعا و خواندن خدا، عزلت است و در آن صورت است که دعا در مسیر #سعادت میافتد.
اما ما از کدام صنم درون یا بیرونمان کناره گرفته و جدا شدهایم؟ غیر از این است که خدا را با قالب محدود #نفس خود میخوانیم؟ نمیشود سر جای خود بنشینیم و بگوییم: «خدایا، ببخش!» باید جایمان را عوض کنیم و خود را در شرایط درست قرار دهیم. آنوقت حتی نمیخواهد بگوییم: «ببخش»؛ خدا خودش غفّار است، بخشوده میشویم.
خدا در مرحلۀ خلقت، لقمۀ آماده به ما داده؛ اما در حرکت و صعود، خبر از لقمۀ آماده نیست. او ربّ ماست و همۀ شرایط را برای رشدمان گذاشته؛ برنامۀ درست معاش و معاد را در فطرتمان تنظیم کرده؛ از طریق اولیائش نیز معارف عمیق و بسیاری را به ما رسانده است. اما دیگر خودمان باید راه را پیدا کنیم و #تربیت شویم.
باید با #اختیار، خود را به خدا بسپاریم؛ یعنی شرایطش را دنبال کنیم، تسلیم احکام و مقرّراتش شویم و از تکوین و تشریعش به بهترین شکل استفاده کنیم؛ تا بتوانیم اسم «فاطر» الهی را ظهور دهیم و پیوسته و نوبهنو، زیباییهای درونمان را به فعلیت برسانیم.
باشد که در این عید بتوانیم با ورود به عالم عید و درک حقیقت تبریک و فیض شادی حقیقی، خود را بیابیم و زین پس با حرکت درست، کمتر برای اولیاء خدا مزاحمت ایجاد کنیم؛ تا امامی که جهل مردم، مانعِ آمدنش است و از مزاحمتهایی که موجب هلاکت خود آنها میشود، میترسد، ببیند ما آنقدر بزرگ شدهایم که به جای بار، یارش باشیم. پس بیاید و هستی را به نور قدومش روشن و بهرهمند سازد؛ إنشاءالله.
..........
[11] سورۀ مریم، آیۀ 48.
پایان
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_سیزدهم
@Lotfiiazar
💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
خلاصۀ #جلسۀ_سیزدهم، 16 #محرم_1440
تقصیر کیست؟
http://saehat.net/index.php?page=kholaseh&id=38
@Lotfiiazar
💠▪️💠▪️💠▪️💠▪️💠#راه_روشن 🌅
حضرت رسول اکرم(صلّیاللهعلیهو آله) میفرمایند:
«یَا عِبَادَ اللَّهِ أَنْتُمْ كَالْمَرْضَى وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ كَالطَّبِيبِ فَصَلَاحُ الْمَرْضَى فِيمَا يَعْلَمُهُ الطَّبِيبُ وَ يُدَبِّرُهُ بِهِ لَا فِيمَا يَشْتَهِيهِ الْمَرِيضُ وَ يَقْتَرِحُهُ أَلَا فَسَلِّمُوا لِلَّهِ أَمْرَهُ تَكُونُوا مِنَ الْفَائِزِينَ»
اى بندگان خدا، شما مانند افراد بيمار هستيد، و ربالعالمين همچون طبيب است. و صلاح بيمار در اطاعت دستورات طبيب است، نه آنچه خودش دلش میخواهد. پس آگاه باشید و تسلیم امر خدا شوید تا رستگار گردید.
الاحتجاج (طبرسی)، ج1، صفحۀ 42
@Lotfiiazar
سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
خلاصۀ #جلسۀ_سیزدهم، 14 #محرم_1441
#قیامت_کبری
#تسبیح، یعنی منزه کردن وجود از ماهیت، آخرت از دنیا، ابقی از فنا. نه اينکه از غروب تا طلوع خورشید فلان ذکر را بگوييم. تسبیح یعنی به طور مستمر و دائمی ماهیت را کنار بیندازيم. آنچه فکر و ذهنمان میگوید، دور بريزيم و به ندای قلب تزکيه شدهمان گوش دهيم. بگذاريم وجود ظهور کند که با اين کار شاید...
متن کامل در لینک زیر:
http://saehat.ir/comment/3049
@Lotfiiazar