نگاهی به رهی معیری شاعروترانه سرا
ساقی بده پیمانه ای زان می که بی خویشم کند
برحسن شورانگیز توعاشق ترازپیشم کند
##
همراه خود نسیم صبا می برد مرا
یارب چوبوی گل به کجا می برد مرا
##
خیال انگیز وجان پرور چوبوی گل سرا پایی
نداری غیراز این عیبی که می دانی که زیبایی
##
عده ای این غزلهای زیبا را همیشه بخاطر دارند.
رهی معیری با شعروترانه هایش طرفداران خودش را دارد.
جمعی با ترانه های خزان عشق- دیدی که رسوا شددلم -نوای نی- به کنارم بنشین - کاروان - من از روز ازل دیوانه
بودم-- همه شب نالم چون نی که غمی دارم
عشق وشیدایی را تجربه کرده اندوبا حس وحال این غزلها زندگی کرده اند.
.
.رهی دراین ترانه ها عشق و شیفتگی نسلی را بیان کرده است.که آن نسل اکنون روی به پیری نهاده اند
ولی این ترانه هاشیدایی را در آنها زنده می کند.
رهی عشق وشیفتگی را تجربه کرده است .
ودردناکامی را با تمام وجو د چشیده است.
وخواننده هایی چون بنان به این ترانه هاهستی و نوا بخشیده اند.
هنوز هم استحکام و زیبایی و شور این ترانه ها هیجان ایجادمی کند.
اگربتوانیم چندشاعررا نام ببریم که از تلفیق سبک عراقی وهندی غزلی نووبدیعی آفریده اند..
یکی ازبرجسته ترین آنها رهی معیری است.
درد و شیدایی عشق او دراین غزلها وترانه هاجاری است.
رهی گاهی پابه پای سعدی قدم برمی دارد
گاهی ازشیوه ی خیال پردازی صایب تبریزی گلهای زیبایی می چیند.
زمانی ازتوصیف وترکیب سازی عاشقانه های نظامی نوشد.
گاهی لباس عرفان مولانا را برشعرش می پوشد.
رهی ترانه سرایی رابه مرحله ی بالاتری رساند.
بسیاری از تکرارهای نابجا که دراشعارعارف هست درترانه های رهی نیست.
.
درچهره رهی هم شاعری رمانتیک دیده می شودهم طنز پردازی قابل توجه
.
رهی اشعارطنزش را با نامهای مستعاری
چون زاعچه ،شاه پریون، گوشه گیر
منتشرمی کرد.
در غزل زیر عشق وشیدایی وهجران را ببینید.
یادایامی که در گلشن فغانی داشتم
درمیان لاله و گل آشیانی داشتم
گردآن شمع طرب می سوختم پروانه وار
پای آن سروروان اشک روانی داشتم
آتشم برجان ولی ازشکوه لب خاموش بود
عشق را ازاشک حسرت ترجمانی داشتم
چون سرشک از شوق بودم خاک بوس درگهی
چون غباراز شکر سر بر آستانی داشتم
درخزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود
درزمین با ماه وپروین آسمانی داشتم
درد بی عشقی زجانم برده طاقت ورنه من
داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
بلبل طبعم رهی !باشد زتنهایی خموش
نعمه ها بودی مرا تا هم زبانی داشتم
(سایه عمر .رهی )
منابع
سایه ی عمر ،رهی معیری
ادبیات معاصرایران،برگزیده ی مقالات دانشنامه زبان وادب فارسی
به سرپرستی اسماعیل سعادت
#لهراسپ،بهرامیان
بهشت زهرا
دلم از دست این آتش بلاله
نداره چاره ای باید بناله
بهشت خانه ی زهرا و آتش؟
تصور کردنش حتی محاله!
ریحانه
به زن های دوعالم سروری تو
برای اصل هستی مادری تو
جهان از عطر نامت مشک بیز است
گل ریحانه ی پیغمبری تو
یاس
اگرچه دست احساس است دستت
ولی در کار دستاس است دستت
حسن، زینب، حسین و ام کلثوم
پر از عطر گل یاس است دستت
زلیخا بنی ایمان
السلام علیک یا فاطمه الزهرا🖤
السلام ای قبله گاه یاسها؛جانمازت چشمه ی الماسها
ای که گندم زارِ رویت زردِ زرد؛خوشه خوشه زخمدارِ داس ها
ای کتابِ سینه ات افروخته؛طور و نور و نازعاتِ سوخته
بحرِ مسجورم! بخوان در شعله ها؛قُل اَعوذت را بربِّ الناسها
چرخ دارد می زند دورِ سرت؛ نُه فلک غرقِ هوای بسترت
کهکشانها را بچرخان روی دست ؛تا بسابی نور در دستاس ها
ای غدیرِ خون جگر!حرفی بزن؛بال و پر درخونِ غربت ها مزن
بال وا کن رو به آغوشِ خدا؛ از شرارِ جمله ی خنّاس ها
آسمان را غرقِ یاهو کرده اند؛پیکرت را پُر هیاهو کرده اند
تا کبوتر را پرستو کرده اند؛خون شده قلبِ همه احساسها
شهادت حضرت مهربانی تسلیت باد
#اکرم_نورانی
"سنایی و ثنای فاطمه (س) "
در شعر فارسی سدههای چهارم و پنجم، اغلب از حضرت زهرا(س) در خلال مدایح علوی و ستایش حسنین(بر آنان درود باد) یاد شده است.
مقام همسری علی(ع) و جایگاه مادری سبطین(ع) و افتخار دختری پیمبر(ص)، مهمترین اوصافی است که دربارهی آن حضرت در اشعار نمود یافته است.
در دیوان سنایی، حکیم چندبار به آن حضرت با القاب زهرا و خیرالنساء اشاره کرده است:
سراسر جمله عالم پر زنانند
زنی چون فاطمه خیرالنسا کو؟
(دیوان، ص ۵۷۱)
حکیم، پس از ناصرخسرو، دومین شاعری است که در شعری زهدی، به داستان فدک تلمیح کرده است. (همان، ص ۴۰۵)
در فخرینامه (حدیقه) هم بارها به آن حضرت اشاره شده؛ ابیاتی که بیش از همه توصیفگر پیوند زهرا(س) و علی(ع) است(ر.ک. حدیقه، صفحههای ۲۴۵و ۲۵۵و ۲۵۶و ۲۵۸ و ۲۶۱):
در خیبر بکند شوی بتول
در دین را بدو سپرد رسول
(همان، ص ۲۵۱)
سنایی در بخشهایی از این منظومه، فاطمه را سوگوار حسنین(ع) معرفی میکند. (همان، صفحههای ۲۶۱ و ۲۶۲ و ۲۶۴ و ۲۷۰). همچنین او را مونس علی(ع) وصف کرده است:
صاحب صدر سدرهی ازلی است
مونس فاطمه، جمال علی است
(همان، ص ۳۴۸)
پ.ن: تصویر نسخهی حدیقه، کتابخانهی بغدادلی، مورخ ۵۵۲ هجری: ابیات پایانی بخش ستایش علی(ع) و آغاز مدح حسنین(ع).
#شعر_شیعی
#سنایی
https://eitaa.com/mmparvizan
کوثر
می خواست خدا که بی نهایت باشی
تا کوثر جوشان رسالت باشی
در خلق حماسه های گمنام علی
اول تو فدایی ولایت باشی
#حسین کیوانی
شهادت حضرت مادر تسلیت باد
زخم کبود کبوتر
(نذر حضرت انسیة الحَوراء)
هلا به ریگِ روان تابِ راه باید کرد
هلا بَریدِ سفر بوی آه باید کرد
هلا بَرید ِسفر بوی آه خواهم کرد
هلا چراغِ شِکَن، چشمِ ماه خواهم کرد
هلا که محمل خود بیجهاز باید بست
دوالِ عزم به قصد حجاز باید بست
ز شورِ آه گدازِ نَفَس برانگیزید
بَریدِ قافله را بیجرس برانگیزید
هلا که سختِ سفر را به هور یا ماهور
هلا که همسفرانی ز هند یا لاهور
هلا ز پردگیان، گیسِ خود پریشیدن
به آب یخزده، گلبرگ را خریشیدن
به زنجموره تپش در زُحَل در افکندن
به گریه ساقِ شتر در وَحَل در افکندن
هلا هلاکِ امیرم، بَرید را گویید
که عنقریب بمیرم، بَرید را گویید
برید را که ز مغرب ستاره برگشته است
که از مصیبتِ یَثرب شراره برگشته است
هلا هلاکِ امیرم، بگو خبر چون است؟
بگو دروغ، بگو پیکِ راه مجنون است!
بگو که مرکز لیل و نهار آسودهست
بگو که غنچهی هجده بهار آسوده است
بگو که لیلهی اسرا، نه این زمان بوده ست
بگو که لالهی لولاک در امان بودهست
بگو امیر دلش غصه و غبار نداشت،
بگو که هودَجِ شبرفته، گل به بار نداشت!
بگو کسی به شب و ماه در تظلُّم نیست
امیر بر زَبَرِ چاه در تکلُّم نیست!
هلا هلاک امیرم، بگو خبر چون است؟
بگو دروغ، بگو پیکِ راه مجنون است
بگو! که پشت فلک را شکست پیغامت
نِطاقِ طاقت ما را گُسست پیغامت
بگو که بُقعهی باغِ بقیع، معمور است
بگو که لال زبانم.... بگو بلا دوراست
بگو که صورتِ قبرِ بقیع باطل بود
بگو که ماه بَریّا به بدر کامل بود
بگو که ماتم مرگ جوان نبود آنجا
بقیع را نفسی سوگخوان نبود آنجا
نه! از تمام تو جز چشمِ تَر نمیبینم
تو را چنان که تویی، خوشخبر نمیبینم
تو را چنان که تویی، خوش خبر؟ محال است این
لبِ گزیده، بشارت؟ عجب خیال است این!
کمر گُسسته، پریشان، عِصابه آشفتهست
دلت شکسته، زبان هم، خطابه آشفتهست
نگاه فرجهی زخمی که سخت خوشنمک است،
نَفَسشماره، گریبان، قبالهی فَدَک است!
دو چشم کاسه پر خون، سبویِ اشکت، خشک
حِمایلت یَلهِ بر زین، گلویِ مشکت خشک!
نه! از تمام تو جز چشم تَر نمیبینم
تو را چنان که تویی، خوشخبر نمیبینم
تو را چنان که تویی، خوش خبر؟ محال است این
لبِ گزیده، بشارت؟ عجب خیال است این!
کبوتری که پیامی ز خون تَر آوردی
پیامِ زخمِ کبودِ کبوتر آوردی
مرا گواه دل است این که مُرغوا داری
مگو مرا که خبر از که، از کجا داری؟
دَرای ِ قافله در بادها رِثا خواندهست
زمین به گوش من از داغِ مرتضی خواندهست
شِکَن شِکَن، تنِ تبدار خاک موییده است
ز خاک نام خوشی چون گیاه روییده است!
غلامرضا کافی
سورۀ کوثر
گل شمّهای از آیۀ تطهیر تو باشد
گر آینه در آینه تکثیر تو باشد
خود کیستی ای سورۀ کوثر که حسینت
تا کرببلا رفت که تفسیر تو باشد
بر سفرۀ نان و نمکت دست علی هم
برداشت نمک را که نمکگیر تو باشد...
در آب به تصویر کسی زل زده عباس
عشقش فقط این است که تصویر تو باشد
ای دست پر از پینه ز چرخاندن دستاس
عالم همه در گردش تقدیر تو باشد
در خوابِ شهیدان جهان یکّهسواریست
کی میرسد از راه که تعبیر تو باشد
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #فاطمیه | #شعر_فاطمی
درد دل گونه ی حضرت زهرا با پیامبر رحمت...
تو می روی، پس از این، احترام می شکند
تو می روی و دل من مدام می شکند
علی، غریبترین عابر است وقتی که
میان کوچه جواب سلام می شکند
بگو امام جماعت اگر معاویه شد
نماز از اول رکن قیام می شکند
امام اگر که " مُذل" خوانده شد در این کوچه
بگو که معنی قرآن، تمام می شکند
مدینه شهر فروش غدیر اگر بشود
بگو "عقیله" به بازار شام می شکند
هر آن که چشم بدوزد به سکه های طلا
میان برق دو چشمش، امام می شکند
به منفعت طلبی گر خواص رو کردند
حریم شرع، میان عوام می شکند
سر حسین مرا سنگ های کوفی نه
که لقمه؛ لقمه ی شوم حرام می شکند
چه فرق می کند این کوچه یا ته گودال؟
چه فرق می کند این سال یا کدامین سال؟
بگو امام کشی رسم می شود وقتی
که جابه جا بشود سنت حرام و حلال
بگو که شبهه چنان میکند که"ابن زیاد"
"حسین" جلوه کند زیر سبزی یک شال
بگو حرام اگر خورده شد نمی فهمید
امام عصر به خطبه نشسته یا دجال
مشخص است که یک روز خیمه می سوزد
که روشن است مداوم، چراغ بیت المال
دگر به تاک خراسان هم اعتمادی نیست
اگر که پیش رود وضع، بر همین منوال...
گران گرفت فدک را... گرانتر از هر چیز
نخوانده بود به عمرش" مکاسب" این دلّال
دلم گرفته، دلم داغدار رفتن توست
مگر که کارگشایی کند اذان بلال
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
......................
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
به مناسبت هفته ی کتاب و کتابخوانی
مناظره... 🌸🌺👌👌😍💐🌶
شنیدم که در محضر آفتاب
کبابی چنین طعنه زد بر کتاب؛
زن و مرد،آرامشش از من است
نه چون تو که افزون کنی اضطراب
کتاب این سخن را چو بشنید گفت
سوالی است من را بفرما جواب؛
تورا می خورند از چه خرد و کلان
چسان با تو هستند بیدار و خواب؟
کباب از جوابش چو درماند گفت؛
من و نان و سبزی و دوغ و شراب
به کلّ ِ زن و مرد جان می دهیم
که بی ما ذلیلند و خام و خراب
کتاب از چنین پاسخی اَخم کرد
نگاهی به او کرد با التهاب
به او گفت از تو چه مانَد به جای
بجز کود و مزبل ، بجز فاضلاب؟!!
منم بر بشر یار و همراه ِ عمر
پس از مرگ حتی،پس از اجتناب
روال زمین و زمان از من است
منم نوشداروی زخم و عتاب
منم آنکه با من نشستند خوش
هزاران سخندان ِ عالی جناب
منم آنکه با من هر آنکس نشست
بِدانست فرق سراب و سحاب
تو در جان مردم شرر می زنی
به قند و به چربی کنی ارتکاب
تو بر کودکان می دهی شرّ و شور
خطر می سپاری به اهل شباب
به پیران دهی سوز ِ آه و ولَع
غم پرخوری را بدون حساب
ولی من به ایشان دهم بارها
صفات خوش و گفت و گفتار ناب
مرا بیشتر هرکه خوانَد شود
علیم و کبیر و درایت مآب
تورا هرکه از حد خورد بیشتر
شود شاملش رنج و آه و عذاب
منم آنکه هستم قوی ، ماندگار
چو خورشید چون جوهر ِماهتاب
تویی آنکه هستی ضعیف و ذلیل
نه درس و کلاسی نه وعظ و خطاب
کباب از کتاب آنچنان شد خجل
که در دم پلاسید و شد چون طناب
شبیه طنابی ضعیف و ذلیل
که حتی نیامد به کار ِ رکاب
چو اینگونه شد با بیانی بلیغ
ندا داد او را چنین آفتاب؛
مقام کتاب ارچه نشناختی
ولیکن دراو هست اندرز ِ ناب
صفای جهان در کتاب است و نیست
چو او را صفا آور و باز تاب
کتاب است رمز و ره ِ خوشدلی
کز او می کند عالمی اکتساب
کتاب است اُسّ و اساس رفاه
کز او می رسد بر خلایق ثواب
#جعفر_زارع_خوشدل ۹۲۴
ایتا
https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6
تلگرام
https://t.me/khoshdeltanzjed
#هفته_ی_کتاب_و_کتابخوانی_مبارک #کباب #آفتاب #مناظره #طنز_تعهد_تامل_خنده_شوخی #شعر_ادبیات_شاعر
زِبَرکیش ِ محبّت
( نذر حضرت مادر"س" )
خوشا آشفتگی هایی که در سامان نمی گُنجد
خوشا درماندگی هایی که در درمان نمی گُنجد
بیان شوق می دانم که آتش می زند بر دل
شرار عشق می دانم که خود در جان نمی گنجد
عجب عطر خوشی می آید از باغاتِ لاهوتی
که از آن لَخلَخه، لَختی در این کیهان نمی گنجد
شمیم نامِ بانویی بهشتی در غزل دارم
که وصفش جز که با ایجاز، در قرآن نمی گنجد
چه جا خوش کرده روی گونه خالش! از چه می گویند-
سِپند شوخ چندان هم در آتشدان نمی گنجد؟
ز روی ناگزیری خواندمش بانویِ بی مانند
شکوهش گرچه می دانم در این عنوان نمی گنجد!
چنان ما عاشقیم از جان وجود نازنینش را
که این سودایِ سِحرانگیز در بُرهان نمی گنجد
زِبَرکیش ِ محبّت، گوهر ِ نادرفروغی هست،
که در اَنبان-چُروکِ حکمتِ یونان نمی گنجد
به ما و من شبیهَ ش می کند خود بینیِ مُنکِر
ولی ناموسِ ذات حق، در این بُهتان نمی گنجد
کسانی مِنبرِ آلِ کسا را سهم خود خواندند
ولیکن در عبای وحی، این و آن نمی گنجد
بَلی، اِمکان ندارد جست و جوی ساحَتش در خاک
وجودِ آسمان طبعی که در اِمکان نمی گنجد
اگر میل اَنارش بود، یعنی که جگر خون است
که شرح غُصه اش در حجم «اَلمیزان» نمی گنجد
زبانزد حکمتِ « اَلجار،ثُمَّ الدّار » روشن کرد
که زُهمِ نَفس در گُلخانه ی ايمان نمی گنجد
دلم را وقف زهرا کردم و جمع عزیزانش
که بیش از چارده گُلدان، در این ایوان نمی گنجد
غلامرضا کافی
"ادبیات انقلاب/ انقلاب ادبی"
چهارشنبهی گذشته، آیین پایانی جشنوارهی سالانهی ادبیات کودک و نوجوان شیراز، با معرفی نویسندگان برتر، در تالار حافظ شیراز برگزار شد و من، به سبب مسئولیت دانشگاهی مهمان و حاضر در این نشست بودم. به محض مشاهدهی برگزیدگان و مهمانان، به این فکر فرو رفتم که چرا نام نویسندگان کودک و نوجوان ادبیات انقلاب اسلامی(دست کم نویسندگان کاملا متصل به مفاهیم انقلابی) در فهرست برگزیدگان نیست. هرچند از نظر من، اگر دایرهی ادبیات انقلاب اسلامی را گسترش دهیم، بسیاری از این نویسندگان، خالق آثاری درخشان در حوزهی ادبیات انقلاب اسلامیاند؛ با اینحال در زیر به چند گزاره در این حوزه اشاره خواهم کرد.
۱_ ادبیات انقلاب اسلامی را نمیتوان صرفا به ادبیات دفاع مقدس یا ادبیات جنگ یا ادبیات مدافع انقلاب اسلامی محدود کرد؛ این تقلیل ظلمی نابخشودنی به ایران و انقلاب خواهد بود. ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیاتی است که در چارچوب زمان انقلاب اسلامی یا با حمایت مستقیم و غیرمستقیم آن یا در چارچوب نیازهای مربوط به مخاطبان آن خلق شده است.
از آنجا که جهان کودکان و نوجوانان ایران عصر پس از انقلاب، ساحتهای گوناگون معنوی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و فردی دارد، هرگونه اثر را که جریان اندیشگانی پس از انقلاب رد نمیکند یا در چارچوب انسان ایرانی_ اسلامی میگنجد، ادبیات انقلاب اسلامی میتوان دانست.
۲_ از میان برگزیدگان جشنواره، برخی چون هوشنگ مرادی کرمانی، علاوه بر سطح هنری آثارش، بهخوبی توانسته فرهنگ ایرانی را نیز در بسیاری از داستانهای نوجوانانهی خود، نمایندگی کند. پس بهدرستی او را میتوان الگویی مناسب برای داستان نوجوان ایرانی پس از انقلاب دانست. عضویت او در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، خود موید همین جایگاه زبانی و معنوی اوست. فرهاد حسنزاده نیز در رمان "هستی" نوعی نگاه خاص به ادبیات جنگ را خلق کرده؛ نکتهای که اغلب منتقدان و پژوهشگران ادبیات را از حوزههای مختلف به تحسین این اثر، دست کم از منظر مواجههی نوجوان و جنگ بر انگیخته است.
۳_ نکتهی سوم در آثار برگزیدهی جشنواره، غلبهی جنبههای فرمی و زبانی بر ابعاد معناگراست؛ زاویهای که نقد برخی منتقدان ادبیات انقلاب اسلامی را از انتخاب برخی از این آثار بر انگیخته است. ضمن تایید این نکته که برخی از این نویسندگان، در کارنامهی خود آثاری را خلق کردهاند که از منظرهای اندیشههای ایرانی_ اسلامی یا نگاه تربیتی به نوجوان، انتقادهایی جدی بر آنها وارد است؛ باید دانست که از نظر فرمی و زبانی، همین نویسندگان، فاصلهای درخشان و بعید با بسیاری از نویسندگان ادبیات انقلاب اسلامی، با نگاه ایدئولوژیزدهی آن دارند.
از آسیبهای جریان رمان نوجوان انقلاب اسلامی، نخست ضعف زبانی و پلشتی واژگانی است، آسیبی که در آثار برگزیده کمتر دیده میشود. کمی تسلط نویسندگان ادبیات انقلاب بر امکانات زبان، نکتهای است که باید آنرا جدی گرفت و برای بهبود آن کوشید. البته در آثار برخی نویسندگان چون: سید مهدی شجاعی و داوود امیریان و آثار نوجوانپسند رضا امیرخانی و گاه محمدرضا بایرامی، وسواس در انتخاب زبان تا حدودی دیده میشود. اما اگر داستان انقلاب را صرفا ادبیات داستانی خلقشده در ستایش شهیدان و قهرمانان وطن بدانیم، باید تصریح کرد که نویسندگان اغلب این آثار، درک درستی از خلق ادبی و داستان ندلشتهاند.
از دیگر کاستیهای رمان نوجوان انقلاب، کمی توجه در انتخاب درونمایههایی برای جهانی شدن و نبود تلاش برای جلب نظر مخاطب بینالمللی است. علاوه بر این ایرادهای جدی در شخصیتپردازی و پیرنگ سست را در تعدادی از رمانهای پرفروش این حوزه میتوان دید که در این مجال به معرفی آنها نمیپردازیم.
۴_ ادبیات اصیل انقلاب اسلامی، باید این حکمت از امیرمؤمنان را پیشِ چشم قراردهد که بزرگترین شاعر را منصفانه امرووالقیس نامید؛ هرچند از نظر معنا منتقد او بود. نویسندگان انقلابی باید به اعتبار عبارت "الحکمه ضاله المؤمن" به جای دخالتدادن نقدهای ایدئولوژیک در مباحث صناعتی و فرمی داستان، در آموختن مسائل زبانی، آغوش خود را بر تخصص نویسندگان دیگر شاخهها بگشایند و بهجای تلاش برای حذف جریان مقابل یا ردّ غیرمنصفانهی آن، بکوشند ضمن حفظ جنبههای انقلابی و معنوی خود، فرم را بیاموزند و بهجای خلق آثار شعارزده و زودمصرف، به خلق آثاری عمیق و جهانی بپردازند؛ چنانکه در دهههای اخیر کسانی چون: احمد دهقان و مجید قیصری و دیگران، توانستهاند به جلوههایی از آن دست یابند؛ هرچند این دست نویسندگان نیز گاه با کوتهنظری متهم به خروج از ادبیات انقلاب شدهاند.
سخن آخر اینکه "ادبیات انقلابی" در کنار تمام ویژگیهای مثبت معناییاش، به انقلابی ادبی نیازمند است که اگر به آن نگراید، در پستوی نقد ادبی فروخفته خواهد شد.
#محمد_مرادی
#داستان
https://eitaa.com/mmparvizan
فرهیخته گرامی..
در راستای تحقق منویات رهبر معظم انقلاب در خصوص لزوم سنجش اثربخشی برنامههای فرهنگی و آثار کنگره های شهدا ، لینک پرسشنامه زیر جهت اخذ نظرات ارزشمند جنابعالی ارائه می گردد.
https://survey.porsline.ir/s/Cg4LBAA
🇮🇷کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
به هفته عالی مقام كتاب كه می رسيم، خورشيد در تقويم هایمان، قدم می زند...
كتابدار، همسايه ی هميشگیِ كلك خيال انگيزِ خواستنی ها و ادراك هایِ خوش نقش و نگاريست كه سرِ سخنوری در او و لطفِ نكته پردازی با اوست؛
و در اين وادی، صاحب خانه كتاب و كلمه بودن، جانِ بی قرار می خواهد و دلِ اميدوار كه خدای را شكر شما از آن متنعميد...
کتابداران و همکاران پرتلاش استان فارس، دلِ شيدایتان، و انديشه ی پويايتان برقرار، روز و روزگارتان مبارك و بر مدارِ مراد باد.
محمدحسین فیروزی
۲۴ آبان ۱۴۰۳
@mh_firuzii
شبستان فارس گزارش میدهد
از شیراز تا دل عشایر؛ روایت موفقیتهای فارس در ترویج کتابخوانی
در آیین ملی روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار که با حضور رئیسجمهور و جمعی از مسئولان و فعالان فرهنگی کشور برگزار شد، از چهار چهره برگزیده حوزه کتابخوانی در استان فارس تقدیر شد.
اینجا بخوانید👇
https://shabestan.news/xkdLN
با شبستان فارس همراه باشید
✅@shabestan_fars
کاریجملاتور (کتاب وکتابخوانی)
📝کتاب ،اولین سنگر کمین در برابر دشمن دانایی ست.
📝اگر کتاب نبود ،سطل های زباله ی زندگی از جهالت پُر می شد.!
📝کتاب پایگاه مقاومت جهانی در برابر جهل ونادانی ست!
📝اهل کتاب ،هیچوقت آدرس زندگی را گم نمی کنند،!
📝کسی که کتاب نخواند ،نادان از دنیا می رود!
#حسین کیوانی
به هفته کتاب وکتابخوانی خوش آمدید
#حداقل روزی ۱۵ دقیقه کتاب بخوانیم
محفل شعر قند پارسی
شبستان فارس گزارش میدهد از شیراز تا دل عشایر؛ روایت موفقیتهای فارس در ترویج کتابخوانی در آیین ملی
🍀🌺🍀🌺🍀
بایسته ی فرزانه سرزمین فارس، همانا پیشگامی در راه فرهنگوری و فرهنگ مداری است و کتاب، دفتر و دیوان ثبت این فرزانگی است،
جا دارد روز کتاب و کتابخوانی و کتابدار را به مجموعه ی خدوم و تلاشگر اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس شادباش گفت.
در این میان تکریم و ستایش هایی که از مدیر کل محترم، برادرعزیر و ارجمندمان
جناب آقای محمد حسین فیروزی
به جای آورده شد، جای مباهات و شادباش دارد و نشان از شایستگی این مدیر اندیشمند و دلسوز دارد.
تا باد چنین باد!
🍀🌺🍀🌺🍀