eitaa logo
🕊️عشـــ❤ـــق‌آسمانے🕊️
16.6هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
38 فایل
#اللهم‌بارک‌لمولانا‌صاحب‌الزمان💚 🔴در آخرالزمان همه هلاک میشوند مگر کسانی که برای تعجیل فرج دعاکنن🌷 #رفیق👈 هر کاری میکنی به نیابت از حضرت نذر سلامتی و فرج مولا کن❗ این‌کانال وقف امام زمان علیه السلامه و مطالب غیرمرتبط، تبلیغ‌ و‌تبادل گذاشته نمیشه❌
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ ❌دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ ازاینکه حمید رو به سعید این حرف رو زد کمی جا خوردم، به سعید نگاه کردم، رنگش پریده بود و درمونده نگاه میکرد مادرش با خوشحالی پرسید - جدی میگی حمید؟ حمید نگاهی به من کرد و جواب داد - اره خاله، زهرا جواب مثبتش رو به علی داده، منتظریم برگردن و بریم محضر میدونم که حمید عمدا اینو گفت، حاج احمد و خانمش نگاهی به من کردن و تبریک گفتن اما قیافه ی سعید درهم بود. خداحافظی کردیم و سمت ماشین رفتیم. توماشین که نشستیم رو به حمید گفتم - چرا بهشون گفتی؟ - چیو؟ - همون قضیه ی عقد من و زهراخانم - عمدا گفتم میخوام اسم و فکر زهرا رو از سرش بیرون کنه. سرم رو پایین انداختم و گفتم - فعلا که معلوم نیست زهراخانم با این اتفاقایی که افتاده قبول کنه یا نه! - تو فکر اینارو نکن من زهرا رو مثل کف دستم میشناسم. همه چی درست میشه به در خونه رسیدیم، حمید رو پیاده کردم و قبل از اینکه خداحافظی کنم گفتم - حمید تو حیاط یه آبی به دست و صورتت بزن! مامانت اینجوری ببینه نگران میشه با سر تأیید کرد و بعداز رفتنش به خونه برگشتم. با بسته شدن صدای در زینب سریع بیرون اومد و پرسید - سلام داداش چی شد؟ کجا رفتی؟ - ‌حدسم درست بود، حدیث همه چیز رو گفت. با تعجب پرسید - چی گفت؟ کل ماجرا رو تعریف کردم، چشم های زینب هر لحظه گردتر میشد. - باورم نمیشه حدیث اینکارو کرده. پوفی کردم و گفتم - بریم تو الان مامان میاد شک میکنه. به اتاق رفتم و روی تخت دراز کشیدم. به حرفای آقا سید که فکر میکنم آرومتر میشم. یاد هدیه ای که حاج خانم داد افتادم، سریع بلند شدم و رفتم از ماشین هدیه رو برداشتم و داخل کمد گذاشتم . چشم هام رو بستم تا بخوابم، پیامکی به گوشیم اومد با فکر اینکه ممکنه زهرا باشه سریع گوشی رو برداشتم. قفل صفحه رو که باز کردم، با دیدن شماره ی حمید تمام امیدم ناامید شد. بازش کردم - سلام فردا میتونی ساعت ده بیای بریم دنبال مهسا و اون پسره؟ براش نوشتم که میام. گوشی رو روی بیصدا گذاشتم و چشم هام رو بستم، اگه خدا بخواد و فردا بتونیم مهسا و اون پسره رو ببینیم، بعدش حرکت میکنم و میرم با زهرا حرف بزنم. ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 50 هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹☘ 🟢 این استغفار امیرالمؤمنین علیه السلام هست که 70 بند میباشد و مولا آن را هر سحر بعد از نماز صبح میخواندند: ✅هر شب یک بند از استغفار هفتاد بندی امیرالمؤمنین علیه السلام در کانال گذاشته میشه 💠فراز 70 استغفار امیرالمؤمنین 🌸🌿 70- اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ جَرَى بِهِ عِلْمُكَ فِيَّ وَ عَلَيَّ إِلَى آخِرِ عُمُرِي بِجَمِيعِ ذُنُوبِي لِأَوَّلِهَا وَ آخِرِهَا وَ عَمْدِهَا وَ خَطَائِهَا وَ قَلِيلِهَا وَ كَثِيرِهَا وَ دَقِيقِهَا وَ جَلِيلِهَا وَ قَدِيمِهَا وَ حَدِيثِهَا وَ سِرِّهَا وَ عَلَانِيَتِهَا وَ جَمِيعِ مَا أَنَا مُذْنِبُهُ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِي جَمِيعَ مَا أَحْصَيْتَ مِنْ مَظَالِمِ الْعِبَادِ قِبَلِي فَإِنَّ لِعِبَادِكَ عَلَيَّ حُقُوقاً أَنَا مُرْتَهَنٌ بِهَا تَغْفِرُهَا لِي كَيْفَ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين. بند 70: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که در علم تو درباره ی من و علیه من تا آخر عمرم ثبت گردیده، همه گناهانم از اول و آخرش، و عمدی و سهوی، و کم و زیاد، ظریف و باریک و یا جلیل و بزرگش، قدیم و جدیدش، پنهان و آشکارش، و همه ی آن گناهانی که من مرتکب آن می شوم و به سوی تو توبه میکنم. و میخواهم که بر محمد و آل محمد درود فرستی و همه ی مظالم بندگان را که بر ذمه ی من آمده و تو آن ها را به شماره آورده ای ببخشی؛ زیرا بندگانت برگردنم حقوقی دارند که من در گرو آنها هستم، پس هرگونه و هر زمان که خواستی آن ها را بیامرز ای مهربانترین مهربانان! 💎خدایا به حق حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها فرج مولامون تعجیل بفرما و مارو از خدمتگزاران وفادار مولا قرار بده 🤲 💎یا رب محمد وآل محمد، صل علی محمد وآل محمد، وعجل فرج محمد وآل محمد"💎 🌹اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌹 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ صبح با صدای اذان گوشی بیدار شدم و وضو گرفتم و نماز خوندم. بعداز،نماز دیگه خوابم نبرد، روی سجاده ای که برای زهرا خریده بودم نشستم و قرآن رو باز کردم. چندصفحه خوندم و بعداز تموم شدنش سجده رفتم و سجاده رو جمع کردم. یکی از کتابهای پزشکی رو برداشتم و تا طلوع آفتاب مطالعه کردم. نزدیکای هفت صبح بود که مامان و بابا هم بیدار شدن، قبل از اینکه پیششون برم تو آینه به خودم نگاه کردم. زیر چشم هام گود افتاده، نمیدونم اگه مامان بپرسه چرا اینجوری شدم چه جوابی بدم. به هال رفتم و با دیدن مامان که سماور رو پر آب میکرد سلام دادم. برگشت و به گرمی جوابم رو داد. بابا هم از سرویس بیرون اومد و بعداز سلام و صبح آماده شد بره نون بخره که مانعش شدم و گفتم خودم میرم میگیرم. پارچه ای رو گرفتم تا نون هارو داخلش بذارم. از خونه بیرون زدم، از جلوی در خونشون که گذشتم دلم پر کشید سمتش، کاش خیلی زود بتونم ببینمش! چشم از درشون برداشتم و به سمت نونوایی حرکت کردم. نونوایی شلوغ بود کمی منتظر شدم . پولش رو حساب کردم و به خونه برگشتم. صبحانه رو خوردم و تا ساعت ده به بیمارستان سری زدم. دنبال محسن گشتم بالاخره تو اتاق دکتر مظفری پیداش کردم. در زدم و وارد شدم - سلام دکتر مظفری و محسن هر دو بلند شدن و بعداز سلام و احوالپرسی، محسن پرسید - علی جان چه زود برگشتی! کنارشون نشستم و جواب دادم - یه کاری پیش اومد ولی مجبورم دوباره چند روزی بدم. دکتر مظفری که تقریبا سی و پنج سالشه و از وقتی وارد این بیمارستان اومدم همیشه به من لطف داشته گفت - برو به کارات بپرس، نگران اینجا هم نباش من و محسن هستیم. شرمنده سرم رو پایین انداختم و جواب دادم - شرمنده کار شما رو بیشتر کردم محسن با خنده جواب داد - یه علی که بیشتر نداریم، جون هم بخواد بهش میدیم. دکتر مظفری هم تو ادامه ی جواب محسن گفت - علی جان اصلا نگران نباش، من که خانم بچه ها رو فرستادم مسافرت برم خونه هم تنها میخوام بمونم، باز اینجا سرگرم میشم وقتم میگذره. دکتر مظفری همسرش اهل اصفهانه، هرسال چندباری خانواده ش رو میفرسته برن اونجا. خودش هم اکثرا تو کارهای جهادی کمکمون میکنه و دست به خیره. نگاهی به ساعت روی دیوار کردم دیکه نزدیک ده شده، با هر دو خداحافظی کردم و از بیمارستان بیرون اومدم و سوار ماشین شدم. ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 50 هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 امام زمان علیه السلام کجای کارته؟ فقط امام شماست...!
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ نگاهی به ساعت کردم، چند دقیقه ای به ده مونده، منتظر حمید موندم. طولی نکشید در باز شد و بیرون اومد. با دیدنم به سمتم اومد و سوار ماشین شد و دست داد - سلام صبح بخیر به گرمی جوابش رو دادم - میگم الان برنامه ت چیه؟ میخوای چیکار کنی؟ آرنجش رو به شیشه ی ماشین تکیه داد و دستش رو لای موهاش برد، کلافه به نظر میرسید پرسیدم - چیزی شده؟ - فکرم خراب زهراست، علی نمیدونم چرا تمام اتفاقا برا اون میفته! دلم میخواد دندونای اونایی که این بلاها رو سرش آوردن خورد کنم دست روی پاش گذاشتم - حمید جان سعی کن به خودت مسلط باشی، منم نگرانشم ولی الان زمونه ای نیست که بخوای با دعوا و کتک کارت رو پیش ببری. قانون هست، خدایی نکرده بزنی یه اتفاق برا یکیشون بیفته میخوای چیکار کنی؟ فکر خانواده ت و خانمت باش! - کلافه م علی، دیشب بعد اینکه سعید رو زدم اعصابم خورد شده. من و سعید از بچگی باهم دوست بودیم اما الان با این اتفاقا رابطه مون شکراب شده، مامان وقتی فهمید دعوا کردم خیلی ناراحت شد. - سعی کن خودت رو کنترل کنی، ببین به هر حال اون فامیلته، اشتباه کرده الانم بنده خدا داره تقاصش رو پس میده. میدونی حمید اوضاع سعید رو که دیدم بدتر از اونیه که تو فکر میکنی. ما مردیم و خودتم میدونی برا یه مرد از هم پاشیدن زندگی عین مرگه! از شانسش زنشم نااهل دراومد و اوضاع روحیش الان اصلا خوب نیست. - حقشه! اون موقع که سر زهرا اون بلاهارو آورد باید فکر اینجاهاشم میکرد. علی اگه دیروز زهرا حالش بد شده به خاطر اون مهسای عوضیه! وقتی یادم میفته چه بلاهایی تواین مدت سرش اومده کم میمونم سر به بیابون بذارم اسم زهرا که میاد قلبم خودش رو به در ودیوار قفسه م میکوبه، خدایا چیکار کنم که دلش راضی بشه. وقتی گلرخ خانم گفت که گریه میکرد یه لحظه یاد چشم های معصومش افتادم که وقتی نگاهم میکرددلم نمیخواست چشم ازش بردارم. دنبال آدرس میثم گشتیم و بالاخره بعد از پرس و جو از چند نفر خونشون رو پیدا کردیم. حمید پیاده شد و زنگ درشون رو زد، طولی نکشید درباز شد و دختر بچه ی کوچیکی با موهای بافته شده بیرون اومد. شیشه رو پایین کشیدم و توماشین منتظر موندم حمید روی دوزانو خم شد و به دختر بچه گفت - سلام خانم کوچولو، داداش میثم خونه ست؟ دختر بچه نگاهی به داخل خونه کرد و با شیرین زبونی گفت - نه عمو با مامانم رفته دکتر! من و دوستم خونه تنهاییم - کی برمیگرده؟ شونه بالا انداخت و گفت - نمیدونم. گفت شاید دیر بیایم حمید کلافه بلند شد و به سمت ماشین اومد. نشست و گفت - چیکار کنیم نمیتونیم اینجا منتظر بمونیم. - فعلا بریم به خونه ی مهسا سر بزنیم، تا بخواد بقیه ی نقشه ش رو عملی کنه باید جلوش رو بگیریم. ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 50 هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان حضـــرت صاحـــب الـــزمان(عج) 🌹🍃اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌸🍃 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ. 🌼🍃اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ. اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایَعتْ و تاب‍‍َعتْ علی قَتله اللهمَّ العنهم جمیعاً 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
AUD-20220329-WA0025.mp3
4.87M
____________________________ 🌼🍃 🍃 دعای زیبای ال یاسین🌼🍃 (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) در یکی از نامه هایی که به یاران با وفا خود فرستاده‌اند می‌فرمایند: « هر گاه خواستید به وسیله ما، به سوی خداوند توجه کنید، و به ما روی آورید، پس همان گونه که خداوند فرموده است بگویید: سلام علی آل یاسین …» 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
🌹لطفا به نیابت از امام زمان علیه السلام بخونید🌹 🌼🍃بسم الله الرحمن الرحیم اَلسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ‏ وَآلِهِ الصَّادِقِ الْأَمینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ مَوْلانا اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ. اَلسَّلامُ‏ عَلَى الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، الْحُجَجِ الْمَیامینِ، اَلسَّلامُ عَلى‏ والِدَةِ الْأِمامِ، وَالْمُودَعَةِ اَسْرارَ الْمَلِکِ الْعَلاَّمِ، وَالْحامِلَةِ لِأَشْرَفِ الْأَنامِ اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الْمَرضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا شَبیهَةَ اُمِّ مُوسى‏وَابْنَةَ حَوارِىِّ عیسى‏، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ اَلسَّلامُ‏ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا اْلمَنْعُوتَةُ فِى‏ الْأِنْجیلِ، الْمَخْطُوبَةُ مِنْ رُوحِ اللَّهِ الْأَمینِ، وَمَنْ رَغِبَ فى‏ وُصْلَتِها مُحَمَّدٌ سَیِّدُ الْمُرْسَلینَ، وَالْمُسْتَوْدَعَةُ اَسْرارَ رَبِّ الْعالَمینَ. اَلسَّلامُ‏عَلَیْکِ وَعَلى‏ آبآئِکِ الْحَوارِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ بَعْلِکِ وَوَلَدِکِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلى‏ رُوحِکِ وَبَدَنِکِ الطَّاهِرِ، اَشْهَدُ اَنَّکِ اَحْسَنْتِ‏الْکَِفالَةَ، وَاَدَّیْتِ الْأَمانَةَ، وَاجْتَهَدْتِ فى‏ مَرْضاتِ اللَّهِ، وَصَبَرْتِ فى‏ذاتِ اللَّهِ، وَحَفِظْتِ سِرَّ اللَّهِ، وَحَمَلْتِ وَلِىَّ اللَّهِ، وَبالَغْتِ فى‏ حِفْظِ حُجَّةِ‏ اللَّهِ، وَرَغِبْتِ فى‏ وُصْلَةِ اَبْنآءِ رَسُولِ اللَّهِ، عارِفَةً بِحَقِّهِمْ، مُؤْمِنَةً بِصِدْقِهِمْ، مُعْتَرِفَةً بِمَنْزِلَتِهِمْ، مُسْتَبْصِرَةً بِاَمْرِهِمْ مُشْفِقَةً عَلَیْهِمْ، مُؤْثِرَةً‏ هَواهُمْ، وَاَشْهَدُ اَنَّکِ مَضَیْتِ عَلى‏ بَصیرَةٍ مِنْ اَمْرِکِ، مُقْتَدِیَةًبِالصَّالِحینَ، راضِیَةً مَرْضِیَّةً، تَقِیَّةً نَقِیَّةً زَکِیَّةً، فَرَضِىَ اللَّهُ عَنْکِ‏وَاَرْضاکِ، وَجَعَلَ اْلجَنَّةَ مَنْزِلَکِ وَمَاْویکِ، فَلَقَدْ اَوْلاکِ مِنَ الْخَیْراتِ ما اَوْلاکِ، وَاَعْطاکِ مِنَ الشَّرَفِ ما بِهِ اَغْناکِ، فَهَنَّاکِ اللَّهُ بِما مَنَحَکِ مِنَ‏ الْکَرامَةِ وَاَمْرَاَکِ. پس بالا مى‏کنى سر خود را و مى‏گوئى اَللّهُمَّ اِیَّاکَ اعْتَمَدْتُ، وَلِرِضاکَ طَلَبْتُ، وَبِاَوْلِیآئِکَ اِلَیْکَ تَوَسَّلْتُ، وَعَلى‏ غُفْرانِکَ وَحِلْمِکَ‏ اتَّکَلْتُ، وَبِکَ اعْتَصَمْتُ، وَبِقَبْرِ اُمِّ وَلِیِّکَ لُذْتُ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ، وَانْفَعْنى‏ بِزِیارَتِها، وَثَبِّتْنى‏ عَلى‏ مَحَبَّتِها، وَلا تَحْرِمْنى‏ شَفاعَتَها وَشَفاعَةَ وَلَدِها، وَارْزُقْنى‏ مُرافَقَتَها وَاحْشُرْنى‏ مَعَها وَمَعَ‏ وَلَدِها، کَما وَفَّقْتَنى‏ لِزِیارَةِ وَلَدِها وَزِیارَتِها، اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ‏ بِالْأَئِمَّةِ الطَّاهِرینَ، وَاَتَوَسَّلُ اِلَیْکَ بِالْحُجَجِ الْمَیامینِ مِنْ آلِ طه‏ وَیس‏، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ، وَاَنْ تَجْعَلَنى‏ مِنَ‏ الْمُطْمَئِنّینَ الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‏ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ، وَاجْعَلْنى‏ مِمَّنْ قَبِلْتَ سَعْیَهُ، وَیَسَّرْتَ اَمْرَهُ، وَکَشَفْتَ‏ ضُرَّهُ، وَآمَنْتَ خَوْفَهُ، اَللّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتى‏ اِیَّاها، وَاْرزُقْنى‏ الْعَوْدَ اِلَیْها اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى‏، وَاِذا تَوَفَّیْتَنى‏ فَاحْشُرْنى‏ فى‏ زُمْرَتِها، وَاَدْخِلْنى‏ فى‏ شَفاعَةِ وَلَدِها وَشَفَاعَتِها، وَاغْفِرْ لى‏ وَلِوالِدَىَ‏ وَلِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَآتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِى الْأخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ، وَالسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا ساداتى‏ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
zyarat_narjes khaton_dar_samera.mp3
3.33M
________________________________ 🌸🍃 🍃 زیارت حضرت نرجس خاتون🌼🍃 اگر حاجتی دارید بـه حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان(ع) متوسّل شوید. ایشان چون مادر ولیّ وقـت ما هستند، به فـرزندشان مـی فرمایند که: پسرم! این شخص به من متوسّل شده. خواسته اش را بده. 🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج‌َ‌واَقِمنابِخِدمَـتِه🌷 🌼🌿به نیت فرج مولا نشر دهید 🆔 @eshgheasemani 🌿🌿🌸
سلام روزتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ حمید با سر تأیید کردو به سمت آدرس مهسا حرکت کردیم. از خونه های اطرافش مشخصه وضع مالی این قسمت شهر خوبه! جلوی درشون نگه داشتیم، حمید پیاده شد و زنگ خونشون رو زد. چند باری زنگ زد اما کسی در رو باز نکرد، درهمسایه ی بغلی باز شد و خانمی سی و پنج ساله با یه بچه ی چهار ساله بیرون اومد. به حمید اشاره کردم تا از اون بپرسه، حمید نزدیک رفت و بعد از سلام گفت - ببخشین این همسایتون هرچی زنگ میزنم نیستن، شما ازشون خبری ندارید؟ خانمه نگاهی به درشون کرد و جواب داد - والا چند روز پیش از اینجا رفتن. حمید کلافه پرسید - شما آدرسی ازشون ندارید؟ - نه متاسفانه، والا من زیاد باهاشون در ارتباط نبودم. مشکلی پیش اومده؟ حمید جواب داد - من شمارم رو بدم بهتون اگه یه موقعی ازشون خبر داشتید میتونید اطلاع بدید؟ خیلی واجبه! - باشه مشکلی نیست فقط ببخشین قصد فضولی ندارم شما هم شاکی هستین ازشون؟ - بله هرطور شده باید پیداشون کنم خانمه سرش رو به علامت تأسف تکون داد و گفت - متاسفانه بچه ی نااهل آبروی پدرو مادرش رو هم میبره، چند روز پیش هم یه آقای جوونی اومده بود و یه دعوای اساسی شد. تمام همسایه ها خبردار شدن، دخترشون بیماری روحی داره به خاطر کارهاش، خانواده ش مجبور شدن خونشون رو عوض کنن واقعا آبروشون رو برده. ولی چشم من اگه خبری ازشون داشتم حتما میگم. حمید تشکری کرد و شماره ش رو به خانم گفت و اونم تو گوشیش ذخیره کرد. ازش تشکری کردیم و بعداز نشستن حمید پرسیدم - خب الان چیکار کنیم، آدرس دیگه ای ازش نداریم!! - فقط یه راه میمونه باید منتظر پسره باشیم. - من میگم قبلش بریم یه شکایت بکنیم. اگه گفته ی اون خانمه درست باشه و مهسا واقعا بیماری روحی داشته باشه پس مطمئنم کاری رو که حدیث گفت امروز انجام میده. خدا ازش نگذره حمید نفسش رو سنگین بیرون داد و جواب داد - خدا هیچ مسلمونی رو گرفتار زن نااهل نکنه! اول بریم ببینم حدیث شماره ی دیگه ای ازش داره یانه! باشه ای گفتم و به سمت خونه ی صدیقه خانم حرکت کردم. جلوی خونشون که رسیدیم حدیث و صدیقه خانم بیرون میرفتن، با دیدنمون به سمت ماشین اومدن. حدیث که انگار با دیدن ما دوباره ترسیده بود بیشتر خودش رو به مامانش نزدیک کرد. پیاده شدیم و بعداز سلام رو به حدیث گفتم - حدیث تو چند تا شماره از مهسا داری؟ ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 50 هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹چرا در توسّلات خود، مستقیماً سراغ خود خدا نرویم و به اهل‌بیت متوسّل شویم و حاجت بخواهیم؟! *آیا این کار شرک نیست؟!*(پاسخ به شبهۀ وهابیّت) از آیات قرآن کریم به خوبی استفاده می‌شود که وسیله قرار دادن مقام صالحی نزد پروردگار متعال و طلب حاجت از خداوند به واسطۀ او، به هیچ وجه ممنوع نبوده، بلکه توصیه شده است و منافاتی هم با توحید و یکتاپرستی ندارد؛ به دو نمونه از آیات اشاره می‌شود: آیه ۶۴ سوره مبارکه نساء: «وَلَو أَنَّهُم إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم جَاءُوكَ فَاستَغفَرُوا اللَّهَ وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا.» *اگر آنان هنگامی که به خود ستم کردند (مرتکب گناهان شدند)، به سراغ تو (ای رسول ما) می‌آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش می‌کردند و تو نیز برایشان طلب عفو می‌کردی، خداوند را توبه‌پذیر و رحیم می‌یافتند*.» ✅ آیات ۹۷ و ۹۸ سوره مبارکه یوسف: «قَالُوا يَا أَبَانَا استَغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ؛ قَالَ سَوفَ أَستَغفِرُ لَكُم رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ.» (فرزندان حضرت یعقوب خطاب به پدر) گفتند: *ای پدر، برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطاکار بوده‌ایم*؛ (یعقوب علیه‌السلام) گفت: *به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می‌خواهم که همانا او آمرزنده و مهربان است*» 🔸در روایات شیعه و عامه هم جواز توسل به ذوات مقدّسه معصومین علیهم‌السلام و حاجت خواستن از آنان، فراوان به چشم می‌خورد؛ بعنوان نمونه یک مورد از روایات معتبر نزد عامه ذکر می‌شود: احمد بن حنبل (امام حنابله) از عثمان بن حنیف انصاری نقل می‏‌کند که گوید: مردی نابینا خدمت رسول خدا صلّی‌الله‌علیه وآله رسید و عرض کرد: *از خدا بخواهید تا به من عافیت و شفا عطا کند* پیامبر فرمودند: *اگر بر این مریضی و سختی صبر کنی برای آخرتت بهتر است، اما اگر بخواهی برایت دعا می‏‌کنم* او پاسخ داد: *نه، برایم دعا کنید*. رسول ‏خدا به آن مرد نابینا فرمودند: *وضوی پاکیزه‌ای بگیر و دو رکعت نماز بجای آور و سپس این دعا را بخوان: "اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسأَلُکَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَیکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ (وآله) وَسَلَّمَ نَبِیِّ الرَّحمَةِ، یَا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى رَبِّی فِی حَاجَتِی هَذِهِ فَتَقضِی، وَتُشَفِّعُنِی فِیهِ، وَتُشَفِّعُهُ فِیَّ.* *خدایا، من از تو می‌خواهم و به سوی تو توجه پیدا کردم به وسیلۀ محمّد که نبی و فرستادۀ رحمت است؛ ای محمّد! من به تو توجه پیدا کردم به سوی پروردگارم در حاجتی که دارم تا اینکه برآورده شود؛ خدایا او را شفیع خود قرار دادم* (شبیه همان تعابیری که ما شیعیان هم در ادعیه مأثوره با عنوان توسّل، خطاب به چهارده معصوم علیهم‌السلام می‌خوانیم.) عثمان بن حنیف ‏گوید: آن مرد نابینا دائماً این دعا را ‏خواند تا آنکه شفا یافت. 📚 منابع معتبر نزد عامه که روایت فوق را نقل کرده‌اند: مسند احمد حنبل، ج۲۸، ص۴۷۸، ح۱۷۲۴۰ سنن نسائی، ج۹، ص۲۴۴، ح۱۰۴۱۹ البداية والنهایة (ابن‌کثیر)، ج۶، ص۱۷۸ مجموع الفتاوی (ابن‌تیمیة)، ج۱، ص۲۷۰ اَللّهُمَّ العَن اَوّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَآخَرَ تابِعٍ لَهُ عَلَی ذَلِک.»
سلام شبتون مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرسین تا ان شاالله قسمت جدید رو بذارم😊
•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸°∞°❀🌸❀ •🌸°∞° •🌸° ✨﷽✨ ♥️ ✍ دوست عزیز کپی و ارسال رمان به کانالها و گروها و پیویتون حرااامه❌ حدیث جواب داد - هربار با یه شماره بهم زنگ و پیام میزد، اگه بخواین همشون رو میدم بهتون. تمام شماره ها رو ازش گرفتیم، صدیقه خانم پرسید - تونستین کاری بکنین؟ سرم رو به علامت نه تکون دادم و گفتم - نه متأسفانه، خونشون رو هم عوض کردن هیچ آدرسی ازش نداریم حدیث میون حرفمون پرید و گفت - من آدرس خونه یکی از دوستای صمیمیش رو دارم. فقط ادرس رو بلد نیستم بگم باید برم اونجا چشمی بگم خوشحال از اینکه شاید اون بتونه کمک کنه گفتم - صدیقه خانم میتونین همراهمون بیاین؟ البته اگه کاری ندارین! - اره پسرم، چرا نیام. هر کاری از دستم بربیاد براتون میکنیم همه سوار شدیم، تومسیرمون صدیقه خانم گفت - زهرا حالش خوبه؟ حمید جواب داد - خداروشکر نسبت به دیروز بهتره! از آینه نگاهی به حدیث کردم که لب پایین رو با دندونش گاز میگرفت. خودشم از کارایی که کرده پشیمونه! بالاخره به آدرسی که حدیث داد جلوی در سبز رنگ بزرگی نگه داشتم. حمید پیاده شد و زنگ رو زد. طولی نکشید صدای دختری تو کوچه پیچید. حمید ازش خواست بیاد جلوی در. درباز شد و دختری مانتویی که اصلا وضع خوبی نداشت بیرون اومد سعی کردم نگاهش نکنم، حمید هم با دیدن وضعش سرش رو پایین انداخت. - سلام پریا خانم شما هستین؟ - بله بفرمایین! - ببخشین مزاحمتون شدیم، ما دنبال ادرس دوستتون مهسا هستیم، کار خیلی واجبی داریم. میشه کمکم کنین دختره کمی این پا و اون پا کرد و گفت - شرمنده من ندارم، آخه خونشون رو عوض کردن، فعلا ادرس جدیدشون رو بهم نداده! - ببینید بحث آبرو در میونه لطفا اگه خبری ازش دارین ممنون میشم کمکمون کنین - من فقط میتونم شماره ش رو بهتون بدم، آدرسشون رو ندارم. - خدا خیرتون بده شمارش رو بدین اگه آدرسشونم بهتون گفتن لطفا بهمون اطلاع بدین. - باشه مشکلی نیست، ولی مهسا این روزا حالش زیاد خوب نیست. چند روز پیش هم که با مادرش حرف زدم گفت با یکی از دوستاش رفته شمال! با گفتن این حرف یاد زهرا افتادم نکنه اونجا بره سراغش، دلم بی قراری کرد.رو به حمید گفتم - حمید زود بیا کارت دارم حمید شماره ی مهسا رو گرفت و بعداز دادن شماره ی خودش خداحافظی کرد و به سمت ماشین اومد. به محض اینکه توماشین نشست پرسید - چی شده چرا نگرانی؟ - حمید مهسا تو شماله! همسایشون گفت بیماری روحی داره. اگه راست گفته باشه اینجور آدما کنترل روحی ندارن، میترسم بره سراغ زهرا! حمید محکم رو پیشونیش کوبید و یا خدا، امام حسینی گفت - منو زود پیاده کن جلو درمون باید برم شمال. - نمیخواد با ماشین من میریم. سریع ماشین رو روشن کردم، صدیقه خانم گفت -خدا لعنتشون کنه، ما از همین جا اسنپ میگیریم میریم شما برین حدیث و صدیقه خانم رو پیاده کردیم و به سمت شمال راه افتادیم. ✅رمان نذرعشق 1566 پارت هست در دو فصل 🔹فصل اول 866پارته، فصل دوم 700پارت ✅❤️به همراه اموزش 😊 🔴اگه میخوای زودتر از بقیه بخونی و تموم کنی، با پرداخت 50 هزار عضو‌ vip شو😍😍 بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه👇👇
6037701403767483
بانک کشاورزی مهاجری @Ad_nazreshg ❌❌مهمتر اینکه چه تو وی ای پی رمان رو بخونید یا تو‌کانال عشق اسمانی، اجازه کپی و انتشار و ارسال رمان جاهای دیگه رو ندارید❌❌ ♥️پارت‌اول‌رمان‌ ‌💕👇 https://eitaa.com/eshgheasemani/74667 .... 🚫 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @eshgheasemani •🌸° •🌸°∞ •🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞°❀🌸❀°∞°🌸•°∞‌