eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
266 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
شناسنامه من یک دروغ تکراری‌است هنـــــوز تا متولد شدن مجالم هست..!
هواتو. یک
11.73M
ترانه پیاده روی اربعین *شاعر: دکتر غلامرضا کافی * آواز: ابراهیم پناهی زدم به جاده بی هوا دلم هواتو کرده باز اینجاس که معنی نمیده رنج سفر راه دراز فرش ستاره زیر پام بال فرشته روسرم دلم جلوتر ازمنه راستی مگه کجا میرم؟ زدم به جاده بی هوا بارون گرفت یواش یواش زایر چشمای توام خودت هوامو داشته باش! هیشکی تو دنیای خدا این همه عاشق نداره با زایرای اربعین جاده نفس کم میاره قربون عاشقات برم که گریه گریه سرخوشن پای پیاده جون میدن از شما دس نمی کشن! یه عمریه شاعرتم حالا که وقتش رسیده، می خوام برات شعر بخونم گریه امونم نمیده! گریه امون نمیده من شعرمو شعله ور کنم شام خرابه رو بگم قصه ی طشت و سر کنم زدم به جاده بی هوا دلم هواتو کرده باز اینجاس که معنی نمیده رنج سفر راه دراز
نمی‌گویم همین شب‌های ابرآلود برگردی تو فرصت داری اصلا تا ابد… تا زود برگردی تو فرصت داری از هر جای این تقویم بی‌تاریخ بدون هیچ مرز ای عشق نامحدود برگردی تو فرصت داری ای زیباترین فردای فرداها… سحرگاهی که خواهی ماند… خواهی بود… برگردی به میعاد غزل‌هایی که کامل می‌شود با تو تو باید ای زن کامل! زن موعود! برگردی جهان آتش گرفته‌ست از همین سمتی که ما هستیم تو باید از دل این نقشه‌ی پردود برگردی در این کوه احتمال ریزش است انگار می‌گوید: مبادا بی‌من از این جاده‌ی مسدود برگردی بیا موهات سمت باد را تغییر خواهد داد تو دریایی تو باید برخلاف رود برگردی همین یک غنچه باقی مانده از این شاخه‌ی مریم همین کافی‌ست تا یک صبح خیلی زود برگردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حقوق‌بشرهای سوخته خون می‌چکد ز داغ جگرهای سوخته در هر طرف رها شده پرهای سوخته خون گریه می‌کنند درختان بی‌ثمر بر شانه‌های شانه‌به‌سرهای سوخته آوار خانه‌های امید است و کوه غم بر دوش زخم‌خوردۀ درهای سوخته بر روی دست، نام خودش را نوشته بود نامی نمانده است به سرهای سوخته غزه میان بهت بشر شعله می‌کشد در حسرت حقوق‌بشرهای سوخته زینب تویی هنوز پرستار خستگان! نام تو مرهم است به پرهای سوخته... ✍🏻 🏷 |
چو تیغ، دستِ خزانِ سیاه مست افتاد درختِ کهنه ی باغ از کمر شکست، افتاد امید نیست دگر در دم سرای امید که مستی از نفس گلرخان مست افتاد دهان پنجره واشد، نسیم مویه رسید چرا که هیئت سرو کهن گسست، افتاد ندامتا که در این برهه چشم تیز اجل به چشم شاعر دل خون غم پرست افتاد تبر وزید و زمان ایستاد در سایه و ارغوان تناور قلم به دست افتاد سجاد حیدری قیری # . ابتهاج #ه. ا.سایه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠به استقبال دومین کنگره ملی پانزده هزار شهیدفارس 🌟 🎙روایت بیست و دوم 🔺️اجلاسیه "شهدای غریب در اسارت" استان فارس 🔺️بزرگداشت یادروز "آزادگان" 🔺️بدرقه زوار اربعین ⏰️زمان: بکشنبه ۱۴۰۳/۰۵/۲۱ از ساعت ۹ صبح 🏛مکان: میدان ارم ، سالن فجر دانشگاه شیراز ♦️همراه با برنامه های متنوع فرهنگی_آئینی @raviyanfarss @kshohadayefars 🌸🌸🌹🌸🌸 🎶ترانه پیاده روی اربعین "هوامو داشته باش" 🎙خواننده 📖شاعر:
عشق، ساده و پیچیده از فاضل نظری این قدر میندیش به دریا شدن ای رود هر جا بروی، باز گرفتار زمینی مهتاب، به خورشید نظر کرد و درخشید هر وقت شدی آینه، کافی است ببینی ای عقل، بپرهیز و مگو عشق، چنان است ای عشق، کجایی که ببینند چنینی هم هیزم سنگین‌سریِ دوزخیانی هم باغ سبک‌مایه‌ی فردوسِ برینی ای عشق، چه در شرح تو جز عشق بگوییم؟ در ساده‌ترین شکلی و پیچیده‌ترینی! آن‌ها، نظری، ص ۵۷.
کاش در دروازۀ ساعت زمان می‌ایستاد نیزه‌ها می‌رفت اما کاروان می‌ایستاد کاش وقتی قلب زینب روی نیزه می‌تپید قلب دنیا می‌گرفت و ناگهان می‌ایستاد کوفیان دیدند وقتی لب به گفتن می‌گشود ناگهان زنگ شترها از تکان می‌ایستاد کائنات انگار تحت امر زینب می‌شدند آن‌چنان که گفته‌اند، آب روان می‌ایستاد او که با صبر و شکوه و همت زهرایی‌اش با حجابش، روبه‌روی دشمنان می‌ایستاد زینبی که خطبه‌ها را حیدری می‌خواند و بعد روی حرفش چون علی تا پای جان می‌ایستاد با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت همچنان می‌ایستاد و همچنان می‌ایستاد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر چه او ناز و ادا کرد مجابش کردم تا رضاخان شدم و کشف حجابش کردم مریم باکره‌ای بود و عبادت می‌کرد جبرئیلش شدم و پاک، خرابش کردم چشم افسونگر مِی‌گون غزل‌خوانی داشت هر غزل خواند یکی ناب، جوابش کردم گل سرخی که دهانم ز دهانش بر داشت آن قدَر سخت مکیدم که گلابش کردم تا که شلّیک کند بوسهٔ آتش، تا صبح لب، مسلسل شد و پیوسته خشابش کردم بازوان را ز دو سو مثل کتابی بستم مثل یک برگ گلِ لای کتابش کردم تا که بردارم از گردن او حق زکات بوسهٔ بیش‌تر از حدّ نصابش کردم
📢 | "شهر شعر" کارگاه‌های مشاعره ویژه گروه سنی کودک و نوجوان (تا ۱۸ سال) ✨برگزاری کارگاه‌های مشاعره در فرهنگ‌سراهای مناطق یازده‌گانه شهرداری شیراز 🎓 با حضور اساتید برجستهٔ زبان و ادبیات فارسی 💢 برای نام‌نویسی رایگان می‌توانید نام و نام‌خانوادگی، سن و منطقه شهرداری محل سکونت را به شماره زیر پیامک کنید: 📱۰۹۳۵۸۷۸۴۸۶۸ ⏱مهلت ثبت‌نام: ۲۰ مرداد تا ۱۰ شهریور ۱۴۰۳ •┈┈••••✾•••✾•••┈┈• ⭕️ 🔺سروش+🔻بله🔺روبیکا 🔻اینستاگرام
مشتاق و منتظرتون هستیم تا با هم شعر بخونیم و درباره شعر حرف بزنیم. یکشنبه ۲۱ مرداد ساعت ۱۷ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 T.me/ordibehesht_poetry
📍 (جریان شناسی شعر و شاعران در استان فارس) 🔸جلسه پنجم : شهرستان 📌با حضور : دکتر (کارشناس و مجری) (سخنران) (شاعر) (شاعر) ⏰ زمان : یکشنبه 21 مرداد ساعت 16 🏫 مکان : شیراز، تالار بزرگ حافظ ، 🔸ارتباط با ما: 🔻🔻🔻 https://zil.ink/farhangi_fars
نبودی مگر در مسیر بهاران،پرستو؟ چرا سر در آورده‌ای از زمستان پرستو نگفتند اردیبهشت است حتماً بیایید؟! چرا ناگهان شد هوا برگ‌ریزان پرستو شنیدم پذیرایی میزبانان چنین بود که حتی ندادند آبی به مهمان پرستو نمی‌فهمم این را که بر بالهای بلندت چگونه دویده است خار مغیلان پرستو نگو بسته بودند بال تو و آسمان را قفس‌سازها زیر شلاق‌باران پرستو مگر خانه‌های دمشقی ندارند ایوان چرا آشیان کرده‌ای کنج ویران پرستو نگو که چه کردند طاقت ندارم ندارم ببینم تو را سرد و خاموش و بی‌جان پرستو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📍 (جریان شناسی شعر و شاعران در استان فارس) 🔸جلسه پنجم : شهرستان 📌با حضور : دکتر (کارشناس و مجری) (سخنران) (شاعر) (شاعر) ⏰ زمان : یکشنبه 21 مرداد ساعت 16 🏫 مکان : شیراز، تالار بزرگ حافظ ، 🔸ارتباط با ما: 🔻🔻🔻 https://zil.ink/farhangi_fars
شاعران معاصر 🌹🌹🌹 سید علی موسوی گرمارودی او در سی و یکم فروردین ۱۳۲۰ در قم به دنیا آمد. کودکی این شاعر از نظر آموخته‌های ادبی و فرهنگی، جالب توجه است. تا پنج سالگی، به آموختن نِصاب‌ُالصِبیان ابونصر، گلستان سعدی و خمسه‌ی نظامی پرداخت. تحصیلات ابتدایی را در قم گذراند و در هفده سالگی، همراه پدرش به مشهد رفت و به تحصیل علوم ادبی و عربی مشغول شد. پس از بازگشت به قم، در ۲۱ سالگی وارد فعالیت‌های سیاسی گردید. بعد از ماجرای پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، ساکن تهران و مشغول تدریس در دبستان و دبیرستان علوی شد. در سال ۱۳۴۵، مدرک کارشناسی حقوق را دریافت کرد و با شهید رجایی و شهید باهنر، در مبارزات سیاسی همراه گشت. همچنین با جلال آل احمد، سیمین دانشور، دکتر شریعتی، شهید مطهری و طاهره صفارزاده همنشین بود. در سال ۱۳۵۲، به وسیله‌ی ساواک دستگیر و چهار سال زندانی شد. وی فعالیت‌های فرهنگی زیادی داشت و مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی را دریافت کرد. بخشی از آثار او عبارتند از: عبور، سرود رگبار، در سایه‌سار نخل ولایت، چمن لاله، خط خون، باران اخم، صدای سبز، در مسلح عشق، داستان پیامبران، ترجمه‌ی کامل و ادبی قرآن کریم، ترجمه‌ی صحیفه‌ی سجادیه، دگرخند (درآمدی بر طنز در ادبیات ایران)، زندگی و شعر ادیب‌الممالک فراهانی، باغ سنگ و ... . با تلخیص از سیمرغ سخن، پرویز بیگی حبیب‌آبادی، ص ۱۶۴ و ۱۶۵.
هر کس که میِ عشق به جامش کردند از دردی درد، تلخ‌کامش کردند گویا همه غم‌های جهان در یک جا جمع آمده بود، عشق نامش کردند
ما گشته‌ایم، نیست، تو هم جستجو مکن آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن دیگر سراغ خاطره‌های مرا مگیر خاکستر گداخته را زیر و رو مکن در چشم دیگران منشین در کنار من ما را در این مقایسه بی آبرو مکن راز من است غنچه‌ی لب‌های سرخ تو راز مرا برای کسی بازگو مکن دیدار ما تصور یک بی‌نهایت است با یکدگر دو آینه را روبه رو مکن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا