هدایت شده از کانال عشق
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
5 رمضان 1439
موسای روح، فرعون جسم (قسمت دوم)
"قالَ رَبِّ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ. وَ يَضيقُ صَدْري وَ لايَنْطَلِقُ لِساني فَأَرْسِلْ إِلى هارُونَ. وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ." (شعرا/12و13و14)
گفت: «پروردگارا، میترسم تکذیبم کنند. سینهام تنگ شده و زبانم روان نیست؛ پس هارون را نیز بفرست. آنها چیزی علیه من دارند که میترسم مرا بکُشند!»
ذنب در لغت، اثر و دنباله و پیامدی است که بر عمل انسان مترتّب میشود. پس لزوماً معنی #گناه نمیدهد که بگوییم حضرت #موسی معصیت کرده بود. آن پیامبرخدا پیش از آن، یکی از فرعونیان را دیده بود که در حال ظلم به دیگری است و برای دفاع از مظلوم، او را کشته بود. اکنون میترسید به پیامد این کار، آنها او را بکُشند. لذا از خدا خواست #هارون را برای کمک به او بفرستد.
#جسم ما نیز کلی دنباله و پیامد دارد. ما عمری هرچه خواستهایم، کردهایم و با پاسخ دادن به امیال، پیامدی به دنبال خود کشیدهایم که میترسیم ما را زمین بزند. مثلاً فرض کنید میخواهیم اسم «عفوّ» خدا را ظهور دهیم و بر خطای کسی چشم بپوشیم. همین که بُعد موسوی وجودمان یعنی #روح میخواهد به راه افتد، بُعد جسمانی برایمان کلی بهانهتراشی میکند و ترسهای گوناگون به دلمان میافتد: «او چه واکنشی نشان میدهد؟ خانواده چه میگویند؟ زندگیام چه میشود؟ خواب و خوراکم به هم میخورد؛ شأن و موقعیتم را از دست میدهم و...»!
به این ترتیب، سینهمان تنگ میشود و دیگر حرفی برای گفتن نداریم تا از پسِ نیروهای فرعونی برآییم. اینجاست که از خدا کمک و پشتوانهای میخواهیم که به ما قدرت دهد. مطمئن باشیم اگر لحظهای از جسم بگذریم و آن را اسیر روح کنیم که عاشق خداست، خدا برایمان نیروی کمکی میفرستد؛ که یا پرتوی از نور #عقل در درون است، یا دسترسی به اولیاء خدا و علمای ربّانی در بیرون.
"قالَ كَلاَّ فَاذْهَبا بِآياتِنا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ." (شعرا/15)
[خدا به موسی] فرمود: «هرگز [نمیتوانند کاری کنند]! شما با نشانههای ما بروید که همانا ما با شما شنوندهایم.»
یعنی: نترسید که آیات ما دست شما و در درونتان است؛ ما هم با شما هستیم و همواره سمیع و شنواییم.
ما نیز همواره باید طبق این آیه حرکت کنیم. وقتی میخواهیم حرکت وجودی داشته باشیم، چرتکه نیندازیم و حساب سود و زیان جزئی را نکنیم. یک آن در درون خود برویم و ببینیم که خدا با تمام نیروهایش در ماست.
اما متأسفانه ما کمتر به این نوع حرکت، عادت کردهایم. معمولاً ترسها و پیامدها را دو دوتا چهارتا میکنیم و تصمیم میگیریم. پس خدا کو؟! خدای «رحیم»، «کریم»، «توّاب»، «رزّاق»، «شافی» و... کجای بینش و قلب ماست؟ به او اعتقاد داریم؛ اما از ما رؤیت و شهود خواستهاند. اگر او را میبینیم، پس چرا از زندگی و #دنیا و هستی، راضی نیستیم و آرامش نداریم؟ و اگر اینجا او را نیابیم، فردا با چه بینشی میخواهیم با او روبهرو شویم؟
ادامه دارد...
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_چهارم
@Lotfiiazar
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🍃 #زینب جان، ای زینت پدر
تو وارث پیامبرانی، اما تفاوتها داری.
اگر قوم #موسی نافرمانیاش کردند، دیگر پیش چشمان او برادرش #هارون را ذبح نکردند.
اگر #یونس بر نافرمانی قومش غضب کرد، تو در برابر آنهمه جهل امت جدّت گفتی: "مَارَأیتُ إلّا جَمیلاً".
🍃 اگر انواع مصیبت در چندین سال بر سر #ایوب آمد و او صبر کرد، تو در یک نیمروز تمام مصائب را دیدی. نه غلط گفتم! تو از چهارسالگی که وصیت مادرت را شنیدی، صبرت آغاز شد.
اگر یعقوب با امید برای یوسفش گریه کرد و میدانست پیراهن خونین او دروغ است، تو با چشمان خود دیدی که گرگان، دور یوسفت را گرفتهاند و او را میدرند.
🍃 نگویم از #ابراهیم که خنجر گلوی پسرش را نبرید؛ اما پیش چشمان تو عزیزت را... .
اگر ابراهیم کعبه بنا کرد و حج به جا آورد، تو در کربلا دور حقیقت کعبه طواف کردی و هروقت رفتی تا شهدا را با خود به خیمه بیاوری، سعی صفا و مروه نمودی.
و اگر ابراهیم در آتش کافران رفت و "بَرداً وَ سَلاماً" بیرون آمد، تو در آتش جهل این امت رفتی و سوختی تا کودکان و زنان نسوزند.
🍃 در آخر، تو وارث #علی و احمدی و همچون علی(علیهالسلام) که ولایت محمد(صلّیاللهعلیهوآله) را جانشین شد، تو نیز با دستان مبارک حسین(علیهالسلام) امانتدار #ولایت او شدی و #توحید را زنده کردی.
ای بانوی خیر و زیبایی که نگاهت همیشه در #قلب ما جاری است؛ به ما دورماندگان از #یوسف زمانمان نظری خاص بینداز و ما را از غفلت برگشتن به روزمرگی نجات بده.
◾️#محرم
◾️#عاشورا
◾️#یا_زینب
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
@Lotfiiazar