🔹محفل شعر قاصدک های نور🔹
🟢باحضور شاعر ارجمند دکتر محمد مهدی سیار از تهران🟢
▫️مجری:جناب آقای کرونی
📌شاعران استانی با حضور
🔻آقای دکتر غلامرضا کافی
🔻آقای دکتر محمد مرادی
🔻خانم دکتر سیده اعظم حسینی
🔻آقای رضا طبیب زاده
🔻آقای هادی فردوسی
🟪همراه با برنامه های متنوع دیگر🟪
🟡تقدیر از مفاخر شعر دانشگاه
🟠صندلی داغ
🔵اجرای گروه فاخته
🟣دریافت تبرکی حضرت شاهچراغ (ع)
✨زمان برگزاری برنامه✨
🌱یکشنبه ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۸
✨مکان برگزاری ✨
🍀تالار فجر دانشگاه شیراز
✅ورود برای عموم آزاد است
🔴شام مهمان سفره بابرکت اهل بیت علیهم السلام خواهید بود🔴
صفوف "مژه" کشیدی به شرق و غرب نگاهت
برای کشتن یک دل کشیدهای چه سپاهی
#مقداد_اصفهانی
هرجا قدم زدی گلی از خاک سر زده است
بعد از تو شاخه های گل آیینه دار تست...
#فرامرز_میرشکار
جمعیم...مفردیم؟...یک عمر گذشت
خوبیم....یا بدیم؟... یک عمر گذشت
اندازه یک بازی قایم باشک
تا چشم بهم زدیم یک عمر گذشت
#صامره_حبیبی
عمری کشیده نازِ نگاه تو را غزل
برخاسته به حرمت عشقت بهپا غزل
این قابها برای نگاه تو کوچکاند
باید سرود عشق تو را در فراغزل
وقتی که در هوای تو درد و دوا یکی است
هم درد من غزل شده و هم دوا غزل!
من قول داده بودم عزیزم که بعد از این
دیگر مزاحمت نشوم گرچه با غزل
من را ببخش -اگرچه مقصر نبودهام-
پای تو را کشیده به این ماجرا غزل!
گفتند ابتدا تو غزل را سرودهای
اما سروده است گمانم تو را غزل
اینبار هم نشد بشود شاعری کنم؛
از من چقدر فاصله افتاده تا غزل
تسلیم آیه آیهٔ قرآنِ چشمهات
در پیشگاه عشق تو ما هیچ، ما غزل!
#رؤیا_باقری
از پیِ بهبودِ دردِ ما دوا سودی نداشت
هرکه شد بیمارِ درد عشق، بهبودی نداشت
#وحشی_بافقی
برگزیده کشوری بخش ویژه هئیت داوران بانوی مرز نشین تایباد با موضوع سفیران سلامت
تقدیم به سفیران عشق .....
عشق بازی می کنی با اضطراب این روزها..
رنج را سر می کشی همچون شراب این روزها
چشم هایت گرچه لبریزاست از باران ولی
می چکد از دست هایت آفتاب این روزها
عشقِ شیرینت، شکوهِ شورِ فرهادست وبس
کوه می افتد به پایت باشتاب این روزها
قاب چشمانت زبس پرواز دیده روز وشب
می کشد بر بوم دل چشمی پر آب این روزها
دوش همچون یاس بودی در لباس عرشیان !
رفته بود از بینتان گویا حجاب این روز ها
بالهایت هدیه می کرد آسمان را برزمین
رفته بودی بزم نور و ماه تاب این روز ها
می وزید از بین لبهایت گل اَمّن یُجیب...
تا ملائک، تاخدا، در استجاب این روزها
شهر در آغوش یلدائیِ مهرت آرَمید
بس که کردی از خوشی ها اجتناب این روزها
نور می آید، به جامی عشق؛ مهمان می شوی
فصل آذر می شود، پا در رکاب این روز ها
#ام_البنین_میرزایی
#بهار
سخنی از بوستان سعدی
رفیق غایب
رفیقی که غایب شد ای نیکنام
دو چیزست ازو بر رفیقان، حرام:
یکی آن که مالش، به باطل خورند
دوم آن که نامش به زشتی برند
هر آن کُاو بَرَد نام مردم به عار*
تو چشمِ نکوگویی از وی مدار
که اندر قفای* تو گوید همان
که پیش تو گفت از پسِ مردمان
کسی پیش من در جهان عاقل است
که مشغول خود، وز جهان غافل است
لغات:
*عار: عیب.
*قفا: پشت سر.
کلیات سعدی، بوستان، باب هفتم: در عالم تربیت، ص ۳۵۲.
#رفیقغایب
#بوستانسعدی
📣 #فراخوان | حماسه شاعران
💢 فراخوان شعر حماسه شاعران با محوریت #مقاومت منتشر شد.
🔻 شاعران محترم میتوانند آثار خود را با موضوعات تعیین شده، به همراه نام و شماره تماس، به شناسه زیر در پیامرسانهای بله، ایتا و تلگرام ارسال کنند.
📲 @hamase_shaeran
📌 اشعار منتخب چاپ و به اسناد تاریخی ملت مقاوم ایران اضافه خواهد شد.
🔻 مهلت ارسال آثار: ۲۵ آبانماه ۱۴۰۳
جهان
بي عشق
چيزي نيست
جز تكرار يك تكرار
اگر
جايي
به حال خويش
بايد گريه كرد اينجاست
#فاضل_نظری #شعر
سخنان بزرگان جهان دربارهی کتاب
📚 جامعه، وقتی فرزانگی پیدا میکند که کتاب در آن فراوان باشد.
(سقراط)
📚 در دنیا، لذتی که با لذت خواندن برابری کند، نیست.
(لئو تولستوی)
📚 من هیچ غمی نداشتهام که خواندن یک صفحه کتاب، آن را از بین نبرده باشد.
(منتسکیو)
📚📚📚📚📚
افکار جاویدان، حسین رحمتنژاد، ص ۲۷۳ - ۲۷۵.
#سخنانبزرگان
#کتاب
پیامبر و دیوانه _ یک.mp3
102.54M
#کتاب_صوتی
#پیامبر_و_دیوانه نوشته #جبران_خلیل_جبران
کتاب پیامبر و دیوانه اثری عارفانه از جبران خلیل جبران است. این کتاب از دو بخش تشکیل است. بخش اول پیامبر نام دارد.
پیامبر اثری عمیق و خردمندانه است. خلیل جبران در این اثر یک شهر خیالی به نام ارفالس خلق کرده است و داستان درباره فردی به نام مصطفی است که پس از 12 سال زندگی در این شهر قصد دارد آنجا را ترک کند و هنگام خداحافظی با مردم شهر به سوالاتشان جواب می دهد و...
🎧📚یک فنجان کتاب 📚🎧
"سندرمِ خودشاعرپنداری"
برخی دچارِ سندرمِ خودشاعرپنداریاند. اینان گاه بیآنکه به مقدماتِ شاعری مجهز باشند و از الفبای وزن و موسیقیِ شعر سردرآورند، سرسختانه اصرار بر شاعریِ خویش دارند.
استدلالشان نیز جز آراستهبودن به احساسِ لطیفِ درونی، این است: اگر شعرمان آزاد یا نیمایی نیست، دستکم سپید یا شاملویی که هست!
به یادِ کمدیِ "بورژوای نجیبزاده" (The Bourgeois Gentleman اثرِ مولیر [ترجمهی خانم فریده مهدوی دامغانی]) افتادم. عنوانِ آن را به "بورژوای اشرافمنش" نیز ترجمهکردهاند.
باتوجه به کمدیبودنِ اثر، شاید "شازدهبورژوا"* نیز معادلِ مناسبی برایش باشد.
شخصیتِ این کمدی که ژوردن نام دارد سوداگرِ تازهبهدورانرسیدهای است. او بههردریمیزند تا به محافلِ اشرافی راهپیداکند. روزی از منشیِ خود میخواهد تا برایش نامهای عاشقانه، خطاب به زنی بنویسد. منشی میپرسد، نامه منظوم باشد یا منثور؟ و چون ژوردن تفاوتِ میانِ شعر و نثر را نمیداند، منشی چنین توضیحمیدهد: سخن یا شعر است یا نثر. و هرآنچه شعر نباشد، نثر است. ژوردن ارشمیدسوار فریادبرمیآورَد: بااینحساب، من چهل سال است که نثر میگویم و خودم از آن بیخبرم!
حالا حکایتِ ما است!
به قیاسِ "شازده احتجاب" یا "شازدهکوچولو".
#دکتراحمدرضابهرامپورعمران
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈.
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
روشندلان فریفته ی رنگ و بو نیند
آئینه دل به هیچ جمالی نبسته است
#کلیم_کاشانی
جنابِ آقایِ همتی!!!
پس کجایی؟نیستی هان؟حرکتی کن همتی!
گر ز حرکت ناتوانی! صحبتی کن!همتی
زندهای یا مُردهای؟هستیم ما دلواپست
لااقل اعلام وضع و حالتی کن،همتی!
جان مردم آمده بر لب،کجایی بیخیال؟
دردهاشان را علاجِ سرعتی کن ،همتی
نامهای بنویس مشکل حل شود، گر عاجزی
کاغذی بردار قدری خطخطی کن همتی!
تا دمار از روزگار هرچه مشکل درکُنی
حرکتِ ارزنده و پر قدرتی کن ! همتی!
مشکلاتی را که باشد در مسیرِ اقتصاد
چاره با تدبیرهای دولتی کن همتی!
ای که در جانِ تو شوقِ خدمتِ جانانه بود
حال این گوی است و میدان،خدمتی کن ،همتی
نیست رنگ از حرفهایِ تو به میدانِ عمل
لا اقل یک دفعه کارِ مثبتی کن! همتی
همتی بنمای و وضع قرمزی را سبز کن
نیست ممکن! قرمزش را صورتی کن!همتی
چند ده نه،چند صد همت! گرفتاریم ما
فکر ارز و اقتصاد و قیمتی کن همتی
میرسد از ره زمستان!چارهی شایستهای
از برایِ مردمان پاپتی کن همتی!
همتی از نام فامیل فخیمت شرم کن
همتی کن!همتی کن!همتی کن!همتی!
شعر طنز
#اقتصاد
#همتی
#احمد_رفیعی_وردنجانی