eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
274 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
"کاریکلماتور" *از وقتی شنیدم زندگی یک شوخی بزرگ است ،مدام می خندم ! *آدم دو دلی بود ، دوبار عاشق شد! *بیل گیتس بودم ،وقتی قلک سفالی ام را می شکستم. *فکر می کنم همسرم فلسطینه . هر وقت زنگ می زنم ،اِشغاله !؟ *چرا وقتی من سرم در  می کند ،او سردرد ندارد، "همسرم"؟! *چون "همسرش" هستم ،فکرش را می خوانم! *قلم، سر تراشید تا قلندری کند. *از بس واژه ها را فریاد زد، جوهرش خشک شد ، خودکارم. *آدم سر شناسی بود، آرایشگر محله مان! *دیوار موش داره. اپراتور مخابرات هم گوش داره. کبری بهپور
"بداهه‌های پاییزی" بیا که گستره‌ی روح را قدم بزنیم هوای این دلِ مشروح را قدم بزنیم بیا به لحن تماشا! بیا به طرز سکوت! تمامِ این غمِ انبوه را قدم بزنیم قدم‌زدن، به فرازِ شُکوه دشوار است بیا که دستِ کم آن "کوه" را قدم بزنیم به شوق شعر و ترانه، بیا شبی تا صبح پیاده، واژه‌ی اندوه را قدم بزنیم چقدر خسته‌ی امواج روزگار شدن؟ بساز قایقَکی، نوح را قدم بزنیم بیا که باز به شُکر سلام و فاتحه‌ای مسیرِ این درِ مفتوح را قدم بزنیم جراحتی است گِران از غمی به سینه‌ی ما شفای این دل مجروح را قدم بزنیم * دلم گرفته از این کوچه‌های بسته‌ی تن بیا که گستره‌ی روح را قدم بزنیم https://eitaa.com/mmparvizan
"چرا ابوالفضل زرویی؟/ به بهانه‌ی سال‌روز درگذشت" در این یادداشت که بیشتر رنگ ذوق و پسند فردی دارد، تنها به این پرسش پاسخ خواهم داد که چرا در میان صدها اهل طنز فعال و غیر فعال، دست کم از گروه ، ابوالفضل زرویی را موفق‌تر از دیگران می‌دانم؟ ۱_ اغلب طنزپردازان دو دهه‌ی اخیر؛ صرفا در یک شاخه‌ی یا آثاری ارجمند خلق کرده‌اند؛ حال آنکه او طنزپردازی ذوفنون بوده است.‌ این ویژگی را از هم‌عصران او در هم می‌توان دید؛ هرچند جنس آثار زرویی متفاوت با او و دیگران است. ۲_ تنوع شکلی و معنایی در طنز از دیگر ویژگی‌های هنر اوست. از میان قالب‌های شعری هرچند ابوالفضل زرویی مثنوی‌هایی درخشان‌تر در طنز دارد؛ تجربه‌هایش در غزل، نیمایی و ... هم از زاویه‌ی ارزش هنری سزامند است. مضامین و گونه‌های آثار او نیز یکسان و تکراری نیست؛ او از طنز ، ، و ... تا گونه‌های فردی طنز را تجربه کرده است. ۳- شگردهای ایجاد طنز در آثار او متنوع است. ، و از اصلی‌ترین آن‌هاست؛ با این حال در کاربست‌های ادبی طنز نیز آثار او رنگارنگ است. ۴_ او در طنز سیاسی و ، صاحب سبکی ویژه‌ی خود است. این ویژگی را بیش از همه در می‌توان دید. طنز سیاسی او خلاف اغلب معاصران، مصادره‌شده یا متعلق به یک حزب یا گروه نیست و شوخی و انتقاد از اغلب نام‌های جریان‌ها و تفکرها را در این دست آثارش می‌توان دید. ۵_ خلاف اغلب طنزسرایان همزمان یا بعد از او که برای جلب مخاطب به و ، روی آورده‌اند؛ در اشعار و نوشته‌های او، در کنار زبان ساده و که نخست جلب نظر می‌کند؛ توجه به عمق و معنای مورد نظر مخاطب نیز دیده می‌شود؛ به‌طوری که با گذشت زمان، همچنان طنزهایی از او را می‌توان خواند و محظوظ شد. ۶_ با این حال  خلاف فضای و اعتراضی طنز ، طنز او مثبت، سفید و امیدبخش است و با پیشینه‌ی طنز کهن فارسی، پیوندی منطقی دارد. نوع انتخاب نام مستعار و نگاه به سنت‌های طنز کهن در آثار او، موید همین ویژگی است. ۷_ در نقیضه‌های او، متن‌های اساس؛ اغلب مناسب و مخاطب انتخاب شده است. متون اساس او در نقیضه متنوع و حتی گاه برآمده از است. ۸_ چنانکه از آثار نظری و مصاحبه‌هایش می توان دریافت؛ او علاوه بر خلق اثر، کوشیده است بیانیه یا برای طنزهایش در نظر بگیرد و از این زاویه نیز تلاش‌های او ارجمند است. ۹_ بی‌هیچ تردیدی، بسیاری از طنزپردازان امروز در نهادهای فرهنگی به‌ویژه و ، علی الخصوص در ؛ متاثر از زبان، نوع انتخاب کلام و شیوه ی اویند. مخلص کلام، مناجات نامه ای از او، به روایت می‌آورم که شاید با حال و روز این ایام بیگانه نباشد و برای روحش از ایزد منان غفران و شادی طلب می‌کنم: خدایا! دل شکسته‌ای داریم و بار و بندیل گسسته‌ای داریم. الهی! دلی دارم زیر بار بدهی گم، تنی دارم تکیده و لرزان از تورم، هیچ کس هم نمی‌پرسد که این بنده‌ی بیچاره ی تو، آدم است یا منار جم‌جم؟ الهی! دلو تعادل اقتصادی در چاه است و دستمان کوتاه است! ... https://eitaa.com/mmparvizan
روزگاریست که شاعر شدن آسان شده است شاعرِ عاشق و دلداده! فراوان شده است شعر بر هم زدن چند کلام و حرف است گاه بازیجه ی اطفالِ دبستان شده است نیست در شهر عزیزی که زلیخا بشویم یوسفِ مِصریِ ما، راهیِ کنعان شده است قصه این است که ما "قافیه" را باخته ایم عشق اکسیر گرانیست، که ارزان شده است عشق یک تجربه ی تازه ای از زندگی است که نسیمی به دلِ شاعرِ کاشان شده است هرچه را غیر خدا هست "ردیف" ش کردیم نقطه ی کور غزل ها همه شیطان شده است نَقلِ ما نَقلِ مَجازست که شاعر شده ایم روزگاریست که شاعر شدن آسان شده است
🔰هجدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر فراخوان داد 🔸هجدهمین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در سه گروه ادبی شعر بزرگسال، شعر کودک و نوجوان و درباره شعر اثر می‌پذیرد. 🔻متن فراخوان: ibna.ir/x6gMZ @ibna_official
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاریکلماتور *همسرم از دانشگاه مادرش دکترای زبان گرفت! *تقی به توقی خورد شکست! *هیچ مکانیکی نمی توانست چرخ زندگیش را تعمیر کند. *دوغ فروش ، دوغ آب درست می کرد تا خانه اش را بسازد! *اهل قلم بود و بی ادعا،هفته ای چند بار به قصابی می رفت. *آه نداشت با ناله سودا کند، از معامله انصراف داد. * در معامله غش کرد ، او را به هوش آوردند! *قلم فهمید بهای حرف زدن سر دادن است. *عجب سورمه ای به چشمش می آمد! *زمستان بر سر همه کلاه می گذارد! کبری بهپور
اذان بگو، سَنُصَلّی؛ رجز بخوان، سَنُقاوِم به عشق صبح ظهوری همیشگی و‌ مداوم نوشته‌اند رسائل، هزار عالم و فاضل مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_ که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم غمین مباش ! که رازِ آیه‌ی والتّین، برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو‌ به‌ کافر و ظالم* حماسه است و حماسش، خروش دشنه و‌ داسش یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم! قسم به قدس می‌آییم، به نام نامیِ قاسم! ✍ *اشاره به آیه ۶٧ سوره یس
آفرینش های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان فارس تقدیم می کند نشست ادبی دو پنجره با حضور شاعر مطرح کشوری آقای میلاد عرفان پور و با همراهی جناب آقای دکتر حیدر منصوری از تمامی علاقمندان دعوت می شود در این جلسه با ما همراه شوند شایان ذکر است ساعت و تاریخ برگزاری جلسه در پوستر درج شده است این برنامه برای مخاطبین نونگاه و نوجوان شاعری که علاقمند به شرکت هستند شرایط ویژه ای در نظر دارد.
"کاریکلماتور" *از بس شتر دیدم و ندیدم ، توهم گرفتم! *با "ارز" معذرت ، تورم خیلی بالاست! *خدایا "یاران" را اگر خواستی از ما بگیر ولی "یارانه" را نه!! *ممنوع التصویر که شد ،آینه هم بهش محل نمی گذاشت! *برق از سرم پرید، وقتی قبض آب را دیدم. *جیب برها ، به جرم کسادی کار از مردم شکایت کردند. *دهنش بو می داد ، از بس بد دهن بود. *نمی خواست چشمش روز بد ببیند ، روزها می خوابید! *همیشه موی دماغش بود ، لیزرش کرد!! *می خواست زندگیش دوام پیدا کند ، وام گرفت! کبری بهپور
خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود ز دام خال سیاهش کسی رها نشود خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار به نزد یار چو ما پَست و بی بها نشود جواب ناله ی ما را نمی دهد "دلبر" خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده خدا کند که به اخراج ما رضا نشود مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست خدا کند که مریضیِ من دَوا نشود ز روزگار غریبم گشته است معلوم شفای ما به قیامت بجز رضا نشود @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا