eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
17.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
67 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
1_5494855517824090117.mp3
6.85M
🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob سلام من۲۱سالمه شوهرم۳۰ سالشه یه پسر۶ساله دارم شوهرم این چندوقتیکه گیرداده ک باید باردار شم ولی خودم اصلاااا دوس ندارم. بنظرتون چیکار باید بکنم؟؟ 🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
سلام خداقوت در جواب خانومی که بچه شون۲۴ ماهه هست و شیر گاو نمیخوره من از مشاور پرسیدم وطبق نظرشون عمل کردم خیلی راحت بودازشیرگرفتن ایشون گفتن حداقل دوسه هفته بایدوقت بزارین به این صورت که ابتداکم کم شیرروز روحذف کنیدبجاش بیشترغذابدیدتاعادت کنه به غذاتاجایی که فقط موقع ،خواب شیربخوره بعدبرین مکان مقدس مثل امام زاده یاحرم ائمه یه انارشیرین دون کنید و روی اون سوره یس بخونید برای آخرین بارشیربدیدکودکوتونو سپس بدیدانارروبخورن و ثواب شیردادنتونو هدیه کنید به حضرت رباب س و حضرت علی اصغر ع منم همین کارروکردم داروی تلخ ازبیرون نخریدم بدره کلپوره زدم توی مدتی که میخواس عادت کنه باهاش بیشتربودم بازی میکردم تاحسابی خسته بشه وقتی میخواس بخوابه میگفت شیر امایادش میومد تلخه منم میگفتم تلخه میخوای اونم پشیمون میشد و خودش می خوابید حتی روی پای من نمی خوابید فقط من بیشترکنارش بودم بیشترمحبت میکردم آخه مشاور میگفتن یه دفعه ای گرفتن ازشیر ضربه روحی میخوره ممکنه لجبازبشه یابترسه ازشماجدابشه چون فکرمیکنه دوسش ندارین خداروشکر امام رضا علیه السلام کمک کردن پسرم اذیت نکردخودمم اذیت نشدم سینه هم دردانچنانی نداشت چون کم کم شیرم کم شده بود امیدوارم مفیدباشه من فاطمه خانومم که مادرمو بردم زایشگاه☺️یک روز مامانم اومدن با خجالت زیاد گفتن رفتم ازمایش بارداری دادم خودم جرات ندارم برم بگیرم جوابشو تو برو بگیر🤦‍♀ منم که حال شوک زدگی(چون میدونستم بچه دیچه نمیخوان) و خنده داشتم بزور خنده خودمو کنترل کردم گفتم چشم🤦‍♀😊مامان پیش بچه من موندن و من رفتم ازمایشگاه...ادامه دارد اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قربون اون صدات😍 اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
۱۰۳۱ من یه مامان دهه هشتادی هستم متولد اردیبهشت ۸۲😊ته تغاری خونه 🏠 دوتا خواهر دارم و یه دونه داداش ۱۷سالگی که درگیر کلاسای کنکور و درس بودم 👩‍🎓 تا اینکه یکی از فامیل های دور مامانم اومدن خواستگاری نمیدونم چی شد که جواب مثبت دادم 🤭 با اولین جلسه که باهم صحبت کردیم مهرش به دلم نشست ❤️ بیشتر با خدا بودنش جذبم کرد. مادر عزیزم با ازدواج دختر توی سن کم مخالف بود اما انقدر خانواده همسرم رو دوست داشت که هیچ مخالفتی نکرد. خبر ازدواجم توی فامیل پیچید. اون موقع ها اوج کرونا بود 😷😔 توی خونه مامانم یه سفره عقد ساده انداختیم، خانواده درجه یک رو دعوت کردیم و بدون هیچ تشریفاتی عقد کردیم 👰‍♀ هفته بعد از عقدمون ماه محرم بود قرار بود بعد ماه صفر عروسی بگیرم و بریم سرزندگیمون، مامان مهربونم مشغول خرید جهاز بود بهترین روزای عمر یه دختر وقتی که توی تدارکات عروسیش، کرونا اوج گرفت همه جا تعطیل شد. یک ماه و نیم بود که از زمان عقدم می گذشت که مامانم کرونا گرفت 🥲 ایشون ۲۰ سال بود که درگیر اسم و آلرژی بودن نظر دکترشون این بود به خاطر بیماری زمینه ای که داشتن بستری بشن روز به روز حالش بد تر میشد، روزای اول که توی بخش بود خودم همراهش بودم یه روز که رفتم بیمارستان دیدم مادرم روی تختش نیست سوال کردم گفتن بردنش توی ای سیو😔قلبم از سینم داشت کنده می شد. دیگه توی ای سیو کسی رو راه نمی دادن دیگه کاری از دستمون برنمی‌آمد به جز دعا، هرچی از سختی و تلخی اون روز ها بگم کم گفتم‌. من بیشتر از همه امیدوار بودم هی میگفتم به مو میرسه پاره نمیشه به خواهرام میگفتم گریه نکنید. یه روز با همسرم بیرون بودیم، دیدم تلفنش زنگ خورد. قطع کرد گفت بریم خونه گفتم من هنوز بیرون کار دارم، گفتش نه باید بریم. دلشوره افتاد به دلم، اومدم خونه به خواهرام گفتم یه چیزی شده اینا به ما نمیگن هرچی زنگ می زدیم جواب درست حسابی نمی دادن. دیدم داییم و بابام اومدن با یه خبر بد🖤 صبح برا مادرم غذا درست کردیم دادیم بابام ببره بیمارستان که توی راه بهشون خبر میدن مامانم تموم کرده. امیدم ناامید شد. توی هر کوچه خیابونی بوی مرگ میومد، پارچه های سیاه حجله های سر کوچه ها پیک کرونا بود. چند روز قبل از تولدش به خاک سپردیمش🖤 وقتی یه دختر مادرش رو از دست میده بی پناه ترین میشه، سه ماه بعد از فوت مادرم خاله هام بقیه ی خردید جهاز رو انجام دادن، خونه چیده شد. منم لباس عروس پوشیدم رفتم آتلیه وتمام. کاری که خیلی از عروس های اون موقع انجام دادن🤍 ۶ماه بعد تصمیم به بچه دار شدن گرفتم بعداز سه ماه رفتم دکتر که علت باردار نشدن رو بپرسم که به اولین سونو متوجه شدم ۶هفته ۴روز باردارم شب اومدم خونه همسرم رو سوپرایز کردم چقدر خوشحال شدیم. خوشحالیمون فقط ده روز طول کشید، وقتی دوباره رفتم سونو متوجه شدم جنین ایست قلبی کرده، با گریه اومدم خونه همسرم سرکار بود وقتی اومد روم نمی شد از اتاق بیام بیرون و خبر بد رو بهش بگم. بعد از یه سقط طبیعی سخت، آخر به خاطر باقی مانده کورتاژ شدم. همه ی دکترا نظرشون این بود اولین سقط طبیعی و نیاز به بررسی نداره. توی یکی از این سونو ها متوجه شدم تنبلی تخمدان دارم این بار ناامیدتر اقدام به بارداری کردم هرماه که باردار نمی شدم دلم مرگ میخواست. تا اینکه دوباره باردار شدم فردای روزی که جواب آزمایش بارداری رو گرفتم متوجه شدم داره سقط میشه💔 بله من برای بار دوم بچم سقط شد. حس شرمندگی شدید داشتم دیگه نمی تونستم توی چشمای همسرم و خانوادش نگاه کنم ماجرای تنبلی تخمدان رو به کسی نگفته بودیم، همه فکر میکردن خودمون بچه نمیخوایم. کم کم زمزمه ها شروع شد کنایه ها شروع شد بعد از هر مهمونی و مجالس روضه سوال های کی بچه دار میشی؟ دکتر رفتی؟؟؟ خانما خواهش می کنم اگر کسی باردار نمیشه آنقدر ازش سوال نکنید کی بچه میاره باور کنید با حرفاتون قلب اون آدم رو میشکنید💔 با همسرم می رفتیم تا شهر دکتر، آزمایش‌های مختلف، چند تا دکتر عوض کردیم دارو می‌خوردیم، اما کسی خبر نداشت. شرایط روحی من عجیب غریب خراب بود یه روز همسرم گفت دیگه جلوی من گریه نکن خسته شدم از اون روز به بعد هروقت همسرم نبود، گریه می کردم. یه دفتر داشتم کلی برای بچمون نامه نوشتم. در ادامه ی دکتر رفتن هام با یه خانوم دکتر خوب آشنا شدم ایشون گفتن هرماه بعد از یک روز عقب افتادن دوره پریود باید بری آزمایش بارداری بدی و اگر مثبت بود باید همون شب آمپول انوکسا(رقیق کننده خون)بزنی و آسپرین بخوری چون مشکل غلظت خون داری. خون داخل جفت لخته میشه و جنین از بین میره و یه سری داروهای ایمنی هم نوشتن. ادامه 👇 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۱۰۳۱ مدتی بعد برای بار سوم حامله شدم😍اولش بتا کم بود آمپول هام رو شروع کردم بعد از سه روز بتا دو برابر شد😍 قرار شد بعد دوهفته برم سونوی تشکیل قلب خانواده خودم اصرار داشتن که دکترم رو عوض کنم. یه خانم دکتری بودن برای حاملگی های پرخطر یه جلسه رفتم پیش شون، ایشون سونو انجام دادن ۵هفته و گفتن جنین قلب نداره احتمالا اینم سقط بشه باورم نمیشه توی چشمام نگاه کرد و گفت دوتا سقط کردی به اینم دل نبند و داروهات رو قطع کن 😭 دوباره مراجعه کردم به پزشک خودم گفت باید صبر کنی ۵هفته زوده. یادمه اون روزا استراحت مطلق بودم و ماه محرم بود 😢بچمو نذر حضرت عباس کردم گفتم نذار شرمنده شوهرم بشم. چله ی زیارت عاشورای آیت الله حق شناس هم انجام دادم. مجدد سونوی تشکیل قلب انجام شد قلب کوچولوی من تشکیل شده بود😍من مادر شده بودم و این شروع بارداری پرماجرای من بود...😂 برای ان تی که رفتم متوجه طول سرویکس کوتاه و دهانه رحم u شکل شدم. با نظر دکترم ریسک عمل سرکلاژ رو قبول کردم و در ۱۳هفتگی عمل شدم😅استراحت مطلق شدم به دلیل نبود مادر🖤مجبور بودم خودم آشپزی کنم مادر شوهرم گاهی غذا می فرستاد اما ظرف نمی شستم جارو نمی کشیدم کار سنگین انجام نمی دادم تا اینکه درد زایمان منو گرفت بیمارستان بستری شدم با سولفات کنترل شد وقتی اومدم خونه دیگه هیچ کاری انجام ندادم مادرشوهرم غذا می‌آورد. خواهرام کارهای خانه رو انجام می دادن، سونوی انومالی که رفتم متوجه بندناف تک شریانی و ورم دوتا کلیه جنین شدم. دکتر سونو گفتن که باید حتما آمینو سنتز انجام بدی احتمال اینکه بچه سندرم داشته باشه هست. با مشورت پزشک خودم آمینو انجام ندادم ایشون گفتن این دوتا فاکتور ارزش آمینو نداره. من دلم❤️ روشن و بچه ی تو سالمه❤️ به حرفش گوش دادم و بچمو سپردم دست خدا از ماه هشت به خاطر حجم استرسی که داشتم دچار فشار خون عصبی شدم. به علت سرکلاژ کل حاملگیم درگیر عفونت بودم. مدام چرک خشک کن می خوردم. همون اول دکتر گفتن که احتمال اینکه زود زایمان کنی هست آمپول های ریه تجویز کردن. آخر در ۳۵هفته و ۵روز کیسه آبم پاره شد و امیر علی من یک ماه زود تر به دنیا اومد😍 به علت تک شریانی بودن، حین زايمان طبیعی نفس کم آورد پسرم رو بردن ان ای سیو دوشب اونجا بود و بعد مرخص شد. از همین جا به مادرهایی که بچه هاشون رو می‌برند ان ای سیو خداقوت میگم واقعا سخته به نظر من خدا فقط مامانای قهرمان رو در همچین شرایطی قرار میده اونجا مادر هایی بودن که ماه ها بچه هاشون زیر دستگاه بودن و اونا قهرمانانه از بچه هاشون مراقبت می کردند و امیدوار بودن و... خداروشکر بعد از به دنیا آمدن کوچولوم، کلیه هاش خوب شد.😍 پسر کوچولوی من قلبش صدای اضافه داره اگه میشه براش با قلب های مهربونتون دعا کنید. از همین جا تشکر می کنم از خانوم دکتر مهین مجدزاده ی عزیزم واقعا مادرانه برای من دلسوزی کردن گاهی وقتا دلم براش تنگ میشه💐 راستش توی تجربه ی من خبری از چند فرزندی نبود😁 اما نوشتم که امیدی بشه برای خانوم هایی که دارن دوره ی تلخ ناباوری رو سپری میکنن. نوشتم برای خانوم هایی که سقط رو تجربه کردن. گر نگهدار من آن است که من می دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد 😭 هیچ وقت ناامید نشید🤍 ان الله مع العسر یسری با هرسختی آسانیست🌾 "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
😱😱**کسانی که زود عصبی میشن و استرس بالایی دارن مغزشون سرد شده و دچار غلبه ی بلغم هستند.از عوارض غلبه ی بلغم میتوان به پرخاشگری،کم حوصلگی،بیخوابی ، استرس شدید، میگرن و سردرد، خلط پشت حلق، مشکلات معده و یبوست و پرخوری عصبی اشاره کرد برای درمان غلبه ی سردی مغز و اگر دچار این عوارض هستید فرم مشاوره زیر را پرکنید تا کامل راهنمایی شوید 🔰درمان مشکلات زیر 1️⃣کبد چرب 2️⃣ دیابت (قند خون) 3️⃣ عفونت مجاری ادراری 4️⃣ یبوست و مشکلات روده 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://formafzar.com/form/r48uo https://formafzar.com/form/r48uo https://formafzar.com/form/r48uo
بنده راضی نیستم از کسانی که با خرج‌های سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل می‌کنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.  تجمّلات برای یک جامعه، مضرّ و بد است. آن کسانی که با تجمّلات مخالفت می‌کنند، معنایش این نیست که از لذّت‌ها و خوشی‌هایش بی‌اطلاعند، نه! آن را کاری مضرّ برای جامعه می‌دانند. مثل یک دارو یا خوراکی مضرّ. با تجمّلات زیادی، جامعه زیان می‌کند. البتّه در حد معقول و متداول ایرادی ندارد. امّا وقتی که همین‌طور مرتّب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حدّ خودش تجاوز می‌کند و به جاهای دیگر می‌رود.  برخی، اسراف می‌کنند. می‌ریزند و می‌پاشند. در این روزگار که فقرایی در جامعه هستند، کسانی هستند که اوّلیّات زندگی هم درست در اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است، بی‌خود است. هر کس بکند خلاف است. - خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۲۰/۴/۱۳۷۰ - خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۱۱/۶/۱۳۷۲ - خطبه‌ی عقد مورخه‌ی ۲۴/۵/۱۳۷۴ "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
| مراسم سراسری دعا و توسل به امام زمان علیه‌السلام (بمنظور تعجیل در امر فرج) واقع در قطعه ۴۰ (فانوس) بهشت زهرا، جمعه ۶ مهر ماه، به علت مانور هفته دفاع مقدس، با همکاری آستان مقدس امامزادگان پنج تن علیه‌السلام در لویزان برگزار می گردد. • سخنران : استاد محمد شجاعی • با نوای : حاج حسین خلجی • پیش منبر : محمود معماری قاری : محسن امامی 📍 تهران/ لویزان/ خیابان فرشادی / امامزادگان پنج تن علیهم‌السلام لویزان ⏳ جمعه ۶ مهر | ساعت ۱۶:۰۰ 🌐 esteghase.com
سلام راجع به درخواست راهنمایی اون دوست عزیزی که گفتن کیست آندومتریوز دارن؛ میخواستم بگم اول اینکه توکل کنن به خدا و اصلا نگران و ناراحت نباشن. نگرانی و استرس یکی از دلایل مهم به وجود اومدن کیست تخمدان هست. و دوم اینکه من خودم کیست آندومتریوز داشتم و بزرگ شده بود و چسبندگی کامل تخمدان ها و رحم را گرفته بود. اما چند ماه بعد از جراحی؛ و در حالی که دکترها میگفتن به هیچ وجه به صورت طبیعی باردار نمیشی و باید چندین بار آی یو آی و آی وی اف انجام بدیم و مشخص هم نیست که نتیجه بده؛ و باید سریع درمان را شروع کنیم اما الحمدلله من بدون حتی یکبار انجام این درمان ها؛ بصورت طبیعی و درست چند ماه بعد از جراحی کیست، باردار شدم و دکترها هم تعجب کرده بودن. دوست عزیز، توکل داشته باشین به خدا و اصلا نگران نباشین و در کنار توکل، به درمان ادامه بدین و مطمئن باشین اگر خدا خیر و صلاح شما را در بچه دار شدن بدونه، خودش این خیر را به بهترین و زیباترین شکل، بهتون هدیه میده. التماس دعا 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 تجربه فرزندآوری بانوی بهشتی http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
سلام .خانمی که برای شب ادراری راه حل خواستن.روغن سیاه دانه اصل بخریدوشبهاموقع خواب به شکم وپهلووکمربچه بمالیدتاچندوقت،تاجایی‌هم که ممکنه شبهابهش سردی ندیدکه بخوره، ان شاءالله خوب میشه من که جواب گرفتم. 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 تجربه فرزندآوری بانوی بهشتی http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
سلام. در جواب دوستی که دکتر خوب تو اراک می خواستن.. خانم دکتر عظیمی نژاد خیلی دکتر خوب و معتقد و متهدیه کلینیک ثارالله هم میاد.. 💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚💚 تجربه فرزندآوری بانوی بهشتی http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آ ماشالله😂😂😂 اول سرچ بعد سوال ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano
هدایت شده از دوتا کافی نیست
فرصت استجابت دعا... تلقی من اين است که اگر کسي از اين جنس خواسته‌ها دارد و می‌خواهد نسلش آباد و در خدمت سيدالشهدا باشد و می‌خواهد امکاناتش در خدمت سيدالشهدا باشد و توفيق خدمت‌گزاری به ساحت مقدس حضرت و تاسی به حضرت را در برنامه‌هايش داشته باشد، راهش اين است که روز اول محرم روزه بگيرد و دعا کند که ان‌شاء‌الله اين دعا در روز اول محرم مستجاب می‌شود. هر دعايی وقتی دارد و بهار اين دعا در روز اول محرم است. اگر کسی شهادت مي‌خواهد يا نسل پاک و آبادی مي‌خواهد که در مسير سيدالشهدا باشد و امکانات و مالش می‌خواهد در مسير سيدالشهدا باشد از بيانات وجود مقدس امام رضا ارواحنا فداه اينطور می‌فهمم که حضرت مي‌فرمايند روز اول محرم را روزه بگيريد و دعا کنيد دعای شما هم مستجاب مي‌شود. اين يعنی اول محرم فرصت اين‌طور درخواست‌ها و اجابت اين‌طور دعاهاست؛ فرصت اول محرم يک باب خاصی به شهادت سيدالشهدا باز مي‌شود که از اين باب مي‌شود وارد شد و اجابت بشود. 👈 اقوام و آشنایان و دوستان خود را مطلع کنید تا از این فرصت طلایی استفاده کنند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
۹۸۷ من متولد ۷۱ هستم. یه اسفندی🥰 آخر ۹۱ ازدواج کردم. همسرم دانشجو بودن و پدرشون وضع مالی نسبتا خوبی داشتن. بعد از عقد فهمیدم پدرشون نه تنها دنبال کار برا آقازاده نیستن اجازه اشتغال هم بهشون نمیدن🤦🏻‍♀️ درس و مشق و لاغیر... با همسرم اتمام حجت کردم که باید بری سرِکار😠 ایشون هم یواشکی!!! با استادشون پروژه ای رو شروع کردن با درآمد حداقلی و در واقع پول تو جیبی. متاسفانه چندروز قبل از شروع زندگی، دولت علی برکت الله درِ همون رو هم تخته کرد و دیگه هیچی... به دلیل یه سری کوته بینی‌ها مدت عقد ما طول کشید و همین امر تنش‌ها رو بیشتر‌ کرد و باعث بیماری و تصمیمم برای جدایی شد. خانواده همسر ناچارا کلبه ای رو رهن کردن که غائله ختم بشه. اما بعد بخشی از پولشون رو پس گرفتن و ما افتادیم به قسط... همسرجان تازه کار پیدا کرده بود که باید می‌رفت سربازی و مجدد بیکار شد🙄 بعد از خدمت، منزلی رو موقتا به اساتید میدادن که پدرم لطف کردن گفتن تعداد اتاقها زیاده، یه اتاق برا من وقتی میام تهران کافیه. اینجا ساکن بشید. حالا که قرار نبود اجاره بدیم پیشنهاد بچه رو مطرح کردم. بعد از حدود ۵ سال😢 همسرم نگران بود. رفتیم پابوس آقا؛ یه جفت پاپوش برا نی نی خریدیم و رفتیم زیارت و خدا یه مهمون تو دلم گذاشت☺️ دوران عقد و نو عروسی خییییلی سختی داشتم بنابراین تصمیم گرفتم شاد باشم. سرمست بودم و به عشق پسرم بهترین روزام رو در ذهنم ثبت میکردم؛ حتی براش می‌نوشتم که بعدا بدم بخونه. حدود ۳۷ هفته که حس کردم درد دارم. صبح نوبت سونو و دکترم بود. ساک بچه رو هم همراهم بردم که ممکنه برم بیمارستان. همونم شد. رفتم بیمارستان؛ ولی ساک دست نخورده برگشت؛ چون بی رودربایستی گفتن:" بچه فوت شده" همینقدر ساده... الان نزدیک شش سال از اون اتفاق می گذره 💔 و بعد از اون اتفاق، حالا خداروشکر یه دختر و یه پسر قند داریم😍 اینکه فکر کنید پولدار شدیم، نشدیم😅 مجدد پدرم لطف کردن و منزل شخصی‌شون رو که درواقع محل کارشون بود در اختیارمون گذاشتن💝 ولی معتقدم روزی بچه ها فقط رزق مادی نیست. امیدوارم به لطف خدا که بندش رو تنها رها نمیکنه. ان شاءالله اوضاع بهتر میشه و خواهر و برادرهای بچه ها روهم بعدش میده. هرچند شروع آمپول‌ها که دربارداری باید خودم تزریق کنم دردناکه😩 «دوتا کافی نیست»| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075