eitaa logo
کانال عشق
317 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران 10 رمضان 1439 فقط خدا (قسمت سوم) اگر واقعاً می‌خواهیم برای خدا کار کنیم، باید آن‌قدر مراقب باشیم که بفهمیم دست او در کار است، یا ما. جایی که علی(علیه‌السلام) خود را در برابر خدا کم می‌بیند و مراقب است ذره‌ای شائبۀ غیریت در کارش نباشد، ما چرا مراقب نباشیم که هر حرف، کار یا قضاوتمان برای چیست؟! برحق بودن، خیلی سخت است و هر لحظه مراقبت می‌خواهد. چطور خود را برحق ببینیم و دیگران را کنیم؟! اصلاً قضاوت و ، کار است. انبیاء و ائمه(علیهم‌السلام) خود را با همین احتیاط‌ها و مراقبت‌ها بروز دادند و اینجاست که ارزش آن‌ها را می‌شود شناخت. واقعاً سخت است! زیاد شنیده‌ایم که حضرت علی(علیه‌السلام) صورت خود را مقابل آتش تنور گرفت تا داغی آتش جهنم را بچشد و مراقب باشد حقّ یتیمی را نادیده نگیرد. این تنها مشتی است نمونۀ خروار. آن‌ها سخت بندگی کرده‌اند. ولی ما فقط با چند نماز و روزۀ ظاهری، خود را کامل می‌بینیم و توقع داریم همه از طریق ما هدایت شوند؛ حتی شده با تهمت و آبروریزی، به احدی حق نمی‌دهیم جلوی ما مرتکب خلاف شرع شود؛ چون در شأن ما نیست! حال بیندیشیم که چرا امربه‌معروف و نهی‌ازمنکرهایمان تا کنون کاری در جامعه از پیش نبرده‌اند! چون بر آنچه خودمان از دین گرفته‌ایم، تعصب داریم و از هرکس خلاف آن حرکت کند، متنفریم! خود را بهشتی می‌بینیم و بقیه را جهنمی؛ بدون اینکه فکر کنیم چرا دین‌داری ما در آن‌ها تأثیر مثبت نگذاشته است. حتی فرزندانمان را شل می‌گیرند و ما به خیال دفاع از دین، با آن‌ها می‌جنگیم؛ غافل از اینکه درواقع از خود و نفسمان دفاع می‌کنیم. دفاع از دین، مساوی تأثیرگذاری است و برای همین یکی از شرایط امر و نهی نیز احتمال اثر است. امر و نهی لازم است؛ اما با نگاه درست و بدون قضاوت شخصی و ظاهری. باید از وجهۀ دینی‌ای که برای خود قایل شده‌ایم، فرار کنیم و دین را به خدا واگذاریم تا او از مظهر ما کار کند؛ اما مایی که ما نباشیم و هیچ‌گونه خیر و شرّ خودمان در کار نباشد. ما حق داریم وقتی از فرزند خود گناهی می‌بینیم، در درون ناراحت شویم؛ اما نه برای اینکه آبرویمان می‌رود و فکر می‌کنیم بهتر از آن هستیم که گناهی در خانواده‌مان باشد! البته خیلی از ما فاصلۀ این دو نگاه را نمی‌فهمیم. اما وقتی خود را نبینیم و فقط پای دین در کار باشد، می‌فهمیم چطور بدون توهین و تحقیر و آبروریزی و بدون برتر دیدن خود و خرد کردن شخصیت او، به او بفهمانیم کارش غلط است. ولی اگر طور دیگری عمل کنیم، کار ما غلط بزرگ‌تری است که به جای تأثیر مثبت، تأثیر منفی می‌گذارد. این‌گونه است که ما نمی‌توانیم مثمر ثمر باشیم. روزبه‌روز هم و اندیشه‌مان آب می‌رود و در تشخیص راه درست، گیج‌تر می‌شویم؛ طوری که حتی نمی‌دانیم فرزند خود را چطور تربیت کنیم! اما اگر برای خدا کار می‌کردیم، این‌طور نبود؛ چنان‌که حضرت وقتی از خود گذشت و فرار کرد، خدا به او داد و درخت نبوت در دلش جوانه زد؛ یعنی آمادۀ ظهور و دریافت مستقیم این مقام در دنیا شد. تا به جایی رسید که ندای پروردگار را شنید و فرمان نبوت را گرفت [7]. اما ما وقتی کار خیر می‌کنیم، تازه هوای نفسمان جوانه می‌زند و شأن و شئون دینی پیدا می‌کنیم. بعد هم دنبال این هستیم که از ما قدردانی شود و اثر مثبت کارمان به ما برگردد. موسی با همۀ مقاماتی که داشت، خود را در مقابل خدا فقیر می‌دید [8]. ولی ما اگر کار خیری انجام دهیم، دیگر خود را صاحب حق می‌دانیم که خدا باید اثر عملمان را بدهد. .......... [7] سورۀ قصص، آیۀ 30. [8] سورۀ قصص، آیۀ 24. ادامه دارد... @Lotfiiazar
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران 13 رمضان 1439 عصای موسی (قسمت اول) در مکالمۀ و ، به آنجا رسیدیم که موسی خواست برای اثبات حرف خود، دلیل بیاورد و عصایش را انداخت: "فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبينٌ." ، چوب خشکی بود که در دست می‌گرفتند و به آن تکیه می‌کردند، یا کارهای دیگری با آن انجام می‌دادند. در آیات دیگر آمده خداوند پیش از آنکه معجزۀ عصا را به موسی نشان دهد، از او دربارۀ عصایش پرسیده بود: "وَ ما تِلْكَ بِيَمينِكَ يا مُوسى. قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمي وَ لِيَ فيها مَآرِبُ أُخْرى." [1] «ای موسی، در دست راستت چیست؟» گفت: «عصایم است که بر آن تکیه می‌کنم، با آن برای گوسفندانم برگ می‌ریزم و نیازهای دیگری را نیز برآورده می‌کنم.» حال چرا این عصا باید انداخته شود؟ در برخی تفاسیر آمده که «عصایت را بینداز» یعنی: حول و قوّۀ خودت و اسباب و عللی را که به آن‌ها توجه داری، کنار بگذار. این عصا انداختن، قدم اول برای رسیدن به و توجه خالص به خداست. پس اولاً برای این است که موسی حقیقت را ببیند و ثانیاً برای اینکه فرعون، موسی را باور کند و به خدا ایمان آورد. البته حواسمان باشد؛ فکر نکنیم این مسائل به انبیاء خدشه وارد می‌کند. این‌ها به ارتباطشان با خدا برمی‌گردد و ما نیز حقّ قیاس خود با آن‌ها را نداریم. فقط باید به قدر رتبۀ خود، از حرکت آن‌ها درس بگیریم. چراکه آن‌ها در بُعد بشری مثل بقیه بودند و مثل بقیه باید در دنیا با امتحانات بسیار سخت، مسیر ظهور کمال را طی کنند. توضیح آنکه تمام موجودات در رتبۀ خود، کمال را در وجودشان دارند. اما این برای آن‌ها ارزش نیست؛ مگر اینکه در دنیا با تلاش و خود، آن را ظهور دهند. انسان‌های معصوم نیز از این امر مستثنا نیستند. جیب وجود همۀ انسان‌ها پر از کمال است. منتها خیلی‌ها منتظرند خدای رحیم و کریم، چیزی از جیبشان بیرون بیاورد یا گذاشته‌اند فردای قیامت، چیزی بیرون بیاید. اما معصومان زحمت کشیده‌اند و همین جا دست در جیب خود کرده و از آن استفاده نموده‌اند. البته خدا چون می‌دانسته آن‌ها شاگرداول‌های مدرسۀ توحیدند، مقام عصمت را به آن‌ها موهبت کرده تا بتوانند مردم را هدایت کنند و به مقصد برسانند. اما این‌گونه نیست که چون به آن‌ها عصمت داده، اختیار را ازشان گرفته باشد. یعنی آن‌ها نیز مانند سایر انسان‌ها، قدرت و شرایط را دارند. تازه همان‌گونه که امکانات و توفیقات وجودی بیشتر دارند، بلاها و موانع بسیار سنگین‌تری هم پیش رویشان است که برای بقیه پیش نمی‌آید. اما هرگز گناه نمی‌کنند؛ نه که خدا نگذارد، بلکه خودشان تلاش می‌کنند. حضرت موسی هم همین‌طور. او وقتی عصا را می‌اندازد، می‌ترسد؛ چون با بریدن از اسباب ظاهری، به درجۀ بالاتری از توحید می‌رسد و معجزۀ خدا را می‌بیند. تا وقتی عصا در دست او و تکیه‌گاهش باشد و او انتظار داشته باشد کارهای دیگرش را هم راه بیندازد، عصا فقط یک چوب است و به اندازۀ چوب برایش تأثیر دارد. اما اگر آن را بیندازد یعنی به آن توجه نکند، دیگر عصای موسی نیست؛ اعجازی است که کار خدایی می‌کند. .......... [1] سورۀ طه، آیات 17 و 18. ادامه دارد... @Lotfiiazar
🌅 امام علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِكَ» براى بیرون كردن بدى از سینۀ ديگران، آن را از سینۀ خودت ريشه‌کَن کن. نهج‌البلاغه، حکمت ۱۷۸ @Lotfiiazarخدایا ما را با اهل بیت محشور کن «اللَّهُمَّ أَنْتَ الْإِلَهُ الْقَدِيمُ وَ هَذِهِ سَنَةٌ جَدِيدَةٌ فَأَسْأَلُكَ فِيهَا الْعِصْمَةَ مِنَ الشَّيْطَانِ‌...» خواندن این دعا از اعمال روز اول ماه است. در این دعا از خداوند مقام را طلب می‌کنیم؛ این یعنی رسیدن به مقام عصمت محال نیست که اگر محال بود خواندن این دعا کار بیهوده‌ای بود. چرا با پشت سر گذاشتن محرم‌ها و شرکت در مراسم عزاداری‌ و سخنرانی، هنوز به مقام عصمت نرسیده‌ایم؟ چون در طول زندگی‌مان، نام امام حسین(علیه‌السلام) را زیاد به زبان آورده‌ایم؛ محشور شدن با ایشان را زیاد از خدا خواسته‌ایم؛ اما با آن بزرگوار حشر و نشر حقیقی نداشته‌ایم! زبانمان حسین حسین می‌گوید ولی اعمالمان چیز دیگر. حشر با حسین(علیه‌السلام) یعنی در تمام میادین زندگی، پابه‌پای ایشان حرکت کنیم. رفتارمان در هر دم و بازدمی مطابق رضایتشان باشد و لحظه‌ای از این همراهی غافل نشویم. برگرفته از بحث ١٤٣۸ @Lotfiiazar