eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
265 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
"ابتهاج و سنت انتخاب وزن غزل" برخی منتقدان، هوشنگ ابتهاج را بزرگ‌ترین غزل‌سرای دوران معاصر می‌دانند. زاویه‌ی نگاه این پژوهشگران، محتملا با تکیه بر پیوند غزل‌های او و سنت‌های شعر فارسی شکل گرفته است. غزل‌های ابتهاج از سویی متاثر از فضا و زبان و ساختار شعر حافظ و سعدی و مولوی است و از دیگرسو، اندکی از ویژگی‌های شعر رمانتیک معاصر را در خود جای داده است. اینکه ابتهاج شاعری ساختارشکن نبوده، بر هیچ منتقد شعرشناسی پوشیده نیست. او چندان توجهی به نوآوری در غزل ندارد؛ به همین دلیل است که خلاف شاعرانی چون: منزوی و سیمین و همسو با شهریار و رهی معیری، حتی در وزن‌های غزل خویش هم به کلیشه‌های ادب کهن پایبند بوده است. در غزل‌های او، جمعا از ۲۶ وزن استفاده شده که برآمده از تنوع نسبی اوزان شعر اوست. نزدیک به ۸۳ درصد این غزل‌ها در اوزانی سروده شده که خانلری، آن‌ها را در الگوی وزن شعر سنتی گنجانده و این اصرار، نشان‌دهنده‌ی سازگاری زیباشناسی شعر سایه با ادبیات عراقی و غزل‌های بازگشتی است. بیش از ۵۶ غزل او در سه وزن سروده شده؛ ویژگی‌ای که الگوپذیری او را در وزن غزل نشان می‌دهد؛ این اوزان عبارت است از "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن" در ۲۶ درصد غزل‌ها و "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" و "فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن" هر یک در بیش از ۱۵ درصد غزل‌ها. اوزان غزل‌های او ۱۴ یا ۱۵ هجایی است؛ شکل‌هایی که خانلری آن‌ها را در محدوده‌ی وزن‌های متوسط قرار داده و "سایه" در کاربرد آن‌ها تابع الگوی وزن عراقی، به‌ویژه اشعار حافظ و سعدی بوده است. https://eitaa.com/mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسبت نوزد هم مرداد سالروز درگذشت هوشنگ ابتهاج(۱۳۰۶--۱۴۰۱)  احساس بسترم صدف خالی یک تنهایی است وتوچون مروارید گردن آویز کسان دگری هوشنگ ابتهاج اشعار ابتهاج. از نظر بافت زبانی و نظام ساختاری تابع نطام کلاسیک است ولی با وجود تقلیدی بودن والهام گرفتن از سعدی ومولوی باز طرح نویی دارد. در اشعارش احساساتی لطیف وشاعرانه موج می زندکه تقلیدی نیستند وحاصل تجربه ی خودشاعرند وبه مسایل اجتماعی امروز توجه خاصی دارد. وقتی به مجموعه ی سراب می نگریم درمی یابیم که زبان مجموعه نو شده است. گویا ابتهاج از قرن هفتم به قرن چهاردهم پریده است. غزل سایه ازحیث ساختار و زبان ومحتوا شعرسنتی است. . هنراودرآفریدن بافت منسجم اشعاراست. گیرایی غزل او در سادگی زبان.آشنابودن با جهان امرور.و مضامین مکرر غزل فارسی واصالت وعواطف آن است. . سخن سایه  از دل برمی خیزدو لاجرم بردل می  نشیند. سایه درمجموعه سراب به بیان رمانتیک وعشق های زمینی می پردازد. ودر(شبگیر.)به عشق انسانی می رسد. ودر.یادگار خون سرو.به نوعی سمبولیسم اجتماعی می رسد. وپس از سال ۱۳۶۲ به شعرشعارزده ی این دوره می رسد. سایه درکتاب پیر پرنیان اندیش نظریات واندیشه خودرا درباره شعروشاعران بیان می کندوبه شرح زندگی خودمی پردازد عشق وشیفتگی به اشعارابتهاج شور خاصی بخشیده است همین عشق الهی یا زمینی یا بعداز مشروطیت عشق به مردم شاهکارمی آفریند. ،شهریاربه یادو عشق ثریا یاپری می سوزدوشعرمی سازد. شاملوبه عشق آیدا،وابتهاج درفراق گالیا دختر ارمنی  می سراید. اخوان از شیفتگی اش درجوانی یادی می کندوبه یاد توران خانم می موید ومی سراید. عارف قزوینی را از محبوبش جدا می کنند وعاشقانه می نالد. وناکامی رهی معیری ان همه ترانه را به یادگارمی گذارد. باید دل بسوزدتااز سوختنش شعله ی شعر روشن شود. مولوی می گوید :"تاکه بیدار م وهشیار یکی دم نزم " . مولوی ،حافظ،سعدی ‌عطار عشق را درهمه جهان ساری وجاری می دانند وهستی را طفیل عشق می دانند عشقی که چون موج شروع می شودوچون دریا همه ی وجود را فرامی گیرد. علت عاشق ز علتها جداست عشق اسطرلاب اسرار خداست مولوی از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که دراین گنبددواربماند حافظ ای عشق همه بهانه از توست من خامشم این ترانه از توست ای آتش جان پاک بازان درخرمن  من زبانه از توست ه.ا.سایه به قول استاد شفیعی (هر حافظه ی انسان فرهیخته ای شعری از سایه به خاطر دارد) سایه درکتاب پیر پرنیان اندیش درمصاحبه ای با میلاد عظیمی نقطه نظراتش را درباره شعر ،سیاست وشاعران معاصر وزندگی نامه اش   بیان کرده است. ✍لهراسپ .بهرامیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاریکلماتور از پرویز شاپور 🌷تا کلاه ایمنی به سر نمی‌گذاشت، صفحه‌ی حوادث روزنامه را مطالعه نمی‌نمود. 🌷سیم تلفن، مشغول سخن‌چینی بود. 🌷ماهی وقتی نمی‌تواند داخل تُنگ دور بزند، عقب عقب می‌رود. 🌷به یاد ندارم نابینایی، به من تنه زده باشد. 🌷ماهیِ داخل تُنگ، به گربه‌ای که از کنارش رد می‌شد، "بفرما" زد. 🌷ماهی‌ها، تصوّر می‌کنند چهارچهارم کره‌ی زمین را، آب فرا گرفته است. 🌷ماهی‌ها را، مانند گل‌ها، با آب‌پاش آب می‌دهم. 🌷🌷🌷🌷🌷 قلبم را با قلبت میزان می‌کنم، کاریکلماتور، پرویز شاپور، ص ۲۸ و ۲۹.
📕 من با نهایتِ اِشراف به شعر عرفانی ایران می‌گویم: در سرتاسر شعر عرفانی ایران، معادلِ این غزل یافت نمی‌شود. این غزلِ "سایه" (هوشنگ ابتهاج) بهترین شعری است که در توحید سروده شده است. 📕 ای تو همیشه در میان نامدگان و رفتگان از دو کرانه‌ی زمان سوی تو می‌دَوَند هان! ای تو همیشه در میان در چمنِ تو می‌چرد آهوی دشتِ آسمان گِردِ سرِ تو می‌پرد بازِ سفیدِ کهکشان هر چه به گِردِ خویشتن می‌نگرم در این چمن آینه‌ی ضمیرِ من جز تو نمی‌دهد نشان ای گلِ بوستان‌سرا، از پسِ پرده‌ها درآ بوی تو می‌کِشد مرا وقتِ سحر به بوستان ای که نهان نشسته‌ای، باغِ درونِ هسته‌ای هسته فروشکسته‌ای کاین همه باغ شد روان مستِ نیازِ من شدی، پرد‌ه‌ی ناز پس زدی از دلِ خود برآمدی؛ آمدنِ تو شد جهان آه که می‌زند برون از سر و سینه موجِ خون من چه کنم که از درون دستِ تو می‌کشد کمان پیشِ وجودت از عدم زنده و مرده را چه غم کز نفسِ تو دم‌ به دم می‌شنویم بوی جان پیشِ تو جامه در برم نعره زند که بردَرَم آمدنت که بنگرم گریه نمی‌دهد امان [ه. ا. سایه]
05. Namadegan o Raftegan - M.R.Shajarian.mp3
9.14M
🎵تصنیف 🎤 خواننده : استاد 🎼 آهنگساز : استاد 🎶دستگاه : 📝 شعر : ✅ اجرا : گروه جشن توس ۱۳۵۶ 🍃🌷🍃🌾🌺🌾🍃🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لشکر خورشید چشم در راه و هراسان باش، ما ناگاه می‌آییم از میان قلب‌های روشن و آگاه می‌آییم بیرق خود را به دست کوه‌ها دادیم و چون سیلاب با سپاهی از شهیدان خدا همراه می‌آییم بگذرد راه رهایی از دل کرب‌وبلای خون از نفیر سرخ عاشورائیان، از آه می‌آییم روزها با نیزه‌های آتشینِ لشکر خورشید شب به شب از زیر قرآن نگاه ماه می‌آییم بعد از این در سایه‌ات هم مردهامان مستتر هستند از کمین سایه‌ات توفنده و خون‌خواه می‌آییم.. می‌کُشی ما را بکش، از خون ما سرنیزه می‌روید کور خواندی گر تصور کرده‌ای کوتاه می‌آییم ✍🏻 🏷 |
شناسنامه من یک دروغ تکراری‌است هنـــــوز تا متولد شدن مجالم هست..!
هواتو. یک
11.73M
ترانه پیاده روی اربعین *شاعر: دکتر غلامرضا کافی * آواز: ابراهیم پناهی زدم به جاده بی هوا دلم هواتو کرده باز اینجاس که معنی نمیده رنج سفر راه دراز فرش ستاره زیر پام بال فرشته روسرم دلم جلوتر ازمنه راستی مگه کجا میرم؟ زدم به جاده بی هوا بارون گرفت یواش یواش زایر چشمای توام خودت هوامو داشته باش! هیشکی تو دنیای خدا این همه عاشق نداره با زایرای اربعین جاده نفس کم میاره قربون عاشقات برم که گریه گریه سرخوشن پای پیاده جون میدن از شما دس نمی کشن! یه عمریه شاعرتم حالا که وقتش رسیده، می خوام برات شعر بخونم گریه امونم نمیده! گریه امون نمیده من شعرمو شعله ور کنم شام خرابه رو بگم قصه ی طشت و سر کنم زدم به جاده بی هوا دلم هواتو کرده باز اینجاس که معنی نمیده رنج سفر راه دراز
نمی‌گویم همین شب‌های ابرآلود برگردی تو فرصت داری اصلا تا ابد… تا زود برگردی تو فرصت داری از هر جای این تقویم بی‌تاریخ بدون هیچ مرز ای عشق نامحدود برگردی تو فرصت داری ای زیباترین فردای فرداها… سحرگاهی که خواهی ماند… خواهی بود… برگردی به میعاد غزل‌هایی که کامل می‌شود با تو تو باید ای زن کامل! زن موعود! برگردی جهان آتش گرفته‌ست از همین سمتی که ما هستیم تو باید از دل این نقشه‌ی پردود برگردی در این کوه احتمال ریزش است انگار می‌گوید: مبادا بی‌من از این جاده‌ی مسدود برگردی بیا موهات سمت باد را تغییر خواهد داد تو دریایی تو باید برخلاف رود برگردی همین یک غنچه باقی مانده از این شاخه‌ی مریم همین کافی‌ست تا یک صبح خیلی زود برگردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حقوق‌بشرهای سوخته خون می‌چکد ز داغ جگرهای سوخته در هر طرف رها شده پرهای سوخته خون گریه می‌کنند درختان بی‌ثمر بر شانه‌های شانه‌به‌سرهای سوخته آوار خانه‌های امید است و کوه غم بر دوش زخم‌خوردۀ درهای سوخته بر روی دست، نام خودش را نوشته بود نامی نمانده است به سرهای سوخته غزه میان بهت بشر شعله می‌کشد در حسرت حقوق‌بشرهای سوخته زینب تویی هنوز پرستار خستگان! نام تو مرهم است به پرهای سوخته... ✍🏻 🏷 |
چو تیغ، دستِ خزانِ سیاه مست افتاد درختِ کهنه ی باغ از کمر شکست، افتاد امید نیست دگر در دم سرای امید که مستی از نفس گلرخان مست افتاد دهان پنجره واشد، نسیم مویه رسید چرا که هیئت سرو کهن گسست، افتاد ندامتا که در این برهه چشم تیز اجل به چشم شاعر دل خون غم پرست افتاد تبر وزید و زمان ایستاد در سایه و ارغوان تناور قلم به دست افتاد سجاد حیدری قیری # . ابتهاج #ه. ا.سایه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠به استقبال دومین کنگره ملی پانزده هزار شهیدفارس 🌟 🎙روایت بیست و دوم 🔺️اجلاسیه "شهدای غریب در اسارت" استان فارس 🔺️بزرگداشت یادروز "آزادگان" 🔺️بدرقه زوار اربعین ⏰️زمان: بکشنبه ۱۴۰۳/۰۵/۲۱ از ساعت ۹ صبح 🏛مکان: میدان ارم ، سالن فجر دانشگاه شیراز ♦️همراه با برنامه های متنوع فرهنگی_آئینی @raviyanfarss @kshohadayefars 🌸🌸🌹🌸🌸 🎶ترانه پیاده روی اربعین "هوامو داشته باش" 🎙خواننده 📖شاعر:
عشق، ساده و پیچیده از فاضل نظری این قدر میندیش به دریا شدن ای رود هر جا بروی، باز گرفتار زمینی مهتاب، به خورشید نظر کرد و درخشید هر وقت شدی آینه، کافی است ببینی ای عقل، بپرهیز و مگو عشق، چنان است ای عشق، کجایی که ببینند چنینی هم هیزم سنگین‌سریِ دوزخیانی هم باغ سبک‌مایه‌ی فردوسِ برینی ای عشق، چه در شرح تو جز عشق بگوییم؟ در ساده‌ترین شکلی و پیچیده‌ترینی! آن‌ها، نظری، ص ۵۷.
کاش در دروازۀ ساعت زمان می‌ایستاد نیزه‌ها می‌رفت اما کاروان می‌ایستاد کاش وقتی قلب زینب روی نیزه می‌تپید قلب دنیا می‌گرفت و ناگهان می‌ایستاد کوفیان دیدند وقتی لب به گفتن می‌گشود ناگهان زنگ شترها از تکان می‌ایستاد کائنات انگار تحت امر زینب می‌شدند آن‌چنان که گفته‌اند، آب روان می‌ایستاد او که با صبر و شکوه و همت زهرایی‌اش با حجابش، روبه‌روی دشمنان می‌ایستاد زینبی که خطبه‌ها را حیدری می‌خواند و بعد روی حرفش چون علی تا پای جان می‌ایستاد با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت همچنان می‌ایستاد و همچنان می‌ایستاد..