#توضیحات
-دل آگنده بودش؛ همه برفشاند: دلش از غم و شکایت پر بود؛ همه را بیرون ریخت.
-هور: خورشید
-کوپال: گرز
-چماندن: خوش راندن
-دیزه: اسب
-هنگام گَرد: اشاره به وقت جنگ
-چرانندهی کرگس اندر نبرد: اشاره به شجاعت زیاد در کشتن دشمن و از تن آنها کرکسها را سور دادن
-آگندن: پر شدن، پر کردن. متضاد کندن
-پرند: ابریشم ساده
-کوه هند: منظور البرزکوه است.
-اورنگ: تخت شاهی
-کنام: آشیانه (ی سیمرغ)
-بَوش: بودن، تقدیر
-گریغ: گریز
-میغ: ابر
-خاییدن: با دندان ریزریز کردن
-کنار: دامن
-سپهبد شنید آن که موبد چه گفت / که "گوهر گشاده کنید از نهفت": سپهبد سام پند موبد را شنیده که گفت: حرف دلتان را بزنید تا روانتان از درد رها شود.
-به پیمان چنین رفت پیش گروه: زال در اینجا قول سام را به او یادآوری میکند که وقتی برای برگرداندن او به البرزکوه رفته بود، درحضور بزرگان به زال گفت که: از این پس همهی خواستههایت را برآورده خواهم کرد. زال در اینجا بهاحترام و زیبایی به سام میگوید که عاشق دلخستهی رودابه شده، اما حرف پدر برایش مهم است. اگر او اجازه دهد، این پیوند صورت گیرد، درضمن پدر هم قول خود را یادش هست که گفت خواستههای مرا برآورده خواهد کرد!؟
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از جمعیت امام رضاییها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دهم_۱۰تومانی
🟢 فقط ۱۰ هزار تومن
لینک پرداخت مستقیم:
📍https://boon.emamrezaeeha.ir/payment?id=68
شماره کارت:
💳 5041-7211-1165-8358
کد دستوری
*۱*۸۸۸#
#جمعیت_بینالمللی_امام_رضاییها
@emamrezaeeha_ir
حَلَب الشّهباء
در شمال شرقى «شام» واقع، و دويست كيلومتر دور از اين، و مركز «ولايت فرات» است. قبل از زلزله كه در سال (۱۲۳۸) به وقوع آمد، مقدار اهالى اين شهر شهير قريب به يك كرور [۱] بود، اكنون بيش از صد و پنجاه هزار نفس، در اين شهر پيدا نمى شود. اين شهر شهير را، «ابوعبيدة الجراح» در سال (۱۵) هجرى فتح كرد، در سال (۶۵۹) «مغولان» و در سال (۸۰۵) «امير تيمور»، ضبط وخراب نمودند، بعددست «مصرى ها» افتاد، در سال (۹۲۲) «سلطان سليم عثمانى» از دست «مصرى ها» گرفت و جزو ممالك عثمانى نمود. جوامع [۲]
و صوامع [۳] و حمّامات و تكايا و زوايا [۴] بسيار دارد. در «تورات يهود»، اسم اين شهر «پَرَه» است و «تدمر» جديد نيز مى گويند.
كاتب چلبى مى گويد:
«حلب» شهرى است شهير و قديم، و پايتخت «ولايت فرات»، قلعه اى در بالاى كوه كوچكى دارد بسيار مرتفع، و رصين [۵] و ناظر به شهر، بناى اين قلعه در سال (۶۹۰) تمام [شد. ] باغات و بساتين «حلب»، نسبت به شهر كمتر است. نهر «قويق»، حلب را اسقا [۶] مى نمايد، خانه هاى «حلب» عالى، بسيار قشنگ است و اطراف شهر محاط به يك سور [۷] سنگى است، و در دور قلعه، خندق عميقى دارد.
در وسط شهر آب انبارى است كه در ظرف يك سال، آب آن به اهالى شهر كفايت دارد، در مقامى است منسوب به «حضرت ابراهيم» كه زيارتگاه هر ملت است، و همچنين در مقامى است منسوب به حضرت «خضر»، و زراعت «حلب» را كاملًا با آب باران مشروب مى سازند. هر زمين بركه اى دارد، گندم و جو و پنبه و كنجد و هندوانه و خربزه و غيره كاشته مى شود، در باغاتش نيز انگور و پسته و سيب و قيسى و انجير حاصل مى شود.
مدارس و مساجد معمور بسيار است، از آثار عتيقه، سنگى است مانند سرير و ميانش قدرى منقور [۸]، آنچه معلوم است قبر يكى از حكم داران سلطنت كيان «سلوسيد» است. اما امروز «حلب» خيلى معمور، و عبارت از هفتاد و چهار محله است.
ارك عالى و سربازخانه و توپخانه و مريض خانه هاى كشورى و لشكرى و مكاتب اعداديه و رشديه و ابتدائيه جديدالوضع، و اصلاح خانه و ساير اماكن عاليه راجع به عموم دارد، چون طبقات حكم داران «حلب» و «شامات» را «كاتب چلبى» مرحوم، مفصلًا در ذيل فصل «شام» بيان نموده، حقير هم اجمال آن را در ذيل توصيف «شام» بيان خواهد كرد.
----------
[۱]: پانصد هزار
[۲]: مساجد بزرگ
[۳]: جمع صومعه به معنى دير
[۴]: جمع زاويه و مجازاً به خانقاه گفته مى شود.
[۵]: محكم
[۶]: سيراب و مشروب
[۷]: قلعه
[۸]: كنده كارى شده
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
🔶مصطفى مظهر پاشا
«مصطفى مظهرپاشا»، بعد از كشته شدن «بحرى پاشا»، از «حلب» معزول و به والى گرى «ارْزَنةُ الرُّوم» [۱] منصوب شد، اين شخص دشمن نجباء و اعيان و اشراف بود، هميشه آرزوى اين داشت كه در محل حكومتش متعرضى نباشد كه مستبدانه حكومت نمايد، آنگاه كه به «ارزنة الروم» والى شد، بناى حكومت مستبدانه را گذاشت. اعيان و اشراف چون مانع اجراآت كيفيه و خودسرانه او شدند، به دربار دولت از آنها بد نوشت، و از براى نفى و اجلاى [۲] دوازده نفر از اشراف بلده، فرمانى از دربار استحصال نمود و نفى كرد.
اما اهالى از اين حركت مشاراليه سخت رنجيده، پنج هزار تومان جمع كرده، با بعضى بى پروايان به «اسلامبول» روانه ساختند، آنها در باب عالى از او شاكى شده، در سال (۱۲۶۵) فرمان معزولى آن وزير را روانه ساختند، و «طولوم باجى باشى» «اسلامبول»، كه از اهالى قريه «هنيزيك» مِن قراى [۳] «ارزنة الروم» و موسوم به «مصطفى آقا» بود، مبلغى به او رشوت داده، هدف تير آتش نمودند. [۴]
«يالى» [۵] آن وزير كه با موبل [۶]، دويست و بيست و پنج هزار تومان ارزش داشت و هميشه به آن فخر مى نمود، التماس كردند، همان روز كه بيچاره «مظهر پاشا» در كشتى نشسته، داخل «بوغاز [۷] اسلامبول» شد، ديد كه «يالى» خود از چهار طرف آتش گرفته، مى سوزد، همان آن سكته كرده وفات يافت.
ص: ۸۲
«خان تومان»
منزل بيست و ششم «خان تومان» سه فرسخى است، رودخانه محقرى دارد، كاروان سراى بسيار خوب.
«سلمى»
منزل بيست و هفتم «سلمى» نه فرسخ
گر به سرمنزل سلمى رسى اى باد صبا چشم دارم كه پيامى برسانى زمنش
ده معتبر [ى] است، آب رودخانه ندارد، منحصر است به آب چاه، كه به قيمت مى فروشند، در بين راه هم آب نيست.
----------
[۱]: ارز روم
[۲]: تبعيد
[۳]: از روستاهاى
[۴]: از روستاهاى
[۵]: مأخوذ از تركى به معنى مكان خاص، منزل، منزل كنار دريا
[۶]: صحيح آن مبل است به معنى اسباب خانه از قبيل ميز و صندلى و ساير اشياء چوبى.
[۷]: صحيح آن بُغاز و به معنى تنگه است.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
@ghalatnanevisim
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
ناویراسته👇
علاقمند
آشفتهگی
انشاء الله
مسوؤل
بطوریکه
بیافزاید
هیأت
به ویژه
ویراسته👇
علاقهمند
آشفتگی
انشاءالله
مسئول
بهطوریکه
بیفزاید
هیئت
بهویژه
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
تا به تو فکر می کنم
تنگ تو می شود دلم
ای به فدای یاد تو
رنگ تو می شود دلم
تاب ترانه های من
بی تو سر آمده گلم
در گذر چرخ زمان
لنگ تو می شود دلم
#ایمان_یوسف_زاده #شعر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
سادهنویسی، ساده است؛ به این دلیل که نیازی نیست دنبال کلمهها و عبارتهای قلنبه بگردیم. اگر دقت کنیم، در دسترسمان واژهها و عبارتهای ساده، فراوان میبینیم.
البته سخت هم هست؛ چون از سادهنویسی دور شدهایم و قلنبهنویسی را نشانۀ ادب و شخصیت میدانیم.
🔸نمونه:
🔹 سخت: استعمال دخانیات در این مکان ممنوع است.
🔹 ساده: در این مکان سیگار نکشید.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از قاصدک
🔸امام رضا علیه السلام :
در روز #غدیر، هر کس یک مومن را اطعام کند انگار تمام پیامبران و صدیقان را طعام داده است.
جهت برگزاری جشن بزرگ #عید_الله_الاکبر منتظر مهر علوی شما خیرین بزرگوار هستیم
✅ اطعام شب و روز غدیر
✅ نورافشانی و کاروان شادی در مناطق محروم
✅ قربانی عید قربان(مصرف گوشت در اطعام عید غدیر با نگهداری بهداشتی)
✅ هدایا و بسته های فرهنگی به کودکان و نوجوانان
✅ ایستگاه صلواتی از #قربان تا غدیر
لطفاً نذورات و هدایای غیرنقدی خود (عقیقه و قربانی) را به آیدی زیر اطلاع دهید👇
@Heatghadiriyeh110
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
شماره کارت جهت کمک های نقدی
👇
6037997750012768
بنام هیئت مذهبی غدیریه
•┈┈••✾••┈┈•
💠 @ghadiriyeh110 💠
#ریشه گرفتن
✳️ از جعلیات اخیر است که در رادیو و تلویزیون آن را به معنای «سرچشمه گرفتن» به کار میبرند. هم این ترکیب و هم این معنی غلط است و از به کار بردن آن باید پرهیز کرد.
✅ غلط ننویسیم (فرهنگ دشواریهای زبان فارسی)، ابوالحسن نجفی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، چاپ هجدهم، ۱۳۹۲، ص۲۱۸
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🔷موارد استفاده از نیم فاصله
⚡️نکته سوم: «بی هیچ» یک گروه حرفاضافهای در نقش قید است و بنابراین همیشه بافاصله نوشته میشود: بی هیچ گزندی، بی هیچ کلامی
#نکات_ویرایش
#غلط_ننویسیم
#نیمفاصله
🖊@ghalatnanevisim
دربارۀ «را»ی پس از فعل
این جمله را در نظر بگیرید:
کتاب را خواندم.
این جمله یک گروه اسمی و یک گروه فعلی دارد:
[کتاب] گروه اسمی
[را] نشانۀ مفعولی
[خواندم] گروه فعلی.
گروه اسمی در نقش مفعولی بهکار رفته (چون پس از آن را آمده). حال میتوانیم این گروه اسمی را گسترش دهیم:
[کتابی که دیروز خریدی]
کتاب هستۀ این گروه اسمی است و که دیروز خریدی وابسته است.
همچنان این گروه اسمی در نقش مفعول بهکار رفته و چیزی تغییر نکرده. را هم که پس از مفعول میآید. پس میشود:
کتابی که دیروز خریدی را خواندم.
ظاهراً این کاربرد جدید است. دستکم من در فارسی کهن شاهدی برای آن نیافتهام. در فارسی کهن را پس از هستۀ گروه اسمیای که نقش مفعولی دارد (در جملۀ یادشده: کتاب) بهکار میرفته. اگر بخواهیم نوشتهمان طبق فارسی کهن باشد، باید را را پس از هسته بیاوریم (یعنی پس از کتاب)، ولی چنانکه دیدیم، در فارسی امروز را پس از گروه اسمیای که نقش مفعولی دارد «نیز» میآید (یعنی پس از خریدی).
این کاربرد در گفتار هم رواج دارد و آنچه در گفتار بهکار میرود درست است.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_گفتاری_در_فضای_حقیقی
✅ ... داره تبدیل به انرژی می شه تا ما بتونیم زندگی روزانه مونو داشته باشیم.
❌ ... داره آماده می شه تبدیل به انرژی شدن تا ما بتونیم زندگی روزانه مونو داشته باشیم.
* گفته شده در یه برنامه ی زنده ی تلویزیونی در شبکه ی ۴ سیما
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
4_5819186782020829205.mp3
922.6K
پیشدادیان #منوچهر (بخش ۲۵)
#داستان_زال_و_روداوه (بخش ۲۴)
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-آذرگشسپ: آتشکدهای در کنار دریاچهی چیچست (ارومیه) که پشتیبان سواران بوده و بههمینخاطر نماد تندی و شتاب، دلیری و نیز درخشش است.
-دم زدن: ایستادن و نفس تازه کردن
-پلنگ: استعارهی اسب در سرعت و قدرت
-چرمه: اسب
-فرستاده از پیش او باد گشت / به زیراندرش چرمه پولاد گشت: سوار چنان تاخت که انگار خودش باد شده و اسبش در استقامت چون فولاد.
-چماننده یوز و، رمنده شکار: (سام) مشغول شکار بود و یوز میدواند پی شکار و شکار از او میرمید.
-دمان: نفسزنان
-هماندرزمان: در همانزمان، درجا
-پرسیدن: درمعنی احوالپرسی کردن در شاهنامه بسیار به کار میرود.
-تیغ: قله، چکاد
-دستان: نام زال است بهمعنی نیرنگ، که احتمالا بهخاطر ارتباط او با سیمرغ و جادوهای او باشد. خود "زال" هم که همان "زر" است که تغییر کرده، بهمعنی پیر است و ترکیب مکرر "زال زر" هم در شاهنامه بسیار استفاده شده.
-پسندش نیامد چنان آرزوی: خواهش زال خوشایند سام نبود.
-چنین داد پاسخ که: آمد پدید / سخن هر چه از گوهر بد سزید: (سام) گفت: حرفهای پنهانیِ بدنهاد رو شد. بهقول امروزه: اصلشو رو کرد.
-نخچیر: شکار
-داوری: ستیزه، لجبازی
-بخش: تقدیر
-از اختر بجویید و پاسخ دهید / سر نامه بر بخش فرخ نهید: تقدیر پیوند زال و رودابه را ببینید و امیدوارم تقدیر خوبی ببینید! بهقول امروزیها خوشخبر باشید ها! با خبر خوب برگردید ها!
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
دانى كه چه گفت زال با رستم گرد
دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد
ديديم بسى، كه آب سرچشمه خرد
چون بيشتر آمد شتر و بار ببرد
#دوبیتیهای_بریده
#حکایات_سعدی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب اول : در سیرت پادشاهان
🌺 حکایت ۶
💫 پادشاهى نسبت به ملت خود ظلم مى كرد، دست چپاول بر مال و ثروت مردم دراز كرده و آن چنان به آنان ستم می نمود كه آنها به ستوه آمدند و گروه گروه از كشورشان به جاى ديگر هجرت كردند و غربت را بر حضور در كشور خود ترجيح دادند. همين موضوع موجب شد كه از جمعيت بسيار كاسته و محصولات كشاورزى كم شود و به دنبال آن ماليات دولتى اندک و اقتصاد كشور فلج و خزانه مملكت خالى گرديد.
ضعف دولت او موجب جرات دشمن شد، دشمن از فرصت استفاده کرد و تصميم گرفت به كشور حمله كند و با زور وارد مملكت شود
🔸هر كه فريادرس روز مصيبت خواهد
🔹گو در ايام سلامت به جوانمردى كوش
🔸بنده حلقه به گوش ار ننوازى برود
🔹لطف كن لطف كه بيگانه شود حلقه به گوش
در مجلس شاه(چند نفر از خيرخواهان ) صفحه اى از شاهنامه فردوسى را براى شاه خواندند كه در آن آمده بود:
"تاج و تخت ضحاک پادشاه بيدادگر با قيام كاوه آهنگر به دست فريدون واژگون شد." تو نيز اگر همانند ضحاک باشى، نابود مى شوى.
وزير از شاه پرسيد: آيا مى دانى كه فريدون با اينكه مال و حشم نداشت، چگونه اختياردار كشور گرديد؟
شاه گفت: چنانكه از شاهنامه شنيدى، جمعيتى متعصب دور او را گرفتند، و او را تقويت كرده و در نتيجه او به پادشاهى رسيد.
وزير گفت: اى شاه ! اكنون كه گرد آمدن جمعيت، موجب پادشاهى است، چرا مردم را پريشان مى كنى ؟ مگر قصد ادامه پادشاهى را در سر ندارى ؟
🔸همان به كه لشكر به جان پرورى
🔹كه سلطان به لشكر كند سرورى
شاه گفت: چه چيز باعث گرد آمدن مردم است؟ وزير گفت: دو چيز؛ اول كرم و بخشش، تا به گرد او آيند. دوم رحمت و محبت، تا مردم در پناه او ايمن كردند، ولى تو هيچ يك از اين دو خصلت را ندارى...
🔸نكند جور پيشه سلطانى
🔹كه نيايد ز گرگ چوپانى
🔸پادشاهى كه طرح ظلم افكند
🔹پاى ديوار ملک خويش بكند
شاه از نصيحت وزير خشمگين و ناراحت شد و او را زندانى كرد. طولى نكشيد پسر عموهاى شاه از فرصت استفاده كرده و خود را صاحب سلطنت خواندند و با شاه جنگيدند. مردم كه دل پرى از شاه داشتند، به كمك پسر عموهاى او شتافتند و آنها تقويت شدند و براحتى تخت و تاج شاه را واژگون كرده و خود به جاى او نشستند، آرى :
🔸پادشاهى كو روا دارد ستم بر زير دست
🔹دوستدارش روز سختى دشمن زورآور است
🔸با رعيت صلح كن وز جنگ خصم ايمن نشين
🔹زانكه شاهنشاه عادل را رعيت لشكر است
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#معرفی_کتاب
📚عنوان: قافیه شعر بیاموزیم
✍نویسنده: اسماعیل امینی
انتشارات: ایهام
در مقدمهی این کتاب به قلم نویسنده آمده است:
در میان عناصر شعری "قافیه" بیش از همه شناخته شده است. بسیارند کسانی که ممکن است وزن شعر را نشناسند، تخیل و تصویر و زبان شعر را چندان نشناسند اما وقتی جملات قافیه دار را میبینند خیال میکنند آن جملات شعر هستند و از آن جالبتر این که برخی تصور میکنند هرکسی که بتواند جملات قافیه دار بسازد، شاعر است و این کلمات آهنگین از فراسوی جهان به او الهام میشود! خیلیها هم با همین خوش خیالیها، همین که چند جملۀ موزون و آهنگین مینویسند از این که ناگهان شاعر شدهاند هیجان زده و خوشحال میشوند و خوش به حالشان میشود!
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
بیاد استاد ❌
به یاد استاد ✅
«به» حرف اضافه است و باید با فاصله نوشت.
چهار نهاد اداری هم امضا کردهاند!
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
🔷موارد استفاده از نیم فاصله
⚡️نکته چهارم: پسوند «وار» از نظر پیوستهنویسی از قانون خاصی پیروی نمیکند. در بعضی واژهها نیمفاصله و در برخی دیگر پیوسته نوشته میشود: طوطیوار، فردوسیوار، پریوار، بزرگوار، سوگوار، خانوار
#نکات_ویرایش
#غلط_ننویسیم
#نیمفاصله
🖊@ghalatnanevisim
عاشق شوی و یار نداند سخت است
دل دادی و دلدار نداند سخت است
صدبار به صد شیوه نشانش دادی
این کارِ تو را کار نداند سخت است
#مرضیه_سادات_مرتضوی #شعر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim