🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هشتم : در آداب صحبت
🌺 آداب ۱۲
💫 میان دو نفر که دوستی شان کمرنگ گردیده به گونه ای حرف رد و بدل کن که اگر زمانی دوباره رابطه بین آنها خوب شد شرمنده آنها نشوی.
🔸ميان دوكس جنگ چون آتش است
🔹سخن چين بدبخت هيزم كش است
🔸كنند اين و آن خوش دگرباره دل
🔹وی اندر ميان كوربخت و خجل (۱)
🔸ميان دو تن آتش افروختن
🔹نه عقل است و خود در ميان سوختن
🔸در سخن با دوستان آهسته باش
🔹تا ندارد دشمن خونخوار گوش (۲)
🔸پيش ديوار آنچه گويی هوش دار
🔹تا نباشد در پس ديوار گوش (۳)
۱_ درگیری میان دو نفر مانند آتشی است که شعله ور گشته و افرادی که میان آن دو به بدی حرف می زنند مانند هیزمان این آتش هستند. روزی بین آنها آشتی صورت خواهد گرفت و این خبرچین ها هستند که خجالت زده و شرمگین می شوند.
۲_ زمان خشم در برخورد با دوستانت تندی و زیاده روی نکن تا افراد سودجو از این فرصت در جدایی شما استفاده نکنند و همچنین پشت سر دوستانت غیبت نکن چون همین خبرچین ها حرف های شما را به گوش آنها می رسانند.
۳_ اشاره به ضرب المثل "دیوار موش داره، موش هم گوش داره" است.
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
چند واژه که تلفظ یکسان دارند؛ ولی در نگارش و معنا متفاوتاند👇
آجل 👈 آینده
عاجل 👈 فوری
ابلغ 👈 رساتر
ابلق 👈 سیاه و سفید
اساس 👈 پایه
اثاث 👈 لوازم منزل
امل 👈 آرزو
عمل 👈 کار
انتساب 👈 نسبتدادن
انتصاب 👈 گماشتن
اوان 👈 هنگام
عوان 👈 پاسبان
#غلط_ننویسیم
#جایگزینی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-چو گَرد: بهسرعت
-دست به کَش کردن: دست را به زیرِ بغل زدن بهاحترام
-برآمدن: بلند شدن
-بپرسید -و بگرفتش اندر کنار- / ز فرزند و از گردشِ روزگار // ز گُردان و از رزم و کارِ سپاه / و زان تا چرا بازگشت او ز راه: (کاوس رستم را) در آغوش گرفت و از حالواحوالِ او و خانوادهاش و روزگارش پرسید. همینطور از جنگجویانِ لشگر و از جنگ و از این که چرا او پیشِ کاوس برگشتهست از جنگ.
-چو قیر: سیاه
-بدنارسیده به روی: بدندیده، بیتجربه
-سربهسر: کاملاً و در اینجا در معنیِ منفی: اصلاً
-به جنگ از تو جویند شیران هنر: شیران هنرِ جنگیدن را از تو میآموزند.
-مرا رفت بایست؛ کردم درنگ: من باید خودم (به جنگِ افراسیاب) میرفتم؛ تعلل کردم.
-ایدر: اینجا
-بمان تا بسیچد جهاندارِ نو: بمان تا شاهِ نو (سیاوشِ ولیعهد) آمادهی جنگ شود.
-چو پادافرهِ ایزدی خواست بود...: چون مقدرِ ایزدی مکافات بود و سزای این کارِ بدِ من (که خودم به جنگ نرفتم) بدی بود، دلِ شما با آن هدیههای ناچیز که افراسیاب از این و آن گرفته بود از راه رفت. افراسیاب مگر نگرانِ این صد گروگانِ بیچارهی بیاصلونسب است که نامِ پدرشان را هم نمیدانند!؟ برای افراسیاب این گروگانها با آبِ جوی یکیاند. اگر شما بیخردی کردهاید، من از جنگ سیر نشدهام. اکنون مردِ بادانشِ چارهگری پیشِ سیاوش میفرستم و به او میگویم آتشی تیز برپا کن و پای تورانیان را با بندهای سخت ببند. هدیههای آنها را در آتش بسوزان و دست به هیچ کدام آن هدیهها نزن. و آن خویشانِ افراسیاب [که پیشِ سیاوش گروگان هستند] را پیشِ من بفرست که میخواهم سر از تنشان جدا کنم. تو هم با سری پر از جنگ با لشگرت به آنجا برو و فرمان بده که سپاه چون گرگ در گلهی افراسیاب درآیند. اگر تو سازِ جنگ کُنی سپاهت خود به غارت و سوزاندن خواهد پرداخت و افراسیاب با ناخوش شدنِ خواب و آرامشش خود به جنگِ تو خواهد آمد.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
واژههای مصوب فرهنگستان:
آباژور ← نورتاب
آبونه ← مشترِک
آپارتمان ← کاشانه
آپتودیت ← روزآمد
آتلیه ← کارگاه
آرشیو ← بایگانی
آرم ← نشانه
آسانسور ← آسانبر (برای انسان)
بالابر (برای حمل بار)
آشپزخانه اُپن ← آشپزخانه باز
آکادمی ← فرهنگستان
آکادمیک ← دانشگاهی
آلبوم ←جُنگ
آنتیک ← عتیقه
آنکال ← گوش بهزنگ
آیفون ← آوابَر
اُپراتُور ← کاروَر
اَپْلیکِیْشِن ← درخواستنامه
اُپوزیسیون ← گروه مخالف
اتوبان ← بزرگراه
اتوبیوگرافی ← سرگذشتِ خود، سرگذشتِ من، شرحِ حالِ خود، شرحِ حالِ من، زندگینامه خود، زندگینامه من، زندگینامه خودنوشت
اتوماتیک ← خودکار، خودبهخود
اِتیکِت ← بهانما
اِدیت ← ویرایش
اِدیتور ← ویراستار
اُرگانیزاسیون ← سازمان
اُرگانیزه ← سازمند
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#معرفی_کتاب
📚عنوان: عطر غریب غزال مشرق ها
✍نویسنده: قاسم آهنین جان
ناشر: انتشارات افراز
کتاب عطر غریب غزال مشرقها، گلچینی از اشعار قاسم آهنین جان، شاعرِ فقید ایرانی، را در بر گرفته است. اشعاری که در این اثر گنجانده شده، مضمونهایی دربارهی عشق، مرگ، تنهایی و طبیعت دارند و خواننده را به سفری دروننگرانه میبرند. پس از مطالعهی کتاب حاضر، تجربهای تاملبرانگیز در خواننده ایجاد میشود.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝امّا او زاهد شد، پس کلتم پوشید و در خانه خلوت کرد، و روزی او نصف نان جو بود، و دیگر چیزی نخورد که در سرایات همیشه باز است و نایبانش و ستوان امور شهر را اداره می کرد و جز در امور مهم به او بر نمی گشت و از کسی که همیشه روزه می گرفت و تمام شب را بیدار می ماند و به امور دنیوی اختصاص نمی داد، بر نمی گشت المعری در شعر و ادب تا آنجا سرآمد بود که بزرگان شام، مراکش و عراق اذعان داشتند که در این عصر نزدیکی به او نبوده و نخواهد بود. -فودول اهداف با کلمات و ضرب المثل های نمادین با تلفظی شیوا و شیوا ذکر شده است، به گونه ای که مردم فقط تعداد کمی از آنها را می فهمند و فقط کسانی که آنها را می خوانند، او را متهم به نوشتن این کتاب در مخالفت با قرآن می کنند همیشه از دویست مرد دورش می نشستند و از حومه می آمدند و برایش ادبیات و شعر می گفتند و شنیدم که از صد هزار بیت شعر بیشتر دارد، مردی از او پرسید: چرا به مردم می دهی؟ تبارک و تعالی به شما نعمت های فراوان داده است و به خودتان اطعام نمی کنید، پاسخ داد: «من بیش از آن چیزی که ارزش دارم ندارم» و این مرد بود. من در آنجا زنده بودم و در پانزدهم رجب سال 338 (15 ژانویه 1047) به سوی کویتیم و از آنجا به حما رفتیم Orontes نامیده می شود زیرا می رود به سرزمین رومیان، چون از سرزمین های اسلام خارج می شود تا به سرزمین های کفر وارد شود، و از حماه برای او نهرهای بسیاری برپا کرده اند، یکی از آنها در کنار ساحل، در غرب است شام، و دیگری در جنوب است، و در دمشق به پایان می رسد، و در کوه چشمه ای را دیدیم که می گویند هر سال در سه روز بعد از نیمه شعبان، آب آن می جوشد سپس خشک می شود و تا سال بعد حتی یک قطره از آن بیرون نمی آید و بسیاری از بین می روند.
زیارت این چشمه برای نزدیک شدن به خدای متعال است، وقتی از آنجا راه افتادیم، به دشتی رسیدیم که پوشیده از نرگس بود دو فرسنگ از آن به ساحل رسیدیم، پس آن را به سمت جنوب دنبال کردیم تا پس از طی مسافتی پنج فرسنگ از حلب، به طرابلس چهل فرسخ رسیدیم و به آنجا رسیدیم روز شنبه پنجم شعبان (15 بهمن) در اطراف شهر مزارع و باغات و بسیاری وجود داشت در آن زمان از نیشکر، درختان پرتقال تلخ، موز، لیمو و خرما، عسل قند جمع آوری می شد، شهر طرابلس به گونه ای ساخته شده بود که سه طرف آن مشرف به دریا بود و هنگامی که می آمد، امواج آن می افتاد. در بالای دیوار، خندقی بزرگ با دروازه ای آهنین و در ضلع شرقی شهر، بالکن های صیقلی و نبردهایی از همان سنگ بود و بر بالای آن ستون هایی برای محافظت از آن در برابر رومیان وجود دارد، زیرا می ترسند این مردم با کشتی ها به آن حمله کنند و مساحت شهر هزار ذراع مربع است. من آن را در چهار یا پنج لایه، از جمله چند لایه، گره زدم آن هم شش طبقه است و خیابان ها و بازارهایش آنقدر زیبا و تمیز است که فکر می کنید هر بازاری یک قصر تزئین شده است که در طرابلس دیدم در کشورهای ایرانی غذا و میوه و حتی بهتر از آن.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
غلط ننویسیم
⭕️ مرکز فرهنگی رسانهای هاتف برگزار میکند: 💠 مسابقه بزرگ کتابخوانی 🔹 با موضوع منطق مقاومت 🔸 همرا
🔹بعد از ورود اطلاعات جهت ثبت نام در مسابقه کتابخوانی، دکمه ثبت نام نهایی را بزنید و منتظر بمانید تا به کانال مسابقات هاتف منتقل شوید.
♦️سپس در کانال عضو شده، مطالب آن را به دقت بخوانید و فایل pdf کتابچه تبیین منطق مقاومت را از داخل کانال دانلود کنید.
با دل گفتم که جان غمگین بی تست
دریاب که بیچاره مسکین بی تست
دل گفت که ما هر دو ز تو سیر دلیم
چندین غم بیهوده مخور کین بی تست
#شعر #سیدحسن_غزنوی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هر روز یک نکتۀ ویرایشی
بعضی از نامههای اداری سابقه و پیشینه دارد که این سابقه را باید در سطر اول نوشت و بعد از آن متن نامه را.
سابقه با عبارتهایی مانند:
در پاسخ به....
بازگشت به نامۀ....
عطف به نامۀ....
پیرو نامۀ...
میآید.
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از قاصدک
چیزی تا شب یلدا نمونده🍉🌒
پسته شب یلداتو با «قیمت مناسب و با کیفیت » از اینجا بخر 🌱🧑🌾
👇
https://eitaa.com/joinchat/3530818355Cba4ae99cb0
#ویرایش_زبانی
✍ تعبیرهای دراز و متکلفّانه
◻️غیر قابلِ انکار
✅ انکارناپذیر، قطعی، مسلّم
◻️صوتِ امنیّت
✅ آژیر
◻️خطوطی ترسیم مینمود.
✅ خطهایی میکشید.
◻️ نسبتبه پخشِ آن اقدام خواهد شد.
✅ در پخشِ آن اقدام خواهد شد.
◻️ نسبتبه رنگِ گل شناخت دارید.
✅ با رنگِ گل آشنایید.
◻️موادِّ زاید و زباله از طیفِ وسیعی برخوردارند.
✅ موادِّ زاید و زباله انواعِ بسیار دارد.
◻️ زبانِ فارسی را از بُعدِ سیاسی دور نگه دارند.
✅ سیاست را در سرنوشتِ زبان فارسی دخالت ندهند.
◻️ بهطور همه جانبه از خطّ و زبانِ فارسی استفاده میکند.
✅ از خط و زبانِ فارسی همه جانبه استفاده میکند.
◻️کمک به ادای مقصود
✅ کمک به مقصود
◻️ طرقِ دخول به فلسفه واحد نیست بلکه متکثّر میباشد.
✅ راههای ورود به فلسفه متعدّد است.
✅ راهِ ورود به فلسفه منحصر به فرد نیست.
✅ برای ورود به فلسفه راههای متعدّد هست.
✅ سمیعی (گیلانی)، احمد، نگارش و ویرایش، چاپ سیزدهم، تهران: سمت، ۱۳۹۲، ص ۱۹۸ – ۱۹۹.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ شماره سه مجهول گذشته کامل هست.
❌ شماره سه مجهوله گذشته کامل هستش
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هشتم : در آداب صحبت
🌺 آداب ۱۳
💫 کسی که با دشمنان دوست می گردد هدفش جز آسیب به دوستان نیست.
🔸بشوی ای خردمند از آن دوست دست
🔹که با دشمنانت بود همنشست (۱)
۱_ ای خردمند، از آن دوستانی که در کنارت هستند و با دشمنانت معاشرت دارند دوری کن
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
حفاظت
از لغات مجعولی است که هرگز در عربی و متون معتبر ادبیات فارسی به کار نرفته است. به جای آن میتوان گفت: حفظ یا محافظت یا نگهداری و جز اینها.
#غلط_ننویسیم
ص۱۶۲
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-سخن بشنو از من گشاده نخست / از آن پس جهان زیرِ فرمانِ توست: (رستم به کاوسِ خشمگین میگوید:) اول حرفِ مرا خوب بشنو؛ بعد اگر قبول نکردی ما همه فرمانبرِ حکمِ توایم؛ هر چه خواستی بکن.
-تیز: تند
-که او خود شتاب آورَد بر درنگ: که او (افراسیاب) شتاب در جنگ را به درنگ کردن ترجیح میدهد.
-درست: کاملاً
-سور: مهمانی
-پیشگاه: حضرت، کنایه از شاه
-سیاوش چو پیروز بودی به جنگ...: (رستم به کاوس میگوید:) اگر رستم در جنگ پیروز بود چه به دست میآورد جز سربلندی و تاج و تخت و نگینِ شاهی و آرامش برای ایرانیان؟ حالا همه را به دست آوردهایم، پس بیهوده پیِ جنگ نباش. و دلت را سیاه مکن به جنگ جُستن. که اگر هم افراسیاب با پیمانشکنی این حرفها را زیرِ پا بگذارد ما هنوز از جنگ سیر نشدهایم و شمشیر و چنگالِ تیزمان سرِ جای خود است. از سیاوش پیمانشکنی نخواه که دروغ و پیمانشکنی با پادشاهی سازگار نیست. خلاصه و رکوراست این که سیاوش پیمانش با افراسیاب را اصلاً زیر پا نخواهد گذاشت و از این تصمیمِ شاه کاوس خشمگین خواهد شد.
-چشم گشادن: خیره نگریستن از نهایتِ خشم
-ایدون نمانَدهمی در نهان: اکنون بهاینترتیب روشن است که
-افگندن: انداحتن
-بیخ: ریشه
-تنآسانی: آسایش
-افروزش: سربلندی، درخشش
-هیون: شترِ (تیزرو)
-ویژگان: بزرگان و سرانِ سپاه
-ببیند ز من هرچه اندرخورست / گر او را چنین داوری در سر است: اگر او (سیاوش) این خودکامگی در سر دارد (و از آن بازنگردد)، از من مجازاتِ درخورِ کارش را خواهد دید.
-آواز: صدای بلند
-گردون سرِ من نیارد نهفت: آسمان نیز نمیتواند سرِ بلندِ مرا پنهان کند یا با من برآید.
-اگر طوس جنگیتر از رستم است / چنان دان که رستم ز گیتی کم است: (رستم به طعنه به کاوس میگوید:) طوس وقتی میتواند دلیرتر از رستم باشد که رستم در جهان نباشد!
-پر از رنگ٘ روی: با رخسارِ برافروخته و سرخ
-هماندرزمان: درهمانزمان، درجا
-ساختن: آماده کردن
-آرایشِ ره کردن: مقدماتِ به راه افتادن را مهیا کردن
-راه٘ کوتاه کردن: با به راه افتادن و حرکت کردن راهِ خود به سوی چیزی را کوتاه و کوتاهتر کردن
-باد گشتن: بهسرعتِ باد راه را طی کردن
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
خار و میخك - قسمت ۱۵.mp3
9.86M
🎙#روایت_شب| جوانانی که آینده را رقم میزنند
🔸هر شنبه شهرکنشینان صهیونیست خانۀ جدیدی را تصرف و اهل خانه را بیرون میکردند و خودشان در آنجا مینشستند. ۳ جوان تصمیم گرفتند با عملیاتی جلوی شهرکنشینان را بگیرند.
🖼قسمت پانزدهم کتاب خار و میخک، نوشتۀ شهید یحیی سنوار
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
📝صد مرتبه و در وسط شهر مسجدی بزرگ و تمیز و زیبا حکاکی شده و مستحکم و در صحن آن گنبد بزرگی است که زیر آن حوضی مرمری است که در وسط آن جرقه ای برنجی زرد رنگ است. در بازار، بازاری آزاد با پنج شیر آب است که از آن آب فراوان بیرون میآید و مردم آنچه را که نیاز دارند از آن میبرند و بقیه آن بر زمین میریزد و به دریا میریزد و میگویند در آنجا در آن بیست نفرند و سیاهان و روستاییان زیادی از آن پیروی می کنند و با آن کاغذهای زیبا می سازند، مانند کاغذ سمرقندی، و از آن سلطان مصر است زیرا این در یک زمان خاص بود لشکر کافر روم به آن یورش بردند و سربازان سلطان مصر با آن جنگیدند و آن را زیر سلطه خود درآوردند در این شهر جمع آوری می شود، بنابراین کشتی هایی که از سرزمین رومیان، فرانک ها، اندلس و مراکش می آیند یک دهم به سلطان می پردازند و او از او معیشت سربازان را می پردازد و سلطان کشتی هایی دارد که به سرزمین ها می روند. رومی ها، سیسیل، مراکش و ساکنان طرابلس همگی شیعیان هستند. خانه هایی مانند رباط در کشور وجود دارد، اما هیچ کس در آنها زندگی نمی کند و به آنها صحنه می گویند و اصلاً خانه ای در خارج از طرابلس وجود ندارد، به جز دو یا سه مورد از آنهایی که در بالا ذکر شد، من طرابلس را ترک کردم و رفتم ساحل دریا به سمت جنوب و به فاصله یک لیگ قلعه ای به نام قلمون دیدم که در داخل آن چشمه آب بود و از آنجا به ترابزون رفتم و از طرابلس به آن پنج فرسنگ رفتم و از آنجا به شهر بیبلوس که مثلثی شکل است که گوشه ای از آن مشرف به دریا است و اطراف آن را دیواری بلند و مستحکم احاطه کرده است.
بلندی و اطراف آن درختان خرما و درختان دیگر از مناطق گرم بود که در دست پسری یک گل سرخ و یک گل رز سفید تازه بود تاریخ پارسی از آنجا به بیروت رسیدیم و با آن حاشیه سنگی دیدم که در وسط آن راه بریده شده بود و ارتفاع آن را پنجاه ذراع دانستم و کناره های آن را از سنگ سفید ساخته اند.
هر قطعه از آن بیش از هزار پوند وزن دارد، در دو طرف آن ساختمانی از آجرهای خام ساخته شده است که بر بالای آن ستون هایی از سنگ مرمر ساخته شده است که طول آن ها به اندازه ای هشت ذراع است آنها را با بازوهای خود احاطه کرده اند، جز به سختی، بر بالای این ستون ها طاق هایی از هر طرف سنگی قرار دارد که با سنگ ریزه یا خاک رس از یکدیگر جدا نمی شوند و در وسط آن ستون بزرگی قرار دارد، پنجاه ذراع بالاتر. هر سنگ آن را اندازه گرفتم و طول آن هشت ذراع و عرض آن چهار ذراع بود. من فکر می کنم یک سنگ هفت هزار پوند وزن دارد این سنگ ها با چنان دقت و مهارتی حکاکی شده اند که چیزهای مشابهی روی چوب حکاکی شده است و جز این ساختمانی نمانده است و به من گفتند شنیدیم که دروازه باغ فرعون است و بسیار قدیمی است و دره مجاور این منطقه پر از ستون است. آنقدر محکم هستند که آهن بر آنها اثر نمی گذارد و هیچ کوهی در این طرف نیست که می گویند از آنجا آورده اند. خمیر گرانیت که از آهن میچکد و در نواحی شام بیش از پانصد هزار ستون و سرستون و تنه است و کسی نمیداند چه بوده و از کجا حمل شدهاند شهر صیدا که در ساحل دریا قرار دارد، جایی است که به وفور در آن نیشکر می رویند و دارای یک قلعه سنگی است و دارای یک مسجد زیبای جمعه است صیدا یک بازار زیبا و تمیز دارد، فکر کردم مخصوصاً برای حامی سلطانی تزیین شده است و وقتی پرسیدم: «این چیه شهر همیشه این کار را انجام داده است و باغ ها و درختان آن چنان آراسته شده است که می گویند سلطانی آماتور آنها را کاشت و در همه این باغ ها کیوسک هستند و بیشتر درختان آن مثمر است پس از سفری به مدت پنج لیگ در ساحل به شهر صور رسیدیم که آن هم شهری ساحلی است که بر روی صخره ای ساخته شده است که در داخل آب امتداد یافته است، به طوری که قسمتی از ارگ آن که در خشکی قرار دارد بیشتر از یک سنگ نیست. صد ذراع و بقیه در آب دریاست. ارگ از سنگ تراشیده شده است که شکافهای آن را با قیر پر کرده اند تا آب از دریا وارد نشود و دیوارهای آن را هزار ذراع تخمین زده اند از پنج یا شش طبقه تشکیل شده بود که همگی در مجاورت یکدیگر بودند و بسیاری از آنها فواره داشتند و بازارهای آنها زیبا و پر از چیزهای خوب بود. شهر صور در میان شهرهای ساحل شام معروف است. اکثر ساکنان آن شیعه هستند و قاضی آن مردی اهل سنت به نام ابن ابی عقیل است، او مردی خوب و ثروتمند است که در دروازه شهر، فرشها، حصیرها، چراغها و چلچراغهای نقرهای ساخته شده است. و بر سر بلندیها و آبهایی که از کوه میآیند طاقهایی ساخته شده که از بالای آن به داخل شهر میگذرد و در کوهستان درهای است که هجده فرسخ از آن میگذرد به طرف مشرق به دمشق می رسد پس از آنکه هفت فرسخ از صور پیمودیم به عکا رسیدیم و در آنجا شهر عکا نوشته شده است.
#غلط_ننویسیم
#سفر_نامه
🖊@ghalatnanevisim
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
تا عشق گل رخ تو در دل دارم
چون گل ز غم تو پای در گل دارم
تا زیر خم زلف تو منزل دارم
چون زلف تو کار خویش مشکل دارم
#شعر #سوزنی_سمرقند
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هر روز یک نکتۀ ویرایشی
ناویراسته👇
نظارت و افزایش ضریب امنیت جابهجایی مسافر چشمانداز مثبتی را نشان میدهد.
ویراسته👇
نظارت بر امنیت جابهجایی مسافر و افزایش ضریب آن، چشمانداز مثبتی را نشان میدهد.
نکته👇
گاهی دو کلمه را با یک حرف اضافه به کار میبریم که نادرست است.
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
#ویرایشِ_زبانی
✍ خطاها و کاربُردهای مکروهِ رایجِ زبانی
🔴 خطاهای مصداقی
🔴 به خود اختصاص دادن
◻️ جوایزی را به خود اختصاص دادند.
برندهٔ جوایزی شدند.
◻️ مقامِ اول را به خود اختصاص داد.
مقامِ اول را کسب کرد.
🔴 اقبال (بهجایِ شانس)
◻️چاپ مجدّدِ این کتاب اقبالِ چندانی ندارد.
احتمالِ چاپِ مجددِ این کتاب وجود ندارد.
🔴 جهتِ... برای
◻️جهتِ رفعِ مشکل باید تدبیری اندیشید.
◻️ برای رفعِ مشکل باید تدبیری اندیشید.
🔴 حرفِ اول را زدن
◻️ حرفِ اول را در کشتیِ جهان بزند.
◻️در کشتیِ جهان مقامِ اول را احراز کند.
✅ سمیعی، احمد، نگارش و ویرایش، چاپ سیزدهم، تهران: سمت، ۱۳۹۲، ص ۱۷۷ تا ۱۷۹.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim