هدایت شده از قاصدک
اگه بچه ی زیر ۱۱ ساله دارید و نمیدونین باهاش چی بازی کنید، و چطوری سرگرمش کنید، حتما عضو این کانال بشین.
🎈 بزرگترین کانال ایده های بازی و کاردستی در ایتا با بیش از ۱۰۱ هزار عضو😍
🦋 انواع بازی و سرگرمی خلاق
🦋 کاردستی های جذاب و نقاشی
🦋 شعر و قصه
🦋 کاربرگ هوش و خلاقیت
و کلی ایده ی جذاب برای سرگرم کردن بچه ها
+ ایده های کاردستی و نقاشی #یلدا🍉
اینجاست🥰👇
http://eitaa.com/joinchat/993853440C44cdd49eab
لطفا جهت عضویت، بعد از ورود به کانال روی گزینه پیوستن بزنید.👆
❌کپی بنر حرام ❌
چند جایگزین فارسی
●واله ☜شیدا
●وساطت ☜میانجیگری
●واضح ☜آشکار
●وصی ☜جانشین
●وطن ☜میهن، زادگاه
●وقفه ☜درنگ
●هدایت ☜راهنمایی
#غلط_ننویسیم
#جایگزینی
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هشتم : در آداب صحبت
🌺 آداب ۱۸
💫 خشونت در رفتار اگر از حد بگذرد باعث رعب و وحشت دیگران می شود و محبت بیش از اندازه و بی وقت نیز باعث از بین رفتن جذبه می شود. نه آنقدر خشونت نشان بده که از تو زده شوند و نه آنقدر مهربانی کن که بر تو سروری کنند.
🔸درشتی و نرمی به هم در بِهْ است
🔹چو رگ زن که جرّاح و مرهمنِهْ است(۱)
🔸درشتی نگیرد خردمند پیش
🔹نه سستی که نازل کند قدر خویش
🔸نه مر خویشتن را فزونی نهد
🔹نه یکباره تن در مذلت دهد
🔸شبانی با پدر گفت ای خردمند(۲)
🔹مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
🔸بگفتا نیکمردی کن نه چندان
🔹که گرددخیره گرگِ تیز دندان
۱_ جدی برخورد کردن و رفتار نرم نشان دادن باید در کنار یکدیگر باشند مانند جراحی که هم پوست را می شکافد و هم آن را مداوا می کند.
۲_ چوپانی از پدرش خواست تا او را پندی بزرگ و کهن دهد. به او گفت: در رفتارت مهربانی و بزرگی نشان بده اما نه آنقدری که گرگ ها (افراد سودجو) بر تو چیره شوند.
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_گفتاری_در_فضای_حقیقی
✅ حرکات
❌ حرکات ها
شنیده شده در تلویزیون
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
غلط ننویسیم
📚دوره آموزش مقدماتی نقد عرفانهای کاذب 👨🏫 مدرسین: اعضای گروه علمی نقد عرفانهای کاذب معاونت تبلیغ
✅یوگا ورزش است یا....
می خواهی بیشتر بدانی در این دوره شرکت کن👆👆👆👆👆👆👆👆👆
#توضیحات
-یکی رایِ بادانش افگند بُن: تصمیمی بخردانه گرفت.
-جهاندیده: باتجربه، پخته
-عنبر: مادهی سیاه خوشبو که از شکمِ ماهیِ عنبر میگیرند.
-به عنبر سرِ خامه را کرد پست: نوکِ قلم را در مُرکبِ خوشبو فرو بُرد. بخشی از این معنی از تصویرِ خم کردنِ سرِ قلم برای فروبردن در مرکب است.
-نمایش گرفتن: آشکار ساختن
-کجا برتر است از مکان و زمان. / بدو کی رسد بندگان را گمان: خدایی که در زمان و مکان نمیگنجد و از همه چیز برتر است. و (از این رو) فکر و اندیشهی بندگان راهی به چیستیِ او نمییابد.
-خداوندِ جان است و آنِ خِرد / خردمند را دادِ او پرورد: خداوندِ جان و خداوندِ خرد است و خردمند (و خِردش) از بخششِ او پرورده میشود.
-خداوند: صاحب
-کوپال: گرز
-خود: کلاهخود
-خداوندِ شرم و خداوندِ باک: صاحبِ شرم و خداترسی، که صفاتِ انسانِ فرهیخته بوده -در کنارِ تأمل و وقار و آوای نرم.
-کژّی: کجی، نادرستی
-از کران تا کران: کاملاً
-تیز: خشمگین، بدرفتار
-ایدر: اینجا
-آراسته: آماده، مهیا
-خواسته: ثروت، گنج
-همه شهرِ توران بَرندت نماز / مرا خود به مهرِ تو باشد نیاز: همهی کشورِ توران به تو احترام میکنند (و در خدمتِ تواَند) و من خودم هم اصلاً نیازمندِ مهرِ تواَم.
-کمر بستن: آماده شدن برای کاری، و در اینجا آمادهی خدمت بودن، گوشبهفرمان بودن
-دست گشادن: بخشش کردن
-گاهِ نشست: تختِ شاهی
-بدارمت بیرنج فرزندوار: از تو چون فرزندم مراقبت میکنم تا درکمالِ آسودگی باشی.
-وزین روی دشوار یابی گذر / مگر ایزدی باشد آیینوفر: و (نیز) گذشتن از این کشور (برای رفتن به کشوری دیگر) دشوار است (چون دریای چین پیشِ روست) مگر این که موهبتِ الهی نصیبت باشد.
-ساختن: زندگی کردن
-رای آمدن: میل کردن
-نبندم بهدلسوزگی بر تو راه: (اگر بخواهی پیشِ پدر برگردی) با وجودِ مهرم به تو مانعِ رفتنت نخواهم شد.
-نمانَد تو را با پدر جنگ دیر / کهن شد؛ مگر گردد از جنگ سیر: جنگوجدلِ تو با پدر مدتِ زیادی طول نخواهد کشید چون کاوس سالخورده شده (یا این ستیزِ او با تو کهنه شده) و از جنگوجدل سیر میگردد.
-گر آتش ببیند پیِ شستوپنج، / رسد آتش از بادِ پیری به رنج: اثرِ شستوپنجسالگی حتی اگر بر آتشِ خشمگین هم برسد، آن را خاکستر میکند (چه برسد به کاوس).
-کلاه: در اینجا چون بسیاری جاهای شاهنامه کنایه از تاج است و حکمرانی.
-نفرمایم و خود نسازم گزند / بداندیشه دل را ندارم به بند: نه خودم آسیبی به تو میرسانم و نه دستوری برای این کار به کسی میدهم. و دلم را بندِ این ماجرا نگه نمیدارم. یا: دلم را بندِ نگرانی (از این که تو به من آسیب برسانی) نیز نخواهم کرد.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-یکی رایِ بادانش افگند بُن: تصمیمی بخردانه گرفت.
-جهاندیده: باتجربه، پخته
-عنبر: مادهی سیاه خوشبو که از شکمِ ماهیِ عنبر میگیرند.
-به عنبر سرِ خامه را کرد پست: نوکِ قلم را در مُرکبِ خوشبو فرو بُرد. بخشی از این معنی از تصویرِ خم کردنِ سرِ قلم برای فروبردن در مرکب است.
-نمایش گرفتن: آشکار ساختن
-کجا برتر است از مکان و زمان. / بدو کی رسد بندگان را گمان: خدایی که در زمان و مکان نمیگنجد و از همه چیز برتر است. و (از این رو) فکر و اندیشهی بندگان راهی به چیستیِ او نمییابد.
-خداوندِ جان است و آنِ خِرد / خردمند را دادِ او پرورد: خداوندِ جان و خداوندِ خرد است و خردمند (و خِردش) از بخششِ او پرورده میشود.
-خداوند: صاحب
-کوپال: گرز
-خود: کلاهخود
-خداوندِ شرم و خداوندِ باک: صاحبِ شرم و خداترسی، که صفاتِ انسانِ فرهیخته بوده -در کنارِ تأمل و وقار و آوای نرم.
-کژّی: کجی، نادرستی
-از کران تا کران: کاملاً
-تیز: خشمگین، بدرفتار
-ایدر: اینجا
-آراسته: آماده، مهیا
-خواسته: ثروت، گنج
-همه شهرِ توران بَرندت نماز / مرا خود به مهرِ تو باشد نیاز: همهی کشورِ توران به تو احترام میکنند (و در خدمتِ تواَند) و من خودم هم اصلاً نیازمندِ مهرِ تواَم.
-کمر بستن: آماده شدن برای کاری، و در اینجا آمادهی خدمت بودن، گوشبهفرمان بودن
-دست گشادن: بخشش کردن
-گاهِ نشست: تختِ شاهی
-بدارمت بیرنج فرزندوار: از تو چون فرزندم مراقبت میکنم تا درکمالِ آسودگی باشی.
-وزین روی دشوار یابی گذر / مگر ایزدی باشد آیینوفر: و (نیز) گذشتن از این کشور (برای رفتن به کشوری دیگر) دشوار است (چون دریای چین پیشِ روست) مگر این که موهبتِ الهی نصیبت باشد.
-ساختن: زندگی کردن
-رای آمدن: میل کردن
-نبندم بهدلسوزگی بر تو راه: (اگر بخواهی پیشِ پدر برگردی) با وجودِ مهرم به تو مانعِ رفتنت نخواهم شد.
-نمانَد تو را با پدر جنگ دیر / کهن شد؛ مگر گردد از جنگ سیر: جنگوجدلِ تو با پدر مدتِ زیادی طول نخواهد کشید چون کاوس سالخورده شده (یا این ستیزِ او با تو کهنه شده) و از جنگوجدل سیر میگردد.
-گر آتش ببیند پیِ شستوپنج، / رسد آتش از بادِ پیری به رنج: اثرِ شستوپنجسالگی حتی اگر بر آتشِ خشمگین هم برسد، آن را خاکستر میکند (چه برسد به کاوس).
-کلاه: در اینجا چون بسیاری جاهای شاهنامه کنایه از تاج است و حکمرانی.
-نفرمایم و خود نسازم گزند / بداندیشه دل را ندارم به بند: نه خودم آسیبی به تو میرسانم و نه دستوری برای این کار به کسی میدهم. و دلم را بندِ این ماجرا نگه نمیدارم. یا: دلم را بندِ نگرانی (از این که تو به من آسیب برسانی) نیز نخواهم کرد.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
خار و میخك - قسمت ۲۱.mp3
زمان:
حجم:
13.66M
🎙#روایت_شب| ساختن و شکستن
🔸درحالیکه خانواده درگیر ساخت خانۀ جدید هستند، مردان خانواده دستگیر میشوند و به زندان میافتند...
🖼قسمت بیستویکم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
💠 متنهای خوشبخت
برخی متنها خیلی خوشبخت هستند؛ چون نویسنده و خواننده و متن یکی میشوند؛ جدا کردنشان دشوار است. نویسنده خود را غرق نوشته کرده، فاصلهها را از میان برده. با تمام وجود نوشته، از سر شوق و درد نوشته، با متن یکی شده؛ این حس را متن به خواننده منتقل میکند. جملهها مثل موسیقی منظم کنار هم نشستهاند؛ کوتاهی و بلندی آنها شبیه نت به هم بافته شدهاند. واژهها نرم در هم تنیده شدهاند؛ اینها و مواردی از این دست موجب میشوند با متن یکی شویم. زمان و مکان را فراموش کنیم. غرق لذت خواندن شویم. برای همین میگویم چنین متنهایی خوشبخت هستند.
برای رسیدن به این سطح و برای تولید چنین نوشتههایی علاوه بر کسب تجربههای جدید، باید آثار برجسته را زیاد بخوانیم؛ آن هم با حوصله و بدون شتاب در تمام کردنش. ذره ذره و با تأمل بخوانیم. مزه مزه کنیم. کتاب مثل غذا و میوه است؛ زیاد خوردنشان موجب جذب نشدن انرژیهای آنها میشود؛ یک دفعه خواندن هم باعث ندیدن زیباییهای متن میشود؛ فراز و فرود نوشته را لمس نمیکنیم.
پس از روی دست نویسندگان خوب رونویسی کنیم؛ تقلید کنیم؛ جا پای قلم آنها بگذاریم؛ کمکم مستقل میشویم. نگران نباشید؛ راز مستقل شدن تقلیدهای اولیه است. چندتا نویسنده برای من همین ویژگی را داشتند و دارند؛ یکی محمد بهمن بیگی در خاطره نویسی. دیگری مرادی کرمانی در توصیف کردن و صریح از خود نوشتن. گلی ترقی در انتقال احساس و تجربه و خیلیهای دیگر... کتابهای این بزرگواران را چندباره میخوانم و نمونه بر میدارم.
✍حسین حسینینژاد
#مهارت_نویسندگی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim