#توضیحات
-پر اندیشه گشت و دلش بردَمید: (سودابه با دیدنِ سیاوش) سرش پر از فکروخیالِ او شد و دلش از عشقِ او برافروخت.
-چنان شد که گفتی طرازِ نخ است / و گر پیشِ آتش نهاده یخ است: در عشقِ سیاوش چنان نزار و لاغر شد که گویی یک رشته نخ است یا یخی زیرِ آفتاب!
-رد: بزرگ، دلیر
-که اندر شبستانِ شاهِ جهان / نباشد شگفت ار شوی ناگهان: چیزِ عجیبی نیست که بی دعوت و بیخبر به اندرونیِ کاخ بیایی (برای دیدنِ مادر و خواهرانت).
-بدو گفت: "مردِ شبستان نیَم / مجویم، که با بند و دستان نیم": (سیاوش توسطِ فرستادهی سودابه) به او گفت: من اهلِ رفتن به اندرونی نیستم. مرا طلب مکن که فریب نمیخورم یا: خیانت از من ساخته نیست.
-دگرروز: روزِ بعد
-شبگیر: سحرگاه
-پیوند: پیوستگی، خویشی
-فَغستان: جای بُتان، کنایه از شبستان و اندرونی که پر از زیبارویانِ دلرباست.
-رویپوشیده: کنایه از زنانِ خانوادهی شاهی که در اندرونی بودهاند.
-درختِ پرستش به بار آوریم: درختِ پرستیدنِ سیاوش توسطِ ما را به میوه میرسانیم، (یعنی او را بسیار میستائیم) یا: که با این ستایش ما هم به مرادِ خود میرسیم.
-پی: رگ، عصب
-خونوپیومِهر: خویشاوندی
-خون و پی و مهر نتوان نهفت: خویشاوندی را که نمیتوانی فراموش کنی.
-پرده: پردهی اندرونی
-تو را پاکیزدان چنان آفرید / که مِهر آورَد بر تو هر کَت بدید // بهویژه که پیوستهی خون بود / چون از دور بیند تو را، چون بود؟: تو چنان مخلوقی هستی که هر کس تو را ببیند مهرت را به دل میگیرد، مخصوصاً کسی که با تو نسبتِ خونی دارد و خویشِ توست. آیا سزاست که او تو را فقط از دور ببیند؟ یا: بر او چه میگذرد وقتی فقط از دور تو را میبیند (و به دیدارش نمیروی)؟
-اندیشه کردن: مشورت کردن
-گَرد: کنایه از شک و دودلی
-گمانی: گمان
-پژوهبدن: آزمایش کردن
-چیرهزوان: سخنور، خوشسخن
-هشیوار: هشیار
-بینادل: تیزبین
-بدگمان: ظنین
-ز سوداوه یابم بسی گفتوگوی: بهخاطرِ سودابه حرفوحدیثِ بسیار پشتِ سرِ من خواهد بود و بدنام خواهم شد.
-سیاوش چنین داد پاسخ که "شاه / مرا داد فرمان و تخت و کلاه // از آن جایگه کآفتابِ بلند // برآید کُنَد خاک را ارجمند": سیاوش به پدر میگوید که پدر منشورِ حکومت بخشی از خراسان را به او داده؛ جایی که آفتاب از آنجا برمیآید و بر زمین میتابد و آن را گرانمایه میکند.
این پاسخ زیرکانهست چون سیاوش با این پاسخ اولاً مقامِ رسمی و بلندِ خود را به پدر یادآوری میکند و میگوید در لباسِ این عنوانِ رسمی دیگر به شبستان رفتن شایسته نیست. ثانیاً با این بهانه که برای فرمان راندن نیاز به دانشِ بسیار و آموختنِ آیینِ جنگ و به تخت نشستن و بار دادن و بادهنوشی و اینهاست؛ پس بهتر است بهجای رفتن به شبستان، با آموزگارانِ این هنرها نشستوبرخاست کند تا برای این حکومت شایستهتر باشد.
-ساختن: مهیا کردن
-گر: یا
-که چون پیچم اندر صفِ بدگمان:
که (یادم بدهند) چطور در میدانِ نبرد با دشمن بجنگم.
-میگسار: (آیینِ) میگساری
-به دانش زنان کِی نمایند راه!؟: زنان صاحبِ دانش نیستند یا: آموزگارانِ خوبی برای انسان نیستند! عقایدِ منفی دربارهی زنان، چون این، در متونِ کهن دیده میشود و کمتر از همه، در شاهنامه. این عقاید خواه خودِ شاعر آنها را بگوید، خواه از زبانِ شخصیتهای داستانش روایت کند، خواه خود به آنها معتقد بوده و خواه معتقد نبوده، از نگاهِ امروزه زیبا و پذیرفتنی و قابلِتوجیه نیست. همانطور که گفتیم در شاهنامه این موارد کم است و نیک گفتن از زنان و شخصیتهای زنِ مثبت بسیار بیش از بد گفتن از زنان و شخصیتهای زنِ منفیست.
-ایدون: اکنون، بهاینگونه
-بر آیینِ او رفتن، آیین بود: طبقِ رسموراهِ شاه عمل کردن نیکوست.
-خِرد را بنیاد بودن: بنیادِ خرد بودن، چنان پرخرد بودن که گویی خرد از او زاده میشود.
-فزایدهمی مغز کاین بشنوی: با شنیدنِ سخنانِ (تو) خردِ انسان بیشتر میشود.
-گسلیدن: جدا شدن
-از بامداد بیایم کُنم هر چه او کرد یاد: (سیاوش میگوید:) بامداد میآیم و هر چه سوداوه گفته، انجام میدهم (رفتن به اندرونی به دیدارِ مادر و خواهران).
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
4_5794078892834685889.mp3
1.2M
#کیان #کیکاوس (بخش ۸۹)
#داستان_سیاوخش (بخش ۵)
گفتار اندر داستانِ عشق آوردنِ سوداوه بر سیاوخش
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
قصه حضرت زکریا - قصههای قرآن.mp3
3.21M
#روایت_شب
🎙قصه حضرت زکریا به نقل از تفسیر منهج الصادقین با صدای بهروز رضوی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
در رمانها در مورد جنگ جهانی دوم، سربازان نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند و داستانهای زیادی با تمرکز بر روی زندگی و تجربیات سربازان در جنگ جهانی دوم نوشته شده است. در این رمانها، سربازان به عنوان شخصیتهای اصلی یا فرعی حضور دارند و نقشهای مختلفی را ایفا میکنند. برخی از نقشهایی که سربازان در رمانهای جنگ جهانی دوم دارند عبارتند از:
*۱- شخصیتهای اصلی: * برخی از رمانها در مورد سربازان خاص و شخصیتهای اصلی است که داستان اصلی را به دنبال میکنند. این شخصیتها معمولاً تجربیات و ماجراهای خود را در جبهه و در مواجهه با دشمنان و خطرات جنگ به تصویر میکشند.
*۲- شخصیتهای فرعی: * در بعضی از رمانها، سربازان به عنوان شخصیتهای فرعی حضور دارند که نقشهای مختلفی را ایفا میکنند. این شخصیتها ممکن است دوستان، همرزمان یا حتی دشمنان سربازان اصلی باشند و به توسعه داستان کمک کنند.
*۳- نمایش زندگی در جبهه: * بسیاری از رمانها در مورد زندگی سربازان در جبهه، مشکلات و چالشهای آنها، دوستی و همبستگی بین آنها و همچنین تأثیرات روحی و روانی جنگ بر آنها نوشته شده است.
*۴- نقشآفرینی تاریخی: * برخی از رمانها سعی دارند تاریخ و رویدادهای واقعی جنگ جهانی دوم را از زاویه سربازان و خطوط جبهه به تصویر بکشند و نقش آنها در تغییرات تاریخی و پایان جنگ را نشان دهند.
بنابراین، سربازان در رمانهای مربوط به جنگ جهانی دوم نقش متنوع و متمایزی دارند که به توسعه داستان و ارائه چشمانداز گستردهتر در مورد این دوران تاریخی کمک میکنند.
#غلط_ننویسیم
#نویسندگی
🖊@ghalatnanevisim
خوشا آنانکه تن از جان ندانند
تن و جانی به جز جانان ندانند
به دردش خو گرند سالان و ماهان
به درد خویشتن درمان ندانند
#بابا_طاهر #شعر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#نکتههای دستوری
✍ الگوهای وامگیری
1⃣ وامگیری مستقیم
واژههایی که بهطور مستقیم به زبان فارسی وارد شدهاند:
۱. عربی: صراحت، رقم، مسیحیت، دعا
۲. انگلیسی: فوتبال، جت، موبایل، کامپیوتر
۳. فرانسه: فلاسک، فیلم، فُکُل، اُملت، فرمالیته، لوستر
۴. یونانی: نرگس، مروارید
۵. لاتین: اصطبل
۶. روسی: استکان، سماور، آفتومات، اتو
۷. ترکی: آچار، قورمه، خانم، قیچی
2⃣ وامگیری غیرمستقیم
واژههایی که غیرمستقیم وامگیری شدهاند:
۱. یونانی از طریق عربی: فنجان، فیلسوف، اسطوره
۲. یونانی از طریق انگلیسی: ترانزیت
۳. یونانی از طریق فرانسه: لگاریتم
۴. لاتین از طریق انگلیسی: لوکیشن، کریستال، رادیال
۵. لاتین از طریق فرانسه: مکانیک، ژیمناستیک
3⃣ ترجمهٔ قرضی
واژههای بومی معادل که بهجای واژهٔ غیربومی استفاده شده است:
۱. راهآهن، آسمانخراش، آزادراه و آبرنگ
4⃣ تعبیر قرضی
واژههای «جاروبرقی، چراغقوه، خودنویس و آچار قفلی» همه به کارکرد آن شیء ارجاع میکنند و دقیقاً ترجمهٔ اسم آن شیء در زبان وامدهنده نیستند.
5⃣ تغییر قرضی
هر گاه در زبان وامگیرنده واژهای وجود داشته باشد که بتوان معنای آن را گسترش داد تا به این شیء یا پدیده تازهوارد هم ارجاع کند، در زبان تغییر قرضی رخ داده است، مانند «یخچال، رکاب، دفتر و سوزن ( = آمپول)».
6⃣ ترجمه و تعبیر قرضی
ترجمه و تعبیر واژهٔ قرضی، یکی از شیوههای وامگیری است. در واژههای «آجرنسوز، گلخانه، فضانورد و هواپیما» بخشی از واژهٔ دخیل عیناً ترجمه شده و بخشی دیگر تعبیر شده است.
7⃣ آمیزش قرضی
بخشی از وامواژه، عیناً از زبان وامدهنده وارد زبان وامگیرنده میشود و بخشی با یکی از عناصر زبانی بومی، جایگزین میگردد، مانند واژههای «فیزیکدان، بانکدار، فروشنده و اتمی». همهٔ پسوندهای به کار رفته در این واژهها، بومی هستند و به ریشهٔ دخیل متصل شدهاند.
8⃣ تبادل قرضی
گاه وامواژه به شیوهٔ تبادل ساخته میشود، یعنی از زبانی که سابقهٔ آشنایی بیشتری با زبان وامگیرنده دارد، واژهای بهجای واژه زبان بیگانهتر، به زبان وامگیرنده وارد میشود، مانند «ضبط صوت، آچار، عکس و مجلس».
✅ ویدا شقاقی، مبانی صرف، چ ۱۰، تهران: سمت، ۱۳۹۷، ص ۱۲۸ تا ۱۳۰.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
چند غلط املایی در فضای مجازی
غلط 👇 درست👇
پرهیزگار پرهیزکار
مطمعن مطمئن
پلمپ پلمب
راجب راجع به
تُ تو
باش باشه
بزار بذار
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
ناجی/منجی:
ناجی اسم فاعل از نجا/ینجو بهمعنای «نجات یابنده» است و استعمال آن بهمعنای «نجات دهنده» صحیح نیست. بهجای آن باید گفت مُنجی، یعنی «نجات دهنده».
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ بعد بذارید در جایی گرم تا حجمش دو برابر بشه.
❌ بعد بزاريد جاي گرمي تا حجمش دو برابر بشه
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim