eitaa logo
غلط ننویسیم
16.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
191 ویدیو
3 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را گر کشی بی‌جرم از ما بگذرد اما به پیش دادگر مشکل که فردا بگذرد زینگونه غافل نگذری از حال زار ما اگر گاهی که بر ما بگذری دانی چه بر ما بگذرد ناصح ز روی او مکن منعم که نتواند کسی آن روی زیبا بیند و زان روی زیبا بگذرد از بس چو تنها بیندم از شرم گردد مضطرب می‌میرم از شرمندگی بر من چو تنها بگذرد در راه عشق آن صنم هر کس که بگذارد قدم باید که چون هاتف نخست از دین و دنیا بگذرد 🖊@ghalatnanevisim
خط صورت‌های شکسته ✍ «‌صورت‌های شکسته را می‌توان در دو طبقۀ کلی قرار داد: یکی صورت‌های شکسته‌ای که براساس قاعده‌ای کلی از روی صورت سالمشان مشتق می‌شوند، شامل «صیغه‌های شکستۀ فعلی» و «صورت‌های کوتاه‌شدۀ پی‌بستی» و دیگری صورت‌های شکسته‌ای که لزوماً با قاعده‌ای کلی از روی صورت سالمشان مشتق نمی‌شوند، شامل «گونه‌های آزاد سبکی»» (طبیب‌زاده، ۱۳۹۸: ۳۷). 🔴 تناوب‌های سبکی شناسه‌های فعل در بن‌ماضی 1⃣ اول شخص مفرد: –َم (نوشتاری و گفتاری): خوابیدم 2⃣ دوم شخص مفرد –‌ی (گفتاری و نوشتاری): خوابیدی 3⃣ سوم شخص مفرد: – (گفتاری و نوشتاری): خوابید 4⃣ اول شخص جمع: –‌یم (نوشتاری و گفتاری): خوابیدیم 5⃣ دوم شخص جمع: –ید (نوشتاری): خوابیدید (گفتاری): –‌ین: خوابیدین 6⃣ سوم شخص جمع: –َ‌ند (نوشتاری): خوابیدند (گفتاری): –َن: خوابیدن 🟢 «تمام صیغه‌های افعال فارسی را می‌توان با استفاده از شناسه‌های سبکی مبدل به‌صورتی گفتاری کرد، اما عملاً فقط افعالی که خاص گفتار باشند با این شناسه‌ها به کار می‌رود. افعال خاص نوشتار یا افعال ادبی و کهن مثلاً (سپوختن، ستوهیدن، گردیدن و نگاشتن) معمولاً با این شناسه‌ها به کار نمی‌روند.» ✅ امید طبیب‌زاده، فارسی شکسته: دستور خط و فرهنگ املایی، چ۱، تهران: کتاب بهار، ۱۳۹۸، ص۳۸ و ۳۹. ✍فریده آرامیده 🖊@ghalatnanevisim
🔔 بلیت/بلیط این واژه فرانسوی است و بهتر است به صورت "بلیت" نوشته شود. ........................ بهرمند/ بهره‌مند املای این واژه به صورت "بهره‌مند" درست است. ....................... بهرور/بهره‌ور املای این کلمه به صورت "بهره‌ور" درست است. ....................... بیافتد/بیفتد افعالی که با الف و همزه آغاز می‌شوند وقتی پیشوند "ب" و "ن" به آن‌ها افزوده شود "الف" آغازین افعال در املا می‌افتد: افتاد⬅️ بیفتاد افکن⬅️ بیفکن اندیش⬅️ بیندیش 💯فرهنگ درست نویسی سخن، دکتر حسن انوری، انتشارات سخن، صص ۵٩_۶۴ 🖊@ghalatnanevisim
پرسش👇 «اساس‌کشی یا اثاث‌کشی» پاسخ👇 ☜ «اثاث» به‌معنای لوازم خانه است و «اساس» به معنای پایه و بنیاد. زنده‌یاد ابوالحسن نجفی در «غلط ننویسیم» می‌نویسد: «اسباب و اثاث باید نوشت و نه اسباب و اساس که اخیرأ در پاره‌ای از نوشته‌ها به چشم می‌خورد.» 🖊@ghalatnanevisim
تصویرهای متنوع و دقیق ایجاد کنید .... رعد و برق را مانند چخوف به تصویر بکشید: انگار کسی با پای برهنه روی پشت بام راه می رود. داشتن دیدی کامل و روان خیلی مهم است. الکساندر کوپرین 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب دوم : در اخلاق درویشان 🌺 حکایت ۴۵ 💫 پیرمردی نیکوسرشت دختر خود را به عقد مردی کفشدوز در آورد. همان شب مرد کفشدوز در بستر خود با چنان آتشی از بوسه لب های دخترک را گزید که از شدت آسیب زخمی شد و خونریزی کرد. فردای آن شب وقتی پیرمرد، صورت دخترش را دید به سراغ داماد رفت و گفت: ای نادان این چه رفتاری است که از خود نشان داده ای. مگر تصور کرده ای قرار است با دندان هایت نخ های کفش ها را بجَوی. گفته هایم را شوخی تصور نکن و دست از این رفتارت بردار. "خوی پلید اگر در وجود انسانی قرار گرفت هرگز از او جدا نمی شود مگر به وقت مرگ." 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت صد و سی و ششم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-راه کردن بر کسی: بر او گذشتن -آشفته: بی‌قرار، نفس‌نفس‌زنان (به‌خاطرِ هیجانِ رخش در مٲموریتِ نگهبانی‌اش از رستم) -رخشنده: درخشنده -دیهیم‌جوی: صفتِ رستم است، به‌دلیل جانشینی حکومتِ سیستان بعد از زال. -سر پرخرد پُر ز پیکار دید: خود را آماده‌ی جنگ یافت. -ابا رخش برخیره پیکار کرد / بدان کو سر خفته بیدار کرد: رستم با رخش مشاجره کرد که چرا بی‌‌دلیل او را بیدار کرده‌ است. -تگ آوردن: تاختن -بخش: پخش؛ پراکنده. معانی دیگر "بخش" (از فعلِ بخشاییدن): تقسیم، بهره، سرنوشت. -رخساره زرد کردن: کنایه از خشمگین شدن -سربه‌سر: سراسر، کاملاً -تاریکی شب بخواهی نهفت؟: رستم به رخش می‌گوید: (چیزی جز تاریکی شب نیست که از آن بترسی؛) آن را هم نمی‌شود کاری کرد. -به بیداری من گرفتی شتاب: قصدت این است که مرا از خواب بازداری. -رستخیز: غوغا -پَی بریدن: زدنِ رگِ پشتِ پای اسب -خشت: نیزه‌ی کوتاه -گران: سنگین -سِیُم‌ره: بارِ سوم -برگستَوان: جنگ‌جامه‌ی اسب و فیل -دَم: نفس -روان: در اینجا که صفتِ رخش است یعنی رها. در ادامه‌، دو معنی دیگرِ روان را هم داریم: روان درمقابلِ تن، و روان یعنی روانه و جاری. -دلش زان شگفتی به دو نیم بود / کش از رستم و اژدها بیم بود: رخش از آن پیشامدِ شگفت دودِل بود که چه کند. چون هم از اژدها و کشته شدنِ رستم و خودش می‌ترسید و هم از بیدار کردنِ رستم. -هم: بااین‌وجود -نآرمید: آرام نگرفت. -باره‌ی دست‌کش: اسبِ دست‌آموز -سبک: درجا، بی‌درنگ -سَداندرسَد: سد فرسنگ در سد فرسنگ -نیارد به سربر پریدن عقاب / ستاره نبیند زمینش به خواب: عقاب جرٲتِ پریدن فرازِ قلمرو من ندارد و ستاره هم از ترس بالای این زمین ظاهر نمی‌شود. -گوش مالیدن: گوش تیز کردن -کفت: کتف -چرم: پوست -فروریخت چون رود زهر از برش: رودی از زهر از سینه‌اش جاری شد. تصویرهای پرمبالغه ی بعد از کشته شدنِ اژدها بسیار جذاب است. در بیتِ بعد هم می‌گوید زمین زیرِ تن او ناپدید شد (از بزرگی اندامِ او) و چشمه‌ای از خون از تن او جوشید! -تیزدم: آه، ناشی از حیرت -پاک: سرتاسر -نامِ یزدان خواندن: خدا را یاد کردن و به او پناه بردن -جهان جز به زور جهانبان نجُست: جهان را برپا تنها به‌خواستِ خدا دید. -توش: تاب‌وتوان -هنر: در شاهنامه در بیشتر جاها هنرِ جنگ است. -ساخته: آماده، زین‌کرده 🖊@ghalatnanevisim