🏴 «ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمیداریم.»
امام خمینی، ۲۹ تیر ۱۳۶۷
#المعمدانی
@gharare_andishe
.
راز این دست مهربان چیست؟ و این دست اینهمه مهربانی و عطوفت را از کجا آورده است؟
در نظر اول شاید این پرسش بیوجه باشد اما اگر قدری به دستان خود نگاه کنیم، شاید دیگر از کنار این پرسش به آسانی عبور نکنیم.
این پرسش زمانی سهمگینتر و دشوارتر میشود که این مهربانی را در وسعت مردم ببینیم.
و دشوارتر میشود وقتی که این دست در جهانی مهربانی بورزد که دستها برای سلطه و کینه پرورش مییابند.
در جهان ما کم نبودهاند کسانی که در اندیشه مهربانی و خدمت به خلق بودهاند اما چه بسیار از اینان که به رضاخانها بدل شدهاند.
براستی چگونه میشود راهی را طی کرد که در عاقبت از ما یک دست مهربان بماند؟
از قضا این مهربان ترین دست کوبنده ترین دست تاریخ معاصر ماست. دستی که خود را برای شکستن دست سفاک ترین رژیم این تاریخ یعنی اسرائیل آماده کرده بود.
و عجیب است این مهربانترین، غضبناک ترین بر این جرثومه فساد است.
درود بر خمینی کبیر(ره) که راه پرورش حاج قاسم ها را در جهان ما گشود و الا سیاست غرب با ژست صلح و دوستی و رفاه ملتها دنیای ما را از رضاخانها پر میکرد.
قدس همچون فدک در صدر اسلام نشانی است بر سیاست دینی و هرکس این نشانه را درنیابد اسیر اسلام اموی میشود و منافقانه دست ناپاکی میشود در تجاوز به حقوق خلق.
همانگونه که غصب فدک با غصب ولایت یگانه بود، غصب قدس با حاکمیت اسلام که حاکمیت کسانی است که اشدا علی الکفار رحما بینهم است یگانه است. و اگرچه مسأله قدس در عداد مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی است اما دست حاج قاسم به ما نشان داد؛ آنکس که قدس را در نیابد به سیاست حقیقی اسلام که خدمت به خلق است راهی ندارد.
.
غزه کجاست؟
قصه ساده است، سرزمینی را محاصره کردهاند برای مرگ تا در محاصره او را تمام کنند. او را بشکنند با هزاران تجهیز، حتی کنار مردمان مبارز او جاسوسانه قرار میگیرند تا مقاومت را از مردمان بگیرند تا در سردی و بیرمقی کمکم قصه او تمام شود. سادهتر اینکه مقابل چشمان جهانی که لحظه لحظه همه چیز رصد میشود، چنان چنبره ای زدهاند که جرأت حمایت از آن سرزمین نماند.
قصه به همین سادگی، سنگین است و ناباورانه. یک طرف غولهای رسانه ای و جاسوسی و نظامی، یک طرف مردمی در محاصره که با مرگ زندگی میکنند، با مرگ به دنیا میآیند و گویی زمان برای آنان ایستاده است.
حال در میانه جایی که میخواهد آن را در بن بست نگه دارد و او را به فرسودگی و مرگ بکشاند، گویی این سرزمین راهی برای خود گشوده است؛ راهی که مرگ را به زندگی و حیات مبدل کرده و حضور در آینده را برای او رقم زده است. آنچنان که دیگر نام این سرزمین در میانه آتش و خون به قدس رسیده و مقدس شده است. این سرزمین راه شهادت را برای خود میگشاید. راهی که در طلبی برای او گشوده گشته و مرگ و فرسودگی و کشته شدن را به حیات مبدل میکند.
غزه راه کربلا در پیش گرفته و به کربلا نزدیک گشته است. اینجاست که کشته میشود ولی زنده است و تمام نمیشود. آنجاست که غم میتواند قلب او را از سینه بیرون بکِشد ولی نمیتواند او را بکُشد. آنجاست که بمبها هزاران برابر توان او بر سرش آوار میشود، زانوانش را خم میکند اما سرش را نه؛
و این است راز اینکه فلسطین پیروز خواهد شد....
#قدس
#المعمدانی
#فلسطین
@gharare_andishe
کاش به تو میتوانستم بگویم حال او خوب است، فکری به حال ما بکن.
کاش میتوانستم بگویم چقدر غبطه ی بر دست گرفتن علی اصغرم را میخورم.
کاش به تو میتوانستم بگویم در ماورای این برد و باختها، این خونها و این ویرانیها، فقط فتح است.
در سرخی این خونها، نور روییده است.
تو فکری به حال من، به حال خودت، به حال این ظلمتکده ی جهان بکن.
#غزه
#المعمدانی
🖊#آیه
@gharare_andishe
در راهی به سر میبریم که گویی مرز میان زندگی و مرگ فراموش شدهاست و شاید غزهیِ تنهایِ در خونغلتانِ امروز، یاد آور این مرز باشد.
در دنیایی که هر روز و هر دقیقه، تکنولوژیها و مسیرهای رفاه برای زندگی روزمره هموارتر میشوند و زندگیِ پر رنگ و لعاب در شئونات مختلف با قدرت هرچه تمامتر ظاهر میشود، چه بسا بودن ما در بیروحترین حالت خود جاری است، آنجا که بر قلب انسانها گرد مرگ پاشیدهشده و نیستی بر زندگی سبقت گرفته اما انسانها به زعم خود به ساختن زندگی مشغولاند و به قول شاعر معاصر بر بساطی که بساطی نیست، زندگی خود را بنا کردهاند، حال آنکه در نقطهای دیگر نبض حیات در حد اعلای خود به تپش افتاده است و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم آن چشمان خیره ماندهی کودکان غزه نه تنها مرگ و نیستی نیست که خود زندگیست، موجیست سهمگین بر روح بیرمق و زندگی سرمازدهی ما، تا شاید اشکی از ما سرازیر شود و در مرگ و نیستی آنها، زندگی و حیات را بیابیم و به حال خود فکری کنیم...شاید...
#غزه
#المعدانی
✍#زهرا_رجایی
@gharare_andishe
13.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در گلو خشکیده بغض کربلا، این بار
امتحان تشنگیها با فلسطین است
موجها دستی برآوردند و میگویند
آب را بستند؟ دریا با فلسطین است
#غزه
#فلسطین
@gharare_andishe
معنای مفاهیم چه زیر و زبر میشود!
گاه شیعه هستی و انگلیسی
و در کنار صهیونیست خود را قرار میدهی
و گاه سنی هستی و اهل غزه و
کربلایی میایستی...
#غزه
#فلسطین
@gharare_andishe
ابر قهرمان نیستند؛
بیاحساس نیستند...
فقط یاد گرفتهاند در دهان مرگ، امید را زندگی کنند.
سوگواریم؛ ولی مقتدرانه.
«نصر من الله و فتح قریب»
میتوان صدای بانوانِ مظلوم ِمقتدر بود؛
در کتاب حوض خون میگوید وقتی بمباران شد، همه به فضای سبز شهر پناه آوردند. مردها هم ترسیده بودند، چه برسد به بچهها!!!
و در آن میان بانویی متوجه بهت و ترس و اندوه کودکان شد؛ جلوی چشم همه، رفت و روی تاب نشست و شروع کرد به بازی... بلند خندیدن و شوخی کردن.
کمکم بچهها آمدند و صدای خندهشان فضای خون و وحشت را کمی آرام کرد.
وقتی غم بزرگ است، چارهای نیست.
باید بزرگ شویم البته در آغوش هم..
#غزه
#المعمدانی
🖊#راضیه_رحیمی
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"انت مش احسن من الحسن والحسين: پسرم، خون تو رنگین تر از حسن و حسین نیست. آنها را هم کشتند و ذبح کردند. خدا به همراهت پسرم...
آه غزه
متنهایی که در چند روز اخیر از غزه منتشر میشد، سراسر لبریز از احساس لطیفی بود که قلب انسان را فشار میداد و ناخودآگاه اشکش جاری میشد. اما یک چیز آن کم بود و همین که حس میکردم چیزی کم دارد، مانع قلم زدنم میشد اما وجودم را درگیر خود میکرد.
آری ربط غزه و انقلاب اسلامی متنها کم بود. انقلاب اسلامی سراسر احساس است که با خرد گره خورده و بیکرانگی آن را رقم زده است. گویی موجود زنده است و مدام فرزندانی از او متولد میشود. فرزندانی که چون مادر زنده هستند و در حال تولد خلق صحنههایی که از شدت عظمتش حیرت وجود انسان را فرا میگیرد.
غزه یکی از فرزندان انقلاب اسلامی است که پا به پای مادر آمده است تا وقتش فرا رسد و چه زیبا آن وقت او را فراگرفت که همه ی چشمها را متوجه خود کرد. اگر انسانیتی هر چند ته ماندهاش باشد، غیرممکن است ندای غزه را نشنود و اشکی از اعماق قلبش جاری نشود.
غزه، راهی است که آغاز شده و حال ماییم و ندایی از غزه؛ آیا میتوانیم لبیک گویانش باشیم؟
#غزه
🖋#معمای_هستی
@gharare_andishe
«بسیجی عاشق کربلاست و کربلا را تو مپندار که شهری در میان شهرها و نامی است در میان نامها. نه، کربلا حریم حق است و هیچکس را جز یاران امام حسین "علیه السلام" راهی به سوی حقیقت نیست».
*شهید آوینی*
با انقلاب اسلامی واژهای چون بسیجی متولد شد و با انقلاب اسلامی بزرگ شد به گونهای که مرز نشناخت و هرکس به دنبال حقیقت بود، لباس بسیجی او را در برگرفت و در حریم حق راه یافت.
کربلا منحصر به سال ٦١هجری نمیباشد بلکه چون با حقیقت مواجه شده است، بیکرانگی یافته و فقط کافیست تشنهی حقیقت باشی تا کربلا تو را متناسب تاریخ در برگیرد. از این روست که در حریم حق راه مییابی و بوی یار را استشمام میکنی.
آنچه در غزه در حال رخ دادن است، کربلایی را به ظهور رسانده که کودک، زن و مرد را با خود همراه کرده و چنان استقامتی به ایشان عطا کرده که با گرسنگی و تشنگی و درد به ادامه ی مسیر میاندیشد و اینکه یک لحظه پایش سست نشود بلکه با هر قطره خونی که به زمین میچکد، بسیجی بودنش متجلی میشود و در قطار انقلاب سوار میشود و سرعتش را افزون میکند.
#غزه
🖋#معمای_هستی
@gharare_andishe
9.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دختر بچه از جنگ چه میداند؟ چه میفهمد؟
اما انگار بیش از من و تو میفهمد! انگار در نگاهش به مادری که این گونه ضجه میزند، دعوت به آرامش است که «مادر این راهی که آغاز کردهایم و از سر گرفتیم، تا آخرش برویم. لازمه ی راهمان این مظلومیت هاست.»
انگار کربلا به وجه دیگری ظهور کرده و ندای امام در گوشم نجوا می شود. انگار طلب اين دختر بچه، آرام گرفتن در دل چنین راهی است زیرا افتخاری چنین نصیب هرکسی نمیشود. آری قابلیت لازم است.
مادر اذن تو شرط این افتخار است
اجازه میدهی؟ ...
#غزه
🖋#معمای_هستی
@gharare_andishe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزها میگذرد و شبها نیز
هوا ابریست و ابرها خون بار
و آسمانِ سرزمین پیامبران، بیتاب از رفت و شد ملائکه،
البته در ایام الله های زمین، ملائکه شوق در آغوش کشیدن انسان را دارند و در حیرت عظمت وجود انسان پر از شعف حضورند...
این روزها آنها متحیر کودکانِ آدمند که مشق عشق و ایثار میکنند. کودکانی که شهادت قصه ی هر دم شان است و بازیهایشان شهادت و آن را خیرترین خیر میبینند و گویا همنوا با شهدای تاریخ و چون شهید حججی میخوانند:
«هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما»
کودکانی که شیرمردان و شیرزنان تاریخ خویش اند، آری شیربچههای غزه،
چنان ایستادهاند و جام شهادت را مطالبه میکنند که شهادت جویان جبهه مقاومت، خویشتن خویش را در وجودشان مییابند...
اشکهای طلب، جان را میسوزاند و خونها در جوش و خروش است برای ریخته شدن...
در این عالم چه خبر است!؟
روزهایی نظر عاشقان و آزادی خواهان به مهرداد عزيز الهی ها، محمدحسین فهمیده ها و بهنام محمدی ها و بابک سرمدی ها بود و... میاندیشیدند که این نوجوانان نورسته چه دیدند و پای چه ایستادند؟ و در نجوای تاریخ صدای قاسم بن الحسن علیه السلام چه کرد با جان شان؟ ...
امروز گویا خونها، همه در هم آمیخته شده و نوای علیاصغرها و رقیه ها و عبدالله ها و قاسم ها، زمین و آسمان ها را بیتاب فرجی از جنس فرج آل الله کرده است و نسلی در حال قد کشیدن هستند تا گامی دیگر به سمت فرج و ظهور آن یار غائب از نظرها را فراهم آورند ...
#غزه
#طوفان_الاقصی
#شیربچهها
🖊#در_انتظار_خورشید
@gharare_andishe