eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.7هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ - البته بگما مطمئن باشین داداش منم برنامه هاش خوب و عالیه. یه بار هم از این سفرها داشتیم، از طرف دانشگاه داداش، که خودش مسئولش بود رفتیم، برنامه های معنوی و تفریحیش عالی بود نگاهی به زینب که طرف بردارش رو میگرفت، کردم. محبت خواهرانه ش واقعا ستودنیه! خانم اسلامی گفت - اتفاقا از برنامه ی نیمه ی شعبانشون مشخصه که خیلی تو اینجور برنامه ها بودن و تجربه دارن. زینب از تعریف خانم اسلامی خوشش اومد و تشکر کرد. ماهم حرفش رو تأیید کردیم. دیگه کارهامون تموم شده و کسی برای ثبت نام نیومد. روبه بچه ها گفتم - میگم فکر نکنم دیگه کسی بیاد، بریم خونه؟ حرفم رو تأیید کردن و به طرف خونه حرکت کردیم. همراه سحر وارد شدیم، دستم روی دستگیره در نرفته بود که صدای بگو مگو از خونه بلند شد. هردو نگران به هم نگاه کردیم - یعنی چی شده زهرا؟ دوباره استرس به جونم افتاد. - نمیدونم خدا به خیر بگذرونه صدای سعیده! من میگم بهتره ما رو نبینه بریم طبقه بالا. - نه زهرا این قضیه باید همین جا تموم شه، به نظرم بهتره باهم روبرو بشین -خدایا خودت ختم بخیر کن، فقط امیدوارم حمید وبابا دیر بیان، اونا خبر ندارن چه اتفافاتی تو این مدت افتاده. - توکلت به خدا باشه، بریم داخل. تپش قلبم بالا رفته، در رو باز کردم و با قدم هایی لرزون وارد شدم. صدای داد و بیداد سعید بالا رفت - خاله، تورو خدا تموم کن، من دیگه نمیتونم تحمل کنم. مامان، خانم جون و خاله ما رو دیدن، سعید رد نگاهشون رو گرفت، بادیدنم رگ های گردنش از عصبانیت باد کرد. دست هام شروع به لرزیدن کرد ، ولی نباید خودم رو ببازم. سعید با حرص به طرفم اومد، به چند قدمیم رسید - چته رنگت پریده؟ خودتم میدونی چه غلطی کردی؟ حرفش تموم نشده بود که خاله سیلی محکمی به صورتش زد، همه هاج و واج نگاه کردیم، خاله انگشتش رو به علامت تهدید نشون داد وگفت - سعید به جون خودم اگه یک کلمه ی دیگه ادامه بدی شیرم رو حلالت نمیکنم، اینم زدم که چشم هات رو باز کنی ببینی کی دلسوزته! حق نداری با زهرا که مثل خواهر دلسوزی میکنه بد حرف بزنی. - مامان چرا درک نمیکنین، مهسا زنمه، منو دوست داره.اونم داره برا زندگیمون تلاش میکنه. چرا اینقدر نسبت بهش بدبین شدین. چه فرقی داره ماشین به نام من باشه یا مهسا، اما تو چی به خاطر یه فضول داری پسر خودت رو میزنی! خانم جون عصبانی شد وگفت - سعید حرمت نگه دار، زهرا تو این ماجرا مقصر نیست. دلم میخواد داد بزنم و هر چی تو دلمه خالی کنم، باصدای بلند گفتم - ببینم چرا دست از سرم برنمیداری؟ هر روز یه برنامه ی جدید داری! دیگه نمیخوام ریختتو ببینم میفهمی به خدا خسته م کردی. - ببین زهرا اونروز پیامم رو جدی نگرفتی گفته بودم اگه با آبروی زنم بازی کنی آبروت رو میبرم - آبروی کی رو میبری؟ با صدای عصبانی حمید به عقب برگشتیم. بابا کنارش وایستاده بود و هاج و واج نگاهمون میکرد، قفسه سینه ی حمید از عصبانییت بالا و پایین می شد. چشم هاش خون افتاده بود، نمیدونم یعنی همه حرف هامون رو شنیده. 🔴کل رمان تو وی ای پی با 1566پارت آماده ست، اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹کپی پیگرد قانونی و الهی داره، رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️وقتی نباشی درد و غم است که بر سر دنیا آوار میشود... پناهِ دل های بی پناه! دنیا به آغوش امن تو، سخت محتاج است. بغل وا کن مولاجان... 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کی بهتر از او...؟! 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220421-WA0019.mp3
13.65M
____________________________________ 🌸🍃 🍃 🌹🍃عظم البلا یعنی عزیز فاطمه در بین ما نیست 🌸🍃برح الخفا یعنی که جا برای او در دیده ها نیست😭 💚 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا این پست رو با لینک نشر دهید تا افراد زیادی با حضرت اشنا شن http://eitaa.com/joinchat/3102605334Cfac7bc2cf1
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
____________________________________ 🌸🍃 🍃 🌹🍃عظم البلا یعنی عزیز فاطمه در بین ما نیست 🌸🍃برح الخفا ی
. سلام ظهرتون بخیر دوستان من خودم خیلی این صوت رو دوست دارم قبلا هم براتون فرستادم اما گفتم امروزم بفرستم تا بهونه ای بشه برای اینکه یادی از امام غریبمون کنیم 😔 .
بعضی از دوستان برای بار دوم خریداری کردن😅 اونایی که رمانو خوندن ارزش واقعیش رو فهمیدن شما هم حتما تا اخر این رمان رو بخونید فرقی نداره چه تو کانال اصلی چه وی ای پی هرجا دوست داشتید بخونید 😊 لطف حضرت همیشه شامل حالمون بوده و اگه این رمان تاثیر داره ما هیچکاره ایم و فقط عنایت اقاجانمونه❤️
واقعا ممنونم از عزیزانی که کانال و رمان رو به دوستاشون معرفی میکنن😍 دوستان رمان هنوز چاپ نشده دعا کنید بتونیم به چاپ برسونیم🌿🌸 @eshgheasemani
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ با صدای عصبانی حمید به عقب برگشتیم. بابا کنارش وایستاده بود و هاج و واج نگاهمون میکرد، قفسه سینه ی حمید از عصبانییت بالا و پایین می شد. چشم هاش خون افتاده بود، نمیدونم یعنی همه حرف هامون رو شنیده. با چشم های اشکی نگاهش کردم، وقتی چشمش به من افتاد دندون هاش رو بهم فشار داد و دستش رو مشت کرد تاخواست قدمی برداره بابا دست روی سینه ش گذاشت و مانعش شد. - حمید جان، بابا آروم باش! صبر کن ببینم اینجا چه خبره! حمید طرف بابا برگشت و گفت - بابا مگه حرفاش رو نشنیدی؟ از همون روزی که زهرا شب خواستگاری جواب منفی داد شک کردم که یه کاسه ای زیر نیم کاسه هست. زهرا تمام اون مدت که حالش خراب بود آقا برا خودش خوش گذرونی می کرد. گفته بودم اگه کسی بخواد اشک خواهرم رو دربیاره با من طرفه. سعید تو با خودت چی فکر کردی؟ ها؟ اینکه اسمت رو روی خواهرم گذاشتن و خودتم همه جا گفتی دوستش داری، حالا بعدش بیای راحت بگی من تو رو نمیخوام و هر غلطی دلت خواست بکنی؟ بیچاره خواهر من که به خاطر آبروی تو تموم نیش و کنایه ها رو تحمل کرد و دم نزد، حالا تو چقدر رو داری که اومدی خونه خودمون، خواهرم رو تهدید میکنی؟ فکر کردی خیلی مردی؟نه داداش بی غیرت تر از تو خودتی؟ بابا برا اینکه حمید رو آروم کنه کمی بلند تر گفت - حمید جان، بابا بس کن. ماهمه فامیلیم، نون و نمک خوردیم. آروم باش بذار ببینم چه اتفاقایی تو این مدت افتاده که من خبر ندارم. از استرس ناخن انگشت شصتم رو با دندونم می جویدم، تپش قلبم خیلی بالا رفته، انگار دیگه توانی برام نمونده و قلبم داره مچاله میشه! ناخودآگاه دستم رو روی قلبم گذاشتم و چشم هام رو بستم، سحر با دیدن وضعیتم سریع دستم رو گرفت - زهرا خوبی؟ همه نگاه ها به طرفم برگشت، حمید سریع خودش رو بهم رسوند - زهرا جان، چت شد یهو؟ سحر زهرا رو ببر اتاقش. با حرص برگشت طرف سعید و گفت - فقط دعا کن سعید، یه تار مو از زهرا کم نشه اونوقت باخود من طرفی! با دستم اشاره کردم که نمیرم، نگرانی رو تو نگاه همه، حتی سعید میتونم ببینم. سرگیجه بدی دارم، به کمک سحر پیش خانم جون نشستم. مامان دست هاش رو بهم می مالید،خاله هم روی مبل نشست و رو پاش میزد. تصمیم گرفتم این بار همه چیز رو بگم و خودم رو راحت کنم. آب دهنم رو به سختی قورت دادم وبه سعید که نگران نگاهم میکرد گفتم - ببین سعید، حالا که کار به اینجا رسید بذار همه بفهمن که تمام این مدت اتفاقایی که افتاد تقصیر خودت بود نه من! شب خواستگاری که رفتیم تواتاق صحبت کنیم خوشحال بودم که همسر خوب و مؤمنی نصیبم شده. اما وقتی تو اتاق گفتی که جواب منفی بدم و نذارم کسی بفهمه که تو پشیمون شدی و جواب منفی از طرف توعه، دنیا رو سرم خراب شد. همه اینا به کنار، وقتی با لبخند به یکی دیگه پیام میزدی و منی که با هزار امید و آرزو که تو باعثش بودی، روبروت نشسته بودم. گفتی من یکی دیگه رو دوست دارم و میخوام باهاش ازدواج کنم، اونقدر نامرد بودی که نفهمیدی من از درون شکستم. اره سعیدخان، تا الان خواستم آبروت حفظ بشه. شب عقد بهت درباره مهسا گفتم که حواست باشه، چون دلم به حالت سوخت نه اینکه دوستت داشتم نه! چون بعداون ماجرای بهم خوردن، از قلبم بیرونت کردم والانم دیگه جایی نداری! فقط به خاطر اینکه نون ونمک هم رو خورده بودیم، بازشروع به داد وبیداد کردی که من میخوام زندگیت رو بهم بریزم. با خودم گفتم من احمق دارم خودم رو به آب وآتیش میزنم که دور و برت رو خوب ببینی، و زندگیت نابود نشه. فرداش بهم پیام زدی که اگه کسی بو ببره آبرو برات نمیذارم، اینقدر عصبانی شدم که گوشیم افتاد شکست، حالا اونم بماند، چند روز پیش اومدی و گفتی من به مهسا پیام دادم، هرچی گفتم کار من نبوده حرف های خودت رو زدی و واینستادی تا جواب بگیری و رفتی! قلبم تیرمیکشه ،نفس عمیقی کشیدم و ادامه دادم - حالا وایسا جوابت رو بگیر بعد برو. اومدی بگی آبرو برام نمیذاری؟ فکر کردی کی هستی که بخوای آبروی من رو ببری؟ها؟ مهم اینه که پیش خدا روسفیدم و آبرو دارم. هزاران نفر امثال تو بیان تهدیدم بکنن که آبرومو میبرن ترسی ندارم چون به خدا تکیه کردم. توهم بهتره به جای این چرندیات یکم حواست رو جمع کنی که باد کلاهت رونبره وحرف هایی که روز عقد بهت گفتم رو جدی بگیری. همه متعجب به حرف هام گوش میکردن ، سعید صورتش قرمز شده بود اما هنوزم باوز نمی کرد من همون زهرای ساکت و مظلومم که این حرف هارو بهش میزنم. .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴کل رمان تو وی ای پی با 1566پارت آماده ست، اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹کپی پیگرد قانونی و الهی داره، رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667
enc_16852176785401807326213.mp3
3.92M
چطوری راحت بخوابم چطوری لبخند بزنم وقتی با گریه .... سر به سجده میذاری 💚 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ ناتوانی رو توی صورتم احساس کردم، نگاهی به چهره ی بابا که غمیگین و ناراحت بهم خیره بود انداختم. حمید کنارش ایستاده بود و قفسه ی سینه ش از شدت عصبانیت بالا وپایین میشد، رگ های گردنش بیرون زده بود و تنها چیزی که توی این موقعیت خودنمایی می کرد مشتش بود که حسابی بهم فشارش میداد، کارد بهش میزدی خونش در نمیومد. دلم به حال خاله سوخت، بیچاره از خجالت سرش پایین انداخته بود و گریه میکرد. سحر چندباری گفت آروم باشم، اما ازبس حرف های سعید، برام سنگین تموم شده نمیتونم. دستم هنوز روی قلبم بود، نگاهی به سعید که هنوزم متوجه اشتباهش نشده کردم، انگار شیطون رفته تو جلدشو هیچ جوره حرف کسی رو قبول نمیکنه. چشم هاش پراز نفرت بود، خواست قدمی برداره که بابا از روی مبل بلند شد با تشر گفت - سعید، اگه تا الان چیزی بهت نگفتم به حرمت خانم جون و مادرت بود، اگه یک بار دیگه بیای و اوقات زهرا رو تلخ کنی، این بار با خود من طرفی فهمیدی؟ دیگه هم دور و بر زهرا نبینمت. سعید بدون این که جوابی بده نگاه پر از نفرتی بهم کرد و بدون خداحافظی رفت. حالم اصلا مساعد نیست، انگار یه چیزی به قلبم چنگ میزنه، دسته مبل رو با انگشتام محکم فشار دادم و نفس هام به سختی بالا میومد، اینبار مامان سریع نزدیکم شد - زهرا جان مادر! چی شد؟ نتونستم جوابش رو بدم -خاک به سرم، آقا رضا این اصلا حالش خوب نیس. بابا و حمید با عجله به سمتم اومدن، سحر لیوان آبی به دستم داد و کمی ازش خوردم، اما لحظه به لحظه درد بیشتر میشد. حمید سریع سوییچ رو برداشت و گفت - فشار عصبیه، زود کمکش کنین ببرم بیمارستان. توانی توی پاهام ندیدم تا بایستم، دستم رو روی قلبم که هر لحظه فشارش بیشتر می شد، فشار دادم. احساس کرختی توی دست هام کردم،ناخواسته دستم افتاد، متعجب به دست بی حال شده ام نگاه کردم. بی توان سرم رو بالا آوردم و به اطرافم چشم دوختم، همه نگران بودن و ازم سؤال می پرسیدن، اما صدای هیچ کس رو نمی شنیدم. حمید شونه هام رو گرفت و تکونم داد سرگیجه ی عجیبی توی سرم احساس کردم، پشت پلک هام سنگین شد و چشم هام رو بستم. آروم چشم هام رو باز کردم و خودم رو روی تخت بیمارستان دیدم، شیلنگی به بینیم وصل شده بود. کمی به ذهنم فشار اوردم تا بفهمم چه اتفاقی افتاده که یاد حرف های سعید و سرگیجه م افتادم. خداروشکر از درد چند لحظه ی پیش خبری نبود. آروم سر چرخوندم، مامان نگران نگاهم می کرد. لبخندی به چهره نگرانش زدم - بیدار شدی دختر گلم؟ مادرت بمیره که این همه عذاب کشیدی! - خدا نکنه ما...مان، من...حالم... خوبه نگران... نباشین. برا چی... منو آوردین بیمارستان... من...من... که چیزیم نبود فقط... سر...گیجه داشتم. با هر کلمه یه نفسی میکشیدم تا بتونم حرف بزنم. در باز شد وبابا به همراه خاله،خانم جون، سحر وحمید وارد شدن. خاله پیشونیمو رو بوسید - خاله بمیره برات، شرمندتم زهراجان. این پسره نفهم من باعث و بانی این اتفاقاست. بابا با محبت نگاهی بهم کرد و مثل همیشه که سعی در آروم کردن اوضاع داشت، روبه خاله گفت - مریم خانم هرچی بوده تموم شده، الان دیگه وقت این حرف ها نیست، خداروشکر حالش خوبه. خانم جون نزدیکم شد و دستم رو گرفت - بهتری دخترم؟ میدونی چقدر نگرانت شدیم؟ آروم لب زدم - شر...مند...تونم، یه لحظه... نفهمیدم چی شد. - دشمن امیرالمؤمنین شرمنده باشه توچرا! - چطور... اجازه دادن...همتون بیاین... مگه...مگه الان ...وقت...ملاقاته؟ حمید پیش دستی کرد وجواب داد - مارو دست کم گرفتی آبجی کوچیکه؟ از قبل هماهنگ کردن، اگه بگم باور نمیکنی!!! بی حال گفتم: - کی؟ -بذار اول دکتر بیاد معاینه ت بکنه بعد. صدای پایی شنیدم، دکتری پنجاه ساله که روپوش سفید رنگ به تن داشت وارد شد، نگاهی به کسی که پشت سرش وارد شد، کردم. تازه فهمیدم حمید از کی صحبت می کرد. 🔴کل رمان تو وی ای پی با 1566پارت آماده ست، اگه میخوای همه رو یکجا بخونی با پرداخت 40هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ✅ بعد از خرید: 🔸این رمان نزدتون امانته و با واریز هزینه مالک اون نمیشیدو نمیتونید تو کانال شخصیتون یا جاهای دیگه بارگذاری کنید فقط با شرایط ویژه تو کانال خصوصی نویسنده میخونید. 🔹کپی پیگرد قانونی و الهی داره، رمان رو برای کسی نفرستید، تحت هیچ شرایطی راضی نیستم ❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞