4_5985419947864491555.pdf
حجم:
319.2K
🔴چرا علم دینی؟
#مهدی_گلشنی
@falsafeh_nazari
🔴فکر کردن؛ چگونه و چرا؟
#بیژن_عبدالکریمی
🔹 انسان موجودی معنایاب و معنافهم است و حیات آدمی بدون معنا قوام نمیپذیرد. اما معنایابی و معنافهمی آدمی به این مفهوم نیست که انسان خود، معنا یا بنیاد معنا یا جاعل معناست. معنا در فرد ظهور مییابد، اما از این حقیقت به هیچ وجه نمیتوان نتیجه گرفت که فردیت، بنیاد و جاعل معناست یا در فردیت معنایی وجود دارد. در قوم و حیات جمعی از آن حیث که امری جمعی است- هم معنا ظهور ندارد، لیکن اندیشیدن به حیات جمعی میتواند تمرینی برای گذر از فردیت برای دستیابی به معنا باشد، مشروط بر اینکه به گمگشتگی و مستحيل شدن در جمع منتهی نشود. فردیتگرایی یا اندیویدوآلیسم جدید، دیوار به دیوار بی معنایی و نیهیلیسم است، چراکه فردیت گرایی جدید، گذر از خویشتن برای نیل به معنا را درنمی یابد. نیهیلیسم در دیار ما هم خانه کرده است. فردیت گرایی و عافیت طلبی بورژوامنشانه، اکثریت قریب به اتفاق جامعه انسانی کنونی را فراگرفته است.
🔸کشف امکانات تازه بدون یاری و مدد سنت امکانپذیر نیست. اساسا آدمی موجودی نیست که از صفر آغاز شود. نحوه هستی او عین واقع شدگی درون امکاناتی است که وی را احاطه کرده، نحوه هستی، او را سمت و سو می بخشد. آدمی حلقه آغازین نبوده، بلکه حلقه ای در میان زنجیرههایی است که حلقات آن پیش از او وجود داشته و بعد از او وجود خواهند داشت. ماهیت تفکر و فلسفه از همین نحوه هستی آدمی برمیخیزد. تفکر و فلسفه همواره درون یک سنت و تاریخ امکان پذیر است. تفکر اصیل محض، وجود ندارد و تفکر متفکر همواره در سایه تفکر متفکران پیشین، یعنی درون یک سنت، قوام می پذیرد، اما در عین حال، اصالت تفکر در فراروی از همین سنت نهفته است. تفکر بدون مدد فرهنگ و سنت، امکان پذیر نیست؛ اما ماهیت و اصالت تفكر عبارت است: از همین فراروی از فرهنگ و سنتی که شخص متفکر را احاطه کرده است. تفکر اصیل، هر چند متعلق خود را از فرهنگ اخذ می کند لیکن ماهیتا ضد فرهنگ است. سخن نیچه را به یاد آوریم که گفت: «تفکر سخن نابه هنگام است». این سخن بدین معناست که تفکر، یورش بر فرهنگ است. سنت و فرهنگ بسیار عزیز و مغتنم است تا آنجا که متعلق تفکر واقع می شود اما آنجا که جانشین خود تفکر می شود، یعنی امکانات موجود تاریخی را به منزله یگانه ترین و نهایی ترین امکانات فراروی آدمی جلوه می دهد، موجبات مرگ تفکر و آزادی و لذا مرگ انسان را فراهم می سازد. تفکر و فلسفه عبور از افق هایی است که فرهنگ و سنت به منزله نهاییترین و یگانهترین امکانات آدمی مینمایاند و این عبور، امر بسیار دشواری است که عزمیت عظیمی را می طلبد. جامعه فلسفی ایران، در زمان ما، بیش از اندازه اسیر سنت و فرهنگ تاریخی خویش است و برای گذر و فراروی از این محدوده های تاریخی نیازمند عزمیّنی است که به نحوی اساسی فاقد آن است.
❇️کانال فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
4_5776232629409941059.pdf
حجم:
3.26M
🔴علم دینی از منظر حکمت اسلامی
🔹#حمید_پارسانیا
@falsafeh_nazari
4_5776232629409941062.pdf
حجم:
2.05M
🔹فکر کردن؛ چگونه و چرا؟
🔻#بیژن_عبدالکریمی
@falsafeh_nazari
4_6005843170192000197.pdf
حجم:
342.1K
🔴 امکان علم دینی
❇️ بحثی در چالشهای فلسفی اسلامی سازی علوم انسانی
🔹#حسین_سوزنچی
@falsafeh_nazari
4_6005843170192000199.pdf
حجم:
737.8K
🔴 درآمدی تحلیلی بر منطق تدوین مبانی علوم انسانی اسلامی
🔹#سید_محمدحسین_کاظمینی
@falsafeh_nazari
هدایت شده از انبارکانال
Dr. Chavoushi2_5285006332024324146.mp3
زمان:
حجم:
17.42M
🎧 فلسفه و علوم انسانی
🔻#سید_محمدتقی_چاوشی
@falsafeh_nazari
هدایت شده از انبارکانال
مهدی قوام صفری4_5992195121334978159.mp3
زمان:
حجم:
16.41M
🔴غايت فلسفه
⬅️غايت فلسفه نظري آن است كه مشابه نظام علّي جهان خارج، به صورت نظام علمي، در نفس آدمي متنقش گردد. حصول تشابه موجود به دو نظام هستي(عيني و علمي) در خصوص مادي بودن آنها نيست، بلكه در صورت و هيئت اشياست، چون جهان عيني، گرچه داري بخش مجرّد است؛ ولي بخش ديگر آن مادّي است، در حالي كه نظام علمي، مجرد محض است.
⬅️منظور از شباهت نيز همچنان كه در مباحث وجود ذهني طرح مي شود، قول به شبح و امثال آن نيست، زيرا اين گونه اقوال منجر به نفي و انكار شناخت نسبت به جهان خارج مي شود؛ حال آنكه آدمي هرچند محدود، ليكن به حقيقت، در حد وسعت خرد خود، قادر به شناخت حقايق جهان است و غرض حكمت عملي آن است كه كه روح بر بدن مسلط و بدن تابع و مطيع روح گردد. بنابراين بدن در حد ذات خود، دشمن روح و عقل آدمي نيست، زيرا در اين صورت، چاره اي جز هلاكت و نابودي آن نيست. اگر عقل بر نفس غالب شود، بدن را در راه رشد و استكمال نفس قرار مي دهد.
📚فلسفه صدرا - ج 1، صفحه 29.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari