هر زمان دل در مدار خویش حیران می شود
راهی دربار خورشید خراسان می شود
خاک بوس بارگاهش هرکه باشد شرط نیست
مور هم دربارگاه او سلیمان می شود
بس که رأفت ریخته اینجا به کام زائران
هر دل شوریده ای لبریز عرفان می شود
قامت گلدسته هایش می برد ما را به عرش
تا به آنجایی که عامی هم غزلخوان می شود
هرکه شد مهمانِ این دارالکرم ،یکبار نه
بیکران درحق او لطف فراوان می شود
بس رئوف است و عطوف است و کریم و مهربان
با نگاهش درد هر درمانده درمان می شود
کی نظر بر زائران خود ندارد روز حشر
آنکه ضامن بهرآهوی بیابان می شود
یک خراسان گل شکفته درقدمگاهش به مهر
پیش پایش شوره زاران هم گلستان می شود
#علی_اصغر_شکفته
#عضوکانال
#امام_رضا_ع
@golchine_sher
من از نگاه سرد تو احساس می کنم
داری درون سینه ی خود سرد خانه ای
#محمد_درّودی
#عضوکانال
@golchine_sher
سردند دستهای من و دست های تو
سنگین شده ست مثل دل من صدای تو
تبعید شد به کوچه ی بن بست رد ما
تنبیه شد صدای من و های های تو
شد پایمال رهگذران پیاده رو
تصویر ناتمام من و رد پای تو
خط خورده ماند مشق شب گریه های من
شد تکه تکه نقشه ی جغرافیای تو
این آخرین شبی ست که در کوچه مانده است
فرداست انتهای شب مرگزای تو
پایان گرفت قصه و حق با کلاغ بود
شد ناتمام عاقبت ماجرای تو!
#علیرضا_عمرانی
@golchine_sher
طاقت بیاور!
حتی اگر کاسه ی صبرت دریا شده
و امیدت چون موی باریک...
به یاد بیاور
هیچ ابری آفتاب را تا ابد نمی پوشاند
هیچ شبی نبوده که روشنی را در آغوش نگرفته باشد
و هیچ غمی
و هیچ غمی همیشگی نیست
تو از جنس نوری
از جنس آفتاب
طاقت بیاور...
#معصومه_صابر
@golchine_sher
آیینهای و انعکاسِ یک جهان با تو
در کوره راه بینشانیها، نشان با تو
وقتی زمین تقدیر چرخانیست از اول
آسایش این روز و شبهای روان با تو
در رهگذار باد و طوفان برگ میلرزد
ای تکیهگاه ریشهها در هر تکان، با تو
گنجشکها دلبستهی دستانِ پرمهرند
بر شاخههای پیر و خسته، سایبان با تو
پاییز دارد میرسد با یک بغل سرما
تو از تبار نوبهاری، ارمغان با تو
ما را به دور از خنده با غم آشتی دادند
در روزگار قهر، دستِ مهربان با تو
وقتی که میمیریم در آغوشِ تاریکی
ای عشق! خورشیدِ زمین و آسمان با تو
#پروین_جاویدنیا
#عضو_کانال
@golchine_sher
عاقلان را با هم این دیوانه دشمن کرده است
از همان روزی که فکر با تو بودن کرده است
گول این زنجیرهای دور تختش را مخور
مرزهای سرزمینش را معین کرده است
شک نکن وقتی کنار پنجره می ایستد
با خودش یک عمر تمرین پریدن کرده است
سرنخ دنیای خود را عاقلان گم کرده اند
سرنخی که بارها دیوانه سوزن کرده است
مشکل دیوانه تنها یک بغل آرامش است
از همین رو پیرهن بر عکس بر تن کرده است
خانه ای که سوخت هرگز کار یک دیوانه نیست
یک نفر اینجا به یادت شمع روشن کرده است
#محمد_حسین_ملکیان
@golchine_sher
زیر سایه ی سیاه آن شبی که رفته ای
مانده است
التماس چشمهای خسته ام،
من برای با تو بودن از خودم گذشته ام
تو به راحتی ولی
از تمام من گذشته ای
#ترانه_تقوی (پرنده شرقی)
#عضوکانال
@golchine_sher
پایین پا و رو به ضریحت نشسته ام
از راه دور آمده ام خُرد و خسته ام
ای تحت قُبّه ات همه حاجات مستجاب
جان شما جز به شما دل نبسته ام
#روح_الامین_کشاف
#عضوکانال
#یا_حسین
@golchine_sher
بگذار که این باغ درش گم شده باشد
گل های ترش برگ و برش گم شده باشد
جز چشم به راهی به چه دل خوش کند این باغ
گر قاصدک نامه برش گم شده باشد
باغ شب من کاش درش بسته بماند
ای کاش کلید سحرش گم شده باشد
بی اختر و ماه است دلم مثل کسی که
صندوقچه ی سیم و زرش گم شده باشد
شب تیره و تار است و بلا دیده و خاموش
انگار که قرص قمرش گم شده باشد
چاهی است همه ناله و دشتی است همه گرگ
خواب پدری که پسرش گم شده باشد
آن روز تو را یافتم افتاده و تنها
در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد
پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر
چون شیشه ی عطری که درش گم شده باشد
#سعید_بیابانکی
@golchine_sher
گرچه هستم پست و بی مقدار تحویلم بگیر
خواهشی دارم بیا این بار تحویلم بگیر
اهل دنیا که مرا بد جور دور انداختند
من زمین خوردم، خودت ای یار تحویلم بگیر
یوسف مصری و من هم دست خالی آمدم
آمدم اما سر بازار، تحویلم بگیر
به همه گفتم که من هم نوکرت هستم، نکن
نسبتم را با خودت انکار، تحویلم بگیر
کم که یادت می کنم تو بیشتر یادم بکن
باز هم منت سرم بگذار، تحویلم بگیر
آبروی نوکرت را حفظ کن ای با وفا
پیش مردم دست کم یک بار تحویلم بگیر
از تو خیر دائم و از ما به تو شر می رسد
گرچه دائم دادمت آزار، تحویلم بگیر
جان آقایی که برد از کوچه تا خانه خودش
مادرش را با دو چشم تار... تحویلم بگیر
#وحید_محمدی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
پُر کرده زِ نور عشق، او جام مرا
آهسته گشود چشم بادام مرا
شب رفت و دوباره صبح از راه رسید
خورشید بغل میکند آرام مرا
#نوروزرمضانی
@golchine_sher