eitaa logo
قلمزن🇵🇸
540 دنبال‌کننده
750 عکس
150 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
... عزیز دخترک 13 ساله من شاید روزی این نوشته را به دستت برسانم روزی که بدانم مهیای خواندن و شنیدن این حرفها هستی در این چندماهه آشنایی‌مان همیشه در حال پرسیدن بودی پرسیدن‌هایی که جنس‌های مختلف داشتند گاهی سوال خودت بودند گاهی سوال کسانی که تو را احاطه کردند و به شکل مداوم ذهن و دلت را نشانه گرفته‌اند عزیزکم میدانی که دوستت دارم حتی وقتی تندتند جواب‌های خودت را می‌دهی و مغرورانه حرفهای پدر الکلی‌ات را برایم تکرار میکنی حتی وقتی که همه آنچه برایم مقدس است مورد عتاب و سوال قرار می‌دهی دوستت دارم چون تشنه‌ای چون عطش داری چون همیشه در جستجوی جوابی چون منفعل و بیخیال و باری به هر جهت نیستی و این دوست داشتنت مرا از تو فارغ نمی‌کند، دیروز گفتم که دلتنگت هستم وسط روضه شب عاشورا آمدی میدانم که اهل روضه و این چیزها نیستی و حوصله‌اش را نداری اما آمدی و شدی پای پذیرایی هیئت و قدم به قدم همراهی کردی باشد قبول بخاطر روضه نبود آمدنت، اما تو چه میدانی که این رزق و روز‌ی‌ها کجا و چطور تقسیم شده‌اند حتی برای تویی که اصرار داری بگویی چیزی را قبول نداری! دخترکم وقتی وسط روضه پرسیدی میدانید چرا امام حسین کشته شد؟ فهمیدم که باز ذهن و دل توی معصوم را پر کرده‌اند، جوابت را دادم گفتی اما من خوانده ام که دعوا برسر یک زن بوده است! بغضم گرفت گفتم خودت چه فکر میکنی؟ یکنفر همه‌ی هستی و عزیرانش را آورده تا شریک دعوا بر سر یک زن باشد؟! سرت را پایین انداختی شاید هم بغض کردی نمی‌دانم وقتی سرت را بلند کردی گفتی فکر میکنم حق با شما باشد! راست گفتی یا تعارف کردی نمی‌دانم اما مثل همیشه ناآرام بودی و پر از تشویش، گفتم باز هم بپرس شروع کردی از اینکه امام زمان وجود ندارد ازینکه قصه مسلمانان است تا سرمان گرم شود ازینکه دنیا چنین عاقبتی نخواهد داشت و و و... و تمام روضه به سوالات تو و جواب‌های الکن من گذشت سوالاتی که تمام نمی‌شدند و توی 13 ساله را اینهمه به هم ریخته‌اند کاش فرصتی بود تا بزرگترهای اطرافت را می‌دیدم و عاجزانه از آنها میخواستم که به کودک بودنت رحم کنند به زلال بودنت به اینکه حق ندارند عقده‌های مانده در وجودشان را در روح و روان یک دخترک 13 ساله فرو کنند همان کسانی که مدعی هستند که تو در فضای آزاد داری بزرگ میشوی و بزدلانه دروغ می‌گویند چون شبانه روز ذهن و دل تو را هدف حرفهای ساخته و پرداخته ذهن بیمارشان قرار داده‌اند، عزیزدل روزی به تو خواهم گفت که آدم‌ها فقط با سوال و جواب به جایی نمی‌رسند یک جایی و یک نقطه‌ای باید علامت سوال ذهنت را برداری و خودت را به این جاری خروشان بسپاری تا وجودت را دربربگیرد و با خودش ببرد روزی باید زیر اینهمه تردیدی که قساوت می‌آورد، بزنی و به چشمانت اجازه باریدن بدهی و به قلبت اجازه شکستن، باور کن وجود آدم‌ها برای اینهمه مقاومت ساخته نشده است... ف. حاجي وثوق @ghalamzann
از تو هیچم سرِ فراغت نیست @ghalamzann
لست امام عینی لکنک ما کل اری @ghalamzann
9 سال قبل در جشنواره فجر فیلم از خانم اکران شد و حواشی خودش را داشت همان موقع مطلبی درباره فیلم نوشتم و حالا مواجه شدن با یک اتفاق، آن فیلم و آن نوشته را برایم زنده کرد، مطلب قدری طولانیست اما خواندنش بد نیست بویژه بندهای پایانی‌اش... خدا کند هیچوقت به هیچ دختربچه‌ای در هیچ جای دنیا چنین جفا نشود: http://old.alef.ir/vdchxwnzz23nqwd.tft2.html?179931 @ghalamzann
کی وصال اختیار خواهی کرد؟ ای که مجبورِ اختیار توأم! @ghalamzann
بخاطر شرایط جدی کرونا برنامه‌های حضوری بچه‌ها به طور موقت تعطیل شده است، اما خبر داشت سه‌شنبه می‌تواند کجا بیاید و آمد، پرانرژی و پرصحبت است و تقریبا لحظه‌ای را در سکوت نمی‌گذراند! گاهی نفس کم می‌آورد موقع حرف زدن و از دست خودش کلافه می‌شود و باز نفس‌ می‌گیرد و ادامه می‌دهد و عجیب شیرین است، تا نشست گفت کتاب "راض بابا" را شروع کردم، این کتاب را روز دختر سال گذشته از مسجد هدیه گرفته بودند، گفتم چه دیر، گفت اول برایم سخت بود خواندنش، اما حالا یکسال بزرگتر شدم، بعد شروع کرد به توصیف کتاب و اینکه چقدر عاشق "راضیه" شده و چقدر دوست دارد شبیه او باشد، با حرارت تعریف می‌کرد که "راضیه" موقع ظرف شستن کتابش را پشت شیر آب می‌گذاشته و کتاب می‌خوانده و کتابش خیس می‌شده، بعد با هیجان گفت "راضیه" نماز شب می‌خوانده و به نامحرم نگاه نمی‌کرده، و گفت دیشب به اینجای کتاب که رسیدم نیمه شب بود رفتم وضو گرفتم و یواشکی مفاتیح را از اتاق مامان و بابا برداشتم و نمازشب خواندم! گفتم دخترم دورکعت هم بخوانی کافی هست، گفت نه همه‌اش را خواندم نماز وترش طولانی بود العفوهایش را گفتم! باز تاکید کردم که دو رکعت هم قبول است و قبول کرد، دخترک کلاس پنجمی عجیب متاثر از کتاب بود و از شخصیت "راضیه"، و وقتی درباره‌اش حرف می‌زد چشمانش براق می‌شدند، وقتش رسیده باور کنیم بچه‌ها با خواندن تربیت می‌شوند، یک: کتاب‌خوان‌شان کنیم. دو: کتاب خوب در اختیارشان بگذاریم. ف. حاجي وثوق @ghalamzann
Hojat Ashrafzadeh _ Jane Mani To (128).mp3
3.53M
وای از دلِ دیوانه که دیوانه بخواهد... @ghalamzann
گاهی از حمله‌ی یک گربه ففس می‌شکند تا تو پرواز کنی راهی صحرا بشوی... @ghalamzann
🔹خانوم صبح‌ها ساعت چند بیدار میشین؟ 🔹خانوم چندساعت کتاب میخونین؟ 🔹خانوم راسته میگن متولدین ماه شما این خصوصیتو دارند؟ 🔹خانوم چه فیلمایی نگاه میکنین؟ 🔹خانوم کدوم خواننده رو بیشتر دوست دارین؟ 🔹خانوم نظرتون در مورد بی‌تی‌اس چیه؟ 🔹خانوم به مامانم گفتم شبیه چادر شما برام بگیره 🔹خانوم شما چقدر حرم میرین؟ 🔹خانوم اگه دوستتون بهتون اینو بگه بهش چی میگین؟ 🔹خانوم شما چه تفریحی رو بیشتر دوست دارین؟ 🔹خانوم شما چطوری برنامه‌ریزی میکنین؟ 🔹خانوم اگه هیچکس درکتون نکنه چکار میکنین؟ 🔹خانوم وقتی حوصله تون سر میره چکار میکنین؟ 🔹خانوم کیو تو دنیا از همه بیشتر دوست دارین؟ 🔹خانوم جانمازتونو از کجا گرفتین؟ اینها بخشی از سوالات مداوم بچه‌ها از مربی هستند، حواسمان باشد حتی اگر بچه‌ها از شما سوال نپرسند اما به طور مداوم شمارا رصد می‌کنند، سیستم نظارتی آنها "خداگونه" است، با دقت و تمرکز عجیب، و همه چیز را ثبت می‌کنند! متوجه شدت تاثیرگذاری و تأثیرپذیری لااقل در سلوک ظاهری باشیم. @ghalamzann
Naser Abdollahi - Ba Hameye Bi Saro Samaniam (128).mp3
5.15M
خوب‌ترین حادثه می‌دانمت... @ghalamzann
گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم... @ghalamzann
مدتی بود که می‌گفت برایم برنامه‌ریزی کنید، فرصتی پیش نمی‌آمد دیروز عصر آمد و دفترچه گل‌گلی روز دخترش را گذاشت و گفت لطفا برایم برنامه بریزید. کار سختی بود، وقتی مقتضیات زندگی دیگران را نمیدانی، نمی‌توانی درست برنامه بدهی آن هم برای یک دختر کلاس پنجمی عاشق که فکر میکند هرچه بگویی حتما کلام مُنزل است! اول از تکالیف روزانه‌اش پرسیدم اینکه چه کارهایی وظیفه هستند و بعد درباره کارهای مورد علاقه‌اش با هم حرف زدیم، اینکه فرهنگ بیدارشدن و خوابیدن خانواده چگونه است و زمان غذاخوردن و رفت‌وآمدها و موارد دیگر، کارها و زمان‌ها را برایش نوشتم و جلوی هر کاری یک نقاشی یا آیکون از همان کار برایش کشیدم دخترک خندان با دیدن هرکدامش ریسه می‌رفت و چشمانش برق می‌زد، مدتیست کتابخوان شده و بعدتر نوشتن را شروع کرد، قصه می‌نویسد و انصافا خوب و شیرین هم می‌نویسد خوب هم اجرا می‌کند دخترک دوست‌داشتنی، هنوز ظهر نشده قصه‌اش را فرستاد و اینکه خوب به برنامه عمل کرده و چقدر دوست داشته برنامه داشتن را، دخترک با این همه انرژی و انگیزه در خانواده ای زندگی میکند که برایش حوصله ندارند، حتی وقتی گفتم تو دختر خندان منی گفت "من تو خونه اصلا نمیخندم کسی حوصله شوخی کردن و خندیدن‌های منو نداره و حتی حرف‌زدن‌هامو" پدرومادر محترم، مراقب ظرفیت‌های قدرتمند اطرافمان باشیم، گاهی زمان می‌گذرد و فرصت شکوفاشدن از دست می‌رود، تکراریست اما بچه‌ها باید اولویت اول زندگی باشند! ف. حاجي وثوق @ghalamzann