eitaa logo
قرار اندیشه
245 دنبال‌کننده
498 عکس
236 ویدیو
5 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @Rrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
ما ایام اللة را هم تشریفاتی کردیم اما شما با حضور بی ادعا و سراسر حیات خود به ما فهماندید آینده، مناسک یخ زده ما نیست، بلکه طلب شاعرانه شماست @gharare_andishe
@soha_simaدر چه وضعی به سر می بریم؟ نشست بیست و ششم.mp3
زمان: حجم: 26.42M
🎙 ماهیت قدرت مدرن، فروپاشی مدرن و معنای افول قدرت آمریکا 🔹مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار با دانش‌آموزان به مناسبت ۱۳ آبان 🔹 و مروری بر کتاب "وضع کنونی تفکر در ایران" 🔸 نشست بیست و ششم 📆 ۱۱ آبان ماه ۱۴۰۱ ؟ @soha_sima
🔶🔶خلاصه‌ای از بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانش‌آموزان در ۱۳ آبان👇👇👇
♦️آمریکای منزوی در نظم جدید جهانی 🔹️ چهار دهه قبل و «بعد از خراب شدن دیوار برلین و از بین رفتن دستگاه مارکسیستی دنیا و حکومتهای سوسیالیستی، بوش گفت امروز دنیا، دنیای نظم نوین جهانی، نظم تک‌قطبی آمریکا است؛ یعنی آمریکا در رأس دنیا قرار دارد. او البتّه اشتباه میکرد؛ بد فهمیده بود. از همان بیست سال قبل، بیست و چند سال قبل تا امروز روز‌به‌روز آمریکا ضعیف‌تر شده.» ۱۴۰۱/۲/۶ شکست‌های داخلی نظام سیاسی حکمرانی آمریکا، افول انتظام اجتماعی، انحطاط مدنی، فقدان عدالت اجتماعی، نابود شدن خانواده، فساد اخلاقیِ فراگیر، فرسودگی کامل قدرت نرم آمریکا، سیاست‌های متناقض در مسائل مهم جهان مثل محیط‌زیست، خروج از پیمان‌های بین‌المللی، بدعهدی و دشمنی با کشورهای هم‌پیمان، سرکارآمدن رؤسای جمهوری مثل ترامپ و یا بایدن معلوم‌الحال، حمله طرفداران ترامپ به کنگره آمریکا، همه‌وهمه نشان‌دهنده‌ی آن است که ابرقدرتی ایالات متحده‌ی آمریکا به سر آمده است. این نشانه‌های واضح حتی نظریه‌پردازان پایان تاریخ با غلبه‌ی لیبرال دموکراسی به‌عنوان بهترین نظام سیاسی جهان، را از گفته‌های خود بازگردانده و امروز می‌گویند که "دیگر فکر نمی‌کنند جهت تاریخ هنوز هم به سمت لیبرال دموکراسی باشد. دموکراسی بسیار شکننده است." ♦️انتقال قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی، از غرب به آسیا 🔸️جامعه‌شناسان شناخته شده آمریکایی به‌صراحت تأکید می‌کنند که آمریکا در مسیر سقوط قرار گرفته و افول این کشور امری حتمی و اجتناب‌ناپذیر است. از زمان جنگ ویتنام تا حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، از سرعت روند و توسعه‌ی اقتصادی آمریکا کاسته شده و این کشور، اعتبار و آبروی تبلیغاتی خود را از دست داده است.  واشنگتن نه‌تنها رقبای دیرین خود مانند روسیه و چین را به چالش نمی‌کشد، بلکه متحدان خود را نیز می‌آزارد. فرانسه و آلمان از تشکیل ارتش مستقل اروپا سخن می‌گویند. هند و پاکستان با اشتیاق به پیمان‌های جدید مانند شانگهای می‌پیوندند. پکن و دهلی‌نو به‌عنوان رقبای سنتی به یکدیگر نزدیک می‌شوند. بلوک اقتصادی غول‌آسایی مانند «بریکس» ایجاد می‌شود. با گذشت زمان و آشکار شدن بیشتر ضعف های داخلی آمریکا و انباشت بحران‌های داخلی، التهاب در سیاست‌های خارجی آمریکا به صورت سلسله‌وار نمایان خواهد شد و «آمریکا مجبور میشود دست و پایش را از جهان جمع کند. الان آمریکایی‌ها در بسیاری از مناطق دنیا پایگاه دارند؛ در منطقه‌ی ما، در اروپا، در آسیا، پایگاه‌های نظامی با جمعیّت‌های زیاد، پولش را هم از خود آن کشور بیچاره‌ای که در آنجا پایگاه هست میگیرند؛ هزینه‌هایش را او باید تأمین کند و آمریکایی‌ها بخورند و آقایی کنند! این دیگر تمام میشود؛ دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان جمع خواهد شد.» ۱۴۰۱/۸/۱۱ ♦️ جایگاه ایران در نظم جدید عالم 🔹️سخن پایانی اینکه در شرایطی که نظم جهانی در حال تغییر و آرایش منطقه‌ای و بین‌المللی جدیدی در حال شکل‌گیری است و شعار مرگ بر آمریکا در حال تحقق است، باید وظیفه خود را بشناسیم و جایگاه  شایسته ایران را در این نظم جدید محقق کنیم و به این سوالات فکر کنیم که «در این دنیای جدید ایران چه کاره است؟ ایران کجا قرار میگیرد؟ جایگاه کشور عزیز ما کجا است؟ این، آن چیزی است که باید شما روی آن فکر کنید؛ این، آن چیزی است که باید شما خودتان را برایش آماده کنید؛ این آن چیزی است که جوان ایرانی میتواند انجام بدهد. ما میتوانیم در این نظم جدید یک جایگاه برجسته‌ای داشته باشیم.» ۱۴۰۱/۸/۱۱
قرار اندیشه
♦️آمریکای منزوی در نظم جدید جهانی 🔹️ چهار دهه قبل و «بعد از خراب شدن دیوار برلین و از بین رفتن دست
🔻شاید اگر به این مهم پی ببریم که تفکر و رصد رخدادهای پیرامون، از ضروریات است و بدون فکر همواره گرفتار و اسیر عوارض بنیان‌های امور خواهیم بود و رهایی از آن عوارض و آسیب‌ها بدون وجود یافتن در مقابل آن‌ها میسر نخواهد شد. گویا فهم نظم جدید و برقراری مناسبات متفاوت از گذشته، بیش از آنکه نیازمند قوت تحلیل سیاسی باشد، نیازمند فهمِ عقل حاکم بر جریان رو به افول یا رو به صعودِ امور است که از فرد دارای خرد روشن برمی‌آید، چه بسا که با این خرد، جریان حرکت مسائل واضح می‌شود و رهایی از مسائل پراکنده و متنوع میسر. با درک نسبی بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانش‌آموزان، نوید برقراری جهان دیگر و رخت بستن جهان آمریکایی به گوش می‌خورد. نشانه‌ها و ارجاعات ایشان به تغییرات اخیر در سطح اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حتی فرهنگی و علمی، به تغییر موضع قدرت در آسیا، و تایید آن توسط خود متفکران و فرهیختگان غربی، نشان از آن دارد که شرایط متفاوت از روایتهای مشهور جریان‌های مختلف داخلی و خارجی وجود دارد. با این حال آمریکا در شرایط بغرنج کنونی همچون محتضر در حال احتضار برای خالی نکردن عرصه، بیشتر از پیش مستمسک راه‌ها و ابزارهایی می‌شود تا همچنان جایگاه خویش را بازیابد و چه بسا از این رو در بیانات حضرت آقا به پیچیدگی‌های دشمنی دشمنان اشاره می‌شود. گویا با تغییر وضع قدرت‌های سیاسی و سطح مسایل پیش‌رو بیش از پیش اهمیت تفکر که همان توجه به تقدیر در جریان و توجه به بنیاد امور است، برای ما آشکار می‌شود. بازیابی دوباره‌ی خود در افق انقلاب و تذکر به وجود نمایان‌شده در جهان انقلاب اسلامی و تذکر دوباره‌ به اجمال آن فهم جایگاه ایران در پازل نظم جدید جهانی و تفصیل هر چه بیشتر آن، تنها در سایه‌ی فکر و اندیشه در وضع وجود انسان میسر خواهد شد. ✍ @gharare_andishe
 به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم   مگر بیدار سازد غافلی را غافلی دیگر @gharare_andishe
1.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاه برای اینکه عقل و جان راهِ خود را بیابد و بتواند به نحوه بودن خود نظر کند، عزم بلندتری باید بکند. هرگاه جسم و جان ملتی هماهنگ شد، حامل علم و فرهنگ و هنر می‌گردد و حال باید دید جان ملت در گرو چه عهدی است و راز مسائل خود را در کجا باید جستجو کند؟ گویی این راز را باید در آنانی سراغ گرفت که ناظر بر صحنه هایند و شاهد بر آن شده‌اند. آنان شهادت می‌دهند بر ملت چه گذشت و در توجه به آنان است که توجه ملت بیدار می‌شود. @gharare_andishe
به لطافت بوی درخت چنار بعد از هوای بارانی، به آرامی پرواز پروانه‌ها در پهنه‌ی یک دشت در اوج مثل کبوترهای در یک عصر آفتابی شدید در اعماق قلب، آنگاه که اشکی به گرمی می‌غلتد، این چنین لطیف و آرام و در اوج و شدید می‌آید و رخ می‌نماید و پرده می‌اندازد و هنوز هم حتی... در ورای چرخ دنده‌های منظم و سخت، در رگ‌های بیمار روی تخت، نزدیک‌تر از دستگاهی که به ریه‌هایش حیات می‌دمد، هر روز ...زمان شناس تر از اتوبوس، آن‌گاه که در جلوی پای من می‌ایستد، او هست! واقعا هست! برای من سخت‌تر است این‌جا حیات را دیدن! من عادت ندارم به سرعت و خشونت ماشین‌ها! اما او و من و او که هست و این زیباست. @gharare_andishe
5.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و آنجا که پدر شهید روایت می‌کند: "بهتر از روح الله ها در کنار من شهید شدند"، به چه می‌اندیشد؟ و نگاهش به کدام سوی خیره است؟ روایت‌های پدر غیر از این است که قدم در راهی نهاده که خدا مقابل چشمانش گشوده است نه خودش؟! و همین گشودگی باعث شده تا جهان الهی را مقابل چشمان خود ببیند و این حضور را درک کند و آن را بفهمد، نه آنکه درگیر خویش و نفس خویش شود.... و چیزی که باعث شد مانع رؤیت آن نور الهی نباشد، تبعیت نکردن از نفس خویش است که خود را هنوز بدهکار انقلابش می‌داند و با صلابت سخن می‌گوید. و اکنون ما در کدام وادی به سر می‌بریم و فهم و درکمان در چه سمت و سویی مصرف می‌شود؟ پدر می‌داند که قاعده و سنت الهی چیست و به راهی که پسر رفته، باور دارد و می‌داند که حق او ضایع نخواهد شد...چون خونِ روح الله گواه حقانیت همان نور الهیست و هرچه خرج آن کنی، باز هم کم است! به روایت دیگر در این راه الهی، هرچه کند آدمی ... کمش بسیار و بسیارش کم است... @gharare_andishe
"ألا إنّ أبصر الأبصار ما نَفَذَ في الخير طَرْفُهُ" : آگاه باشید بیناترین دیده‌ها، دیده‌ای است که همواره در خیر بنگرد.. *نهج‌البلاغه، خطبه ١٠٤* @gharare_andishe
دل من هم مثل دل سهراب به اندازه یک ابر می‌گیرد من هم برای انسان اما چنین که خلیفه اللهی اش گم شده، گاهی با تعجب با خود می‌گویم ما را واقعاً راهی با حقایقی این چنین که قرآن می‌گوید، هست؟ گسستی چنین در تاریخ انسانیت! خانه نشین شدن علی پهلوی فاطمه و تولد تجدد و چه سخت و چه غمبار و امروز انقلاب سبب المتصل بین الارض و سماء امید حضرت زهرا سلام‌الله علیها... ✍ @gharare_andishe
هویت را احساس آدمی نسبت به خود تعریف می‌کنند. می‌توان گفت هویت داشتن، در درون خود تنشی است بین تعریف ما از خودمان و تعریفی که دیگران از ما دارند. از طرفی هویت در بستر و زمینه ای شکل می‌گیرد و از آن جدایی‌ناپذیر است. به عبارتی هر هویتی اعتبار خود را از طریق نسبتش با دیگر هویت ها و به واسطه تفاوت با آنها کسب می‌کند و این بستر و عالم است که هویت می‌بخشد و هویت بدون آن کل، تعریف و تعین نمی‌یابد. گویی در دل این بستر است که هویت معنا می‌یابد و آدمی واجد تاریخ می‌شود و همان نشانه زنده بودن و حیات داشتن اوست. همان که همه افراد در آن تجربه های جمعی از زخمها و تعلقها و... دارند و حتی انگار برای تک تک افراد موضوعی شخصی است. این‌گونه حیات اجتماعی را زندگی می‌کنیم طوری که گویی ما همان وطنی هستیم که در آن زندگی می‌کنیم. @gharare_andishe