eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
283 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
295 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق یک اتفاق شیرین است ، اتفاقی که گاه می افتد مثل آن شعله ای که یک لحظه ، توی انبار کاه می افتد قدری آهسته تر برو ای ماه ، شب در آغوش چشم تو خواب است می‌روی پا به پای چشمانت آسمان هم به راه می‌افتد یک تبسم اگر زلیخا را شیوه‌ی دلبری بیاموزی حتم دارم که یوسف معصوم، هم به چاه گناه می‌افتد وه چه سرهای سرسپرده به عشق ، داده طوفان عاشقی بر باد ما در این مهلکه، در این غصه، کز سر ما کلاه می‌افتد شاه دل را مطیع خود کرده ،عقل خودکامه‌ی مخالف عشق غم مخور، این وزیر نالایق روزی از چشم شاه می‌افتد هیچ‌کس لایق نگاه تو نیست، بین صدها هزار صخره و کوه در دل آبگیر چشم پلنگ ، شب فقط عکس ماه می‌افتد راه سوم ندارد این بازی ، آخر قصه ی بشر این است یا به شمشیر عشق می میرد ،یا به روز سیاه می افتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محفل شعر قند پارسی
سپاس فراوان جناب آقای کیوانی عزیز
محفل شعر قند پارسی
محفل امروز میزبان دوست دیرین، جناب دکتر کرامت فر عزیز، معاون محترم سیاسی امنیتی فرمانداری شیراز بود. ضمن سپاس از حضور ارزشمند ایشان، از جناب مهندس رحمانی، معاون محترم ادره ی کل کتابخانه های استان فارس به خاطر هماهنگی واین دعوت بسیار ممنونیم.
یادش به خیر و شادی.کودکی هایم در دامنه های زاگرسی پادنا را می گویم.آنجا که پر از هیجان است و بام فیروزآباد.دشت گور را می‌توان به نظاره نشست و از غوغای مدرنیته ،دوری کرد. چه زود گذشت!، روزی که با پدر در آن پهنای سبزگون به تفرج رفته بودم و سخن از مردی به میان آمد که ندیده ،عاشقش شدم. بابا ،که خود نیک نام بود و اهل فضل، از شبانی گفت که عزیز بود و فاضل. از رفاقت دیرینه اش گفت و ایامی که آن پادانای پیر برای شبان جوان کتابخانه بود! گفت که شبان چگونه عزیز شد. نوجوانی بود که ،چند قرص نان در کیسه ای می گذاشت تا طعام جسمش باشد و بار کتاب بر دوش می کشید تا بر بلندای پادانا ،ماهها سیر و سلوک کند و روح تازه بگیرد. بازمی گشت!، اما، با کتاب هایی که چندین بار به سرانجام رسیده بودند! آری،.. عزیز..،شبانی بود عزتمند و بی نظیر!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سکوت کرده جهان اشک مادرانت را سکوت کرده شب و روز غم نشانت را به هیچ طرح و زبانی نمی‌زند فریاد صدای هق‌هق و اندوه کودکانت را چقدر سرو و صنوبر به خاکت افتاده است چقدر صبر کنم مردن جوانت را؟ آهای غزه‌ی مظلوم غزه‌ی خونین چگونه شعر کنم شرح داستانت را؟ چقدر هر وجبت روضه روضه عاشوراست چقدر مقتل ناخوانده روضه خوانت را...! چقدر تاخته‌اند اسب بر تنت غزه گرفته است هدف خیزران لبانت را کجاست حَمیّت قاسم سلیمانی که باز دست شود زیر بازوانت را...؟! آهای غزه‌ی مظلوم غزه‌ی خونین بگیر از دل شب جسم نیمه‌جانت را قسم به إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ غزه‌ی مظلوم بهار می‌شکفد باغِ در خزانت را
💗 به من آهسته بگو عشق سلام چه خبر از غم دنیا دل من خسته نباشی نفست گرم ودلت شاد مبادا که از این رنج برنجی که جهان گشته پر از درد به من آهسته بگو نیست جهان جای قشنگی بگذار هرچه بدی هست در این خاک بماند من و تو رهگذر کوچه ی عشقیم...🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به طور کلی تفاوت بین نثر ادبی و قطعه ادبی را به شکل زیر توضیح داد : * نثر ادبی : - تابع قوانین دستوری است و هر کلمه جای مشخص خود قرار می گیرد و ارکان جمله تقریبا رعایت می شود. - از صنایع بدیع و بیان و آرایه های ادبی ، زیادتر از معمول استفاده می شود. - در بُعد زمانی خاص و زمان معینی شکل می گیرد و با تاریخ همراه است. - دست نویسنده در نثر بازتر است و گزینش کلمات راحت تر است. * قطعه ی ادبی : - نویسنده با انتخاب کلمه ی مناسب و زیبا و خیال انگیز ، هم اطلاتات را منتقل می کند و هم حس مخاطب را تحریک می کند. - استفاده از آرایه های ادبی و صنایع ادبی با کشش یا اثر و قدرت تأثیر گذاری بیشتر از نثر ادبی است. - تصویر سازی خیال انگیز - گسترش تفکر برانگیز با آرایه های ادبی - جملات کوتاه و رسا