eitaa logo
غلط ننویسیم
14.9هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
360 ویدیو
3 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت دویست و سی ویکم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-ببسیچ کار و بپیمای راه: مقدماتِ کار را مهیا کن و به راه بیفت. -به‌زودی بساز و سخن را مَه‌ایست: زود آماده شو و در کار درنگ نکن. -خواسته: گنج، هدیه -بیاراسته: زینت‌داده‌شده -ستام: زین‌ویراق و افسارِ اسب -نیام: غلافِ شمشیر -شاهوار: شاهانه، درخورِ شاه -ز گستردنی سد شتروار بار: از فرش و پارچه به‌اندازه‌ی صد بارِ شتر -پرسیدن: احوالپرسی کردن -ما سوی ایران نکردیم روی...: (افراسیاب کرسیوز را روانه‌ کرده که به سیاوش بگوید:) ما میلِ حمله و گرفتنِ ایران نکردیم. تا لبِ رودِ جیحون ازآنِ ماست و ما [در پایتختِ آن] سُغد هستیم و پادشاهی‌مان جدا از شماست. فقط این که زیرِ جهان توسطِ سلم و تور زبر شد [جهان آشفته شد]؛ ایرج به‌بی‌گناهی کشته شد و خرد از سرِ بزرگان دور شد. [وگرنه که] ایران و توران جدا نبودند و جنگ و کین در میان نبود. حالا امیدوارم که خدا روزِ خوشی و مژده دادن را رسانده؛ تو را از کشور ایران فرستاده که در میانِ دلیران پرمهر هستی. با تو جهان آرام خواهد گرفت و جنگ و بدمهری پنهان و دور خواهد شد. کرسیوز که پیشِ تو رسید و نظر و تصمیمِ دقیقِ تو را گردن نهاد، چون دوره‌ی فریدون که دنیا را بین پسرانش تقسیم کرد، دنیا را تقسیم خواهیم کرد و دوباره به همان تقسیم/تدبیرِ او برخواهیم گشت و از جنگ و کین دست خواهیم کشید. تو [سیاوش] هم این را با کاوس بگو و او را نرم و راضی کن به این صلح. به‌همین‌ترتیب این پیام را به رستم هم برسان و با کنیز و غلام و اسبِ افسار‌طلا و حرف‌های چرب او را نرم کن؛ همینطور گنج و مال بسیار، تا کار به‌سامان شود. اما برای او تختِ طلای شاهی مبر زیرا او شاه نیست و پهلوانان شایسته‌ی تختِ شاهی نیستند. 🖊@ghalatnanevisim
خار و میخك - قسمت ۱۲.mp3
9.9M
🎙| بذرهای بیداری 🔸در دل اردوگاه، نسلی جدید درحال شکل‌گیری است.... 🖼 قسمت دوازدهم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار 🖊@ghalatnanevisim
📚عنوان: تاوان کلمات ✍نویسنده: عبدالجبار کاکایی ناشر: انتشارات نیستان کتاب تاوان کلمات نوشته‌ی عبدالجبار کاکایی، یک مجموعه‌ی شعر خواندنی برای علاقه‌مندان به شعر و ادب است. اشعار این کتاب بن‌مایه‌ای اجتماعی دارند و لطافت و بی‌پیرایگی‌ آن‌ها به دل مخاطب می‌نشیند و صمیمیت میان کلمات آن احساس می‌شود. 🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
🍂سفرنامه ناصر خسرو🍂 🥀قسمت پنجم🥀 🖊@ghalatnanevisim 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 📝مال مایافارقین است، سپس به شهر ارزان رفتیم که شهری است شلوغ و زیبا با رودخانه‌های روان و باغ‌ها و درختان و بازارهای زیبا و دسمبر و این انگورها را برنج می گویند ما به شهر مایافارقین که بیست و هشت فرسنگ از اهلت جدا می شود و از بلخ به آن راه رفتیم پنجاه و دو و پانصد فرسخ است روز جمعه بیست و ششم وارد آن شدیم جمادی الاول 338 (23 نوامبر 1036) و برگهای درختان در آن زمان هنوز سبز بود و مایافارقین را دیوار بزرگی از سنگ سفید احاطه کرده بود که سنگ آن پانصد پوند وزن داشت و به فاصله هر پنجاه ذراع از این دیوار، برج بزرگی از همان سنگ بود و در بالای آن بالکن هایی قرار داشت که به قدری دقیق بود که می گویند امروز دست سازنده ای ماهر آن را تکمیل کرده است آستانه ای با حاشیه سنگی و دری از آهن و بدون چوب بر آن نصب شده است، اگر آن را ذکر کنم، شرح مسجد جمعه در آن طولانی است، هر چند نویسنده کتاب آن را توضیح دهد. همه چیز به طور کامل توضیح داده شد و گفت: توالتی که در این مسجد کار می کرد چهل سرویس بهداشتی داشت که از جلوی آن دو مجرای بزرگ عبور می کرد که اولی برای استفاده از آب آن قابل رویت بود و دومی که زیرزمینی بود برای حمل زباله. و برای زهکشی و خارج از اینها. شهر در شهر کمربندها و قصرها و بازارها و حمامها و مسجد و مسجد دیگری دارد که در آن نماز جمعه می خوانند و در شمال آن وادی دیگری به نام حدیث است که بازار و مسجد دارد. مسجد و حمام و همه چیزهای مهمی که یک شهر باید داشته باشد، در خطبه نام سلطان مملکت ذکر شده است. شرف جماعت ابونصر احمد به صد سالگي رسيده است و مي گويند يك مثقال در آنجا چهارصد و هشتاد درهم است مایافارقین را ناصریه نامید و از آمد تا مایافارقین نه فرسخ در ششم دی ماه قدیم (22 دسامبر 1036) به آمد رسیدیم. بر روی یک صخره ساخته شده است که طول آن دو هزار پا و همچنین با دیواری از سنگ سیاه احاطه شده است که وزن هر سنگ بین صد تا هزار است و بیشتر این سنگ ها به یکدیگر چسبیده اند. بدون خشت یا گچ بلندی آن بیست ذراع است و بعد از هر صد ذراع برجی که نیم دایره آن بوده و پلکان آن از سنگ ساخته شده است در چندین مکان در داخل شهر برای تسهیل بالا رفتن از دیوار، قلعه ای برای این منظور در بالای هر برج ساخته شد. این شهر دارای چهار دروازه است که همگی از آهن و بدون چوب ساخته شده اند که هر کدام مشرف به یکی از اضلاع اصلی است. و دروازه جنوبی را دروازه تپه می گویند بیرون از این دیوار دیواری دیگر از همان سنگ به ارتفاع ده ذراع است و بالای آن بالکن هایی با راهرویی است که امکان حرکت را می دهد تا بتواند در آن بایستد و این دیوار بیرونی دارای درهای آهنی است که برخلاف درها ساخته شده است دیوار داخلی به گونه ای است که اگر راهپیمایی از دروازه های دیوار اول بگذرد باید از فاصله ای عبور کند تا به دروازه های دیوار دوم برسد و این فاصله پانزده ذراع است در وسط شهر چشمه ای است که آب آن فوران می کند این آب از سنگ جامد آنقدر زیاد است که برای دویدن پنج آسیاب کافی است و بی نهایت شیرین است و هیچ کس نمی داند که از کجا می آید و شهر درختان و باغ هایی دارد که آن را از این آب حفظ می کند. امیر و حاکم شهر ابن نصر است کشوری که در بالا ذکر شد و من شهرها و قلعه های بسیاری را در حومه جهان در کشورهای عرب و فارس و هند و ترک دیده ام اما در هیچ کجای کره زمین چیزی شبیه شهر آمد ندیده ام. و از کسى نشنیده ام که مانند آن جاى دیگر دیده باشد و مسجد آن از سنگ سیاه به اندازه آن محکم و فشرده نباشد و در وسط آن هر ستون یکى دیگر ساخته شده باشد بر فراز این ستون‌ها طاق‌هایی کوتاه‌تر از آن‌ها نصب شده بود و تمام سقف‌های مسجد به‌صورت شیروانی بود. حکاکی و نقاشی کردند و در حیاط آن صخره ای بزرگ بود که بر روی آن طشتی بزرگ و مدور قرار داشت که ارتفاع آن به اندازه یک مرد بود و دور دایره آن دو ذراع بود لوله مسی که از آن آب زلال بیرون می‌ریخت، مسجد حوض زیبایی داشت، به گونه‌ای که هیچ چیز بهتر از آن نیست مایافارقین، بناهای آن از سنگ سفید ساخته شده است، نزدیک مسجد کلیسایی بزرگ با تزئینات فراوان قرار دارد که کف آن با سنگ مرمر ساخته شده است علی الطریم که عبادتگاه مسیحیان است در آهنی مشبکی دارد که مانند آن را در هیچ کجا ندیده ام. از آمد به حران دو راه است که یکی آباد است و چهل فرسخ است و دومی دارای اماکن آباد و روستاهای بسیار است که اهالی آن اکثراً مسیحی هستند و شصت است. 🖊@ghalatnanevisim ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
هدایت شده از قاصدک
🔴 فروشِ ملزومات حجاب ب قیمت عمده😍 🧕تا کی میخوای از این مغازه به اون مغازه دنبال عباهایِ قیمت مناسبُ شیک بگردی!🤩 💁‍♀یکی از پرطرفدارترین فروشگاههایِ حجاب اینجاس خیلی از خانومای محجبه قبولش دارن تموم جنساشون زیر قیمت بازاره 👇😎 https://eitaa.com/joinchat/223346877C929d3d2345 🌀عبا و مانتوهایِ پاییزیش محشره ☝️💁‍♀ 🌀دو شعبه حضوری در کرج 🛍 دل دل نکن بزن لینکو تخفیف ویژه برا تازه ورودیا🥳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل من، چون به عشق مایل شد عشق در گردنش حمایل شد چون دل و عشق متفق گشتند دل من عشق گشت و او دل شد گاه بر رست چون نبات از گل از دلم عشق و گاه نازل شد روی بنمود و دل ببرد و نشست کار من در فراق مشکل شد من نمی‌دانم این بلا، دل را از چه افتاده وز چه حاصل شد؟ ای عراقی، مکن شکایت دل این بس او را که عشق منزل شد 🖊@ghalatnanevisim
گذار/ گزار بخش دوم «گذاشتن» در معنای حقیقی کلمه، «قرار دادن به طور عینی و مشهود» است، مثلا: «لیوان را روی میز می‌گذارم» یا «کتاب را در قفسه گذاشت»؛  اما «گذاشتن» مجازا به‌معنای «قرارداد، وضع کردن، تأسیس کردن» است. ازاین‌رو، چون به‌طور مثال، مقصود از قانون‌گذار کسی است که قانون را وضع و بنا می‌کند (و نه فرضا کسی که قانون را اجرا می‌کند)،  باید با حرف «ذ» نوشته شود. همچنین است قانون‌گذاری به‌معنای «وضع قوانین»، چنان‌که می‌گویند: «مجلس قانون‌گذاری». بنابراین، نوشتن این دو کلمه به‌صورت قانون‌گزار و قانون‌گزاری غلط است. و نیز بدعت‌گذار کسی است که بدعت را وضع و تأسیس می‌کند (و نه کسی که بدعت را اجرا می‌کند). بنابراین، با حرف «ذ» نوشته می‌شود. نیز بنیان‌گذار، به‌معنای «مؤسس» کسی است که بنای کاری یا مؤسسه‌ای را می‌گذارد و نوشتن آن با «ز» غلط است. ادامه دارد... 🖊@ghalatnanevisim