سبکشناسی با شعر طنز 😂😂
سبک خراسانی یا تُرکستانی
از ناصر فیض
هر کجا ایدون و ایدر شد زیاد
سبک ترکستان فرا یادم مییاد...
در خراسان زاده شد این فرم نو
بعد، در اَقصای عالم شد ولو...
شعرها بسیار صاف و سادهاند
در حقیقت، لقمهی آمادهاند
گاه توصیف بهار است و خزان
گاه شرح بوی جوی مولیان
عارف این جا، کس نمیداند چی است
بیتها، از جام عرفان، خالی است...
عاشق، این جا هست دائم در وصال
عشقبازی میکند در طول سال
هر زمان وصف طبیعت میکنند
با درختان، ساده صحبت میکنند...
هر زمان، ممدوحشان خر میشود
جیبهاشان، کیسهی زَر میشود
در قصاید، مثل سابق نیستند
با غزل، چندان موافق نیستند
هر زمان در تنگنا کف میکنند
واژهها را هی مُخفّف میکنند...
نزد شاعر، گاه مثل رودکی
از صد و یک بیت، میمانَد یکی
شعر میگویند و هی گم میکنند
خویش را مدیون مردم میکنند...
شاخص این سبک، مردی طوسی است
او حکیم خوشسخن، فردوسی است
شعر تا آهنگ عرفانی گرفت
رونق از سبک خراسانی گرفت
بعد از این، معشوق، یاغی میشود
نوبت سبک عراقی میشود
املت دستهدار، مجموعه شعر طنز ناصر فیض، با تلخیص از ص ۷۹ - ۸۲.
#شعرطنز
#سبکشناسی
#سبکخراسانی
#سبکترکستانی
#ناصرفیض
صبحم بخیر می شود آری به دیدنت
این روزگار با تو مرا رو سپید کرد
#صدیقه_شاداب_نیک
در حادثه پلاسکو، "آتش" ، "آتشنشان " را خاموش کرد!
#کبری_بهپور
انجمن کاریکلماتور ایران ✍
@karikalematur1402
"به شیراز عزیز"
...باغ را، برگ را دوست دارم
لحظهی مرگ را دوست دارم
کوچههای قدیمیّ شیراز
هیبت ارگ را دوست دارم
روی تنهایی نسترنها
رقص گلبرگ را دوست دارم
...
این منم عشقِ دروازهقرآن
بچّهی تیزِ بلوار چمران
این منم همدمِ شاهداعی
با دوبیتی، غزل، با رباعی
این منم مثل گلهای کوهی
جفتِ خواجو و بابای کوهی
صد جنون نهانی است در من
شعر بابافغانی است در من
بیتو درهم شبیهِ جنونم
مثل دروازهی کازرونم
با تو صد شعر دمساز با من
گرمی فلکهی گاز با من
با تو اهل همین آب و خاکم
مرتفع مثل کوه دراکم
ترش چون طعم آلوچه با تو
گیج در پیچِ پسکوچه با تو
من غلامی به دربانی تو
من خیابانِ قاآنیِ تو
من پر از تو، شبیه ترانه
از قمآباد تا آستانه
مانده در حیرت کودکیها
مست از بوی نانسنگکیها...
(بخشی از یک منظومه)
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
شیراز خاتون
(شهرآشوبی برای شیراز و تقدیم به صفای شعر انگیز مردمانش)
پیشتر چشم خوش و روی پری ها داشتی
بیشتر از این که گفتم دلبری ها داشتی
گونه هایی خوش تراش و خط وخالی با نمک
دل نمی بردی که تو، غارتگری ها داشتی
غنچه ی لبها بقم، هاشور مژگان ها ظریف
وسمه ی ابرو به جا ، نقش پری ها داشتی
پلک های نیمه بازت سایه ریز سرمه بود
برمدارناز چشمت مشتری ها داشتی
مثل مژگان سر نمی پیچیدی اما گاه گاه
با عزب های مُهَذّب خودسری ها داشتی
کنج هشتی می نشستی مثل پنجه ی آفتاب
رو به حوض فرش کاشی ششدری ها داشتی
قد وبالای خوشت بی چارقد زیبا نبود
گل درشت از باغ وبوته روسری ها داشتی
باغ لیمو باغ گردو باغ گل باغ انار
غنچه ها دوشیزه یعنی دختری ها داشتی
زیر چترآلبالو پر شکوفه کوچه ها
گوشواره،سینه ریز، انگشتری ها داشتی
چینه ها کوتاه بود وشیطنت می کردباد
زیر چادر ریز گل دامن- زری ها داشتی
شرم بید وچشمک بادام و رسم خنچه بر
جینگ وجینگ ساز میادو ....مادری ها داشتی
شب نشینی های چله نقل ومنقل روبه راه
اندکی دلگرمی از دور وبری ها داشتی
صبح مکتب خانه ها با درس قران تازه بود
شب ولی شاهچراغ و منبری ها داشتی
دستکارشاعرانت پیشکار وحی بود
با زبان فارسی پیغمبری ها داشتی
آه ای شیرازخاتون، نازخاتون، گل پری
حیف شد آن روزها نام آوری ها داشتی
ای دریغ آن روزگاری را که برکل جهان
برتری ها برتری ها برتری ها داشتی!
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #یاد
۱۶ اردیبهشت سالگرد درگذشت فرزند زنجان
(پدر غزل معاصر ایران) استاد #حسین_منزوی گرامیباد
⏯ شاعر! تو را زین خیل بی دردان کسی نشناخت؛...
▪️شعر و صدای استاد #منزوی
C᭄❁࿇༅══════┅─
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
یادداشتی از خانم #اعظم_سعادتمند به بهانهی سالروز درگذشت حسین منزوی شاعر بزرگ معاصر در مجلهی میدان آزادی بخوانید.
#یادداشت
#حسین_منزوی
#اعظم_سعادتمند
#شاعران_فرهیخته
لطفآ کلیک کنید.......
رنگ در اشعار منزوی.pdf
281.4K
تنوع متمایز رنگ در اشعار حسین منزوی، محمد مرادی، مجلۀ شعرپژوهی دانشگاه شیراز
۱۶ اردیبهشت: سالگرد درگذشت حسین منزوی
#غزل_معاصر
@mmparvizan
May 11
تا صبح در هرگوشهای دنبال خود بودم
دلواپس رویای خام و کال خود بودم
فریاد خاموشم رقم زد قصه ی شب را
واگویه ی تنهایی امثال خود بودم
آرامش ماقبل طوفان نه،شبیه صور
پژواک آیات اذا...زلزال خود بودم
بر گردن تقدیر می انداختم، اما
هم عامل اصلاح و هم اغفال خود بودم
در دفتر عمری که قدرش را ندانستم
نقاش سایه روشن اقبال خود بودم
با یورش بیگانه نابودیست،اما من
آبادی ویرانه ی پامال خود بودم
روزی که در فکر سره از ناسره بودم
ای کاش در اندیشه ی غربال خود بودم
در این نگارستان چه می شد حین نقالی
مشغول کامل کردن تمثال خود بودم
#محمدعلی_ساکی
عضو کانال
در نکوهش بدی !
صدبار بدی کردی و دیدی ثمرش را
نیکی چه بدی داشت ...! که دیدی ثمرش را !
هر کس به تو بد کرد، نیاور تو به رویش
در فرصت مطلوب درآور پدرش را
آنگاه اگر کینه تو کم نشد از او
بعد از پدرش، گیر سراغِ پسرش را
خوب است که آدم به کسی بد ننماید
خوب است بپاید همه دور برش را
یا اینکه اگر کار بدی کرد، بداند
باید به طریقی بکند پاک اثرش را
آنکس که خرش میرود آنجا که نباید
حتماً نگرفته جلوی کار خرش را
آن یار که ارقامِ حسابش شده میلیارد
باید که نگیرند جلوی سفرش را
برعکس، بگویند هنر کرد که دررفت
در گینس هم ثبت کنند این هنرش را
در راه اگر رد شده باشند ز ...
باید بپذیرند تمامِ خطرش را
دادیم پر و بالش و حالا نگرانیم
دیگر نتوانیم بچینیم پرش را
گفتند که خوب است ببخشیم بدی را
بخشیدم و هر مرتبه دیدم بَتَرش را
شلوارِ لیِ گل پسرش بس که میافتد
مردم همه دیدند دو ثلث کمرش را
بسیار از این جنس مسائل همه جا هست
بگذار نگوییم از این بیشترش را
خالق سرِ خلقت، نظر از خلق نپرسید
خوب است بپرسند از آدم نظرش را
هشدار! شب شعر درش باز نماند
این بهتر از آنست که بندند درش را
#مجید_رحمانی_صانع #شعر #شعر_طنز
برای شادیِ روحم کمی غــزل، لطفاً
دلم پراز غم و درد است راهِ حل لطفاً...
همیشه کام مـــــرا تلخ میکند دنیـا
به قدرِ تلخیِ دنیــــایتان عسل لطفاً...
مرا به حالِ خودم ول کنیـــــد آدمهـا
فقـــــط برای دمی گریـــــه لااقـل ،لطفاً...
کسی میانِ شما عشق را نمـــیفهمد
ادا دروغ بساست اینهمه دغل لطفاً...
کجاست کوهکنـــــی تا نشان دهد اصلاً
بهحرف نیست کهعاشق شدن عمل لطفاً...
به زور آمـــــده بودم، به اختیـار مــــرا
ببر به آخرِ دنیـــــا از ایـن محــــل لطفاً...
نمانده راهِ زیادی کنــــارِ قبرستـــــان
پیاده میشوم اینجا،همیـن بغل لطفا...
#فرزاد_نظافتی
چند رباعی به هم پیوسته از شاعر بزرگ معاصر
حسین منزوی که ۱۶ اردیبهشت سالروز درگذشت اوست:
- یک
بشناس مرا حکایتی غمگینم
افسانه ی تیرۀ شبی سنگینم
تلخم، کدرم، شکستهام، بیمارم
ای دوست! شناختی مرا؟ من اینم
- دو
من اینم و غرق خستگی آمدهام
ویرانم و از شکستگی آمدهام
از شهر یگانگی؟ فراموشش کن!
از شهر هزار دستگی آمدهام
- سه
آنجا با هر که زیستم کشت مرا
هر همخونی به خون آغشت مرا
صدها دستی که دوست میخواندمشان
صدها خنجر شکست در پشت مرا
_چهار
حُسنی داری به قدر شیدایی من
لطفی داری به قدر گُنجایی من
بازو بگشا و سینه را عریان کن
آغوشی شو به قدر تنهایی من
#حسین_منزوی
هفدهم اردیبهشت، سالگرد درگذشت مهرداد اوستا (۱۳۰۸-۱۳۷۰)
وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم
اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم
کیام؟ شکوفهٔ اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم
مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم
بهجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم
نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم
جوانیام به سمند شتاب میشد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم
به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم
وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟
"شیراز در شعر شاعران "
شیراز در شعر شاعران، نام کتابی است که به کوشش سیروس رومی و با حمایت سازمان فرهنگی و اجتماعی شهرداری شيراز و بنیاد فارسشناسی و نشر نوید شیراز منتشر شده است.
مولف، در این کتاب، گزیدهای از سرودههای شاعران فارسی و غیر فارسی را با موضوع شیراز و مکانها و مضامین مربوط به آن گردآوری و در چندفصل تبویب کرده است.
هرچند از منظر گردآوری، انتشار این کتاب در زمان خود شایسته بوده، ایرادهایی به شرح زیر میتوان برای آن برشمرد که امید است در تدوین آثار مشابه یا نشر آثار به همت سازمانهای فرهنگی، به آن توجه شود:
۱_ نویسندهی محترم، در استخراج نمونهها به منابع دمِ دست کفایت کرده و آثار پژوهشی مهم و دیوانها و مجموعههای تراز اول ادبیات فارسی را در پژوهش خویش، با حوصله واکاوی نکرده است.
۲_ کتاب صرفا در حد گردآوری مانده و نشانهای از تحلیل و نگارش علمی در آن دیده نمیشود.
۳_ شیوهی فصلبندی کتاب کاملا سلیقهای است و دلیلی موجه برای آن نمیتوان یافت.
۴_ ایراد اصلی، چنددستگی کیفی اشعار و در کنار آن، ترتیب نامناسب ذکر اشعار و قرارگرفتن شاعران است که تمام ساخت کتاب را دچار کاستی کرده است.
#هفته_شیراز
https://eitaa.com/mmparvizan