eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
265 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برف و باران.... ⚡️💥🌸🌷☔️💦💧💨❄️🌨🌦🌊 قطره هایی که بر زمین ریزد جلوه ی برکت زمستان است می شود زنده ماند با بارش،این پیام خوش بهاران است کوه ها را سپید می بینم شانه های درخت سنگین است دشت ِ پوشیده از سپیدی ها خفته زیر لحاف درمان است کبک از شوق برف می خندد،شاد و خوشحال،غرق دل دادن برّه آهو کنار مادر گرم،بر لب جوی ِ شیر مهمان است خانه گنجشک را بغل کرده،دست برگردن است با قمری گربه یک گوشه ای کمین کرده،طالب دانه ها فراوان است بازی و شور و شوق و خندیدن،آسمان پشت ابر پیدا نیست خنده ی عابران ِ در حرکت،زیر برف سپید پنهان است همه مشتاق برف را دیدن،پشت شیشه سکوت شیرین است دوستان قاه قاه می خندند،دست ها بر لبی که لرزان است رنج ها جمله رفته اند از یاد،زندگی جاری است در کوچه میوه ها هست داخل یخچال،برف با شیره باب دندان است بانک می زد یکی بیا از دور،پر ِ برف است دست من اکنون برف بازی شروع شد ناگاه،گوییا رزم برف باران است این یکی زیر چتر می خندد،آن یکی خوشدل و غزلخوان است یک نفر هم به شیب افتاده،مثل سنگی سپید غلتان است این شکوه اراده ی حق است،این دلیل امید انسان هاست شکر و صد شکر زین همه نعمت،خشکسالی دگر به پایان است آئینی ۶۹۲ https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 https://t.me/khoshdeltanzjedi
غنچه را باد صبا از پوست می‌آرد برون بی‌نسیم شوق، پیراهن دریدن مشکل است
فراخوان جشنواره ملی شعر جوان 🔹 حوزه هنری انقلاب اسلامی هجدهمین جشنواره ملی شعر جوان سوره را با اهداف شناسایی استعدادهای شعر جوان، تبادل اندیشه و تجربه‌های شاعران جوان انقلاب اسلامی، جریان سازی در و معرفی و برجسته‌سازی چهره‌های ممتاز عرصه شعر جوان انقلاب و حمایت از آنها برگزار می‌کند. 🔹بر اساس این فراخوان، بخش‌های جشنواره به شرح زیر است: ۱ - مجموعه شعر- منتشر نشده/منتشر شده ۲ - پنج‌گانه : بررسی معدل کیفی مجموعه پنج شعر دریافتی از هرشاعر ۳- یادداشت، نقد و جستار(کوتاه/بلند) (شش جایزه ۲۰ میلیون تومانی و ۱۰ میلیون تومانی) 📌مشروح خبر را در این لینک بخوانید. 🆔 @hozehonari_ir
دیدند همه قدرتِ پوشالی تان را آن قدرتِ پوشالیِ تو خالی تان را با وعده ی صادق که خدا ناظر آن بود باید بپذیرید بد اقبالی تان را زود است که درهم شکند موشکِ سجّیل آن صورتِ شیطانیِ دجّالی تان را در حمله ی شیرانِ قوی پنجه ی ایران دنیا همه دیدند لگدمالی تان را احسنت به یارانِ بسیجی و سپاهی دادند قوی پاسخِ ارسالی تان را در دفتر تاریخ در آینده نویسند بسیار از آن قدرتِ پوشالی تان را عضو کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یهو... دولت ما هرچه با ما مهربان تر شد،یهو باز هم خودرو گران بود و گران‌تر شد،یهو مهربانی رفته رفته مهربانی آورد جاده ی آزار مردم هم روان تر شد،یهو من نمی دانم چرا با این همه لطف مدام ناتوان اما به شدت ناتوان تر شد،یهو پیرها در حسرت و حال جوانان هم خراب قدّ ِ این بیچاره های ما کمان تر شد،یهو گریه و زاری نکن دیگر کسی فکر تو نیست گریه هر کس کرد فقر او عیان تر شد،یهو پول دار ِ پیر هر چه از جوانان زد جلو از وفور رشد قیمت ها جوان تر شد،یهو حالمان بهتر نشد از قول‌ ِ مسئولین شاد در عوض فقر و تورم بی امان تر شد،یهو از همین رو ملت ما بدتر از ایام قبل از همه مسئول هامان بد گمان تر شد،یهو تازگی ها وعده ی مسئولهامان نوبر است مملکت زین وعده ها آزرده جان تر شد،یهو من نمی گویم ، برو از آبرومندان بپرس آبرو رفتن زیاد و رایگان تر شد،یهو حال خوشدل را بپرس از شعرهای دفترش گرچه چون وی دفترش هم بی نشان تر شد،یهو کفتر بیچاره قدر لانه را وقتی شناخت کز هجوم بادها بی آشیان تر شد،یهو ۱۰۰۵ ایتا https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 تلگرام https://t.me/khoshdeltanzjedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 💐 اولین دسته‌گل را چه کسی به آب داد؟ «دسته‌گل به آب دادن» کنایه از این است که کسی کاری را خراب کرده‌است، و روایت‌هایی که از آن نقل شده به‌طورکلی چنین داستانی دارد: در قدیم، فردی بدقدم (یا بدجنس) بود که اطرافیان، با وعده و وعید و برای این که مشکلی ایجاد نشود، از او خواسته بودند در روز عروسی یکی از خویشان یا دوستان در آن ولایت نباشد و در جای دیگری به‌سر بَرَد. او می‌پذیرد، اما به این فکر می‌افتد که خدمتی انجام دهد و سبب دلخوشی آن‌ها شود. در آن آبادی نهر آبی بود که از حیاط و حوض خانۀ عروس و داماد می‌گذشت. مرد دسته‌گل زیبایی چید و آن را به آب انداخت تا موقع عقدکنان وارد حوضچۀ آن خانه شود. وقتی دسته‌گل رسید، یکی از بچه‌هایی که در آنجا به جست‌وخیز مشغول بود، آن را می‌بیند و برای گرفتنش خود را در حوض می‌اندازد. بزرگ‌ترها، که سرگرم مراسم بودند، زمانی متوجه اتفاق شدند که کار از کار گذشته و بچه خفه شده بود. عروسی مبدل به عزا و شیون شد. هنگامی که آن مرد به آبادی برگشت تا تبریک بگوید، دید همه سوگوار و خشمگین هستند. به او گفتند: تو سِحر و جادویی کردی که اینطور شد؟ گفت: من کاری نکردم؛ فقط دسته‌گلی به آب دادم. برگرفته و خلاصه‌شده از: ، تمثیل و مَثَل، ج ۲، تهران: سروش، ۱۳۶۶، ص ۱۱۰–۱۱۳.
روئین تنان روشن تقدیم به شهدای هسته ای ما نمی میریم چون روئین تنیم احمدی های همیشه روشن ایم چون حسین بن علی آزاده ایم فخر ما این است فخری زاده ایم ما خروشانیم چون آتش فشان آفتابی در دلِ ظلمت نهان هان مپندارید ما فانی شدیم نسل ِ سلمانیم و ایرانی شدیم جسم ما را گرچه صد قسمت کنید تازه ما قاسم سلیمانی شدیم : حسین کیوانی آذر سالروز شهادت دانشمند هسته ای شهید دکتر فخری زاده
برگزیدگان نخستین شعر فصل آفتابگردان‌های دوره یازدهم معرفی شدند. دفتر شعر مؤسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب»، در ادامه برگزاری دوره‌های جامع آموزش شعر جوان کشور (آفتابگردان‌ها)، جایزه ادبی «شعر فصل» را در فصول چهارگانه سال برای ایجاد رقابت و انگیزه‌بخشی به شاعران جوان عضو این دوره برگزار کرده است. در نخستین فراخوان شعر فصل (ویژه تابستان)، تعداد ۶۷ اثر در موضوع آزاد و ۲۳ اثر در موضوع ویژه «هجو صیونیسم جهانی و افشای جنایات آن» از شاعران عضو دوره یازدهم آفتابگردان‌ها دریافت شده بود که پس از دو مرحله داوری، برگزیدگان این فراخوان مشخص شدند. شعر طنز «محمد قریشی» در بخش آزاد و شعر سپید «سارا شمسی» در بخش ویژه برگزیده شدند. همچنین آثار «معصومه صاحبی»، «محمدمهدی حجی‌زاده» و «سید محسن میرشاه‌محمد» شایسته تقدیر شناخته شدند. دبیرخانه آفتابگردان‌ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رباعی لب‌تشنه سراب آفریدی! خیر است از تاکِ خیال مِی کشیدی! خیر است فریاد زدم که عاشقم، عاشق، عا... عقل آمد و گفت: خواب دیدی خیر است...
در گیر و دار قافیه درگیر هم شدیم ای کاش شعرها برسانندِمان به هم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میرزا محمّدعلی صائب تبریزی بزرگ‌ترین غزل‌سرای سده یازدهم هجری و نامدارترین شاعر زمان صفویه بود. دهم تیر ماه، روز بزرگداشت صائب تبریزی است. میرزا محمدعلی صائب تبریزی، متخلص به صائب را می‌توان از سرمایه‌های شهر اصفهان به حساب آورد. وی در شعر پایه‌گذار سبک اصفهانی‌ است. تأثیرگذاری وی در شعر فارسی چنان است که هنوز نیز در انجمن‌های شعری، که در گوشه و کنار این شهر تاریخی تشکیل می‌شود، سبک وی همچنان صدرنشینِ محفل بسیاری از شاعران است؛ به شیوه‌ وی مضمون‌های نو می‌آفرینند و آرایه‌هایی همچون اسلوب معادله را زیورِ عروسِ شعر خویش می‌سازند. آرامگاه صائب مربوط به دوره پهلوی است و در اصفهان، خیابان بهشتی، خیابان صائب واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۵۵ با شمارهٔ ثبت ۱۳۳۲ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. 🔸🚪 طریق نگار 🚪🔸
‍ ‍ ‍ ‍ ۹ آذر زادروز منصور اوجی (زاده ۹ آذر ۱۳۱۶ شیراز -- درگذشته ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ شیراز) شاعر   او در رشته فلسفه و علوم تربیتی از دانشسرای عالی تهران فارغ‌التحصیل شد و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شیراز فوق لیسانس گرفت. وی از شاعرانی بود که  پیوسته در جهت تکامل زبان شعری ویژه‌اش کوشش می‌کرد و با تاکید بر تکرار مصراعها و واژه‌ها، در خواننده شعرش، تاثیر می‌گذاشت. زبان شعر او تا حدی تغزلی بود و بیشتر ذهن خود را در امواج اوزان رها می‌ساخت و در وصف طبیعت و ارتباط آن با مسائل اجتماع تصاویر زیبا می آفرید. وی در شعرنو نیمایی تجارب قابل توجهی داشت. زبان شعر او ساده و خوش آهنگ بود با درون مایه‌ای اجتماعی و تصاویری بدیع از طبیعت. اشعارش نشان از کوشش مستمر او برای یافتن شکل خاص و نوینی داشت و بیانگر آگاهی او نسبت به ساختار کلمه در شعر معاصر و نقش وزن و آهنگ در ساختمان کلی شعر بود. آثار: باغ شب خواب درخت و تنهایی زمین شهر خسته برگزیده اشعار: این سوسن است که می‌خواند مرغ سحر صدای همیشه شعرهایی به کوتاهی عمر حالی است مرا کوتاه مثل آه خوشا تولد و پرواز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آه... نذر کوتاه ترین غزل عاشقانه خدا غم های تو را قافیه با آه کشید لبخند تو را شبیه یک ماه کشید تصویر بلند آرزوهای تو را نقاش ازل چقدر کوتاه کشید کیوانی فاطمیه تسلیت باد
از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
در مهر دستت، قرص نان گل داد در سایه ات صد کهکشـان گل داد شور عراق از اصفهان گل داد نـام تو بردیم و دهـان گـل داد از خــاک مــا، سیـاره هـا دوری چـون نغمه در پنهـانِ تنبـوری گمنــام مایـیم و تــو مشهوری چون اشهدی که در اذان گل داد خورشید در چشمـان پاک توست گل، گل، گل چنـدم پلاک توست؟ هرجــا گلی روییــده خاک توست جـانی که از جــان تو جــان گل داد هر مرکبی راندیم صحرا کُشت هر زورقی بردیم دریا کُشت هر دانه ای کِشتیم سرما کُشت دل کاشتیم و ناگهان گل داد جوشید خون در شاخه ی گیلاس بارید تب از ساقه ی ریواس رویید گلبرگی کبود از یاس در قلب ما داغی جوان گل داد داغی که تا شام ابد با ماست تا لحظه ی موعود پابرجاست ختم کلامم روضه ی زهراست باغ اناری که خزان گل داد ✍ 🏴🌹
"بی‌تو" بی‌تو قرن‌هاست رودها، در طریق درّه سالکند بی‌تو زخم‌ها عفونی‌اند، بی‌تو دردها چه‌هالکند با تو لاله‌ها، ترانه‌ها، خطبه‌خوان دفتر منند بی‌تو داغ‌ها، دریغ‌ها، خسروان این ممالکند در هوایت ای نفَس‌ترین! ای بهار آخر زمین! بادها هماره جاری‌اند، ابرها دوباره سالکند آسمان، مدار حجّ توست، ای مطاف سعی عاشقی! در طواف تو ستارگان عازمان این مناسکند لب به جلوه باز کن! بخوان، شعر جمعه‌ی ظهور را مدتی است استغاثه‌ها، گرد دامن ملایکند * عصر، عصر عمروعاص‌هاست، یک‌نفس خودی نشان بده قرن‌هاست کوچه‌های ما داغدار خون مالکند https://eitaa.com/mmparvizan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا