eitaa logo
منبرک فاطمی
6.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
986 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ام خلف و ام وهب: الگوهای همسران شهید «ام خلف » همسر «مسلم بن عوسجه » از زنان شیعه و از یاران حضرت سیدالشهداء علیه السلام بود. پس از شهادت «مسلم » پسرش «خلف » آماده جنگ شد. امام حسین علیه السلام از او خواست که به سرپرستی مادرش بپردازد. ولی مادرش او را به جنگ کرد و گفت: «جز با یاری پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله از تو راضی نخواهم شد.» «خلف » پس از نبردی دلیرانه به شهادت رسید. پس از شهادتش او را به طرف مادرش پرتاپ کردند. او هم سر را برداشته، بوسید و گریست. 🔹«ام وهب » همسر «عبدالله بن عمیر کلبی » از طائفه «بنی علیم » بود. چون شوهرش تصمیم گرفت از کوفه به یاری امام حسین علیه السلام بیرون آید، ام وهب نیز اصرار کرد تا او را هم با خود ببرد. شبانه به یاران امام در کربلا پیوستند. روز عاشورا وقتی شوهرش به میدان رفت، او نیز به دست گرفت و به میدان شتافت ولی امام حسین علیه السلام مانع او شد و فرمود: «بر زنان جهاد نیست.» اما پس از شهادت شوهرش به بالین او رفت و صورت او را پاک می کرد که شمر غلامی را به سراغ او فرستاد. آن غلام با گرزی بر سر آن زن کوبید و او را کرد. @fatemi5
✅روز ۲۵ اردیبهشت سال ۱۳۹۲ ساختمانی آتش گرفت. آتش‌نشان‌ها خود را به صحنه حادثه رساندند. وقتی که وارد محل حادثه می‌شوند و اعلام می کنند که کسی در نیست، امید ، یکی از آتش‌نشان‌های فداکار به داخل رفته و را در آنجا پیدا می‌کند. به خاطر شدت دود، خود را برداشته و روی صورت آن دختربچه می‌گذارد. 🔹اما وقتی از ساختمان خارج می‌شود به دلیل دود گرفتگی شدید به می‌رسد و ایثار او باقی می‌ماند. شهید امید عباسی اگر این کار را نمی‌کرد، کسی در این دنیا به خاطر کوتاهی او را نمی‌کرد. اما نشان داد که ایثار را از مکتب امام (علیه السلام) آموخته‌اند. اینها شیعیان امیرالمومنین (علیه السلام) هستند. ببینید اسلامی با مکتب امام حسین (علیه السلام) چه نیروهایی کرد. 🔹یکی از فرمانده‌هان دفاع مقدس تعریف می کند که در یکی از شبهای باید از محلی می‌گذشتیم و از طرفی نیروهایی که قرار بود سیم را برش بزنند شهید شده بودند و ما هم دیگر چیزی همراهمان نبود. بزرگواری در جمع ما ترکش خورده بود و روی زمین افتاده بود. این روحانی گفت من که دارم می‌شوم؛ روی خاردارها می‌خوابم شما از روی بدن من رد شوید. روی سیم‌های خاردار خوابید و هم به شهادت رسید. 🔹این ایثار جان است. ایثار جان را حاج مهدی انجام داد؛ وقتی به او گفتند: حاج مهدی، حمید به شهادت رسیده است. بذار جنازه‌اش را برگردانیم. گفت نه شود. اصرار کردند و گفتند حمید را برگردانید. مهدی باکری گفت اینها برادرهای من هستند آنها را می خواهید چه کنید؟ و هیچ وقت جنازه مطهر حاج حمید باکری برنگشت. مثل خود حاج مهدی باکری که جنازه اش هیچ وقت برنگشت. 🔹تعجب است که با این همه که ما داریم چرا بعضی از جوان‌های ما دنبال الگوهای غربی می گردند. چرا ها و بازیگران و خواننده ها را الگوی خودشان انتخاب می کنند. این الگوهایی که ما داریم را کجای دنیا دارند؟ این ایثار جان هست. 🔹حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «الإيثَارُ أَحْسَنُ الإحْسَانِ وَأَعْلَى مَرَاتِبِ الإيمَانِ»؛ بالاترینِ احسان ها، ایثار است و بالاترین مرتبه ایمان هم ایثار است. 🔹@fatemi24 🔸@fatemi5 🔹@a_fatemi24
8️⃣✅• موضوع آیه ➕درباره عبادت پیامبر و برخی از یاران پیامبر هست که نماز میخوانند، اهل قرآن هستند. 🔹بعد خداوند گروه را کنار هم میگذارد. ۱- ما به گروه اول کار نداریم. اصل بحث سرگروه دوم و سوم هست که میفرماید اینها به خاطر ممکن است از بعضی از عبادت محروم بشوند. این دوگروهی که خداوند متعال کنار هم آورد ➕یکی تجار هست و دیگری مجاهدین درراه خدا. چه تناسبی بین این دو گروه هست؟ یکی است به جنگ با دشمن و دیگری رفته است به سوی از شهر خود شاید خارجشده است. ➕وجه شباهت اینها چیست؟ :🔹 پیامبر ص پاسخ ما را به این پرسش میدهند میفرمایند 🔹قال رسول الله ص: ما من جالب يجلب طعاما إلى بلد من بلاد المسلمين - فيبيعه بسعر يومه - إلا كانت منزلته عند الله منزلة الشهيد. ثم قرأ رسول الله ص « وَ آخَرُونَ‌ يَضْرِبُونَ‌ فِي اَلْأَرْضِ‌ يَبْتَغُونَ‌ مِنْ‌ فَضْلِ‌ اَللّٰهِ‌ - وَ آخَرُونَ‌ يُقٰاتِلُونَ‌ فِي سَبِيلِ‌ اَللّٰهِ‌ ». هیچ کس نیست که خوراکی را از سرزمینی به سرزمین دیگر برَد تا به قیمت روز بفروشد، مگر این که نزد خدا منزلت شهیدان را دارد 🔹جستوجوی فضل خدا ]روزی[ در سفرند و گروهی دیگر در راه خدا کارزار میکنند ➕ کسی که تلاش اقتصادی میکند برای تولید ثروت، ثروتمند و تاجری که اجناس خودش را از این شهر به آن شهر میبرد. جایگاهش پیش خدا مثل است بعد این آیه را تل اوت کردند. 🔹شما باورتان میشود! یعنی میشود آدم با تجارت به مقام شهدا‌برسد؟ ➕ثروت اندوزی بد است اما ثروت چه اشکالی دارد تا نردبان رشد معنوی شما باشد.
باسمه تعالي ✅موضوع: عمل به تکلیف یکی دیگر از زیبایی‌های کربلا که آن را رقم زدند «عمل به تکلیف» است. ➕انسان زمانی که تکلیفش را ، مرحله بعد، عمل به تکلیف است، بدون توجه به نتیجه آن. اگر نتیجه مطلوب حاصل شد که چه بهتر، اما اگر نتیجه نداشت نیز انسان انجام وظیفه کرده است. 👌امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش، اهل عمل و تکلیف بودند. این که نتیجه پیروزی است یا شکست، برای آنها نداشت. هر چند که انسان دوست دارد پیروز شود، اما آنچه که مهمتر از نتیجه است، این است که انسان به اش عمل کند. ✔️پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) به اندازه ای تلاش و کوشش نمودند که به وظیفه خود عمل کرده و مردم را هدایت کردند. که خداوند در قرآن کریم می فرماید: «طه* مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى»؛ ای پیامبر ما قرآن را نازل نکردیم که تو خود را به سختی و مشقت بیندازی. ✔️پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه‌السلام) برای انجام وظیفه، این همه به خود می‌دادند. ✔️تمام ائمه (علیهم السلام) و همچنین حضرت امام خمینی (رحمت‌الله علیه) نیز همین‌طور بودند. الگوی حضرت امام (رحمت‌الله علیه)، پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام حسین (علیه‌السلام) بودند و در جواب کسانی که به ایشان می‌گفتند: تلاش ، نهضت شما پیروز نمی شود، می فرمودند: ما به وظیفه خود عمل می کنیم. نه ذرّه ای کوتاه می آییم و نه ذرّه ای تندتر می رویم همان چیزی که وظیفه ما هست را انجام می دهیم. ✔️امروز هم باید هر کس وظیفه خود را بشناسد که چیست. اگر کسی وظیفه اش درس است، باید درس بخواند. یکی وظیفه اش این است در کار کند و یکی راننده تاکسی باشد؛ یکی مانند ها وظیفه اش خانه داری و فرزندپروری است. ✔️اگر هر کس به آن وظیفه ای که خداوند برایش مشخص کرده عمل کند، همان کاری را کرده است که اباعبدالله (علیه‌السلام) انجام داده است. ➕شهدای عزیزمان الگوی کامل وظیفه شناسی و عمل به آن بودند و آنچه که وظیفه شان بود را انجام دادند بدون اینکه و بهانه ای بیاورند که تازه کردیم و وظیفه ما جبهه رفتن نیست و… . ➖شهید حاج مصطفی پور سه روز بعد از ازدواجش به جبهه رفت و شهید شد. ➖شهید محمد علی کرامتی دو روز بعد از به جبهه رفت و شهید شد. ◀️هیچ عذر و بهانه ای نمی آوردند که مثلا فرزندی در راه داریم و… ؛ ➖هر زمان که وظیفه خود را تشخیص می دادند، آن را انجام می دادند. ➖شهید سجاد نیا که از شهدای بزرگ مدافع حرم استان گیلان هستند، شش ساعت قبل از تولد فرزندش، در سوریه به شهادت رسید. ⬅️شهدا نمی گفتند که الان مریض داریم. ➖دختر شهید حاج مهدی زین الدین به سختی مریض بود ولی همسر شهید زین الدین می گوید: وقتی که حاج مهدی به خانه آمد و اوضاع را دید گفت: در پیش داریم و باید برگردم جبهه. بعد هم به اتاق رفت و در را بست و کرد. ➖ این‌ها عاشق زن و فرزندانشان بودند اما به امام حسین (علیه‌السلام) و حضرت زینب (سلام‌الله علیها) و جمهوری اسلامی بیشتر داشتند. ⬅️نمی گفتند که برادرم در جبهه است یا شهید شده؛ ➖ برادر شهید حاج مهدی باکری توسط شهید شده بود و برادر در جبهه شهید شده بود، اما هم در جبهه ماند تا به رسید. ➖برادر حاج مصطفی ردّانی پور شده بود و خودش نیز در همان ترکش خورده بود، اما حاضر نشد به برگردد. ➖حاج مهدی زین الدّین با برادرش با هم به شهادت می رسند. دست حاج حسین در جبهه قطع شده بود اما همچنان در جبهه ماند و جنگید تا به شهادت رسیدند. ➖شهید مرتضی عطایی، از شهدای مدافع حرم، چندین بار ترکش خورده بود و جانباز بود، اما باز به صحنه نبرد برگشت و به شهادت رسید. ⬅️نمی گفتند که فصل است، برگردیم و درسمان را بخوانیم و تابستان به جبهه برویم؛ بلکه در همان زمان جبهه را وظیفه خود دانستند و رفتند. ➖شهید احسان قاسمیّه که از دانشجویان ممتاز دانشگاه بود، در زمان جنگ دانشگاه را کرد و به جبهه رفت و به شهادت رسید. ➖حاج مصطفی ردّانی پور نزد امام رفت و گفت: آقا من تکلیفم با خودم روشن نیست؛ نمی دانم الان اولویت است یا اینکه در جبهه بمانم. امام فرمودند همان جایی که هستی، بمان. ➖شهید نواب روزی به دیدار علامه رفتند. علامه امینی به ایشان گفتند: «من حیفم می‌آید از شما، ایران نمانید، شما را می‌کشند. بیایید برویم نجف درس بخوانید. با استعدادی که دارید پیشرفت می‌کنید، مرجع می‌شوید، آن وقت اقدام کنید. هزینه رفتن شما به نجف با من». نواب‌صفوی نگاهی به علامه‌امینی انداخت و مکث کرد و بعد گفت: «اسلام سرباز و درسخوان دارد، سگ [نگهبان] ندارد… من و برادرانم می‌خواهیم سگ اسلام باشیم …»
➖دومي حسن ظن به خداست. اگر شما حسن به خدا داشتي، چرا من يك پسر ، دختر دادي؟ براي اينكه رشدم در دختر است. براي اينكه شايد آن پسر به صلاحم نبود. 👈اين همان قصه‌ي حسن ظن خدا است. 😡و خدا در قرآن كريم چند گروه را لعنت كرده، يكي «الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ» (فتح/6) كساني كه به خدا سوء ظن مي‌ورزند. پس دو عامل را براي كسب آرامش گفتيم. 3️⃣عامل سومي كه آرامش مي‌آورد كاهش است. هرچه شما وابستگي‌ات را به همسر و فرزند و كمتر كردي، آرامتر هستي. 👌كاري كه بچه‌هاي ما در جبهه مي‌كردند. عزيزي شد. انشاءالله خدا همه آنها را با رسول الله محشور كند. 19 ساله بود. خواهرش يك لحظه گفت: اين آخري‌ها با ما مي‌كرد. گاهي روي ما دست بلند مي‌كرد. مي‌گفت: من مي‌گفتم فلاني از تو بدم مي‌آيد، مي‌گفت: بدت بيايد. بعد مي‌گفت: وصيت‌نامه‌اش را كه باز كرديم از همه ما كرد. نوشته بود من مي‌خواستم اين شما از دل من كمرنگ شود كه در جبهه من اثر نگذارد. شما نگوييد: چرا نمي‌آيد و شش ماه كرد؟ 👌فرزند يكي از بزرگ مريض شد. خيلي حالش بد بود و امام جمعه هم بود. نماز جمعه آمدند و ايستادند و شروع به خواندن سوره كردند. ➖ آن آيه‌اي كه در سوره منافقون راجع به و اموال آمده است. مي‌گويند: ايشان مرتبه اين را در نماز تكرار كرد. همه تعجب كردند كه آقا كرده بود. بعد از نماز به آقا گفتند. فرمود: من اين را سه بار تكرار كردم، گويي سه بار جلوي چشمانم فرزندم را ديدم. يعني فكر كردم اگر مُرد هم ديگر اتفاقي نيفتد. اين خيلي مهم است. 👌صاحب جواهر پسرش از دنيا رفت. كنار بدن پسرش كتاب را نوشت. 👌ميرزا جواد آقاي ملكي صبح عيد پسرش فوت كرد و در آب شد. گفت: جنازه را در زير زمين بگذاريد، مردم را خراب نكنيد. 👌پسر حاج شيخ عباس قمي، مي‌گفت: پدر در بستر در حال بود. صدايم زد و گفت: ميرزا علي آقا اين را از اين اتاق بيرون ببر. گفتم: چرا؟ فرمودند: اين كتاب را خيلي دوست دارم. همين باعث شود كه عزرائيل وقتي مي‌آيد وابستگي به اين كتاب باعث شود من بيمار از دنيا بروم. اين خيلي مهم است. گاهي مي‌بيني كسي يك وابستگي دارد، شيطان هنگام جان دادن وابستگي‌ها را جلوي چشم آدم مي‌آورد. اين بچه تو است، پس بگو: خدا نيست تا بچه‌ات نجات يابد. بگو نيست. سومين عامل كاهش دلبستگي‌ها است. 4️⃣عامل چهارم خداست. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» آن دعا باز غير از اين ذكر است. اين ذكر هميشه مي‌شود باشد. «خوشا آنان كه الله يارشان بي *** و ذكر قل هو الله كارشان بي»، «خوشا آنان كه دائم در نمازند» خود ذكر آرامش مي‌آورد. خدا قسمت نكند كه در هواپيما باشيد و رخ بدهد، خيلي سخت است. مرگ جلوي چشمان ست. اما بعضي همان لحظه آرام هستند. شما كه ذكر مي‌گوييد با آن كسي كه آرام است، هيچ فرقي نمي‌كنيد. بيفتد هردو مي‌ميريم، نيفتد هم هردو زنده مي‌مانيم. فقط او آرام است و شما ناآرام هستي. 5️⃣راه پنجم آرامش كه در روايت ما آمده است، بحث است. سعدي گفت: كفش نداشتم، غصه مي‌خوردم. نگاه كردم ديدم يك نفر پا ندارد. گفتم: پس اوضاع من بهتر است. من كه كفشندارم اوضاعم بهتر از كسي است كه پا ندارد. نگاه كردن به اينگونه افراد هم مؤثر است.
🔰•ییکی از مباحث ی که انسان را بزرگ میکند اجتماعی است. آدمی که از ک خودش و خودخواه یاش درآمده باشد به فکر جامعه میافتد. ⭕️چرا که امام حسین علیه السلام و امام علی)ع( راه جامعه پردازی شد. فرمود: «ا گر به من دهند جامعه را می کنم؛َوَ قَالَ (علیه السلام): لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَايَ مِنْ هَذِهِ الْمَدَاحِضِ، لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ. نهج البلاغه، حکمت 272 ) •🙁حیف به حضرت فرصت ندادند تا جامعه را بسازد و حضرت را به شهادت رساندند. امام علی)ع(شهید راه جامعه پردازی است. ✍️از خود فارغ شویم به هدفی که علی بن ابی طالب برای آن شهید شد بپردازیم یعنی سازی بپردازیم. فقط آدم های باروحی دغدغه مند جامعه هستند. به فکر جامعه پردازی هستند. آدم های کوچک و مشغول خودشان هستند. به جامعه کاری ندارند. می گویند جامعه سیخی چند. 🔰•رفقا باید عارف پیشه بشوی مثل حضرت )ره( که به فکر جامعه ات بیفتی. چه روح بزرگی پیدا کرده بود امام )ره( ✅ مؤمن شخصیت اجتماعی دارد •عارف هم نشدیم مؤمن که هستیم. مؤمن شخصیت اجتماعی دارد. دلش برای جامعه می تپد. دغدغه جامعه را دارد. امام صادق)ع(فرمود: «مَنْ لمْ يهْتَمَّ بِأمُورِ اْلمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ. »)کافی، ج 2، ص 164 ( مسلمانی که به جامعه کاری ندارد. مسلمان نیست؛ یعنی از اسلام چیزی نفهمیده است. 🔸حالا توضیح خواهم داد چقدر اسام دین اجتماعی است. باید این شخصیت اجتماعی مؤمنین و مسلمانان تقویت شود. هم در خانه هم در مدرسه هم در محل کار. •🔰رابطه مؤمنین با همدیگر مثل نیست که سر در خود کرد ه اند و سال ها با هم زندگی میکنند اما به همدیگر ندارند. بلکه این رابطه کسانی است که مؤمن نیستند؛ دلهای آن ها از هم دیگر دور هست. امام صادق)ع(فرمود «ِإنَّ بُعْدَ اْئتِلَافِ قُلُوبِ اْلفُجَّارِ إذَا اْلتَقَوْا، وَ إنْ أُّ ظْهَرُوا التَّوَددَ بِألْسِنَتِهِمْ، كَبُعْدِ اْلبَهَائِمِ مِنَ التَّعَاطُفِ، وَ إنْ طَاَل اعْتِلَفُها عَلَى مِذْوَدٍ وَاحِدٍ؛ دورى دل هاى بدكاران از الفت گرفتن با هم آن گاه كه با كيديگر ملاقات میك‏ىنند، هرچند به زبانْ اظهار دوستى كنند، به سانِ دورىِ حيوانات از همدلى با یکديگر است، هرچند ديرزمانى بر سر يك آخور، علف بخورند »)امالی طوسی، 412 (
1ـ در جنگ احد یکی از مسلمانان به نام ، بسیار با دشمن می جنگید، به طوری که شش یا هفت نفر از دشمن را به خاک هلاکت افکند، و بدنش پر از شد، اصحاب به طور مکرر به پیامبر(ص) می دادند که قزمان دلاورانه می جنگد، چندبار مجروح شده و... ولی پیامبر(ص) به جای از او می فرمود: «انّه من اهل النّار؛ او اهل دوزخ است.» سرانجام شخصی به رسول خدا(ص) عرض کرد: قزمان به شهادت رسید (او خیال کرد قزمان بر اثر شدت جراحات شهید شده، از این رو به پیامبر(ص) چنین خبر داد) پیامبر(ص) فرمود: «خداوند آنچه را بخواهد انجام می دهد.» یعنی همان گونه که گفتم خداوند او را داخل می کند. این موضوع برای آنان که می شنیدند شگفت آور بود، که چرا رزمنده قهرمانی این گونه سرزنش شده و به عنوان اهل جهنم معرفی می شود؟ اما طولی نکشید که معمّا حل شد، قزمان بر اثر جراحات جنگی در خانه خود بستری شد، مسلمانان به عیادت او می آمدند و او را به بهشت مژده می دادند، روزی او به مسلمانان گفت: «برای چه مرا مژده می دهید، سوگند به خدا من به نیت از با دشمن جنگیدم، و اگر این انگیزه نبود، هرگز نمی جنگیدم، اینجا بود که راز جهنمی بودن او از زبان پیامبر(ص) آشکار شد، چرا که نیت او برای خدا نبود، بلکه یک نوع گرایی انگیزه او برای جنگ بوده است. عجیب این که طولی نکشید که او بر اثر بی تابی کرد.»( 1) و این نیز نتیجه دیگری از نیت ناسالم او بود، که عاقبت او را تباه تر ساخت. 2ـ در عصر رسول خدا(ص) در یکی از جنگ ها، بین رزمندگان اسلام با سپاه کفر درگیری شدیدی به وجود آمد، در این میان، چشم یکی از رزمندگان اسلام به کافری افتاد که سوار بر چابک سفید رنگ شده بود، چهره زیبای الاغ، چشم آن رزمنده را خیره کرد، او با این نیت که صاحب آن الاغ شود به طرف الاغ رفت و با او درگیر شد، ولی ناکام شده و به هلاکت رسید، مسلمین به نیت آلوده او پی بردند و او را با عنوان الحمار (شهید راه الاغ) خوانده، و جنگ ناخالص او را محکوم کردند.(3) 3ـ عصر رسول خدا(ص) بود، یکی از مسلمانان با کمال شکوه و نشاط از کنار اصحاب عبور کرد، اصحاب به پیامبر(ص) عرض کردند: «اگر این گونه حرکت برای خدا باشد چقدر شایسته است؟» پیامبر(ص) فرمود: اگر او با این حرکت، برای تأمین هزینه زندگی کودکانش می رود، یا برای یاری رسانی به پدر و مادر پیرش تلاش می کند، و یا برای حفظ آبرو و شخصیت خود سعی می نماید، برای خدا و در راه خدا است و شایسته است، ولی اگر نیت و تلاشش ریا کاری و فخر فروشی است، برای شیطان و در راه شیطان است و بیراهه می رود.(4)
بسم ­الله الرحمن الرحیم 🔰از پگاه تاریخ زندگی بشر بر روی کره خاکی و از آن هنگام که دست به خون هابیل آلوده گشت، پایه دو جریان حق و باطل نهاده شد. 🔰 هابیل که مظهر ایمان و صدق و اخلاص بود، اولین تاریخ است و در نقطه مقابل، قابیل، که نفسی داشت و حقد و حسد وجود او را مالامال از نفرت نموده بود و به ناحق دست خویش را به خون برادر آلود، اولین تاریخ و بدین ترتیب این حادثه آغاز شکل‌گیری دو جریان حق و باطل در تاریخ شد. 🔰چرخ روزگار همچنان گردید و گاه نورانی حق، وجه غالب را در جوامع می‌یافت و گاه جریان ظلمانی باطل، را به سوی تباهی و پلیدی و پلشتی سوق می‌داد و در مقاطع مختلف پیامبران الهی برای زدودن زنگار از حق و ایجاد انگیزه در انسان برای بازگشت به فطرت الهی خویش، از ناحیه پروردگار متعال مبعوث می‌گردیدند. 🔰کاروان بشریت بایستی در طول تاریخ، منزل به منزل ره­ می­‌پیمود تا بستر مناسب برای پدیدار گشتن آخرین دین الهی شود و بدین ترتیب نوبت به ختم رسل حضرت محمد مصطفی (ص) رسید. 🔰 پیامبر اکرم (ص) ۲۳ سال در راه استقرار مکتبی جامع و انسان‌ساز از عمق جان کوشید و پایه­ گذار یک نظام فکری – عملی بی بدیل و یک مکتب جامع و فرهنگی سترگ و تمدنی عظیم گردید. 🔰پیامبر اعظم (ص) پس از ۲۳ سال مجاهدت در راه استقرار مکتب ­ بخش اسلام به دیدار معبود شتافت، در حالی که دو میراث گرانقدر از خویش به عنوان راه، برای نجات انسان از انحراف به سوی کژراهه­ ها برای همیشه تاریخ به یادگار نهاد. 🔰از یک­سو قرآن­ کریم، این­ نامه دادار هستی به بشریت را، و از سوی دیگر عترت طاهره ­اش، اهل‌ بیت عصمت و طهارت (ع) را، به عنوان قرآن مجسم و برترین الگوها در عرصه ­های ایمان و عمل صالح. گرچه جریان وحی متوقف گردید اما این دو میراث گرانقدر پیامبر اکرم (ص)، چراغ راه بشریت گشتند تا انسان در هر عصری و هر نسلی تا منتهی­ الیه تاریخ بشریت، بتواند با بهره ­گیری از آنها، راه را از بیراهه و حق را از باطل تشخیص دهد. 🔰 دنیاپرستان از همان ابتدا تلاش نمودند تا جریان حق را سرکوب کنند و بدین­ ترتیب معصومین (ع) «غیراز آن ذخیره الهی حضرت بقیه الله الاعظم (ع) که جان­ های شیفته در انتظار ظهور اوست» یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند.
📝 به روایتی از شهید : 🌷| ماه رمضان بود که رفتیم دسته جمعی داشتیم کنار حوض وسط صحن آزادی می خوندیم.👥👥 صدای ( بلند بگو لا اله الله اله ) به خورد🗣 تابوتی ترمه پوش⚰️ از بیرون آوردند وقتی از کنارمان رد مادر محسن : از یکیشون پرسید :(کی ؟) طرف گفت : جوان بوده و از یه بچه👶 به جا گذاشته دوید توی چشماش😢 محسن سریع از آب ماهیش رو گرفت گفت : می بینی مامان‼️دنیا همینه اگه نشیم می میریم! اگه جوونت شهید بشه دیگه راحته که عاقبت به خیر شده؛ اگه تصادف کرد و می خوای چیکار کنی⁉️😧 شب بیست و یکم از نماز مغرب رفتیم حرم افطاری رو بردیم داخل توی راه به پیام💌 داده بود که امشب برای شهادتم دعا کن😥 توی صحن )_رضوی زد به پهلوم گفت : به مادرم بگو دعا کنه👌 خودش رو با گل های امام رضا (علیه السلام) سرگرم نشون داد به گفتم : مامان! این محسن من رو دیوونه کرد! می شه الان دعاش ؟😞 وسط اذان 📢 بود که دل مادرش شکست.با اشک چشم براش دعا 😢 اونجا بود که رو توی چشمای محسنم دیدم ✋ |🌷
بوی بهشت …پشت تریبون رفت و درباره انتخاب رئیس جمهور و اینکه باید روحانی باشد یا غیر روحانی اندکی صحبت کرد … ده دقیقه ای از آغاز نطق دکتر می گذشت و ساعت ۲۰/۸ را نشان می داد.دکتر مکثی کرد و به مستمعین دور تا دور جلسه نگاه کرد و وقتی از همراهی ایشان با بحث مطمئن شد،یکباره گفت: بچه ها بوی بهشت می آید.آیا شما هم این بو را استشمام می کنید؟ در همین لحظه انفجار مهیبی حزب جمهوری اسلامی را لرزاند و ساختمان فرو ریخت. ۷ تیر سالروز شهادت شهید مظلوم دکتر بهشتی و ۷۲ تن از یاران با وفای اوست آن شهید بزرگوار دقت بالایی در همه چیز داشت به عنوان مثال: داستانک : چراغ قرمز اول رو که رد کرد، بهشتی خیلی تحمل کرد که چیزی نگه. دومین چراغ بود که دیگه صداش در اومد. گفت: اگه از این هم بگذری دیگه نمی شه پشت سرت نماز خواند. تکرار گناه صغیره … طرف با حالت حق به جانبی گفت: اینها قانون طاغوته باید سرپیچی کرد. بهشتی با ناراحتی دست گذاشت رو داشبورد و محکم گفت: اینها قوانین انسانیه، عین انسانیت … 🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸 @fatemi222
نامه 🔹شهید سید محمدحسینی بهشتی در دوم آبان ۱۳۰۷ هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان بود. وی از چهار سالگی به مکتب رفت و در اندک زمانی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را آموخت و با ورود به دبیرستان به دلیل علاقه به تحصیل علوم دینی، مدرسه را‌‌ رها و در سال ۱۳۲۱ وارد حوزه علمیه شد. 🔹به سال ۱۳۲۵ یعنی در هجدهمین بهار زندگی خود به قم عزیمت کرد و در کنار تحصیل علوم دینی، در سال ۱۳۲۷ موفق به دریافت دیپلم ادبی در امتحانات متفرقه شد. در‌‌ همان سال، وارد دانشکده الهیات معقول و منقول شد و در سال ۱۳۳۰ با دریافت درجه لیسانس به قم بازگشت و در دبیرستان حکیم نظامی مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. 🔹در سال ۱۳۳۱ ازدواج نمود که حاصل این پیوند، دو پسر و دو دختر بود. وی در سال ۱۳۳۳، دبیرستان دین و دانش قم را تأسیس نمود و تا سال ۱۳۴۲ سرپرستی آن را برعهده داشت. در فاصله سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند سپس، با شرکت فعال در مبارزات سال‌های ۴۱ و ۴۲ از سوی ساواک مجبور به عزیمت از شهر قم به تهران گردید. 🔹این شهید راست قامت تاریخ به پیشنهاد و درخواست آیت الله حائری رحمه الله و آیت الله میلانی رحمه الله به هامبورگ عزیمت و سرپرستی مسجد و تشکل مذهبی جوانان آن شهر را عهده دار و به فعالیت‌های عمیق دینی و فرهنگی پرداخت. در طی این مدت سفرهایی به عربستان، سوریه، لبنان، ترکیه و عراق (به منظور دیدار امام رحمه الله) انجام داد. 🔹سرانجام در سال ۱۳۴۹، به ایران بازگشت و به فعالیت‌های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد. در این مدت، چندین بار توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد. در آذر ماه ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی رحمه الله شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان ایدئولوگ و لیدر در صحنه‌های سیاسی، اجتماعی به فعالیت می‌پرداخت. 🔹حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی فرهنگی پایه گذاری نمود. در تدوین قانون اساسی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش می‌کرد. پس از استعفای دولت موقت در سال ۱۳۵۸، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس، از سوی امام خمینی رحمه الله به ریاست دیوان عالی کشور منصوب گردید. 🔹وی سرانجام در حین انجام وظیفه در این سمت بود که در شامگاه ۷ تیر سال ۱۳۶۰ در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقین به همراه کاروان ۷۲ نفره خود به خیل عظیم شهدای کربلا پیوست. 🍃🌸🍃🌸🍃 @fatemi222
‌ای از شهید «محسن ثابت» پیش از عملیات كربلای 1، به رزمندگان لشكر5 نصر خراسان، و از جمله گردان روح‌الله چند روز مرخصی دادند. من نیز همراه با شهید «محسن ثابت» به مشهد مقدس آمدم و سپس برای صله ارحام و دیدار اقوام به شهرستان بجنورد سفر كردیم. اواخر خرداد ماه بود و هوا هم بسیار گرم، به همین دلیل، یکروز همراه تعدادی از دوستان برای آب تنی و شنا به محل استخر طبیعی«بِش‌قارداش» رفتیم. برخی وارد آب شدیم، شهید محسن نیز آماده ورود به آب بود كه ناگهان حوله را به خود پیچید و سپس هایش را پوشید! علت این كار را جویا شدیم اشاره كرد به خانم‌‌های نادانی كه آن سوی استخر ایستاده بودند و مردانِ شناگر را تماشا می‌كردند. گفتم: به آنها تذكر داده شده ولی در عین حال باز هم به فضای ویژه مردان وارد می‌شوند! پس مقصر اصلی خودشان هستند. لیكن شهید محسن این استدلال را ـ و به‌عبارت بهتر این توجیه را ـ نپذیرفت و گفت: من شرم دارم از اینكه آنها به من كنند و به واسطه من به گناه بیافتند. به او گفتم: شما داخل آب شوید و تنها سر و گردنتان را بیرون آورید تا بدن شما را نبینند؛ ولی باز هم نپذیرفت. چند روز بعد به جبهه بازگشتیم، به و دیدار جمال الهی سراسر وجودش را فرا گرفته بود به‌گونه‌ای كه بعد از هر نماز برمی‌خاست و مشتاقانه دوستانش را در آغوش می‌كشید و از آنان التماس و خواهش می‌كرد كه برای شهید شدنش كنند. سرانجام در عملیات ‌کربلای یک ـ 11/4/65 ـ در تپه‌های قلاویزان (منطقه مهران) شهد شیرین شهادت را نوشید و فرشته‌گون از عالم خاكی پركشید. (کتاب امین، ج1، ص347 ) مزار > مشهد مقدس، بهشت رضا، بلوك30، ردیف43، شماره 1 @fatemi222 @efaf_amin
🍃شهادت میخوای؟! پس بدان ڪه . . . ❣ تنها ڪسانی می شوند ڪه شهید باشند… 🌙 🌼به این سادگی ها نیستـــــ 💥باید قتلگاهی رقم زد 🔥 باید ڪُشت!! ←منیت را→ ←تڪبر را→ ←دلبستگی را→ ←غرور را→ ←غفلت را→ ←آرزوهای دراز را→ ←حسد را→ ←ترس را→ ←هوس را→ ←شهوت را← ←حب دنیا را← باید از خود گذشت 👣 ✌️🏻باید ڪشت «نَفس» را شهادت دارد! 🥀 💔دردش ڪُشتن " لذت " هاست... باید شویم تا شهید شویم! بايد اقتدا كرد به شهدا 💛 😍❤️ •┈••✾🍃💞🍃✾••┈• @fatemi222 •┈••✾🍃💞🍃✾••┈•
🇮🇷پویش نصب پرچم ایران عزیز و تقدیم آن به یک انقلاب اسلامی 📌با محتواهای مناسب 👇 _ _ _ __ _ _ _ _ http://www.mobasheran.org /
🌸🍃﷽🌸🍃 ✋وظایف منتظران امام زمان (عج) 1⃣👈محبت و ارتباط قلبی با امام زمان(عج) 👈انسان منتظر‌، پیوسته پیوند قلبی با امام زمان خود دارد .و هیچگاه این گوهر ارزنده را از دست نمی‌دهد 👈 امام صادق(ع) فرمودند : « کسی که در زمان غیبت قائم علیه السلام بر ولایت ما ثابت و استوار بماند، خداوند به او پاداش هزار عطا فرماید. » در حدیث دیگر آمده است که «بر امامت حضرت مهدی علیه السلام کسی استوار نمی‌ماند مگر آن کس که قوی و شناخت صحیح داشته باشد.» 2⃣👈انتظار مداوم ظهور آن حضرت باید پیوسته منتظر آن حضرت باشیم‌، و هر لحظه خود را برای آن واقعه عظیم و بی‌مانند آماده سازیم‌. خداوند متعال در قرآن‌، هدف از انسان را عبادت می‌داند و پیامبر اکرم در حدیثی معنای این آیه شریفه را بیان می‌فرمایند‌: «برترین عبادت‌ها‌، انتظار فرج است.‌‌ِ» پس انتظار ظهور‌، رسیدن به بالاترین عبادت و دستیابی به هدف خلقت است‌. در بیان اهمیت انتظار‌، امام صادق‌(ع) می‌فرمایند‌: «‌هرکسی دارد از جمله یاران حضرت قائم علیه السلام باشد‌، باید در حالی انتظار کشد که پرهیزگاری و اخلاق نیکو داشته باشد.» 3⃣👈دعا برای تعجیل ظهور حضرت مهدی(عج) در پیامی به مردم فرموده‌اند: «برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید‌، که شما همان است.‌‌» دعا برای تعجیل ظهور‌، نه تنها برای زود تر فرا‌رسیدن آن روز تاریخی راحت انسان‌ها و حاکمیت عدل در تمام جهان اثر دارد‌، بلکه برای حل مشکلات فردی و اجتماعی انسان‌ها در زمان غیبت نیز خواهد بود. 👈به عبارت دیگر هر‌کس به حل مشکل خود می‌اندیشد‌، برای حل آن مشکل‌، کوتاه‌ترین راه‌، دعا برای راحتی و آسایش آن امام موعود است که در نظر اهل معرفت‌، از جان آن‌ها عزیزتر است‌. خدای مهربان‌، آنگاه که کسی را به یاد امام موعود و در حال دعا کردن برای آن بزرگوار ببیند، خواسته آن فرد را نیز بسیار بهتر از آنچه خودش خواسته است بر می‌آورد. 👈امام صادق(ع) در مورد دعای عهد ـ که بامداد هر روز خوانده می‌شود ـ فرمودند : «هرکس چهل روز این دعا را بخواند، از یاوران حضرت مهدی(عج) خواهد بود . و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد‌، خدای تعالی او را زنده می‌سازد تا در زمان ظهور‌، در رکاب آن حضرت جهاد کند.‌» 4⃣👈شناخت امام عصر(عج) در حدیث معتبر از رسول خدا‌(‌ص‌) روایت شده که فرمودند : « هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناسد، به مرگ دوره ( مرگ کفر و نفاق ) از دنیا می‌رود. » این کلام جاودانه پیامبر یکی از وظایف مهم ما را به ما یاد آور می‌شود‌، وظیفه‌ای که نوعاً از آن غفلت داریم . 👈 تردید نیست که شناخت امام عصر(عج) فقط به معنای دانستن نام ایشان‌، نام پدر و مادر و تاریخ تولد ایشان نیست و‌گرنه هر فرد کافر منافق می‌تواند این خصوصیات را یاد بگیرد . 5⃣👈تلاش در حل مشکلات مردم هرکس به نوعی در جهت حل مشکلات مردم بکوشد قلب مبارک امام زمان(عج)را شاد کرده است . کمک به حل مشکلات مردم ـ به خصوص مشکلات کسانی که با حضرتش آشنا و به یاد ایشان هستند ـ نیازمند امکانات مالی فراوان نیست . 👈به نیت شاد کردن قلب مبارک آن حضرت ـ که قلب عالم است ـ شادی را در دل‌های همه مردم‌، به ویژه دوست داران و منتظران آن حضرت وارد کنیم . 6⃣👈سعی در خدمت به امام عصر‌(عج) اهتمام به خدمت کردن آن حضرت و اقامه یاد ایشان در تمام ایام ـ به ویژه در ایام میلاد آن بزرگوار ـ از دیگر وظایف ما‌، به شمار می‌آید. هر کسی می‌تواند در حد امکانات خود‌، نام و یاد آن بزرگوار را ـ لااقل در محیط خانه و خانواده خود ـ زنده سازد. البته اگر بیش از آن نیز در وسع کسی باشد‌، باید نسبت به آن نیز اقدام کند . برای بیان اهمیت اهتمام به خدمت به امام مهدی(عج) کافی است به حدیث شکوهمندی از حضرت امام صادق(ع)دقت کنیم که فرمودند : «اگر قائم علیه السلام را درک می‌کردم عمر خود را در خدمت به او صرف می‌کردم. » 7⃣👈تربیت نسلی مهدوی در روزگار تراکم اشتغالات روزمره دنیوی گاهی این حقیقت از یاد می‌رود که ما بر سر سفره احسان حضرت مهدی(عج) نشسته‌ایم و از یاد می‌بریم که میزبان گرامی ما این حق را به گردن ما دارد که به یاد او باشیم که یاد او خود گره‌گشای مشکلات ما در دنیا و آخرت است. 👈به علاوه باید این امانت را که گذشتگان ما با خون دل خوردن به دست ما رسانده‌اند، ما نیز باید به نسل آینده منتقل کنیم و تربیت نسل مهدوی نسلی که به یاد امام زمان خود باشد اهتمام کنیم. 🌹رسانه مهدوی باشیم @fatemi222
سلام شب هشتم محرم بنام حضرت علی اکبر علیه السلام و بیاد شهدای محله می‌باشد. 👇👇 یادواره شهدا تصاویر و وصیت نامه شهدا تجلیل از والدین شهدا https://eitaa.com/fatemi222/4570 🔹ڪسانی می شوند ڪه شهید باشند https://eitaa.com/fatemi222/4317 🔹ایثار شهدا https://eitaa.com/fatemi222/449 🔹شهید https://eitaa.com/joinchat/1138229338C629dbea9ea 👇👇 https://t.me/fatemi222/3301 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1138229338C629dbea9ea
❓به نظر شما چرا جمهوری اسلامی باید روی حجاب پافشاری کند و برای آن اینقدر هزینه بدهد؟ آیا راحت‌تر نیست که و سایر محدودیت‌ها در روابط را کند و اجازه دهد مردم در این لذت‌های مادی غرق شوند و دیگر کاری به کار حکومت نداشته باشند؟ ⚠️ اتفاقا تمام نظام‌های سیاسی دنیا نفع خود را در این می‌بینند که مردم و به خصوص جوانان در سرگرمی و لذت‌های غرق باشند و در عوض آنها به خود ادامه دهند. اتفاقی که در کشورهای غربی رخ داده است. نیز اگر صرفا حفظ قدرت و حکومت برایش مهم باشد، راحت‌ترین کار همین است! ✅ اما از آنجایی که و رشد استعدادهای انسان و به خصوص برای جمهوری اسلامی مهم است، روی این اصل ایستاده است و برای آن هزینه می‌دهد و تقدیم می‌کند. و نمی‌گذارد زنان به کالای لذت جویی مردان تبدیل شوند. برای روشن شدن اهمیت این اقدام، کافی است به سند زیر دقت کنید: ♨️ در سال 2001، شاهزاده ، سفیر در واشنگتن، در گفت‌وگویی که با انجام می‌دهد، دربارۀ مقایسۀ امروز و ایرانِ زمانِ شاه می‌گوید: «در سال‌های پایانیِ دهۀ 1960، تعدادی نامۀ محرمانه به ، ، نوشت. وی در یکی از آن‌ها نوشته بود: 📝 "برادرم! از تو خواهش می‌کنم دست به بزن. درهای کشور خود را باز کن. آموزشگاه‌های پسر و دختران را باز بگذار. برگزار کن. مدرن باش، وگرنه تضمین نمی‌کنم که بتوانی تاج‌وتخت خودت را نگه داری❗️" » (📚 nytimes.com/2001/11/04/world/a-nation-challenged-ally-s-future-us-pondering-saudis-vulnerability.html ) 👈 یعنی همین کاری که امروز بن سلمان در عربستان انجام می‌دهد. مختلط و انواع برنامه‌های آزاد برای جوانان برگزار می‌کند تا دیگر کسی به اقدامات جنایتکارانه او، مانند حمله به یا اعدام بیش از ۸۰ نفر جوان معترض در یک روز و یا قتل شیعیان توجه نکند. 💢 در پایان خوب است به محیطی که محمدرضا پهلوی در جامعه برای مشغول کردن جوانان به فساد و بی‌بندوباری ایجاد کرده بود اشاره کنیم. در دوران پهلوی: ❗️ تعداد زنان (12٫884 نفر) کمتر از یک‌سوم تعداد زنان (50.000 نفر) بود. ❗️ تعداد کتابخانه‌های کل کشور (۲۹۰ کتابخانه) کمتر از یک‌سوم تعداد فقط شهر تهران (۸۰۰ باب مغازه) بود. ❗️ میزان مصرف روزانه در شهر تهران، 400.000 بطری بود و این در حالی بود که تعداد کتاب‌های منتشرشدۀ کل سال در کشور، تنها حدود 1000 عنوان بود. ❗️ تعداد دانشگاه‌های کشور (223 دانشگاه) کمتر از یک‌پنجم تعداد خانه‌های (1٫120 مرکز) بود که برخی از آنان در جهان سرآمد بودند، مانند شکوفۀ نو، که یکی از چهار کابارۀ معروف جهان بود. ❗️ در دورانی که در ایران، به‌ندرت کارخانه‌ای دیده می‌شد، 40 کارخانۀ تولید وجود داشت که در 800 مرکز فروش مشروبات عرضه می‌شد. @fatemi222
🌹مردی که بریتانیای کبیر از او میترسید‼️ ♦️بنز سیاه‌رنگی وارد پادگان شد! همه کنار رفتند تا ماشین، خود را به جنازه برساند. یک نفر از آن پیاده شد و در کنار جسد ایستاد. از جسد نمونه‌گیری کرد و رفت... سفیر ی کبیر بود. می‌خواست به مطبوعش اطمینان دهد که دیگر زنده نیست! 📚 کتاب حاشیه‌های مهم‌تر از متن نوشته‌ی محمدعلی الفت‌پور ص42 ◾️بزرگ‌باد؛ یاد و نام نواب صفوی پیشاهنگ جهاد و شهادت... https://eitaa.com/fatemi222
✍🏻 در وصف فرمودند: چمران در این دنیا را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد ؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید. یکم تیرماه ۶۰ 💠 به نام و الگوئی برای همه دوران ها و برای همه ی قشرها "خصوصا مسئولین" 👌 یک نفر را فرض کنید با سابقه علمی بسیار عالی که در ایالات متحده آمریکا مشغول به تحصیل در سطوح عالی بوده و یک دانشمند فیزیک پلاسمای هسته‌ای به شمار می‌رود. 👌یک شخص دیگر را فرض کنید که گروهبان تعلیم دهنده‌ی عملیات های نظامی است؛ در لبنان کار با آر‌پی‌جی را یاد گرفته و در جنگ، به رزمندگان خودمان آموزش می‌دهد. 👈این دو شخصیت را با هم ترکیب کنید؛ احساسات رقیق و قوی را به آن اضافه کنید. معجونی به دست می‌آید به نام ... معجونی که با وجود او بین سنت و مدرنیته می‌شود حرف مُفت؛ تضاد بین ایمان و علم می‌شود حرف خنده‌دار. معجونی که این تضادهای قلابی را که تحت عنوان نظریه مطرح است باطل می‌کند و می‌شود نمونه‌ی بارز یک استاد و . 💥قسمتی از نیایش شهید چمران: من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد. 💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت می‌بری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست. 💥به قول چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد. 🌷ابتکار وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند! 🌷خدای بچه ها که بیدار است ✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است... یک جاذبه خدایی در دکتر بود که همه را به سوی خود جذب می‌کرد... https://eitaa.com/fatemi48
🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿 🔅🦋﷽🦋🔅 🌷 🟢 تحلیل خاطره امر به معروف برای ماموریت اعزام شده بودند اهواز، با دوستش رفتند کنار پل کارون، وضعیت نامناسب پوشش خانواده‌ها، اون رو ناراحت کرد💔 به دوستش گفت: بیا بریم 🗣 کشان کشان دوستش را برد طرف آن خانواده با رفت سراغ پیرمردی که سرپرست خانواده بود و گفت: 🙋🏻‍♂آقای محترم هیچ میدونید که اینجا بوی به مشام میرسد⁉️☄💥🔥میدونین اهواز ازشهرهای ❓ میدونید شما میزبان خوب رزمنده های اسلام هستید❓ 👴 پیرمرد گفت: منظورتون چیه؟ حالا باید چیکار کنیم؟ _ بهش گفت: ما چیزی نمی‌خواهیم ازتون، فقط اومدیم ازتون خواهش کنیم، به احترام این رزمنده ها و رو رعایت کنید.🙏 پیرمرد دوزاریش افتاد و صورت محمد را بوسید😚 و گفت: به شرطی که شما هم در اون دنیا ما را کنید😉🤝 یعنی نور شهادت در چهره محمد حسین بوده✨️🌷 🔴 این خاطره، نکات خیلی زیادی داشت☝️ 1⃣ نکته اول 👈 رفتن کنار پل کارون (اولین نکته داشتن در نقاط آسیب دیده است) حضور داشتن در پارک‌ها، در معبر و محل گذر، در تالارها، در تفرجگاه‌ها، در سینماها، خوبه مومنین حضور داشته باشند در این مکان‌ها✌️ هی میرن میچپن در خانه و بعد می‌گویند جامعه خراب شده😒 باشیییییم که بتوانیم بدهیم، برویم بیائیم، حضور داشته باشیم 👥👤👥👤👥 اینها هم می‌توانستند بنشینند در سنگرشان تا صبح قرآن بخوانند 📖 بعد تا شب مفاتیح بخوانند و دوباره تا صبح قرآن بخوانند🤦‍♂️ اما چکار کردند؟!🚶‍♂🚶‍♂رفتند با هم کنار پل کارون، وضعیت نامناسبی که دیدند ناراحت شدند، ناراحتی کافی نیست ❎ 👈 به رفیقش هم گفت: بیا بریم، کشان کشان دوستش را برد!! 2⃣ نکته دوم 👈 کردن با دیگران، دست دیگران را هم را بگیرید ببرید و در امر به معروف شریکشون کنید. چون دفعه های اول فقط ناظره، فقط ساکته، ولی نگاه میکنن ببینن که می‌شود داد و با زبون خوش تذکر به ثمر هم مینشینه ان شاءالله☺️ ⬅️ بعد آمد چه کار کرد؟ رفت سراغ پیرمردی که بود! الناس علی ملوکهم...، علی دین پدربزرگهم، علی دین رئیسهم، مدیرهم😉 3⃣ نکته سوم 👈 بریم سراغ آن کسانی که دارند، هر چند که ایشان می‌توانستند به آن خانمی هم که مثلا حجابش نامناسب بود بدهند، اشکالی ندارد🙌🏻 ولی مرد خانواده و مرد مسن و ریش سفید را به رسمیت شناخته و دیده که از طریق ایشان یا به واسطه ایشان، داده بشه و خب تاثیرگذاریشون اینجا بیشتر بوده و از این روش استفاده کرده ✅ 4⃣ نکته چهارم 👈 با روش شان و شخصیت قائل شدن به طرف مقابل، شروع کردند و بلافاصله نرفته سر اصل مطلب! قبلش یه تشکری کردند😊 با لفظ شروع کرده، با این الفاظ زیبا، بالاخره با تعریف کردن از او و تشکر کردن بابت پذیرایی از رزمندگان، که شما ما را مهمان خودتان کردین و ... بعد طرف میگه چیکار بکنیم؟؟😊 و اینکه میگه ما چیزی نمی‌خواهیم 🤷🏻‍♂ ببینید خیلی جالبه ها ... (اتبعوا من لا یسعلکم اجرا) تبعیت کنید از کسی که اجری ازتون نمیخواهد! 5⃣ نکته پنجم 👈 هیچی نخواستن، خیلی مهم است عزیزان، یک جاهایی که میبینین نمیتونیم و کنیم برای این است که دستمان زیر منگنه‌ی طرف مقابل، همون شخص بزرگوار هست. ما هیچی نمی‌خواهیم از شما عزیزان، فقط اومدم از شما خواهش کنم🙏 شاید تو ذهن اون پیرمرد این بوده که الان این آقا میگه پیکنیکتون رو میشه بدید؟ الان میگه یک ذره از غذاتون میشه بدید؟ نمیدانم بالاخره یک خواسته ای یا پولی میشود کمک به رزمندگان کنید؟🤦🏻‍♂ 🙏نه ما چیزی نمی‌خواهیم حاج آقا، فقط اومدیم خواهش کنیم که بچه ها به خاطرش می‌خواهند بروند خط مقدم، اینها را رعایت کنید. 🟡 خیلی نکته مهمی است.☝️ 6⃣ نکته ششم 👈 درسته که در امر و نهی بهتره حالت استعلا درش باشه، ولی بعضی وقتا که خواهش کردن اثرش بیشتر هست، میتوان خواهش کرد، مخصوصا ایشان که سنی ازشون گذشته بود👴 و بعد هم اینکه، تذکر زیبا چون از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.💘 پیر مرده بلند میشه صورتش رو میبوسه و التماس دعای شفاعت هم از او دارد😘 خدا کمک کند تمام این رو بتوانیم مثل شهدا بلکه به مدد الهی و مدد شهدا، بهتر از شهدا در امر به معروف و نهی از منکرهامون به کار بگیریم🤲😊 🆔 @fatemi222
۱۸ خاطره به نیت عمر با برکت مادر گیتی کوتاه و یک دقیقه ای زیبا و موثر برای بزم شب یلدای امشب پرینت بگیرید و در جمع توزیع 😁 کنید یا فال بگیرید 👇👇 https://eitaa.com/fatemi48/935
🗓 به مناسبت روز تجلیل از اسرا و مفقودان ❇️ از شکنجه اسرای ایرانی، تا دفاع از حرم! 💬 آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان است می‌گوید: در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی بود به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر. 🔸 یکی از برادران کاظم، اسیر ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچه‌دار نمی‌شد. با این اوصاف کینه‌ خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی می‌دانست! 🔸 در این میان آقای را بیشتر اذیت می‌کرد. او می‌دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد می‌کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچ‌گاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام می‌گذاشت! 🔸 … یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و… 🔸 اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمی‌زد. حتی به آقای ابوترابی احترام می‌گذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم… 🔹 ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانی‌ها را اذیت کنی. 💭 اما مادرم دیشب خواب (ع) را دیده و حضرت زینب(ع) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده! ❓ صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانی‌ها را اذیت می‌کنی؟ حلالت نمی‌کنم. 🔹 حالا من آمده‌ام که حلالیت بطلبم.» 🔸 کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانواده‌اش را از حاج آقا می‌پرسید. 💬 آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل می‌کرد… کاظم می‌خواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهره‌مند شود. 🔸 روزها گذشت تا اینکه آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد. 🔸 او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاج‌آقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شده‌اند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدت‌ها آنجا بود. 🔸 کاظم از خدا می‌خواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آن‌ها بابت شکنجه‌ها و… حلالیت طلبید. ⁉️ حالا شاید این سؤال را بپرسید که این ماجرا هر چند زیباست و نشان از یک انسان دارد، چه ربطی به دارد؟! 🔸 ربط ماجرا در اینجاست که انسان اگر توبه واقعی کند می‌تواند مقام را کسب کند. کاظم داستان ما مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب(ع) در به شهادت رسید. او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، می‌توانیم حتی به مقام شهادت برسیم. __________ 📚 منبع: با تلخیص، کتاب مدافعان حرم، موسسه شهید ابراهیم هادی https://eitaa.com/fatemi222/14614 🆔 @manbarak
📚 | از شکنجه اسرای ایرانی، تا دفاع از حرم! 🔶 آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان است می‌گوید: در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی بود به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر. 🔸 یکی از برادران کاظم، اسیر ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچه‌دار نمی‌شد. با این اوصاف کینه‌ خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی می‌دانست! 🔸 در این میان آقای را بیشتر اذیت می‌کرد. او می‌دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد می‌کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچ‌گاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام می‌گذاشت! 🔸 … یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و… 🔸 اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمی‌زد. حتی به آقای ابوترابی احترام می‌گذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم… ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانی‌ها را اذیت کنی. 🔸 اما مادرم دیشب خواب (ع) را دیده و حضرت زینب(ع) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده! 🔸 صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانی‌ها را اذیت می‌کنی؟ حلالت نمی‌کنم. حالا من آمده‌ام که حلالیت بطلبم.» 🔸 کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانواده‌اش را از حاج آقا می‌پرسید. 🔸 آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل می‌کرد… کاظم می‌خواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهره‌مند شود. 🔸 روزها گذشت تا اینکه آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد. 🔸 او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاج‌آقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شده‌اند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدت‌ها آنجا بود. 🔸 کاظم از خدا می‌خواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آن‌ها بابت شکنجه‌ها و… حلالیت طلبید. ⁉️ حالا شاید این سؤال را بپرسید که این ماجرا هر چند زیباست و نشان از یک انسان دارد، چه ربطی به دارد؟! 🔸 ربط ماجرا در اینجاست که انسان اگر توبه واقعی کند می‌تواند مقام را کسب کند. کاظم داستان ما مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب(ع) در به شهادت رسید.او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، می‌توانیم حتی به مقام شهادت برسیم. __________ 📚 منبع: با تلخیص، کتاب مدافعان حرم، موسسه شهید ابراهیم هادی https://eitaa.com/fatemi222/7026