eitaa logo
غلط ننویسیم
14.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
426 ویدیو
4 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/v257.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز یک نکتۀ ویرایشی پرسش👇 از نظر نگارشی کدام صحیح است؟ پیداشان یا پیدای‌شان، موهاشان یا موها‌ی‌شان؟ پاسخ👇 واژه‌هایی که به صدای «آ» پایان می‌یابد، در  حالت رسمی به این صورت نوشته می‌شود: موهایم، موهایت، موهایش موهایمان موهایتان، موهایشان 🖊@ghalatnanevisim
✍ فعل بدون ستاک گذشته در فارسی امروز شماری فعل وجود دارد که فقط ستاک حال آن‌ها به‌کار می‌رود و ستاک گذشتهٔ آن‌ها فراموش شده است، مانند پرهیز، شکیب، ستیز. این فعل‌ها معمولاً با مصدر برساخته در فرهنگ‌ها ضبط می‌شوند: پرهیزیدن، شکیبیدن، ستیزیدن. اما ستاک گذشته‌ای که در مصدر آن‌ها وجود دارد در عمل در زبان امروز کاربرد ندارد. البته این فعل‌ها ازنظر تاریخی دارای ستاک گذشته نیز بوده‌اند: پرهیز← پرهیخت؛ شکیب← شکیفت. ✅ علاءالدین طباطبایی، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، چاپ اول، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، ص ۳۵۸. 🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از  جواد برزگر🌹
Zahra Jan - Barzegar - FX.mp3
زمان: حجم: 9.65M
﷽ 🎧 نماهنگ | 🎙 بانوای: 📝 شاعر: وحید محمدی 🎞 آهنگ‌سازی و تنظیم: محمد جواد علی‌مردانی 🏴 ویژه ایام سلام‌الله‌علیها 📌 تولید شده در "مجموعه رسانه‌ای کانال جواد برزگر [ @abaraat ]
گذار/ گزار بخش سوم 👈 گزاردن 👈 نخست باید دانست که گزاشتن با «ز» و گذاردن با «ذ» غلط است و صحیح آن «گذاشتن» و «گزاردن» است. 👈 جابه‌جایی این دو فعل از آنجا ناشی شده‌ است که صیغۀ امر هردو از لحاظ آوایی یکسان است؛ یعنی امرِ گذاشتن می‌شود «گُذار» و امرِ گزاردن هم می‌شود «گُزار»؛ ولی معنای آن‌ها البته یکسان نیست. «گزاردن» معناهای متعدد دارد که همۀ آن‌ها را می‌توان در دو معنا خلاصه کرد. ادامه دارد... 🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب هشتم : در آداب صحبت 🌺 آداب ۱۰ 💫 تمام اسرار زندگی را با دوستانت در میان مگذار زیرا معلوم نیست آن روزی که دشمنت گردند چگونه رفتار می کنند و در مورد رفتار با دشمنان نیز زیاده روی نکن چرا که ممکن است روزی جزوی از دوستانت گردند. 🔸به دوست گر چه عزیز است راز دل مگشا 🔹که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز (۱) رازی را که نمی خواهی فاش گردد، نباید حتی با دوستان بسیار صمیمی مطرح کنی چون آنها نیز دوستان بسیار صمیمی دارند و این پیوستگی ادامه خواهد داشت. 🔸خامشی به كه ضمير دل خويش 🔹با كسی گفتن و گفتن كه مگوی (۲) 🔸ای سليم آب ز سرچشمه ببند (۳) 🔹كه چو پر شد نتوان بستن جوی 🔸سخنی در نهان نباید گفت 🔹که بر انجمن نشاید گفت (۴) ۱_ راز دلت را حتی پیش عزیزترین دوستت بازگو نکن، چون او نیز برای بهترین دوستانش بازگو می کند. ۲_ زبان را نگه داشتن بهتر از آنست که راز دل را بگویی و انتظار رازداری از کسی داشته باشی. ۳_ ای سلیم : ای نیک سرشت ۴_ حرفی که در جمع گفتنش جایز نیست در خلوت نیز نباید گفت 🖊@ghalatnanevisim
💠 🔻 امام خمینی (قدس سره) 🔸حضرت فاطمه(س) موجود ملکوتی است که در عالم به‌صورت انسان ظاهر شده است؛ بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شده است... تمام هویت‌های کمالی که در انسان متصوّر است و در زن تصوّر دارد، تمام در این زن است...؛ زنی که تمام خاصه‌های انبیاء در اوست؛ زنی که اگر مرد بود، نبی بود؛ زنی که اگر مرد بود، به جای رسول‌اللّه...؛ انسانی است که به تمام معنا انسان؛ زنی است به تمام معنا زن. 📚صحیفه امام(قد)، ج۷، ص۳۲۷ 🖊@ghalatnanevisim
شاهنامه خوانی 👇👇👇قسمت دویست و سی و چهارم👇👇👇 🖊@ghalatnanevisim
-برافگندن: فرستادن -اندرزمان: در همان زمان، درجا -به‌کردارِ: مانندِ -دمان: شتابنده، نفس‌نفس‌زننده -خیره: به‌بیهوده -تازنان: تازان، شتابان -تیز: تند، به‌سرعت -سراسر: کاملاً (در این‌جا با جزئیات) -فراوان بپیچید و گم کرد راه: (افراسیاب با شنیدنِ پیشنهادِ سیاوش) از درد و غم به خود پیچید و از راهِ درست (پذیرفتنِ آن پیشنهاد) بیرون رفت (که البته بعد به راه می‌آید). -انجمن: سران، بزرگان -سربه‌سر: کاملاً، پاک -خلعت: جامه‌ی پیشکش از سویِ شاه یا بزرگان. در اصل از خلع می‌آید که یعنی لباسِ کهنه از تنِ کسی بیرون کردن و لباسِ تازه‌ی فاخر بر تنِ او کردن -فروهشتن: پایین کشیدن -روان از اندیشه کوتاه شدن: نگرانی از دل رفتن، آسودن -چو گَرد: شتابان -یاد کردن: گفتن -راست شدن: به‌سامان شدن -سیمین: نقره‌ای -چو کرسیوز آن خلعتِ شاه دید / تو گفتی مگر بر زمین ماه دید: کرسیوز خلعتِ شاه را به‌اندازه‌ی ماه پرارج و زیبا دید، یا: از خوشحالی ماه را کنارِ خود بر زمین دید. -آفرین: ستایش -زمین برنَوَردیدن: زمین را چنان به‌شتاب طی کردن که گویی زمین زیرِ پا در هم می‌پیچد. -بیاویخته از برِ عاج٘ تاج: بالای تختِ ساخته از عاج، تاجِ سیاوش آویخته بود. به‌دلیلِ سنگینیِ تاج، شاه آن را بر سر نمی‌گذاشته، بل‌که تاج از سقف آویخته بوده و وقتی شاه می‌نشسته با سرِ او مماس می‌شده و به‌این‌ترتیب وزنِ تاج بر سرِ شاه نبوده. -چرب‌گوی: خوش‌سخن، چرب‌زبان -رنگ‌وبوی: جلوه، آب‌ورنگ -ز لشکر همی‌جُست گُردی سوار / که با او بسازد دَمِ شهریار: از میانِ لشگریان پیِ پیدا کردنِ سواری تیزپا بود که زبانِ صحبت با کاوس را بلد باشد. -کزین در که یارد گشادن دهن؟: چه کسی می‌تواند در این‌باره با کاوس صحبت کند؟ -ز تیزی نه کاهد، نه هرگز فزود: خشمِ (کاوس) کم‌وزیاد نمی‌شود و همیشگی‌ست. -زمین بُریدن: طیِّ راه کردن (به‌شتاب) -حدیثِ فرستادگان باد گشت: نگرانیِ (سیاوش و رستم) درباره‌ی این که چه کسی را به‌عنوانِ پیک پیشِ کاوس بفرستند، برطرف شد. یا: صحبتِ (سیاوش با رستم) درباره‌ی موضوعِ صلح و فرستادنِ گروگان‌ها، تمام شد. 🖊@ghalatnanevisim
خار و میخك - قسمت ۱۴.mp3
زمان: حجم: 9.95M
🎙| از اردوگاه تا دانشگاه 🖼قسمت چهاردهم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار 🖊@ghalatnanevisim
خار و میخك - قسمت ۱۴.mp3
زمان: حجم: 9.95M
🎙| از اردوگاه تا دانشگاه 🖼قسمت چهاردهم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار 🖊@ghalatnanevisim