eitaa logo
فلسفه نظری
2هزار دنبال‌کننده
435 عکس
72 ویدیو
52 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴گسترده ترین بررسی اعتقاد دانشمندان به ادیان الهی ⬅️آیا همه دانشمندان آتئیست هستند؟ ⬅️آیا دانشمندان معتقد هستند که دین وعلم در تضادند؟ ⬅️پاسخ این سوالات و سوالات دیگر توسط محققان دانشگاه رایس منتشر شد...! 💠این مطالعات، باور رایج بین عموم مردم را به چالش می‌کشد در حالی که مردم فکر می‌کنند که عموم دانشمندان آتئیست(بی‌خدا) هستند اما تحقیقات چیزی دیگری می‌گویند...! 💠بیشتر دانشمندان در جهان خود را دیندار معرفی کرده اند و قابل توجه است که دانشمندان خداباور بیش از دو برابر دانشمندان آتئیست هستند...! 💠جالب است که فقط تعداد کمی از دانشمندان به تضاد میان علم و دین باور دارند، مثلا در کشور انگلستان به عنوان یکی از سکولار ترین کشور ها فقط 32% درصد از دانشمندان به تضاد میان علم و دین معتقدند و در آمریکا این عدد 29% است. 💠این تحقیق، بزرگرین تحقیق راجع به علم و دین بود که توسط دانشگاه رایس و موسسه فاراده صورت گرفته است. ⬅️پ.ن:این تحقیق فعلی، تمام تبلیغات جهان استکبار را به خاک نشاند و مدعی پوچ ملاحد که ادعا می‌کردند اکثر دانشمندان به خداوند و ادیان الهی باور ندارند و حتی پشتیبانی از مدیران آتئیستی همچون ژورنال ساینتفیک امریکن و نیچر و...را نیز داشته اند، به دروغی بزرگ در تاریخ تبدیل کرده است.☑️ منبع: http://news.rice.edu/2015/12/03/first-worldwide-survey-of-religion-and-science-no-not-all-scientists-are-atheists/ . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
💠"علم بدون مذهب،‌سست بنیاد است."✅ scince, philosophy, and religion: A symposium , 1947, CH. 73. "آلبرت اینشتین" 🆔 @falsafeh_nazari
♨️ابن سینا، در میان فلاسفه اسلامی نخستین فیلسوفی است که توانست نظام فلسفی کاملی را استوار کند و با نظام دینی هماهنگ سازد... 🆔 @falsafeh_nazari
🔴استدلال ابن سینا بر وجود مدینه فاضله ⬅️ابن سینا، در میان فلاسفه اسلامی نخستین فیلسوفی است که توانست نظام فلسفی کاملی را استوار کند و با نظام دینی هماهنگ سازد. ⬅️خلاصه استدلال شیخ الرئیس از این قرار است: 💠۱.انسان موجودی اجتماعی است و تمایز او از دیگر حیوانات در این حیات اجتماعی خلاصه می‌شود؛ ابن سینا حیات اجتماعی انسان را با دو نکته تبیین می‌کند: الف)اگر کسی به صورت انفرادی زندگی کند معیشت اون نیکو نیست.✅ ب)انسان برای کفایت آموزش، چاره ای جز گرفتن کمک از دیگران ندارد؛ بنابراین، انسان ها مضطرند و به مدینه و حیات اجتماعی نیاز دارند و اگر کسانی فقط بر اجتماع بسنده کنند و مدینه و شهری نسازند، ناچارند تشبهی به مدینه داران داشته باشند؛ اگرچه فاقد مدینه و کمال مدینه باشند؛ نتیجه آنکه: حیات اجتماعی ،هم نیکو هم ضروری است.✅ 💠۲.در هر اجتماعی مشارکت، تقسیم کار، معامله و داد ستد سنت و قانون عدل لازم و ضروری است. 💠۳.برای قانون‌گذاری، قانون‌گذار عادلی لازم است که رو در روی مردم قرار گیرد، با آنها سخن بگوید، از جنس آنها بوده و مورد مشاهده مردم باشد و باید از خود معجزاتی نشان دهد تا مردم تفاوت او را با سایرین احساس کنند و از اون اطاعت کنند. 💠۴.قانون‌گذار، علاوه بر قانون‌گذاری باید مجری قوانین هم باشد و مردم را به حال خود رها نکند؛ زیرا مردم، نفع خود را <<عدل>>و ضرر خود را <<ظلم>>می‌پندارند. 💠۵.وقتی وجود چنین انسان صالح و قانون‌گذاری ممکن و نافع است، عنایت الهی اقتضای تحقق این منفعت را دارد و محال است که خداوند ضرورت امری را بداند و محقق نکند؛ ابن سینا در این رابطه به "قیاس اولویت" تمسک می‌کند و می‌گوید: خدا می‌دانست انسان برای بقای نوع و سلامتی اش به رشد مو، بر مژه ها و ابرو ها و گودی کف پا و دیگر امور جسمانی نیاز دارد و این نیازمندی ها را به لحاظ علم دقیق و نظام اصلح تخقق داد؛ آیا نیاز به قانون‌گذار کمتر از این نیازمندی است؟ محال است خداوند آن امور را بداند و بی تفاوت بماند. 💠۶.این انسان اصلح، باید به دستور و با اجازه الهی با استفاده از وحی، به قانون‌گذاری بپردازد و نخستین و اصلی ترین قانون این است که مردم را با حق تعالی آشنا سازد و وحدت و قدرت و علم به آشکار و پنهان و عدالت حق تعالی و استقرار و عاقبت نیک را برای مطیعان و عاقبت نیک را برای مطیعان و عاقبت پست را برای گناه کاران معرفی کند. 💠۷.انبیا نباید بیش از دستور های خداوند به مردم آموزش دهند و درباره خداوند مردم را به بیش از وحدت و حقانیت و تنزیه الهی مشغول سازند؛ البته برای افراد مستعد و توانا می‌توانند جملات و عبارت به همرا رمز و اشاره بیان کنند. 💠۸.به دلیل اینکه پیامبران، همیشه حضور فیزیکی ندارند، باید تدبیری بیندیشند تا شریعت و قوانین الهی که برای مصالح انسان ها فرود آمده است از بین نرود؛ به مردم سفارش کنند و محل های مقدسی، مانند مکه و مسجد برای عبادت مشخص سازند. . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
💢عقل گرایی انتقادی"،نه "عقلانیت حداکثری" را می‌پذیرد، و نه "ایمان گرایی افراطی"را؛ یعنی هم امکان نقد و ارزیابی عقلانی نظام های دینی اعتقاد دارد و هم صحت یک نظام دینی را به صورت قاطعانه و همگانی میسر نمی‌داند.... 🆔 @Falsafeh_nazari
🔴چالشی در عقل گرایی انتقادی ⬅️"عقل گرایی انتقادی"،نه "عقلانیت حداکثری" را می‌پذیرد، و نه "ایمان گرایی افراطی"را؛ یعنی هم امکان نقد و ارزیابی عقلانی نظام های دینی اعتقاد دارد و هم صحت یک نظام دینی را به صورت قاطعانه و همگانی میسر نمی‌داند. ⬅️می‌توان نظام های دینی را عقلا مورد ارزیابی و نقد قرار داد؛ ولی اثبات قاطع و همگانی آنها امکانپذیر نیست. بر اساس این رویکرد، باید تمام تلاش خود را در شناخت براهین موید نظام های دینی به کار گیریم و آنگاه، براهین را در نظام های رقیب مقایسه کنیم و تمام انتقادها را مورد پژوهش قرار دهیم. 💠عقل گرایی انتقادی؛ بیش از آنکه طالب اثبات قطعی باورهای دینی و نظام های اعتقادی باشد، بر نقش عقل در نقد اعتقادات دینی تاکید می‌ورزد و این نگرش، توجیه عقلانی باورهای دینی را نادیده می‌گیرد و حکم قطعی را از خود سلب می‌کند و نفی حکم قطعی، ساختمان خود اصول انتقاد را ویران کرده و به نسبیت می‌انجامد. 💠آیا می‌توان با نفی عقل گرایی حداکثرب و ایمان گرایی افراطی با عقل گرایی انتقادی روی آورد و آن را راه حل کافی و متعارف محسوب کرد؟ حق مطلب این است که عقل گرایی انتقادی ، از معرفت شناسی کانت و علم گرایی کارل پوپر متاثر است با توجه به چالش های پیش روی این دو راه ،این مدل از عقل گرایی نیز آسیب پذیر است. 💠"معرفت شناسی کانت" که همان فلسفه ذهن اوست، با پرداختن نظریه "پدیدار شناسی" ،به توقف ذهن در پشت دیوار "نمود ها" یا پدیدار ها و عدم راهیابی آن به "بود ها" یا واقعیات رأی می‌دهد؛ در نتیجه؛ دست عقل را از کشف واقع و رسیدن به حقایق کلی خلع می‌کند. 💠پوپر نیز در قاعده "ابطال پذیری"، خود راه رسیدن به یقین توسط علوم و حتی "استقرا" را سد کرده است. بدین ترتیب که: <<عقل توان و صلاحیت صدور حکم قطعی درباره هیچ یافته ای را ندارد.>> در حالی که این دو مکتب توان پشتیبانی از عقل گرایی انتقادی را ندارند. . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴<<عقلانیت اعتدالی>>دو تئوری مشخص در قلمرو <<تئوری های صدق>>و <<تئوری های توجیه>> را می‌پذیرد... 🆔 @falsafeh_nazari
🔴حقیقی بودن عقل گرایی اعتدالی ⬅️<<عقلانیت اعتدالی>>دو تئوری مشخص در قلمرو <<تئوری های صدق>>و <<تئوری های توجیه>> را می‌پذیرد. ⬅️از میان تئوری های صدق، که عبارت اند از: ۱.تئوری مطابقت. ۲.تئوری انسجام گرایی. ⬅️و تئوری های توجیه: ۱.تئوری پراگماتیسم. ۲.تئوری نسبیت. ۳.تئوری کاهش گرا. ⬅️تنها تئوری مطابقت را مقبول می‌داند، یعنی: 💠حق و صدق را به معنای مطابقت با نفس الامر می‌گیرد و معیار شناخت را "مبناگرایی" می‌داند نه فایده گرایی و انسجام گرایی. 💠بر این اساس، بدیهیات و گزاره های پایه می‌توانند مدعیات اصلی دین را مورد سنجش قرار دهند و اثبات کنند؛ مانند توحید معاد و نبوت ، آنگاه با توجه به براهین خدشه ناپذیر فلسفه اسلامی(حکمت متعالیه، حکمتی که ملاحد اعم از سوفیست و ماتریالیسم دیالکتیک و اگزیستانسیالیست و...را فلج کرده) می‌توان حقانیت اسلام را پذیرفت. ⬅️توضیح اینکه: عقل گرایی حداکثری یا اعتدالی ،هردو، به استناد نظریات به "بدیهیات" اعتراف دارند؛ لکن عقل گرایی حداکثری گستره وسیعی را به بدیهیات اختصاص می‌هد و تعداد آن را از 30 مورد هم بیشتر می‌داند که در نتیجه وجود هیچ گزار ظنی را نپذیرفته و اثبات تمام گزاره های ظنی را ممکن می‌داند؛ لکن عقل گرایی اعتقادی، با تحدید بدیهیات در اولیات و وجدانیات و فطریات، معتقد است آن عده از گزاره های مستنتج که به اولیات و در نتیجه به علم حضوری استناد می‌یابد، به صورت یقینی ظاهر می‌گردد و سایر قضایا در حد ظنیات باقی می‌مانند. 💠بدین ترتیب، کسی که دچار شبهه در قبال بداهت نباشد، می‌تواند با این ترتیب، به سوی اثبات گزاره های دینی گام بردارد. با بیان فوق، تفاوت عقلانیت "حداکثری" و "ایمان گرایی افراطی" با <<عقل گرایی اعتدالی>> و توان عقل گرایی اعتدالی در تبیین سازش عقل و دین، مشخص می‌‌‌گردد. ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
💠اصل عدم قطعیت، دست آورد فیزیک جدید است، اما متاسفانه برداشت های فلسفی نادرستی از آن شده... 🆔 @falsafeh_nazari
🔴اصل عدم قطعیت و سوفیسم 💠اصل عدم قطعیت، دست آورد فیزیک جدید است، اما متاسفانه برداشت های فلسفی نادرستی از آن شده. ⬅️به عنوان مثال ملاحد استدلال می‌کنند: "اصل عدم عدم قطعیت می‌گوید هیچ چیز قابل پیش بینی و حقیقی نیست ،لذا هیچ چیز مطلق نیست و حقیقی معلوم نیست وجود داشته باشد." ⬅️اما اصل عدم قطعیت به بیان ساده چیست و از چند مرحله می‌توان آثار آن را تشخیص داد؟ ⬅️چگونه می‌توان اصل عدم قطعیت را با سوفسطائی گری تمایز داد؟🤔 ⬅️آیا واقعا اصل عدم قطعیت با سوفسطائی گری سنخیت دارد؟🤔 💠یک‌ گام مهم برای کشف تئوری کوانتوم، پیشنهاد ماکس پلانک در سال 1900 میلادی بود، مبنی بر اینکه نور همواره در بسته های کوچکی به نام کوانتوم ها منتشر می‌شود. 💠ولی با اینکه فرضیه کوانتومی پلانک به روشنی مشاهدات نرخ تابش از جسم های داغ را توضیح می‌داد، گستره مفاهیم جنبی آن تا میانه دهه 1920 میلادی، هنگامی که فیزیک‌دان آلمانی، ورنر هایزنبرگ، اصل عدم قطعیت معروف خود را فرمول بندی کرد، دریافته نشد. 💠او دریافت که که فرضیه پلانک به این مفهوم است که هر چه با دقت بیشتری موقعیت یک ذره اندازه گیری شود، با دقت کمتری می‌توان سرعت آن را اندازه گرفت و بالعکس. 💠 به بیان دقیق تر، او نشان داد که عدم قطعیت در اندازه گشتاور آن باید همیشه از ثابت پلانک، عددی نزدیک با انرژی نهفته در یک کوانتوم نور دارد، بزرگ تر باشد. 💠در مجموع، مراحل اصل عدم قطعیت شامل 4 مرحله است که با شرح آن به زبان ساده، می‌توان بر مدعیانی که ادعا دارند اصل عدم قطعیت ریشه سوفسطائی گری دارند پایان داد و متوجه حقیقت اصل عدم قطعیت بشوند: 1-طول موج های بسنده بالا، سرعت ذره ها را بهم می‌زنند.✅ 2-طول موج های بسنده پایین، سرعت ذره ها را کمتر بهم می‌زنند.✅ 3-هرچه طول موجی که برای مشاهده یک ذره بکار می‌رود کوتاه تر باشد، قطعیت موقعیت آن بیشتر است.✅ 4-هرچه طول موجی که برای مشاهده یک ذره بکار می‌رود دراز تر باشد، عدم قطعیت آن بیشتر است.✅ . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
♨️وقتی که یک بیولوژیست پا در کفش فلاسفه می‌گذارد...! 💢حجت الاِلحاد والملحدین کاهن اعظم شیخ ریچارد داوکینز یک بیولوژیست است ، به تقلید از فیلسوف بی سواد برتراند راسل، در کتاب پندار خدای خویش پا در کفش فلاسفه گذاشته و مدعی می‌شود... 🆔 @Falsafeh_nazari
🔴گزاف گویی زیست شناس مُلحد ،ریچارد داوکینز ⬅️وقتی که یک بیولوژیست پا در کفش فلاسفه می‌گذارد!! ⬅️حجت الاِلحاد والملحدین کاهن اعظم شیخ ریچارد داوکینز یک بیولوژیست است ، به تقلید از فیلسوف بی سواد برتراند راسل، در کتاب پندار خدای خویش پا در کفش فلاسفه گذاشته و مدعی می‌شود: 💠اگر  شخصی به عنوان خدا وجود داشته باشد باید بسیار پیچیده (Complex) باشد و هرچه چیزی پیچیده تر باشد احتمال وجود داشتن آن کمتر است. ⬅️به راستی استدلال مضحک فوق را کدام انسان عاقلی می‌پذیرد...؟! 💠 عجیب نیست که وی مدعی می‌شود چون خدا باید بسیار پیچیده باشد پس امکان وجودش صفر است لذا عالم بر اساس تصادف و اتفاق خلق شده است...! 💠گویا داوکینز نمی‌فهمد تصادفی و اتفاقی بودن خلق عالم با توجه به ممکن الوجود بودن جهان، امری است که احتمالش به مراتب از احتمال وجود طراحی هوشمند ضعیف تر است. 💠و شاید اگر داوکینز می‌دانست خداوند در دانش فلسفه، موجودی است بسیط نه پیچیده و اگر می‌دانست پیچیدگی مربوط به موجود مادی است نه مجردات، هیچ گاه این توهم را نمی‌زد. 💠لذا، بهتر است نام کتاب وی را به جای <<توهم خدا>>، به <<توهم داوکینز>> تغییر نام دهیم.✅ . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
💢بعد از انتشار کتاب طرح بزرگ، به قلم استیون هاوکینگ و لئونارد ملودینو، یکی از ادعاهایشان در آن کتاب من باب نظریه M بوده ،که با حملات زیادی مواجه شد ،و یکی از آنان فیزیکدان معروف مسیحی ، پُل دیویس است... 🆔 @falsafeh_nazari
🔴هاوکینگ و نظریه M، و پا تک پروفسور پُل دیویس ⬅️بعد از انتشار کتاب طرح بزرگ، به قلم استیون هاوکینگ و لئونارد ملودینو، یکی از ادعاهایشان در آن کتاب من باب نظریه M بوده ،که با حملات زیادی مواجه شد ،و یکی از آنان فیزیکدان مسیحی معروف، پُل دیویس است. ⬅️هاوکینگ در کتاب «تاریخچه زمان» نمی‌گويد كه خداوند نيست بلكه مي‌گويد كظه جهان بی‌نياز از خداوند است. او صريحا اين جمله را بيان می‌كند كه «در اين صورت... ديگر كاری برای خداوند باقی مانده است كه انجام دهد؟!» ⬅️او با نوشتن كتاب «طرح بزرگ» ادعا کرد كه نظريه M به ما می‌گويد كه "نيازی به خدا نيست." ⬅️هاوكينگ در كتاب «طرح بزرگ» چهار شرط برای يک نظريه موفق بر می‌شمارد؛ از جمله اين شروط اين است كه نظريه زيبا و ظريف باشد، با تمام اطلاعات موجود توافق داشته باشد و پيش ‌بينی‌های جالبی براب آينده داشته باشد كه در آينده قابل دسترس و قابل تحقيق باشد. ⬅️اكثريت شرايطی كه هاوكينگ در اين كتاب برای یک نظريه موفق مطرح می‌كند در مورد نظريه M صادق نيست. ⬅️هاوكینگ در واقع به قوانین فیزیک یک منزلت ابدی می‌دهد و آنها را تغییرناپذیر و متعال می‌پندارد و به آنها سرشت خدایی می‌دهد. او دارد یك چیز زوال‌ ناپذیر و لایتغیر را تحت عنوان قوانین جهان مطرح می‌كند. ⬅️فیزیكدانان می‌گویند كه نظریه چند جهانی كه حاوی پیش‌بینی وجود جهان‌های متعدد است تعداد زیادی زمینه لازم دارد؛ باید فضا و زمان مناسب و مكانیسم تولید جهان‌ها وجود داشته باشد، همچنین باید تعدادی میدان ‌وجود داشته باشد و اینها را باید به عنوان اصل قبل از پیدایش جهان قبول كرد، اما اینها خودشان از كجا نشأت می‌گیرند؟ چرا خود را مجاز می‌دانید كه این پیش‌ زمینه‌‌ های ابدی را بپذیرند؟ 💠پروفسور«پُل دیویس» می‌گوید: هاوكینگ از خدای متعال پرهیز می‌كند و به جای او، امر متعال دیگری را قرار می‌دهد. ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴«اکسیدانتالیسم occidantalisme» یعنی مذهب غرب پرستی و اعتقاد به اینکه، در دنیای امروز فقط یک تمدن وجود دارد که تمدن غربی است، و دیگران یا باید تمدن غربی را انتخاب کنند و متمدن شوند و یا در وحشی‌گری و انحطاط بمانند... 🆔 @Falsafeh_nazari
🔴مدرنیته و انحراف بشریت ⬅️«اکسیدانتالیسم occidantalisme» یعنی مذهب غرب پرستی و اعتقاد به اینکه، در دنیای امروز فقط یک تمدن وجود دارد که تمدن غربی است، و دیگران یا باید تمدن غربی را انتخاب کنند و متمدن شوند و یا در وحشی‌گری و انحطاط بمانند . 💢مجموع آثار شهید مطهری، ۱۴ص۱۵۴. 💠پ.ن: و از این جهت است که غرب، شرق را و تمامی تمدن های دیگر را ،و همه ی مذاهب دیگر را تحقیر کرده است ،و مدافعان هر تمدن و مذهبی را متعصب خواند و بدین وسیله ،جوانان و روشنفکران شرق را تهی از هویت و فرهنگ و تمدن کرد و بلکه بدتر بیزار از فرهنگ و تمدن خودش کرد ،و هنگامی انسان از فرهنگ و تمدن خود تهی شد، ناچار به فرهنگ و تمدن دیگری تن می‌دهد! چیزی که به وفور در جوامع سکولاریزه شاهد هستیم، و متاسفانه بین ایرانیان هم نفوذ کرده است! ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴پاسخ به شبهات ✅آیا ملاصدرا زنان را حیوان می داند؟ 1⃣عده ای در این زمینه ها با منشی کاملا غیر منطقی عمل می کنند. وجود خطا در گفتار و نوشتار کسی، به این معنا نیست که آن شخص منحط بوده و هیچ جایی برای استفاده ندارد. اگر فرض کنیم که او چنین مطالبی را گفته، نباید دلیلی برای انکار سخنان صحیح او باشد. مگر اینکه کسی قصد هوچی گری داشته باشد که با این رویه هیچ دانشمند و عالمی، باقی نخواهد ماند. 2⃣ قبل از قضاوت درباره یک بحث علمی بهتر است که با ادبیات آن علم آشنا شویم. در منطق، انسان را به حیوان ناطق تعریف می کنند. و حیوان به معنای موجودی است که جسم و رشد حس دارد، و دارای حرکت ارادی می باشد. این خصیصه ها بین همه حیوانات وجود دارد و انسان نیز از آنها بهره مند هست و با بهره مندی از عقل انسان متمایز از سایر حیوانات می شود. به زبان اهل منطق و فلسفه، جنس انسان، حیوانیت است و فصل او ناطق بودن (عقل) است. بنابراین با درک ادبیات منطقی و فلسفی، باید در معنای حیوان دقت کنیم. 3⃣کلامی که ملاصدرا بیان کرده، این است: «و منها تولد الحیوانات المختلفة...  بعضها للنكاح  وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً»[۱] از انواع عنایات  الهی تولد حیوانات مختلف است که بعضی از آن ها برای نکاح هستند سپس این آیه شریفه را می نویسد که خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد.[نحل/۷۲] 💠در این جا چند نکته باید مد نظر قرار بگیرد: اولا معنایی که از حیوان در بند قبلی ارائه دادیم. ثانیا در این جا ملاصدرا، در شمردن فایده خلق حیوانات، یکی از فواید آن را نکاح می داند. آیا نکاح امری مرتبط به زن است و به مرد ربطی ندارد؟ اگر بخواهیم از این کلمه توهین به زن ها را استفاده کنیم، چرا معتقد به حیوان نامیدن مردها نشویم؟ همان گونه که مرد با زن نکاح می کند، زن نیز با مرد نکاح می کند و نکاح امری دارای دو طرف است! و خود صدرا نیز به این دو طرفه بودن تصریح می کند.(محبة «الرجال للنساء و محبة النساء للرجال طلبا للنكاح؛[۲] محبت مرد برای زن و محبت زن برای مرد برای امر نکاح» ثالثا ملاصدرا در تائید سخن خود، آیه قرآن را بیان می کند که در آن صریحا هم جنس بودن مرد و زن بیان شده است. 💢با این حساب آیا نباید بگوییم که منظور صدرا درباره امور جسمی نکاح است که در جسم انسانی از منظر فلسفی، تعبیر حیوان امری کاملا رایج است و هیچ گونه توهینی نیز به همراه ندارد؟ خصوصا با توجه به بعضی عبارت های همین کتاب ملاصدرا که در یک جا می نویسد: «و اعلم أن العشق أقسام و المحبة متشعبة و المحبوبات كثیرة لا تحصى حسب تكثر الأنواع و الأشخاص. فمن أنواع المحبة محبة النفوس الحیوانیة للنكاح و السفاد لما فیه من حكمة بقاء النسل و حفظ النوع.[۳] بدان که عشق اقسامی دارد و محبت چند نوع است. و محبوب ها زیاد هستند که با توجه به تکثر انواع و اشخاص آنها قابل شمارش نیستند. از انواع محبت، محبت نفس های حیوانی در امر نکاح است! و این محبت به خاطر حکمت باقی ماندن نسل است. [۱]. الحكمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعة، ج۷، ص: ۱۳۷. [۲]. الحكمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعة، ج۷، ۱۷۲. [۳]. الحكمة المتعالیة فى الاسفار العقلیة الاربعة، ج۷، ص: ۱۶۴. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴‌شیخ شهاب الدین سهروردی براساس علم‌النفس عارفانه : در ابتدا طلبی در باطن بنده پدید می‌آید، اما با غلبه صفات نفس این حال ناپدید می‌شود. این ظهور و زوال متناوبآ ادامه دارد تا این‌که با کمک خدا حال غالب می‌شود و نفس را مقهور خویش می‌سازد و به‌این ترتیب آن حال در نفس، مقام و استقرار می‌یابد. از این مقام جدید احوالی پدید می‌آید و سیر پیشین تا رسیدن به مقام بعدی ادامه می‌یابد. براساس این توضیحات حال و مقام در اصل یک چیزند و تفاوتشان تنها در موقت یا دائم بودن است.  ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴 باطن تو در این دنیا، همان ظاهر تو در آن جهان است؛ «یوم تبلی السرائر» (طارق،۱۰) روزی که باطن ها آشکار شود..... 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴سیداحمد فردید: عدّه‌ای گفته‌اند که هگل خواسته مسیحیت را یک جنبه‌ی فلسفی بدهد یعنی کلام مسیحی را تعبیر فلسفی کرده؛ ولی هگل در باطن ـlogos یعنی «عقل اوّل» را خدا گفته و حال آن‌که در مسیحیّت، عقل اوّلْ مسیح(ع) است و در اسلام پیغمبر(ص). امّا هگل این عقل اول را ـesprit نام می‌گذارد که یک عقل کلّی است [و] مظهرش را مسیحیّت میگوید. به نظر او یک وجود تامّ و تمام است که روان است و بعد به ترتیب قوس نزولی [را] طی می‌کند. افراد هر چه به روان نزدیک‌تر بودند، کامل‌تر هستند. در مسیحیّت، عیسی(ع) از همه به روان نزدیک‌تر و در نتیجه کامل‌تر است، امّا بعضی او را با اصل یکی کردند، یعنی ظاهر و مظهر را یکی گرفتند. در اسلام هم بعضی با پیغمبر(ص) چنین کردند و بعضی هم علی(ع) را با مظهر یکی کردند. هگل این ظاهر و مظهر را یکی می‌کند و نامش را روان می‌گذارد، بدون اینکه توجّه به دین داشته باشد، ولی به همین سبب[=یکی گرفتن ظاهر و مظهر] است که می‌گویند ”هگل در باطن فلسفه‌اش مسیحیّت را دارد“. ➖➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴 ⬅️مقام اثبات با مقام ثبوت چه تفاوتی دارد؟ مقام اثبات، مقام پدیده و پدیداری است؛ در حالی که (مقام ثبوت) پدیده نیست و نمی توان از آن به عنوان یک پدیدار سخن به میان آورد. هر گونه اختلاف و جنگ و جدل، در مقام اثبات رخ می دهد. در مقام ثبوت، صدا نیست و آوازی به گوش نمی رسد. اصالت از مقام ثبوت است؛ ولی اگر مقام اثبات نبود، از اصالت نیز سخن به میان نمی آمد. ثبوت همیشه ثبوت است ولی تنها در مقام اثبات به ظهور می رسد. اثبات نیز اگر از پشتوانه ثبوت بی نصیب بود، نمی توانست شناخته شود. ➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴سخن با مسلمانانی که چیزی از فلسفه و کلام نمی‌دانند 💠علم فلسفه ، مادر تمامی علوم است. در این علم، انسان غریزه پرسش خود را ارضا می‌کند، و فلسفه در صدد تبیین عقلانی جهان است. 💠علم فلسفه، چیزی جز تبیین عقلانی عالم نیست. 💠شما اگر چیزی از معرفت شناسی، شناخت شناسی و وجود شناسی ندانید، چگونه می‌خواهید حقایق عالم را بفهمید؟ ⬅️بر فرض روزی به مُلحِدی بر خوردید که نه خداوند را قبول دارد، و نه هیچ دینی را، چگونه در مقابل او می‌خواهید از وجود خدا و حقانیت اسلام دفاع کنید؟ چگونه می‌خواهید در مقابل شبهات آنها مقاومت کنید، و چه تضمینی است که بعد مدتی شما هم مثل آنان نشوید و به انکار دین و خدا نپردازید؟ زیرا نه تسلطی به مباحث عقلی صرف دارید، و نه می‌توانید به صورت عقلانی از دین دفاع کنید. 💠و اگر ملحدی به دین به صورت اختصاصی نقدی انجام داد، شما که تسلطی به علم کلام ندارید، چگونه می‌خواهید در مقابل او بر فرض عقلانیت دین را اثبات کنید و معقولیت پذیری گزاره های اسلام را به او اثبات کنید؟ ⬅️در غیر این صورت، آیا شما چیزی جز مسلمان موروثی(شناسنامه ای) هستید؟ آیا در اسلام ایمان آوردن بدون تعقل مقبول است؟ 🔘جا دارد به این موضوع فکر کنید که واقعا شاخص های اولیه مسلمان بودن را دارید؟! . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴آیت الله صادق لاریجانی: ♨️علامه طباطبایی(ره)عنایت خاصی به تفکیک ادراکات اعتباری از ادراکات حقیقی داشته اند. تقریبا به نحو قطع می‌توان گفت که ایده ی اعتباریات آنطور که ایشان مطرح کرده اند ،از مکتوبات استاد بزرگش، مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی (معروف به کمپانی) اقتباس شده است... 🆔 @Falsafeh_nazari
🔴علامه طباطبایی و مفاهیم اعتباری در فلسفه ⬅️آیت الله صادق لاریجانی: ⬅️علامه طباطبایی(ره)عنایت خاصی به تفکیک ادراکات اعتباری از ادراکات حقیقی داشته اند. تقریبا به نحو قطع می‌توان گفت که ایده ی اعتباریات آنطور که ایشان مطرح کرده اند ،از مکتوبات استاد بزرگش، مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی (معروف به کمپانی) اقتباس شده است. 💠محقق اصفهانی در مواضع مختلفی از کتب خویش، به طرح و تدقیق در مساله ی اعتباریات پرداخته است ، از جمله در بحث احکام وضعیه و در بحث از حقیقت وضع و نیز در کتاب شرح مکاسب و در رساله ی حق و حکم. 💠در عین حال به نظر نمی‌رسد در مصادیقی از اعتباریات این دو محقق بزرگ: تلمیذ و استاد، با یک‌دیگر اختلاف داشته اند مثلا در تحلیل مفهوم "وجوب" محقق اصفهانی راهی طی کرده است و مرحوم طباطبایی راه دیگر . 💠حال این نکات تاریخی مساله را وا میگذاریم که بررسی دقیق آن احتیاج به طرح جزئیات بسیاری دارد که چندان دخلی در هدف این مکتوب ندارد . بحث اصلی را از این سوال آغاز می‌کنیم که: ⬅️ادراک اعتباری یعنی چه و ماهیت اعتبار چیست ؟ 💠 اعتبار به معنایی که اینجا مراد است ، یعنی شئی را که واقعا در عالم خارج ،مصداق مفهومی نیست ، در ذهن خود آن را مصداق آن مفهوم قرار دهیم تا به این وسیله آثاری را بر این کار مترتب سازیم. 💠مثلا اگر شخصی وارد اتاق شد ما بگوییم <<شیر آمد>> در حقیقت منحل به دو قضیه می‌شود: 💠(شخص مذکور شیر است ) و (شیر آمد) در قضیه اول شخصی را که مصداق مفهوم "شیر" نیست مصداق آن قرار داده ایم ، این کار یک اعتبار است . ⬅️ اعتبار به این معنا همیشه به توسط وهم و فرض حاصل می‌شود . 💠 به این ترتیب معلوم می‌شود که قوام هر اعتبار به قرار دادن شی ای به عنوان مصداق یک مفهوم است که خارجا مصداق آن نباشد. ⬅️منبع: معرفت دینی؛ ص ۲۰۸ و ۲۰۹. . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
⬅️ابوعلی سینا: ♨️امیرالمومنین علی(ع)مرکز حکمت،وآسمان حقیقت،وگنجینه عقل است وهمانا دربین صحابه فضیلت و برتری ایشان همانند برتری امر معقول است به امر محسوس است. 🆔 @falsafeh_nazari