eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
748 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
مانند برکه ای که در آن عکس ماه نیست خاموش و خسته ام به دلم غیر آه نیست یک عمر با فراق تو سر کردم و هنوز چشمم به راه هست و دلم رو به راه نیست آری شبیه ریگ بیابان در این مسیر دلبر زیاد هست و یکی تکیه گاه نیست نا ممکن است بعد تو عاشق شود دلم هر سایه ای که در نظرم سرپناه نیست ما را هوای وصل تو دیوانه کرده است در مسلک شما نکند این  گناه نیست ؟ دارم به انتهای خودم می رسم ولی عمری که در هوای تو سر شد تباه نیست @golchine_sher
عشق می‌بازم که غیر از باختن در عشق نیست در نبردی اینچنین هرکس به خاک افتاد بُرد... @golchine_sher
دست هایش در غل و زنجیر بود در اسارت بود اما شیر بود وارث خون شهید کربلا آیه ی تطهیر را تفسیر بود در دلش یاد خداوند عظیم بر لبانش هر نفس تکبیر بود تیر های حرمله را دیده بود بر دلش صد داغ با صد تیر بود در جوانی دید داغی بس بزرگ در جوانی همچنان یک پیر بود بر اسیرانِ سپاه کربلا هم امام و افسر و هم میر بود از مصیبت های روز واقعه وز جنایت ها بسی دلگیر بود با زبان و خطبه های آتشین دشمن زور و زر و تزویر بود نقشه های دشمنش نقش بر آب خطبه هایش داغ و عالمگیر بود در درون کاخ خضرای یزید خطبه هایش تیز چون شمشیر بود با صحیفه زنده شد اسلام ناب او به قرآن شارح و تفسیر بود وارث شیر خدا میر عرب در اسارت شیر در زنجیر بود @golchine_sher
خاطرت باشد کسی را خواستی مجنون کنی زخم قدری بر دلش بگذار، مرهم بیشتر... @golchine_sher
تو نه مهتاب و نه خورشیدی و نه دریایی تو همان ناب ترین جاذبه ی دنیایی خواستم وصف تو گویم همه در یک رویا چه بگویم که تو زیبا تر از آن رویایی مثل یک حادثه ی عشق پر از ابهامی و گرفتار هزاران اگر و امایی ای تو آن ناب ترین رایحه ی شعر بهار تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟ من به اندازه ی زیبایی تو تنهایم تو به اندازه ی تنهایی من زیبایی عاشقی را چه نیازست به توجیه و دلیل که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی.. @golchine_sher
تمام حجم گلو پر شد از صدای دلم که گوش میکند اینجا به حرف های دلم؟ مرا به ترک غم عشق متهم نکنید! که روی ساحل عشق است رد پای دلم چقدر حس عجیبی ست حس دلتنگی بگو کجا بگذارم تو را کجای دلم؟! تو یک حقیقت محضی که باورت دارم ببین که عطر تو پیچیده در فضای دلم نگاه کن که طلب میکند تو را چشمم به من سری بزن ای صاحب صفای دلم سکوت میکنم و میچکد دلم از چشم به گوش تو برسد کاش.. های های دلم شنیده ام که تو با دیگران خوشی ایکاش دگر نمک نگذارند لا به لای دلم قسم به عشق! دعا میکنم نه نفرین، که برای لحظه ای باشی فقط به جای دلم @golchine_sher
سحرخیزتر از من عشق تو است که هر صبح زودتر از من بیدار می‌شود و تا آخر شب چشم‌ روی هم نمی‌گذارد @golchine_sher
ما بیدلیم و بر سر دل پا نهاده ایم پا در حرم به شوق تماشا نهاده ایم تا اینکه در دیار جنون راهمان دهند پا روی عقل و روی به صحرا نهاده ایم تا کوه غصه خم نکند پشت روز را این بار را به گرده ی شبها نهاده ایم گلها دمیده فصل زمستان گذشته است مثل بهار پای به هر جا نهاده ایم سنجیده ایم نامه ی اعمال خویش را کی این حساب سخت به فردا نهاده ایم مثل حباب کاسه ی وارونه بوده ایم داغ نیاز بر دل دریا نهاده ایم در فکر سال و ماه وشب و روز نیستیم تقویم را به حال خودش وا نهاده ایم @golchine_sher
می رسم، اما سلام انگار یادم می رود شاعری آشفته ام، هنجار یادم می رود با دلم اینگونه عادت کن، بیا، بر دل مگیر بعد از این هر چیز یا هر کار یادم می رود من پُر از دردم، پُر از دردم، پُر از دردم، ولی تا نگاهت می کنم انگار یادم می رود راستی چندی ست می خواهم بگویم بی شمار دوستت دارم ولی هر بار یادم می رود مست و سرشاری ز عطر صبح تا می بینمت وحشت شب های تلخ و تار یادم می رود شب تو را در خواب می بینم همین را یادم است قصه را تا می شوم بیدار یادم می رود من پُر از شور غزل های توام، اما چرا تا به دستم میدهی خودکار یادم می رود؟ @golchine_sher
عهد کردم که خودم پشت خودم باشم و بس! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست تو و انگشتر زیبای بهار سرسبزی روی تو به پهنای بهار لبخند تو ناشتایی هر صبحم خوشمزه‌تر از طعم "مربای بهار" @golchine_sher
خسته ام .. خسته تر از آنچه که می پنداری خسته از ” رفتنم ” این حادثه ی تکراری پشت پایت عوض آب، من از کاسه ی چشم اشک می ریزم عجب حال تاسف باری! خوب من! دست تو خود حافظ من بود چطور دلت آمد که مرا دست خدا بسپاری؟ کاش می شد که به جای چمدانت من را موقع رفتنت از روی زمین برداری @golchine_sher
دست به دست مدعی شانه‌به‌شانه می‌روی آه! که با رقیب من جانب خانه می‌روی بی‌خبر از کنار من، ای نفس سپیده‌دم گرم‌تر از شرارهٔ آه شبانه می‌روی من به زبان اشک خود می‌دهمت سلام و تو بر سر آتش دلم همچو زبانه می‌روی در نگه نیاز من موج امیدها تویی وه که چه مست و بی‌خبر سوی کرانه می‌روی گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد تا به مراد مدعی همچو زمانه می‌روی حال که داستان من بهر تو شد فسانه‌ای باز بگو به خواب خوش با چه فسانه می‌روی؟ @golchine_sher
دید در دریائی از خون پیکر شش ماهه را در ره عشق آزمود آن باور شش ماهه را تا به قوم تیره دل گردد حقیقت آشکار بُرد بالا روی دستش اصغر شش ماهه را خنده جای گریه در آغوش بابا می نمود تا نبیند دیده ای چشم تر شش ماهه را بال و پر بر هم زدن چون مرغ بسمل غرق خون دیدنی تر می کند بال و پر شش ماهه را گشت پرپر ، عطرش اما رفت تا باغ ولا کوفیان کی دیده اند آن شهپر شش ماهه را؟ سرخ شد قنداقه و جسمش چو جامی سر کشید رنگ از خونش خدا زد ساغر شش ماهه را کرده ( شایق) نیمه های شب هوای کربلا تا که از شش گوشه بوسد اصغر شش ماهه را @golchine_sher
من مسلمانم ... قبله‌ام یک گل سرخ جانمازم چشمه ، مُهرم نور ... دشت سجاده من ! من وضو با تپش پنجره‌ها می‌گیرم ! در نمازم جریان دارد ماه جریان دارد طیف سنگ از پشت نمازم پیداست همه ذرات نمازم متبلور شده است من نمازم را وقتی می‌خوانم ، که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو ! من نمازم را پِیِ تکبیره الاحرام علف می‌خوانم ! پِیِ قد قامت موج ... @golchine_sher
حالِ ما بی قراری است رفیق خواب از ما فراری است رفیق بنگر از عجز تا کجا رفتیم زور در گریه زاری است رفیق بند را خود به گردن افکندیم جبرِ ما اختیاری است رفیق سازِ ناسازگارِ این دوران چاره اش سازگاری است رفیق باختم من که صبرم اندک بود بُرد در بُردباری است رفیق پیِ درمانِ من چه میگردی زخمِ عشق است، کاری است رفیق خوفِ رسوایی قیامت چیست؟ کار او پرده داری است رفیق @golchine_sher
هزار مرتبه گفتم که دوستت دارم شنیده ای و به روی خودت نمی آری @golchine_sher
تو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی.. اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی! آه از نفس پاک تو و صبح نشابور از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی.. پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار فیروزه و الماس به آفاق بپاشی! ای باد سبک سار! مرا بگذر و بگذار! هشدار! که آرامش ما را نخراشی.. هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم! اندوه بزرگی ست چه باشی.. چه نباشی.. @golchine_sher
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم یارای گفتن گله‌ها نیست، بگذریم دردیست در دلم که دوایش نگاه توست دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟ گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم... ابری که می‌گذشت به آهنگ گریه گفت: دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم» هرچند دشمنم شده‌ای دوست دارمت بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم @golchine_sher
نقاره می‌زنند... چه شوری به پا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند... کِه حاجت‌روا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند... نوای جنون کیست؟ بر سنگ‌فرش صحن حرم خط خون کیست؟ آهنگ دیگری‌ست که نقاره می‌زند خون کبوتری‌ست که فواره می‌زند هنگامهٔ تقرب حَبل‌الوَرید شد آن‌کس که داشت نذرِ شهادت، شهید شد... @golchine_sher
خورشید بتاب، چشممان باز شود این خانه دوباره غرق ِاعجاز شود با گرمی دستهای بالنده ی تو یک هفته ی سبز دیگر آغاز شود @golchine_sher
باید این فاصله یک روز به پایان برسد درد این آدم دل خسته به درمان  برسد برسد آنکه مرا مرهم جان خواهد شد سرِ شوریده ی ما نیز به سامان برسد رخت بر بندد از این خانه غم تنهایی خبر از یوسف گم گشته به کنعان برسد چه ترافیک شود کلِّ خیابان هایش پای معشوقه ی ما گر که به تهران برسد مست خواهد شد از این کوچه اگر رد بشوی هر کسی پا قدمش تا سر ایوان برسد آن نسیمی که سر موی تو را شانه زده کاش یک روز به درّود خراسان برسد @golchine_sher
ایران من پاشو... دنیا برامون نقشه های تازه داره ایران من پاشو که خواب اندازه داره گلهای لاله لا به لای منجنیقه ایران من پاشو که این زخما عمیقه دنیا به خاک لاله گونت کرده پیله میخواد که از پا در بیای با هر وسیله روباهِ مکاره که با صدها بهونه امنیت این خاکُ می گیره نشونه تو کفش دنیا تا همیشه جای ریگه رخصت بده امر جهادُ بار دیگه حرفی بزن از داغ های پشت داغت قلبم کبابه واسه ی شاه چراغت اشکام سرازیره برا زخمای ایذه کی گفته واسه دشمنت راه گریزه؟ با هم صدایی خاک پاکِت، باده میشه حتما جواب دشمنی ها داده میشه تو چشم دنیا این حقیقت میره دودش هیشکی حریف مردم عاشق نبودش وقتی دلامون رو به روی ظلم سد شه دنیا فقط از نعشمون می تونه رد شه @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا