eitaa logo
کانال عشق
317 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
حرف های من و خدا_۲۲.mp3
5.33M
❤️ بیست و دوم ✍اولین سحر بدون علی است. و قلب زمین، برای هضم نداشتَنَش، در انقباضی سخت، درگیر شده است... @ostad_shojae
هدایت شده از عرفان
🔆قضاوت امیرالمومنین(ع) 🔅مردعربی از حضرت علی (ع) پرسيد : اگر من آب بنوشم حرام است؟ 🌕 فرمودند : نه گفت: اگر خرما بخورم حرام است؟ 🌕فرمودند: نه گفت: پس چطور اگه ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم تا شراب شود خوردنش حرام است ! 🌕اميرالمومنين (ع) فرمودند : اگر آب به روی سرت بپاشم دردی احساس ميكنی؟ گفت : نه 🌕فرمودند:اگر مشتی خاك بپاشم چطور ؟ گفت : نه 🌕فرمودند : اگر ايندو را با هم مخلوط كنم و مدتي در آفتاب بگذارم آنگاه به سرت بزنم چطور ؟ گفت : فرق سرم شكافته ميشود. 🌕حضرت فرمودند : حكايت آن نيز اينگونه است . کتاب قضاوتهای امیرالمومنین(ع) 🌺کانال عرفان🌺 http://eitaa.com/joinchat/2136997888Cc9e7f3d280
حقی که این رهبر عالیقدر «امام خمینی» بر شما دارد اگر تا روز قیامت به سپاس و شکرانه اش برخیزید از عهده آن برنمی آیید...
در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!! به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند. شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد. ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد. میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد. این است "رسم رفاقت..." در "غیاب" یکدیگر" حافظ آبروی" هم باشیم... 🆔@TAHAVOLDARON
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
هدایت شده از کانال عشق
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر تهران 5 رمضان 1439 موسای روح، فرعون جسم (قسمت دوم) "قالَ رَبِّ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ. وَ يَضيقُ صَدْري وَ لايَنْطَلِقُ لِساني فَأَرْسِلْ إِلى هارُونَ. وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ." (شعرا/12و13و14) گفت: «پروردگارا، می‌ترسم تکذیبم کنند. سینه‌ام تنگ شده و زبانم روان نیست؛ پس هارون را نیز بفرست. آن‌ها چیزی علیه من دارند که می‌ترسم مرا بکُشند!» ذنب در لغت، اثر و دنباله و پیامدی است که بر عمل انسان مترتّب می‌شود. پس لزوماً معنی نمی‌دهد که بگوییم حضرت معصیت کرده بود. آن پیامبرخدا پیش از آن، یکی از فرعونیان را دیده بود که در حال ظلم به دیگری است و برای دفاع از مظلوم، او را کشته بود. اکنون می‌ترسید به پیامد این کار، آن‌ها او را بکُشند. لذا از خدا خواست را برای کمک به او بفرستد. ما نیز کلی دنباله و پیامد دارد. ما عمری هرچه خواسته‌ایم، کرده‌ایم و با پاسخ دادن به امیال، پیامدی به دنبال خود کشیده‌ایم که می‌ترسیم ما را زمین بزند. مثلاً فرض کنید می‌خواهیم اسم «عفوّ» خدا را ظهور دهیم و بر خطای کسی چشم بپوشیم. همین که بُعد موسوی وجودمان یعنی می‌خواهد به راه افتد، بُعد جسمانی برایمان کلی بهانه‌تراشی می‌کند و ترس‌های گوناگون به دلمان می‌افتد: «او چه واکنشی نشان می‌دهد؟ خانواده چه می‌گویند؟ زندگی‌ام چه می‌شود؟ خواب و خوراکم به هم می‌خورد؛ شأن و موقعیتم را از دست می‌دهم و...»! به این ترتیب، سینه‌مان تنگ می‌شود و دیگر حرفی برای گفتن نداریم تا از پسِ نیروهای فرعونی برآییم. اینجاست که از خدا کمک و پشتوانه‌ای می‌خواهیم که به ما قدرت دهد. مطمئن باشیم اگر لحظه‌ای از جسم بگذریم و آن را اسیر روح کنیم که عاشق خداست، خدا برایمان نیروی کمکی می‌فرستد؛ که یا پرتوی از نور در درون است، یا دسترسی به اولیاء خدا و علمای ربّانی در بیرون. "قالَ كَلاَّ فَاذْهَبا بِآياتِنا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ." (شعرا/15) [خدا به موسی] فرمود: «هرگز [نمی‌توانند کاری کنند]! شما با نشانه‌های ما بروید که همانا ما با شما شنونده‌ایم.» یعنی: نترسید که آیات ما دست شما و در درونتان است؛ ما هم با شما هستیم و همواره سمیع و شنواییم. ما نیز همواره باید طبق این آیه حرکت کنیم. وقتی می‌خواهیم حرکت وجودی داشته باشیم، چرتکه نیندازیم و حساب سود و زیان جزئی را نکنیم. یک آن در درون خود برویم و ببینیم که خدا با تمام نیروهایش در ماست. اما متأسفانه ما کمتر به این نوع حرکت، عادت کرده‌ایم. معمولاً ترس‌ها و پیامدها را دو دوتا چهارتا می‌کنیم و تصمیم می‌گیریم. پس خدا کو؟! خدای «رحیم»، «کریم»، «توّاب»، «رزّاق»، «شافی» و... کجای بینش و قلب ماست؟ به او اعتقاد داریم؛ اما از ما رؤیت و شهود خواسته‌اند. اگر او را می‌بینیم، پس چرا از زندگی و و هستی، راضی نیستیم و آرامش نداریم؟ و اگر اینجا او را نیابیم، فردا با چه بینشی می‌خواهیم با او روبه‌رو شویم؟ ادامه دارد... @Lotfiiazar
ریحانه: 🌸 امام زین العابدین علیه‌السلام: 🌍 پروردگارا! روزگارم را در آنچه مرا به خاطرش آفریده‌ای، مصروف دار 🌙 @khamenei_reyhaneh